نابرابری اقتصادی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز برداشتن ویکی‌سازی Belknap Press > تغییرمسیر نامشابه است (۹.۱ core) 0.486486486486
جز ابرابزار
برچسب: پیوندبیرونی به ویکی‌پدیای فارسی
خط ۴۰۸:
دلایل مختلفی برای نابرابری اقتصادی جوامع وجود دارد. رشد اخیر در نابرابری کلی درآمد، کمترین در کشورهای OECD ,عمدتا توسط افزایش نابرابری در دستمزدها و حقوقها استخراج شده است.<ref name="PR divided" />
 
اقتصاددان [//fa.wikipedia.org/w/توما%20پیکتی Thomas Piketty] استدلال می‌کند که گسترش اختلاف اقتصادی گسترش یافته یک پدیده اجتناب ناپذیر از سرمایه داری بازار آزاد است زمانی که نرخ بازده سرمایه (r) بیشتر از نرخ رشد اقتصاد باشد (g).<ref>[[Thomas Piketty|Piketty, Thomas]] (2014). ''[[Capital in the Twenty-First Century]].'' Belknap Press . {{ISBN|067443000X}} p. 571</ref>
 
عوامل مشترکی که تأثیر بر نابرابری اقتصاد دارند عبارتند از:
خط ۴۴۱:
***** استقبال روزافزون از حقوقهای خیلی بالا مدیر عامل به عنوان مثال در ایالات متحده از دهه 1960<ref>{{cite book|title=The Haves and the Have-Nots: A Brief and Idiosyncratic History of Global Inequality |author=Branko Milanovic |year=2012 |isbn=978-0-465-03141-2}}</ref>
***** دلالان زمین-پیروان هنری جورج معتقدند که ماکان و دلالان زمین ثروت و درآمد بیش از حدی را از گرایش زمین به افزایش نمایی با توسعه و نرخ بسیار بالاتر از رشد جمعیت استخراج می‌کنند. راه حل آنها مالیات بر ارزش زمین استهرچند ساختارهای ضروری یا بهبودهای دیگری ندارد. این مفهوم به عنوان جورجیسم شناخته شده است.
 
===چارچوبهای نظری===
=== چارچوبهای نظری ===
====اقتصاد نئوکلاسیک====
==== اقتصاد نئوکلاسیک ====
اقتصادنئوکلاسیک نابرابری در توزیع درآمد را ناشی از تفاوتها در ارزش افزوده توسط نیروی کار و سرمایه و زمین میبیند. توزیع درآمد نیروی کار با توجه به تفاوتها در ارزش افزوده توسط طبقه بندی های مختلف از کارگران است. در این چشم انداز ,دستمزدها و سودها توسط ارزش نهایی افزوده شده هر بازیگر اقتصادی(کارگر, سرمایه دار/صاحب کسب و کار مالک زمین) تعیین شده است.<ref>
اقتصادنئوکلاسیک نابرابری در توزیع درآمد را ناشی از تفاوتها در ارزش افزوده توسط نیروی کار و سرمایه و زمین می‌بیند. توزیع درآمد نیروی کار با توجه به تفاوتها در ارزش افزوده توسط طبقه‌بندی‌های مختلف از کارگران است. در این چشم‌انداز، دستمزدها و سودها توسط ارزش نهایی افزوده شده هر بازیگر اقتصادی (کارگر، سرمایه دار/صاحب کسب و کار مالک زمین) تعیین شده است.<ref>{{cite book
{{cite book
|title=History of Economic Thought: A Critical Perspective
|last1=Hunt
خط ۴۵۱:
|first2=Mark
|year= 2014 |publisher =PHI Learning|location=
|isbn= 978-07656259910-7656-2599-1 |pages=
| postscript = <!--None-->}}</ref>بنابراین در یک اقتصاد بازار نابرابری یک انعکاسی از تولید و شکاف بین حرفه‌های پردرآمد و حرفه‌های کم درآمد است.<ref>{{cite book |last= Keen|first= Steve |title= Debunking Economics – Revised and Expanded Edition: The Naked Emperor Dethroned?|publisher=Zed Books|year= 2011 |isbn= 978-1-84813-992-3 |page = 110|quote = The basis for this advice is the proposition that a person's income is determined by her contribution to production – or more precisely, by the marginal productivity of the 'factor of production' to which she contributes...The argument that highly paid workers – managers of major corporations, stock and money market traders, financial commentators, etc – deserve the high wages they receive compared to the less highly paid – nuclear physicists, rocket scientists, university professors, school teachers, etc. – is simply an extension of this argument to cover subgroups of workers. Members of the former group, we are told, are simply more productive than members of the latter, hence their higher salaries.}}</ref>
| postscript = <!--None-->}}
 
</ref>بنابراین در یک اقتصاد بازار نابرابری یک انعکاسی از تولید و شکاف بین حرفه های پردرآمد و حرفه های کم درآمد است.<ref>{{cite book |last= Keen|first= Steve |title= Debunking Economics – Revised and Expanded Edition: The Naked Emperor Dethroned?|publisher=Zed Books|year= 2011 |isbn= 978-1848139923 |page = 110|quote = The basis for this advice is the proposition that a person's income is determined by her contribution to production – or more precisely, by the marginal productivity of the 'factor of production' to which she contributes...The argument that highly paid workers – managers of major corporations, stock and money market traders, financial commentators, etc – deserve the high wages they receive compared to the less highly paid – nuclear physicists, rocket scientists, university professors, school teachers, etc. – is simply an extension of this argument to cover subgroups of workers. Members of the former group, we are told, are simply more productive than members of the latter, hence their higher salaries.}}</ref>
==== اقتصاد مارکسین ====
اقتصاد مارکسین افزایش نابرابری به خودکار سازی شدن شغل و تعمیق سرمایه در سرمایه داری نسبت میدهدمی‌دهد. فرآیندفرایند خودکارسازی شدن شغل ناسازگار با شکل مالکیت سرمایه داری و همراه آن سیستم کار مزدیاست.
در تجزیه و تحلیل مارکسین بنگاههایبنگاه‌های سرمایه داری به طور فزاینده ایفزاینده‌ای تجهیزات سرمایه را به جای ورودی نیروی کار (کارگران) تحت فشار رقابتی به منظور کاهش هزینه هاهزینه‌ها و حداکثر کردن سود جایگزین میکنندمی‌کنند. در بلند مدت این روند ترکیب آلی سرمایه را افزایش میدهدمی‌دهد به این معنی که کارگران کمتری مورد نیاز هستند در نسبت به ورودیورودی‌های های سرمایه,سرمایه، افزایش بیکاری (" ارتش ذخیره نیروی کار"). این روند فشار رو به پایین بر دستمزدها را اجرا میکندمی‌کند. جایگزینی تجهیزات سرمایه به جای نیروی کار (ماشینی و خودکار سازی شدن) )تولید از هر کارگر را افزایش میدهدمی‌دهد در نتیجه یک وضعیت دستمزدهای نسبتانسبتاً راکد طبقه کارگر که در میان افزایش سطح درآمد اموال طبقه سرمایه دار است.<ref>{{cite book |last= Wood|first= John Cunningham |author-link=John Cunningham Wood|title= Karl Marx's Economics: Critical Assessments I and II |publisher=Routledge|year= 1996 |isbn= 978-04150871480-415-08714-8}}</ref>
 
===بازارنیروی کار===
=== بازارنیروی کار ===
علت اصلی نابرابری اقتصادی دراقتصاد بازار مدرن تعیین دستمزدها توسط بازاراست. جایی که رقابت ناقص است; اطلاعات به طور غیر یکنواخت توزیع شده; فرصتها برای به دست آوردن تحصیلات و مهارت ها نابرابر است و شکست بازار را نتیجه میدهد. از آنجایی که چنین شرایط ناقص بسیاری تقریبا در هر بازاری وجو دارد,در واقع یک فرض کوچک هست که بازارها به طور کلی کارآمد هستند. این به این معنی است که نقش بالقوه بسیار بالایی برای دولت برای اصلاح چنین شکستهای بازار وجود دارد.<ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (p. 34). Norton. Kindle Edition.</ref>
علت اصلی نابرابری اقتصادی دراقتصاد بازار مدرن تعیین دستمزدها توسط بازاراست. جایی که رقابت ناقص است؛ اطلاعات به طور غیر یکنواخت توزیع شده؛ فرصتها برای به دست آوردن تحصیلات و مهارت‌ها نابرابر است و شکست بازار را نتیجه می‌دهد. از آنجایی که چنین شرایط ناقص بسیاری تقریباً در هر بازاری وجو دارد، در واقع یک فرض کوچک هست که بازارها به طور کلی کارآمد هستند. این به این معنی است که نقش بالقوه بسیار بالایی برای دولت برای اصلاح چنین شکستهای بازار وجود دارد.<ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (p. 34). Norton. Kindle Edition.</ref>
در حالت صرفاصرفاً سرمایه داری تولید (یعنی جایی که حرفه و سازمان هایسازمان‌های نیروی کار نمیتوانندنمی‌توانند تعداد کارگران را محدود کنند) دستمزدهای کارگران توسط چنین سازمانهایی کنترل نخواهد شدشد، ,و یا توسط کارفرماکارفرما، ,بلکه توسط بازار کنترل میشودمی‌شود. دستمزدها در یک راه مشابهی به مانند قیمتها برای هر کالای دیگری کار میکنندمی‌کنند. در نتیجه دستمزدها می توانندمی‌توانند به عنوان عملکرد قیمت بازار مهارت در نظر گرفته شوند.شوند؛ و در نتیجه نابرابری توسط این قیمت استخراج شده است. تحت قانون عرضه و تقاضا,تقاضا، قیمت مهارت توسط گردش بین تقاضا برای کارگران مهارت دیده و عرضه کارگران مهارت دیده تعیین میشودمی‌شود. "از طرف دیگر,دیگر، بازارها نیز می توانندمی‌توانند بر ثروت تمرکز کنند و هزینه هایهزینه‌های زیست محیطی را به جامعه تحمیل کنند و از کارگران و مصرف کنندگان سوء استفاده کنند." "بازارها,بازارها، توسط خودشان,خودشان، را حتی زمانی که پایدار هستند,هستند، غالبابه سطوح بالایی از نابرابری,نابرابری، خروجیهایی که به طور گسترده ناعادلانه دیده میشودمی‌شود سوق داده میشودمی‌شود ."<ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future . Norton. Kindle Edition. p. 9.</ref>کارفرمایانی که زیر دستمزد بازار پیشنهاد میدهندمی‌دهند متوجه خواهند شد که کسب و کارشان به طور مداوم نامشخص است. رقبای خود را از وضعیت پیشنهاد دادن دستمزد بالاتر بهترین نیروی کار خودشان سود خواهند برد. برای یک تاجر که انگیزه سود به عنوان منافع اصلی دارد یک پیشنهاد گمشده به پیشنهاد دادن دستمزدی پایین یا بالای دستمزدهای بازار به کارگران است.<ref>{{cite book |last= Hazlitt |first= Henry | authorlink = Henry Hazlitt | title= [[Economics in One Lesson]] |publisher= [[Three Rivers Press]] |date=December 1988|chapterurl=http://jim.com/econ/chap20p2.html|chapter=Chapter 20: Part 2|isbn= 978-0-517-54823-3}}</ref>
یک کاری که مقدار زیادی کارگران مشتاق به کار از زمان وجود دارد (عرضه بالا) در رقابت کردن برای یک شغلی که نیاز کمی به کارگر دارد (تقاضا کم) یک دستمزد پایینی را برای آن شغل نتیجه میدهد می‌دهد. به این دلیل که رقابت بین کارگران دستمزد را به پایین میکشدمی‌کشد. یک مثال از چنین مشاغلی مانند ظرف شوییظرف‌شویی و یا خدمات به مشتریان است. رقابت میان کارگران به پایین کشیده شدن دستمزدها با توجه به طبیعت قابل مصرف کارگران در رابطه با شغل مخصوص به خود گرایش دارد. یک شغلی که کارگران توانا یا مشتاق کمی دارد (عرضه کم) اما احتیاج زیادی به کارگر برای آن شغل هست (تقاضا بالا ) دستمزدهای بالاتر برای آن شغل نتیجه خواهد شد. به این دلیل که رقابت بین کارفرماها برای کارگران دستمزدها را به بالا خواهد کشید. نمونه هایینمونه‌هایی از این چنین شغلها عبارتند از مشاغلی که نیاز به مهارتهای بسیار پیشرفته ,تواناییپیشرفته، هایتوانایی‌های نادر و یا سطح بالایی از خطردارند. رقابت میان کارفرمایان به بالا کشیده شدن دستمزدها مطابق با طبیعت شغل,شغل، از زمانی که کمبود نسبی کارگران برای شغل مخصوص هست,هست، گرایش دارد.سازمانهای حرفهسازمانهای ایحرفه‌ای و کارگری میتوانندمی‌توانند عرضه کارگران را محدود کنند که منجر به تقاضای بیشتر و درآمد بیشتر برای اعضا میشودمی‌شود. اعضا همچنین ممکن است دستمزدهای بالاتری از طریق چانه زنی جمعی,جمعی، نفوذ سیاسی یا فساد دریافت کنند.<ref>{{cite book |last= Hazlitt |first= Henry | authorlink = Henry Hazlitt |title= [[Economics in One Lesson]] |publisher= [[Three Rivers Press]] |date=December 1988 | chapterurl=http://jim.com/econ/chap20p1.html|chapter=Chapter 20: Part 1|isbn= 978-0-517-54823-3}}</ref>
این تعاملات عرضه و تقاضا یک درجه بندیدرجه‌بندی از سطوح دستمزد جامعه که به طور قابل ملاحظه ایملاحظه‌ای بر نابرابری اقتصادتاثیر میگذاردمی‌گذارد نتیجه میدهدمی‌دهد. قطبی شدن دستمزدها تجمع ثروت و درآمد بسیار زیاد را در میان 1%۱٪ توضیح نمیدهدنمی‌دهد. جوزف استیگلیتز معتقد است که "«واضح است که بازارها باید تمیز و مرتب شوند تا اطمینان حاصل شود که آنها به اکثر شهروندان کار میکنندمی‌کنند."»<ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future . Norton. Kindle Edition. p. 8.</ref>
از طرف دیگر بالاتر نابرابری اقتصادی بالاتر منجر به افزایش نرخ کارآفرینی در سطح فردی میشودمی‌شود (خود اشتغالی). با این حال,حال، اغلب اوقات بیشتر بر ضرورت و نه فرصت تاکیدتأکید میشودمی‌شود. کارآفرینی مبتنی بر نیازمندی مبتنی بر نیازهای بقاء مانند درآمد برای غذا و پناهگاه (انگیزه هایانگیزه‌های "فشار") است، در حالی که کارآفرینی مبتنی بر فرصت هایفرصت‌های مبتنی بر دستآورد گرا به اهداف (اشتیاق) مانند مشاغل و احتمال بیشتری برای پیگیری از محصولات جدید، خدمات و یا نیازهای بازارنامناسب. تاثیرتأثیر اقتصادی نوع سابق کارآفرینی به توزیع مجدد گرایش پیدا میکندمی‌کند در حالی که دومی انتظار می رودمی‌رود به ترویج دادن پیشرفت فن آوری و بنابراین یک تاثیرتأثیر مثبت تری بر رشد اقتصادی دارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0018726715578200 |ssrn=2585021 |title=What motivates entrepreneurial entry under economic inequality? The role of human and financial capital |journal=Human Relations |volume=68 |issue=7 |pages=1183–207 |year=2015 |last1=Xavier-Oliveira |first1=Emanuel |last2=Laplume |first2=André O |last3=Pathak |first3=Saurav }}</ref>
 
===مالیات===
=== مالیات ===
یکی علت دیگر این است که نرخ درآمد با مالیات همراه است با سیستم مالیاتی تصاعدی. مالیات تصاعدی مالیاتی است که نرخ مالیات را افزایش میابد زمانی که مقدار پایه مالیاتی افزایش پیدا کند.<ref>[http://www.merriam-webster.com/dictionary/Progressive Webster] (4b): increasing in rate as the base increases (a progressive tax)</ref><ref>[http://www.bartleby.com/61/69/P0586900.html American Heritage] {{webarchive|url=https://web.archive.org/web/20090209142138/http://bartleby.com/61/69/P0586900.html |date=February 9, 2009 }} (6). Increasing in rate as the taxable amount increases.</ref><ref>[http://www.encyclopedia.com/doc/1B1-375969.html Britannica Concise Encyclopedia]: Tax levied at a rate that increases as the quantity subject to taxation increases.</ref><ref>[http://wordnet.princeton.edu/perl/webwn?s=Progressive+tax Princeton University WordNet]: (n) progressive tax (any tax in which the rate increases as the amount subject to taxation increases)</ref><ref name="Sommerfeld">Sommerfeld, Ray M., Silvia A. Madeo, Kenneth E. Anderson, Betty R. Jackson (1992), ''Concepts of Taxation'', Dryden Press: Fort Worth, TX</ref>در یک سیستم مالیات تصاعدی سطح بالاترین نرخ مالیات بر سطح نابرابری جامعه تاثیر مستقیم خواهد داشت،یا افزایش آن یا کاهش آن،به شرطی که درآمد تغییر پیدا نکند در نتیجه تغییر نظام مالیاتی. علاوه بر این مالیات تصاعدی تندتر که به هزینه های اجتماعی اعمال میشود میتواند به برابری بیشتر توزیع درآمد در سطح هییت مدیره نتیجه شود.<ref>{{cite journal|last=Alesina|first=Alberto|author2=Dani Rodrick|title=Distributive Politics and Economic Growth|journal=Quarterly Journal of Economics|date=May 1994|volume=109|issue=2|pages=465–90 |doi=10.2307/2118470|url=http://qje.oxfordjournals.org/content/109/2/465.full.pdf|accessdate=October 17, 2013}}</ref>تفاوت بین شاخص جينی برای توزیع درآمد قبل از مالیات و شاخص جينی پس از مالیات به عنوان یک شاخص برای اثرات چنین مالیاتی است.<ref>{{cite journal|title=More than a Dozen Alternative Ways of Spelling Gini|author=Shlomo Yitzhaki|journal=Economic Inequality|volume=8|year=1998|pages=13–30 |url=http://siteresources.worldbank.org/INTDECINEQ/Resources/morethan2002.pdf}}</ref>
یکی علت دیگر این است که نرخ درآمد با مالیات همراه است با سیستم مالیاتی تصاعدی. مالیات تصاعدی مالیاتی است که نرخ مالیات را افزایش میابد زمانی که مقدار پایه مالیاتی افزایش پیدا کند.<ref>[http://www.merriam-webster.com/dictionary/Progressive Webster] (4b): increasing in rate as the base increases (a progressive tax)</ref><ref>[http://www.bartleby.com/61/69/P0586900.html American Heritage] {{webarchive|url=https://web.archive.org/web/20090209142138/http://bartleby.com/61/69/P0586900.html |date=February 9, 2009}} (6). Increasing in rate as the taxable amount increases.</ref><ref>[http://www.encyclopedia.com/doc/1B1-375969.html Britannica Concise Encyclopedia]: Tax levied at a rate that increases as the quantity subject to taxation increases.</ref><ref>[http://wordnet.princeton.edu/perl/webwn?s=Progressive+tax Princeton University WordNet]: (n) progressive tax (any tax in which the rate increases as the amount subject to taxation increases)</ref><ref name="Sommerfeld">Sommerfeld, Ray M. , Silvia A. Madeo, Kenneth E. Anderson, Betty R. Jackson (1992), ''Concepts of Taxation'', Dryden Press: Fort Worth, TX</ref>در یک سیستم مالیات تصاعدی سطح بالاترین نرخ مالیات بر سطح نابرابری جامعه تأثیر مستقیم خواهد داشت، یا افزایش آن یا کاهش آن، به شرطی که درآمد تغییر پیدا نکند در نتیجه تغییر نظام مالیاتی. علاوه بر این مالیات تصاعدی تندتر که به هزینه‌های اجتماعی اعمال می‌شود می‌تواند به برابری بیشتر توزیع درآمد در سطح هییت مدیره نتیجه شود.<ref>{{cite journal|last=Alesina|first=Alberto|author2=Dani Rodrick|title=Distributive Politics and Economic Growth|journal=Quarterly Journal of Economics|date=May 1994|volume=109|issue=2|pages=465–90 |doi=10.2307/2118470|url=http://qje.oxfordjournals.org/content/109/2/465.full.pdf|accessdate=October 17, 2013}}</ref>تفاوت بین شاخص جینی برای توزیع درآمد قبل از مالیات و شاخص جینی پس از مالیات به عنوان یک شاخص برای اثرات چنین مالیاتی است.<ref>{{cite journal|title=More than a Dozen Alternative Ways of Spelling Gini|author=Shlomo Yitzhaki|journal=Economic Inequality|volume=8|year=1998|pages=13–30 |url=http://siteresources.worldbank.org/INTDECINEQ/Resources/morethan2002.pdf}}</ref>
بحث بین سیاستمداران و اقتصاددانان در مورد نقش سیاست مالیاتی در کاهش دادن یا افزایش دادن نابرابری ثروت هست . اقتصاددانانی مانند پل کروگمن, پیتر اورزاگو امانوئل سائز استدلال کرده اند که سیاست های مالیاتی در دوران بعد از جنگ جهانی دوم در واقع با فعال کردن دسترسی هر چه بیشتر ثورتمندترین آمریکایی ها به سرمایه از افراد کم درآمد نابرابری درآمد را افزایش داده است .<ref name=Piketty>Piketty, Thomas, and Emmanuel Saez. "Income Inequality in the United States, 1913–1998". Tech. 1st ed. Vol. CXVIII. ''Quarterly Journal of Economics'', 2003. Print.</ref>
بحث بین سیاستمداران و اقتصاددانان در مورد نقش سیاست مالیاتی در کاهش دادن یا افزایش دادن نابرابری ثروت هست. اقتصاددانانی مانند پل کروگمن، پیتر اورزاگو امانوئل سائز استدلال کرده‌اند که سیاست‌های مالیاتی در دوران بعد از جنگ جهانی دوم در واقع با فعال کردن دسترسی هر چه بیشتر ثورتمندترین آمریکایی‌ها به سرمایه از افراد کم درآمد نابرابری درآمد را افزایش داده است.<ref name=Piketty>Piketty, Thomas, and Emmanuel Saez. "Income Inequality in the United States, 1913–1998". Tech. 1st ed. Vol. CXVIII. ''Quarterly Journal of Economics'', 2003. Print.</ref>
مقاله ای که توسط اقتصاددانان Annette Alstadsæter، Niels Johannesen و Gabriel Zucman از داده های HSBC سوئیس ("نشت سوئیس") و موساک فونسکا ("مقاله های پاناما") استفاده کرده است، دریافت که "به طور متوسط در حدود 3 درصد از مالیات های شخصی در اسکاندیناوی فرار می شود (فرار مالیاتی)، اما این رقم در٪ 0.01 از توزیع ثروت در حدود٪ 30 افزایش می یابد... با توجه به فرار از پرداخت مالیات، افزایش نابرابری در داده های مالیاتی از دهه 1970 به شدت افزایش می یابد، و این نشان دهنده نیاز به فراتر رفتن از اطلاعات مالیاتی است تا درآمد و ثروت را در بالا ضبط و جمع آوری کند، حتی در کشورهایی که میزان برابری مالیات ها به طور کلی بالا است. همچنین ما متوجه می شویم که پس از کاهش فرار از پرداخت مالیات، با استفاده از امدادگران مالیاتی ، فرارکنندگان مالیاتی به طور قانونی از پرداخت مالیات بیشتراجتناب نمیکنند. این نتیجه نشان می دهد که مبارزه با فرار از مالیات می تواند راهی موثر برای جمع آوری درآمد مالیاتی بیشتر از ثروتمندان باشد."<ref>{{Cite web|url=http://gabriel-zucman.eu/files/AJZ2017.pdf|title=Tax Evasion and Inequality|last=|first=|date=|website=|access-date=}}</ref>
مقاله‌ای که توسط اقتصاددانان Annette Alstadsæter, Niels Johannesen و Gabriel Zucman از داده‌های HSBC سوئیس ("نشت سوئیس") و موساک فونسکا ("مقاله‌های پاناما") استفاده کرده است، دریافت که "به طور متوسط در حدود ۳ درصد از مالیات‌های شخصی در اسکاندیناوی فرار می‌شود (فرار مالیاتی)، اما این رقم در٪ ۰٫۰۱ از توزیع ثروت در حدود٪ ۳۰ افزایش می‌یابد… با توجه به فرار از پرداخت مالیات، افزایش نابرابری در داده‌های مالیاتی از دهه ۱۹۷۰ به شدت افزایش می‌یابد، و این نشان دهنده نیاز به فراتر رفتن از اطلاعات مالیاتی است تا درآمد و ثروت را در بالا ضبط و جمع آوری کند، حتی در کشورهایی که میزان برابری مالیات‌ها به طور کلی بالا است. همچنین ما متوجه می‌شویم که پس از کاهش فرار از پرداخت مالیات، با استفاده از امدادگران مالیاتی، فرارکنندگان مالیاتی به طور قانونی از پرداخت مالیات بیشتراجتناب نمی‌کنند. این نتیجه نشان می‌دهد که مبارزه با فرار از مالیات می‌تواند راهی موثر برای جمع آوری درآمد مالیاتی بیشتر از ثروتمندان باشد."<ref>{{Cite web|url=http://gabriel-zucman.eu/files/AJZ2017.pdf|title=Tax Evasion and Inequality|last=|first=|date=|website=|access-date=}}</ref>
===آموزش و پرورش===
 
[[File:Going up or down advertisement.jpg|thumb|تصویری از تبلیغات 1916 برای یک مدرسه حرفه ای در پشت مجله ایالات متحده است. آموزش و پرورش به عنوان کلید درآمد بالاتری دیده می شود و این تبلیغات به اعتقاد آمریکاییان به امکان بهبود خود و همچنین پیامدهای تهدید آمیز تحرک رو به پایین در نابرابری درآمد بزرگ موجود در انقلاب صنعتی، تجدید نظر کرد. ]]
=== آموزش و پرورش ===
یک عامل مهم در ایجاد نابرابری تنوع در دسترسی افراد به آموزش و پرورش است.<ref name="becker">{{cite web|url=http://www.american.com/archive/2007/may-june-magazine-contents/the-upside-of-income-inequality|title=The Upside of Income Inequality|last=Becker|first=Gary S.|date=May 2007|publisher=The America|author2=Murphy, Kevin M.|accessdate=January 8, 2014}}</ref>آموزش و پرورش، به ویژه در یک منطقه ای که تقاضای زیادی برای کارگران وجود دارد، برای افرادی که دارای این آموزش هستند، دستمزدهای بالایی را به وجود می آورد، <ref>{{Cite report |first= Barry |last= Bosworth |first2= Gary |last2= Burtless |first3= C. Eugene |last3= Steuerle |date= December 1999 |title= Lifetime Earnings Patterns, the Distribution of Future Social Security Benefits, and the Impact of Pension Reform |type= report no. CRR WP 1999-06 |publisher= Center for Retirement Research at Boston College |location= Chestnut Hill, Massachusetts | url=http://urban.org/uploadedpdf/412137-lifetime-earnings.pdf |page= 43 |accessdate= October 1, 2012}}</ref>هرچند افزایش در آموزش ابتدا افزایش و سپس کاهش میدهد رشد و همچنین نابرابری درآمد را . در نتیجه، کسانی که قادر به پرداختن به تحصیلات نیستند یا نمی خواهند تحصیلات اختیاری را دنبال کنند، معمولا حقوق بسیار کمتری دریافت می کنند. توجیه این امر این است که فقدان آموزش مستقیما منجر به کاهش درآمد می شود و بنابراین پس انداز و سرمایه گذاری کل را کاهش می دهد. برعکس، آموزش و پرورش درآمد را افزایش می دهد و رشد را ترویج می کند، زیرا این امر به آزادسازی پتانسیل تولیدی فقرا کمک می کند.
[[File:Going up or down advertisement.jpg|thumb|تصویری از تبلیغات ۱۹۱۶ برای یک مدرسه حرفه‌ای در پشت مجله ایالات متحده است. آموزش و پرورش به عنوان کلید درآمد بالاتری دیده می‌شود و این تبلیغات به اعتقاد آمریکاییان به امکان بهبود خود و همچنین پیامدهای تهدید آمیز تحرک رو به پایین در نابرابری درآمد بزرگ موجود در انقلاب صنعتی، تجدید نظر کرد.]]
در سال 2014، اقتصاددانان با ارزیابی آژانس Standard & Poor's نتیجه گرفتند که گسترش اختلاف بین ثروتمندترین شهروندان ایالات متحده و بقیه ملت، بهبود خود را از رکود 2008-09 کاهش داده است و آن را بیشتر مستعد به چرخه ها رونق و رکو کرده است. S & P برای بهبود بخشیدن به شکاف ثروت و رشد آهسته ناشی از آن، افزایش دسترسی به آموزش را پیشنهاد داد.برآورد شده است که اگر متوسط کارگران ایالات متحده تنها یک سال بیشتر از مدرسه کامل شده بود، در طول پنج سال، 105 بیلیون دلار اضافی در رشد به اقتصاد کشور اضافه میشد.<ref>
یک عامل مهم در ایجاد نابرابری تنوع در دسترسی افراد به آموزش و پرورش است.<ref name="becker">{{cite web|url=http://www.american.com/archive/2007/may-june-magazine-contents/the-upside-of-income-inequality|title=The Upside of Income Inequality|last=Becker|first=Gary S.|date=May 2007|publisher=The America|author2=Murphy, Kevin M.|accessdate=January 8, 2014}}</ref>آموزش و پرورش، به ویژه در یک منطقه‌ای که تقاضای زیادی برای کارگران وجود دارد، برای افرادی که دارای این آموزش هستند، دستمزدهای بالایی را به وجود می‌آورد،<ref>{{Cite report |first= Barry |last= Bosworth |first2= Gary |last2= Burtless |first3= C. Eugene |last3= Steuerle |date= December 1999 |title= Lifetime Earnings Patterns, the Distribution of Future Social Security Benefits, and the Impact of Pension Reform |type= report no. CRR WP 1999-06 |publisher= Center for Retirement Research at Boston College |location= Chestnut Hill, Massachusetts | url=http://urban.org/uploadedpdf/412137-lifetime-earnings.pdf |page= 43 |accessdate= October 1, 2012}}</ref>هرچند افزایش در آموزش ابتدا افزایش و سپس کاهش می‌دهد رشد و همچنین نابرابری درآمد را. در نتیجه، کسانی که قادر به پرداختن به تحصیلات نیستند یا نمی‌خواهند تحصیلات اختیاری را دنبال کنند، معمولاً حقوق بسیار کمتری دریافت می‌کنند. توجیه این امر این است که فقدان آموزش مستقیماً منجر به کاهش درآمد می‌شود و بنابراین پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کل را کاهش می‌دهد. برعکس، آموزش و پرورش درآمد را افزایش می‌دهد و رشد را ترویج می‌کند، زیرا این امر به آزادسازی پتانسیل تولیدی فقرا کمک می‌کند.
{{cite news
در سال ۲۰۱۴، اقتصاددانان با ارزیابی آژانس Standard & Poor's نتیجه گرفتند که گسترش اختلاف بین ثروتمندترین شهروندان ایالات متحده و بقیه ملت، بهبود خود را از رکود ۲۰۰۸–۰۹ کاهش داده است و آن را بیشتر مستعد به چرخه‌ها رونق و رکو کرده است. S & P برای بهبود بخشیدن به شکاف ثروت و رشد آهسته ناشی از آن، افزایش دسترسی به آموزش را پیشنهاد داد. برآورد شده است که اگر متوسط کارگران ایالات متحده تنها یک سال بیشتر از مدرسه کامل شده بود، در طول پنج سال، ۱۰۵ بیلیون دلار اضافی در رشد به اقتصاد کشور اضافه می‌شد.<ref>{{cite news
| last = Boak
| first = Josh
سطر ۴۷۹ ⟵ ۴۸۱:
| date = August 6, 2014
| url = http://www.sltrib.com/sltrib/world/58264558-68/percent-growth-economy-gap.html.csp
| accessdate = August 10, 2014}}</ref>
در دوره جنبش دبیرستان از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۰ افزایش در کارگران ماهر وجود دارد که به کاهش قیمت نیروی کار ماهر منجر شد. آموزش دبیرستان در طول دوره به منظور تجهیز دانش آموزان به مجموعه‌های مهارتهای لازم برای انجام کار در محل کار طراحی شده بود. از تحصیلات دبیرستان فعلی متفاوت است که به عنوان یک قدم برای رسیدن به کالج و مدارک پیشرفته در نظر گرفته شده است. این کاهش در دستمزدها سبب دوره‌ای از فشرده سازی و نابرابری کاهش یافته بین کارگران ماهر و غیر متخصص شده است. آموزش و پرورش برای رشد اقتصاد بسیار مهم است اما نابرابری تحصیلی در جنسیت نیز بر اقتصاد تأثیر می‌گذارد. لگرلوف و گالور اظهار داشتند که نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش می‌تواند به رشد اقتصادی پایین و ادامه نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش و در نتیجه ایجاد تله فقر منجر شود. پیشنهاد می‌شود که شکاف بزرگی در آموزش و پرورش مردان و زنان ممکن است عقب ماندگی را نشان دهد و بنابراین ممکن است با رشد اقتصادی پایین‌تر مرتبط باشد که می‌تواند ناشی از نابرابری اقتصادی بین کشورها باشد.
</ref>
بیشتر مطالعات بارو همچنین می‌بینیم که آموزش متوسطه زن با رشد مثبت همراه است. یافته‌های او نشان می‌دهد که کشورهای دارای تحصیلات کم زنان؛ افزایش آن تأثیر کمی بر رشد اقتصادی دارد، اما در کشورهای دارای آموزش عالی زنان، افزایش آن به طور قابل توجهی باعث افزایش رشد اقتصادی می‌شود. آموزش و پرورش بیشتر و بهتر شرط لازم برای توسعه سریع اقتصادی در سراسر جهان است. آموزش و پرورش رشد اقتصادی را تحریک می‌کند و زندگی مردم را از طریق بسیاری از کانال‌ها بهبود می‌بخشد.
در دوره جنبش دبیرستان از 1910 تا 1940 افزایش در کارگران ماهر وجود دارد که به کاهش قیمت نیروی کار ماهر منجر شد. آموزش دبیرستان در طول دوره به منظور تجهیز دانش آموزان به مجموعه های مهارتهای لازم برای انجام کار در محل کار طراحی شده بود. از تحصیلات دبیرستان فعلی متفاوت است که به عنوان یک قدم برای رسیدن به کالج و مدارک پیشرفته در نظر گرفته شده است. این کاهش در دستمزدها سبب دوره ای از فشرده سازی و نابرابری کاهش یافته بین کارگران ماهر و غیر متخصص شده است. آموزش و پرورش برای رشد اقتصاد بسیار مهم است اما نابرابری تحصیلی در جنسیت نیز بر اقتصاد تاثیر میگذارد. لگرلوف و گالور اظهار داشتند که نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش می تواند به رشد اقتصادی پایین و ادامه نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش و در نتیجه ایجاد تله فقر منجر شود. پیشنهاد می شود که شکاف بزرگی در آموزش و پرورش مردان و زنان ممکن است عقب ماندگی را نشان دهد و بنابراین ممکن است با رشد اقتصادی پایین تر مرتبط باشد که می تواند ناشی از نابرابری اقتصادی بین کشورها باشد.
با افزایش کارایی نیروی کار، شرایط بهتر برای حکومتداری خوب، بهبود سلامت و افزایش برابری ایجاد می‌شود. موفقیت بازار کار با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد، پیامدهای گسترش نابرابری در آموزش و پرورش به طور محتمل به افزایش هر چه بیشتر در نابرابری درآمد است.
بیشتر مطالعات بارو همچنین می بینیم که آموزش متوسطه زن با رشد مثبت همراه است. یافته های او نشان می دهد که کشورهای دارای تحصیلات کم زنان؛ افزایش آن تأثیر کمی بر رشد اقتصادی دارد، اما در کشورهای دارای آموزش عالی زنان، افزایش آن به طور قابل توجهی باعث افزایش رشد اقتصادی می شود. آموزش و پرورش بیشتر و بهتر شرط لازم برای توسعه سریع اقتصادی در سراسر جهان است. آموزش و پرورش رشد اقتصادی را تحریک میکند و زندگی مردم را از طریق بسیاری از کانال ها بهبود می بخشد.
ایالات متحده از طریق مالیات بر دارایی‌ها آموزش می‌دهد، که می‌تواند منجر به اختلاف زیادی در میزان بودجه‌ای که مدارس دولتی می‌توانند دریافت کنند شود. اغلب، اما نه همیشه، این امر منجر به تأمین مالی بیشتر برای مدارس مورد استفاده کودکان از والدین ثروتمند می‌شود.<ref>{{cite news |title=America's Elite: An Hereditary meritocracy |url=http://www.economist.com/news/briefing/21640316-children-rich-and-powerful-are-increasingly-well-suited-earning-wealth-and-power |quote= |newspaper=[[The Economist]] |date=January 24, 2015 |accessdate=2015-09-15}}</ref>از سال ۲۰۱۵، ایالات متحده، اسرائیل و ترکیه تنها سه کشور عضو OECD هستند که دولت بیشتر در مدارس در محله‌های ثروتمند از محله‌های فقیر خرج می‌کند.<ref>{{cite news |title=Education and class. America’s new aristocracy |url=http://www.economist.com/news/leaders/21640331-importance-intellectual-capital-grows-privilege-has-become-increasingly?fsrc=scn/fb/te/pe/ed/americasnewaristocracy |quote= |newspaper=[[The Economist]] |date=January 24, 2015 |accessdate=2015-01-29}}</ref><ref>{{cite news |title=Education and class. America’s new aristocracy |url=http://www.economist.com/news/briefing/21640316-children-rich-and-powerful-are-increasingly-well-suited-earning-wealth-and-power |quote=The result is that America is one of only three advanced countries that spends more on richer pupils than poor ones, according to the OECD (the other two are Turkey and Israel) |newspaper=[[The Economist]] |date=January 24, 2015 |accessdate=2015-01-29}}</ref>
با افزایش کارآیی نیروی کار، شرایط بهتر برای حکومتداری خوب، بهبود سلامت و افزایش برابری ایجاد می شود. موفقیت بازار کار با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد، پیامدهای گسترش نابرابری در آموزش و پرورش به طور محتمل به افزایش هر چه بیشتر در نابرابری درآمد است.
 
ایالات متحده از طریق مالیات بر دارایی ها آموزش می دهد، که می تواند منجر به اختلاف زیادی در میزان بودجه ای که مدارس دولتی می توانند دریافت کنند شود.اغلب، اما نه همیشه، این امر منجر به تأمین مالی بیشتر برای مدارس مورد استفاده کودکان از والدین ثروتمند می شود.<ref>{{cite news |title=America's Elite: An Hereditary meritocracy |url=http://www.economist.com/news/briefing/21640316-children-rich-and-powerful-are-increasingly-well-suited-earning-wealth-and-power |quote= |newspaper=[[The Economist]] |date=January 24, 2015 |accessdate=2015-09-15 }}</ref>از سال 2015، ایالات متحده، اسرائیل و ترکیه تنها سه کشور عضو OECD هستند که دولت بیشتر در مدارس در محله های ثروتمند از محله های فقیر خرج می کند.<ref>{{cite news |title=Education and class. America’s new aristocracy |url=http://www.economist.com/news/leaders/21640331-importance-intellectual-capital-grows-privilege-has-become-increasingly?fsrc=scn/fb/te/pe/ed/americasnewaristocracy |quote= |newspaper=[[The Economist]] |date=January 24, 2015 |accessdate=2015-01-29 }}</ref><ref>{{cite news |title=Education and class. America’s new aristocracy |url=http://www.economist.com/news/briefing/21640316-children-rich-and-powerful-are-increasingly-well-suited-earning-wealth-and-power |quote=The result is that America is one of only three advanced countries that spends more on richer pupils than poor ones, according to the OECD (the other two are Turkey and Israel) |newspaper=[[The Economist]] |date=January 24, 2015 |accessdate=2015-01-29 }}</ref>
=== لیبرالیسم اقتصادی، مقررات زدایی و کاهش اتحادیهاتحادیه‌ها ها===
جان اشمیت و بن زیپرر (2006۲۰۰۶) از CEPR به لیبرالیسم اقتصادی و کاهش مقررات کسب و کار در کنار کاهش عضویت اتحادیه به عنوان یکی از علل نابرابری اقتصادی اشاره دارند. در تجزیه و تحلیل اثر سیاست هایسیاست‌های لیبرال شدید انگلیس-آمریكاییآمریکایی نسبت به لیبرالیسم قاره اروپا، كهکه در آن متحدان قوی باقی مانده اند،مانده‌اند، آنها نتیجه گرفتند: "مدل اقتصادی و اجتماعی ایالات متحده با سطح قابل ملاحظه ایملاحظه‌ای از انزوای اجتماعی همراه است كهکه شامل نابرابری درآمد بالا ،بالا، میزان نسبی و مطلق فقر مطلق، نتایج فقیر و نابرابر آموزش، پیامدهای نامطلوب سلامت و میزان بالای جرم و زندان میشودمی‌شود. در عین حال، شواهد موجود پشتیبانی کمی برای این دیدگاه دارد که انعطاف پذیری بازار کار به سبک U.S. به طور چشمگیری نتایج بازار کار را بهبود می بخشدمی‌بخشد. علیرغم تعصبات متعصبانه برعکس، اقتصاد ایالات متحده به طور مداوم سطح پایین تری از تحرک اقتصادی را نسبت به کشورهای اروپایی قاره ایقاره‌ای که داده هاداده‌ها در دسترس هستند، فراهم می کندمی‌کند. "<ref>Schmitt, John and Ben Zipperer. 2006. "[http://www.cepr.net/documents/social_exclusion_2006_08.pdf Is the U.S. a Good Model for Reducing Social Exclusion in Europe?]" CEPR</ref>
جامعه شناسیجامعه‌شناسی جیک روسنفیلد از دانشگاه واشنگتنواشینگتن ادعا می کندمی‌کند که کاهش کار سازمان یافته در ایالات متحده نقش مهمی در گسترش شکاف درآمد نسبت به تغییرات تکنولوژیک و جهانی شدن ایفا کرده است، که همچنین توسط کشورهای صنعتی دیگر که تجربه تنگ افزایش نابرابری را داشته اند داشته‌اند. او اشاره می کندمی‌کند که کشورهای دارای نرخ بالای اتحادیه، به ویژه در اسکاندیناوی، سطح نابرابری بسیار پایین دارند و نتیجه می گیردمی‌گیرد که "الگوی تاریخی واضح است؛ الگوی متقابل ملی روشن است: نابرابری بالا با جنبش ضعیف نیروی کار همراه است و برعکس. "<ref>Doree Armstrong (February 12, 2014). [http://www.washington.edu/news/2014/02/12/jake-rosenfeld-explores-the-sharp-decline-of-union-membership-influence/ Jake Rosenfeld explores the sharp decline of union membership, influence]. ''UW Today.'' Retrieved December 20, 2014. See also: Jake Rosenfeld, ''[http://www.hup.harvard.edu/catalog.php?isbn=9780674725119 What Unions No Longer Do],'' ([[Harvard University Press]], 2014), {{ISBN|0674725115}}</ref>
مطالعه 2015۲۰۱۵ توسط صندوق بین المللیبین‌المللی پول نشان داد که کاهش اتحادیه در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته در دهه 1980۱۹۸۰ باعث افزایش نابرابری درآمد شده است.<ref>Michael Hiltzik (March 25, 2015). [http://www.latimes.com/business/hiltzik/la-fi-mh-imf-agrees-loss-of-union-power-20150325-column.html IMF agrees: Decline of union power has increased income inequality]. ''[[Los Angeles Times]].'' Retrieved March 26, 2015.</ref><ref>Florence Jaumotte and Carolina Osorio Buitron (March 2015). [http://www.imf.org/external/pubs/ft/fandd/2015/03/pdf/jaumotte.pdf Power from the People]. International Monetary Fund. Retrieved March 18, 2015.</ref>
در سال 2016،۲۰۱۶، محققان صندوق بین المللیبین‌المللی پول، نتیجه گرفتند که سیاست هایسیاست‌های نولیبرالی تحمیل شده توسط نخبگان اقتصادی نابرابری را تا حد زیادی تشدید کرده است که رشد اقتصادی را کاهش می دهدمی‌دهد و "«به خطر انداختن توسعه پایدار"» می پردازدمی‌پردازد. گزارش آنها نشان می دهدمی‌دهد "«سه نتیجه گیری ناخوشایند"» را:
* مزایای استفاده از افزایش رشد به نظر می رسدمی‌رسد زمانی که به یک گروه گسترده ایگسترده‌ای از کشورها نگاه کنید، بسیار دشوار است.
*هزینه هایهزینه‌های نابرابری افزایش یافته برجسته هستند. چنین هزینهایی باعث می شودمی‌شود که تجارت بین اثرات رشد و عدالت بعضی از جنبه هایجنبه‌های دستور کار نئولیبرال صورت گیرد.
* افزایش نابرابری به نوبه خود باعث کاهش سطح و پایداری رشد می شودمی‌شود. حتيحتی اگر رشد تنها هدف يایا هدف اصلياصلی برنامه نئوليبرالنئولیبرال باشد، طرفداران ايناین دستورالعمل همچنان نيازنیاز به توجه به اثرات توزيعيتوزیعی دارند.<ref>[http://www.businessinsider.com/imf-neoliberalism-warnings-2016-5 IMF: The last generation of economic policies may have been a complete failure]. ''Business Insider.'' May 2016.</ref>
 
===جهانی شدن===
=== جهانی شدن ===
[[File:Global changes in real income by income percentile - v1.png|thumb|right|350px|تغییر درآمد واقعی بین سال های 1988 و 2008 با درصد درآمد های مختلف درآمد جهانی<ref name="heymancenter.org">[http://heymancenter.org/files/events/milanovic.pdf Branko Milanovic-Global Income Inequality by the Numbers-In History and Now-February 2013]</ref>]]
[[File:Global changes in real income by income percentile - v1.png|thumb|right|350px|تغییر درآمد واقعی بین سال‌های ۱۹۸۸ و ۲۰۰۸ با درصد درآمدهای مختلف درآمد جهانی<ref name="heymancenter.org">[http://heymancenter.org/files/events/milanovic.pdf Branko Milanovic-Global Income Inequality by the Numbers-In History and Now-February 2013]</ref>]]
آزاد سازی تجارت ممکن است نابرابری اقتصادی را از جهانی به مقیاس داخلی انتقال دهد.<ref name=econ190408/>هنگامی که کشورهای ثروتمند با کشورهای فقیر تجارت می کنند، کارگران کم مهارت در کشورهای ثروتمند ممکن است به دلیل رقابت، دستمزد کمتری را ببینند، در حالی که کارگران کم مهارت در کشورهای فقیر ممکن است افزایش دستمزدها را ببینند. پل کروگمن، اقتصاددان تجاری، تخمین می زند که آزاد سازی تجارت تاثیر قابل اندازه گیری شده ای بر افزایش نابرابری در ایالات متحده دارد. او این روند را به افزایش تجارت با کشورهای فقیر و تکه تکه کردن وسایل تولید، منجر می شود و موجب می شود که شغل های کم مهارت قابل تجارت بیشتری باشند.با این حال، او تصدیق کرد که اثر تجارت در زمینه نابرابری در آمریکا در مقایسه با سایر علل، مانند نوآوری های تکنولوژیک، و دیدگاه مشترک دیگر کارشناسان، جزئی است. اقتصاددانان تجربی، مکس روسر و عیسی Crespo-Cuaresma در داده ها دریافتند که تجارت بین المللی افزایش دهنده نابرابری درآمد است.آنها تجربی پیش بینی های قضیه Stolper-Samuelson را در مورد اثرات تجارت بین المللی بر توزیع درآمد تایید می کنند.<ref>{{cite journal |doi=10.1111/roiw.12153 |title=Why is Income Inequality Increasing in the Developed World? |journal=Review of Income and Wealth |volume=62 |issue=1 |pages=1–27 |year=2016 |last1=Roser |first1=Max |last2=Cuaresma |first2=Jesus Crespo }}</ref>لورنس کتز برآورد می کند که تجارت تنها 5-15 درصد از افزایش نابرابری درآمد را به خود اختصاص داده است. رابرت لارنس استدلال می کند که نوآوری و اتوماسیون تکنولوژیک به این معناست که شغل های با مهارت کم کار در کشورهای ثروتمند جایگزین کار ماشین می شوند و کشورهای ثروتمند دیگر تعداد قابل توجهی از کارگران تولیدی کم مهارت را که می توانند تحت تاثیر رقابت کشورهای فقیر قرار بگیرند، ندارند.<ref name=econ190408>
آزاد سازی تجارت ممکن است نابرابری اقتصادی را از جهانی به مقیاس داخلی انتقال دهد.<ref name=econ190408 />هنگامی که کشورهای ثروتمند با کشورهای فقیر تجارت می‌کنند، کارگران کم مهارت در کشورهای ثروتمند ممکن است به دلیل رقابت، دستمزد کمتری را ببینند، در حالی که کارگران کم مهارت در کشورهای فقیر ممکن است افزایش دستمزدها را ببینند. پل کروگمن، اقتصاددان تجاری، تخمین می‌زند که آزاد سازی تجارت تأثیر قابل اندازه‌گیری شده‌ای بر افزایش نابرابری در ایالات متحده دارد. او این روند را به افزایش تجارت با کشورهای فقیر و تکه‌تکه کردن وسایل تولید، منجر می‌شود و موجب می‌شود که شغل‌های کم مهارت قابل تجارت بیشتری باشند. با این حال، او تصدیق کرد که اثر تجارت در زمینه نابرابری در آمریکا در مقایسه با سایر علل، مانند نوآوری‌های تکنولوژیک، و دیدگاه مشترک دیگر کارشناسان، جزئی است. اقتصاددانان تجربی، مکس روسر و عیسی Crespo-Cuaresma در داده‌ها دریافتند که تجارت بین‌المللی افزایش دهنده نابرابری درآمد است. آنها تجربی پیش بینی‌های قضیه Stolper-Samuelson را در مورد اثرات تجارت بین‌المللی بر توزیع درآمد تأیید می‌کنند.<ref>{{cite journal |doi=10.1111/roiw.12153 |title=Why is Income Inequality Increasing in the Developed World? |journal=Review of Income and Wealth |volume=62 |issue=1 |pages=1–27 |year=2016 |last1=Roser |first1=Max |last2=Cuaresma |first2=Jesus Crespo}}</ref>لورنس کتز برآورد می‌کند که تجارت تنها ۵–۱۵ درصد از افزایش نابرابری درآمد را به خود اختصاص داده است. رابرت لارنس استدلال می‌کند که نوآوری و اتوماسیون تکنولوژیک به این معناست که شغل‌های با مهارت کم‌کار در کشورهای ثروتمند جایگزین کار ماشین می‌شوند و کشورهای ثروتمند دیگر تعداد قابل توجهی از کارگران تولیدی کم مهارت را که می‌توانند تحت تأثیر رقابت کشورهای فقیر قرار بگیرند، ندارند.<ref name=econ190408>{{cite news
{{cite news
| title = Economic Focus:
| work = [[The Economist]]
سطر ۵۰۳ ⟵ ۵۰۵:
| page = 81
| date = April 19, 2008
}}</ref>
اقتصاددان برانکو میلولوویچ نابرابری درآمد جهانی را با مقایسه سالهای ۱۹۸۸ و ۲۰۰۸ تحلیل کرد. تحلیل آن نشان داد که طبقهٔ جهانی ۱٪ و طبقه متوسط ​​اقتصادهای در حال ظهور (مثلا چین، هند، اندونزی، برزیل و مصر) برنده اصلی جهانی شدن در طول آن زمان شدند. درآمد واقعی (تورم) درآمد ۱٪ در سطح جهانی تقریباً ۶۰٪ افزایش یافت، در حالی که طبقات متوسط ​​اقتصادهای در حال ظهور (حدود ۵۰ درصد از توزیع درآمد جهان در سال ۱۹۸۸) ۷۰–۸۰ درصد افزایش یافت. از سوی دیگر، کسانی که در طبقه متوسط ​​دنیای توسعه یافته (کسانی که در ۷۵ درصد به ۹۰ درصد در سال ۱۹۸۸، مانند طبقه متوسط ​​آمریکا) منافع کمی از درآمد واقعی را تجربه کردند. ثروتمندترین ۱٪ شامل ۶۰ میلیون نفر در سراسر جهان، از جمله ۳۰ میلیون آمریکایی (به عنوان مثال ۱۲٪. ، از آمریکایی‌ها با درآمد بالا در سال ۲۰۰۸ در سطح جهانی ۱٪ بود).<ref name="heymancenter.org" /><ref>{{cite web|url=https://www.bloomberg.com/view/articles/2016-06-27/the-left-and-right-stumble-on-globalization|title=The Left and Right Stumble on Globalization|first=Noah|last=Smith|date=June 27, 2016|publisher=|via=www.bloomberg.com}}</ref>
</ref>
 
اقتصاددان برانکو میلولوویچ نابرابری درآمد جهانی را با مقایسه سالهای 1988 و 2008 تحلیل کرد. تحلیل آن نشان داد که طبقۀ جهانی 1٪ و طبقه متوسط ​​اقتصادهای در حال ظهور (مثلا چین، هند، اندونزی، برزیل و مصر) برنده اصلی جهانی شدن در طول آن زمان شدند. درآمد واقعي (تورم) درآمد 1٪ در سطح جهاني تقريبا 60٪ افزايش يافت، در حالي كه طبقات متوسط ​​اقتصادهاي در حال ظهور (حدود 50 درصد از توزيع درآمد جهان در سال 1988) 70-80 درصد افزايش يافت. از سوی دیگر، کسانی که در طبقه متوسط ​​دنیای توسعه یافته (کسانی که در 75 درصد به 90 درصد در سال 1988، مانند طبقه متوسط ​​آمریکا) منافع کمی از درآمد واقعی را تجربه کردند. ثروتمندترین 1٪ شامل 60 میلیون نفر در سراسر جهان، از جمله 30 میلیون آمریکایی ( به عنوان مثال 12%.، از آمریکایی ها با درآمد بالا در سال 2008 در سطح جهانی 1٪ بود).<ref name="heymancenter.org"/><ref>{{cite web|url=https://www.bloomberg.com/view/articles/2016-06-27/the-left-and-right-stumble-on-globalization|title=The Left and Right Stumble on Globalization|first=Noah|last=Smith|date=June 27, 2016|publisher=|via=www.bloomberg.com}}</ref>
=== جنسیت ===
[[File:OECD gender wage gap.svg|thumb|350px|شکاف جنسیتی در درآمد متوسط ​​از کارکنان تمام وقت با توجه به OECD 2015<ref>[[OECD]]. [http://www.oecd.org/dataoecd/54/57/40846335.pdf ''OECD Employment Outlook 2008 – Statistical Annex''] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20081206000000/http://www.oecd.org/dataoecd/54/57/40846335.pdf |date=December 6, 2008 }}. OECD, Paris, 2008, p. 358.</ref>]]
در بسیاری از کشورها، در بازار کار، شکاف جنسیتی به نفع مردان وجود دارد. چندین عامل غیر از تبعیض ممکن است به این شکاف کمک کند. به طور متوسط ​​زنان در مقایسه با مردان بیشتر محتمل هستند به عاملهای دیگری از پرداخت زمانی که در جستجوی شغل هستند به و ممکن است کمتر مایل به مسافرت یا جایگزینی باشند.<ref name="Forbes 2006">{{cite news| url=http://www.forbes.com/ceonetwork/2006/05/12/women-wage-gap-cx_wf_0512earningmore.html | work=Forbes | title=Are Women Earning More Than Men? | date=May 12, 2006}}</ref><ref>{{cite news| url=http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2007/04/02/AR2007040201262.html | work=The Washington Post | title=A Bargain At 77 Cents To a Dollar | first=Carrie | last=Lukas | date=April 3, 2007 | accessdate=May 3, 2010}}</ref>توماس سول در کتاب "«دانش و تصمیم گیری"» ادعا می کندمی‌کند که این تفاوت به این دلیل است که زنان به علت ازدواج یا حاملگی مشاغل خود را دریافت نمی کنند،نمی‌کنند، اما مطالعات درآمد نشان می دهدمی‌دهد که این تفاوت کل را توضیح نمی دهدنمی‌دهد. یک گزارش سرشماری ایالات متحده اظهار داشت که در ایالات متحده بار دیگر فاکتورهای دیگر محاسبه شده است، برای لینکه هنوز تفاوت بین درآمد زنان و مردان وجود دارد.<ref>{{cite web |title=Evidence From Census 2000 About Earnings by Detailed Occupation for Men and Women | last=Weinberg | first=Daniel H | url=http://www.census.gov/prod/2004pubs/censr-15.pdf |date= May 2004 |accessdate=21 February 2017}}</ref>شکاف درآمد در کشورهای دیگر از 53۵۳ درصد در بوتسوانا تا 40۴۰ درصد در بحرین تغییر میکندمی‌کند.<ref>{{cite web|url=http://www.vedior.com/hr-portal/recruitment-news/women-earn-less-than-men-across-the-globe.html?c=3052|title=Jobs – Staffing – Workforce Solutions – Randstad USA|work=vedior.com}}</ref>
نابرابری جنسیتی و تبعیض مطرح است که باعث ایجاد و همیشگی شدن فقر و آسیب پذیریآسیب‌پذیری در جامعه می شودمی‌شود.شاخص هایشاخص‌های حقوق برابر جنسی به دنبال ابزارهایی برای نشان دادن این ویژگی عدالت هستند.<ref name=ODI3>Nicola Jones, Rebecca Holmes, Jessica Espey 2008. [http://www.odi.org.uk/resources/details.asp?id=2386&title=gender-mdgs-gender-lens-vital-pro-poor-results Gender and the MDGs: A gender lens is vital for pro-poor results] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20110310100258/http://www.odi.org.uk/resources/details.asp?id=2386&title=gender-mdgs-gender-lens-vital-pro-poor-results |date=March 10, 2011 }}. London: [[Overseas Development Institute]]</ref>
سوسیالیست هایسوسیالیست‌های قرن نوزدهم مانند رابرت اوون، ویلیام تامپسون، آنا ویلر و اوت ببل ادعا می کنندمی‌کنند که نابرابری اقتصادی بین جنسیت، علت اصلی نابرابری اقتصادی است؛ با این حال کارل مارکس و فردریک انگلس معتقد بودند که نابرابری میان طبقات اجتماعی علت بزرگتر نابرابری است.<ref>{{cite book|title=The Real Wealth of Nations: Creating a Caring Economics|author=Riane Eisler|date=2007|page=73}}</ref>
 
===توسعه اقتصادی===
=== توسعه اقتصادی ===
[[File:Kuznets curve.png|right|320px|thumb|A Kuznets curve]]
اقتصاددان سیمون کوزنتس استدلال کرد که سطح نابرابری اقتصادی به طور عمده در نتیجه مراحل توسعه است. با توجه به Kuznets، کشورهایی با سطوح پایین توسعه دارای توزیع ثروت نسبتانسبتاً مساوی هستند. زمانی که یک کشور توسعه می یابد،می‌یابد، سرمایه بیشتری به دست می آورد،می‌آورد، که منجر به داشتن درآمد و ثروت بیشتر توسط صاحبان سرمایه و معرفی نابرابری می شودمی‌شود. در نهایت، از طریق مکانیزم هایمکانیزم‌های مختلف توزیع مجدد ممکن مانند برنامه هایبرنامه‌های رفاه اجتماعی، کشورهای توسعه یافته تر به سطوح پایین ترپایین‌تر نابرابری حرکت می کنندمی‌کنند.
کوزنتس، در رابطه با سطح درآمد و نابرابری، از سطح نابرابری اقتصادهای در حال توسعه با درآمد متوسط ​​برخوردار بود که به شکل منحنی کوزنتس شناخته می شدمی‌شد. کوزنتس این رابطه را با استفاده از داده هایداده‌های مقطعی نشان داد. با این حال اخیرااخیراً تست این تئوری با داده هایداده‌های پانل برتر نشان داده است که آن بسیار ضعیف است. منحنی کوزنتس پیش بینی می کندمی‌کند که نابرابری درآمد در نهایت با توجه به زمان کاهش خواهد یافت. به عنوان مثال، در طول جنبش دبیرستان از 1910۱۹۱۰ تا 1940،۱۹۴۰، و بعد از آن، نابرابری درآمدی در ایالات متحده کاهش یافت.[نیازمند منبع] با این حال، داده هایداده‌های اخیر نشان می دهدمی‌دهد که سطح نابرابری درآمد پس از دهه 1970۱۹۷۰ شروع به افزایش پیدا کرده است. این لزومالزوماً نظریه کوزنتس را رد نمیکندنمی‌کند.
 
===ترجیحات فردی===
=== ترجیحات فردی ===
در رابطه با مسائل فرهنگی، تنوع ترجیحات در یک جامعه ممکن است به نابرابری اقتصادی کمک کند. هنگامی که با انتخاب کار سخت تر برای کسب پول بیشتر یا لذت بردن بیشتر از اوقات فراغت مواجه می شوید، افرادی با توان بالقوه درآمد به همان اندازه ممکن است راهبردهای مختلفی را انتخاب کنند.[نیازمند منبع] تجارت بین کار و اوقات فراغت به ویژه در بخش عرضه بازار کار در اقتصاد نیروی کار بسیار مهم است.
در رابطه با مسائل فرهنگی، تنوع ترجیحات در یک جامعه ممکن است به نابرابری اقتصادی کمک کند. هنگامی که با انتخاب کار سخت‌تر برای کسب پول بیشتر یا لذت بردن بیشتر از اوقات فراغت مواجه می‌شوید، افرادی با توان بالقوه درآمد به همان اندازه ممکن است راهبردهای مختلفی را انتخاب کنند.[نیازمند منبع] تجارت بین کار و اوقات فراغت به ویژه در بخش عرضه بازار کار در اقتصاد نیروی کار بسیار مهم است.
به همین ترتیب، افراد در جامعه اغلب سطوح مختلف از ریسک پذیری را دارند. هنگامی که افراد به طور یکسان قادر به انجام کارهای خطرناک با پتانسیل پرداختهای بزرگ، از قبیل راه اندازی کسب و کار جدید، برخی از سرمایه گذاری ها موفق و برخی از شکست هستند.حضور هر دو شرکت موفق و ناموفق در یک جامعه ناشی از نابرابری اقتصادی است، حتی زمانی که همه افراد یکسان هستند.
به همین ترتیب، افراد در جامعه اغلب سطوح مختلف از ریسک پذیری را دارند. هنگامی که افراد به طور یکسان قادر به انجام کارهای خطرناک با پتانسیل پرداختهای بزرگ، از قبیل راه اندازی کسب و کار جدید، برخی از سرمایه‌گذاری‌ها موفق و برخی از شکست هستند. حضور هر دو شرکت موفق و ناموفق در یک جامعه ناشی از نابرابری اقتصادی است، حتی زمانی که همه افراد یکسان هستند.
===تمرکز ثروت===
 
تمرکز ثروت یک فرایند نظری است که طبق شرایط خاص، ثروت جدید ایجاد شده در اختیار افراد یا نهادهای ثروتمند متمرکز است. با توجه به این نظریه، کسانی که ثروتمند هستند ثروت خود را دارند، بدین معنی است که در منابع جدید ایجاد ثروت سرمایه گذاری کنند و یا در جهت انباشت ثروت استفاده کنند؛ بدین ترتیب ذینفع ثروت جدید هستند. با گذشت زمان، جمع شدگی ثروت می تواند به طور قابل توجهی به تداوم نابرابری در جامعه کمک کند. توماس Piketty در کتاب خود، سرمایه در قرن بیست و یکم استدلال می کند که نیروی اساسی برای واگرایی، معمولا بازده سرمایه (r)بیشتر از رشد اقتصادی (g) است و ثروت های بزرگتر بازده بیشتری را تولید می کند.
=== تمرکز ثروت ===
===اجاره یابی===
تمرکز ثروت یک فرایند نظری است که طبق شرایط خاص، ثروت جدید ایجاد شده در اختیار افراد یا نهادهای ثروتمند متمرکز است. با توجه به این نظریه، کسانی که ثروتمند هستند ثروت خود را دارند، بدین معنی است که در منابع جدید ایجاد ثروت سرمایه‌گذاری کنند و یا در جهت انباشت ثروت استفاده کنند؛ بدین ترتیب ذینفع ثروت جدید هستند. با گذشت زمان، جمع شدگی ثروت می‌تواند به طور قابل توجهی به تداوم نابرابری در جامعه کمک کند. توماس Piketty در کتاب خود، سرمایه در قرن بیست و یکم استدلال می‌کند که نیروی اساسی برای واگرایی، معمولاً بازده سرمایه (r)بیشتر از رشد اقتصادی (g) است و ثروت‌های بزرگتر بازده بیشتری را تولید می‌کند.
اقتصاددان جوزف استیگلیتز استدلال می کند که به جای تبیین غلظت ثروت و درآمد، نیروهای بازار باید به عنوان یک ترمز برای چنین تمرکز ایفا کنند، که ممکن است به واسطه نیروی غیر بازاری که بهتر توضیح داده میشود به عنوان اجاره یابی شناخته میشود. در حالی که بازار تقاضا برای جبران مهارت های نادر و مورد نظر را برای پاداش ایجاد ثروت، بهره وری بیشتر و غیره پیشنهاد می دهد.این امر همچنین کارآفرینان موفق را از طریق افزایش رقابت برای کاهش هزینه ها، سود و پاداش زیاد، از سود حاصل از کسب درآمد جلوگیری میکند.<ref name="stiglitz.p35">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (pp. 30–1, 35–6). Norton. Kindle Edition.</ref>توضیح بیشتری درباره نابرابری رو به رشد، بر طبق استیگلیتز استفاده از توسعه قدرت سیاسی توسط ثروت توسط گروه های خاص است که به سیاست های دولتی شکل میدهند را از لحاظ مالی به آنها سودمند میرساند. این روند، شناخته شده به اقتصاددانان به عنوان اجاره یابی، درآمد را نه از ایجاد ثروت بلکه از "جذب سهم بزرگتر از ثروت که در غیر این صورت بدون تلاش آنها تولید شد"<ref name="stiglitz.p32">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (p. 32). Norton. Kindle Edition.</ref>
 
به دنبال جستجوی اجاره به نظر می رسد که استان های جوامع با نهادهای ضعیف و حاکمیت ضعیف قانون، اما استیگلیتز معتقد است که در جوامع توسعه یافته مانند ایالات متحده کمبود آن وجود ندارد. نمونه هایی از اجاره یابی که به دنبال نابرابری هستند هست شامل:
=== اجاره یابی ===
* به دست آوردن منابع عمومی توسط "اجاره کننده ها" در قیمت های پایین تر از بازار (مانند اعطای زمین های عمومی به راه آهن،<ref>[http://www.landandfreedom.org/ushistory/us13.htm Railroad land grants] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20061218012948/http://www.landandfreedom.org/ushistory/us13.htm |date=December 18, 2006 }}</ref>یا فروش منابع معدنی برای قیمت اسمی<ref>{{cite web|url=http://www.earthworksaction.org/issues/detail/general_mining_law_of_1872#.UKLylsj5mSo|title=Earthworks – General Mining Law of 1872|work=earthworksaction.org}}</ref><ref>[[General Mining Act of 1872#The Mining Law of 1872]]</ref>در ایالات منحده
اقتصاددان جوزف استیگلیتز استدلال می‌کند که به جای تبیین غلظت ثروت و درآمد، نیروهای بازار باید به عنوان یک ترمز برای چنین تمرکز ایفا کنند، که ممکن است به واسطه نیروی غیر بازاری که بهتر توضیح داده می‌شود به عنوان اجاره یابی شناخته می‌شود. در حالی که بازار تقاضا برای جبران مهارت‌های نادر و مورد نظر را برای پاداش ایجاد ثروت، بهره‌وری بیشتر و غیره پیشنهاد می‌دهد. این امر همچنین کارآفرینان موفق را از طریق افزایش رقابت برای کاهش هزینه‌ها، سود و پاداش زیاد، از سود حاصل از کسب درآمد جلوگیری می‌کند.<ref name="stiglitz.p35">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (pp. 30–1, 35–6). Norton. Kindle Edition.</ref>توضیح بیشتری دربارهٔ نابرابری رو به رشد، بر طبق استیگلیتز استفاده از توسعه قدرت سیاسی توسط ثروت توسط گروه‌های خاص است که به سیاست‌های دولتی شکل می‌دهند را از لحاظ مالی به آنها سودمند می‌رساند. این روند، شناخته شده به اقتصاددانان به عنوان اجاره یابی، درآمد را نه از ایجاد ثروت بلکه از «جذب سهم بزرگتر از ثروت که در غیر این صورت بدون تلاش آنها تولید شد»<ref name="stiglitz.p32">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (p. 32). Norton. Kindle Edition.</ref>
*فروش خدمات و محصولات به عموم مردم در قیمت های بالاتر از بازار<ref name="stiglitz.p48">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality, p. 48.</ref>(مزایای دارو در ایالات متحده آمریکا که دولت را از مذاکره قیمت مواد مخدر با شرکت های مواد مخدر منع کرده و هزینه دولت ایالات متحده را حدود 50 میلیارد دلار یا بیشتر در سال در نظر می گیرد)،
به دنبال جستجوی اجاره به نظر می‌رسد که استان‌های جوامع با نهادهای ضعیف و حاکمیت ضعیف قانون، اما استیگلیتز معتقد است که در جوامع توسعه یافته مانند ایالات متحده کمبود آن وجود ندارد. نمونه‌هایی از اجاره یابی که به دنبال نابرابری هستند هست شامل:
*تضمین اعتماد دولت از قدرت انحصاری(ثروتمندترین فرد در جهان در سال 2011، کارلوس اسلیم، صنعت ارتباطات مخابراتی تازه تاسیس شده مکزیک را کنترل کرد<ref name="stiglitz.p42">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality, p. 42.</ref>).
* به دست آوردن منابع عمومی توسط «اجاره کننده ها» در قیمت‌های پایین‌تر از بازار (مانند اعطای زمین‌های عمومی به راه آهن،<ref>[http://www.landandfreedom.org/ushistory/us13.htm Railroad land grants] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20061218012948/http://www.landandfreedom.org/ushistory/us13.htm |date=December 18, 2006}}</ref>یا فروش منابع معدنی برای قیمت اسمی<ref>{{cite web|url=http://www.earthworksaction.org/issues/detail/general_mining_law_of_1872#.UKLylsj5mSo|title=Earthworks – General Mining Law of 1872|work=earthworksaction.org}}</ref><ref>[[General Mining Act of 1872#The Mining Law of 1872]]</ref>در ایالات منحده
===صنعت مالی===
* فروش خدمات و محصولات به عموم مردم در قیمت‌های بالاتر از بازار<ref name="stiglitz.p48">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality, p. 48.</ref>(مزایای دارو در ایالات متحده آمریکا که دولت را از مذاکره قیمت مواد مخدر با شرکت‌های مواد مخدر منع کرده و هزینه دولت ایالات متحده را حدود ۵۰ میلیارد دلار یا بیشتر در سال در نظر می‌گیرد)،
جیمی گلبریت استدلال می کند که کشورهای دارای بخش های مالی بزرگ دارای نابرابری بیشتری هستند و این پیوند تصادفی نیست.</ref><ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). ''The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future'', p. 334. Norton. Kindle Edition.</ref>
* تضمین اعتماد دولت از قدرت انحصاری (ثروتمندترین فرد در جهان در سال ۲۰۱۱، کارلوس اسلیم، صنعت ارتباطات مخابراتی تازه تأسیس شده مکزیک را کنترل کرد<ref name="stiglitz.p42">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality, p. 42.</ref>).
==اثرات==
 
=== صنعت مالی ===
جیمی گلبریت استدلال می‌کند که کشورهای دارای بخش‌های مالی بزرگ دارای نابرابری بیشتری هستند و این پیوند تصادفی نیست.</ref><ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). ''The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future'', p. 334. Norton. Kindle Edition.</ref>
 
== اثرات ==
[[File:Contraste (5401613082) (2).jpg|thumb|ساختمان در Rio de Janeiro, نشان دهنده نابرابری اقتصادی]]
تأثیر محققان نابرابری در دریافتند نرخ هاینرخ‌های بالاتر از مشکلات بهداشتی و اجتماعی و نرخنرخ‌های های پایین تریپایین‌تری از کالاهای اجتماعی ،اجتماعی،<ref name="pickett.p5" />یک سطح پایین تریپایین‌تری از مطلوبیت اقتصادی در جامعه از منابع تقسیم شده به مصرف بالا،<ref name=happiniess />و حتی یک سطح پایین ترپایین‌تر از رشد اقتصادی زمانی که سرمایه انسانی برای مصرف نهایی مورد توجه قرار نگرفت.<ref name=more />برای 21۲۱ کشور برتر صنعتی، شمارش هر فرد به طور مساوی، امید به زندگی در کشورهای نابرابر پایین ترپایین‌تر است.<ref>{{cite journal |doi=10.1136/jech.2004.020651 |title=Has the relation between income inequality and life expectancy disappeared? Evidence from Italy and top industrialised countries |journal=Journal of Epidemiology & Community Health |volume=59 |issue=2 |pages=158–62 |year=2005 |last1=De Vogli |first1=R. }}</ref> Aیک رابطه مشابه بین ایالات متحده وجود دارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1136/bmj.312.7037.999 |pmid=8616393 |pmc=2350835 |title=Inequality in income and mortality in the United States: Analysis of mortality and potential pathways |journal=BMJ |volume=312 |issue=7037 |pages=999–1003 |year=1996 |last1=Kaplan |first1=G. A |last2=Pamuk |first2=E. R |last3=Lynch |first3=J. W |last4=Cohen |first4=R. D |last5=Balfour |first5=J. L }}</ref>
رابرت جی شیلر، برنده جایزه نوبل اقتصاد 2013،۲۰۱۳، گفت که افزایش نابرابری در ایالات متحده و مکان دیگری مهم ترینمهم‌ترین مشکل است.<ref>{{cite news|last=Christoffersen|first=John|title=Rising inequality 'most important problem,' says Nobel-winning economist|url=http://www.stltoday.com/business/local/rising-inequality-most-important-problem-says-nobel-winning-economist/article_a5065957-05c3-5ac0-ba5b-dab91c22973a.html|accessdate=October 19, 2013|newspaper=St. Louis Post-Dispatch|date=October 14, 2013}}</ref> افزایش نابرابری به رشد اقتصادی آسیب می رساندمی‌رساند.<ref name="OECD-20141209">{{cite web |author=Staff |title=Inequality hurts economic growth, finds OECD research |url=http://www.oecd.org/newsroom/inequality-hurts-economic-growth.htm |date=December 9, 2014 |work=[[Organisation for Economic Co-operation and Development]] |accessdate=February 8, 2015 }}</ref>
طبقه بندیطبقه‌بندی اقتصادی جامعه به "«نخبگان"» و "«توده ها"» نقش مهمی در فروپاشی تمدنتمدن‌های های پیشرفته ایپیشرفته‌ای مانند امپراتوری هایامپراتوری‌های روم، هان و گپتا ایفا کرد.<ref>Safa Motesharrei, Jorge Rivas and Eugenia Kalnay (November 13, 2012). ''[http://www.atmos.umd.edu/~ekalnay/pubs/lyapbredamsfinal_files/handy-paper-for-submission-2.pdf A Minimal Model for Human and Nature Interaction].'' [[University of Maryland]]. Retrieved March 19, 2014.</ref>
 
===دموکراسی===
=== دموکراسی ===
بر اساس یک مطالعه بررسی 2017 در بررسی سالانه علوم سیاسی توسط دانشمند علوم سیاسی دانشگاه استنفورد کنستشوو و دانشمند سیاسی دیوید استاسوج، دانشمند دانشگاه نیویورک، "حدس و گمانهای ساده ای که دموکراسی برابری ثروت را تولید می کند و نابرابری ثروت منجر به شکست دموکراتیک است، توسط شواهد حمایت نمیشود."<ref>{{cite journal |doi=10.1146/annurev-polisci-061014-101840 |title=Wealth Inequality and Democracy |journal=Annual Review of Political Science |volume=20 |issue=1 |pages=451–68 |year=2017 |last1=Scheve |first1=Kenneth |last2=Stasavage |first2=David }}</ref>
بر اساس یک مطالعه بررسی ۲۰۱۷ در بررسی سالانه علوم سیاسی توسط دانشمند علوم سیاسی دانشگاه استنفورد کنستشوو و دانشمند سیاسی دیوید استاسوج، دانشمند دانشگاه نیویورک، «حدس و گمانهای ساده‌ای که دموکراسی برابری ثروت را تولید می‌کند و نابرابری ثروت منجر به شکست دموکراتیک است، توسط شواهد حمایت نمی‌شود.»<ref>{{cite journal |doi=10.1146/annurev-polisci-061014-101840 |title=Wealth Inequality and Democracy |journal=Annual Review of Political Science |volume=20 |issue=1 |pages=451–68 |year=2017 |last1=Scheve |first1=Kenneth |last2=Stasavage |first2=David}}</ref>
===سلامت===
 
محققان بریتانیا، ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت، نرخهای بالاتری از مشکلات بهداشتی و اجتماعی را در بر داشتند (چاقی، بیماری روحی، قتل، تولد نوجوان، زندان، اختلاف با کودک، مصرف مواد مخدر) و نرخ های پایین تر کالاهای اجتماعی (امید به زندگی کشور، عملکرد آموزشی، اعتماد میان غریبه ها، وضعیت زنان، تحرک اجتماعی، حتی تعداد اختراعات صادر شده)کشورها و ایالاتهای دارای نابرابری بالاتر. با استفاده از آمار 23 کشور توسعه یافته و 50 ایالت ایالات متحده، مشکلات اجتماعی و بهداشتی در کشورهایی مانند ژاپن و فنلاند و کشورهای نظیر یوتا و نیوهمپشایر با برابری بالایی وجود دارد، نسبت به کشورهای (ایالات متحده و بریتانیا) و ایالات متحده (می سی سی پی و نیویورک) با تفاوت های زیادی در درآمد خانوار.<ref>{{cite web|url=http://www.equalitytrust.org.uk/resources/slides|title=The Spirit Level|work=equalitytrust.org.uk}}</ref><ref>{{cite journal|last1=Pickett|first1=KE|last2=Wilkinson|first2=RG|title=Income inequality and health: a causal review.|journal=Social Science & Medicine|date=March 2015|volume=128|pages=316-26|doi=10.1016/j.socscimed.2014.12.031|pmid=25577953}}</ref>
=== سلامت ===
برای اکثر تاریخ بشر، استانداردهای زندگی بالاتر مواد -، دسترسی به آب تمیز و گرما از سوخت - منجر به سلامت بهتر و زندگی طولانی تر می شود.<ref name="pickett.p5">Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 5.</ref>این الگو از درآمد بالاتر - طولانی تر زندگی می کند هنوز هم در میان کشورهای فقیر، که در آن امید به زندگی به سرعت افزایش می یابد همانطور که درآمد سرمایه هر فرد افزایش مییابد، اما در دهه های اخیر امید به زندگی در میان کشورهای درآمد متوسط ​​کاهش یافته است.<ref>{{cite journal |doi=10.1038/scientificamerican1205-92 |pmid=16323696 |title=Sick of Poverty |journal=Scientific American |volume=293 |issue=6 |pages=92–9 |year=2005 |last1=Sapolsky |first1=Robert }}</ref> آمریکایی ها دیگر به طور متوسط ​​(حدود 77 سال در سال 2004) نسبت به یونانی ها (78 ساله) یا نیوزلندی ها (78) دیگر زندگی نمی کنند، اگرچه ایالات متحده آمریکا GDP بیشتری را در سرتاسر خود دارد. مید به زندگی در سوئد (80 سال) و ژاپن (82) - که در آن درآمد بیشتر به طور مساوی توزیع شد - طولانی تر بود.<ref>Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 82.</ref><ref>(At the same time however, there is a strong connection between average income and health ''within'' countries. Example: Comparing average death rates in United States zip code areas organized by average income finds the highest income zip codes average a little over 90 deaths per 10,000, the poorest zip codes a little over 50 deaths and a "strikingly" regular gradient of death rates for income in between. source: Figure 1.4, Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 13, Authors: "What is so striking about Figure 1.4 is how regular the health gradient is right across society". Data from: {{cite journal |doi=10.2105/AJPH.86.4.486 |pmid=8604778 |pmc=1380548 |title=Socioeconomic differentials in mortality risk among men screened for the Multiple Risk Factor Intervention Trial: I. White men |journal=American Journal of Public Health |volume=86 |issue=4 |pages=486–96 |year=1996 |last1=Smith |first1=G D |last2=Neaton |first2=J D |last3=Wentworth |first3=D |last4=Stamler |first4=R |last5=Stamler |first5=J }})</ref>
محققان بریتانیا، ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت، نرخهای بالاتری از مشکلات بهداشتی و اجتماعی را دربرداشتند (چاقی، بیماری روحی، قتل، تولد نوجوان، زندان، اختلاف با کودک، مصرف مواد مخدر) و نرخ‌های پایین‌تر کالاهای اجتماعی (امید به زندگی کشور، عملکرد آموزشی، اعتماد میان غریبه‌ها، وضعیت زنان، تحرک اجتماعی، حتی تعداد اختراعات صادر شده) کشورها و ایالاتهای دارای نابرابری بالاتر. با استفاده از آمار ۲۳ کشور توسعه یافته و ۵۰ ایالت ایالات متحده، مشکلات اجتماعی و بهداشتی در کشورهایی مانند ژاپن و فنلاند و کشورهای نظیر یوتا و نیوهمپشایر با برابری بالایی وجود دارد، نسبت به کشورهای (ایالات متحده و بریتانیا) و ایالات متحده (می‌سی‌سی‌پی و نیویورک) با تفاوت‌های زیادی در درآمد خانوار.<ref>{{cite web|url=http://www.equalitytrust.org.uk/resources/slides|title=The Spirit Level|work=equalitytrust.org.uk}}</ref><ref>{{cite journal|last1=Pickett|first1=KE|last2=Wilkinson|first2=RG|title=Income inequality and health: a causal review.|journal=Social Science & Medicine|date=March 2015|volume=128|pages=316-26|doi=10.1016/j.socscimed.2014.12.031|pmid=25577953}}</ref>
در سال های اخیر مشخصه ای است که با سلامت در کشورهای توسعه یافته رابطه قوی دارد نابرابری درآمد است. ایجاد یک شاخص "مشکلات بهداشتی و اجتماعی" از 9 عامل،نویسندگان ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت مشکلات بهداشتی و اجتماعی را یافتند"رایج ترین در کشورهای دارای نابرابری درآمد بیشتر",<ref>Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, pp. 306–9. Figure 2.2 found on p. 20 and [http://www.equalitytrust.org.uk/why this page]</ref><ref>the authors found a Pearson Correlation Coefficient of 0.87 for the index and inequality among 20 developed countries for which data was available. Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 310.</ref> بیشتر در میان ایالات ایالات متحده با نابرابری های درآمد بالا رایج است.<ref>a coefficient of 0.59 for 40 US states for which data was available (the index for US states did not include a component for mobility in its index). For both populations the statistical significance p-value was >0.01. Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 310.</ref>سایر مطالعات این روابط را تایید کرده اند.شاخص یونیسف از "رفاه کودکان در کشورهای ثروتمند" که 40 شاخص در 22 کشور را مطالعه می کند، با برابری بیشتر، و نه درآمد سرانه مرتبط است.<ref>compare figures 2.6 and 2.7 in Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, pp. 23–4. Data from [http://www.unicef.org/media/files/ChildPovertyReport.pdf An overview of child well-being in rich countries] The United Nations Children’s Fund, 2007</ref>
برای اکثر تاریخ بشر، استانداردهای زندگی بالاتر مواد -، دسترسی به آب تمیز و گرما از سوخت - منجر به سلامت بهتر و زندگی طولانی‌تر می‌شود.<ref name="pickett.p5">Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 5.</ref>این الگو از درآمد بالاتر - طولانی‌تر زندگی می‌کند هنوز هم در میان کشورهای فقیر، که در آن امید به زندگی به سرعت افزایش می‌یابد همان‌طور که درآمد سرمایه هر فرد افزایش می‌یابد، اما در دهه‌های اخیر امید به زندگی در میان کشورهای درآمد متوسط ​​کاهش یافته است.<ref>{{cite journal |doi=10.1038/scientificamerican1205-92 |pmid=16323696 |title=Sick of Poverty |journal=Scientific American |volume=293 |issue=6 |pages=92–9 |year=2005 |last1=Sapolsky |first1=Robert}}</ref> آمریکایی‌ها دیگر به طور متوسط ​​(حدود ۷۷ سال در سال ۲۰۰۴) نسبت به یونانی‌ها (۷۸ ساله) یا نیوزلندی‌ها (۷۸) دیگر زندگی نمی‌کنند، اگرچه ایالات متحده آمریکا GDP بیشتری را در سرتاسر خود دارد. مید به زندگی در سوئد (۸۰ سال) و ژاپن (۸۲) - که در آن درآمد بیشتر به طور مساوی توزیع شد - طولانی‌تر بود.<ref>Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 82.</ref><ref>(At the same time however, there is a strong connection between average income and health ''within'' countries. Example: Comparing average death rates in United States zip code areas organized by average income finds the highest income zip codes average a little over 90 deaths per 10,000, the poorest zip codes a little over 50 deaths and a "strikingly" regular gradient of death rates for income in between. source: Figure 1.4, Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 13, Authors: "What is so striking about Figure 1.4 is how regular the health gradient is right across society". Data from: {{cite journal |doi=10.2105/AJPH.86.4.486 |pmid=8604778 |pmc=1380548 |title=Socioeconomic differentials in mortality risk among men screened for the Multiple Risk Factor Intervention Trial: I. White men |journal=American Journal of Public Health |volume=86 |issue=4 |pages=486–96 |year=1996 |last1=Smith |first1=G D |last2=Neaton |first2=J D |last3=Wentworth |first3=D |last4=Stamler |first4=R |last5=Stamler |first5=J}})</ref>
پیکت و ویلکینسون معتقدند که نابرابری و طبقه بندی اجتماعی منجر به سطوح بالاتر اضطراب روحی و وضعیت اضطرابی می شود که می تواند به افسردگی وابستگی شیمیایی، زندگی مشترک کم، مشکلات والدین و بیماری های مرتبط با استرس سوق داده شود. <ref name=thinktanks>[https://www.theguardian.com/books/2010/aug/14/the-spirit-level-equality-thinktanks The Spirit Level: how 'ideas wreckers' turned book into political punchbag]| Robert Booth| The Guardian| August 13, 2010</ref>
در سال‌های اخیر مشخصه‌ای است که با سلامت در کشورهای توسعه یافته رابطه قوی دارد نابرابری درآمد است. ایجاد یک شاخص "مشکلات بهداشتی و اجتماعی" از ۹ عامل، نویسندگان ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت مشکلات بهداشتی و اجتماعی را یافتند"رایج‌ترین در کشورهای دارای نابرابری درآمد بیشتر",<ref>Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, pp. 306–9. Figure 2.2 found on p. 20 and [http://www.equalitytrust.org.uk/why this page]</ref><ref>the authors found a Pearson Correlation Coefficient of 0.87 for the index and inequality among 20 developed countries for which data was available. Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 310.</ref> بیشتر در میان ایالات ایالات متحده با نابرابری‌های درآمد بالا رایج است.<ref>a coefficient of 0.59 for 40 US states for which data was available (the index for US states did not include a component for mobility in its index). For both populations the statistical significance p-value was >0.01. Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 310.</ref>سایر مطالعات این روابط را تأیید کرده‌اند. شاخص یونیسف از «رفاه کودکان در کشورهای ثروتمند» که ۴۰ شاخص در ۲۲ کشور را مطالعه می‌کند، با برابری بیشتر، و نه درآمد سرانه مرتبط است.<ref>compare figures 2.6 and 2.7 in Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, pp. 23–4. Data from [http://www.unicef.org/media/files/ChildPovertyReport.pdf An overview of child well-being in rich countries] The United Nations Children’s Fund, 2007</ref>
در کتاب خود، اپیدمیولوژی اجتماعی، ایچیرو کاوچی و S.V. Subramanian متوجه شدند که افراد فقیر به سادگی نمی توانند زندگی سالم را به آسانی به مانند یک زندگی ثروتمندانه هدایت کنند. آنها قادر به تأمین غذای کافی برای خانواده هایشان نیستند، نمیتوانند صورتحسابهای برق برای گرم نگه داشتن خودشان در طول زمستان و سرد کردن در طول امواج گرما بپردازند و مسکن کافی ندارند.<ref>{{Cite book|title=Social Epidemiology|last1=Kawachi, Ichiro. S.V. Subramanian.|first=|publisher=|year=|isbn=|location=|pages=126|quote=|via=}}{{full|date=June 2017}}</ref>
پیکت و ویلکینسون معتقدند که نابرابری و طبقه‌بندی اجتماعی منجر به سطوح بالاتر اضطراب روحی و وضعیت اضطرابی می‌شود که می‌تواند به افسردگی وابستگی شیمیایی، زندگی مشترک کم، مشکلات والدین و بیماری‌های مرتبط با استرس سوق داده شود.<ref name=thinktanks>[https://www.theguardian.com/books/2010/aug/14/the-spirit-level-equality-thinktanks The Spirit Level: how 'ideas wreckers' turned book into political punchbag]| Robert Booth| The Guardian| August 13, 2010</ref>
نابرابری درآمد ملی با میزان شیوع اسکیزوفرنیا رابطه مثبت دارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0020764013481426 |pmid=23594564 |pmc=4105302 |title=Income inequality and schizophrenia: Increased schizophrenia incidence in countries with high levels of income inequality |journal=International Journal of Social Psychiatry |volume=60 |issue=2 |pages=185–96 |year=2014 |last1=Burns |first1=Jonathan K |last2=Tomita |first2=Andrew |last3=Kapadia |first3=Amy S }}</ref>
در کتاب خود، اپیدمیولوژی اجتماعی، ایچیرو کاوچی و S.V. Subramanian متوجه شدند که افراد فقیر به سادگی نمی‌توانند زندگی سالم را به آسانی به مانند یک زندگی ثروتمندانه هدایت کنند. آنها قادر به تأمین غذای کافی برای خانواده هایشان نیستند، نمی‌توانند صورتحسابهای برق برای گرم نگه داشتن خودشان در طول زمستان و سرد کردن در طول امواج گرما بپردازند و مسکن کافی ندارند.<ref>{{Cite book|title=Social Epidemiology|last1=Kawachi, Ichiro. S.V. Subramanian.|first=|publisher=|year=|isbn=|location=|pages=126|quote=|via=}}{{full|date=June 2017}}</ref>
===انسجام اجتماعی===
نابرابری درآمد ملی با میزان شیوع اسکیزوفرنیا رابطه مثبت دارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0020764013481426 |pmid=23594564 |pmc=4105302 |title=Income inequality and schizophrenia: Increased schizophrenia incidence in countries with high levels of income inequality |journal=International Journal of Social Psychiatry |volume=60 |issue=2 |pages=185–96 |year=2014 |last1=Burns |first1=Jonathan K |last2=Tomita |first2=Andrew |last3=Kapadia |first3=Amy S}}</ref>
تحقیقات نشان می دهد که یک رابطه معکوس بین نابرابری درآمد و انسجام اجتماعی وجود دارد. در جوامع مساوی تر، مردم بیشتر محتمل هستند به یکدیگر اعتماد کنند، اندازه گیری سرمایه اجتماعی (مزایای حسن نیت، همبستگی، همدردی متقابل و همبستگی اجتماعی میان گروه هایی که یک واحد اجتماعی را تشکیل می دهند)نشان می دهد مشارکت جامعه بیشتر است و میزان قتل همواره پایین تر است.
 
مقایسه نتایج از سوال "آیا دیگران می توانند از شما سود ببرند اگر آنها فرصت وشانسی بگیرند؟" در بررسی اجتماعی ایالات متحده آمریکا و آمارهایی بر نابرابری درآمد، اریک Uslaner و میچل براون دریافتند که همبستگی بالا بین میزان اعتماد به جامعه و مقدار برابری درآمد وجود دارد.<ref>[http://siteresources.worldbank.org/EXTECAREGTOPSOCDEV/Resources/Uslaner_Inequality_trust_political_engagement.pdf Inequality Trust and Political Engagement] Eric Uslaner and Mitchell Brown, 2002</ref>یک مقاله سال 2008 از جانب اندرسن و فتنر، ارتباطی قوی میان نابرابری اقتصادی در داخل و بین کشورها و تحمل به 35 دموکراسی پیدا کرد.در دو تحقیق، رابرت پاتنم ارتباط میان سرمایه اجتماعی و نابرابری اقتصادی منتشر میکند.مهمترین مطالعاتش<ref>[http://press.princeton.edu/titles/5105.html Making Democracy Work: Civic Traditions in Modern Italy] (Putnam, Leonardi, and Nanetti, 1993)</ref><ref>Robert Putnam, [[Bowling Alone]]: The Collapse and Revival of American Community 2000</ref>این ارتباطات را در ایالات متحده و ایتالیا منتشر کرد.توضیحش برای این رابطه این است که
=== انسجام اجتماعی ===
تحقیقات نشان می‌دهد که یک رابطه معکوس بین نابرابری درآمد و انسجام اجتماعی وجود دارد. در جوامع مساوی تر، مردم بیشتر محتمل هستند به یکدیگر اعتماد کنند، اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی (مزایای حسن نیت، همبستگی، همدردی متقابل و همبستگی اجتماعی میان گروه‌هایی که یک واحد اجتماعی را تشکیل می‌دهند) نشان می‌دهد مشارکت جامعه بیشتر است و میزان قتل همواره پایین‌تر است.
مقایسه نتایج از سؤال "آیا دیگران می‌توانند از شما سود ببرند اگر آنها فرصت وشانسی بگیرند؟" در بررسی اجتماعی ایالات متحده آمریکا و آمارهایی بر نابرابری درآمد، اریک Uslaner و میچل براون دریافتند که همبستگی بالا بین میزان اعتماد به جامعه و مقدار برابری درآمد وجود دارد.<ref>[http://siteresources.worldbank.org/EXTECAREGTOPSOCDEV/Resources/Uslaner_Inequality_trust_political_engagement.pdf Inequality Trust and Political Engagement] Eric Uslaner and Mitchell Brown, 2002</ref>یک مقاله سال ۲۰۰۸ از جانب اندرسن و فتنر، ارتباطی قوی میان نابرابری اقتصادی در داخل و بین کشورها و تحمل به ۳۵ دموکراسی پیدا کرد. در دو تحقیق، رابرت پاتنم ارتباط میان سرمایه اجتماعی و نابرابری اقتصادی منتشر می‌کند. مهمترین مطالعاتش<ref>[http://press.princeton.edu/titles/5105.html Making Democracy Work: Civic Traditions in Modern Italy] (Putnam, Leonardi, and Nanetti, 1993)</ref><ref>Robert Putnam, [[Bowling Alone]]: The Collapse and Revival of American Community 2000</ref>این ارتباطات را در ایالات متحده و ایتالیا منتشر کرد. توضیحش برای این رابطه این است که
<blockquote>
جامعه و برابری به طور متقابل تقویت میمی‌کنند کنند ... سرمایه اجتماعی و نابرابری اقتصادی در طول قرن بیستم از هم پاشیده اندپاشیده‌اند. از لحاظ توزیع ثروت و درآمد، آمریکا در دههدهه‌های های 1950۱۹۵۰ و 1960۱۹۶۰ نسبت به آنچه بیش از یک قرن داشت، برابر تر است...است… رکورد بالا برابری و سرمایه اجتماعی همخوانی دارد. برعکس، سومین قرن بیستم، زمان افزایش نابرابری و نابودی سرمایه اجتماعی بود ... زمانبندی دو روند قابل توجه است: جایی در حدود سالهای 1965-70۱۹۶۵–۷۰ آمریکا، البته تغییر کرد و همزمان شروع شد از لحاظ اقتصادی کمتری به همان خوبی با لحاظ اجتماعی و سیاسی کمتری که با هم ارتباط دارند.<ref>Robert Putnam, [[Bowling Alone]]: The Collapse and Revival of American Community, 2000, p. 359.</ref></blockquote>
 
آلبرت لارسن این توضیح را با بررسی مقایسه ایمقایسه‌ای از افزایش اعتماد در دانمارک و سوئد در بخش دوم قرن بیستم در حالی که در ایالات متحده و انگلستان کاهش یافته است، پیشرفت داده است. استدلال می شودمی‌شود که سطح نابرابری بر نحوه اطمینان شهروندی از شهروندان دیگر تأثیر می گذاردمی‌گذارد. در این مدل، اعتماد اجتماعی در مورد روابط با افرادی که شما ملاقات می کنیدمی‌کنید (مانند مدل پاتنام) نیست، بلکه دربارهدربارهٔ افرادی است که تصور می کنیدمی‌کنید.<ref>Albrekt Larsen, Christian (2013). The Rise and Fall of Social Cohesion: The Construction and De-construction of Social Trust in the US, UK, Sweden and Denmark. Oxford: Oxford University Press{{pn|date=June 2017}}</ref>
اقتصاددان جوزف استیگلیتز استدلال کرده است که نابرابری اقتصادی منجر به عدم اعتماد به کسب و کار و دولت شده است<ref>The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future, Stiglitz, J.E. , (2012) W.W. Norton & Company, {{ISBN|978-0393088694}}{{pn|date=June 2017}}</ref>
 
===جرم ===
=== جرم ===
نرخ جرم و جنایت نیز نشان داده شده است که با نابرابری در جامعه همبستگی دارد. اکثر مطالعاتی که به دنبال رابطه هستند، بر قتل ها متمرکز شده اند؛ زیرا قتل ها تقریبا در همه کشورها و حوزه های قضایی تقریبا یکسان است. بیش از پنجاه مطالعه انجام شده نشان داده است که تمایلات خشونت در جوامع مختلف که تفاوت درآمد بیشتر است، شایع تر است. دالی و همکاران در سال 2001<ref>[http://psych.mcmaster.ca/dalywilson/iiahr2001.pdf Income inequality and homicide rates in Canada and The United<!-- Bot generated title -->] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20081002044057/http://psych.mcmaster.ca/dalywilson/iiahr2001.pdf |date=October 2, 2008 }}</ref>دریافت که در میان ایالات متحده و استان های کانادا ده برابر تفاوت ها در نرخهای قتل مرتبط با نابرابری است. آنها تخمین زده اند که تقریبا نیمی از همه تغییرات در میزان قتل ها را می توان با تفاوت ها در میزان نابرابری در هر استان یا ایالت تعریف کرد. فاجنزیلبر و همکاران. ( در سال 2002) یک رابطه مشابه در سراسرجهان پیدا کرد. در میان نظرات در ادبیات علمی مربوط به رابطه بین قتل و نابرابری، عبارتند از :
نرخ جرم و جنایت نیز نشان داده شده است که با نابرابری در جامعه همبستگی دارد. اکثر مطالعاتی که به دنبال رابطه هستند، بر قتل‌ها متمرکز شده‌اند؛ زیرا قتل‌ها تقریباً در همه کشورها و حوزه‌های قضایی تقریباً یکسان است. بیش از پنجاه مطالعه انجام شده نشان داده است که تمایلات خشونت در جوامع مختلف که تفاوت درآمد بیشتر است، شایع تر است. دالی و همکاران در سال 2001<ref>[http://psych.mcmaster.ca/dalywilson/iiahr2001.pdf Income inequality and homicide rates in Canada and The United<!-- Bot generated title -->] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20081002044057/http://psych.mcmaster.ca/dalywilson/iiahr2001.pdf |date=October 2, 2008}}</ref>دریافت که در میان ایالات متحده و استان‌های کانادا ده برابر تفاوت‌ها در نرخهای قتل مرتبط با نابرابری است. آنها تخمین زده‌اند که تقریباً نیمی از همه تغییرات در میزان قتل‌ها را می‌توان با تفاوت‌ها در میزان نابرابری در هر استان یا ایالت تعریف کرد. فاجنزیلبر و همکاران. (در سال ۲۰۰۲) یک رابطه مشابه در سراسرجهان پیدا کرد. در میان نظرات در ادبیات علمی مربوط به رابطه بین قتل و نابرابری، عبارتند از:
*سازگاری مؤثر در تحقیقات بین المللی در مورد قتل ها این است که ارتباط مثبتی بین نابرابری درآمد و قتل ها ایجاد شده است.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/S0047-2352(98)00064-6 |title=A comparative analysis of nations with low and high levels of violent crime |journal=Journal of Criminal Justice |volume=27 |issue=3 |pages=259–74 |year=1999 |last1=Neapolitan |first1=Jerome L }}</ref>
* سازگاری مؤثر در تحقیقات بین‌المللی در مورد قتل‌ها این است که ارتباط مثبتی بین نابرابری درآمد و قتل‌ها ایجاد شده است.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/S0047-2352(98)00064-6 |title=A comparative analysis of nations with low and high levels of violent crime |journal=Journal of Criminal Justice |volume=27 |issue=3 |pages=259–74 |year=1999 |last1=Neapolitan |first1=Jerome L}}</ref>
*نابرابری اقتصادی با وجود فهرست گسترده ای از کنترل های مفهومی مرتبط، با میزان قتل رابطه مثبت و معنی داری دارد. این واقعیت است که این رابطه پیدا شده است با داده های اخیر و با استفاده از های مختلف اندازه گیری نابرابری اقتصادی از پژوهش های قبلی نشان می دهد که این یافته بسیار قوی است.<ref>{{cite journal |doi=10.1080/016396299266588 |title=Political structure, economic inequality,and homicide: A cross-national analysis |journal=Deviant Behavior |volume=20 |issue=1 |pages=27–55 |year=1999 |last1=Lee |first1=Matthew R. |last2=Bankston |first2=William B. }}</ref>
یک* سالنابرابری 2016اقتصادی مطالعهبا کنترلوجود عواملفهرست مختلفگسترده‌ای از مطالعاتکنترل‌های قبلیمفهومی چالشمرتبط، هایبا مذکورمیزان یافتهقتل است.رابطه مطالعهمثبت میو یابدمعنی "شواهدداری کمیدارد. قابلاین توجهیواقعیت تجربیاست ارتباطکه بیناین کلیرابطه نابرابریپیدا وشده جرم"است وبا "گزارشداده‌های همبستگیاخیر مثبتو بینبا جرماستفاده وازهای جنایتمختلف خشونت آمیز واندازه‌گیری نابرابری اقتصادی استاز کهپژوهش‌های تاقبلی حدنشان زیادیمی‌دهد راندهکه اقتصادیاین تبعیضیافته نژادیبسیار درقوی سراسر محله به جای درون محله نابرابری"است.<ref>{{cite journal |doi=10.10071080/s00148-015-0579-3016396299266588 |title=InequalityPolitical andstructure, crime revisited: Effects of localeconomic inequality ,and economichomicide: segregationA oncross-national crimeanalysis |journal=JournalDeviant of Population EconomicsBehavior |volume=2920 |issue=21 |pages=59327–55 |year=20151999 |last1=KangLee |first1=SongmanMatthew R. |last2=Bankston |first2=William B.}}</ref>
یک سال ۲۰۱۶ مطالعه کنترل عوامل مختلف از مطالعات قبلی چالش‌های مذکور یافته است. مطالعه می‌یابد «شواهد کمی قابل توجهی تجربی ارتباط بین کلی نابرابری و جرم» و «گزارش همبستگی مثبت بین جرم و جنایت خشونت آمیز و نابرابری اقتصادی است که تا حد زیادی رانده اقتصادی تبعیض نژادی در سراسر محله به جای درون محله نابرابری».<ref>{{cite journal |doi=10.1007/s00148-015-0579-3 |title=Inequality and crime revisited: Effects of local inequality and economic segregation on crime |journal=Journal of Population Economics |volume=29 |issue=2 |pages=593 |year=2015 |last1=Kang |first1=Songman}}</ref>
===مشارکت اجتماعی، فرهنگی و مدنی===
 
نابرابری درآمد بیشتر منجر به کم شدن تمام انواع مشارکت اجتماعی، فرهنگی و مدنی در میان ثروتمندان کمتر شد.<ref>Bram Lancee and Hermanvande Werfhorst (2011) [http://www.uva-aias.net/uploaded_files/publications/DP6-Lancee,vdWerfhorst-2.pdf "Income Inequality and Participation: A Comparison of 24 European Countries"] GINI Discussion Paper No. 6 (Amsterdam Centre for Inequality Studies)</ref>هنگامی که نابرابری بالاتر است، فقرا به اشکال کمتری از مشارکت تغییر نمی کنند.<ref>The Equality Trust (2012) [http://www.equalitytrust.org.uk/docs/research-update-income-inequality-and-participation.pdf "Income Inequality and Participation"] Research Update No. 4</ref>
=== مشارکت اجتماعی، فرهنگی و مدنی ===
===سودآوری، رفاه اقتصادی و بازده توزیع===
نابرابری درآمد بیشتر منجر به کم شدن تمام انواع مشارکت اجتماعی، فرهنگی و مدنی در میان ثروتمندان کمتر شد.<ref>Bram Lancee and Hermanvande Werfhorst (2011) [http://www.uva-aias.net/uploaded_files/publications/DP6-Lancee,vdWerfhorst-2.pdf "Income Inequality and Participation: A Comparison of 24 European Countries"] GINI Discussion Paper No. 6 (Amsterdam Centre for Inequality Studies)</ref>هنگامی که نابرابری بالاتر است، فقرا به اشکال کمتری از مشارکت تغییر نمی‌کنند.<ref>The Equality Trust (2012) [http://www.equalitytrust.org.uk/docs/research-update-income-inequality-and-participation.pdf "Income Inequality and Participation"] Research Update No. 4</ref>
به دنبال اصل مطلوبیتگرانه برای جستجوی بیشترین سود برای بیشترین تعداد - نابرابری اقتصادی مشکل ساز است. خانه ای که کمترین امکانات را برای یک میلیونر به مانند یک خانه تابستانی فراهم می کند، نسبت به خانواده بی خانمان پنج نفره، نمونه ای از کاهش بهره وری بازتولیدی در جامعه است که باعث می شود که مطلوبیت نهایی ثروت کاهش یابد و بنابراین مجموع مطلوبیت شخصی. یک دلار اضافی که توسط یک فرد فقیر خرج می شود، به چیزهایی می رساند که برای آن فرد بسیار مفید می باشد مانند نیازهای اساسی مانند غذا، آب و مراقبت های بهداشتی.در حالی که یک دلار اضافی که توسط شخص خیلی ثروتمندتر خرج می شود به احتمال زیاد به کالاهای لوکسی منتهی می شود که به آن فردمطلوبیت نسبتاً کمتری می دهد. بنابراین، مطلوبیت نهایی ثروت هر فرد ("دلار اضافی") کاهش مییابد زمانی که شخص ثروتمندتر می شود. از این منظر، برای هر مقدار داده شده ای از ثروت در جامعه، جامعه ای با برابری بیشتر، مطلوبیت کل بالاتری خواهد داشت. برخی از مطالعات<ref name=happiniess>[http://stoa.org.uk/topics/happiness/Happiness%20-%20Has%20Social%20Science%20A%20Clue.pdf "Happiness: Has Social Science A Clue?" Richard Layard] 2003</ref><ref>Blanchard and Oswald 2000, 2003</ref>شواهدی را برای این نظریه پیدا کرده اند و اشاره دارد که در جوامعی که نابرابری کمتر است، رضایت و خوشبختی همه جمعیت در به بالاتر رفتن گرایش دارد.
 
فیلسوف دیوید اشمیتز استدلال می کند که به حداکثر رساندن مجموع مطلوبیتهای فردی به انگیزه های تولید آسیب خواهد رساند.
=== سودآوری، رفاه اقتصادی و بازده توزیع ===
===تقاضای کل، مصرف و بدهی===
به دنبال اصل مطلوبیتگرانه برای جستجوی بیشترین سود برای بیشترین تعداد - نابرابری اقتصادی مشکل ساز است. خانه‌ای که کمترین امکانات را برای یک میلیونر به مانند یک خانه تابستانی فراهم می‌کند، نسبت به خانواده بی خانمان پنج نفره، نمونه‌ای از کاهش بهره‌وری بازتولیدی در جامعه است که باعث می‌شود که مطلوبیت نهایی ثروت کاهش یابد و بنابراین مجموع مطلوبیت شخصی. یک دلار اضافی که توسط یک فرد فقیر خرج می‌شود، به چیزهایی می‌رساند که برای آن فرد بسیار مفید می‌باشد مانند نیازهای اساسی مانند غذا، آب و مراقبت‌های بهداشتی. در حالی که یک دلار اضافی که توسط شخص خیلی ثروتمندتر خرج می‌شود به احتمال زیاد به کالاهای لوکسی منتهی می‌شود که به آن فردمطلوبیت نسبتاً کمتری می‌دهد؛ بنابراین، مطلوبیت نهایی ثروت هر فرد ("دلار اضافی") کاهش می‌یابد زمانی که شخص ثروتمندتر می‌شود. از این منظر، برای هر مقدار داده شده‌ای از ثروت در جامعه، جامعه‌ای با برابری بیشتر، مطلوبیت کل بالاتری خواهد داشت. برخی از مطالعات<ref name=happiniess>[http://stoa.org.uk/topics/happiness/Happiness%20-%20Has%20Social%20Science%20A%20Clue.pdf "Happiness: Has Social Science A Clue?" Richard Layard] 2003</ref><ref>Blanchard and Oswald 2000, 2003</ref>شواهدی را برای این نظریه پیدا کرده‌اند و اشاره دارد که در جوامعی که نابرابری کمتر است، رضایت و خوشبختی همه جمعیت در به بالاتر رفتن گرایش دارد.
محققان محافظه کار استدلال کرده اند که نابرابری درآمدی معنی دار نیست زیرا مصرف به جای درآمد باید معیاری برای اندازه گیری نابرابری باشد و نابرابری مصرف کمتر از نابرابری درآمد در ایالات متحده است. با توجه به جانسون، اسمیدینگ، و تُری، نابرابری مصرف در سال 2001 در مقایسه با سال 1986، در واقع پایین تر بود.<ref>Johnson, Smeeding, Tory, "Economic Inequality" in Monthly Labor review of April 2005, table 3.</ref><ref>see also [https://www.wsj.com/article/SB10000872396390444100404577643691927468370.html "Consumption and the Myths of Inequality"], by Kevin Hassett and Aparna Mathur, ''Wall Street Journal'', October 24, 2012</ref> این بحث در "رفاه مخفی فقیران" توسط توماس ب.دلسول، روزنامه نگار، خلاصه شده است.<ref name=hidden>{{cite news|last=Edsall|first=Thomas B.|title=The Hidden Prosperity of the Poor|url=http://opinionator.blogs.nytimes.com/2013/01/30/the-hidden-prosperity-of-the-poor/?src=me&ref=general|accessdate=January 2, 2013|newspaper=New York Times|date=January 30, 2013}}</ref>سایر مطالعات نابرابری مصرف را به طور چشمگیری کمتر از نابرابری درآمد خانوار پیدا نکرده اند
فیلسوف دیوید اشمیتز استدلال می‌کند که به حداکثر رساندن مجموع مطلوبیتهای فردی به انگیزه‌های تولید آسیب خواهد رساند.
<ref name=denial>[http://www.tnr.com/blog/plank/109157/conservative-inequality-denialism "Conservative Inequality Denialism,"] by Timothy Noah ''The New Republic'' (October 25, 2012)</ref><ref>{{cite journal |title=The Evolution of Income, Consumption, and Leisure Inequality in The US, 1980–2010 |first=Orazio |last=Attanasio |first2=Erik |last2=Hurst |first3=Luigi |last3=Pistaferri |work=NBER Working Papers #17982 |year=2012 |ssrn=2035781 }}</ref> و مطالعه CBO در بر داشت اطلاعات مصرف "به اندازه کافی" برای خانوارهای پر درآمد در نظر گرفته نشده است در حالیکه چنین کاری برای درآمد انجام گرفته است .هرچند که موافق بود که تعداد مصرف خانوارها توزیع برابرتری را از درآمد خانوار نشان می دهد.<ref name="cbo.p5">[http://www.cbo.gov/doc.cfm?index=12485 Congressional Budget Office: Trends in the Distribution of Household Income Between 1979 and 2007]. October 2011. p. 5</ref>
 
دیگران اهمیت مصرف بیش از درآمد را متذکر می شوند، اشاره می کنند که درآمد متوسط ​​و پایین ،بیشتر از آنکه به دست آورده باشد مصرف میشود، به این دلیل است که آنها یا پس انداز کمتری دارند یا بیشتر به پرداخت بدهی های خود میپردازند.<ref name=ignore>[http://www.slate.com/articles/news_and_politics/the_great_divergence/features/2010/the_united_states_of_inequality/why_we_cant_ignore_growing_income_inequality.html "The United States of Inequality, Entry 10: Why We Can't Ignore Growing Income Inequality,"] by Timothy Noah, ''Slate'' (September 16, 2010)</ref>نابرابری درآمد عامل اصلی در افزایش بدهی های خانوار است.<ref name=denial/><ref>[http://newamerica.net/publications/policy/the_way_forward The Way Forward] By Daniel Alpert, Westwood Capital; Robert Hockett, Professor of Law, Cornell University; and Nouriel Roubini, Professor of Economics, New York University, New America Foundation, October 10, 2011</ref>زمانی که به دست آورندگان درآمد های بالا قیمت املاک و مستغلات را به مزایده میگذارند افرادی که درآمد متوسط به دست میآورند در پرداختن بدهی های خود بیشتر تعمیق میکنند و سعی که که چیزی که به عنوان شیوه زندگی طبقه متوسط شناخته میشود حفظ کنند.<ref name=plumer>{{cite web|last=Plumer|first=Brad|title=‘Trickle-down consumption’: How rising inequality can leave everyone worse off|url=http://www.washingtonpost.com/blogs/wonkblog/wp/2013/03/27/trickle-down-consumption-how-rising-inequality-can-leave-everyone-worse-off/|work=27 March 2013|publisher=Washington Post|accessdate=March 27, 2013}}</ref>
=== تقاضای کل، مصرف و بدهی ===
راجارام راجان اقتصاددان بانک مرکزی، معتقد است که "نابرابری های سیستماتیک اقتصادی در داخل ایالات متحده و در سراسر جهان خطوط خطای عمیق مالی ایجاد کرده اند که بحران های مالی را بیشتر از گذشته پیش بینی کرده اند" - بحران مالی 2007-08 آخرین نمونه است.<ref name=Lo>{{cite web|last=Lo |first=Andrew W. |title=Reading About the Financial Crisis: A 21-Book Review |url=http://www.argentumlux.org/documents/JEL_6.pdf |work=2012 |publisher=Journal of Economic Literature . |accessdate=November 27, 2013 |deadurl=yes |archiveurl=https://web.archive.org/web/20130113032210/http://www.argentumlux.org/documents/JEL_6.pdf |archivedate=January 13, 2013 |df=mdy }}</ref>برای جبران رکود و کاهش قدرت خرید، فشار سیاسی برای ایجاد اعتبار ساده تر برای افراد دارای درآمد پایین و متوسط ​​- به ویژه برای خرید خانه ها - و اعتبار ساده تر به طور کلی برای حفظ نرخهای پایین بیکاری توسعه یافته است.<ref name=KOEHN>{{cite news|last=Koehn|first=Nancy F.|title=A Call to Fix the Fundamentals (Review of ''Fault Lines: How Hidden Fractures Still Threaten the World Economy'' by Raghuram G. Rajan)|url=https://www.nytimes.com/2010/08/01/business/01shelf.html|accessdate=November 20, 2013|newspaper=New York Times|date=July 31, 2010}}</ref>
محققان محافظه کار استدلال کرده‌اند که نابرابری درآمدی معنی دار نیست زیرا مصرف به جای درآمد باید معیاری برای اندازه‌گیری نابرابری باشد و نابرابری مصرف کمتر از نابرابری درآمد در ایالات متحده است. با توجه به جانسون، اسمیدینگ، و تُری، نابرابری مصرف در سال ۲۰۰۱ در مقایسه با سال ۱۹۸۶، در واقع پایین‌تر بود.<ref>Johnson, Smeeding, Tory, "Economic Inequality" in Monthly Labor review of April 2005, table 3.</ref><ref>see also [https://www.wsj.com/article/SB10000872396390444100404577643691927468370.html "Consumption and the Myths of Inequality"], by Kevin Hassett and Aparna Mathur, ''Wall Street Journal'', October 24, 2012</ref> این بحث در «رفاه مخفی فقیران» توسط توماس ب. دلسول، روزنامه‌نگار، خلاصه شده است.<ref name=hidden>{{cite news|last=Edsall|first=Thomas B.|title=The Hidden Prosperity of the Poor|url=http://opinionator.blogs.nytimes.com/2013/01/30/the-hidden-prosperity-of-the-poor/?src=me&ref=general|accessdate=January 2, 2013|newspaper=New York Times|date=January 30, 2013}}</ref>سایر مطالعات نابرابری مصرف را به طور چشمگیری کمتر از نابرابری درآمد خانوار پیدا نکرده‌اند<ref name=denial>[http://www.tnr.com/blog/plank/109157/conservative-inequality-denialism "Conservative Inequality Denialism,"] by Timothy Noah ''The New Republic'' (October 25, 2012)</ref><ref>{{cite journal |title=The Evolution of Income, Consumption, and Leisure Inequality in The US, 1980–2010 |first=Orazio |last=Attanasio |first2=Erik |last2=Hurst |first3=Luigi |last3=Pistaferri |work=NBER Working Papers #17982 |year=2012 |ssrn=2035781}}</ref> و مطالعه CBO دربرداشت اطلاعات مصرف «به اندازه کافی» برای خانوارهای پر درآمد در نظر گرفته نشده است در حالیکه چنین کاری برای درآمد انجام گرفته است. هرچند که موافق بود که تعداد مصرف خانوارها توزیع برابرتری را از درآمد خانوار نشان می‌دهد.<ref name="cbo.p5">[http://www.cbo.gov/doc.cfm?index=12485 Congressional Budget Office: Trends in the Distribution of Household Income Between 1979 and 2007]. October 2011. p. 5</ref>
===انحصار نیروی کار، تحکیم ،و ویرایش رقابت===
دیگران اهمیت مصرف بیش از درآمد را متذکر می‌شوند، اشاره می‌کنند که درآمد متوسط ​​و پایین، بیشتر از آنکه به دست آورده باشد مصرف می‌شود، به این دلیل است که آنها یا پس‌انداز کمتری دارند یا بیشتر به پرداخت بدهی‌های خود می‌پردازند.<ref name=ignore>[http://www.slate.com/articles/news_and_politics/the_great_divergence/features/2010/the_united_states_of_inequality/why_we_cant_ignore_growing_income_inequality.html "The United States of Inequality, Entry 10: Why We Can't Ignore Growing Income Inequality,"] by Timothy Noah, ''Slate'' (September 16, 2010)</ref>نابرابری درآمد عامل اصلی در افزایش بدهی‌های خانوار است.<ref name=denial /><ref>[http://newamerica.net/publications/policy/the_way_forward The Way Forward] By Daniel Alpert, Westwood Capital; Robert Hockett, Professor of Law, Cornell University; and Nouriel Roubini, Professor of Economics, New York University, New America Foundation, October 10, 2011</ref>زمانی که به دست آورندگان درآمدهای بالا قیمت املاک و مستغلات را به مزایده می‌گذارند افرادی که درآمد متوسط به دست می‌آورند در پرداختن بدهی‌های خود بیشتر تعمیق می‌کنند و سعی که که چیزی که به عنوان شیوه زندگی طبقه متوسط شناخته می‌شود حفظ کنند.<ref name=plumer>{{cite web|last=Plumer|first=Brad|title=‘Trickle-down consumption’: How rising inequality can leave everyone worse off|url=http://www.washingtonpost.com/blogs/wonkblog/wp/2013/03/27/trickle-down-consumption-how-rising-inequality-can-leave-everyone-worse-off/|work=27 March 2013|publisher=Washington Post|accessdate=March 27, 2013}}</ref>
ابرابری درآمد بزرگتر می تواند منجر به انحصار نیروی کار شود و کارفرمایان کمتری نیاز به کارگران کمتری داشته باشند.<ref name=Pigou>{{cite book|last1=Pigou|first1=Arthur C.|title=The Economics of Welfare|date=1932|publisher=Macmillan and Co.|location=London|edition=4th|url=http://www.econlib.org/library/NPDBooks/Pigou/pgEW8.html|accessdate=August 11, 2014|chapter=Part I, Chapter VIII}}</ref><ref name=Lynn>{{cite journal|last1=Lynn|first1=Barry C.|last2=Longman|first2=Phillip|title=Who Broke America’s Jobs Machine?|journal=Washington Monthly|date=March–April 2010|url=http://www.washingtonmonthly.com/features/2010/1003.lynn-longman.html|accessdate=August 11, 2014}}</ref>کارفرمایان باقیمانده میتوانند از کمبود نسبی رقابت استفاده کنندکه منجر به انتخاب کمتر مصرف کنندگان، سوء استفاده از بازار و قیمت واقعی نسبتا بالاتر میشود.<ref name="Castells-Quintana">{{cite journal|last=Castells-Quintana|first=David|last2=Royuela|first2=Vicente|year=2012|title=Unemployment and long-run economic growth: The role of income inequality and urbanisation|url=http://diposit.ub.edu/dspace/bitstream/2445/33140/1/617293.pdf|journal=Investigaciones Regionales|volume=12|issue=24|pages=153–73|accessdate=17 October 2013}}</ref><ref name=Lynn/>
راجارام راجان اقتصاددان بانک مرکزی، معتقد است که «نابرابری‌های سیستماتیک اقتصادی در داخل ایالات متحده و در سراسر جهان خطوط خطای عمیق مالی ایجاد کرده‌اند که بحران‌های مالی را بیشتر از گذشته پیش بینی کرده‌اند» - بحران مالی ۲۰۰۷–۰۸ آخرین نمونه است.<ref name=Lo>{{cite web|last=Lo |first=Andrew W. |title=Reading About the Financial Crisis: A 21-Book Review |url=http://www.argentumlux.org/documents/JEL_6.pdf |work=2012 |publisher=Journal of Economic Literature. |accessdate=November 27, 2013 |deadurl=yes |archiveurl=https://web.archive.org/web/20130113032210/http://www.argentumlux.org/documents/JEL_6.pdf |archivedate=January 13, 2013 |df=mdy}}</ref>برای جبران رکود و کاهش قدرت خرید، فشار سیاسی برای ایجاد اعتبار ساده‌تر برای افراد دارای درآمد پایین و متوسط ​​- به ویژه برای خرید خانه‌ها - و اعتبار ساده‌تر به طور کلی برای حفظ نرخهای پایین بیکاری توسعه یافته است.<ref name=KOEHN>{{cite news|last=Koehn|first=Nancy F.|title=A Call to Fix the Fundamentals (Review of ''Fault Lines: How Hidden Fractures Still Threaten the World Economy'' by Raghuram G. Rajan)|url=https://www.nytimes.com/2010/08/01/business/01shelf.html|accessdate=November 20, 2013|newspaper=New York Times|date=July 31, 2010}}</ref>
===انگیزه های اقتصادی===
 
برخی از اقتصاددانان بر این باورند که یکی از دلایل اصلی نابرابری ممکن است کاهش یافتن انگیزه های اقتصادی باشد به این دلیل است که رفاه مادی و مصرف آشکار با وضعیت مرتبط است. در این دیدگاه، طبقه بندی بالا درآمد (نابرابری بالا) مقدار زیادی از طبقه بندی اجتماعی را ایجاد می کند، که منجر به رقابت بیشتر برای وضعیت می شود.
=== انحصار نیروی کار، تحکیم، و ویرایش رقابت ===
جامعه شناسان مدرن و اقتصاددانان نظیر ژولیت شوور و رابرت فرانک، میزان فعالیت اقتصادی را که تقویت میشود توسط توانایی مصرف برای نشان دادن وضعیت اجتماعی مطالعه کرده اند. شوور ، آمریکایی غریب، استدلال کرد که افزایش نابرابری در دهه 1980 و 1990 به شدت علتی برای افزایش آرمان های درآمد، مصرف افزایش یافته، پس انداز کاهش يافته و بدهی افزایش یافته است.
ابرابری درآمد بزرگتر می‌تواند منجر به انحصار نیروی کار شود و کارفرمایان کمتری نیاز به کارگران کمتری داشته باشند.<ref name=Pigou>{{cite book|last1=Pigou|first1=Arthur C.|title=The Economics of Welfare|date=1932|publisher=Macmillan and Co.|location=London|edition=4th|url=http://www.econlib.org/library/NPDBooks/Pigou/pgEW8.html|accessdate=August 11, 2014|chapter=Part I, Chapter VIII}}</ref><ref name=Lynn>{{cite journal|last1=Lynn|first1=Barry C.|last2=Longman|first2=Phillip|title=Who Broke America’s Jobs Machine?|journal=Washington Monthly|date=March–April 2010|url=http://www.washingtonmonthly.com/features/2010/1003.lynn-longman.html|accessdate=August 11, 2014}}</ref>کارفرمایان باقیمانده می‌توانند از کمبود نسبی رقابت استفاده کنندکه منجر به انتخاب کمتر مصرف‌کنندگان، سوء استفاده از بازار و قیمت واقعی نسبتاً بالاتر می‌شود.<ref name="Castells-Quintana">{{cite journal|last=Castells-Quintana|first=David|last2=Royuela|first2=Vicente|year=2012|title=Unemployment and long-run economic growth: The role of income inequality and urbanisation|url=http://diposit.ub.edu/dspace/bitstream/2445/33140/1/617293.pdf|journal=Investigaciones Regionales|volume=12|issue=24|pages=153–73|accessdate=17 October 2013}}</ref><ref name=Lynn />
در کتاب تب لوکس ، رابرت ح. فرانک استدلال می کند که رضایت از سطوح درآمد، به شدت تحت تاثیر درآمد افراد نسبت به دیگران از نسبت به سطح مطلق آن قرار می گیرد.
 
===رشد اقتصادی===
=== انگیزه‌های اقتصادی ===
====مطالعات پیش از سال 2000====
برخی از اقتصاددانان بر این باورند که یکی از دلایل اصلی نابرابری ممکن است کاهش یافتن انگیزه‌های اقتصادی باشد به این دلیل است که رفاه مادی و مصرف آشکار با وضعیت مرتبط است. در این دیدگاه، طبقه‌بندی بالا درآمد (نابرابری بالا) مقدار زیادی از طبقه‌بندی اجتماعی را ایجاد می‌کند، که منجر به رقابت بیشتر برای وضعیت می‌شود.
ررسی 1999 در مجله ادبیات اقتصادی بیان می کند که نابرابری بالا باعث کاهش رشد می شود، شاید به این دلیل که بی ثباتی اجتماعی و سیاسی را افزایش می دهد.<ref name="The New Growth Evidence"/>این مقاله نیز می گوید:
جامعه شناسان مدرن و اقتصاددانان نظیر ژولیت شوور و رابرت فرانک، میزان فعالیت اقتصادی را که تقویت می‌شود توسط توانایی مصرف برای نشان دادن وضعیت اجتماعی مطالعه کرده‌اند. شوور، آمریکایی غریب، استدلال کرد که افزایش نابرابری در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به شدت علتی برای افزایش آرمان‌های درآمد، مصرف افزایش یافته، پس‌انداز کاهش یافته و بدهی افزایش یافته است.
<Blockquote>چیزی که برای ادبیات رشد غیر معمول است، مطالعاتی هستند که تمایل دارند تا بگویند که در یافته ها اثرات منفی نابرابری بالایی بر رشد بعدی هم رای یا موازی هم میباشند. شواهد توسط همه پذیرفته نشده اند:برخی نویسندگان اشاره می کنند که تمرکز کشورهای ثروتمندتر در انتهای پایین تر طیف نابرابری،کیفیت پایین داده های توزیع،و عدم استحکام به مشخصات ثابت اثرات. با این وجود، حداقل، ساختن پرونده ای که نابرابری برای رشد مناسب است، بسیار سخت است. این به خودی خود یک پیشرفت قابل توجه است. با توجه به شاخصهای داده شده که نابرابری برای رشد اقتصادی مضر است، توجه به مکانیزم های احتمالی حرکت کرده است.... ادبیات به نظر می رسد حرکت می کند ... به سمت بررسی اثرات نابرابری بر نرخ باروری، سرمایه گذاری در آموزش و ثبات سیاسی.<ref name="The New Growth Evidence"/></blockquote>
در کتاب تب لوکس، رابرت ح. فرانک استدلال می‌کند که رضایت از سطوح درآمد، به شدت تحت تأثیر درآمد افراد نسبت به دیگران از نسبت به سطح مطلق آن قرار می‌گیرد.
یک گزارش بانک جهانی در سال 1992 که در مجله اقتصاد توسعه منتشر شد، گفت: نابرابری:<blockquote>منفی است و به شدت با رشد همراه است. این نتیجه به شدت وابسته به فرضیه های مربوط به هر دو نوع رگرسیون رشد یا اندازه گیری نابرابری نیست.اگر چه از لحاظ آماری معنادار است، میزان رابطه بین نابرابری و رشد نسبتا کوچک است.<ref name="Clarke1995">{{cite journal|year=1995|title=More evidence on income distribution and growth|journal=Journal of Development Economics|volume=47|issue=2|pages=403–27|doi=10.1016/0304-3878(94)00069-o|last1=Clarke|first1=George R.G.}}</ref></blockquote>
 
ویلیام بایومُل، اقتصاددان نیویورک، دریافت که نابرابری معناداری رشد را تحریک نمی کند چرا که فقر تولید نیروی کار را کاهش می دهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jpolmod.2007.05.004 |title=On income distribution and growth |journal=Journal of Policy Modeling |volume=29 |issue=4 |pages=545–8 |year=2007 |last1=Baumol |first1=William J. }}</ref>اقتصاددانان Dierk Herzer و Sebastian Vollmer دریافتند که نابرابری درآمد افزایش یافته، رشد اقتصادی را کاهش می دهد، اما رشد خود به نابرابری درآمد را افزایش میدهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jpolmod.2013.02.011 |title=Rising top incomes do not raise the tide |journal=Journal of Policy Modeling |volume=35 |issue=4 |pages=504–19 |year=2013 |last1=Herzer |first1=Dierk |last2=Vollmer |first2=Sebastian }}</ref>
=== رشد اقتصادی ===
[[File:Berg Ostry 2011 Chart 4.gif|thumb|right|400px|برگ و اُستری از صندوق بین المللی پول دریافتند که عوامل موثر بر مدت زمان رشد (و نه نرخ رشد) در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه،برابری درآمد از بازاریابی تجاری سودمندتر است،یا سرمایه گذاری خارجی.<ref name=BergOstryEE /><ref name=BergOstrySD />]]
==== مطالعات پیش از سال ۲۰۰۰ ====
در سال 1993، گالور و زیرا نشان دادند که نابرابری در وجود نقایص بازار اعتباری، تأثیرات مخرب طولانی مدتی بر شکل گیری سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی دارد.{{sfn|Galor|Zeira|1993}}مطالعه 1996 توسط Perotti کانال هایی را بررسی کرد که از طریق آن نابرابری بر رشد اقتصادی ممکن است که تأثیر بگذارد. وی نشان داد که طبق رویکرد نقص بازار اعتباری،نابرابری با سطح پایین تر از تشکیل سرمایه انسانی همراه است(آموزش، تجربه و کارآموزی)و سطح بالاتری از باروری،و در نتیجه سطوح پایینتری از رشد. و دریافت که نابرابری با سطوح بالاتری از توزیع مجدد مالیات همراه است که با سطوح پایین تر رشد از کاهش در پس انداز خصوصی و سرمایه گذاری همراه است. پروتی نتیجه گرفت که"جوامع برابر تر دارای نرخهای باروری پایینتر و نرخهای بالاتر از سرمایه گذاری در آموزش هستند.هر دو در نرخهای بالاتر رشد منعکس می شوند.همچنین جوامع بسیار نابرابر تمایل دارند به شرایط ناپایدار از لحاظ سیاسی و اجتماعی،که در نرخ های پایینتر سرمایه گذاری و در نتیجه رشد منعکس شده است. " <ref>{{cite journal |doi=10.1007/bf00138861 |title=Growth, income distribution, and democracy: What the data say |journal=Journal of Economic Growth |volume=1 |issue=2 |pages=149 |year=1996 |last1=Perotti |first1=Roberto }}</ref>
ررسی ۱۹۹۹ در مجله ادبیات اقتصادی بیان می‌کند که نابرابری بالا باعث کاهش رشد می‌شود، شاید به این دلیل که بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی را افزایش می‌دهد.<ref name="The New Growth Evidence" />این مقاله نیز می‌گوید:
حقیقات اقتصاددان هاروارد رابرت بارو، نشان داد که "رابطه کمی بین نابرابری درآمد و نرخهای رشد و سرمایه گذاری وجود دارد".با توجه به کار Barro در سال های 1999 و 2000، سطح بالای نابرابری رشد را در کشورهای نسبتا فقیر کاهش می دهد، اما رشد را در کشورهای ثروتمند تشویق و تحریک می کند.<ref>{{cite web|url=http://www.nber.org/papers/w7038|title=Inequality, Growth, and Investment|work=NBER}}</ref>{{sfn|Barro|2000}}مطالعه ی سرزمینهای سوئد بین سالهای 1960 تا 2000 نشان داد که تأثیر مثبت نابرابری بر رشد با زمان سربسته پنج سال یا کمتر هست، اما بعد از ده سال رابطه وجود ندارد.<ref>{{cite web|author=Ruth-Aida Nahum|url=https://ideas.repec.org/p/hhs/ifswps/2005_003.html|title=Income Inequality and Growth: a Panel Study of Swedish Counties 1960-2000|date=2 February 2005|publisher=}}</ref>مطالعات مجموعه های بزرگ داده ها نشان داد که هیچ رابطه ای برای هیچ زمان ثابت سربسته ای وجود ندارد<ref name=BanerjeeDuflo/>و تاثیر منفی بر طول مدت رشد دارد.<ref name=BergOstryEE/>
<Blockquote>چیزی که برای ادبیات رشد غیر معمول است، مطالعاتی هستند که تمایل دارند تا بگویند که در یافته‌ها اثرات منفی نابرابری بالایی بر رشد بعدی هم رای یا موازی هم می‌باشند. شواهد توسط همه پذیرفته نشده‌اند:برخی نویسندگان اشاره می‌کنند که تمرکز کشورهای ثروتمندتر در انتهای پایین‌تر طیف نابرابری، کیفیت پایین داده‌های توزیع، و عدم استحکام به مشخصات ثابت اثرات. با این وجود، حداقل، ساختن پرونده‌ای که نابرابری برای رشد مناسب است، بسیار سخت است. این به خودی خود یک پیشرفت قابل توجه است. با توجه به شاخصهای داده شده که نابرابری برای رشد اقتصادی مضر است، توجه به مکانیزم‌های احتمالی حرکت کرده است… ادبیات به نظر می‌رسد حرکت می‌کند … به سمت بررسی اثرات نابرابری بر نرخ باروری، سرمایه‌گذاری در آموزش و ثبات سیاسی.<ref name="The New Growth Evidence" /></blockquote>
====مطالعات پس از سال 2000====
یک گزارش بانک جهانی در سال ۱۹۹۲ که در مجله اقتصاد توسعه منتشر شد، گفت: نابرابری:<blockquote>منفی است و به شدت با رشد همراه است. این نتیجه به شدت وابسته به فرضیه‌های مربوط به هر دو نوع رگرسیون رشد یا اندازه‌گیری نابرابری نیست. اگر چه از لحاظ آماری معنادار است، میزان رابطه بین نابرابری و رشد نسبتاً کوچک است.<ref name="Clarke1995">{{cite journal|year=1995|title=More evidence on income distribution and growth|journal=Journal of Development Economics|volume=47|issue=2|pages=403–27|doi=10.1016/0304-3878(94)00069-o|last1=Clarke|first1=George R.G.}}</ref></blockquote>
طبق اظهارات اقتصاددانان صندوق بین المللی پول، نابرابری در ثروت و درآمد با مدت زمان رشد اقتصادی همبستگی منفی دارد(نه نرخ رشد).<ref name="BergOstryEE" /> سطوح بالایی از نابرابری نه تنها مانع از رفاه اقتصادی نمیشود، بلکه مانع از کیفیت نهادهای کشور و سطح تحصیلات بالا میشود.<ref name="Easterly2007">{{cite journal|year=2007|title=Inequality does cause underdevelopment: Insights from a new instrument|journal=Journal of Development Economics|volume=84|issue=2|pages=755–76|doi=10.1016/j.jdeveco.2006.11.002|last1=Easterly|first1=William}}</ref>طبق گفته اقتصاددانان کارکنان صندوق بین المللی پول، "اگر سهم درآمد از 20 درصد (ثروتمند) افزایش یابد، رشد تولید ناخالص داخلی عملا در میان مدت کاهش می یابد، و پیشنهاد می کند که مزایای آن نادیده گرفته نشود. در مقابل، افزایش سهم درآمد پایین 20 درصدی (فقرا) با رشد تولید ناخالص داخلی بالاتر همراه است. طبقه فقرا و طبقه متوسط ​​برای رشد بیشتر از طریق تعدادی از کانال های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وابسته به هم هستند."<ref>{{cite book|date=June 2015|last1=Dabla-Norris|first1=Era|title=Causes and Consequences of Income Inequality: A Global Perspective|url=https://www.imf.org/external/pubs/ft/sdn/2015/sdn1513.pdf|publisher=International Monetary Fund|accessdate=29 June 2015|display-authors=etal}}</ref>
ویلیام بایومُل، اقتصاددان نیویورک، دریافت که نابرابری معناداری رشد را تحریک نمی‌کند چرا که فقر تولید نیروی کار را کاهش می‌دهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jpolmod.2007.05.004 |title=On income distribution and growth |journal=Journal of Policy Modeling |volume=29 |issue=4 |pages=545–8 |year=2007 |last1=Baumol |first1=William J.}}</ref>اقتصاددانان Dierk Herzer و Sebastian Vollmer دریافتند که نابرابری درآمد افزایش یافته، رشد اقتصادی را کاهش می‌دهد، اما رشد خود به نابرابری درآمد را افزایش می‌دهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jpolmod.2013.02.011 |title=Rising top incomes do not raise the tide |journal=Journal of Policy Modeling |volume=35 |issue=4 |pages=504–19 |year=2013 |last1=Herzer |first1=Dierk |last2=Vollmer |first2=Sebastian}}</ref>
با این حال، کارهای بیشتری انجام شده در سال 2015 توسط Sutirtha Bagchi و Jan Svjnar نشان می دهد که تنها نابرابری ناشی از فساد و جنون است که به رشد اقتصادی آسیب میرساند. .وقتی که آنها برای این واقعیت که بعضی از نابرابریها از طریق بیلیونرها با استفاده از ارتباطات سیاسی آنها ایجاد می شود، کنترل می شود، به نظر می رسد نابرابری ناشی از نیروهای بازار تاثیری بر رشد ندارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jce.2015.04.002 |title=Does wealth inequality matter for growth? The effect of billionaire wealth, income distribution, and poverty |journal=Journal of Comparative Economics |volume=43 |issue=3 |pages=505–30 |year=2015 |last1=Bagchi |first1=Sutirtha |last2=Svejnar |first2=Jan }}</ref>
[[File:Berg Ostry 2011 Chart 4.gif|thumb|right|400px|برگ و اُستری از صندوق بین‌المللی پول دریافتند که عوامل مؤثر بر مدت زمان رشد (و نه نرخ رشد) در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، برابری درآمد از بازاریابی تجاری سودمندتر است، یا سرمایه‌گذاری خارجی.<ref name=BergOstryEE /><ref name=BergOstrySD />]]
مطالعات بر روی نابرابری درآمد و رشد گاهی اوقات شواهدی را تایید کرد که فرضیه منحنی کوزنتس را نشان می دهد که بیان می کند که با توسعه اقتصادی، ابتدا نابرابری افزایش می یابد و سپس کاهش می یابد.<ref name=Clarke1995/>اقتصاددان Thomas Piketty این مفهوم را به چالش می کشد، ادعا می کند که از سال 1914 تا 1945 جنگها و "شوک های سیاسی و اقتصادی خشونت آمیز" نابرابری را کاهش داد. علاوه بر این، Piketty استدلال می کند که فرضیه "جادویی"منحنی کوزنتس، با تاکید بر توازن رشد اقتصادی در بلند مدت، نمی تواند افزایش قابل توجهی در نابرابری اقتصادی در سراسر جهان توسعه یافته از دهه 1970 در نظر بگیرد.<ref>[[Thomas Piketty]]. ''[[Capital in the Twenty-First Century]].'' [[Harvard University Press]], 2014. pp. 15-16. {{ISBN|067443000X}}</ref>
در سال ۱۹۹۳، گالور و زیرا نشان دادند که نابرابری در وجود نقایص بازار اعتباری، تأثیرات مخرب طولانی مدتی بر شکل گیری سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی دارد.{{sfn|Galor|Zeira|1993}}مطالعه ۱۹۹۶ توسط Perotti کانال‌هایی را بررسی کرد که از طریق آن نابرابری بر رشد اقتصادی ممکن است که تأثیر بگذارد. وی نشان داد که طبق رویکرد نقص بازار اعتباری، نابرابری با سطح پایین‌تر از تشکیل سرمایه انسانی همراه است (آموزش، تجربه و کارآموزی) و سطح بالاتری از باروری، و در نتیجه سطوح پایینتری از رشد؛ و دریافت که نابرابری با سطوح بالاتری از توزیع مجدد مالیات همراه است که با سطوح پایین‌تر رشد از کاهش در پس‌انداز خصوصی و سرمایه‌گذاری همراه است. پروتی نتیجه گرفت که"جوامع برابر تر دارای نرخهای باروری پایینتر و نرخهای بالاتر از سرمایه گذاری در آموزش هستند. هر دو در نرخهای بالاتر رشد منعکس می‌شوند. همچنین جوامع بسیار نابرابر تمایل دارند به شرایط ناپایدار از لحاظ سیاسی و اجتماعی، که در نرخ‌های پایینتر سرمایه گذاری و در نتیجه رشد منعکس شده است. "<ref>{{cite journal |doi=10.1007/bf00138861 |title=Growth, income distribution, and democracy: What the data say |journal=Journal of Economic Growth |volume=1 |issue=2 |pages=149 |year=1996 |last1=Perotti |first1=Roberto}}</ref>
====مکانیسم ها====
حقیقات اقتصاددان هاروارد رابرت بارو، نشان داد که «رابطه کمی بین نابرابری درآمد و نرخهای رشد و سرمایه گذاری وجود دارد». با توجه به کار Barro در سال‌های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰، سطح بالای نابرابری رشد را در کشورهای نسبتاً فقیر کاهش می‌دهد، اما رشد را در کشورهای ثروتمند تشویق و تحریک می‌کند.<ref>{{cite web|url=http://www.nber.org/papers/w7038|title=Inequality, Growth, and Investment|work=NBER}}</ref>{{sfn|Barro|2000}}مطالعهٔ سرزمینهای سوئد بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ نشان داد که تأثیر مثبت نابرابری بر رشد با زمان سربسته پنج سال یا کمتر هست، اما بعد از ده سال رابطه وجود ندارد.<ref>{{cite web|author=Ruth-Aida Nahum|url=https://ideas.repec.org/p/hhs/ifswps/2005_003.html|title=Income Inequality and Growth: a Panel Study of Swedish Counties 1960-2000|date=2 February 2005|publisher=}}</ref>مطالعات مجموعه‌های بزرگ داده‌ها نشان داد که هیچ رابطه‌ای برای هیچ زمان ثابت سربسته‌ای وجود ندارد<ref name=BanerjeeDuflo />و تأثیر منفی بر طول مدت رشد دارد.<ref name=BergOstryEE />
به گفته اقتصاددان Branko Milanovic، در حالی که به طور سنتی اقتصاددانان فکر کردند که نابرابری برای رشد خوب بود.<blockquote>"این دیدگاه که نابرابری درآمد به رشد اقتصادی آسیب میزند - یا اینکه برابری بهبود یافته میتواند به پایدار شدن رشد کمک کند - در سالهای اخیر به طور گسترده ای استفاده و نگه داشته شده است.دلیل اصلی این تغییر اهمیت فزاینده سرمایه انسانی در توسعه است.هنگامی که سرمایه فیزیکی مهم بود، پس انداز و سرمایه گذاری کلیدی بود.سپس مهم بود که یک گروه بزرگ از افراد ثروتمند که بتوانند درآمد بیشتری نسبت به فقرا پس انداز کنند و آن را در سرمایه فیزیکی سرمایه گذاری کنند.اما اکنون که سرمایه انسانی کمتر از ماشین آلات است، آموزش گسترده به رشد راز شده است. "<ref name="more"/></blockquote>
 
==== مطالعات پس از سال ۲۰۰۰ ====
طبق اظهارات اقتصاددانان صندوق بین‌المللی پول، نابرابری در ثروت و درآمد با مدت زمان رشد اقتصادی همبستگی منفی دارد (نه نرخ رشد).<ref name="BergOstryEE" /> سطوح بالایی از نابرابری نه تنها مانع از رفاه اقتصادی نمی‌شود، بلکه مانع از کیفیت نهادهای کشور و سطح تحصیلات بالا می‌شود.<ref name="Easterly2007">{{cite journal|year=2007|title=Inequality does cause underdevelopment: Insights from a new instrument|journal=Journal of Development Economics|volume=84|issue=2|pages=755–76|doi=10.1016/j.jdeveco.2006.11.002|last1=Easterly|first1=William}}</ref>طبق گفته اقتصاددانان کارکنان صندوق بین‌المللی پول، «اگر سهم درآمد از ۲۰ درصد (ثروتمند) افزایش یابد، رشد تولید ناخالص داخلی عملا در میان مدت کاهش می‌یابد، و پیشنهاد می‌کند که مزایای آن نادیده گرفته نشود. در مقابل، افزایش سهم درآمد پایین ۲۰ درصدی (فقرا) با رشد تولید ناخالص داخلی بالاتر همراه است. طبقه فقرا و طبقه متوسط ​​برای رشد بیشتر از طریق تعدادی از کانال‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وابسته به هم هستند.»<ref>{{cite book|date=June 2015|last1=Dabla-Norris|first1=Era|title=Causes and Consequences of Income Inequality: A Global Perspective|url=https://www.imf.org/external/pubs/ft/sdn/2015/sdn1513.pdf|publisher=International Monetary Fund|accessdate=29 June 2015|display-authors=etal}}</ref>
با این حال، کارهای بیشتری انجام شده در سال ۲۰۱۵ توسط Sutirtha Bagchi و Jan Svjnar نشان می‌دهد که تنها نابرابری ناشی از فساد و جنون است که به رشد اقتصادی آسیب می‌رساند. . وقتی که آنها برای این واقعیت که بعضی از نابرابریها از طریق بیلیونرها با استفاده از ارتباطات سیاسی آنها ایجاد می‌شود، کنترل می‌شود، به نظر می‌رسد نابرابری ناشی از نیروهای بازار تأثیری بر رشد ندارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jce.2015.04.002 |title=Does wealth inequality matter for growth? The effect of billionaire wealth, income distribution, and poverty |journal=Journal of Comparative Economics |volume=43 |issue=3 |pages=505–30 |year=2015 |last1=Bagchi |first1=Sutirtha |last2=Svejnar |first2=Jan}}</ref>
مطالعات بر روی نابرابری درآمد و رشد گاهی اوقات شواهدی را تأیید کرد که فرضیه منحنی کوزنتس را نشان می‌دهد که بیان می‌کند که با توسعه اقتصادی، ابتدا نابرابری افزایش می‌یابد و سپس کاهش می‌یابد.<ref name=Clarke1995 />اقتصاددان Thomas Piketty این مفهوم را به چالش می‌کشد، ادعا می‌کند که از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۴۵ جنگها و «شوک‌های سیاسی و اقتصادی خشونت آمیز» نابرابری را کاهش داد. علاوه بر این، Piketty استدلال می‌کند که فرضیه «جادویی» منحنی کوزنتس، با تأکید بر توازن رشد اقتصادی در بلند مدت، نمی‌تواند افزایش قابل توجهی در نابرابری اقتصادی در سراسر جهان توسعه یافته از دهه ۱۹۷۰ در نظر بگیرد.<ref>[[Thomas Piketty]]. ''[[Capital in the Twenty-First Century]].'' [[Harvard University Press]], 2014. pp. 15-16. {{ISBN|067443000X}}</ref>
 
==== مکانیسم‌ها ====
به گفته اقتصاددان Branko Milanovic، در حالی که به طور سنتی اقتصاددانان فکر کردند که نابرابری برای رشد خوب بود.<blockquote>"این دیدگاه که نابرابری درآمد به رشد اقتصادی آسیب می‌زند - یا اینکه برابری بهبود یافته می‌تواند به پایدار شدن رشد کمک کند - در سالهای اخیر به طور گسترده‌ای استفاده و نگه داشته شده است. دلیل اصلی این تغییر اهمیت فزاینده سرمایه انسانی در توسعه است. هنگامی که سرمایه فیزیکی مهم بود، پس انداز و سرمایه گذاری کلیدی بود. سپس مهم بود که یک گروه بزرگ از افراد ثروتمند که بتوانند درآمد بیشتری نسبت به فقرا پس انداز کنند و آن را در سرمایه فیزیکی سرمایه گذاری کنند. اما اکنون که سرمایه انسانی کمتر از ماشین آلات است، آموزش گسترده به رشد راز شده است. "<ref name="more" /></blockquote>
زمانی که توزیع درآمد ناهموار است و تمایل به کاهش "شکافهای درآمد بین نیروی کار ماهر و غیر متخصص" دارد، "آموزش جامع در دسترس" در هر دو مورد دشوار است."
به نظر نمی رسدنمی‌رسد مشکلات اقتصادی مستقل بدهی ،بدهی، به سیاست هایسیاست‌های توزیع مجدد در اروپا بستگی داشته باشد. به استثنای ایرلند، کشورهایی که در سال 2011۲۰۱۱ در معرض خطر پیش بینی قرار دارند (یونان، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال) برای جینی بالا بود سطح نابرابری درآمد را در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی اندازه گیریاندازه‌گیری کرد. همانطورهمان‌طور که توسط شاخص جینی اندازه گیریاندازه‌گیری شده بود، یونان در سال 2008۲۰۰۸ دارای نابرابری درآمد بیشتری نسبت به آلمان از لحاظ اقتصادی بود.<ref>[http://www.tnr.com/blog/timothy-noah/98781/inequality-necessary "Is Inequality Necessary?"] by Timothy Noah, ''The New Republic'' December 20, 2011</ref>
 
====رشد عادلانه====
==== رشد عادلانه ====
با در نظر گرفتن نقش مرکزی رشد اقتصادی که میتواند به طور بالقوه بازی کند در توسعه انسانی،کاهش فقر و دستیابی به اهداف توسعه هزاره،به طور گسترده درک میشود که در میان جامعه توسعه تلاشهای زیادی باید شود که مشارکت بخشهای فقیتر جامعه را در رشد اقتصادی تضمین کند.<ref name=ODI>Claire Melamed, Kate Higgins and Andy Sumner (2010) [http://www.odi.org.uk/resources/details.asp?id=4892&title=millennium-development-goals-equitable-growth-policy-brief Economic growth and the MDGs] [[Overseas Development Institute]]</ref><ref>{{cite news|last1=Anand|first1=Rahul|title=Inclusive growth revisited: Measurement and evolution|url=http://www.voxeu.org/article/inclusive-growth-revisited-measurement-and-evolution|accessdate=13 January 2015|work=VoxEU.org|publisher=Centre for Economic Policy Research|date=17 August 2013|display-authors=etal}}</ref><ref>{{cite web|last1=Anand|first1=Rahul|title=Inclusive Growth: Measurement and Determinants|url=http://www.imf.org/external/pubs/ft/wp/2013/wp13135.pdf|number=WP/13/135|publisher=International Monetary Fund|location=Asia Pacific Department|accessdate=13 January 2015|series=IMF Working Paper|date=May 2013|display-authors=etal}}</ref><ref>{{Cite book|url=http://routledge-ny.com/books/details/9781138840799/|title=Inclusive Growth, Development and Welfare Policy: A Critical Assessment|last=|first=|date=2015|publisher=Routledge|year=|isbn=9781138840799|editor-last=Hasmath|editor-first=Reza|location=|pages=|language=en|quote=|via=}}</ref>تأثیر رشد اقتصادی بر کاهش فقر - ​​انعطاف پذیری رشد فقر- می تواند به سطح موجود نابرابری بستگی داشته باشد.<ref>{{cite journal|last1=Ranieri|first1=Rafael|last2=Ramos|first2=Raquel Almeida|title=Inclusive Growth: Building up a Concept|date=March 2013|volume=104|url=http://www.ipc-undp.org/pub/IPCWorkingPaper104.pdf|accessdate=13 January 2015|series=Working Paper|publisher=International Policy Centre for Inclusive Growth|location=Brazil|issn=1812-108X}}</ref><ref>Bourguignon, Francois, [https://books.google.com/books?id=9w_lZjWGYNMC&pg=PA27&lpg=PA27&dq=inequality+and+growth+quah&source=bl&ots=2bQ2pnXa5J&sig=nOZ6nczXM7BM21s_OS2Itf1rAsY&hl=en&ei=1fKUSejrE6CYNcbNofEL&sa=X&oi=book_result&resnum=3&ct=result#PPA1,M1 "Growth Elasticity of Poverty Reduction: Explaining Heterogeneity across Countries and Time Periods"] in ''Inequality and Growth'', Ch. 1.</ref>به عنوان مثال، با نابرابری کم، یک کشور با نرخ رشد 2 درصدی در سر و 40 در صد از جمعیت آن در فقر زندگی می کند، در ده سال فقر می تواند به نصف کاهش یابد،اما یک کشور با نابرابری بالا تقریبا 60 سال طول خواهد کشید تا به همان کاهش دست یابد.<ref>Ravallion, M. (2007) Inequality is bad for the poor in S. Jenkins and J. Micklewright, (eds.) Inequality and Poverty Re-examined, Oxford University Press, Oxford.</ref><ref>Elena Ianchovichina and Susanna Lundstrom, 2009. [http://www-wds.worldbank.org/external/default/WDSContentServer/IW3P/IB/2009/03/03/000158349_20090303083943/Rendered/PDF/WPS4851.pdf "Inclusive growth analytics: Framework and application"], Policy Research Working Paper Series 4851, The World Bank.</ref>به گفته دبیر کل سازمان ملل متحد بان کی مون:"در حالی که رشد اقتصادی ضروری است، برای پیشرفت در کاهش فقر کافی نیست."<ref name=ODI/>سیاست رقابت در نظر گرفته شده که با استفاده از جلوگیری کردن از شرکتهایی که از قدرت بازار سوء استفاده میکنند، به رشد فراگیر کمک کند.<ref>{{cite web|last1=Fabienne|first1=Ilzkovitz|last2=Dierx|first2=Adriaan|title=Competition policy and inclusive growth|url=http://voxeu.org/article/competition-policy-and-inclusive-growth|website=VOX EU|publisher=CEPR|accessdate=19 June 2016|date=19 June 2016}}</ref>
با در نظر گرفتن نقش مرکزی رشد اقتصادی که می‌تواند به طور بالقوه بازی کند در توسعه انسانی، کاهش فقر و دستیابی به اهداف توسعه هزاره، به طور گسترده درک می‌شود که در میان جامعه توسعه تلاشهای زیادی باید شود که مشارکت بخشهای فقیتر جامعه را در رشد اقتصادی تضمین کند.<ref name=ODI>Claire Melamed, Kate Higgins and Andy Sumner (2010) [http://www.odi.org.uk/resources/details.asp?id=4892&title=millennium-development-goals-equitable-growth-policy-brief Economic growth and the MDGs] [[Overseas Development Institute]]</ref><ref>{{cite news|last1=Anand|first1=Rahul|title=Inclusive growth revisited: Measurement and evolution|url=http://www.voxeu.org/article/inclusive-growth-revisited-measurement-and-evolution|accessdate=13 January 2015|work=VoxEU.org|publisher=Centre for Economic Policy Research|date=17 August 2013|display-authors=etal}}</ref><ref>{{cite web|last1=Anand|first1=Rahul|title=Inclusive Growth: Measurement and Determinants|url=http://www.imf.org/external/pubs/ft/wp/2013/wp13135.pdf|number=WP/13/135|publisher=International Monetary Fund|location=Asia Pacific Department|accessdate=13 January 2015|series=IMF Working Paper|date=May 2013|display-authors=etal}}</ref><ref>{{Cite book|url=http://routledge-ny.com/books/details/9781138840799/|title=Inclusive Growth, Development and Welfare Policy: A Critical Assessment|last=|first=|date=2015|publisher=Routledge|year=|isbn=978-1-138-84079-9|editor-last=Hasmath|editor-first=Reza|location=|pages=|language=en|quote=|via=}}</ref>تأثیر رشد اقتصادی بر کاهش فقر - ​​انعطاف‌پذیری رشد فقر- می‌تواند به سطح موجود نابرابری بستگی داشته باشد.<ref>{{cite journal|last1=Ranieri|first1=Rafael|last2=Ramos|first2=Raquel Almeida|title=Inclusive Growth: Building up a Concept|date=March 2013|volume=104|url=http://www.ipc-undp.org/pub/IPCWorkingPaper104.pdf|accessdate=13 January 2015|series=Working Paper|publisher=International Policy Centre for Inclusive Growth|location=Brazil|issn=1812-108X}}</ref><ref>Bourguignon, Francois, [https://books.google.com/books?id=9w_lZjWGYNMC&pg=PA27&lpg=PA27&dq=inequality+and+growth+quah&source=bl&ots=2bQ2pnXa5J&sig=nOZ6nczXM7BM21s_OS2Itf1rAsY&hl=en&ei=1fKUSejrE6CYNcbNofEL&sa=X&oi=book_result&resnum=3&ct=result#PPA1,M1 "Growth Elasticity of Poverty Reduction: Explaining Heterogeneity across Countries and Time Periods"] in ''Inequality and Growth'', Ch. 1.</ref>به عنوان مثال، با نابرابری کم، یک کشور با نرخ رشد ۲ درصدی در سر و ۴۰ در صد از جمعیت آن در فقر زندگی می‌کند، در ده سال فقر می‌تواند به نصف کاهش یابد، اما یک کشور با نابرابری بالا تقریباً ۶۰ سال طول خواهد کشید تا به همان کاهش دست یابد.<ref>Ravallion, M. (2007) Inequality is bad for the poor in S. Jenkins and J. Micklewright, (eds.) Inequality and Poverty Re-examined, Oxford University Press, Oxford.</ref><ref>Elena Ianchovichina and Susanna Lundstrom, 2009. [http://www-wds.worldbank.org/external/default/WDSContentServer/IW3P/IB/2009/03/03/000158349_20090303083943/Rendered/PDF/WPS4851.pdf "Inclusive growth analytics: Framework and application"], Policy Research Working Paper Series 4851, The World Bank.</ref>به گفته دبیر کل سازمان ملل متحد بان کی مون: «در حالی که رشد اقتصادی ضروری است، برای پیشرفت در کاهش فقر کافی نیست.»<ref name=ODI />سیاست رقابت در نظر گرفته شده که با استفاده از جلوگیری کردن از شرکتهایی که از قدرت بازار سوء استفاده می‌کنند، به رشد فراگیر کمک کند.<ref>{{cite web|last1=Fabienne|first1=Ilzkovitz|last2=Dierx|first2=Adriaan|title=Competition policy and inclusive growth|url=http://voxeu.org/article/competition-policy-and-inclusive-growth|website=VOX EU|publisher=CEPR|accessdate=19 June 2016|date=19 June 2016}}</ref>
===مسکن===
 
در بسیاری از کشورهای فقیر و در حال توسعه بیشتر زمین و مسکن در خارج از سیستم ثبت نام مالکیت رسمی و قانونی برگزار می شود. خیلی از اموال ثبت نشده در قالب غير رسمی از طريق انجمن های مختلف و ترتيبات ديگر برگزار می شود. دلایل مالکیت بیش از حد قانونی شامل خط قرمز اداری فرعی در خرید ملک و ساخت و ساز است؛ در برخی از کشورها می توان بیش از 200 مرحله و تا 14 سال برای ساخت زمین های دولتی انجام داد. از دیگر عللی که مالکیت بیش از حد قانونی شکست میخورد این است که اسناد معامله را تایید نکنند یا اسناد معامله تایید میکنند ولی در نمایندگی رسمی ثبت نمیکنند.<ref name="Desoto_2000">
=== مسکن ===
{{cite book
در بسیاری از کشورهای فقیر و در حال توسعه بیشتر زمین و مسکن در خارج از سیستم ثبت نام مالکیت رسمی و قانونی برگزار می‌شود. خیلی از اموال ثبت نشده در قالب غیررسمی از طریق انجمن‌های مختلف و ترتیبات دیگر برگزار می‌شود. دلایل مالکیت بیش از حد قانونی شامل خط قرمز اداری فرعی در خرید ملک و ساخت و ساز است؛ در برخی از کشورها می‌توان بیش از ۲۰۰ مرحله و تا ۱۴ سال برای ساخت زمین‌های دولتی انجام داد. از دیگر عللی که مالکیت بیش از حد قانونی شکست می‌خورد این است که اسناد معامله را تأیید نکنند یا اسناد معامله تأیید می‌کنند ولی در نمایندگی رسمی ثبت نمی‌کنند.<ref name="Desoto_2000">{{cite book
|title=The Mystery of Capital: Why Capitalism Triumphs in the West and Fails Everywhere Else
|last=De Soto
سطر ۶۰۰ ⟵ ۶۲۰:
|isbn= 978-0-465-01614-3}}
{{pn|date=June 2017}}</ref>
کنترل اجاره در برزیل به طور چشمگیری درصد مسکن قانونی را نسبت به مسکن غیر قانونیغیرقانونی کاهش داد، که عرضه بسیار بهتری برای تعادل تقاضا داشت.<ref name="Desoto_2000" />
تعدادی از محققان (دیوید روددا،<ref name="Rodda 1994">{{Cite thesis|title=Rich Man, Poor Renter: A Study of the Relationship Between the Income Distribution and Low Cost Rental Housing|author=David T Rodda|date=1994|publisher=Harvard University}}</ref>جاکوب ویکدور<ref name="Vigdor 2002">{{cite web|author= Vigdor, Jacob|title= Does Gentrification Harm the Poor?| url =http://muse.jhu.edu/login?auth=0&type=summary&url=/journals/brookings-wharton_papers_on_urban_affairs/v2002/2002.1vigdor.html
تعدادی از محققان (دیوید روددا،<ref name="Rodda 1994">
| publisher = Brookings-Wharton Papers on Urban Affairs|year= 2002}}</ref>و جاننا ماتلاک) استدلال می‌کنند که کمبود مسکن ارزان قیمت - حداقل در آمریکا - قسمتی از آن ناشی از نابرابری درآمد است.<ref name="MatlackVigdor2006">{{cite journal |doi=10.1016/j.jhe.2008.06.004 |title=Do rising tides lift all prices? Income inequality and housing affordability |journal=Journal of Housing Economics |volume=17 |issue=3 |pages=212–24 |year=2008 |last1=Matlack |first1=Janna L. |last2=Vigdor |first2=Jacob L.}}</ref>دیوید رودا<ref name="Rodda 1994" /><ref>(cited in Matlack ''Do Rising Tides Lift All Prices? Income Inequality and Housing Affordability'', 2006)</ref>اشاره کرد که از سال ۱۹۸۴ و ۱۹۹۱، تعداد واحدهای اجاره‌ای با کیفیت به دلیل افزایش تقاضا برای مسکن با کیفیت بالا کاهش یافت.<ref name="Rodda 1994" />رای مثال، در شرق نیویورک، از طریق جابه جایی محله‌های قدیمی تر، قیمت اجاره به سرعت افزایش یافت، زیرا صاحبخانه‌ها ساکنان جدیدی را که تمایل به پرداخت نرخ بالای بازار برای مسکن داشتند، پیدا کردند و خانواده‌های با درآمد پایینتر را بدون واحدهای اجاره‌ای رفتند (درآوردند).
{{Cite thesis|title=Rich Man, Poor Renter: A Study of the Relationship Between the Income Distribution and Low Cost Rental Housing|author=David T Rodda|date=1994|publisher=Harvard University}}</ref>جاکوب ویکدور<ref name="Vigdor 2002">{{cite web|author= Vigdor, Jacob|title= Does Gentrification Harm the Poor?| url =http://muse.jhu.edu/login?auth=0&type=summary&url=/journals/brookings-wharton_papers_on_urban_affairs/v2002/2002.1vigdor.html
 
| publisher = Brookings-Wharton Papers on Urban Affairs|year= 2002}}</ref>و جاننا ماتلاک) استدلال می کنند که کمبود مسکن ارزان قیمت - حداقل در آمریکا - قسمتی از آن ناشی از نابرابری درآمد است.<ref name="MatlackVigdor2006">{{cite journal |doi=10.1016/j.jhe.2008.06.004 |title=Do rising tides lift all prices? Income inequality and housing affordability |journal=Journal of Housing Economics |volume=17 |issue=3 |pages=212–24 |year=2008 |last1=Matlack |first1=Janna L. |last2=Vigdor |first2=Jacob L. }}</ref>دیوید رودا<ref name="Rodda 1994"/><ref>(cited in Matlack ''Do Rising Tides Lift All Prices? Income Inequality and Housing Affordability'', 2006)</ref>اشاره کرد که از سال 1984 و 1991، تعداد واحدهای اجاره ای با کیفیت به دلیل افزایش تقاضا برای مسکن با کیفیت بالا کاهش یافت.<ref name="Rodda 1994" />رای مثال، در شرق نیویورک، از طریق جابه جایی محله های قدیمی تر، قیمت اجاره به سرعت افزایش یافت، زیرا صاحبخانه ها ساکنان جدیدی را که تمایل به پرداخت نرخ بالای بازار برای مسکن داشتند،پیدا کردند و خانواده های با درآمد پایینتر را بدون واحدهای اجاره ای رفتند (درآوردند).
=== فقر ===
آکسفام ادعا می کندمی‌کند که بدتر شدن نابرابری مانع مبارزه با فقر جهانی می شودمی‌شود. گزارش سال 2013۲۰۱۳ از گروه اعلام کرد که 240۲۴۰ میلیارد دلار اضافه شده به ثروت ثروتمندترین میلیاردرها در سال 2012۲۰۱۲ به اندازه کافی بود تا چهار برابر فقر شدید را به پایان برساند. جرمی هابز، مدیر اجرایی آکسفام، گفت: "«ما دیگر نمی توانیمنمی‌توانیم تظاهر کنیم که ایجاد ثروت برای چند نفر به ناچار به نفع بسیاری خواهد بود. اغلب این معکوس درست است."»<ref name="OXF-20130119">{{cite web |last=Slater |first=John |title=Annual income of richest 100 people enough to end global poverty four times over |url=http://www.oxfam.org/en/pressroom/pressrelease/2013-01-19/annual-income-richest-100-people-enough-end-global-poverty-four-times |date=January 19, 2013 |work=[[Oxfam]] |accessdate=September 20, 2014 }}</ref><ref name="WP-20130120">{{cite news |last=Khazan |first=Olga |title=Can we fight poverty by ending extreme wealth? |url=http://www.washingtonpost.com/blogs/worldviews/wp/2013/01/20/oxfam-poverty-income-inequality/ |date=January 20, 2013 |work=[[Washington Post]] |accessdate=September 20, 2014 }}</ref><ref name="BBC-20130118">{{cite news |authors=BBC Staff |title=Oxfam seeks 'new deal' on inequality from world leaders |url=http://www.bbc.co.uk/news/uk-21094962 |date=January 18, 2013 |work=[[BBC News]] |accessdate=September 20, 2014 }}</ref>
جاراد برنشتاین و الیس گولد از موسسهمؤسسه سیاست اقتصادی پیشنهاد می کنندمی‌کنند که اگر نابرابری در چند دهه گذشته افزایش نیافته باشد، فقر در ایالات متحده می تواندمی‌تواند به میزان قابل توجهی کاهش یابد.<ref>Jared Bernstein (January 13, 2014). [https://economix.blogs.nytimes.com/2014/01/13/poverty-and-inequality-in-charts/?_php=true&_type=blogs&_r=0 Poverty and Inequality, in Charts]. ''[[The New York Times]]'' Retrieved September 20, 2014.</ref><ref>Elise Gould (January 15, 2014). [http://www.epi.org/blog/matter-measure-poverty-poverty-rate-economic/ No Matter How We Measure Poverty, the Poverty Rate Would Be Much Lower If Economic Growth Were More Broadly Shared]. [[Economic Policy Institute]]. Retrieved September 20, 2014.</ref>
 
===محیط زیست===
=== محیط زیست ===
هرچه نابرابری اقتصادی کوچکتر باشد، زباله و آلودگی بیشتر ایجاد می شود و در بسیاری موارد سبب تخریب بیشتر محیط زیست می شود. ین را می توان با این واقعیت توضیح داد که زمانی که مردم فقیر در جامعه ثروتمند تر شوند، انتشار سالانه کربن خود را افزایش می دهند. ین رابطه توسط منحنی محیط زیست کوزنتس بیان شده است.<ref>{{cite web|url=http://www.shapingtomorrowsworld.org/hauptInequality.html|title=Unexpected connections: Income inequality and environmental degradation|work=shapingtomorrowsworld.org}}</ref>{{failed verification|date=June 2015}}<ref>Shafik, Nemat. 1994. Economic development and environmental quality: an econometric analysis. ''Oxford Economic Papers'' 46 (October): 757–73</ref><ref>Baland, J.-M., Bardan, P., & Bowles, S. (Eds.). (2007). Inequality, cooperation, and environmental sustainability. Princeton: Princeton University Press.{{pn|date=June 2017}}</ref><ref>{{cite journal | last1 = Boyce | first1 = J. K. | year = 1994 | title = Inequality as a cause of environmental degradation | url = | journal = Ecological Economics | volume = 11 | issue = | pages = 169–78 | doi=10.1016/0921-8009(94)90198-8}}</ref>لازم به ذکر است که در اینجا، با این وجود، در موارد خاص، با نابرابری اقتصادی بزرگ، هنوز اتلاف و آلودگی ایجاد نشده است زیرا دفع زباله / آلودگی پس از آن پاکسازی می شود (تصفیه آب، فیلتر کردن، ...)<ref>[http://awsassets.panda.org/downloads/wwf_environmental_sustainability_and_equality.pdf WWF's sustainability and equality paper]</ref>... همچنین توجه داشته باشید که تمام افزایش در تخریب محیط زیست، نتیجه افزایش انتشار توسط هر فرد است که که در یک ضریب فزاینده ضرب می شود. با این حال، اگر افراد کمتری وجود داشته باشد، این ضریب فزاینده کمتر خواهد بود و بنابراین میزان تخریب محیطی نیز پایین خواهد بود.به همین ترتیب، سطح بالای جمعیت فعلی تاثیر زیادی بر این می گذارد.
هرچه نابرابری اقتصادی کوچکتر باشد، زباله و آلودگی بیشتر ایجاد می‌شود و در بسیاری موارد سبب تخریب بیشتر محیط زیست می‌شود. ین را می‌توان با این واقعیت توضیح داد که زمانی که مردم فقیر در جامعه ثروتمند تر شوند، انتشار سالانه کربن خود را افزایش می‌دهند. ین رابطه توسط منحنی محیط زیست کوزنتس بیان شده است.<ref>{{cite web|url=http://www.shapingtomorrowsworld.org/hauptInequality.html|title=Unexpected connections: Income inequality and environmental degradation|work=shapingtomorrowsworld.org}}</ref>{{failed verification|date=June 2015}}<ref>Shafik, Nemat. 1994. Economic development and environmental quality: an econometric analysis. ''Oxford Economic Papers'' 46 (October): 757–73</ref><ref>Baland, J. -M. , Bardan, P. , & Bowles, S. (Eds.). (2007). Inequality, cooperation, and environmental sustainability. Princeton: Princeton University Press.{{pn|date=June 2017}}</ref><ref>{{cite journal | last1 = Boyce | first1 = J. K. | year = 1994 | title = Inequality as a cause of environmental degradation | url = | journal = Ecological Economics | volume = 11 | issue = | pages = 169–78 | doi=10.1016/0921-8009(94)90198-8}}</ref>لازم است ذکر شود که در اینجا، با این وجود، در موارد خاص، با نابرابری اقتصادی بزرگ، هنوز اتلاف و آلودگی ایجاد نشده است زیرا دفع زباله / آلودگی پس از آن پاکسازی می‌شود (تصفیه آب، فیلتر کردن، ...).<ref>[http://awsassets.panda.org/downloads/wwf_environmental_sustainability_and_equality.pdf WWF's sustainability and equality paper]</ref>.. همچنین توجه داشته باشید که تمام افزایش در تخریب محیط زیست، نتیجه افزایش انتشار توسط هر فرد است که که در یک ضریب فزاینده ضرب می‌شود. با این حال، اگر افراد کمتری وجود داشته باشد، این ضریب فزاینده کمتر خواهد بود و بنابراین میزان تخریب محیطی نیز پایین خواهد بود. به همین ترتیب، سطح بالای جمعیت فعلی تأثیر زیادی بر این می‌گذارد.
===نفوذ سیاسی===
 
در سال 2015، یک مطالعه از سوی لختین و واس پیشنهاد کرد که تحرک اجتماعی پایین موجب کاهش مشارکت در میان طبقات پایین تر می شود.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.electstud.2016.11.001 |title=Gradient constraint in voting: The effect of intra-generational social class and income mobility on turnout |journal=Electoral Studies |volume=45 |pages=14–23 |year=2017 |last1=Lahtinen |first1=Hannu |last2=Wass |first2=Hanna |last3=Hiilamo |first3=Heikki }}</ref>
=== نفوذ سیاسی ===
===جنگ، تروریسم و ​​بی ثباتی سیاسی===
در سال ۲۰۱۵، یک مطالعه از سوی لختین و واس پیشنهاد کرد که تحرک اجتماعی پایین موجب کاهش مشارکت در میان طبقات پایین‌تر می‌شود.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.electstud.2016.11.001 |title=Gradient constraint in voting: The effect of intra-generational social class and income mobility on turnout |journal=Electoral Studies |volume=45 |pages=14–23 |year=2017 |last1=Lahtinen |first1=Hannu |last2=Wass |first2=Hanna |last3=Hiilamo |first3=Heikki}}</ref>
یک مطالعه نشان می دهد که نابرابری درآمد، بی ثباتی سیاسی را افزایش می دهد: "جوامع نابرابر بیشتر از لحاظ سیاسی ناپایدار هستند".<ref>{{cite journal |doi=10.1016/0014-2921(95)00030-5 |title=Income distribution, political instability, and investment |journal=European Economic Review |volume=40 |issue=6 |pages=1203–28 |year=1996 |last1=Alesina |first1=Alberto |last2=Perotti |first2=Roberto }}</ref>یک مطالعه 2016 نشان می دهد که نابرابری بین منطقه ای تروریسم را افزایش می دهد<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.ejpoleco.2016.01.004 |title=Terrorism and spatial disparities: Does interregional inequality matter? |journal=European Journal of Political Economy |volume=42 |pages=60–74 |year=2016 |last1=Ezcurra |first1=Roberto |last2=Palacios |first2=David }}</ref>یکی دیگر از مطالعات 2016 نشان می دهد که نابرابری میان طبقات اجتماعی احتمال وقوع کودتا، اما نه جنگ داخلی را افزایش می دهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0022343316652187 |title=Why class inequality breeds coups but not civil wars |journal=Journal of Peace Research |volume=53 |issue=5 |pages=680–95 |year=2016 |last1=Houle |first1=Christian }}</ref>فقدان اطلاعات قابل اطمینان، مطالعه ارتباط بین نابرابری و خشونت سیاسی را دشوار می سازد.<ref>{{Cite web|title = It’s Harder Than It Looks To Link Inequality With Global Turmoil|url = http://fivethirtyeight.com/features/its-harder-than-it-looks-to-link-inequality-with-global-turmoil/|website = FiveThirtyEight|accessdate = 2016-01-08|language = en-US}}</ref>
 
==پاسخ های سیاستی در نظر گرفته شده برای کاهش آن==
=== جنگ، تروریسم و ​​بی‌ثباتی سیاسی ===
یک مطالعه نشان می‌دهد که نابرابری درآمد، بی‌ثباتی سیاسی را افزایش می‌دهد: «جوامع نابرابر بیشتر از لحاظ سیاسی ناپایدار هستند».<ref>{{cite journal |doi=10.1016/0014-2921(95)00030-5 |title=Income distribution, political instability, and investment |journal=European Economic Review |volume=40 |issue=6 |pages=1203–28 |year=1996 |last1=Alesina |first1=Alberto |last2=Perotti |first2=Roberto}}</ref>یک مطالعه ۲۰۱۶ نشان می‌دهد که نابرابری بین منطقه‌ای تروریسم را افزایش می‌دهد<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.ejpoleco.2016.01.004 |title=Terrorism and spatial disparities: Does interregional inequality matter? |journal=European Journal of Political Economy |volume=42 |pages=60–74 |year=2016 |last1=Ezcurra |first1=Roberto |last2=Palacios |first2=David}}</ref>یکی دیگر از مطالعات ۲۰۱۶ نشان می‌دهد که نابرابری میان طبقات اجتماعی احتمال وقوع کودتا، اما نه جنگ داخلی را افزایش می‌دهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0022343316652187 |title=Why class inequality breeds coups but not civil wars |journal=Journal of Peace Research |volume=53 |issue=5 |pages=680–95 |year=2016 |last1=Houle |first1=Christian}}</ref>فقدان اطلاعات قابل اطمینان، مطالعه ارتباط بین نابرابری و خشونت سیاسی را دشوار می‌سازد.<ref>{{Cite web|title = It’s Harder Than It Looks To Link Inequality With Global Turmoil|url = http://fivethirtyeight.com/features/its-harder-than-it-looks-to-link-inequality-with-global-turmoil/|website = FiveThirtyEight|accessdate = 2016-01-08|language = en-US}}</ref>
 
== پاسخ‌های سیاستی در نظر گرفته شده برای کاهش آن ==
{{quote box
|quote=هیچ کسب و کاری که بستگی به وجود بر پرداخت کمتر از دستمزد زندگی به کارگران آن داشته باشد، حق ندارد در این کشور ادامه دهد.
|source = [[پرزیدنت فرانکلین دلانو روزولت]],، 1933<ref name="NYT-20140307">{{cite news |last=Tritch |first=Teresa |title=F.D.R. Makes the Case for the Minimum Wage |url=http://takingnote.blogs.nytimes.com/2014/03/07/f-d-r-makes-the-case-for-the-minimum-wage/ |date=March 7, 2014 |work=[[New York Times]] |accessdate=March 7, 2014 }}</ref>
| width = 260px
}}
یک مطالعه OECD 2011، یکسری پیشنهاد به کشورهای عضو خود میدهدمی‌دهد که شامل می شودمی‌شود:<ref name="oecd-dws" />
*سیاست هایسیاست‌های حمایت از درآمد خوب.
* تسهیل و تشویق دسترسی به اشتغال.
* آموزش بهتر در زمینه شغلی برای آموزش کارکنان با مهارت پایین، به افزایش توان بالقوه تولید و درآمد هایدرآمدهای آینده کمک می کندمی‌کند. دسترسی بهتر به آموزش رسمی.
مالیات تصاعدی، نابرابری درآمد مطلق را کاهش می دهد،می‌دهد، هنگامی که نرخ هاینرخ‌های بالاتر بر افراد پردرآمد پرداخت می شودمی‌شود و هیچگونه فرار مالیاتی صورت نگیرد،ونگیرد، و انتقال پرداختهاو شبکه هایشبکه‌های ایمنی اجتماعی در نتیجه هزینه هایهزینه‌های تصاعدی دولت می شودمی‌شود.<ref>Moyes, P. [http://www.springerlink.com/content/p564j6805387nql6/ A note on minimally progressive taxation and absolute income inequality] Social Choice and Welfare, Volume 5, Numbers 2–3 (1988), 227–34, {{doi|10.1007/BF00735763}}. Accessed: May 19, 2012.</ref><ref>Pickett and Wilkinson, ''[[The Spirit Level: Why More Equal Societies Almost Always Do Better]]'', 2011</ref><ref>{{cite web|last=Duncan|first=Denvil, Klara Sabirianova Peter|title=Unequal Inequalities: Do Progressive Taxes Reduce Income Inequality?|url=http://ftp.iza.org/dp6910.pdf|publisher=Institute for the Study of Labor|date=October 2012}}</ref>
قانون میزان حقوق و دستمزد نیز به عنوان وسیله ایوسیله‌ای برای کاهش نابرابری درآمد هدف گذاری شده است. OECDادعا می کندمی‌کند که هزینه هایهزینه‌های عمومی برای کاهش شکاف ثروت در حال افزایش ضرورىضروری است.<ref name="OECD13">[http://www.huffingtonpost.com/2013/05/14/wealth-gap-widens-austerity-inequlity_n_3275538.html Wealth Gap Widens In Rich Countries As Austerity Threatens To Worsen Inequality: OECD]. ''[[The Huffington Post]].'' Retrieved May 14, 2013</ref>
اقتصاددانان امانوئل سعز و توماس Piketty پیشنهاد دادند نرخهای نهایی مالیاتی بالاتری بر ثروت، تا 50۵۰ درصد، و یا 70۷۰ درصد و یا حتی 90۹۰ درصد.<ref>Annie Lowrey (April 16, 2012). [https://www.nytimes.com/2012/04/17/business/for-economists-saez-and-piketty-the-buffett-rule-is-just-a-start.html For Two Economists, the Buffett Rule Is Just a Start]. ''[[The New York Times]].'' Retrieved August 17, 2013.</ref>رالف نادر، جفری ساکس، جبهه متحد علیه ریاضت اقتصادی، از جمله دیگر افراد خواستار مالیات معاملات مالی ( که شناخته میشودمی‌شود به عنوان مالیات رابین هود) برای تقویت شبکه امنیت اجتماعی و بخش عمومی هستند.<ref>[[Nader, Ralph]] (April 18, 2013). [http://www.huffingtonpost.com/ralph-nader/financial-transactions-tax_b_3109421.html Time for a Sales Tax on Wall Street Financial Transactions]. ''[[The Huffington Post]].'' Retrieved June 5, 2013.</ref><ref>[http://againstausterity.org/program/1-wall-street-sales-tax 1% Wall Street Sales Tax]. UFAA.</ref><ref>Erika Eichelberger (October 30, 2013). [http://www.motherjones.com/mojo/2013/10/financial-transaction-tax-robin-hood-jeffrey-sachs Economists to Congress: It's Time for a "Robin Hood Tax" on the Rich]. ''[[Mother Jones (magazine)|Mother Jones]].'' Retrieved November 15, 2013.</ref>
پاسخ هایپاسخ‌های سیاست عمومی در مورد علل و اثرات نابرابری درآمد در ایالات متحده عبارتند از:تعدیلات پیشگیرانه مالیات تصاعدی، تقویت مقررات ایمنی اجتماعی مانند کمک به خانواده هاخانواده‌ها با کودکان وابسته،رفاه،وابسته، رفاه، خدمات اجتماعی، سازماندهی گروهگروه‌های های علاقه مندعلاقه‌مند به جامعه، افزایش و اصلاح یارانه هاییارانه‌های تحصیلات عالی، افزایش هزینه هایهزینه‌های زیربنایی و محدود کردن و پرداخت مالیات برای اجاره بها.<ref>{{cite news|last=Grusky|first=David B.|title=What to Do about Inequality|url=http://www.bostonreview.net/BR37.2/ndf_david_b_grusky_inequality.php|accessdate=April 6, 2013|newspaper=Boston Review|date=March–April 2013}}</ref>
 
==عوامل کاهش دهنده==
== عوامل کاهش دهنده ==
کشورهای دارای مجلس قانون گذار چپ دارای سطوح پایین تر نابرابری هستند.<ref>{{cite journal |doi=10.1353/wp.2003.0009 |title=Distribution and Redistribution in Postindustrial Democracies |journal=World Politics |volume=55 |issue=2 |pages=193–228 |year=2011 |last1=Bradley |first1=David |last2=Huber |first2=Evelyne |last3=Moller |first3=Stephanie |last4=Nielsen |first4=François |last5=Stephens |first5=John D. }}</ref><ref>{{cite journal |doi=10.1177/000312240607100604 |jstor=25472438 |title=Politics and Inequality in Latin America and the Caribbean |journal=American Sociological Review |volume=71 |issue=6 |pages=943–63 |year=2006 |last1=Huber |first1=Evelyne |last2=Nielsen |first2=François |last3=Pribble |first3=Jenny |last4=Stephens |first4=John D. }}</ref>بسیاری از عوامل نابرابری اقتصادی را محدود می کنند - آنها ممکن است به دو دسته تقسیم شوند:دولت حمایت مالی کرد و بازار رانده شده است.شایستگی نسبی و اثربخشی هر رویکرد، موضوع بحث است.
کشورهای دارای مجلس قانون گذار چپ دارای سطوح پایین‌تر نابرابری هستند.<ref>{{cite journal |doi=10.1353/wp.2003.0009 |title=Distribution and Redistribution in Postindustrial Democracies |journal=World Politics |volume=55 |issue=2 |pages=193–228 |year=2011 |last1=Bradley |first1=David |last2=Huber |first2=Evelyne |last3=Moller |first3=Stephanie |last4=Nielsen |first4=François |last5=Stephens |first5=John D.}}</ref><ref>{{cite journal |doi=10.1177/000312240607100604 |jstor=25472438 |title=Politics and Inequality in Latin America and the Caribbean |journal=American Sociological Review |volume=71 |issue=6 |pages=943–63 |year=2006 |last1=Huber |first1=Evelyne |last2=Nielsen |first2=François |last3=Pribble |first3=Jenny |last4=Stephens |first4=John D.}}</ref>بسیاری از عوامل نابرابری اقتصادی را محدود می‌کنند - آنها ممکن است به دو دسته تقسیم شوند:دولت حمایت مالی کرد و بازار رانده شده است. شایستگی نسبی و اثربخشی هر رویکرد، موضوع بحث است.
ابتکارات دولت عادی برای کاهش نابرابری اقتصادی عبارتند از:
* آموزش عمومی: افزایش عرضه نیروی کار ماهر و کاهش نابرابری درآمد ناشی از اختلافات آموزشی.<ref>{{cite journal |doi=10.1353/jda.0.0052 |jstor=40376250 |title=How Can Education Policy Improve Income Distribution?: An Empirical Analysis of Education Stages and Measures on Income Inequality |journal=The Journal of Developing Areas |volume=43 |issue=2 |pages=51–77 |year=2010 |last1=Keller |first1=Katarina R.I. }}</ref>
* مالیات بر ثروت: ثروتمندان نسبتاً بیشتر از فقرا مالیات دارند. کاهش میزان نابرابری درآمد در جامعه اگر تغییر در مالیات باعث تغییر در درآمد نشود.<ref>{{cite journal |ssrn=2566842 |title=The Impact of Economic Growth, Tax Policy and Economic Freedom on Income Inequality |first1=J. R. |last1=Clark |first2=Robert A. |last2=Lawson |journal=The Journal of Private Enterprise |year=2008}}</ref>
نیروهای بازار خارج از مداخله دولت که می‌توانند نابرابری اقتصادی را کاهش دهند عبارتند از:
{{cite journal |ssrn=2566842 |title=The Impact of Economic Growth, Tax Policy and Economic Freedom on Income Inequality |first1=J. R. |last1=Clark |first2=Robert A. |last2=Lawson |journal=The Journal of Private Enterprise |year=2008 }}
* مایل به خرج کردن: با افزایش ثروت و درآمد، فرد ممکن است بیشتر خرج کند. در یک مثال فوق‌العاده، اگر فردی همه چیز را در اختیار داشته باشد، بلافاصله باید مردم را برای حفظ ویژگیهای خود استخدام کنند، در نتیجه باعث کاهش تمرکز ثروت می‌شود.{{sfn|García-Peñalosa|Turnovsky|2007}}
</ref>
 
نیروهای بازار خارج از مداخله دولت که می توانند نابرابری اقتصادی را کاهش دهند عبارتند از:
*مایل به خرج کردن: با افزایش ثروت و درآمد، فرد ممکن است بیشتر خرج کند. در یک مثال فوق العاده، اگر فردی همه چیز را در اختیار داشته باشد، بلافاصله باید مردم را برای حفظ ویژگیهای خود استخدام کنند، در نتیجه باعث کاهش تمرکز ثروت میشود.{{sfn|García-Peñalosa|Turnovsky|2007}}
== جستارهای وابسته ==
* [[انباشت سرمایه]]