پس از [[عملیات کربلای ۵]] در دیماه ۱۳۶۵ و قبل از اتمام تابستان ارتش عراق بصورت مخفی شروع به تمرین در دشتهای پشت بصره نمود. این مانورهای آموزشی معمولاً شامل چندین لشکر و تجهیزات عظیمی نمونهای بود که عراقیها قصد گرفتن آنها را از ایرانیها داشتند.<ref name="Lessons Learned: Iran-Iraq War">elletiere استفان C (10 دسامبر 1990).</ref>
با ناکامی ایران در عملیات کربلای ۵ در هدف تسخیر بصره ۱۳۶۵ و تحریم جنگ نفتکشها باتوسط آمریکا در خلیج فارس در ۱۳۶۶؛ نظامیان ایران نیروی انسانی و لوازم و روحیه خود را از دست دادند و در نتیجه آن تعداد ایرانیانی که مخالف جنگ بودند افزایش یافت. به این ترتیب نیروهای نظامی ایرانی تحرک و ابتکار عمل نظامی خود را برای تجدید قوا و انجام عملیات جدید بر علیه عراق در سال ۱۳۶۷ را از دست داد. همچنین در یک همایش استراتژیک برای رهبری نظامی ایران مسجل شد که برای شکست عراق نیاز به بازآموزی نظامیان ایرانی دارد که این امر خود ممکن استبود تا پنج سال دیگر به طول بیانجامد. به این ترتیب نظامیان ایرانی تصمیمی به حمله و اشغال بیشتر عراق در سال ۱۳۶۷ نگرفتند.<ref name="Lessons Learned: Iran-Iraq War"/> در همین زمان در طول سال ۱۳۶۶ با پشتیبانی گسترده اروپاتعدادی از کشورهای اروپایی و [[اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی]] ارتش عراق به طور گسترده دوباره تسلیح شد و به چهارمین قدرت نظامی دنیا در آن زمان تبدیل شد. با این وجود عراقیها اجازه دادند تا ایرانیها به تهاجمات هزینه بر خودخود، که عمدتاً غیر از تصرف شهر حلبچه، با شکست همراه بود ادامه دهند. اکثریت عملیات ایرانیها در این زمان با شکست یا بنبست پایان مییافت ادامه دهند.
شبه جزیره فاو از اواخر سال ۱۳۶۴ با عملیات غافلگیرانه بنام [[عملیات والفجر ۸]] ایرانیها تحت اشغال نیروهای نظامی ایران بود. تسخیر شبه جزیره فاو توسط نظامیان ایرانی ضربهای قوی به حیثیت نظامی عراق به شمار میآمد که بعد از [[عملیات کربلای ۵]] در سال ۱۳۶۵ با تهدید بصره از سمت جنوب شرق همراه شده بود. صدام آزاد سازی شبه جزیره فاو را به عنوان اولویت اصلی نظامی خود قلمداد کرد و ژنرال عراقی [[ماهر عبدالرشید]] برای باز پس گیری جزیره وعده داده بود.<ref name="ForPolicy_Apr88_sarin">Harris, Shane; Matthew M. کمک (26 اوت 2013).</ref> برنامهریزی برای بازپسگیری شبه جزیره بلافاصله پس از اشغال آن توسط ایرانیها آغاز شده بود. این برنامهریزی تا حد زیادی در خفی توسط یک گروه کوچک شش نفره با حضور خود صدام حسین که در این زمان به شدت خود را درگیر در فرایند برنامهریزی این عملیات کرده بود انجام میشد.