شاهنشاهی اشکانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
ابرابزار |
||
خط ۳۴:
}}
{{تاریخ ایران}}
'''شاهنشاهی اشکانی''' که در ادبیات غرب با نام '''امپراتوری پارتها''' شناخته میشود، از ۲۴۷ پیش از میلاد تا ۲۲۴ پس از میلاد، قدرت سیاسی و فرهنگی ایرانی در [[ایران باستان|
پهناوری دولت اشکانی در دورهٔ اقتدارش از [[فرات|رود فرات]] تا [[هندوکش]] و از کوههای [[قفقاز]] تا [[خلیج فارس]] را شامل میشد. بهدلیل قرار گرفتن [[جاده ابریشم]] در گسترهٔ حکومت اشکانی و قرار گرفتن در مسیر بازرگانی بین [[جمهوری روم]] (بعدها [[امپراتوری روم]]) و [[حوضه مدیترانه]] و [[امپراتوری هان]] در [[چین]]، این امپراتوری به مرکزی برای بازرگانی جهانی تبدیل شد. اشکانیان در دهههای نخستین حکومت خود، بخشی از سنتهای [[هلنیسم|هِلِنیسم]] که پس از [[نبرد گوگمل]] رواج یافته بود را در دربار خود پذیرفتند؛ اما رفتهرفته سنتهای ایرانی بر همتایان هِلِنی خود غلبه کردند و این دوره شاهد یک نوزایی فرهنگی ایرانی بود. شاهان اشکانی خود را «[[شاهنشاه]]» میخواندند که نشانگر ادعای آنان بر جانشینی [[هخامنشیان]] است. در واقع شاهان اشکانی به راستی شاهِ شاهان بودند، زیرا تعداد زیادی از شاهان منطقه فرمانروای اشکانی را به عنوان شاهنشاه خود به رسمیت میشناختند؛ درحالی که در دوره هخامنشی [[ساتراپ|فرمانروایان محلی]] توسط دولت مرکزی انتخاب میشدند، شاهنشاهی اشکانی تعداد زیادی پادشاهی کوچک و بزرگ را در دل خود جای داده بود که فرمانروایی بر آنان به صورت موروثی دست به دست میشد. گرچه تعدادی [[شهربانی]] نیز به مانند گذشته وجود داشتند، اما در مقایسه با همتایان هخامنشی خود از خودمختاری کمتری برخوردار بودند. با گسترش قلمروی شاهنشاهان اشکانی، مرکز قدرت این دولت از خاور به باختر ایران منتقل شد. سیستم کشورداری اشکانی را کَتَگ خدایی یا تیره شاهی (تیره فرمانی) مینامند.
خط ۴۸:
پیش از آنکه ارشک دودمان اشکانی را بنیانگذاری کند، رئیس قبیله [[پرنی]] از قبایل [[آسیای میانه]] و یکی از چندین قبیله [[عشایر]] متحد [[داهه]] بود.<ref>{{harvnb|Katouzian|2009|p=41}}; {{harvnb|Curtis|2007|p=7}}; {{harvnb|Bivar|1983|pp=24–27}}; {{harvnb|Brosius|2006|pp=83–84}}</ref> پرنیها در سرزمین داهه در شمال پارت زندگی میکردند و یکی از قبایل هم پیمان داهه بودند<ref>Lecoq 1987, p. 151.</ref> و برخلاف دیگر ساکنان [[پارت]] که به [[زبانهای ایرانی غربی]] سخن میگفتند، به احتمال زیاد به [[زبانهای ایرانی شرقی]] تکلم داشتند.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|p=24}}; {{harvnb|Brosius|2006|p=84}}</ref> پارتها در ابتدا زیر سلطه [[هخامنشیان]] و سپس [[سلوکیان]] بودند.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|pp=24–27}}; {{harvnb|Brosius|2006|pp=83–84}}</ref> پس از فتح منطقه، پرنیها [[زبان پارتی]] را به عنوان زبان رسمی دربار پذیرفتند و از آن در کنار [[زبان آرامی|آرامی]]، [[زبان یونانی|یونانی]]، [[زبان اکدی|اکدی]]، [[زبان سغدی|سغدی]] و دیگر زبانهای مناطق تحت تصرف خود استفاده میکردند.<ref>{{harvnb|Curtis|2007|pp=7–8}}; {{harvnb|Brosius|2006|pp=83–84}}</ref> شایان ذکر است که بسیاری از پادشاهان اشکانی ادعای خویشاوندی با [[هخامنشیان]] را داشتند. این مدعی در سکهها و دیگر مستندات مکتوب که گویای رنج بردن پادشاهان [[هخامنشی]] و اشکانی از بیماری ارثی [[نوروفیبروماتوسیس]] است، قابل مشاهده میباشد.<ref>{{Citation|author=Ashrafian, Hutan.|title=Limb gigantism, neurofibromatosis and royal heredity in the Ancient World 2500 years ago: Achaemenids and Parthians|journal=J Plast Reconstr Aesthet Surg|volume=64|year=2011|page=557|doi=10.1016/j.bjps.2010.08.025|url=http://www.jprasurg.com/article/S1748-6815(10)00521-8/pdf%7C|issue=4|postscript=.}}{{پیوند مرده|date=سپتامبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot}}</ref>
اینکه چرا سال ۲۴۷ پ. م بهعنوان اولین سال حکومت اشکانی که در مرکزیت قرار داشت اعلام شده، نامعلوم است. [[آدریان بیور]] بر این باورست که این سال همان سالیست که سلوکیان کنترل ساتراپ پارت را از دست داده و آنجا را [[آندروگوراس]] تصاحب کرده و در نهایت ارشک با قیام علیه او پارت را فتح میکند. از این رو، ارشک شروع سالهای سلطنت خود را از پایان کامل حکمرانی سلوکیان بر پارت محاسبه
[[پرونده:Rome-Seleucia-Parthia 200bc.jpg|280px|بندانگشتی|پارت منطقه زرد رنگ در کنار امپراتوری سلوکیان به رنگ آبی و روم به رنگ بنفش در ۲۰۰ پ.م.]]
جانشین بلافاصله ارشک نامعلوم است. آدریان بیور<ref>{{harvnb|Bivar|1983|pp=29–31}}</ref> و کاتوزیان<ref name="katouzian 2009 41"/> جانشین او را [[تیرداد یکم]]، برادر وی میدانند، کسی که بعدها فرزندش [[اردوان یکم]] در ۲۱۱ پ. م به سلطنت رسید، اما کورتیس<ref name="curtis_2007_8">{{harvnb|Curtis|2007|p=8}}</ref> و بروسیوس<ref name="brosius_2006_86">{{harvnb|Brosius|2006|p=86}}</ref> بر این باورند که اردوان یکم بدون واسطه به مسند قدرت رسید، با این تفاوت که کورتیس سال به سلطنت رسیدن وی را ۲۱۱ پ. م و بروسیوس ۲۱۷ پ. م میدانند. اگرچه بیور اصرار دارد که سال ۱۳۸ پ. م، یعنی آخرین سال سلطنت مهرداد یکم، دقیقاً اولین سال تأسیس و شروع دوران سلطنت اشکانی است.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|p=36}}</ref> باوجود تمام این اختلافات، تنها بیور به تشریح [[فهرست شاهان اشکانی|دوران حکومت]] اشکانی که مورد قبول تاریخنگاران است در دو بخش مجزا مینماید.<ref name="bivar_1983_98-99">{{harvnb|Bivar|1983|pp=98–99}}</ref>
خط ۵۹:
[[پرونده:Parther reich.jpg|بندانگشتی|300px|راست|امپراتوری پارت]]
[[پرونده:Xong-e Ashdar Parthian relief.jpg|چپ|بندانگشتی|250px|[[نقش برجسته]] مهرداد یکم سوار بر اسب در شهر [[ایذه]]، واقع در [[خوزستان]]]]
نام فرهاد یکم به عنوان توسعه دهنده کنترل حکومت اشکانی تا [[دروازه اسکندر]] و اشغالکننده [[آپمیا راجیانا]] ثبت
پس از مرگ دیودوتس دوم، روابط اشکانی و دولت یونانی باختر نیز رو به زوال گذاشت، بهخصوص زمانیکه مهرداد یکم به آنجا حمله کرد و دو استان را در زمان حکومت [[اوکراتید یکم]] از آنان ستاند.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|p=33}}; {{harvnb|Brosius|2006|p=86}}</ref> توجه مهرداد یکم به قلمرو سلوکیان و هرج و مرج در ماد به دلیل سرکوب شورشیان توسط [[تیمارخوس]]، اسباب حمله به ماد و تصرف [[هگمتانه]] را در ۱۴۸ یا ۱۴۷ پ. م فراهم کرد.<ref>{{harvnb|Curtis|2007|pp=10–11}}; {{harvnb|Bivar|1983|p=33}}; {{harvnb|Garthwaite|2005|p=76}}</ref> این پیروزی فتح [[تمدن بابل|بابل]] و [[سلوکیه]] را در [[میانرودان]] به دنبال داشت، مهرداد یکم در ۱۴۱ پ. م در سلوکیه سکهای ضرب کرد و در مراسمی رسمی با عنوان پادشاه تاجگذاری نمود.<ref name="curtis_2007_10-11 brosius_2006_86-87 Bivar_1983_34 Garthwaite_2005_76">{{harvnb|Curtis|2007|pp=10–11}}; {{harvnb|Brosius|2006|pp=86–87}}; {{harvnb|Bivar|1983|p=34}}; {{harvnb|Garthwaite|2005|p=76}};</ref> زمانیکه مهرداد یکم در راه بازگشت به هیرکانی بود، سپاهش امپراتوری [[الیمائیس]] و [[پادشاهی میشان]] را تحت کنترل و [[شوش]] را تصرف کرد.<ref name="curtis_2007_10-11 brosius_2006_86-87 Bivar_1983_34 Garthwaite_2005_76"/> در این زمان قلمرو حکومت اشکانی در شرق تا [[رود سند]] گسترش یافته بود.<ref>{{harvnb|Garthwaite|2005|p=76}}; {{harvnb|Bivar|1983|p=35}}</ref>
خط ۷۱:
در حالی که دولت اشکانی مشغول بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته خود در غرب بود، تهدید تازهای در شرق شکل میگرفت. در ۱۷۷–۱۷۶ پ. م اتحاد کوچنشینان [[شیونگنو]]، عشایر [[یوئهژی]] را از سرزمین خود که استان [[گانسو]] امروزی در شمالغربی [[چین]] باشد،<ref>{{harvnb|Torday|1997|pp=80–81}}</ref> بیرون راندن. یوئهژیها به سمت غرب در باختر مهاجرت کردند و جایگزین [[سکاها]] شدند. سکاها ناگزیر به سوی غرب حرکت کردند و به مرزهای شمال شرقی اشکانی یورش بردند.<ref>{{harvnb|Garthwaite|2005|p=76}}; {{harvnb|Bivar|1983|pp=36–37}}; {{harvnb|Brosius|2006|pp=89, 91}}</ref> از این رو [[مهرداد اول]] پس از فتح میانرودان مجبور به بازگشت به هیرکانی شد.<ref name="brosius_2006_89">{{harvnb|Brosius|2006|p=89}}</ref>
برخی از سکاها علیه آنتیوخوس به سپاه اشکانی پیوستند. با این وجود بسیار دیر وارد نبرد شدند و فرهاد از پرداخت دستمزد آنان سرباز زد. در نتیجه سکاها علیه او شوریدند، فرهاد نیز سعی برسرکوب آنان با استفاده از سربازان سابق سلوکی نمود، اما آنها فرهاد را تنها گذاشته و به جمع سکاها پیوستند.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|p=38}}; {{harvnb|Garthwaite|2005|p=77}}</ref> در نهایت فرهاد به سوی این نیروی متحد لشکرکشی کرد، اما در جنگ کشته شد.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|pp=38–39}}; {{harvnb|Garthwaite|2005|p=77}}; {{harvnb|Curtis|2007|p=11}}; {{harvnb|Katouzian|2009|p=42}}</ref> تاریخنگار رومی، [[ژوستین (تاریخنگار)|ژوستین]] نقل میکند، [[اردوان دوم]] جانشین فرهاد شد و نبردهای مختلفی با چادرنشینان در شرق داشت. اردوان در نهایت توسط [[تخار (قوم)|تخارها]] (که به عنوان یوئهژی شناخته میشدند) کشته شد. اگرچه بیور بر این باورست که ژوستین آنها را با سکاها اشتباه
پس از عقبنشینی سلوکی از میانرودان، دربار اشکانی به حاکم بابل، هیمروس، دستور حمله به [[پادشاهی میشان]] را داد که در آن زمان [[هیسپائوسینس]] در [[چاراکس سپاسینو]] بر آن حکمفرمایی میکرد. زمانیکه این حمله شکست خورد، در ۱۲۷ پ. م هیسپائوسینس به بابل حمله کرد و سلوکیه را اشغال نمود. در ۱۲۲ پ. م مهرداد دوم، هیسپائوسینس را وادار به عقبنشینی از بابل کرد و از پادشاهی میشان حکومتی دست نشانده ساخت.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|p=40}}; {{harvnb|Curtis|2007|pp=11–12}}; {{harvnb|Brosius|2006|p=90}}</ref> پس از آنکه مهرداد دوم، کنترل دولت اشکانی را در غرب گسترش داد، [[دورا اروپوس]] را در ۱۱۳ پ. م اشغال کرد سپس با [[پادشاهی ارمنستان]] وارد جنگ شد.<ref>{{harvnb|Curtis|2007|pp=11–12}}</ref> در ۹۷ پ. م، نیروهای ارمنی از سپاه اشکانی شکست خوردند، [[آرتاواز یکم]] سرنگون و فرزندش [[تیگرانس]] به گروگان گرفته شد.<ref>{{harvnb|Brosius|2006|pp=91–92}}; {{harvnb|Bivar|1983|pp=40–41}}</ref>
[[پرونده:Silk from Mawangdui 2.jpg|بندانگشتی|راست|[[ابریشم]] چینی متعلق به [[ماوانگدویی]] (قرن ۲ پ. م)، ابریشم چینی احتمالاً با ارزشترین کالای لوکس مورد معامله توسط اشکانی با غرب از طریق جاده ابریشم
در ۱ پ. م پادشاهی [[پارتیان هند]] که شامل [[هند]]، و [[پاکستان]] امروزی
بهدنبال گسترش روابط دیپلماتیک توسط [[ژانگ کیان]] در آسیای مرکزی در دوره حکومت [[امپراتوری وو]]، نمایندگانی از طرف [[امپراتوری هان]] از [[چین]] در ۱۲۱ پ. م به دربار مهرداد دوم فرستاده شدند. این نمایندگان چینی اسباب برقراری روابط تجاری با حکومت اشکانی را از طریق [[جاده ابریشم]] فراهم کردند، اما از سوی دیگر نتوانستند اتحاد نظامی علیه کوچنشینان هیونگنو را بهدست آوردند.<ref>{{harvnb|Brosius|2006|pp=90–91}}; {{harvnb|Watson|1983|pp=540–542}}; {{harvnb|Garthwaite|2005|pp=77–78}}</ref> امپراتوری اشکانی به واسطه دریافت مالیات از کاروانهای اوراسیایی و بهخصوص [[کالای لوکس|کالاهای لوکس]] وارداتی توسط رومیان، وضعیت اقتصادی بسیاری خوبی را بهدست آورده بود.<ref>{{harvnb|Garthwaite|2005|p=78}}; {{harvnb|Brosius|2006|pp=122–123}}</ref> همچنین [[مروارید]] که کالایی بسیار ارزشمند بود از چین به امپراتوری اشکانی صادر میشد و آنها نیز از اشکانی کالاهایی چون ادویه، عطر و میوه خریداری میکردند.<ref>{{harvnb|Brosius|2006|pp=123–125}}</ref> در این بین هدایایی چون حیوانات از طرف پادشاه اشکانی به دربار امپراتوری هان نیز فرستاده میشد، بهطور مثال در ۸۷ میلادی [[پاکور دوم]] یک شیر و یک غزال برای پادشاه ژانگ فرستاده بود.<ref>{{harvnb|Wang|2007|pp=100–101}}</ref>
خط ۸۷:
به دستور مهرداد دوم، گودرز یکم حاکم بابل شد، درحالی که ارد یکم جداگانه بر پارت حکومت میکرد.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|pp=41–44}}; also see {{harvnb|Garthwaite|2005|p=78}}</ref> این سیستم تقسیم شده پارتها را تضعیف کرد، و به [[تیگران دوم]] ارمنستان این فرصت را داد، تا قلمرو پارت را در غرب [[میانرودان]] تصاحب کند، اگرچه این سرزمینها در زمان سلطنت [[سیناتروک]] به قلمرو پارت بازگردانده شد (۷۱–۷۸ پیش از میلاد).<ref>{{harvnb|Brosius|2006|pp=91–92}}</ref> پیرو [[سومین جنگ مهردادی]]، [[مهرداد ششم (پنتوس)]] (۶۳–۱۱۹ پیش از میلاد) که یکی از متحدان تیگران دوم ارمنی بود، از پارتیان در برابر رمیها درخواست کمک میکند، اما سیناتروک از کمک سر باززد.<ref name="bivar_1983_44-45">{{harvnb|Bivar|1983|pp=44–45}}</ref> در ۶۳ پیش از میلاد زمانی که [[لوکولوس]] فرمانده [[ارتش روم]] به قصد پایتخت ارمنستان [[تیگراناکرت]] به راه افتاد، مهرداد ششم و تیگران دوم از [[فرهاد سوم]] درخواست کمک میکنند (۵۸–۷۱ پیش از میلاد)، اما فرهاد نیز از ارسال کمک سر باززد و پس از [[نبرد تیگراناکرت|سقوط شهر تیگراناکرت]] به دست لوکولوس، مجدداً فرات مرز میان پارت و رم میشود.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|pp=45–46}}; {{harvnb|Brosius|2006|p=94}}</ref>
تیگران جوان، فرزند [[تیگران دوم]] که از بهدست آوردن تاج و تخت پدر ناکام
فرهاد سوم توسط فرزندانش [[ارد دوم]] و [[مهرداد سوم]] به قتل رسید. پس از آن، ارد دوم بر مهرداد سوم فائق آمد و او را مجبور به فرار از ماد به [[سوریه (استان روم)|سوریه روم]] کرد.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|pp=48–49}}; see also {{harvnb|Katouzian|2009|pp=42–43}}</ref> [[آولو گابینی]] فرمانروای [[سوریه روم]] در حمایت از مهرداد به فرات رفت، اما در میان راه برای کمک به [[بطلمیوس دوازدهم]] در سرکوب شورش مصر مجبور به بازگشت شد.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|pp=48–49}}; also, {{harvnb|Brosius|2006|pp=94–95}} mentions this in passing.</ref> مهرداد علیرغم از دست دادن نیروی کمک رومی، موفق به تسخیر بابل شد و تا قبل از ۵۴ پیش از میلاد ضرب سکه کرد. در همان سال سورنا یکی از فرماندهان ارد که از خاندان اصیلی بود سلوکیه را بازپس گرفته و مهرداد را اعدام کرد.<ref>{{harvnb|Bivar|1983|p=49}}</ref>
خط ۱۰۱:
== حکومت و مدیریت ==
[[File:Historical Atlas of Iran - Plate No. 07.jpg|thumb|نقشه اشکانیان (پارتها) از کتاب ''اطلس تاریخی ایران''، [[نشر دانشگاه تهران]]]]
=== قدرت مرکزی و پادشاهان نیمه مستقل ===
برخلاف [[شاهنشاهی هخامنشی]]، حکومت اشکانیان به شکل قابل توجهی [[تمرکززدایی|تمرکززدا]] بود.<ref>{{harvnb|Garthwaite|2005|pp=67–68}}</ref> یکی از منابع تاریخی نشان دهنده این نکته است که مناطق تحت نظر حکومت مرکزی به شیوهای مشابه با امپراتوری سلوکیان ساماندهی
=== اصالت ===
سطر ۱۱۵ ⟵ ۱۱۶:
{{اصلی|ارتش اشکانی}}
[[پرونده:ParthianHorseman.jpg|بندانگشتی|چپ|مجسمه اسب سوار پارتی، به نمایش گذاشته شده در [[کاخ ماداما]]]]
اگرچه امپراتوری اشکانی [[نیروی نظامی]] دائمی نداشت، در عین حال توان جذب سریع نیرو برای مقابله با بحرانهای محلی را دارا بود.<ref>{{harvnb|Brosius|2006|pp=116, 122}}; {{harvnb|Sheldon|2010|pp=231–232}}</ref> از سوی دیگر اگرچه کمتعداد اما محافظینی دائمی متشکل از اشراف، [[رعیتداری|رعیا]] و [[سرباز حرفهای|مزدوران]] برای شخص شاه وجود داشت.<ref name="kennedy_1996_84">{{harvnb|Kennedy|1996|p=84}}</ref> همچنین پادگانهایی دائمی در دژهای مرزی جهت نگهبانی وجود داشتند که در کتیبههای اشکانی به اهدا درجات نظامی به فرماندهان این دژها اشاره
هنگام نبرد، از تندیسهای اژدهامانند از جنس فلز و ابریشم بهعنوان نشان نظامی استفاده میشد.<ref dir="ltr">{{پک|Shapur Shahbazi|1994|ف=DERAFŠ|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref>
=== پول رایج ===
جنس سکهها معمولاً از نقره
== جامعه، فرهنگ و هنر ==
سطر ۱۲۷ ⟵ ۱۲۸:
اگرچه فرهنگ یونانی در [[دوره هلنی]] نزد مردم [[خاور نزدیک]] مقبولیت قابل توجهی پیدا کرده بود، اما در دوره اشکانی شاهد [[فرهنگ ایرانی|احیای فرهنگ ایرانی]] در مذهب، هنر و حتی پوشاک هستیم.<ref>{{harvnb|Curtis|2007|pp=14–15}}; see also {{harvnb|Katouzian|2009|p=45}}</ref> پادشاهان اشکانی با آگاهی از هر دو ریشه هلنی و ایرانی ممالک زیر سلطه خود، پس از آنکه خود را پادشاه خواندند، خود را [[فیلهلنیسم]] (یونانی دوست) معرفی کردند.<ref>{{harvnb|Garthwaite|2005|p=85}}; {{harvnb|Curtis|2007|pp=14–15}}</ref> واژه فیلهلنی تا دوره سلطنت [[اردوان سوم]] بر روی سکهها ضرب میشد.<ref name="curtis_2007_11">{{harvnb|Curtis|2007|p=11}}</ref> حذف این واژه از روی سکهها از نشانههای احیای فرهنگ ایرانی در دوره اشکانی است.<ref name="curtis_2007_11"/> [[بلاش یکم]] اولین پادشاه اشکانی بود که [[خط پهلوی|خط اشکانی]] و [[زبان پارتی]] را مورد استفاده قرار داد و به جای استفاده از الفبای یونانی، سکههایی به خط اشکانی ضرب نمود.<ref>{{harvnb|Garthwaite|2005|pp=80–81}}; see also {{harvnb|Curtis|2007|p=21}} and {{harvnb|Schlumberger|1983|p=1030}}</ref> با این وجود از [[الفبای یونانی]] تا پایان دوره اشکانی بر روی سکهها استفاده میشد.<ref>{{harvnb|Schlumberger|1983|p=1030}}</ref>
به هرشکل نفوذ فرهنگ یونانی در دوران امپراتوری اشکانی کاملاً از بین نمیرود، بهطور مثال مدارکی دال بر لذت بردن اشکها از [[تئاتر در یونان باستان|تئاترهای یونانی]] وجود دارد. زمانی که سر کراسوس را برای [[ارد دوم]] آوردند، او در کنار [[آرتاواز دوم]]، پادشاه ارمنستان مشغول تماشای نمایش [[باکچای]] اثر [[اوریپید]]
=== مذهب ===
{{اصلی|مذهب در دوران اشکانی}}
امپراتوری اشکانی از فرهنگها، مذاهب و باورهای گوناگونی، به ویژه از آیینهای [[اساطیر ایران|ایرانی]] و [[اساطیر یونانی|یونانی]] تشکیل میشد.<ref name="katouzian_2009_45">{{harvnb|Katouzian|2009|p=45}}</ref> گذشته از اقلیت [[یهودیان]]<ref>{{harvnb|Neusner|1983|pp=909–923}}</ref> و تازه [[مسیحیان]]،<ref>{{harvnb|Asmussen|1983|pp=924–928}}</ref> بیشتر پارتها [[چندخدایی|چندخداباور]] بودند.<ref name="brosius_2006_125">{{harvnb|Brosius|2006|p=125}}</ref> در اغلب موارد خدایان ایرانی و یونانی همانند یا آمیزهای از هم بودند. نمونه را [[اهورا مزدا]] با [[زئوس]]، [[اهریمن]] با [[هادس]]، [[آفرودیت]] و [[هرا]] با [[آناهیتا]]، [[آپولو (اساطیر یونان)|آپولو]] با [[میترا]] و [[شمش (ایزد)|شمش]] با [[هرمس]] شبیه به یکدیگرند.<ref>{{harvnb|Garthwaite|2005|pp=68, 83–84}}; {{harvnb|Colpe|1983|p=823}}; {{harvnb|Brosius|2006|p=125}}</ref> گذشته از خدایان و الهههای اصلی، هر شهر و گروه برای خود خدایی انتخاب میکرد.<ref name="brosius_2006_125"/> از سوی دیگر مانند حاکمان سلوکی،<ref>{{harvnb|Duchesne-Guillemin|1983|pp=872–873}}</ref> پادشاهان اشکانی نیز در آثار هنری خود را خدا نشان میدادند. به گمان این رسم شایعترین رسم مشترک پادشاهان
=== هنر و معماری ===
{{اصلی|هنر اشکانیان}}
[[File:Hatra ruins.jpg|300پیکسل|چپ|بندانگشتی|شهر [[هترا]] در [[عراق]]، از شهرهای شکوفا شده اشکانی]]
هنر دوره اشکانی را میتوان به سه بخش جغرافیایی-تاریخی: هنر اشکانی، هنر [[فلات ایران]] و هنر میانرودان تقسیم نمود.<ref name="brosius_2006_127">{{harvnb|Brosius|2006|p=127}}</ref> اولین بخش هنر اشکانی پیدا شده در مهردادکرت، ترکیبی از هنر یونانی و ایرانی در راستای سنتهای هخامنشی و سلوکی است.<ref name="brosius_2006_127"/> بخش دوم آن، گویای تأثیر آثار هنری دوره هخامنشی میباشد<ref name="brosius_2006_128"/> و بخش سوم بهتدریج با گذشتن مرزهای اشکانی از میانرودان شکل
[[File:Persia Exhibition - Getty Museum Los Angeles.jpg|300پیکسل|چپ|بندانگشتی|آثار هنری اشکانی در نمایشگاه ایران باستان، موزه گتی]]
نقوش متداول به جا مانده از دوران اشکانی معمولاً شامل تصاویری از شکارهای سلطنتی و اهدای نشان توسط پادشاهان است.<ref>{{harvnb|Brosius|2006|p=127}}; see also {{harvnb|Schlumberger|1983|pp=1041–1043}}</ref> استفاده گسترده از این نقوش منجر به استفاده حتی توسط حاکمان محلی شده بود.<ref name="brosius_2006_127"/> این نقوش معمولاً شامل انواع نقش برجسته، [[فرسکو]] و [[دیوارنگاری]] میشد.<ref name="brosius_2006_127"/> همچنین از الگوهای هندسی و طرح گیاهان به صورت [[گچبری|گچ بری]] بر دیوار نیز استفاده
پارتیان در شمال خاوری ایران معماری نوینی را تکوین بخشیدند. معماری پارتیان، با ترکیب عناصر ایرانی و یونانی شیوه جدید و بینظیری را در معماری بهوجود آورد.<ref>ابوذری، م. (١٣٨٠) آشنایی با میراث فرهنگی هنری ایران، تهران، سازمان پژوهش فرهنگی.</ref>
یکی از هنرهای برجسته پارتها، ظروف کنده کاری شده از عاج است که در [[نسا]] پیدا شده و نقوشی از حیوانات، الههها و موجودات تخیلی بر آنها نقش
دوشهر زیرزمینی مربوط به دوره اشکانی در شهرستان تیران و کرون واقع در استان اصفهان کشف شدهاند. شهر اول در روستای کردعلیا و شهر دوم در روستای دولتآباد کشف شدهاند.
سطر ۱۵۵ ⟵ ۱۵۶:
[[پرونده:باتری بغداد.jpg|بندانگشتی|باتری بغداد]]
یونانیان و مصریان با الکتریسیته ساکن آشنایی داشتند. پارتیها (اشکانی) در بغداد در فاصله سالهای ۲۵۰ق. م تا ۲۲۴ پ.م. باتری الکتریکی ساختند. شرکت [[جنرال الکتریک]] این باتریها را شبیهسازی
۲۰۰۰ سال پیش از اینکه کنت ولتا الکترودهای مشهور خود را به پای قورباغه متصل کند، باتری الکتریکی مورد استفادهٔ پارتیان بوده. این باتریها به باتریهای بغداد مشهورند. با روش «تعیین عمر کربنی» (Radiocarbon dating) دریافتند که قدمت این پیلها به ۲۰۰ پ.م. میرسد. این پیلها دارای بدنهٔ بیرونی از جنس ارتن ور بوده که حاوی میلهای آهنی است و به وسیلهٔ بخشی از بدنهٔ مسی (میلهٔ آهنی درون استوانهٔ مسی) ایزوله
در سال [[(میلادی) ۱۹۳۸|۱۹۳۸]] باستانشناس آلمانی ویلهلم کونیگ که در آن زمان ادارهٔ موزهٔ بغداد را به عهده داشت، در زیر زمین این موزه به جعبهای برخورد که شیء (اشیاء) عجیبی در خود داشت. او پس از تحقیقاتی به این نتیجه رسید که این وسیله شبیه یک باتری مدرن است. او در مقالهای این مطلب را منتشر کرد و از این وسیله با عنوان باتری باستانی یاد کرد که برای آبکاری و انتقال لایهای از [[طلا]] یا نقره از سطحی به سطح دیگر به کار میرفته. وی همچنین این تئوری را مطرح کرد که احتمالاً با اتصال چند باتری باستانی قادر بودند که (ولتاژ) خروجی بیشتری تولید کنند. ویلارد گری (Willard Gray)، یک [[مهندسی برق|مهندس برق]] شرکت جنرال الکتریک در ایالت ماساچوست، پس از مطالعهٔ مقالهٔ کونیگ تصمیم گرفت این باتری را بازسازی کند. زمانی که او درون کوزهٔ سفالین را با آب انگور، سرکه یا محلول سولفات مس پر کرد موفق به تولید ولتاژ حدود ۱٫۵ تا ۲ ولت شد. در ۱۹۷۸ دکتر اگبرشت مصرشناس مشهور نمونهای از باتریهای بغداد را بازسازی کرد و آن را با آب انگور پر نمود و توانست ولتاژ ۰٫۸۷ ولت تولید کند که از آن برای طلاکاری یک پیکرهٔ نقرهای استفاده کرد. او از این آزمایش نتیجه گرفت که بسیاری از اشیای باستانی که در موزهها به عنوان طلا در نظر گرفته میشوند ممکن است نقرههایی باشند که آب طلا داده شدهاند. نمونههای بیشتری از این باتریهای باستانی در سال ۱۹۹۹ توسط دانشجویان دکتر مارجوری سنیکال (Marjorie Senechal)، استاد ریاضیات و تاریخ علم در [[کالج اسمیت]] ماساچوست، ساخته شد. آنها با پر کردن کوزهٔ آن با سرکه قادر به تولید ولتاژ ۱٫۱ ولت بودند. علاوه بر تئوری استفاده از این باتریها برای آبکاری فلزات، تئوریهای دیگری مبنی بر استفادهٔ پزشکی یا موارد دیگر داده
ایرانیان از این پیلهای الکتریکی جریان برق تولید میکردند و از آن برای آبکاری اشیاء زینتی سود میجستند. اما در پهنه دریانوردی ایرانیان از این اختراع جهت آبکاری ابزارهای آهنی در کشتی و جلوگیری از زنگ زدن و تخریب آنها استفاده میکردند.<ref name="Payam"/>
=== مجلس مهستان ===
حکومت اشکانیان، به هیچ وجه حکومتی [[یکهسالاری|فردمحور]] نبود و به عکس، شاهان با وجود [[مجلس مهستان]] همیشه از تصمیمگیریهای فردی و شتابزده برحذر داشته میشدند. [[تاسیتوس (تاریخنگار)|تاسیتوس]]
== گاهشماری رویدادها ==
سطر ۲۲۸ ⟵ ۲۲۹:
* ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو. ۱۳۸۵، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، تهران، مروارید.
* پیگولووسکایا. ۱۳۵۳، تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام.
* کلانی، رضا.
* گرشاسبی، اشکان. ۱۳۹۷، پژوهشی بر سکههای اشکانی: عنوانهای سلطنتی، ضرابخانهها و شمایلشناسی، تهران، آریارمنا.
* [[میخایل میخائیلوویچ دیاکونوف|دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ]]، ۱۳۹۱، [[تاریخ اشکانیان]]. ، ترجمه کریم کشاورز، تهران، وانیا.
|