میزان [[طلاق در ایران]] با توجه به تعداد طلاق نسبت به جمعیت تقریباً برابر با میزان طلاق در سه کشور اصلی [[اروپای غربی]] است. آمار [[طلاق در ایران]] در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ به طور پیوسته در حال افزایش بوده و از ۹۴ هزار طلاق در سال ۱۳۸۵ به ۱۱۰ هزار در سال ۸۷، ۱۳۷ هزار در سال ۸۹ و ۱۵۰ هزار در سال ۹۱ رسیدهاست.<ref name="asriran.com">[http://www.asriran.com/fa/news/315266/فروپاشی-بنیان-خانواده-ها-در-غرب-یا-ایران "فروپاشی بنیان خانواده ها"؛ در غرب یا ایران؟] عصر ایران، ۲۵ دی ۱۳۹۲</ref>
'''عوامل متعددي باعث طلاق مي شود''' <ref>{{یادکرد وب|نویسنده=سایت دیجی لود|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.dgload.com/blog-post/%d8%aa%d8%b9%d8%b1%db%8c%d9%81-%d8%b7%d9%84%d8%a7%d9%82-%d9%88-%d8%b9%d9%88%d8%a7%d9%85%d9%84-%d9%85%d9%88%d8%ab%d8%b1-%d8%af%d8%b1-%d8%a2%d9%86/|عنوان=عوامل متعددی باعث طلاق میشود}}</ref>'''كه ما ابتدا آنها را به دو دسته تقسيم مي كنيم :'''
1 - علل طلاق در جوامع سنتي
2- علل طلاق در جوامع صنعتي
'''الف - علل طلاق در جوامع سنتي'''
مسائل ومشكلات مالي
اعتياد
وجود همسر جديد
خشونت و بد رفتاري مردان (و عدم تحمل خشونت مثل گذشته توسط زنان )
دخالت هاي ديگران
'''ب- علل طلاق در جوامع صنعتي'''
۱- عدم تعلق خاطر زن ومرد به همديگر. در اينحالت زن و مرد احساس مي كنند ديگر از نظر عاطفي و روحي نمي توانند به همسر خود كمكي كنند يا كمكي بگيرند .
۲- افزايش آگاهي زنان از حقوق خود.
۳- اختلاف سليقه بين زوجين .
۴- عدم تحمل خشونت مثل گذشته توسط زنان
۵- بهم ريختگي و نابساماني روابط خانوادگي و عدم انسجام خانواده (قبلا افراد با فاميل ،همسايه ويا با هم طايفه يا با هم محله خود ازدواج مي كردند و ازدواج با تمهيدات خاص و تحت نظارت خانواده بود ولي اكنون افراد تابع خانواده نيستند و فردگرائي توسعه يافته است و اين امر يكي از علل افزايش طلاق است ). .
۶-عامل اقتصادي(الف . زن و مرد خواهان استقلال مالي اند و در نتيجه در اين حالت همكاري و هماهنگي بين آنها كم مي شود.ب- استقلال مالي زنان باعث عدم اتكاي آنان به شوهرانشان مي شود + خشونت تاريخي مردان عليه زنان و عدم تحمل خشونت توسط زنان مثل گذشته و در نتيجه طلاق . ج- مشكلات اقتصادي + تورم + چندشغلي بودن افراد + دور از هم بودن =عدم ارضاي نيازهاي عاطفي همديگر = عدم تعلق خاطر و در نتيجه طلاق)
۷- بالا رفتن سطح سواد و آگاهي زنان و عدم تحمل و زير بار زور نرفتن و
افزايش درخواست طلاق توسط اين دسته از زنان
۸- نگاه مرد سالارانه جامعه نسبت به زنان ودختران مثل قوانين كشور(مردهر وقت بخواهد مي تواند زنش را طلاق بدهد)
۹- رواج دوستيهاي به اصطلاح خياباني (عدم شناخت كافي از جنس مخالف . زيرا دوستيها سطحي است و دو طرف خيلي از مسائل را با هم مطرح نمي كنند.)
۱۰-عدم همساني در ازدواج (هم كفو نبودن ):بخصوص در زمينه هاي (اقتصادي .تحصيلي . سني . فرهنگي و مذهبي ، شغلي ، هوشي -رواني ، نژادي، محل سكونت (شهري يا روستائي بودن ) ، زبان
هر چه از لحاظ موارد فوق تشابه بيشتر باشد .طلاق كمتر صورت مي گيرد.
عدم تشابه طبقاتي (زيرا كه امكانات اجتماعي متفاوت معمولا” ديدگاههاي مختلفي را بوجود مي آورد .
۱۱- تشريفات ازدواج ، سنت هاي افراطي و تفريطي
۱۲- فقدان سيستم هاي حمايت اجتماعي مثل وجود اعضاء خانواده آگاه .
۱۳- نبود سيستم مشاوره مناسب (فقدان افراد متخصص در رشته مشاوره خانواده ). فقدان دوستان آگاه و دلسوز .
۱۴- بيماري رواني شديد يكي از زوجين مثل وسواس . سوء ظن
عدم تشابه طبقاتي (زيرا كه امكانات اجتماعي متفاوت معمولا" ديدگاههاي مختلفي را بوجود مي آورد .
۱۵.برطرف نشدن نياز جنسي زوجين(كه ممكن است باعث اعتياد، روابط جنسی خارج از سيستم خانواده ، مشكلات جسمي و رواني زوجين . ودر نهايت منجر به طلاق شود )
۱۶- كاهش قباحت طلاق در بين افكار عمومي
۱۷- فحشاء و روابط جنسي خارج از سيستم خانواده
۱۸- بي خانماني و فقر
۱۹- عدم شناخت كافي از همديگر در قبل از ازدواج .
۲۰- نبود آموزش هاي مناسب قبل از ازدواج.
۲۱-عدم مشورت با والدين و استفاده نكردن از تجارب آنها
۲۲-ازدواج هاي اجباري (ازدواج (فروش) دختران به افراد مسن پولدار)
۲۳-ازدواج هاي مصلحتي . (در بین كساني كه قبل از ازدواج رسمي، رابطه داشته اند )
۲۴- بالا رفتن سطح توقعات افراد( در اثر ادامه تحصيل ، يك شبه پول دار شدن ، ارتقاء موقعيت اجتماعي )
۲۵- عدم درك تفاوت هاي همديگر توسط زوجين
۲۶-عدم وجود بلوغ فكري
۲۷-نبود روحيه از خود گذشتگي و ايثار در بين زوجين مطلقه.
۲۸-احساس رقابت با همديگر تا رفاقت در بين زوجين مطلقه.
۲۹-نبود آموزش هاي مناسب قبل از ازدواج
۳۰-عدم مشورت با والدين و استفاده نكردن از تجارب آنها
۳۱-زياده خواهي و توقعات نابجا
۳۲-ضعف اعتقادات مذهبي (خشونت عليه زنان . عدم صبر و تحمل )
۳۳- عدم تلاش براي اصلاح امور
۳۴- عدم درك متقابل . ( مثلا مرد توان مالي خريد كالاهائي يا انجام كارهائي را ندارد ولي زن بطور مداوم درخواست انجام آن كارها را ميكند و اين امر در دراز مدت باعث طلاق مي شود ).
=== در اروپای غربی ===
|