سهراب: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
افزودن الگوی دیگر کاربردها
جز اصلاح متغییر الگو با استفاده از AWB
خط ۷:
| abovestyle = background: #CD853F
| aboveclass = fn org
| above = {{{نام|{{{نام‌اثر|سهراب}}}}}}
 
| imagestyle =
| captionstyle =
| image = [[پرونده:Suhrab (The Shahnama of Shah Tahmasp).png|بندانگشتی|وسط|نگاره سهراب در [[شاهنامه تهماسبی]]]]
| caption = {{{عنوان تصویر|{{{برچسب‌تصویر|}}}}}}
 
| headerstyle = background: #F0E68C
خط ۲۱:
 
| label2 = نام
| data2 = {{{نام|سهراب}}}
 
| label3 = نام کامل
| data3 = {{{نام کامل|}}}
 
| label4 = منصب
خط ۳۰:
 
| label5 = لفب
| data5 = {{{لقب|}}}
 
| label6 = نام پدر
| data6 = {{{نام پدر|[[رستم]]}}}
 
| label7 = نام مادر
| data7 = {{{نام مادر|[[تهمینه]]}}}
 
| label8 = ملیت
| data8 = {{{ملیت|[[زابل در شاهنامه|زابلی]]}}}
 
| header9 = سایر اطلاعات
| header9 = {{#اگر:{{{نام نبرد|{{{نام‌ نبرد|م}}}}}}{{{نوع جنگ|{{{نوع‌ جنگ|}}}}}}{{{سال نبرد|}}}{{{سال نبرد|}}}{{{مدت نبر|}}}{{{مدت نبرد|}}}|سایر اطلاعات}}
 
| label10 = شناخته شده
| data10 = {{{شناخته شده|کشته بدست پدر}}}
 
| label11 = جنگ‌ها
| data11 = {{{جنگ‌ها|تصرّف [[دژ سپید]]}}}
 
| label12 = نتیجه
| data12 = {{{نتیجه|اسارت [[هجیر]]، کوتوال‌دژ}}}
 
| label13 = جنگ دیگر
| data13 = {{{نبرد دوم|جدال با [[رستم]]}}}
 
| label14 = نتیجه
| data14 = {{{نتیجه|مقتول توسط رستم}}}
 
| header15 =
| header15 = {{#اگر:{{{تولد|{{{سال تولد|}}}}}}{{{مرگ|{{{سال مرگ|}}}}}}{{{فرزندان|}}}{{{تعداد فرزندان|}}}|}}
 
| label16 = تولد
| data16 = {{{تولد|{{{تولد|}}}}}}
 
| label17 = مرگ
| data17 = {{{مرگ|{{{مرگ|}}}}}}
 
| label18 = فرزندان
| data18 = {{{فرزندان|{{{فرزندان|}}}}}}
 
| label19 =
| data19 = {{{همسر|{{{همسر|}}}}}}
}}
خط ۸۵:
در ادامهٔ ماجرا، [[هومان]] و [[بارمان]] که بدستور افراسیاب در معیت سهراب بودند دسیسه نمودند تا این پدر و پسر همدیگر را نشناسند بلکه یکی از آن دو توسط دیگری نابود گردد. سهراب در مبارزهٔ تن به تن با [[رستم]] مهر او در دلش نشست و از او خواست دقیق‌تر خود را معرفی کند و بگوید که رستم است یا نه. اما رستم هر بار انکار می‌کند و از شناساندن خود طفره می‌رود.
 
در پیکار اول سهراب بر رستم چیره می‌شود ولی رستم با مکر و حیله سهراب را می‌فریبد و می‌گوید: ای جوان مگر تو نمی‌دانی که قانون جنگ این است که تو پس از سه بار پیروزی بر من، می‌توانی مرا بکشی، آنگاه رستم پس از نیایش به درگاه یزدان از او می‌خواهد تا در غلبه بر پهلوان جوان او را یاری نماید. در پیکار سوم، سهراب از رستم شکست می‌خورد و رستم بر خلاف قولش امان نمی‌دهد دشنه را کشیده پهلوی سهراب را می‌شکافد.
 
سهراب در حال احتضار می‌گوید: پدر من از تو انتقام خواهد گرفت، رستم می‌گوید مگر پدر تو کیست؟ می‌گوید رستم است و رستم می‌گوید اگر راست می‌گویی یکی از نشانی‌هایت را بگو و سهراب بازو بند را نشان می‌دهد. رستم افسوس خورده از کیکاووس در خواست می‌کند که '''نوش‌دارو''' را برای نجات سهراب برساند<ref>بعد از مرگ سهراب نوش‌دارو ضرب‌المثل گشت</ref>. کیکاووس که از زنده ماندن سهراب بیم داشت آنقدر در ارسال نوش‌دارو تعلل کرد تا سهراب جان داد.<ref>http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050304_pm-rostam-sohrab.shtml</ref>