دیلمیان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویکی پیوند
خط ۱:
{{تغییرمسیر|دیالمه}}
'''دیلمیان''' طوایفی کوه‌نشین بودند که جغرافی دانان عرب قرن دهم میلادی آنها را همان ساکنان دیلم (ارتفاعات [[استان گیلان|گیلان]] و غرب [[استان مازندران|مازندران]]) می‌دانستند. گرچه می‌توان توزیع گسترده‌تری تا جنوب [[ارمنستان]] و [[قفقاز]] هم می‌توان نتیجه گرفت.<ref>In antiquity the Deylamites (Gk. Dolomîtai and variants) were mountain tribes, usually identified by 10th-century Arab geographers with the inhabitants of Deylam, the highlands of Gīlān. A considerably broader distribution extending as far as southern Armenia and the Caucasus can be deduced, however. http://www.iranicaonline.org/articles/deylamites</ref> «[[زیاریان]]» و «[[آل بویه]]»، دو خاندان [[دیلمستان|دیلمی]] از نواحی کوهستانی [[گیلان]] بودند که توانستند در بخش بزرگی از ایران حکومت کنند. در واقع، بعد از حکومت نیمه مستقل طاهریان و پس از صفاریان و در ایام امارت امیری سامانی در [[ماوراءالنهر]]، این حکومت هایحکومت‌های محلی توانستند بر قسمت عمده ایران غربی، یعنی از خراسان تا بغداد تسلط یابند. حکومت این طوایف به دو نام مشخص و دو دوره پی در پی در تاریخ شهرت یافته: [[زیاریان]] (آل زیار) و بویه ایان، ([[آل بویه]]).
 
== پیش از اسلام ==
قدیمی‌ترین اشاره به دیلمی‌ها به قرن دوم پیش از میلاد در کتاب «تاریخ جهانی» نوشته [[پولیبیوس]]<ref name="Polybius">Polybius</ref> برمی‌گردد.<ref name="ReferenceA">Wolfgang Felix, Wilferd Madelung. «"DEYLAMITES»". Encyclopædia Iranica. 1st Edition</ref>
 
منشاءمنشأ نخستین دیلمیها به طور یقین نامعلوم است و احتمالاً مربوط به دوره پیش از ظهور [[نژاد ایرانی]] است. به قول برخی مآخذ دیلمیها هرگز در فرمان [[شاهان ایران]] نبودند بلکه بعنوان سرباز با اجرت خدمت می‌کردند.<ref>http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail</ref>
 
پروسوپیوس، از یک دیدگاه غربی، در دولومیتای در محاصره آکروپولیس در منطقه مورد مناقشه لازیکا در دوره حکومت خسروی اول (حدود ۵۵۲) گزارش کرده‌است: آنها متحدین مستقل پارسیان بودند، در کوههایکوه‌های غیرقابل دسترسی در قلب ایران می‌زیستند (یعنی [[مادیه]]) و مانند یک پیاده‌نظام می‌جنگیدند، هرکدام با شمشیر، سپر، و سه زوبین مسلح بودند و به جنگ در مناطق کوهستانی آشنا بودند.<ref>Procopius (De Bello Gothico 4.14.5-7, 4.14.9) reported, from a western point of view, on the Dolomîtai at the siege of Archeopolis in the disputed territory of Lazica during the reign of Ḵosrow I (about 552): They were independent allies of the Persians, living in inaccessible mountains in the heart of Persia (i.e. ،, Media) and fighting as infantrymen, each armed with sword, shield, and three javelins and accustomed to warfare on mountainous terrain.</ref>
در حین لشکرکشیهای [[خسرو انوشیروان]] مکرر از دیلمیها ذکر شده‌است از جمله در حدود ۵۷۰ میلادی که انوشیروان به یمن لشکر فرستاد عدهٔ بسیاری از مردم دیلم در لشکر او بودند. فرمانده آنان هم پیرمردی بود به نام [[وهرز دیلمی]] یا «وهریز دیلمی».<ref name="loghatnaameh.com">http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-29b7be4425e245e29cbca762b43df299-fa.html</ref>
 
در عهد باستان دیلمیان قبایلی [[کوه نشین]] بودند که معمولاً جغرافیدانان عرب قرن دهم آنان را ساکنان دیلم، ارتفاعات گیلان می‌دانند. توزیعی به طرز قابل توجهی وسیعتر تا جنوب ارمنستان و قفقاز هم به هر روی، قابل نتیجه‌گیری ست.
 
کهن‌ترین اشاره به دیلمی‌ها به قرن دوم پیش از میلاد در کتاب «تاریخ جهانی» نوشته پولیبیوس<ref name="Polybius" /> برمی‌گردد.<ref name="ReferenceA" /><ref>http://www.iranicaonline.org/articles/deylamites#pt1</ref>
 
== پس از اسلام ==
در قرون اولیه اسلامی دیلمیان مناطق کوهستانی جنوب و جنوب شرقی [[گیلان]] (همان مناطقی که امروزه بیشتر به نامهای رودبار،دیلمانات،رودبار، اشکورات،الموتدیلمانات، اشکورات، الموت و طالقان می شناسندمی‌شناسند) زندگی می‌کردند که این نواحی در واقع همان بخش [[بیه پیش]] گیلان می باشدمی‌باشد که شامل کلیه مناطق جلگه ای و کوهستانی حدفاصل دره سفیدرود و دره چالوس به مرکزیت اولیه [[رودبار]] و بعدها [[لاهیجان]] شناخته می شدمی‌شد و امروزه شهر [[دیلمان]] از [[شهرستان سیاهکل]] پرچم و نماد سرزمین دیلمیان می باشدمی‌باشد. ریشهٔ اصلی آنها هرچه بوده باشد، در آن زمان آنها و همسایگان گیل شان عموماً ارتباط نزدیکی با هم داشتند و اغلب با هم ذکر می‌شدند. ادعا شده بود که این دو مردم از دو برادر، دیلم و گیل، از قبیله عرب بنو ذبه ریشه گرفته‌اند؛ به نظر می‌رسد این افسانه ریشه‌های عرب دیلمیان به هنگام گسترش اولیه اسلام شناخته شده بوده‌است. دیلمیان مطمئناً به هنگام فتح یمن توسط ایرانیان در حدود ۵۷۰، میان اعراب شناخته شده بوده‌اند و طی روزهای نخستین اسلام فیروز و گشنسب (جشنس) دیلمی نقشی کلیدی بین ابنای ایرانی حامی دین جدید در یمن داشته‌اند. خانواده فیروز دیلمی به سوریه و فلسطین مهاجرت کردند جایی که بسیاری از نوادگان شان به مسلمین شناخته شده‌ای تبدیل شدند.<ref>In the early Islamic centuries the Deylamites lived in the Alborz mountains and along the shore of the Caspian (qq.v.) north of Qazvīn, between Gīlān in the west and Ṭabarestān (Māzandarān) in the east. Whatever their actual origins, at that time they and their Gilite neighbors were commonly considered closely related and frequently mentioned together. It was claimed that the two peoples were descended from two brothers, Deylam and Gīl, of the Arab tribe Banū Ḍabba; this legend of the Arab origins of the Deylamites seems to have been known already at the time of the early expansion of Islam (see Ṭabarī, I, pp. 1992, 2352; III, p. 2367). Deylamites were certainly known among Arabs from the time of the Persian conquest of Yemen in about 570, and during the early days of Islam the Deylamites Fīrūz and Gošnasp (Jošnas) played a leading role among the Persian Abnāʾ (q.v.), backing the new religion in Yemen. Fīrūz Deylamī’s family emigrated to Palestine and Syria, where several of his descendants became well-known Muslim traditionists. Dey-lamites may also have participated in raids in northern Arabia. Abū Dolaf b. Mohalhel (sec. 25; Yāqūt, Boldān, s.v. Deylamestān) mentioned a place called Deylamestān, located 7 farsangs from Šahrazūr, where in pre-Islamic times Deylamites used to camp while they carried out their raids into the lowlands of Mesopotamia.</ref>
در پایان عهد [[ساسانیان]] و همزمان با آغاز ورش و [[هجوم عرب]] دسته‌های دیلم در داخل ولایات مرکزی ایران تاخت و تاز می‌کرده‌اند و به غارت و راهزنی می‌پرداخته‌اند. به دلیل وجود حصار البرز آنها همچون مردم [[طبرستان]] سالها در مقابل لشکریان اسلام مقاومت می‌کردند و مدتها پس از انقراض سلسله ساسانی همچنان به آیین قدیم خود باقی‌ماندند و با آنکه مسلمانان چندین بار به آنجا لشکر کشیدند نتوانستند تمام آن را تسخیر.تسخیر؛ و بهمین جهت دیلم پناهگاه امنی برای سرکشان و مخالفین خلفای [[عباسیان|عباسی]] گردید.<ref name="loghatnaameh.com" />
 
;قرون اولیه اسلامی
دیلمیان در طی قرون اولیه اسلامی موفق شدند در برابر تلاشهای عربها برای فتح سرزمینشان مقاومت کنند. به هر حال، به نظر می‌رسد برخی مزدوران دیلمی حتی پیش از [[نبرد قادسیه]] (۱۶ قمری / ۶۳۷ میلادی) به اعراب پیوسته باشند و زان پس اسلام پذیرفته باشند. [[سیف بن عمر]] از نبردی در واجرود در سال ۱۸/ ۶۳۰ م خبر می‌دهد که در آن عربهای تحت فرماندهی نعیم بن مقرن دیلمیان را شکست داده رهبر شان موتا را کشته‌اند. قزوین در ۲۴/ ۶۴۵ م تسلیم [[براء بن عازب]] فرماندار ری شد و همچنان مانند دوره ساسانیان، به عنوان یک [[شهر مرزی]] مستحکم در برابر دیلمیان عمل می‌کرد. سربازانش مسلمان شدند و گروهی از آنها در کوفه اقامت گزیدند که علی الظاهر به دلیل ریشه دیلمی اکثر اعضایش به حمرا دیلم معروف شدند. در احادیت منتسب به محمد نبی [[قزوین]] به عنوان دژی مرزی ستوده شده و شهدایش هم ارز شهدای [[نبرد بدر]] دانسته شده‌اند. دیلمیان در کنار ترکان اغلب وحشی ترینوحشی‌ترین و نفرت انگیز تریننفرت‌انگیزترین دشمنان مسلمانان توصیف شده‌اند که جهاد در برابر شان شایسته ترینشایسته‌ترین است.
 
در منابع تاریخی تهاجمات متعدد مسلمانان به اختصار و عجولیانه ذکر شده ولی اطلاعات توضیحی کمی اراده شده استشده‌است. بنظر می‌رسد بطور خاص [[حجاج بن یوسف]]، حاکم اموی عراق (۷۳-۹۵۷۳–۹۵/۶۹۴-۷۱۴۶۹۴–۷۱۴) مشتاق بوده تا این دشمن ستیزه گر را مطیع کند و گزارش شده که او نقشه کاملی از سرزمین آنها را برای خود مهیا کرده بود. او نهایتاً پسرش محمد را برای اشغال آن فرستاد. این کارزار به شکست انجامید ولی در عوض محمد مسجدی در قزوین ساخت. اسپهبدان دابویی طبرستان به ادعای سروری بر دیلمیان و گیلیان تا فتح طبرستان توسط مسلمانان در ۱۴۴/۷۴۱ ادامه دادند. آنان استحکامات مرزی را در امتداد رود چالوس حفظ کردند تا در برابر تهاجمات دیلمیان محافظت کنند. به هر حال، گزارش شده هم دیلمیان و هم گیلیها به اسپهبدان در برابر اشغالگران مسلمان طبرستان کمک کردند خصوصاً در دوره کارزار [[یزید بن مهلب]] در ۹۸/۷۱۶-۱۷۷۱۶–۱۷ که در جریان آن یزید مولا حیان نباتی، با اصالت دیلمی و رهبر قوای غیر عرب در خراسان را به عنوان نماینده‌ای برای فریفتن اسپهبد فرستاد تا خود را از وضعیتی خطرناک نجات دهد.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/deylamites</ref>
 
تقریباً اولین مسلمانانی که از حدود قرن دوم هجری به بعد وارد این سرزمین شدند و توانستند در آنجا اقامت گزینند، علویان بودند که به‌علت مخالفت یا مبارزه با حکام عباسی بدان سرزمین روی آوردند. بدین ترتیب، پذیرش اسلام دیلمیان با [[مذهب تشیع]] آغاز شد و از فرق شیعه، مذهب زیدیه، اولین و پرطرفدارترین آنان بود. البته، [[مذهب اسماعیلیه]] با تبلیغات و فعالیت [[ابوحاتم رازی]] در دیلم، پیروانی پیدا کرد؛ و این مذهب درمیان مردم دیلم همچنان پیروانی داشت. در زمان سلجوقیان نیز با استقرار [[حسن صباح]] در الموت، این مذهب رونق بسیاری در منطقة دیلم پیدا کرد. مذهب امامیه ازطریق فرزندان [[ناصر کبیر]] وارد آن منطقه شد و طرفداران بسیاری یافت.
 
== آل زیار ==
سرزمینهای طبرستان و دیلم که در قسمت شمالی البرز و در پناه کوههاکوه‌ها و دره‌های سخت‌گذر و جنگلهای انبوه قرار دارد، از قدیم‌الایام (حتی پیش از اسلام) حاکمیت خود را حفظ کرده بود، چنانکهچنان‌که زمان انوشیروان (خسرو اول ۵۷۹ – ۵۳۱ م.) تا مدتها این ولایت یک نوع حکومت خود مختار داشت.
 
بعد از [[فتوحات مسلمانان]] در اکناف ایران (با اینکه تا اقصی نقاط خراسان تحت نفوذ اعراب مسلمان در آمددرآمد) باز هم طبرستان و دیلمستان از حملات آنان محفوظ ماند. خاندانهای قدیم آن ولایت، مانند اسپهبدان و قارنیان و خانواده جستان (حدود رودبار و منجیل) همچنان به آداب و رسوم خود زندگی می‌کردند. همچنین، بسیاری مذهب خود را نیز حفظ کردند، تا روزگاری که گروههایگروه‌های از اعراب طرفدار [[خاندان علی]] و شیعیان زیدیه به آن نواحی پناه بردند و مورد حمایت همان خانواده‌ها قرار گرفتند. چنانکهچنان‌که وقتی «داعی کبیر» [[حسن بن زید]] در آن نواحی سکنی گزید، جمعی کثیر از مردم طبرستان و گیلان به طرفداری او برخاستند. همچنین در جنگهایی که میان او و [[یعقوب لیث صفاری]] رخ داد، مردم گیلان از او حمایت بی دریغبی‌دریغ نمودند.
آل زیار از نواحی کوهستانی جنوب شرقی گیلان (که امروزه بیشتر اشکورات می خوانندش) بودند که در برهه‌ای بر بخش عظیمی از ایران حاکمیت داشتند ولی حاکمیت آنها بر مناطق شمالی ایران از گرگان تا آستارا بسیار بیشتر بود.
 
== آل جستان ==
آل جستان در روزگاری که سامانیان بر طبرستان تسلط یافتند، اغلب با داعیان زیدیه مانند ناصر کبیر (۲۸۷ تا ۳۰۱ [[هه‍. ق.]] همراهی و یاری می‌نمودند. بعد از آن، رجال صاحب نفوذ ولایت با زیدیه همراهی داشتند، که از آن جمع می‌توان از " ماکان " پسر کاکی و " اسفار " پسر شیرویه و " مرد آویج " پسر زیار نام برد. سامانیان، توسعه قسمت غربی ممالک خود را تا حدود کرمان و گرگان و ری امتداد داده بودند. با توجه به اینکه در این زمان، قسمت شمالی را [[ماکان کاکی]] و سپهداران او اداره می‌کردند، قسمت جنوبی آن که شامل کرمان و سیستان می‌شد، به دست ابو علی‌محمد بن الیاس که خود یکی از سرداران ناراضی سامانی بود، افتاد (حدود ۳۲۱ هه‍. ق.). او و فرزندش نزدیک چهل سال بر کرمان و سیستان و قسمتی از فارس حکمرانی داشتند و نیز همانها بودند که حکومت نشین کرمان را از سیرجان به محل فعلی کرمان منتقل ساختند و قلعه و باروهای شهر را تعمیر کردند.
 
== حکومت آل الیاس ==
حکومت [[آل الیاس]]، توسط امرای [[آل بویه]] از میان رفت (۳۵۷ هه‍. ق.) و معزالدوله، آل الیاس را از سیرجان بیرون کرد.
 
== قبیله الدلیمی ==
'''[[دليمدلیم|الدلیم]]''' او الدیلم قبیله‌ای در [[عراق]] است که اصل آن فارسی بوده و از الدیلم است. این قبیله ساکن [[استان انبار]] هستند.
 
== خصوصیات ==
{{اصلی|مذهب دیلمیان}}
به نوشته نویسندگان قدیم، دیلمیان مردمی نحیف و خوش سیما و سبک مو بودند و کشاورزی و گله داری می‌کردند ولی اسب نداشتند. مردان دیلمی بسیار جسور بودند. از میان سلاحهای ایشان به زوبین و سپر بلندی منقش به رنگهای روشن اشاره شده. از این قوم گاه به عنوان غلام و برده که در خدمت امرا و لشکر خلفا بودند نام برده شده. زنان دیلمی مانند مردان کار کشاورزی می‌کردند. دیلمیان روابط خانوادگی و آداب و رسوم مخصوص داشتند درمرگ کسان خود و حتی در گرفتاریهای شخصی به شدت بی تابی و زاری می‌کردند.<ref name="loghatnaameh.com" />
 
== سرانجام ==
بعدها ارتفاعات دیلم کمابیش تحت سلطه سلسله [[کیاییان|کارکیائیان]] [[گیلان]] شرقی ([[بیه پیش]]) که مرکزشان در [[لاهیجان]] بود قرار گرفت. در ۸۱۹ [[هجری قمری]] سیدرضی لاهیجانی دیلمیان را به کنار سفیدرود دعوت کرد و ۲ تا ۳ هزارتن از ایشان را با سرکردگانشان بقتل رسانید.<ref>(از دائرةالمعارف فارسی).</ref> دیلمیان تیره‌ای ایرانی و ساکن [[دیلمستان]] بوده‌اند که تا قرن هشتم هم وجود داشته واز تیرهٔ گیل جدا بوده‌است. در قرن مذکور سادات کیایی گروه بسیاری از آنان را کشتند، ظاهراً آنچه بازماندند با [[مردم گیل]] درهم آمیختند و [[گیلک|گیلکان]] امروزی فرزندان و بازماندگان هر دو تیره‌اند.<ref name="loghatnaameh.com" />
 
== نظرات در مورد دیلمی‌ها ==
سطر ۵۰ ⟵ ۵۱:
 
{{نقل قول|
زمانیکه فرمانروایان دیلم، طبرستان را اشغال کردند، مخصوصامخصوصاً در زمان قدرت [[آل بویه]] و در اوج اقتدار آنها به نظر می‌رسد که نام دیلمستان به تمام نواحی کوهستانی از شمیران در طارم تا دشت گرگان اطلاق می‌شده‌است.<ref>رابینو، ولایات دارالمرز ایران: گیلان. جعفر خمامی زاده، رشت، انتشارات طاعتی، ۱۳۷۴ش. ص. ۳۲۲</ref>}}
 
[[دهخدا]] با [[نقل قول]] از [[سفرنامه ناصرخسرو]] دربارهدربارهٔ دیلمیان و دیلمستان می‌نویسد:
{{نقل قول|
 
دیلمیان مردم دیلمی ساکن سرزمین دیلمستان بودند و آل بویه خانواده‌ای دیلمی بودند که از ۳۲۰ تا ۴۴۸ هه‍. ق. در ایران و عراق فرمانروائی داشته‌اند. آل بویه را نظر به دیلمی بودن، دیالمه نیز خوانده‌اند.<ref>لغتنامه دهخدا: دیلم، دیلمی، دیلمیان، دیلمستان، آل بویه</ref>}}
 
== جستارهای وابسته ==
سطر ۶۶ ⟵ ۶۷:
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
* جنبش مردآویج دیلمی، نوشته [[رضا رضازاده لنگرودی]]، گیلان‌نامه، مجموعه مقالات گیلان‌شناسی، جلد دوم، به کوشش م. پ. جکتاجی
* [[تاریخ ایران]]، میترا مهرآبادی، تاریخ سلسله زیاری، دنیای کتاب، تهران، ۱۳۷۴
* رابینو، ولایات دارالمرز ایران: گیلان. جعفر خمامی زاده، رشت، انتشارات طاعتی، ۱۳۷۴ش.