زویا کوسمودمیانسکایا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
منابع
خط ۱۷:
|laterwork=
}}
'''زویا آناتولِونا کوسمودمیانسکایا''' (به روسی: Зо́я Анато́льевна Космодемья́нская)- ( زاده ۱۳ سپتامبر۱۹۲۳ - درگذشته ۲۹ نوامبر۱۹۴۱)یکی از قهرمانان [[جنگ بزرگ میهنی]] روسیه می‌باشد. وی یک پارتیزان [[روس]] بود که مدال قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی را دریافت کرد. او یکی از محترمترین قهرمانان زن اتحاد جماهیر شوروی سابق بحساب می‌آید.<ref name=":0">https://en.wikipedia.org/wiki/Zoya_Kosmodemyanskaya</ref> <ref>https://web.archive.org/web/20050406100247/http://www.vor.ru/English/Victory/vict_20.html</ref>
 
== خانواده ==
نام خانواده کوسمودمیانسکایا از ترکیب سنت کاماس ساخته شده است. خانواده کوسمودمیانسکی از قرن هفدهم در کلیسای ارتدوکس روسیه کشیش بودند. پدر بزرگ زویا در سال ۱۹۱۸ توسط شبه نظامیان بخاطر مخالفت با توهین به مقدسات کشته شد. پدر زویا به نام آناتولی در یکٰ حوزه دینیtheological seminary تحصیل کرد ولی از آن فارغ‌التحصیل نشد. او بعدها بعنوان یک کتابدار مشغول به کار شد. مادرش لیوبوف معلم مدرسه بود. در سال ۱۹۲۵ برادر زویا الکساندر متولد شد او نیز مانند خواهرش بعنوان قهرمان اتحاد جماهیر شوروی (Hero of the Soviet Union) شناخته شد. در سال ۱۹۲۹ خانواده زویا به دلیل ترس از تعقیب به سیبری فرار کردند. در سال ۱۹۳۰ آنها به مسکو نقل مکان کردند.<ref name=":0" />
 
== زندگی ==
خط ۲۸:
او اگمونت بتهوون را دوست داشت. موزیک مورد علاقه اش سمفونی شماره ۵ چایکوفسکی بود.
تلاش او برای ایده‌های سطح بالا برای همکلاسی‌هایش قابل فهم نبود. در شب عید سال ۱۹۳۹ همکلاسی‌هایش برای یکدیگر بهترین آرزوها را نوشتند. زویا این یاداشت را دریافت کرد: «زویا اینهمه در مورد مردم سخت قضاوت نکن همه چیز را اینقدر به قلب نزدیک نکن. بدان که اغلب مردم خودخواه، چاپلوس و ریاکار هستند و تو نمی‌توانی به آنها تکیه کنی. می‌بایست به گفته‌های آنها بی‌توجه باشی. این آرزوی سال نو من است.»
زویا بعد از خواندن این یاداشت گفت اگر کسی فکر می کند که مردم اینگونه هستند، پس انسانها برای چه زندگی کنند؟<ref name=":0" />
 
== مبارزات ==
خط ۳۶:
سربازان آلمانی نام او را تانیا گذاشته بودند.<ref name="greeklish.org">[http://www.greeklish.org/features/zoya/home.html]</ref>
در طول شب او شکنجه و بازجویی شد ولی تسلیم نشد و هیچ اطلاعاتی را افشا نکرد. صبح روز بعد او را به مرکز شهر بردند و در حالی که نوشته ای به گردنش آویزان کرده بودند که روی آن نوشته شده بود «خانه آتش زن» او را به دار کشیدند.
آلمانی‌ها مردم دهکده پتریشیوا در ۷۰ کیلومتری مسکو را واداشتند تا شاهد صحنه اعدام او باشند.<ref name=":0" />
 
==آخرین کلمات ==
خط ۵۳:
 
برادر زویا نیز در نبردی در کالیننگراد در جریان جنگ دوم جان باخت و به کسب لقب [[قهرمان اتحاد شوروی]] نایل آمد.
و لوبوف مادر زویا داستان غمناک دو فرزندش را در کتابی نوشت.<ref name=":0" />
 
== شهرت ==
داستان زویا کوسمودمیانسکایا بعد از آن به سر زبانها افتاد که روزنامه پراودا در بیست و هفتم ژانویه سال ۱۹۴۲ مقاله‌ای را به قلم پیوتر لیدوف منتشر کرد. این روزنامه‌نگار داستان اعدام زویا را از یک دهقان پیر شنید و به خاطر شجاعت این زن جوان تحت تأثیر قرار گرفت. شاهد گفت: «آنها داشتند او را دار می‌زدند ولی او سخنرانی می‌کرد. آنها داشتند او را دار می‌زدند ولی او آنها را می‌ترساند.»
پیوتر لیدوف به پتریشیوا سفر کرد و از ساکنان محل اطلاعاتی را در مورد زویا جمع‌آوری کرد و مقاله‌ای را در مورد دختر پارتیزان گمنام نوشت. بلافاصله استالین این مقاله را خواند و گفت: «قهرمان خلق اینجا ست.»<ref name=":0" />
 
:در ماه فوریه همان سال به زویا عنوان قهرمان اتحاد جماهیر شوروی اعطا شد.<ref>https://web.archive.org/web/20110527151227/http://vivovoco.rsl.ru/VV/JOURNAL/RUHIST/ZOYA.HTM</ref>
 
برای زویای جوان صدها شعر و داستان سروده و نوشته شده و جاده‌ها و سازمان‌هایی به نامش نامگذاری شده‌اند.
بسیاری از سازمانهای پیشگام در اتحاد جماهیر شوروی نام زویا کوسمودمیانسکایا را به روی خود گذاشتند. شاعران و نویسندگان روس و هنرمندان، مجسمه سازان کارهایشان را به او اختصاص دادند و مجسمه‌های زویا و برادرش در چند شهر روسیه برپا شدند.
در سال ۱۰۴۴ فیلم زویا ساخته شد. دولت شوروی مجسمه زویا را به افتخار او در نزدیکی روستای پتریشیوا نصب کرد. مجسمه دیگر او در ایستگاه مترو پارتیزانسکاوای مسکو نصب شد.
قله ۴۱۰۸ متری کوه ترانس ایلی آلاتااو نیز به نام او نامگذاری شد. در سال ۱۹۶۸ نیز یک ستاره‌شناس روس ماخالا میخائیلوانا سمیرنوا سیا سیاره کوچکی را که کشف کرد، بنام زویای ۱۷۹۳ نامگذاری کرد.<ref name=":0" />
 
در سال ۲۰۰۲ کتابی در به نام «زویا: داستان یک زن افغان برای رهایی» انتشار یافت که در آن یک عضو [[جمعیت انقلابی زنان افغانستان]] (راوا) داستان زندگیش را نوشته و خاطرنشان می‌سازد که چگونه تحت تأثیر مقاومت و مبارزه زویای روسی نامش را زویا گذاشته و مشوقش در راه مبارزه بوده‌است.<ref>[http://www.amazon.com/exec/obidos/ASIN/0060097825/qid=1017390887/sr=8-1/ref=sr_8_67_1/102-5615333-2350519]</ref>