اقتدارگرایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: جایگزینی Leviathan_gr.jpg با Leviathan_by_Thomas_Hobbes.jpg |
جز ویکیسازی رباتیک(۷.۵) >حزب کمونیست ویتنام، تولید ناخالص داخلی، گزارشگران بدون مرز، شبکههای اجتماعی، [[مر... |
||
خط ۱:
[[پرونده:Leviathan_by_Thomas_Hobbes.jpg|بندانگشتی|چپ|تصویر جلد کتاب [[لویاتان (کتاب)|لویاتان]] اثر [[توماس هابز]] که به بررسی [[ویژگی ها]] و کارکرد های انواع حکومت ها به ویژه اقتدارگرایان می پردازد]]
{{شیوههای حکومت}}
'''اقتدارگرایی''' به گونهای از [[نهاد|نهادها]]
== ویژگیها ==
ویژگی ممیز اقتدارگرایی قدرت بهشدت متمرکز و مجتمع است که با سرکوب سیاسی و طرد مخالفان بالقوه تثبیت میشود. این قدرت از [[احزاب سیاسی]] و تشکیلات تودهای برای بسیج مردم در جهت اهداف رژیم استفاده میکند. <ref>{{یادکرد|نویسنده=Vestal, Theodore M|مقاله=Ethiopia: A Post-Cold War African State|ژورنال=Sociology and You|تاریخ=1999|صفحه=17}}</ref>
اقتدارگرایی بر قانون حاکمیت تأکید دارد و نه حاکمیت قانون، این شکل از حکومت اغلب دارای سازوکارهای انتخاباتی است، تصمیمهای سیاسی از سوی گروهی برگزیده از مقامات و در پشت درهای بسته گرفته میشود، نوعی بروکراسی که گاه مستقل از قوانین عمل میکند، که به خوبی بر مقامات منتخب نظارت ندارد و در رسیدگی به دغدغههای حوزههای انتخاباتی که قرار است نمایندهی آن باشند، شکست میخورند. در اقتدارگرایی تمایل به اعمال غیررسمی و غیرچارچوبمند قدرت سیاسی نیز به چشم میخورد، رهبریای «خودخوانده که حتّی اگر منتخب هم باشد با انتخاب آزاد شهروندان از میان رقبای انتخاباتی قابل جایگزینی نیست» محرومیت مستبدانهی شهروندان از [[آزادیهای مدنی]] و تحمّل اندک مخالفتهای معنادار نیز در این نوع حکومت مشهود است. <ref name>{{یادکرد|نویسنده=Vestal, Theodore M|مقاله=Ethiopia: A Post-Cold War African State|ژورنال=Sociology and You|تاریخ=1999|صفحه=17}}</ref>
در حالی که [[ثبات سیاسی]] بهوسیلهی کنترل بر نیروهای مسلّح و حمایت از آنها تأمین میشود، انواع کنترلهای اجتماعی نیز برای خفه کردن جامعهی مدنی به کار میرود، بروکراسیای از سوی رژیم ترتیب داده میشود و وفاداری به نظام را از طریق ابزارهای مختلف جامعهپذیری و تلقین تأمین میکند. <ref name>{{یادکرد|نویسنده=Vestal, Theodore M|مقاله=Ethiopia: A Post-Cold War African State|ژورنال=Sociology and You|تاریخ=1999|صفحه=17}}</ref>▼
▲در حالی که [[ثبات سیاسی]] بهوسیلهی کنترل بر نیروهای مسلّح و حمایت از آنها تأمین میشود، انواع کنترلهای اجتماعی نیز برای [[خفه کردن]] جامعهی مدنی به کار میرود، بروکراسیای از سوی رژیم ترتیب داده میشود و وفاداری به نظام را از طریق ابزارهای مختلف جامعهپذیری و تلقین تأمین میکند. <ref name>{{یادکرد|نویسنده=Vestal, Theodore M|مقاله=Ethiopia: A Post-Cold War African State|ژورنال=Sociology and You|تاریخ=1999|صفحه=17}}</ref>
ویژگی بارز اقتدارگرایی «تصدّیگری سیاسی نامحدود» رهبر یا حزب حاکم (اغلب در دولتهای تکحزبی) یا قدرتهای دیگر است. <ref name> {{یادکرد|نویسنده=Vestal, Theodore M|مقاله=Ethiopia: A Post-Cold War African State|ژورنال=Sociology and You|تاریخ=1999|صفحه=17}}</ref> تحول از نظامی اقتدارگرا به اشکال دموکراتیکتر دولت دموکراتیزاسیون <ref name> {{یادکرد|نویسنده=Vestal, Theodore M|مقاله=Ethiopia: A Post-Cold War African State|ژورنال=Sociology and You|تاریخ=1999|صفحه=17}}</ref> خوانده میشود.
1. جان دوکیت از دانشگاه ویتواترسراند با تأکید بر مخالفت جمعگرایی و اقتدارگرایی با فردگرایی به وجود پیوندی میان آن دو اشاره میکند. <ref> {{یادکرد|نویسنده=Duckitt, J|مقاله=Authoritarianism and Group Identification: A New View of an Old Construct|ژورنال=Political Psychology|دوره=10|شماره=1|صفحه=63-84}} </ref> دوکیت مینویسد که اقتدارگرایی و جمعگرایی هر دو حقوق و اهداف فردی را در برابر اهداف، انتظارات جمعی و نیز همنوایی با جمع کماهمیت جلوه میدهند. <ref> {{یادکرد|نویسنده=Kemmelmeier, M.; Burnstein, E.; Krumov, K.; Genkova, P.; Kanagawa, C.; Hirshberg, M. S.; Erb, H. P.; Wieczorkowska, G. et al|مقاله=Individualism, Collectivism, and Authoritarianism in Seven Societies|ژورنال=Journal of Cross-Cultural Psychology|تاریخ=2003|دوره=3صفحه=304}}▼
▲1. جان دوکیت از دانشگاه ویتواترسراند با تأکید بر مخالفت جمعگرایی و اقتدارگرایی با فردگرایی به وجود پیوندی میان آن دو اشاره میکند. <ref> {{یادکرد|نویسنده=Duckitt, J|مقاله=Authoritarianism and Group Identification: A New View of an Old Construct|ژورنال=Political Psychology|دوره=10|شماره=1|صفحه=63-84}} </ref>
</ref>
دیگران بر این نظراند که جمعگرایی، اگر تعریف درستی از آن ارایه شود، بر تصمیمگیری مبتنی بر اجماع ابتنا دارد که با اقتدارگرایی در تضاد است.
== اقتدارگرایی و تمامیت خواهی ==
[[تمامیت خواهی]] صورتی تشدید شده از اقتدارگرایی است. نخستین تفاوت اقتدارگرایی با توتالیتاریانیسم در آن است که در رژیمهای اقتدارگرا نهادهای اجتماعی و اقتصادی تحت کنترل دولت نیستند. پل سی ساندرول از [[دانشگاه کلرادو]] در [[کلرادو اسپرینگز]] بر مبنای کار دانشمند سیاسی دانشگاه ییل، جوان لینز، به تحقیق پیرامون ویژگیهای دیکتاتورهای اقتدارگرا و تمامیتخواه پرداخته و این ویژگیها را در جدولی آورده است: <ref> {{یادکرد|نویسنده=a b Sondrol, P. C.|مقاله=Totalitarian and Authoritarian Dictators: A Comparison of Fidel Castro and Alfredo Stroessner|ژورنال=Journal of Latin American Studies|تاریخ=2009|دوره=23|شماره=3|صفحه=599}}</ref>
{| class="wikitable"
خط ۴۲:
به نظر [[ساندرول]] هرچند اقتدارگرایی و تمامیتخواهی هر دو اشکالی از [[حکومت مطلقه]] اند، امّا در «دوگانههای اصلی» با یکدیگر متفاوتاند:
# دیکتاتورهای تمامیتخواه به خلاف برادران اقتدارگرای
# مفاهیم ملازم با نقشها اقتدارگرایان و تمامیتخواهان را از یکدیگر متمایز میکند؛ اقتدارگرایان خود را موجودیتی فردی میبینند که قابلیت بالایی برای کنترل و حفظ وضع موجود دارد. امّا دریافت تمامیتخواهان از خودشان بهطور عمده غایتشناسانه است. فرد مستبد بیش از آنکه خود را یک شخص بداند،
# در نتیجه استفاده از قدرت برای بزرگ نشان دادن خود، در میان اقتدارگرایان بیش از تمامیتخواهان مشهود است. اقتدارگرایان از آن رو که تمایل چندانی به ایدئولوژی ندارند، حاکمیت خود را با تلفیقی از القای ترس و اعطای پاداش به عمّال وفادار خویش پشتیبانی میکنند و به این ترتیب نوعی از کلپتوکراسی (دزدسالاری) را به وجود میآورند.<ref name> {{یادکرد|نویسنده=a b Sondrol, P. C.|مقاله=Totalitarian and Authoritarian Dictators: A Comparison of Fidel Castro and Alfredo Stroessner|ژورنال=Journal of Latin American Studies|تاریخ=2009|دوره=23|شماره=3|صفحه=599}}</ref>
بر مبنای این مقایسه میتوان گفت که نظامهای اقتدارگرا به دلیل نداشتن ایدئولوژی هدایتگر، تحمّل وجود گونهای از تکثرگرایی، نداشتن قدرت برای بسیج کلّ جمعیت کشور برای تحقّق اهداف ملّی و اعمال قدرت در محدودهی نسبتاً مشخّص، فضای بیشتری برای زندگی خصوصی بر جا میگذارند.
== اقتدارگرایی و دموکراسی ==
اقتدارگرایی و [[دموکراسی]] تضاد بنیادین با یکدیگر ندارند و از اینرو همواره این امکان وجود دارد که دموکراسیها حاوی عناصر اقتدارگرایانهٔ قدرتمندی باشند، زیرا هردوی آنها اشکالی از تن دادن به اقتدار هستند. تفاوت دموکراسی غیر لیبرال (یا دموکراسی صوری) و [[دموکراسی لیبرال]] (یا دموکراسی حقیقی) در این است که دموکراسیهای غیر لیبرال وجوه
* دموکراسیهای ضعیف بیش از دیکتاتوریهای ضعیف تمایل به داشتن [[آموزش و پرورش]] قوی، [[امید به زندگی]] بالا، مرگ و میر کم کودکان و دسترسی به [[آب آشامیدنی]] و بهداشت دارند. این امر به دلیل برخورداری از کمکهای خارجی بیشتر یا صرف درصد بیشتری از [[تولید ناخالص داخلی]] برای بهداشت و آموزش نیست، بلکه در این کشورها مدیریت بهتر منابع موجود محتملتر است.
* تحقیقات نشان میدهد که برخی از شاخصهای سلامت (امید به زندگی و [[مرگ و میر نوزادان]] و مادران) بیش از آنکه با سرانهٔ تولید ناخالص داخلی، بزرگی بخش عمومی یا نابرابری درآمد در ارتباط باشد با دموکراسی رابطه دارد.<ref>{{یادکرد|نویسنده=Franco, Á. ; Álvarez-Dardet, C. ; Ruiz, M. T.|مقاله=Effect of democracy on health:ecological study|ژورنال=BMJ|تاریخ=۲۰۰۴|شماره=۳۲۹|صفحه=۱۴۲۱-۱۴۲۳}}</ref>
* بنا بر نظریهٔ آمارتیاسن اقتصاددان بزرگ، هیچ یک از کشورهای موجود که با سیستم [[لیبرال دموکراسی]] اداره میشوند، تا کنون قحطی گستردهای را تجربه نکردهاند.<ref> {{یادکرد|نویسنده=Sen, A. K.|مقاله=Democracy as a Universal Value|ژورنال=Journal of Democracy|دوره=۱۰|شماره=۳|صفحه=۳-۱}}</ref>این قاعده شامل دموکراسیهایی هم میشود که در طول تاریخ چندان متمول نبودهاند، همچون هند که آخرین قحطی بزرگ را در سال ۱۹۴۳ تجربه کرده است و پیش از این تاریخ در [[قرن نوزدهم]] چندین قحطی بزرگ را از سر گذرانده که همهٔ آنها در دوران مستعمره بودن هند اتفاق افتادهاند (بماند که برخی دیگر قحطی ۱۹۴۳ بنگال را به تأثیرات جنگ جهانی دوم نسبت میدهند.)
* بحران پناهندگان تقریباً همیشه در کشورهای کمتر دموکراتیک رخ میدهد. با نگاه به حجم جریانهای پناهندگی در بیست ساله گذشته درمییابیم که هشتاد و هفت مورد نخست در کشورهای دارای نظام اقتدارگرا رخ داده است.<ref>{{یادکرد|مقاله=The Democracy Advantage: How Democracies Promote Prosperity and Peace|ژورنال=Carnegie Council}}</ref>
* تحقیقات نشان میدهند که در میان ملّتهای دموکراتیک کشتارجمعی یا جنایات از سوی دولت بسیار کمتر رخ میدهد. هرچند باید در نظر داشت که این ملّتها پیش از به کارگیری سیاستهای لیبرال دموکراتیک، ملّتهای به نسبت پیشرفتهتری هم بودهاند.<ref> {{یادکرد|کتاب=Power kills: democracy as a method of nonviolence|نویسنده =Rummel RJ|ناشر =Transaction Publishers|شهر=New Brunswick, N.J. , U.S.A|سال=۱۹۹۷|شابک=۱-۵۶۰۰۰-۲۹۷-۲}}</ref>به همین ترتیب نسلکشی و کشتار سیاسی کمتری هم در انها به چشم میخورد.<ref> {{یادکرد|کتاب= No Lessons Learned from the Holocaust|نویسنده =Barbara Harff|سال=۲۰۰۳}}</ref>
۲. تحقیقات [[بانک جهانی]] نشان میدهد که نهادهای سیاسی در شیوع فساد بسیار تعیینکنندهاند: نظامهای پارلمانی، ثبات سیاسی و [[آزادی مطبوعات]] همگی با فساد کمتر در ارتباطاند.<ref> {{یادکرد|نویسنده= Daniel Lederman, Normal Loaza, Rodrigo Res Soares|مقاله= Accountability and Corruption: Political Institutions Matter(November 2001)|ژورنال= World Bank Policy Research Working Paper|تاریخ= February 19, 2006|شماره=. ۲۷۰۸}}</ref>
* میان هشتاد مورد از بدترین فجایع مالی در طول چهار دههٔ گذشته تنها پنج مورد در کشورهای دموکراتیک رخ داده است. به همین ترتیب احتمال تجربهٔ کاهش ۱۰ درصدی سرانهٔ تولید ناخالص داخلی در بازهٔ یک ساله در کشورهایی که «دموکراسی ضعیف» خوانده میشوند نصف کشورهای غیردموکراتیک است.<ref name>{{یادکرد|مقاله=The Democracy Advantage: How Democracies Promote Prosperity and Peace|ژورنال=Carnegie Council}}</ref>
* تحقیق دیگری به این نتیجه رسیده است که تروریسم در کشورهایی با سطح متوسّط [[آزادی سیاسی]] بیش از هر جای دیگری شایع است. کشورهایی که دموکراسی حدّاکثری یا حدّاقلی دارند، تروریسم در پایینترین سطح است.<ref>{{یادکرد|پیوند = News.harvard.edu. |عنوان = Harvard Gazette: Freedom squelches terrorist violence |زبان = en |بازیابی =۲۰۱۲-۰۲-۰۲}}</ref>
== دولتهای اقتدارگرا ==
[[پرونده:King Abdullah with Dick Cheney George H.W. Bush, August 2005.jpg|بندانگشتی|چپ|ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی از حاکمین اقتدارگرا در جهان]]
هر لیستی که از چنین کشورهایی تهیه شود، لاجرم جای بحث خواهد داشت؛ فهرستهایی برای مشخّص ساختن کیفیت دموکراتیک و میزان آزادی کشورها تهیه شده که همگی از روش سادهانگارانهی تیک زدن موارد یک جدول استفاده کردهاند و در عین حال اندیشهی موجود در پس این جداول نیز خود خالی از سوگیریهای اقتصادی نبوده است. عجیب نیست که در نظام جهانی کنونی کشورهای متعلّق به نظامهای قدرت عمدهی غربی که از «قدرت نرم» استفاده میکنند اغلب در صدر چنین جدولهایی مینشینند. از سوی دیگر جاهایی چون ارمنستان، [[کرهی
راه دیگر مواجهه با مشکل تلاش برای تهیهی لیستی از رژیمهای اقتدارگرا این است که اَشکال آشکار دولت (برای مثال انتخابات مستقیم مثل آنچه در بخشهای سویس وجود دارد یا نمایندگی دانشگاهی و غیره) را با هم مقایسه نکنیم بلکه توازن قدرت میان نخبگان سیاسی و عموم مردم را در کشورهای مختلف مقایسه نماییم. چنین جدولی بر مبنای پرسشهایی از این دست شکل خواهد گرفت که آیا دولتی خاص اجازهی تأثیرگذاری مستقیم در تصمیمگیریها را به اتباع خود میدهد؟، آیا [[آزادی بیان]] را محدود میکند؟، اتباع خود را در گولاگها یا سیستمهای بازداشتگاهی مشابه محبوس میسازد؟، آیا با ملّتهای دموکراتیکتر رفتاری متخاصمانه دارد؟، آیا به شرایط کار نامطلوب امکان شکلگیری میدهد یا حتّی این که آیا به انواعی از بردهداری امکان ظهور میدهد یا خیر؟.
1. دوات [[جمهوری خلق چین]] اغلب یک دولت اقتدارگرای مدرن انگاشته میشود. این جمهوری تنها با یک حزب اداره میشود که آن را [[حزب کمونیست چین]] میخوانند. سیاستگذاریها در چین در جلسات سطوح بالا انجام میشود که در آنها مردم هیچگونه تأثیری در تصمیمهایی که برایشان گرفته میشود ندارند. دولت چین با حساسیت بسیار بر اینترنت این کشور نظارت میکند و هرچه را که کمترین شائبهی حساسیت سیاسی در آن باشد، تحت نظر دارد. همچنین طبق گزارش گزارشگران بدون مرز، در لیست سیاه «دشمنان اینترنت» قرار دارد.<ref> {{یادکرد |پیوند = http://en.rsf.org/beset-by-online-surveillance-and-12-03-2012,42061.html |عنوان=|زبان = en |بازیابی=}}</ref> آنها همچنین به دلیل نگرانی از اینکه شهروندانشان از سایتهای عمدهی ایجادکنندهی [[شبکههای اجتماعی]] همچون [[فیس بوک]] و تویتر برای راهاندازی تظاهرات عمومی استفاده کنند، آنها را مسدود میکنند. علاوه بر این آن تعداد از شهروندان که در اینترنت مطالب دموکراسیخواهانه منتشر کنند، از سوی دولت مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و گاه حتّی زندانی میشوند.<ref> [2]</ref>معیار دیگری که بر مبنای آن بسیاری مدّعی میشوند که چین به حقوق شهروندان خود تجاوز کرده
2. دولت کمونیست ویتنام نیز اغلب اقتدارگرا خوانده میشود. ویتنام از سوی [[حزب کمونیست ویتنام]] اداره میشود که تنها [[حزب سیاسی]] قانونی در این کشور است. سیاستها و قوانین همگی بهطور یکسویه از طرف حزب وضع میشود و مردم در فرایند تصمیمگیری هیچ قدرتی ندارند. هرگونه مخالفت سیاسی ممنوع است. مخالفانی چون ویِت خانگ خواننده و آهنگساز و نگوین چی تین شاعر، بهطور معمول دستگیر و زندانی میشوند و دولت مکرّراً مخالفان را به «براندازی حکومت»، «تهدید امنیت کشور» یا تلاش برای «سرنگونی [[دولت سوسیالیست]] مردمی»<ref> {{یادکرد|پیوند=|عنوان= Rep Loretta Sanchez: Free Viet Khang, Paulus Le Son and many others". Democracy for Vietnam |زبان = en |بازیابی =2012-04-07}}</ref>متهم میکند. در ویتنام اعتراضات با دقّت بسیار از سوی دولت تحت نظر قرار میگیرد؛ در این میان اعتراضات تابستان 2011 در حمایت از حاکمیت ویتنام بر جزایر پاراسل و اسپارتلی در شهرهای هانوی و سایگون و نیز اعتراضات کوچکتر دربارهی ادعاهای ارضی دولت از اهمیت ویژهای برخوردارند.<ref>{{یادکرد|پیوند= Bbc.co.uk. 2011-06-05 |عنوان = BBC News - South China Sea: Vietnamese hold anti-Chinese protest |زبان = en |بازیابی =2012-04-07}} </ref>اینترنت نیز در این کشور به شدّت سانسور میشود، بیشتر سایتهایی که محتوای ضدّ کمونیستی، انتقادی یا ضدّ دولتی دارند یا حامی جمهوری سابق ویتنام هستند از سوی دولت مسدود میشوند. سایتهای ایجادکنندهی [[شبکهی اجتماعی]] از جمله فیس بوک نیز مسدود شدهاند.<ref>{{یادکرد|پیوند=|عنوان= The Economist, Facebook in Vietnam: Defriended |زبان = en|بازیابی =4 January 2011}} </ref> ویتنام نیز در لیست سیاه «دشمنان اینترنت» [[گزارشگران بدون مرز]] قرار دارد.<ref name>{{یادکرد |پیوند = http://en.rsf.org/beset-by-online-surveillance-and-12-03-2012,42061.html |عنوان=|زبان = en |بازیابی=}}</ref> پس از [[جنگ ویتنام]] صدها هزار نفر از ساکنان جنوب ویتنام به اردوگاههای بازآموزی فرستاده شدند و در آنجا مجبور به کار و زندگی در شرایط بسیار نامطلوب بودند.<ref>{{یادکرد|کتاب= Vlad III Dracula and his Relations with the Boyars and the Church |نویسنده = Treptow, Kurt W|ناشر = Columbia University Press |شهر= New York |سال=1998|صفحه=27-40}} </ref>
[[پرونده:Vladimir Putin in Egypt 26-27 April 2005-3.jpg|بندانگشتی|راست|ولادیمیر پوتین و حسنی مبارک دو تن از رهبران اقتدارگرای روسیه و مصر]]
در روسیه هم پس از گزارشهای متعدّد دربارهی جابهجایی آرای انتخابات پارلمانی 2011 و نیز [[ریاست جمهوری]] 2012 ویژگیهای عمومی اقتدارگرایی در حال بروز است، این وضعیت با وضعیتی درآمیخته شده است که در آن حزب روسیهی متحد که اکثریت آن طرفدار کرملیناند از جایگاهی ممتاز برخوردار است، دادگاهها به طور مکرّر آرای سویافته صادر میکنند، مقرراتی وضع میشود که پیشبرد مخالفت معنادار با دولت با مشکل مواجه میسازد و بر سر مشروعیت دور سوم ریاست جمهوری [[ولادیمیر پوتین]] بحثهایی هست و [[تمام اینها]] نشان از احتمال بروز اقتدارگرایی در نظام سیاسی روسیه دارد. هنوز باید منتظر نتایج اظهارات اخیر رئیس جمهور(نخستوزیر سابق) پوتین و [[نخست وزیر]] (رئیس جمهور سابق) مدودف دربارهی لیبرالی کردن نظام سیاسی بود، البته به نظر میرسد که چنین گفتمانی تلاشی پوپولیستی برای برآمدن از پس نارضایتیهای اجتماعی باشد.
== اقتدارگرایی در تاریخ ==
اَشکال بسیاری از اقتدارگرایی در بسیاری از نظامهای حکومتی و اغلب دورهها از ابتدای ثبت تاریخ تا کنون رایج بوده است. رؤسای قبایل و شاه-خدایان اغلب راه را برای سلاطین و امپراتوران
1. بر خلاف تظاهرات مختلف اقتدارگرایی، اشکال دموکراتیکتر حکومت به عنوان شیوهی استاندارد سازمان سیاسی بعد از تثبیت مدرنیته در نتیجهی [[انقلاب صنعتی]] تداول یافت. حاکمان ظالم و اعضای حلقههای رأس حکومت دموکراسی در حال رشد در [[آتن باستان]] و نیز پادشاهان و امپراتورانی را نادیده گرفتند که اشکالی از دموکراسی را در [[جمهوری رم]] آزموده بودند. ولاد دراکولا نخستین حاکم والاشیا و ترانسیلوانیا در قرن پانزدهم را میتوان اوّلین کسی دانست که به شیوهی اقتدارگرایانه حکومت کرده است.<ref>{{یادکرد|کتاب= The Man Who Shocked the World: The Life and Legacy of Stanley Milgram |نویسنده =| Blass, Thomas|ناشر=basic books|سال=2004|شابک= ISBN 0-7382-0399-8}}</ref>
== تبیینهای روانشناختی اقتدارگرایی ==
با افول اقتدارگرایی به عنوان شیوهی مشروع حکومت بعد از جنگ جهانی دوم و شروع محاکمات نورنبرگ در آلمان، روانشناسان سراسر جهان پرسشهایی را با این مضمون پیش کشیدند که چگونه افرادی از آلمان و سایر دولتهای اقتدارگرا مجبور به ارتکاب [[جنایت علیه بشریت]] میشدند.
[[استنلی میلگرام]] روانشناس [[دانشگاه ییل]] در تحقیقی کوشید به این پرسش پاسخ دهد که آیا همهة دستاندرکاران هولوکاست با توافقی اخلاقی دست به این عمل میزدند(یعنی همگی بر این باور بودند که آن افراد مستحقّ مرگاند) یا این که تنها بر اساس مقتضیات جایگاهی که در آن قرار داشتند عمل میکردند (یعنی برای مثال سربازان چون موظف به پیروی از دستور ها بودند، مرتکب آن اعمال میشدند، هرچند که آن دستور ها بهطور مستقیم ناقض باورهای شخصی آنان بودند). نتایج اولیهی ازمایش میلگرام نشان داد که 65% شرکتکنندگان حاضر بودند در صورت دریافت دستور، تا سر حدّ مرگ به همنوع خود آسیب برسانند. این تحقیق در سراسر جهان به نتایج مشابهی رسید.<ref>{{یادکرد|کتاب= Obedience to Authority; An Experimental View |نویسنده= Milgram, Stanley |ناشر= Harpercollins |سال=1974|شابک= 0-06-131983-X}}</ref>میلگرام این فرضیه را مطرح کرد که نتایج به دست آمده در ارتباط بادو عامل جداگانه هستند: ▼
▲[[استنلی میلگرام]] روانشناس [[دانشگاه ییل]] در تحقیقی کوشید به این پرسش پاسخ دهد که آیا همهة دستاندرکاران هولوکاست با توافقی اخلاقی دست به این عمل میزدند(یعنی همگی بر این باور بودند که آن افراد مستحقّ مرگاند) یا این که تنها بر اساس مقتضیات جایگاهی که در آن قرار داشتند عمل میکردند (یعنی برای مثال سربازان چون موظف به پیروی از دستور ها بودند، مرتکب آن اعمال میشدند، هرچند که آن دستور ها بهطور مستقیم ناقض باورهای شخصی آنان بودند). نتایج اولیهی [[ازمایش میلگرام]] نشان داد که 65% شرکتکنندگان حاضر بودند در صورت دریافت دستور، تا سر حدّ مرگ به همنوع خود آسیب برسانند. این تحقیق در سراسر جهان به نتایج مشابهی رسید.<ref>{{یادکرد|کتاب= Obedience to Authority; An Experimental View |نویسنده= Milgram, Stanley |ناشر= Harpercollins |سال=1974|شابک= 0-06-131983-X}}</ref>میلگرام این فرضیه را مطرح کرد که نتایج به دست آمده در ارتباط بادو عامل جداگانه هستند:
* نظریهی همنوایی، فردی که توانایی تصمیمگیری ندارد، این کار را به گروه واگذار میکند. و
* نظریهی شرایط عاملانه، در این نظریه فرد خود را عاملی برای اجرای ارادهی فرد دیگر میداند. بر این اساس، فرد دیگر نسبت به کنشهای خود، احساس مسئولیت نمیکند.<ref>{{یادکرد|کتاب= The Milgram Experiment | A lesson in depravity, the power of authority, and peer pressure
== منابع ==
{{پانویس|2|چپچین=بله}}▼
▲{{پانویس|2}}
{{حکومتهای اقتدارگرا}}
[[رده:سرمایهداری]]▼
[[رده:اصطلاحات جامعهشناسی]]
[[رده:پادشاهی ثروتمندان]]
[[رده:جامعهشناسی]]
[[رده:روانشناسی اجتماعی]]
▲[[رده:سرمایهداری]]
[[رده:فاشیسم]]
[[رده:فرهنگ سیاسی]]
سطر ۱۰۲ ⟵ ۹۸:
[[رده:نظریههای سیاسی]]
[[رده:وابسته به اقتصاد اجتماعی]]
[[رده:ویکیسازی رباتیک]]
|