غلامحسین صدیقی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز افزودن عکس جدید غلامحسین صدیقی (دارای منبع)
ویکی سازی
خط ۴۳:
 
== زندگی ==
غلامحسین صدیقی در آذر ۱۲۸۴ در [[محله سرچشمه]] تهران به دنیا آمد. پدر او حسین صدیقی ملقب به اعتضاد دفتر از اهالی ناحیه [[نور (شهر)|نور]] [[مازندران]] بود. غلامحسین تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات متوسطه را در مدرسه اقدسیه گذراند و نیز در [[مدرسه آلیانس]] به فراگرفتن زبان فرانسوی پرداخت. سپس به دبیرستان [[دارالفنون]] رفت و سال‌های آخر متوسطه را در آن مدرسه تحصیل کرد. در شهریور ۱۳۰۸ همراه با دومین گروه دانشجویان اعزامی از سوی [[وزارت معارف]] به [[فرانسه]] رفت و در دانشسرای مقدماتی شهر [[آنگولم]] به تحصیل پرداخت و در تیرماه ۱۳۱۱ موفق به اخذ [[کارشناسی|باکالورا]] گردید.
 
غلامحسین صدیقی در بهار ۱۳۱۴ از دانشسرای عالی [[سن کلو]] در حومه [[پاریس]] فارغ‌التحصیل شد و در رشته [[فلسفه]] به اخذ دانشنامه عالی در رشته‌های [[روانشناسی]]، [[روان‌شناسی کودک]]، [[آموزش و پرورش]]، [[اخلاق]]، [[جامعه‌شناسی]]، و [[تاریخ ادیان]] نایل گردید.
خط ۵۱:
دکتر صدیقی در فروردین ۱۳۲۲ به رتبه استادی ارتقاء یافت و در بهمن ۱۳۲۳ به مدیریت کل دبیرخانه دانشگاه تهران منصوب شد. او در مهرماه ۱۳۲۴ به عضویت هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس تأسیس [[یونسکو|سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)]] انتخاب شد و به [[لندن]] رفت. در اسفند ۱۳۲۵ نیز از سوی دانشگاه تهران برای شرکت در کنفرانس ملت‌های آسیایی به [[هند]] اعزام شد و ریاست هیئت نمایندگی ایران را عهده‌دار بود. در آبان ۱۳۲۷ نیز به ریاست هیئت نمایندگی ایران در سومین کنفرانس عمومی یونسکو در [[بیروت]] منصوب شد.
 
مهمترین خدمت علمی و فرهنگی او تأسیس [[مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی]] در دانشگاه تهران در ۱۳۲۷ بود که در ۱۳۵۱ به [[دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران|دانشکده علوم اجتماعی]] تبدیل شد. صدیقی پس از آزادی از زندان به پیشنهاد و حمایت [[منوچهر اقبال]] رئیس دانشگاه تهران و با حمایت و اصرار [[احسان نراقی]] مسوولیت تأسیس مؤسسه مطالعات اجتماعی را پذیرفت.<ref>مصاحبه احسان نراقی - نشریه مهرنامه - شماره پنج مهر ماه ۱۳۸۹</ref>
 
[[پرونده:Sedighiandmosadegh.jpg|بندانگشتی|دکتر مصدق در کنار غلامحسین صدیقی]]
او از بنیانگذاران کنگرهٔ هزاره [[ابو علی سینا]] بود و هنگامی که کنگره در اردیبهشت ۱۳۳۳ در [[همدان]] تشکیل شد در زندان لشکر ۲ زرهی تهران به سر می‌برد. [[لویی ماسینیون]] [[ایران‌شناسی|ایران‌شناس]] نامدار فرانسوی از [[محمدرضا پهلوی]] اجازه گرفت تا با دکتر صدیقی در زندان ملاقات کند.<ref>[http://irandidar.com/index.php?option=com_content&task=view&id=53&Itemid=1 درباره غلامحسین صدیقی]</ref>
 
غلامحسین صدیقی در سال ۱۳۵۲ [[بازنشسته]] گردید؛ ولی با عنوان استاد ممتاز تا ۱۳۵۸ همچنان به تدریس در [[دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران|دانشکده علوم اجتماعی]] ادامه می‌داد. وی را پدر علم جامعه‌شناسی در ایران دانسته‌اند.<ref>آشنایی با دکتر غلامحسین صدیقی: به نقل از کتاب «همه‌هستی‌ام نثار ایران» یادنامه استاد دکتر غلامحسین صدیقی به کوشش دکتر پرویز ورجاوند [http://irandidar.com/index.php?option=com_content&task=view&id=53&Itemid=1]</ref>
 
{{کابینه اول محمد مصدق}}
خط ۶۲:
 
== فعالیت‌های سیاسی ==
پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ مدتی به زندان افتاد و محاکمه شد. در جریان محاکمه از دکتر مصدق تجلیل کرد. وی در جلسهٔ روز سه‌شنبه ۱۷ آذرماه ۱۳۳۲ در دادگاه حضور یافت و به سوالات مختلف رئیس دادگاه و دادستان نظامی پاسخ داد و به تفصیل دربارهٔ پایین کشیدن مجسمه‌های شاه و پدرش، میتینگ روز ۲۵ امرداد در [[میدان بهارستان،بهارستان]]، تشکیل شورای سلطنت و رویدادهای روز ۲۸ امرداد با صراحت خاصی که از ویژگی‌های او بود پاسخ داد، به طوری که سرتیپ آزموده را مبهوت و عاجز ساخت. درجلسهٔ بعدی دادگاه، دکتر صدیقی که در زندگی نه از کسی بیم و نه به کسی امید داشت و به مقام و مسند طمع نمی‌ورزید، اظهار کرد:
«معمولاً می‌گویند خدا، شاه، میهن. اما من اگر گناه است و باید اعدام شوم عرض می‌کنم: خدا، میهن، شاه.»
 
وی در سالهای ۱۳۳۹–۱۳۴۲ از رهبران طراز اول [[جبهه ملی ایران (دوم)|جبهه ملی دوم]] بود.
در روزهای انقلاب [[محمدرضا پهلوی|شاه]] به او پیشنهاد [[نخست‌وزیر|نخست‌وزیری]] داد. دکتر صدیقی در صورتی حاضر به پذیرش مسوولیت نخست وزیری شد که «شاه از ایران خارج نشود». با عدم پذیرش این شرط از طرف شاه، صدیقی نیز نخست‌وزیری را نپذیرفت.<ref name=ToolAutoGenRef1>[http://www.zamaaneh.com/revolution/2008/11/post_145.html رادیو زمانه | روزشمار یک انقلاب | سی سال پیش در چنین روزی | صدیقی پذیرفت، شاه نپذیرفت<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
بلافاصله پس از این پیشنهاد [[جبهه ملی ایران]] اعلام کرد:<blockquote> چون بعضی خبرگزاری‌ها گزارش داده‌اند که آقای دکتر غلامحسین صدیقی مأمور تشکیل دولت خواهد شد و از ایشان به عنوان یکی از رهبران جبهه ملی ایران یاد کرده‌اند، لازم دیده شد به آگاهی عمومی برساند که آقای دکتر غلامحسین صدیقی از نیمه سال ۱۳۴۲ با هیچ‌یک از سازمان‌های جبهه ملی ایران کوچک‌ترین همکاری نداشته و اکنون هم در هیچ‌یک از ارگان‌های این جبهه سمتی ندارد. به جاست یادآور شویم همچنان که بارها اعلام گردیده جبهه ملی ایران، با وجود بقای [[پادشاهی مشروطه|نظام سلطنتی]] غیرقانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نخواهد کرد.</blockquote>
پس از پیروزی انقلاب [[مهندس بازرگان]] از دکتر صدیقی برای شرکت در دولت موقت دعوت به عمل آورد که مورد قبول استاد قرار نگرفت.
دکتر غلامحسین صدیقی در روز دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۷۱ در تهران در گذشت. عشق ایران آنچنان در جان او ریشه داشت که در آخرین لحظات و در زیر چادر اکسیژن فریاد برآورد: پاینده باد ایران!.... و سپس جان به جان‌آفرین داد.<ref>" همه‌هستی‌ام نثار ایران "یادنامهٔ استاد دکتر غلامحسین صدیقی به کوشش دکتر پرویز ورجاوند</ref>