لنینیسم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
|||
خط ۳:
[[پرونده:Lenin 1920.jpg|بندانگشتی|چپ|200px]]
'''لنینیسم''' در [[فلسفه مارکس|
اندیشه لنین در نزد برخی به عنوان «[[مارکسیسم]] دوران [[امپریالیسم]] یا آخرین مرحله سرمایه داری» به شهرت رسید و به عنوان شالوده نظری [[انترناسیونالیسم پرولتری]] و کارپایه ایدئولوژیک بسیاری از احزاب و جنبشهای [[کمونیست|کمونیستی]] جهان شناخته شد.
خط ۱۴:
== دیدگاههای مختلف دربارهٔ بلشویسم و لنینیسم ==
ولادیمیر لنین، بیشک از بحث برانگیزترین شخصیتهای تاریخ است. بعضی طرفدارانش او را چون قدیسی آسمانی بالا میبرند و برخی مخالفان او را تجسم شیطان روی زمین میدانند. حتی در نگاه به زندگی او، دیدگاههای بسیار متفاوتی موجود است. درهرصورت از آدمکشترین افراد چون [[جوزف استالین|استالین]] تا انساندوستترین افراد، کسانی بودهاند که خود را دنبالهرو لنین
▲ولادیمیر لنین، بیشک از بحث برانگیزترین شخصیتهای تاریخ است. بعضی طرفدارانش او را چون قدیسی آسمانی بالا میبرند و برخی مخالفان او را تجسم شیطان روی زمین میدانند. حتی در نگاه به زندگی او، دیدگاههای بسیار متفاوتی موجود است. درهرصورت از آدمکشترین افراد چون [[جوزف استالین|استالین]] تا انساندوستترین افراد، کسانی بودهاند که خود را دنبالهرو لنین دانستهاند. و در صف دشمنان او نیز میتوان چنین تنوعی یافت.
=== دیدگاه منتقدینی که معتقدند لنین از مارکس منحرف شده بود ===
لنین خود را شاگرد مکتب [[کارل مارکس]] و ادامه دهنده ایدههای آن فیلسوف آلمانی میدانست. او پیوسته بر مخالفان خود میتاخت که اندیشه مارکس را تحریف کرده و از این راه به مبارزه طبقات زحمتکش ضربه زدهاند. اما بعضی از منتقدان بر این باورند که در
▲لنین خود را شاگرد مکتب [[کارل مارکس]] و ادامه دهنده ایدههای آن فیلسوف آلمانی میدانست. او پیوسته بر مخالفان خود میتاخت که اندیشه مارکس را تحریف کرده و از این راه به مبارزه طبقات زحمتکش ضربه زدهاند. اما بعضی از منتقدان بر این باورند که در اندیشهی خود لنین میتوان به روشنی نقض پارهای از مبانی فکری مارکس را مشاهده کرد.
منتقدان لنین انحرافهای اصلی او از بنیادهای فکری مارکس را در مسائل زیر میدانند:
سطر ۴۴ ⟵ ۴۲:
[[پرونده:Rosa Luxemburg.jpg|بندانگشتی|چپ|165px]]
[[رزا لوکزامبورگ]]، انقلابی [[کمونیست]] [[آلمان|آلمانی]]، همیشه در رابطه با لنین موضع داشت. در جریان [[انقلاب ۱۹۰۵]] به دفاع از لنین و حزب [[بلشویک]] پرداخت، و پس از به قدرت رسیدن نیز از [[بلشویک
[[رزا لوکزامبورگ]] آثار زیادی در مورد [[روسیه]] و طبعاً لنین دارد که از آنها میتوان از «انقلاب روسیه» و «تراژدی روسی» نام برد.
;دیکتاتوری بلشویکها و دیکتاتوری پرولتاریا
او پس از قدرت گرفتن حزب [[بلشویک]]، در حالی که خود در زندان بود، در کتاب «انقلاب روسیه» اذعان میکند که دیکتاتوری حزب [[بلشویک]]، دیکتاتوری [[پرولتاریا]]، به آن شکل که [[کارل مارکس|مارکس]] توضیح داده، نیست.
او میگوید:{{نقل قول|بله دیکتاتوری! اما این دیکتاتوری شامل نحوهٔ کاربرد دموکراسی و نه نابودسازی آن است. این دیکتاتوری شامل حملات جانانه و قاطع بر حقوق و روابط اقتصادی خوب محافظت شدهٔ جامعهٔ بورژوایی است که بدون یک تحول سوسیالیستی ناممکن است. اما این دیکتاتوری کار یک طبقهاست نه یک اقلیت پیشاهنگ که به نام طبقه عمل میکند، بدین معنا که این دیکتاتوری میباید گام به گام بهروش همکاری
;شرایط سخت جنگ داخلی
البته [[رزا لوکزامبورگ]]، شرایط سخت جنگ داخلی را درک میکند و در این مورد لنین و رفقایش را بر حق میداند.
رزا مینویسد:{{نقل قول|این مطلب توقعی فوق انسانی از لنین و رفقایش است، اگر انتظار داشته باشیم که آنها تحت چنین شرایطی عالیترین شکل دموکراسی، مثالزدنیترین دیکتاتوری پرولتاریا و یک اقتصاد سوسیالیستی مطلوب را خلق کنند. با موضع قاطعانهٔ انقلابیشان، با قدرت عمل مثال زدنیشان و با وفادازی شکست ناپذیرشان به سوسیالیسم بینالمللی، تحت این شرایط فوقالعاده سخت، آنها هرچه را که میتوانستهاند انجام دادهاند. خطر تنها هنگامی آغاز میشود که آنان امر مطلوب را به امر اخلاقی تبدیل میکنند و آنها را به صورت مدلی از تاکتیکهای سوسیالیستی به پرولتاریای بینالمللی توصیه میکنند.}}
;مخالفت با قرارداد صلح شوروی و آلمان
[[رزا لوکزامبورگ]]، بعدها در کتاب «تراژدی روسی» با امضای [[عهدنامه برست-لیتوفسک]] با [[آلمان]] به مخالفت برخاست و از لنین و [[شوروی]] به خاطر این کار انتقاد کرد.
سطر ۶۶ ⟵ ۶۴:
لوکاچ خود را لنینیست میدانست و نه تنها در زمان [[انقلاب اکتبر]] و پس از مرگ لنین که حتی تا سالها بعد و تا آخر عمر خود، از لنین و اندیشههایش، سرسختانه حمایت میکرد و او را بسیار نزدیک به [[کارل مارکس]] میدانست.
او میپنداشت که لنین: «... بزرگترین متفکری است که پس از مارکس از جنبش انقلابی طبقهٔ کارگر برخاسته است.»
لوکاچ در دههٔ ۲۰ و اندکی پس از مرگ لنین، کتابی به نام «
نقد منتقدانی که لنین را محدود به روسیه میدانند؛
«
لوکاچ، با اذعان این که این انتقادات، به غلط، به مارکس هم وارد میشده، آنها را با دلایل خودش رد میکند.
او لنین را تا حد مارکس بالا میبرد و میگوید:
؛ هسته و مرکز تفکر لنین
جدا از این، [[گئورگ لوکاچ]]، هسته و مرکز تفکر لنین را نگاه به مسائل جهانی از دیدگاه مارکسیستی «فعلیت انقلاب» میدانست.
لوکاچ میگوید: «فعلیت انقلاب، هستهٔ تفکر لنین و علقهتعیینکنندهاش با مارکس است.»
؛ سیمای انسانی لنین
[[گئورگ لوکاچ]]، که حرفهای یادشده را در سال ۱۹۲۴ زدهاست، سالها بعد در سال ۱۹۶۷، و در حالی که بسیاری از کمونیستها، به بهانهٔ دوران [[استالین]] و استبداد [[شوروی]] از لنین رو گردانده بودند، پسگفتاری به کتاب خودش،
برای مثال، لوکاچ، در این «پینوشت» از کتاب سابق خود انتقاد میکند که
و در مورد سیمای انسانی لنین مینویسد:{{نقل قول|او سرشاز از زندگی و طنز است. از همهٔ چیزهای زندگی لذت میبرد، از شکار، ماهیگیری، و شطرنج تا مطالعهٔ آثار پوشکین و تولستوی. وی شیفتهٔ انسان واقعی است. این وفاداری به اصول در جنگ داخلی، تبدیل به سازشناپذیری آهنین میشود. اما هرگز بوی نفرت از آن به مشام نمیرسد.}}
؛ اقدام و مبارزهٔ مستمر، تریبون بیهمتای خلق
[[گئورگ لوکاچ]] در این پینوشت مجدداً با شور از لنین دفاع میکند که: «زندگی او سرشار از اقدام مستمر و مبارزهٔ مداوم در دنیایی است که بنا به اعتقاد عمیق وی هیچ موقعیتی بدون راه حل برای او یا دشمنانش وجود ندارد. پس ترجیعبند زندگی وی چنین بود:همواره برای اقدام آمده بودن.»
و «بنابراین سادگی سنجیدهٔ لنین تأثیر نافذی بر تودهها داشت. ..... وی بدون نشانی از لفاظی، تریبون بیهمتای خلق بود. چه در زندگی خصوصی و چه عمومی انزجار بیحدی از عبارتپردازی، گندهگویی یا اغراق داشت.»
؛ در مورد عقد قرارداد صلح برست-لیتوفسک
او در این «پینوشت» همچنین از برخی سیاستهای لنین، همچون عقد [[قرارداد صلح برست-لیتوفسک]] -که در آن زمان با مخالفت بعضی کمونیستهای چپگرای آلمانی و [[رزا لوکزامبورگ]]، از رهبران بینالمللی کمونیسم، روبرو شد- دفاع میکند.
[[گئورگ لوکاچ]] مینویسد: «این که وی (لنین) در مشی رئال پولیتیک خود در مقابل کمونیستهای چپ رو بر حق بود، اکنون حقیقت تاریخی پیش پاافتادهای است. (در مورد قرارداد صلح مذکور) چناچه کمونیستهای چپرو در صحنهٔ بینالمللی مدافع پشتیبانی از انقلاب آتی آلمان از طریق جنگ انقلابی بودند، جنگی که جز قمار بر سر موجودیت شوروی روسیه نبود. اما عمل درست لنین در این مورد بر تحلیل تئوریک عمیق از خصوصیت ویژهٔ توسعهٔ کل انقلاب متکی بود. ارجحیت انقلاب جهانی بر هر رخداد دیگری به نظر وی حقیقتی اصیل
؛ میل به آموختن در لنین
خصوصیت دیگر لنین، که برای [[گئورگ لوکاچ]]
او مینویسد: «لنین در سراسر زندگیاش همیشه میآموخت. چه از منطق هگل و چه از عقیدهٔ کارگری دربارهٔ نان.
؛ صورتی طراز نوین از نگرش به واقعیت
لوکاچ در نهایت، در انتهای «
«چهره لنین در ورای اعمال و آثارش، چونان تجسم عینی آمادگی پایدار بیانگر ارزشی جاودانهاست – صورتی طراز نوین از نگرشی نمونه به واقعیت.»
== منابع ==
{{پانویس}}
* {{یادکرد ویکی|عنوان = Leninism|پیوند =
* [http://www.rahetudeh.com/rahetude/mataleb/leninism/html/aghaz-lenin.html لنین و لنینیسم]
|