گرگ‌ومیش: ماه نو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
تینسل کری
خط ۷:
| تهیه‌کننده = [[مارک مورگان]]{{سخ}}[[ویک گادفری]]
| نویسنده = [[استفانی میر]]{{سخ}}[[ملیسا رزنبرگ]]
| بازیگران =[[کریستن استوارت]]{{سخ}}[[رابرت پتینسون]]{{سخ}}[[تیلور لاتنر]]{{سخ}}[[اشلی گرین]]{{سخ}}[[ریچل لفیور]]{{سخ}}[[بیلی بروک]]{{سخ}}[[مایکل شین]]{{سخ}}[[داکوتا فانینگ]]{{سخ}}[[الیزابت ریسر]]{{سخ}}[[پیتر فاسینلی]]{{سخ}}[[کریستین سراتوس]]{{سخ}}[[تینسل کری]]
| موسیقی = [[الکساندر دسپلات]]
| فیلمبرداری =
خط ۴۷:
 
اما در غیاب ادوارد، بلا مجبور است جای عاطفی ادوارد را تدریجاً پر کند تا از این افسردگی بیرون آید. او به همین منظور سعی می‌کند با جیکوب از خانوادهٔ دوستان قدیمی پدرش، و یک بومی [[سرخ‌پوست]]
دوست شود. جیکوب پیشنهاد دوستی او را می‌پذیرد، و هر دو مدتی را با هم سپری می‌کنند و یکدیگر را از تنهایی در می‌آورند،درمی‌آورند، لیکن ادوارد هنوز در ته دل بلا جای دارد، و از ذهنش بیرون نمی‌رود، و این موضوع او را رنج می‌دهد.
 
اما رفته رفته با ورود به سنین کامل بلوغ، جیکوب دچار تغییراتی تدریجی گشته‌است. او کمی تندخو شده‌است، و اکنون دارای نیروی جسمانی بسیار زیادی است، همانند ادوارد. به همین دلیل سعی می‌کند که تدریجاً از بلا دوری کند، تا مبادا از روی تندخویی‌اش بلا را ناراحت کند. اما هنگامی که [[خون‌آشام]]ان دیگر (از داستان فیلم اول)، که می‌دانند ادوارد دیگر از بلا محافظت نمی‌کند، برای کشتن بلا سراغش می‌روند، ناگهان چندین [[گرگ]] غول‌پیکر به نجات بلا می‌آیند، و یکی را کشته، و [[خون‌آشام]] دیگری را به سواحل دریا فراری می‌دهند. بلا پس از مدتی متوجه می‌شود که جیکوب و قبیله‌اش در واقع یک گروه [[گرگینه]]اند. او که اکنون دل‌مردهٔ ادوارد شده‌است، اقدام به خودکشی می‌کند، اما موفق نمی‌شود.
[[پرونده:Twilight 20091110 Crillon Hotel Paris 001.jpg|بندانگشتی|300px|بازیگران فیلم در پاریس]]
در همین گیرودار، ادوارد نیز برای خودکشی، مشابها اقدام می‌کند، و از هیئت «ولتوری» (که گروهی قدرتمند از خون‌آشام‌های اروپایی هستند) برای خودکشی کمک می‌گیرد. وقتی بلا (از طریق خواهر ادوارد) از این موضوع مطلع می‌شود، سریعاً به [[ایتالیا]] می‌رود تا از این کار ادوارد جلوگیری کند. در آخرین لحظات، آنها می‌رسند، اما ولتوری که از وجود بلا خاطر خوشی ندارند، با این شرط بلا را نمی‌کشند که ادوارد قول [[خون‌آشام]] کردن او را به آنها بدهد. آنها به آمریکا باز می‌گردند،بازمی‌گردند، و ۳ سال برای این کار مهلت می‌گذارند (هر چند که باز ادوارد ته دلش به این کار راضی نیست).
 
در آخر فیلم، جیکوب نهایتاً ادوارد را با خود در جنگل رو در رو می‌کند، و بلا مجبور می‌گردد که یکی از آنان را علناً انتخاب کند. بلا ادوارد را انتخاب می‌کند، و جیکوب بصورت [[گرگ]] در جنگل‌ها ناپدید می‌شودو ادوارد به بلا می‌گوید برای تبدیل شدن توسط خودش باید با او ازدواج کند.