تاریخ ساسانیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: جتگ⟸جنگ، جمعکرد⟸جمع کرد، شاپوراول⟸شاپور اول، مهاهده⟸معاهده |
|||
خط ۵۶:
شاپور فتوحات خود را در جنگ با رومیان شرح میدهد و میگوید: پس از آنکه ما در حکومت خود مستقر شدیم، «گوردیان قیصر» سپاهی از گوتها و ژرمنها ترتیب داد و به آسورستان (عراق) حمله کرد. در مسیخه واقع در آسورستان، نبرد سختی درگرفت و قیصر گوردیان کشته شد و ما سپاه روم را نابود کردیم. رومیان، فیلیپ را به قیصری برداشتند و او بر سر آشتی آمد و پانصد هزار [[دینار]] تاوان جنگی پرداخت. مسیخه را (که در آن پیروز شده بودیم) «پیروز شاپور» نام کردیم (همان انبار دوره اسلامی). قیصر روم بازگری کرد و به ارمنستان زیان وارد ساخت، ما هم به متصرفات او حمله بردیم و در «باربلیسوس» (شهر بالس) شصت هزار سرباز رومی را شکست دادیم و سوریه را به باد غارت دادیم و این شهرها را از رومیان گرفتیم: آناثا (عانه)، برث هاروپان (قربه)، برثا اسپورک (حلبیه)، سورا، باربلیسوس، هیراپولیس (منبج)، حلب، قنسرین، افامیه، رفنیه، زوگما، اوریما، گینداروس، ارمناز، قابوسیه، انطاکیه، خوروس، سلوقیه، اسکندرون، اصلاحیه، سنجار، حما، رستن، زکویر، دولوک، صالحیه، بصری، مرعش (گرمانیکیا)، تل بطنان، خز و از [[کاپادوکیه]]: ستله و دومان و ارتانگیل و کلکیت و سوئیدا و فراآتا، که جمعاً سی و هفت شهر با دشتهای آن میشود.
طی جنگهای سوم با روم، هنگامی که ما به «حران و رها» حملهور شده بودیم، قیصر «والریان» روی به ما آورد. او از شهرهای اروپا و آسیا سپاهی
پس از شاپور اول، [[هرمز اول]] (۱۴ سپتامبر ۲۷۲ م) و [[بهرام اول]] (۱۴ سپتامبر ۲۷۳ م) و [[بهرام دوم]] (۱۳ سپتامبر ۲۷۶م) و [[بهرام سوم]] معروف به سکانشاه (پادشاه سیستان) (نهم سپتامبر ۲۹۳ م) به ترتیب بر تخت نشستند. هرمز اول و بهرام اول هر دو پسران
از نرسی کتیبهای دو زبانه در «پایقلی» یا «پایکولی» واقع در خاک عراق به جای ماندهاست. در این کتیبه فهرستی از بزرگان که نرسی را در برابر بهرام سوم حمایت کرده و خود از شاهان تابع دولت ساسانی بودهاند آمدهاست که از جمله آنان: [[کوشانشاه]] و [[خوارزمشاه]] است که میرساند دولت ساسانی در مشرق و شمال شرقی ایران، حکومت و اقتدار خود را حفظ کرده بود.
خط ۷۱:
شاپور به روم حمله و نصیبین را محاصره کرد ولی از عهده شان بر نیامد با این حال سپاه روم را در دشت شکست داده بود و در این زمان با ارمنستان پیمان دوستی بست {۳۴۱میلادی}. شاپور در سال ۳۴۲ میلادی بر بینالنهرین حمله برد و در [[سنجار]] کنونی با سپاه [[کنستانتینوس]] رو در رو شد. رومیان در این نبرد شکستی فاحش یافته و قتلعام شدند. به او در زمانی که پیروزی بر نصیبین را نزدیک میدید خبر رسید که [[کوشانیان کوچک]] و [[هیاطله خیونها]] بر مرزهای شرقی حمله بردند او مدّت ۷ سال با آنان جنگید تا توانست بر آنان پیروز شود {۳۵۰–۳۵۷}
در ایام کودکی او قبایل عرب به ایران حمله و تا درون مملکت ایران نفوذ کردند. شاپور شایستگی خود را در همان زمان نوجوانی نشان داد و پس از آنکه خود قدرت را به دست گرفت، نخستین کاری که انجام داد بیرون راندن عربها از ایران بود. در جنگهای نخستین با رومیان، پیروز شد. شورش قبایل «خیونی» و «سکا» را در مشرق ایران خاموش کرد و آنان را مطیع خود ساخت. پس از آن، نامه تندی به قیصر روم نوشت و در آن خود را شاه شاهان و برادر آفتاب و ماه، و از اجداد خود نیرومندتر خواند. همچنین، از قیصر خواست تا زمینهایی را که رومیان به غدر از اجداد او گرفته بودند باز پس دهد و اگر امپراتور جواب مساعدی ندهد، سپاهیان ایران پس از زمستان با قوای نظامی خود به روم حمله خواهند کرد. «کنستانس» در نامه أی که در پاسخ شاپور نوشت، خود را فاتح خشکی و دریا و پیروز در همه وقت خواند و در خواستهای شاپور را رد کرد. همچنین، او را به در خواستهای ناسنجیده و بیرون از حد ملامت کرد. شاپور، جنگ با رومیان را آغاز کرد و در سال ۳۵۹ م. شهر «آمد» را پس از مقاومت سخت رومیان – گرفت. ژولین، امپراتور روم، به مقابله شاپور شتافت و در حمله هرمز (برادر شاپور) را که به روم پناه برده بود با ارشاک سوم شاه ارمنستان به همراه خود داشت. سپاه روم تا تیسفون پیش رفتند. ژولین امپراتور روم که به سبب بازگشتش از مسیحیت به «مرند» معروف است، در جنگ زخمی و کشته شد. «یوویان» جانشین او ناگزیر شد با شاپور صلح کند و بسیاری از اراضی را که از نرسی گرفته بودند، باز پس دهد. شهرهای سنجار و نصیبین به تصرف ایرانیان درآمد و شاپور، ارمنستان را نیز به دست آورد. در این میان، گوتها به بالکان حملهور شدند و رومیان ناچار گردیدند که در
== پس از شاپور دوم ==
خط ۷۹:
پس از بهرام چهارم، [[یزدگرد اول]] معروف به بزهکار در سال ۳۹۹ م. بر تخت نشست و بیست و یک سال حکومت کرد. بزهکار خواندن او به دلیل خشونت او با بزرگان و ملایمت او با رعایای مسیحی بودهاست. به طور کلی او با پیروان ادیان دیگر رفتاری خوب داشت. میگویند او با دختری یهودی به نام «شوش دخت» که دختر راس الجالوت یهودیان بود ازدواج کرده بود. در زمان او مسیحیان در سلوکیه تیسفون مجمعی از اساقفه تشکیل دادند که به اختلافات میان خودشان پایان دهند، اما مسیحیان از حسن رفتار او سوءاستفاده کردند و به بعضی از آتشکدهها آسیب رساندند و این موجب شد که یزدگرد آنان را تنبیه کند. در این زمان [[ارکادیوس]] امپراتور روم از او درخواست نمود که قیمومت پسرش تئودوزیوس دوم را بر عهده گیرد. یزدگرد این درخواست را پذیرفت و شخصی اخته را به نام آنتیوخوس بیزانسی فرستاد تا پس از مرگ ارکادیوس، قیمومت تئو دوزیوس را برعهده گیرد. پس از مرگ یزدگرد اول، پسرش [[بهرام گور|بهرام پنجم]] معروف به «گور» که در حیره تحت سرپرستی پادشاه لخمی تربیت شده بود و به ایران آمد و حکومت را از دست خسرونامی که از سوی بزرگان به سلطنت رسیده بود گرفت (سال ۴۲۰ م). بهرام را به شکاردوستی و عیش طلبی و معاشقه با زنان وصف کردهاند و داستانهایی از او دراین باره بر جای ماندهاست. او لولیان را از هند آورد تا با آواز و موسیقی خود مردم ایران را سرگرم کنند. در زمان او تعقیب و شکنجه مسیحیان از نو شروع شد و بسیاری از این ایشان به خاک روم پناه بردند. با دخالت امپراتور و کشمکش مختصری که روی داد، بهرام پذیرفت که فراریان مسیحی به ایران بازگردند و با ایشان خوش رفتاری شود و درعوض، زرتشتیان ایرانی نیز در خاک روم در عبادت خود آزاد باشند. همچنین امپراتور روم مبلغی را برای حفظ گذرگاههای قفقاز از حمله [[هون]]ها به ایران بپردازد. این مبلغ که هر ساله به ایران پرداخته میشد، در ایران به معنی باج تلقی میگردید.
بهرام در
پس از بهرام پنجم، پسرش [[یزدگرد دوم]] در ۴۳۸ م. به سلطنت رسید و حکومت او حدود ۱۸ سال ادامه پیدا کرد. دوران سلطنت او به جنگ با اقوام شرقی که کوشانیان و به عبارت بهتر، هفتالین یا هپطالیان یا هپطالان یا هیاطله که به جای کوشانیان در شرق و شمال ایران مستقر شده بودند، گذشت. یزدگرد مدتی مقر خود را در [[نیشابور]] خراسان قرار داد تا امنیت شرق ایران را تأمین کند. پس از آن به تعقیب مسیحیان در ارمنستان و غرب ایران پرداخت.
|