عدالت اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷:
#[[فایده گرایی]]، فلسفه ای که هدف آن حداکثرسازی رفاه جامعه است: نفوذ و قدرت فایده گرایی نیروی اصلی پشتیبان استحکام و قوی کردن فلسفه ی سیاسی بوده است، خصوصاً پس از پذیرش فایده گرایی توسط [[اقتصاد نئوکلاسیک|علم اقتصاد نئو کلاسیک]]. اغلب نظریات معاصر با واکنش (معمولاً منتقدانه) نسبت به ایده های فایده گرایانه شروع می شوند.
== نظریه عدالت جان رالز ==
جان رالز سعی کرد با ارائه ی نظریه ای جایگزین که بدون این که در خصوص رفاه جامعه سازش کند فردگرایانه باشد، بر قدرت فایده گرایی فائق آید. این او را به برساخته ای نظری رهنمون کرد که دهه ها مباحثه در خصوص این موضوع را به خود معظوف کرد. در نظر رالز، هر شخص از حقوق اولیه ی تخطی ناپذیری برخوردار است که بنیان آن عدالت است و حتی رفاه جامعه در کلیتش نمی تواند آن را نقض کند. نابرابری اجتماعی باید (از طریق مداخله حکومت) تا حدی کاهش یابد که (الف) هسته ی اصلی حقوق دست نخورده بماند و (ب) بازدهی اقتصادی که برای رفاه جامعه لازم است، شدیداً ضربه نخورد.
 
== حملات لیبرترین بر عدالت اجتماعی ==
رابرت نازیک از مخالفان سرسخت فایده گرایی بود، به مراتب بیشتر از رالز. بر این اساس او اساساً با هرگونه مداخله ی حکومت بر اساس مقایسه های فایده و رفاه مخالف بود. در نظر نازیک، یک دولت حداقلی و فقط برای حفاطت از حقوق فردی تخطی ناپذیر (خصوصاً حقوق مالکیت) لازم است. همچون رالز، او معتقد بود حکومت نباید در حقوق و آزادی های اساسی فردی مداخله کند. به هر روی، او ایده ی فرصت برابر را در دستگاه عدالت خود نمی پذیرد. بنا بر اعتقاد او، صرفاً مالکیت که مبتنی بر [[حق ذهنی]] مشتق شده از اکتساب اموال بی مالک، مبادله ی آزادانه ی منابع یا انتقال قانونمند توجیه پذیر است. هر درک دیگری از عدالت، آنتی تز نظریه ی عدالت به عنوان یک حق ذهنی است. بنابراین، هیچ توزیع منصفانه ای از حقوق ذهنی وجود ندارد، و صرفاً فرایند هایی برای ایجاد و انتقال حقوق ذهنی وجود دارد. این مشکل نظریه ی نازیک هم هست. او حق ذهنی را بیرونی می داند و با مساله ی گسترده تر بی عدالتی های گذشته سرسری مواجه می شود.
 
فریدریش هایک عدالت اجتماعی را یک سراب می داند، مفهومی دست نیافتنی مبتنی بر دیدگاهی معیوب از بازار. در نظر هایک، بازار را نمی توان منصفانه یا غیرمنصفانه توصیف کرد، زیرا بازار شبیه یک پدیده ی طبیعیست. توضیف نتایج یک فرایند در بازار (مخصوصاً نابرابری) به عنوان منصفانه یا غیر منصفانه بی معنی است. بازار نوع اعلای سازمان اقتصادی بر حسب بازدهی و نتیجتاً رفاه است. توزیع نابرابر ثروت در یک نظام بازار، بهترین توزیع است حتی برای کسی که کمتر از همه منتفع می شود، همو در دراز مدت با هر توزیع دیگری غیر از بازار، وضعیت بدتری خواهد داشت. نزدیکی هایک به فایده گرایی روشن است، اما او به فرض های رالز هم بسیار نزدیک است. به هر روی مشکل اساسی تز او دریافتش از بازار به عنوان موجودی فراتر از اصلاح است که بی شک ناشی از اقتصاد اتریشی اوست.
 
== منابع ==
{{پانویس}}