آدولف هیتلر: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
تکمیل. برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
۲۵ تغییر آخر متن (توسط Abolfazlsorkhi) رد شد و به نسخهٔ 39870940 توسط GodNey برگردانده شد: دلایل در صفحه بحث توضیح داده شد. |
||
خط ۲۶۷:
دولت هیتلر [[معماری در ناسیونال سوسیالیسم|معماری]] را در مقیاس عظیمی مورد حمایت قرار داد. [[آلبرت اشپر]]<ref group="و">Albert Speer</ref> که در تفسیر کلاسیکگرای هیتلر از فرهنگ آلمانی نقش مهمی داشت، به ریاست [[ولتهاوپشتات گرمانیا|برنامه ساخت و سازی که قرار بود در برلین انجام شود]]، منصوب شد.{{sfn|Speer|1971|pp=۱۱۸–۱۱۹}} علیرغم تهدید چندی از کشورها به تحریم، آلمان از [[بازیهای المپیک|بازیهای المپیک ۱۹۳۶]] میزبانی کرد. هم در بازیهای [[المپیک زمستانی ۱۹۳۶]] در [[گارمیش-پارتنکیرشن]]<ref group="و">Garmisch-Partenkirchen</ref> و هم در بازیهای [[بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۳۶|المپیک تابستانی ۱۹۳۶]] برلین، هیتلر شخصاً مسابقات را [[فهرست افرادی که بازیهای المپیک را افتتاح کردهاند|افتتاح]] و در مراسمهایی که برگزار شد هم شرکت کرد.{{sfn|Evans|2005|pp=۵۷۰–۵۷۲}}
=== تسلیح مجدد
{{اصلی|نیروهای محور|پیمان سهجانبه|تسلیح مجدد آلمان}}
هیتلر در ملاقات ۳ فوریه ۱۹۳۳ با رهبران نظامی آلمان، هدف نهایی سیاست خارجی خود را «فتح [[سیاست لبنسراوم|فضای حیاتی]] در شرق و [[آلمانیسازی]] بیرحمانه آن» اعلام کرد.{{sfn|Weinberg|1970|pp=۲۶–۲۷}} ماه مارس، [[برنهارت فون بولو]]، از دبیران وزارت امورخارجه، بیانیهای صادر کرد که شامل اهداف مهم سیاست خارجی آلمان بود: [[آنشلوس|انضمام اتریش به آلمان]]، برقراری مرزهای پیش از [[جنگ جهانی اول]]، رد محدودیتهای نظامی [[پیمان ورسای]]، بازگشت [[
آلمان ماه اکتبر سال ۱۹۳۳ از [[جامعه ملل]] و [[کنفرانس جهانی خلع سلاح]] خارج شد.{{sfn|Kershaw|2008|p=۲۹۷}} ماه ژانویه ۱۹۳۵، بیش از ۹۰٪ مردم منطقه [[زارلاند]] که توسط جامعه ملل اداره میشد، رای به پیوستن به آلمان دادند.{{sfn|Shirer|1960|p=۲۸۳}} ماه مارس همان سال، هیتلر اعلام کرد نیروهای ورماخت به ۶۰۰٬۰۰۰ نفر، شش برابر محدودیت پیمان ورسای، افزایش خواهد یافت، نیروی هوایی (''[[لوفتوافه]]'') تأسیس خواهد شد و شمار قوای نیروی دریایی (''[[کریگسمارینه]]'') بیشتر رشد خواهد نمود. بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و جامعه ملل نقض پیمان توسط آلمان را محکوم کردند اما به هیچ اقدامی جهت متوقف کردن آن متوسل نشدند.{{sfn|Messerschmidt|1990|pp=601–602}}{{sfn|Martin|۲۰۰۸}} به عقیده [[ایان کرشاو]]، رهبران نظامی آلمان در این زمان در جهت گسترش هر چه سریعتر ورماخت تحت فشار هیتلر عمل نمیکردند بلکه رویکرد مستقل خود را داشتند.{{sfn|Kershaw|2000b|p=۱۰}} روز ۱۸ ژوئن، [[توافقنامه دریایی بریتانیا و آلمان]] به امضا رسید که مطابق آن آلمان اجازه یافت [[تناژ]] نیرویی دریایی خود را به ۳۵ درصد [[نیروی دریایی بریتانیا]]، برساند. هیتلر که امضای این توافقنامه را آغازی بر اتحاد مورد پیشبینی او بین آلمان و بریتانیا میدانست، آن روز «شادترین روز زندگی» خود خواند.{{sfn|Hildebrand|1973|p=۳۹}} در ارتباط با این توافقنامه با فرانسه و ایتالیا مشورت نشد و جامعه ملل نادیده گرفته شد؛ نتیجتاً پیمان ورسای در مسیر بیاهمیت شدن قرار گرفت.{{sfn|Roberts|1975|p=}}
خط ۲۷۸:
ماه اوت سال ۱۹۳۶، در پی افزایش بحران اقتصادی که به دلیل تلاشها جهت تجدید تسلیحاتی ایجاد شده بود، هیتلر به [[هرمان گورینگ]] دستور داد «[[برنامه چهار ساله]]» را به اجرا درآورد تا آلمان در طی چهار سال آینده برای جنگ آماده شود.{{sfn|Overy, ''Origins of WWII Reconsidered''|1999}} مطابق پیشبینی این برنامه، یک جنگ تمامعیار میان [[بلشویسم یهودی]] و ناسیونال سوسیالیسم آلمانی قریبالوقوع بود که از نظر هیتلر، به تعهد کامل به تلاشها جهت تجدید تسلیحاتی، صرف نظر از بهای اقتصادی آن، داشت.{{sfn|Carr|1972|pp=۵۶–۵۷}}
بهطور همزمان، هیتلر به تلاشهای خود جهت شکلدادن به اتحاد میان آلمان و بریتانیا ادامه داد.{{sfn|Messerschmidt|1990|pp=۶۳۰–۶۳۱}} ماهیت ضد بلشویکی حاکمیت موسولینی در ایتالیا، در چشم هیتلر موجب تقویت منافع دیپلماتیک روابط نزدیک با آن میشد. هیتلر در این زمان ایتالیا را در کنار آلمان، تنها کشور اروپایی میدید که قدر به ایستادگی محکم در برابر بلشویسم است و از طرفی هیچ تضاد منافعی با آلمان ندارد. او در دیدار با [[گالئاتسو چانو]]، وزیر خارجه ایتالیا، ایجاد یک جبهه ضد بلشویکی مشترک را بازدارنده در برابر دشمنان دانست.{{sfn|Kershaw|2000b|p=۲۵}} بدین شکل، چانو روز ۲۵ اکتبر ۱۹۳۶ اتحاد آلمان و ایتالیا را اعلام کرد. روز ۲۵ نوامبر، آلمان [[پیمان ضد کمینترن]] را با امپراتوری ژاپن به امضا رساند. بریتانیا، چین، ایتالیا و لهستان هم به امضای این عهدنامه دعوت شدند اما تنها ایتالیا سال ۱۹۳۷ به آن پیوست. هیتلر دیگر از شکلدادن اتحادی با بریتانیا صرف نظر کرده بود و «بیکفایتی» رهبران بریتانیا را سبب آن میدانست. او عصبانی بود که بریتانیا در موضوعاتی دخالت میکند که «در حوزه آلمانی» قرار دارند.{{sfn|Messerschmidt|1990|p=۶۴۲}} در ملاقاتی در دفتر [[صدارت عظمای رایش]] با رهبران نظامی و وزرای امور خارجه، هیتلر یک مرتبه دیگر از هدف خود برای به دست آوردن فضای حیاتی برای مردم آلمان سخن به میان آورد. او دستور داد
▲بهطور همزمان، هیتلر به تلاشهای خود جهت شکلدادن به اتحاد میان آلمان و بریتانیا ادامه داد.{{sfn|Messerschmidt|1990|pp=۶۳۰–۶۳۱}} ماهیت ضد بلشویکی حاکمیت موسولینی در ایتالیا، در چشم هیتلر موجب تقویت منافع دیپلماتیک روابط نزدیک با آن میشد. هیتلر در این زمان ایتالیا را در کنار آلمان، تنها کشور اروپایی میدید که قدر به ایستادگی محکم در برابر بلشویسم است و از طرفی هیچ تضاد منافعی با آلمان ندارد. او در دیدار با [[گالئاتسو چانو]]، وزیر خارجه ایتالیا، ایجاد یک جبهه ضد بلشویکی مشترک را بازدارنده در برابر دشمنان دانست.{{sfn|Kershaw|2000b|p=۲۵}} بدین شکل، چانو روز ۲۵ اکتبر ۱۹۳۶ اتحاد آلمان و ایتالیا را اعلام کرد. روز ۲۵ نوامبر، آلمان [[پیمان ضد کمینترن]] را با امپراتوری ژاپن به امضا رساند. بریتانیا، چین، ایتالیا و لهستان هم به امضای این عهدنامه دعوت شدند اما تنها ایتالیا سال ۱۹۳۷ به آن پیوست. هیتلر دیگر از شکلدادن اتحادی با بریتانیا صرف نظر کرده بود و «بیکفایتی» رهبران بریتانیا را سبب آن میدانست. او عصبانی بود که بریتانیا در موضوعاتی دخالت میکند که «در حوزه آلمانی» قرار دارند.{{sfn|Messerschmidt|1990|p=۶۴۲}} در ملاقاتی در دفتر [[صدارت عظمای رایش]] با رهبران نظامی و وزرای امور خارجه، هیتلر یک مرتبه دیگر از هدف خود برای به دست آوردن فضای حیاتی برای مردم آلمان سخن به میان آورد. او دستور داد پیش زمینه های جنگی در شرق برای به دست آوردن «'''[[لبنسراوم|زیستگاه]]'''» فراهم شود که بتوان حداقل در ۱۹۳۸ و حداکثر در ۱۹۴۳ آن را آغاز کرد. قرار بود در صورت مرگ هیتلر، صورتجلسه آن ملاقات که [[یادداشت هوسباخ]] نام نهادندش، وصیتنامه سیاسی او به حساب آید.{{sfn|Aigner|1985|p=۲۶۴}} هیتلر احساس میکرد که افت شدید سطح رفاه در آلمان در نتیجه بحران اقتصادی، تنها میتواند از طریق یک حمله نظامی جهت تسخیر اتریش و [[چکسلواکی]] برطرف شود.{{sfn|Carr|1972|pp=۷۳–۷۸}} او در نظر داشت پیش از این که بریتانیا و فرانسه در [[مسابقه تسلیحاتی]] به صورت دائمی پیش افتند، به یک اقدام سریع متوسل شود.{{sfn|Messerschmidt|1990|pp=۶۳۶–۶۳۷}} در اوایل ۱۹۳۸، در آغاز [[ماجرای بلومبرگ–فریچ]]، هیتلر نویرات را از وزارت خارجه مرخص کرد و خودش را هم به وزارت جنگ منصوب کرد؛{{sfn|Overy, ''Origins of WWII Reconsidered''|1999}} نتیجتاً کنترل سیاست خارجی و نظامی را در دست و از همان تاریخ سیاستی خارجی که هدف نهاییاش جنگ بود، در پیش گرفت.{{sfn|Messerschmidt|1990|p=۶۳۸}}
=== پیروزیهای دیپلماتیک ===
==== اتحاد با ژاپن ====
[[پرونده:Matsuoka_visits_Hitler.jpg|بندانگشتی|هیتلر و وزیر خارجه ژاپن ماتسواوکا یوسوکه در برلین، مارس ۱۹۴۱. یواخیم فون ریبنتروپ هم در تصویر حضور دارد
در فوریه ۱۹۳۸، پس از توصیه وزیر خارجه تازه منصوب شده [[یواخیم فون ریبنتروپ]] که قویا به [[امپراتوری ژاپن]] تمایل داشت، هیتلر به اتحاد [[جمهوری چین (۱۹۴۹–۱۹۱۲)|چین]] و آلمان که میان آلمان نازی و جمهوری چین منعقد شده بود پایان داد تا در عوض با امپراتوری ژاپن که
==== اتریش و چکسلواکی ====
هیتلر اتحاد با [[اتریش]] را سنگ زیربنای سیاست خارجی خود میدید.<ref>{{cite book|last=Snyder |first=Louis L. |title=Encyclopedia of the Third Reich |year=1998 |publisher=Robert Hale, p. ۸}}</ref> در ۱۲ مارس ۱۹۳۸، [[آنشلوس]]، انضمام اتریش به آلمان، توسط او اعلام شد.{{sfn|Butler|Young|1989|p=159}}{{sfn|Bullock|1962|p=۴۳۴}}
پس از آن، توجه خود را به آلمانیتبارهای [[سودتنلند]]، منطقه مرزی [[چکسلواکی]] با آلمان، معطوف ساخت.{{sfn|Overy|2005|p=۴۲۵}} روزهای ۲۸ و ۲۹ ماه مارس همان سال، او چند ملاقات محرمانه در برلین با [[کنراد هنلاین]]، از اعضای بزرگترین حزب آلمانی سودتنلند که [[حزب آلمانی سودتن]] نام داشت، ترتیب داد. در این ملاقاتها، آن دو به توافق رسیدند که هنلاین از دولت چکسلواکی برای مناطق آلمانی سودتنلند خودمختاری بیشتری طلب کند، نتیجتاً بهانهای برای آلمان فراهم آید تا علیه چکسلواکی به اقدام نظامی متوسل شود. ماه آوریل ۱۹۳۸، هنلاین به وزیر امورخارجه [[مجارستان]] گفت «مهم نیست دولت چک چه پیشنهادی بدهد، او (هیتلر) همیشه درخواستهای بزرگتری طلب میکند … او میخواست هر تفاهمی را به هر طریقی خراب کند زیرا این تنها راهِ سریع برای عصبانی کردن چکسلواکی بود.»{{sfn|Weinberg|1980|pp=۳۳۴–۳۳۵}} هیتلر شخصاً موضوع سودتنلند را مسئله مهمی به حساب نمیآورد؛ هدف اصلی او راهاندازی جنگی جهت فتح چکسلواکی بود،زیرا آن را بخشی از اتریش میدانست که پس از فروپاشی [[اتریش-مجارستان]] مستقل شده است.{{sfn|Weinberg|1980|pp=۳۳۸–۳۴۰}}▼
ماه آوریل هیتلر به فرماندهی عالی ورماخت دستور داد برای [[مورد سبز]] آماده شود؛ مورد سبز اسم رمز حمله به چکسلواکی بود.{{sfn|Weinberg|1980|p=۳۶۶}} پنجم سپتامبر، رئیس جمهوری چکسلواکی [[ادوارد بنش]] در نتیجه فشارهای دیپلماتیک [[فرانسه]] و [[امپراتوری بریتانیا]] از «طرح چهارم» رونمایی کرد که هدف آن سازماندهی قانونی مجدد کشورش بود. در طرح چهارم با بیشتر مطالبههای هنلاین جهت خودمختاری سودتنلند موافقت شده بود.{{sfn|Weinberg|1980|pp=۴۱۸–۴۱۹}} واکنش حزب هنلاین به پیشنهاد بنش آغاز درگیریهای خشونتآمیز با پلیس چکسلواکی بود که در نتیجه آن در بخشی از مناطق سودتنلند [[حکومت نظامی]] اعلام شد.{{sfn|Kee|1988|pp=149–150}}{{sfn|Weinberg|1980|p=۴۱۹}}▼
▲پس از آن، توجه خود را به آلمانیتبارهای [[سودتنلند]]، منطقه مرزی [[چکسلواکی]] با آلمان، معطوف ساخت.{{sfn|Overy|2005|p=۴۲۵}} روزهای ۲۸ و ۲۹ ماه مارس همان سال، او چند ملاقات محرمانه در برلین با [[کنراد هنلاین]]، از اعضای بزرگترین حزب آلمانی سودتنلند که [[حزب آلمانی سودتن]] نام داشت، ترتیب داد. در این ملاقاتها، آن دو به توافق رسیدند که هنلاین از دولت چکسلواکی برای مناطق آلمانی سودتنلند خودمختاری بیشتری طلب کند، نتیجتاً بهانهای برای آلمان فراهم آید تا علیه چکسلواکی به اقدام نظامی متوسل شود. ماه آوریل ۱۹۳۸، هنلاین به وزیر امورخارجه [[مجارستان]] گفت «مهم نیست دولت چک چه پیشنهادی بدهد، او (هیتلر) همیشه درخواستهای بزرگتری طلب میکند … او میخواست هر تفاهمی را به هر طریقی خراب کند زیرا این تنها راهِ سریع برای عصبانی کردن چکسلواکی بود.»{{sfn|Weinberg|1980|pp=۳۳۴–۳۳۵}} هیتلر شخصاً موضوع سودتنلند را مسئله مهمی به حساب نمیآورد؛ هدف اصلی او راهاندازی جنگی جهت فتح چکسلواکی
[[پرونده:Bundesarchiv_Bild_137-004055,_Eger,_Besuch_Adolf_Hitlers.jpg|جایگزین=|راست|بندانگشتی|286x286پیکسل|هیتلر در بین جمعیت در [[خپ|اِگِر]]، سودتنلند، اکتبر ۱۹۳۸]]▼
▲ماه آوریل هیتلر به فرماندهی عالی ورماخت دستور داد برای [[مورد سبز]] آماده شود؛ مورد سبز اسم رمز حمله به چکسلواکی بود.{{sfn|Weinberg|1980|p=۳۶۶}} پنجم سپتامبر، رئیس جمهوری چکسلواکی [[ادوارد بنش]] در نتیجه فشارهای دیپلماتیک [[فرانسه]] و [[
آلمان بسیار به واردات [[نفت]] برای توسعه صنعتی-خدماتی وابسته بود؛ اختلاف با بریتانیا بر سر چکسلواکی میتوانست منجر به اختلال در روند نفترسانی به آلمان شود. این هیتلر را وادار کرد مورد سبز را که برای ۱ اکتبر ۱۹۳۸ طرحریزی شده بود، متوقف سازد.{{sfn|Murray|1984|pp=۲۵۶–۲۶۰}} روز ۲۹ سپتامبر، هیتلر، [[نویل چمبرلین]]، [[ادوار دالادیه]] و [[بنیتو موسولینی]] در کنفرانسی یک روزه در مونیخ که منجر به [[توافقنامه مونیخ]] شد، شرکت کردند. پیامد این توافقنامه، انضمام سودتنلند به آلمان و همچنین بخش هایی از [[جمهوری اسلواکی (۱۹۳۹–۱۹۴۵)|اسلواکی]] به [[پادشاهی مجارستان|مجارستان]] و [[جمهوری دوم لهستان|لهستان]] بود.{{sfn|Bullock|1962|p=469}}{{sfn|Overy, ''The Munich Crisis''|1999|p=۲۰۷}}▼
▲[[پرونده:Bundesarchiv_Bild_137-004055,_Eger,_Besuch_Adolf_Hitlers.jpg|جایگزین=|راست|بندانگشتی|286x286پیکسل|هیتلر در بین جمعیت در
▲آلمان
چمبرلین از
اواخر ۱۹۳۸ و اوایل ۱۹۳۹، ادامه بحران اقتصادی که از تسلیح مجدد ناشی میشد، هیتلر را وادار کرد که بودجه دفاعی را به صورت قابل ملاحظهای کاهش دهد.{{sfn|Murray|1984|p=۲۶۸}} در سخنرانی «صادر کن یا بمیر» در روز ۳۰ ژانویه ۱۹۳۹، هیتلر خواستار توسعه اقتصادی جهت افزایش ذخیره ارزی آلمان شد تا هزینه مورد نیاز جهت خرید مواد اولیه با کیفیت برای ساخت سلاح را تأمین کند.{{sfn|Murray|1984|p=۲۶۸}}
سطر ۴۴۲ ⟵ ۴۲۱:
== میراث ==
{{Further|پیامدهای نازیسم|نئونازیسم}}
معاصران
[[پرونده:Mahnstein.JPG|بندانگشتی|بنای یادبودی در بیرون زادگاه هیتلر در برانائو ام این. بر روی آن نوشته شدهاست:{{sfn|Zialcita|2019}}<poem>
سطر ۴۵۰ ⟵ ۴۲۹:
میلیونها کشته این را [به ما] یادآوری میکنند</poem>]]
فردریش ماینک، مورخ، هیلتر را «یک نمونه عالی از قدرت غیرقابل محاسبه و منحصر به فرد یک شخص در تاریخ» توصیف کردهاست.{{sfn|Shirer|1960|p=۶}} تاریخدان انگلیسی هیو ترور-روپر او را یکی از «سادهکنندهترینها در تاریخ» یافت چرا که او «نظاممندترین، تاریخیترین، فلسفیترین و با این حال بیرحمترین و نابخشندهترین» فاتحی است که جهان به خود دیده.{{sfn|Hitler|Trevor-Roper|1988|p=xxxv}} از دید [[جان رابرتس (تاریخنگار)|جان رابرتس]]، شکست هیتلر پایانی بر یک دوره از [[تاریخ اروپا]] بود که [[
=== در پروپاگاندا ===
{{بیشتر|فهرست سخنرانیهای آدولف هیتلر}}
هیتلر از فیلمهای مستند برای ایجاد [[کیش شخصیت]] استفاده میکرد. او در طول زندگی سیاسیاش در چند فیلم تهیهشده برای پروپاگاندا حضور یافت که بیشتر آنها را [[لنی ریفنشتال]]،<ref group="و">Leni Riefenstahl</ref> از پیشتازان فیلمسازی
* ''[[پیروزی ایمان]]'' (۱۹۳۳)
* ''[[پیروزی اراده]]'' (۱۹۳۵)
|