نئولیبرالیسم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: افزودن پیوند بیرونی به جای ویکیپیوند |
|||
خط ۱۵:
به اعتقاد برخی از محققان آن چه رشد سریع نئولیبرالیسم را در دنیا موجب شد، حمایت گسترده سرمایهداران بزرگ و نهادهای وابسته به آنها بود که پوستهای آکادمیک و مورد پسند نخبگان از آرزوهای قدیمی و قدرتطلبانه خود را در نوشتههای افرادی مانند هایک و فریدمن مشاهده میکردند.<ref name="بررسی آثار ماتریالیسم و لیبرالیسم در دانش مدیریت">[http://krdt.ir/news.php?id=59 بررسی آثار ماتریالیسم و لیبرالیسم در دانش مدیریت - انتشارات کتابدار توس- 1392]</ref>
==در نقد نئولیبرالیسم ==
نئولیبرالیسم از سوی سیاستمدارن چپگرا و راستگرا همچنین شمار زیادی از فعالان از جنبه های گوناگون مورد انتقاد قرار گرفته است.<ref>https://en.wikipedia.org/wiki/Neoliberalism</ref>
===پروژه ی طبقاتی===
[[دیوید هاروی]] نولیبرالیسم را یک پروژه ی طبقاتی توصیف میکند که بر مبنای اندیشه ی لیبرال سلطه ی
طبقاتی را به جامعه تحمیل می کند. اقتصاد دانی به نام دیوید م کوتز معتقد است اساس نظریه ی نولیبرالیسم غلبه ی کامل سرمایه بر نیروی کار می باشد. با ظهور بی ثباتی ناشی از اجرای برنامههای نولیبرال ، یک طبقه ی اجتماعی با بحران های حاد اجتماعی اقتصادی از قبیل عدم امنیت و از خود بیگانگی روبرو می شود.
توماس ولچو استاد جامعه شناسی معتقد است که وضع برنامههای نولیبرال در آمریکا از انسجام سیاسی آگاهانه ی بزرگان سرمایه داری در دهه ی هفتاد به وجود آمد. سرمایه داران آمریکا در این دوره با دو بحران دست به گریبان بودند. از یک سو مشروعیت سرمایه داری زیر سؤال رفته بود و از سوی دیگر میزان سوددهی صنایع رو به کاهش قرار داشت. در این دوره ایدئولوژیهای مبتنی بر نولیبرالیسم از طرف نخبگان طرح ریزی میشد و دولت [[ریگان]] آنها را به سیاستگذاری و برنامههای اجرایی تبدیل می کرد که در نهایت به کاهش تصدی گری و اعمال نظارت دولت در اقتصاد و تغییر سیاستهای مالیاتی به برنامههای مالی استقراضی انجامید. با اجرای برنامههای نولیبرال با وجود آنکه میزان بهره وری صنایع و رشد اقتصادی هیچ گاه به روزهای خوش دهه ی شصت نرسید اما قدرت اقتصادی [[وال استریت]] و سرمایه مالی بر مبنای اقتصاد استقراضی به شدت افزایش پیدا کرد.
شماری از پژوهشگاران گسترش نولیبرالیسم را با افزایش شمار محکومین از میان طبقه ی فرودست آمریکا مرتبط می دانند. به اعتفاد لویی واکانت گفتمان نولیبرال برای حل مسئله ی بی ثباتی اجتماعی در میان اقشاری که از نظر اقتصادی به حاشیه رانده شده اند یک برنامه ی نولیبرالی دیگری را در دستور کار قرار می دهد. براساس این برنامه کاهش شمول برنامه های [[دولت رفاه]] مجاز می شود و از سوی دیگر سیاست های تنبیهی شغلی افزایش میابد. همچنین نوسازی فضای شهری به نفع اقشار برخوردار، خصوصی سازی خدمات عمومی، کاهش حمایت جمعی از طبقه ی کارگر از طریق حذف نظارت دولتی، افزایش تعداد شاغلین با دستمزهای ناچیز و بی ثبات به اجرا گذاشته می شود. این جامعه شناس بر این باور است که افزایش این روند ها به بزه کاری ناشی از فقر و افزایش تعداد محکومان قضایی از میان طبقه ی فرودست منجر میشود. اما در مقابل در برابر جرایمی مانند کلاه برداری، اختلاس، ارتشاء که طبقات فرادست مترکب می شوند با اغماض برخورد می شود. این روند به ویژه زمانی که به طبقه ی حاکم اقتصادی و [[ابر شرکت]] ها مربوط شود تشدید خواهد شد. واکونت برا این باور است که در حقیقت نولیبرالیسم دولت را کوچک نمی کند، بلکه تنها همزمان با آسان گیری برای دارندگان و ثروتمندان،کنترل و سخت گیری بر روی فرودستان را افزایش می دهد. به عقیده ی وی در حقیقت نولیبرالیسم دولت را کوچک نمی کند، بلکه تنها همزمان با آسان گیری برای دارندگان و ثروتمندان،کنترل و سخت گیری بر روی فرودستان را افزایش می دهد. در تکمیل نقطه نظرات واکونت همکار وی، جان ل کمپبل توضیح می دهد چگونه با [[خصوصی سازی]] دولت با پیکره ای نامتقارن رشد میابد:
''نولیبرالیسم از یک سو طبقه ی فرودست را که زندان ها را پر می کنند مجازات می کند. در دیگر سوی فرادستان را که مالکیت زندان ها را در دست دارند منتفع می کند و طبقه ی متوسط را از طریق اداره ی زندان ها بر سر کار می فرستد.''
او می افزاید نظام زندان ها به عنوان یک منبع بیرونی برای ابر شرکت ها نیز منفعت خواهد داشت. به این شکل که زندانیان پس از آزادی به عنوان منابع کارگر ارزان قیمت توسط شرکت های تابعه به کار گرفته می شوند. کمپل معتقد است که همان گونه که نولیبرالیسم در آمریکا نظام کیفری را در مقابل فرودستان قرار داده است، برای طبقه ی متوسط نیز بدهی سالاری را به وجود آورده است. که به عقیده ی وی هر دو این ها جامعه ی هدف را تحت تاثیر قرار می دهند: این تاثیرگذاری برای فرودستان به شکل افزایش تعداد زندانیان و برای طبقه ی متوسط تحت قالب فرو رفتن در بدهی و اخیرا نیز به شکل سلب مالکیت از سرپناه نمود یافته است.
دیوید مک نالی استاد علوم سیاسی در دانشگاه یورک بیان میدارد در حالی که اتخاذ منابع به برنامه های تامین اجتماعی قطع می شود،به طور ويژه در دوران نولیبرال بودجه ی ساخت زندان ها افزایش میابد. برای مثال کالیفرنیا بزرگترین برنامه ی ساخت و ساز زندان را در تاریخ را به اجرا گذاشته است. برنارد هارکورت استاندارد دوگانه ی موجود در مفهوم نولیبرالیسم را مورد نقد قرار می دهد. به عقیده وی در منطق مبتنی بر نولیبرالیسم زمانی که سخن از کنترل و مقررات مداری اقتصادی به میان می آید ،دولت بی معنی می شود اما در موقعیتی که نوبت به تعقیب و مجازات می شود بر ضرورت اجرای وظیفه ی ذاتی دولت تاکید می شود. واکونت و هارکورت این ویژگی را تحت عنوان ''کیفر نولیبرالیسم'' نام گذاری کرده اند.
=== سلامت جهانی===
تاثیر نئولیبرالیسم بر سلامت جهانی، به طور ویژه از جنبه ی کمکهای بینالمللی، داری بازیگرانی کلیدی چون سازمانهای غیردولتی (ان جی اوها) صندوق بینالمللی پول (آی ام اف) و بانک جهانی است. بنا به اظهار نظر جیمز فایفر تاکید نئولیبرالیسم بر نظام بازار آزاد و خصوصیسازی ،دستور العمل جدیدی را در برنامه کار قرار داده است. مطابق با این دستور العمل تقدمی ذاتی برای فعالیت ان جی اوها نسبت به دولت در اجرای برنامه های تامین اجتماعی به وجود آمده است. گسترش فعالیت ان جی اوهای بینالمللی از این جهت از سوی بانک جهانی و آی ام اف ا مورد تاکید قرار گرفته است که اجرای برنامه های تعدیل ساختاری (اس ای پیها) و کاهش بودجه ی سلامت، کاستی ها و نواقص فراوانی را به پیکره ی خدمات عمومی تحمیل کرده است. کاهش هزینههای سلامت و انتقال مسئولیت بهداشت عمومی به ان جی او ها به متلاشی شدن نظام سلامت عمومی می انجامد ، تاثیرگذاری برنامه های محلی کاهش مییابد و نهایتا نابرابریهای اجتماعی بین کارکنان ان جی او و افراد محلی، را افزایش می دهد.
== منابع ==
|