داریوش بزرگ: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌شده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
۷ تغییر آخر متن (توسط Morez882 و Mrj1324) رد شد و به نسخهٔ 39771774 توسط GodNey برگردانده شد
برچسب: واگردانی دستی
←‏شورش در استان‌ها: ارمنستان در شورشهایی که علیه داریوش انجام شد نبود و یک شخص ارمنی در بابل علیه داریوش شورش کرد. کردستان در شورشهایی که علیه داریوش شد نبود، رخج نیز نبود. شهرها و ولایاتی که علیه داریوش شوریدند عبارند از پارس، ماد، شوش، بابل، سَگَرتیه (گرگان)، مرو، سکاییه. کردستان یک عبارت متأخر است و در زمان داریوش چنین عنوانی وجود نداشته است. اسامی رهبران شورشی و مناطقشان در کتیبۀ بیستون موجود است و نامی از کردستان، ارمنستان و رخج در آن نیست.
خط ۱۳۷:
 
== شورش در استان‌ها ==
پس از پادشاهی داریوش، کلیه استان‌ها سر به شورش برداشتند که داریوش و یارانش طی ۱۹ نبرد، ۹ پادشاه را که با وی به منازعه برخاستند، سرکوب کرد. اولین طغیان در [[عیلام]] روی داد. در [[ماد]] هم یک مدعی که خود را از اخلاف [[هووخشتره]] می‌خواند، مدعی سلطنت ماد بود. در [[پارس]] یک مدعی دیگر خود را [[بردیا]] پسر کوروش خواند. این نکته که شورشیان همواره در یک زمان سر برنمی‌داشتند و هدف مشترک یا پیوند اتحادی هم با یکدیگر نداشتند، عامل عمده‌ای بود که داریوش را در دفع شورش‌ها یاری کرد. طغیان [[بابل (دولت‌شهر)|بابل]] نیز کمتر از دیگر طغیان‌ها، موجب دغدغهٔ خاطر داریوش نبود. تمام این اغتشاش‌ها که در [[ارمنستانبابل (دولت‌شهر)|بابل]]، [[ماد]]، [[کردستانسکاها|سکاییه]]، [[رخج]]سَگَرتیه و [[مرو]] روی داد، با خشونت سرکوب شد و داریوش خشونت را در این مواقع همچون وسیله‌ای تلقی می‌کرد که می‌توانست از توسعه و تکرار نظایر این حوادث، جلوگیری کند.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۶۴|ک=تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام|ص=۱۴۴}}</ref> در بند شانزدهم [[کتیبه بیستون]] دربارهٔ شورش پارت (خراسان) و [[گرگان]] چنین آمده‌است: {{نقل قول بزرگ}} [[پارت]] و [[گرگان]] بر من شوریدند و [[ویشتاسپ (هخامنشی)|ویشتاسپ]] پدر من در پارت بود. پس از آن سپاه پارسی را از [[ری]] نزد ویشتاسپ فرستادم. وقتی که این سپاه به ویشتاسپ رسید، عازم جنگ دشمن شد. در محلی موسوم به ''ویش پااوزت'' در پارت با آنان جنگید. [[اهورامزدا]] مرا یاری کرد و به ارادهٔ او ویشتاسپ شورشیان را شکست داد. پس از آن مملکت مطیع من شد.<ref>{{پک|حقیقت|۱۳۷۰|ک=تاریخ قومس|ص=۲۱}}</ref> {{پایان نقل قول بزرگ}}
[[کتیبه بیستون]] که گزارش این جنگ‌های تمام‌نشدنی است، نشان می‌دهد که توانایی او در تأمین نظم و امنیت شاهنشاهی، به بهای چه اندازه رنج و سعی مستمر و بی‌انقطاع، به دست آمده‌است. ساتراپ‌هایی که کوروش بعد از فتح و ضبط ولایات در هر قلمرو تازه‌ای گماشته بود، اکثراً درین ایام، خود رأی شده بودند و سپاه و تجهیزات هم در اختیار داشتند. با مرگ [[کمبوجیه]] و قتل کسی که بسیاری از مردم ولایات او را پسر کوروش، شناخته بودند، تعدی این حکام استقلال‌جوی، به ناخرسندی مردم انجامیده بود و مردم استان‌ها، بهانه برای شورش به‌دست می‌آوردند. داریوش مردی جهاندیده بود و با ازدواج با دختر کوروش و با تعدادی از دختران خانواده‌های بزرگ پارسی او را در موقعیتی قرار داده‌بود که نجبای پارسی و مادی هر یک بخاطر خویشاوندی نسبی یا سببی خویش، نسبت به این پادشاه نوخاسته که در حمایت و تبعیت از وی، هم‌پیمان هم شده بودند، وفادار و حتی علاقه‌مند بمانند.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۶۴|ک=تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام|ص=۱۴۴}}</ref>