محمد میرزا کاشف‌السلطنه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اصلاح تاریخ خورشیدی /در عنوان استخدام در وزارت خارجه
خط ۷۵:
 
== استخدام در وزارت خارجه ==
در شانزده سالگی، وی به استخدام [[وزارت امور خارجه]] درآمد و دو سال به منشیگری [[میرزا نصرالله خان مشیرالدوله]]، وزیر خارجه وقت، مشغول بود. بعد از دو سال منشیگری محمد میرزا با سمت دبیر دومی در سال ۱۲۹۸ قمری /1260۱۲۶۰ خورشیدی /۱۸۸۱ میلادی عازم [[پاریس]] شد. او فرصت را مغتنم شمرد و در [[دانشگاه سوربن]] فرانسه در رشته [[حقوق]] به تحصیل پرداخت. پس از اخذ [[پایان‌نامه]] [[لیسانس]]، یک سال نیز در رشته [[حقوق اداری]] درس خواند و در سال پنجم اقامت خود در پاریس، به رتبه نایب اولی [[سفارت]] ارتقا یافت. در سفر سوم [[ناصرالدین شاه]] به سال ۱۳۰۶ ق، وی به عنوان [[مترجم]] [[دکتر فوریه]] که تازه استخدام شده بود، برگزیده شد و پس از هشت سال اقامت و تحصیل و مأموریت، به [[ایران]] بازگشت.
 
== آزادی‌خواهی ==
خط ۸۱:
 
== پیشنهاد اصلاحات در ایالات جنوبی ==
در پی مرگ ناصرالدین شاه، میرزا محسن خان مشیرالدوله، وزیر وقت امور خارجه محمدمیرزا را به عنوان سرکنسول در هند منصوب کرد. کاشف السلطنه بر سر راه خود به بمبئی، چندین ماه را در بغداد و بوشهر سپری کرد، و در آنجا گزارش‌های متعددی در خصوص وضعیت ایالات جنوبی ارسال کرد. در این گزارش‌ها، او شرحی از غوغای بختیاری‌های خوزستان، شورش شیخ محمد لنگه، و درگیر بودن بریتانیا در ناآرامی منطقه‌ای ارائه کرد. او از عملیات نا مؤثر دولت‌های منطقه‌ای و گمرک انتقاد کرد. او به دولت هشدار داد که قدرت‌های بزرگ- خصوصاً روسیه و بریتانیا- بر سر اعمال نفوذ و ایجاد پیروان محلی در این مناطق در حال رقابتند. او به دولت مرکزی اصرار کرد «شمار اندکی کشتی جنگی» در خلیج فارس نگه دارد، پاسگاه‌های نظامی دائمی بسازد، و برای پایان دادن به شورش‌های مرزی و پیش گیری از وقایع مشابه در آینده نیروی تقویتی گسیل کند. کاشف السلطنه برای نفوذ دادن مؤثر دیوانسالاری حکومتی قاجاری در سرحدات جنوبی مجموعه پیشنهادهایی داشت. از جمله در دست گرفتن مجدد اداره گمرک به دست ایرانیان (که در آن زمان در دست مأمورین بانک سلطنتی بریتانیایی ایران بود)، مالیات گیری از تجارت در «محرکات» (محصول نخیلات) جمع نخل، تأسیس عدالتخانه‌های مدرن در هر شهر و بندر، ایجاد شهرداری‌های مدرن و اعمال حقوق ملی بر آبهای امتدادیابنده از خط ساحلی. این گزارش‌ها به همراه شماری از نوشته‌های ارسالی از هند در بایگانی خانواده کاشف السلطنه باقی مانده‌اند و اخیراً توسط ثریا کاظمی- نوه کاشف السلطنه- در کتابش چاپ شده‌اند.<ref name="EI" />
 
== سفر به هند ==
خط ۹۱:
کاشف السلطنه در اواخر ۱۸۹۸ وارد [[بمبئی]] شد و تقریباً از همان ابتدا درگیر مشغول اطلاعات در خصوص کشت چای در هند شد. او در نوشته‌هایش برای ایران، به اظهارات کتبی و شفاهی مظفرالدین شاه، استناد می‌کند که بر اهمیت وارد کردن راه و چاه کشت چای به کشور تأکید می‌کرد. به نظر می‌رسد دولت قاجار پیروی نمونه‌های انگلستان و روسیه در آغاز کردن کشت بومی چای در آن زمان بود. علاقه به چای، بخشی از تلاش بزرگتر دولت مرکزی (و تجار) برای کاستن از میزان کل ارزش واردات از هند بود. دلیل این کسری پیوستهٔ پولی در تجارت با آن کشور بود. با توجه به ارزش تخمینی واردات چای از هند به مبلغ حدوداً یک میلیون تومان در سال، نزدیک به ۸۳ درصد کل چای مصرفی در ایران از هند می‌آمد، دولت تولید داخلی چای را هم پاسخگوی نیاز در حال رشد داخلی و هم کاستن از تجارت وارداتی از هند می‌دانست. علاوه بر این، چای می‌توانست همچون دیگر محصولات بهادار (چون افیون، ابریشم و تنباکو) که برای توازن تجارت با کشورهای همسایه بسیار مهم بودند عمل کند. کاشف السلطنه تخمین زد که کشت داخلی چای نه تنها کشور را در مدت ده تا دوازنده سال می‌توانست خودکفا کند، بلکه یک محصول بهادار برای واردات کساد اقتصاد ایران می‌توانست به همراه بیاورد.
 
حاج محمدمیرزا قبل از مراجعت به ایران، مقداری تخم چای را به همراه چهار هزار گلدان چای، [[قهوه]]، تخم [[کنف]]، [[دارچین]]، [[فلفل]]، [[میخک]]، [[هل]]، [[انبه]]، [[گنه گنه]]، [[کافور]]، ریشه [[زردچوبه]]، [[زنجبیل]] و غیره تهیه کرد و در سال ۱۲۸۵ شمسی با مشکلات بسیار آنها را به ایران آورد.<ref>معلمی، محمود: [http://ettelaat.net/13-juni/news.asp?id=73132 رنگ صنعت چای پریده استپریده‌است]. در: خراسان (نقل‌شده در اطلاعات.نت)، بازدید: فوریه ۲۰۱۴.</ref>
 
مخالفت و عدم همکاری مردم گیلان او را از این کار بازنداشت و موفقیت‌های نخستین، او را به کوشش بیشتری واداشت و کشت، چیدن و خشک کردن چای را به مردم آن سامان آموزش داد.
خط ۱۰۰:
وی طبق فرمانی از طرف وزارت خارجه در تاریخ ۱۴شوال ۱۳۲۲/ دی ماه ۱۲۸۳/ دسامبر۱۹۰۴، به عنوان [[کاردار]] (شارژ دافر) دولت ایران به سفارت ایران در پاریس رفت تا به امور آنجا رسیدگی کند. کاشف سه سال و اندی در آنجا ماند و در سال ۱۳۲۶ق/۱۲۸۵ ش به ایران بازگشت. پس از مراجعت به وطن در سال ۱۳۲۶ق/۱۲۸۵ ش با فرمانی از جانب [[مجلس شورای ملی]]، مأمور تأسیس [[شهرداری]] به سبک جدید شد. در آغاز، وی جزوه‌ای به نام «کتابچه قانون [[بلدیه]]» تنظیم می‌نماید و در آن وظایف شهرداری و مأموران آن را به تفصیل بیان می‌کند.
 
از دیگر خدمات او در شهرداری، نامگذاری [[خیابان|خیابان‌ها]]‌ها و [[کوچه|کوچه‌های]]‌های [[تهران]]، شماره‌گذاری منازل، روشنایی خیابان‌ها با [[چراغ برق]]، ترتیب رسانیدن [[آب]] آشامیدنی به خانه‌ها با [[گاری]] بشکه دار، اداره [[پلیس]]، سرویس [[درشکه]] اسبی کرایه برای استفاده عموم، برنامه [[رفتگر|رفتگری]] و نظافت معابر، آب‌پاشی خیابان‌ها و برخی کارهای دیگر است. او پس از یک سال و اندی به دلیل مشکلات و کارشکنی‌های بسیار، از این شغل استعفاء داد و در پی آن، عهده‌دار امور محاکمات وزارت خارجه شد.
 
== پس از مشروطه ==
وی در سمت [[کنسول ژنرال]] برای بار دوم عازم هند شد، ولی پس از بازگشت مجدد تصدی امور محاکمات وزارت خارجه را برعهده گرفت. در این دوره، کاشف به مخالفت علنی با رژیم استبدادی [[محمدعلی شاه]] پرداخت، ولی پیش از به توپ بسته شدن مجلس، از طریق [[رشت]] عازم سفر [[مکه]] و ادای مناسک [[حج]] شد. پس از مراجعت به ایران، به همراه خانواده خود به [[آلمان]] سفر می‌کند و در اوایل پاییز ۱۹۱۲ میلادی به [[برلین]] می‌رسد. اقامت او در آن دیار چندان طولانی نبود و خیلی زود به وطن برگشت. با روی کار آمدن [[احمد شاه]]، کاشف در کنار [[محمدولی خان سپهسالار تنکابنی]] به فعالیت سیاسی پرداخت. در کابینه دوم سپهسالار که پس از جریان مهاجرت شکل گرفت، به عنوان معاون [[نخست وزیرنخست‌وزیر]] که تا آن زمان در ایران شغلی بی‌سابقه بود به مجلس معرفی و به کار مشغول شد. این کابینه مقارن با [[جنگ جهانی اول]] در ۱۳۳۵ قمری /۱۲۹۵ خورشیدی تشکیل شد، ولی کاری از پیش نبرد و احمدشاه ایران را ترک کرد و [[رضاخان]] زمام امور را به دست گرفت. کاشف‌السلطنه که از زمان [[مظفرالدین شاه]] امتیاز چای به او واگذار شده بود، از طرف [[وزارت عامه]] به ریاست [[سازمان چای]] تعیین شد و با آنکه با کارشکنی‌های بسیاری روبرو بود، کشت و تولید چای را در شهرهای [[گیلان]] و به ویژه [[لاهیجان]] توسعه داد. وی صنعت چای را علاوه بر هند، در [[چین]] و [[ژاپن]] مورد بررسی قرار داد و با استخدام متخصصان چینی و آوردن بذر جدید و ماشین‌آلات [[کشاورزی]] از آن کشور رشد و تحول دیگری را در این صنعت به وجود آورد. علاوه بر چای، وی نوعی تخم [[ابریشم]] و بذر [[برنج]] را نیز وارد کرد که با آب و هوای ایران سازگارتر و محصول بیشتری می‌داد.
 
== پایان زندگی و شایعات ==
خط ۱۱۳:
ابهامات در مورد کشته شدن کاشف‌السلطنه و شایعات اینکه نفر عقب او، پرتیوا، با گلوله او را کشته‌است و بعد اتومبیل را پرت کرده‌اند، به قوت خود باقی است. از قول برخی شاهدان عینی گفته شده به هنگام دفن جنازه وی، اثر یک [[گلوله]] را در [[شقیقه]] او دیده‌اند.
 
بنا بر وصیتش او را بر تپه‌های چای در [[لاهیجان]] به خاک سپردند که در همان مکان آرامگاهی به پا شد - [[آرامگاه کاشف السلطنه]] - که اکنون [[موزه تاریخ چای ایران]] است.{{مدرک}}کاشف‌السلطنه روی تپه‌ای از چای که توسط وی در سال ۱۳۰۷ خورشیدی خریداری شده بود به خاک سپرده شده استشده‌است. وصیت کرده بود بر قبرش سنگی از مرمر سیاه بگذارند، بی سقف و حفاظ و در میان بوته‌های چای. ابتدا چنین کردند اما بعدها از دو درصد درآمد چای مقبره‌ای اختصاصی برای او ساختند.{{مدرک}}
 
== دودمان ==
خط ۱۵۲:
|29= ۲۹. [[خازن‌الدوله]]
 
}}{{پایان}}
}}</center>
{{ahnentafel bottom}}