باوندیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:دودمانهای زرتشتیان |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳:
}}
{{تاریخ تبرستان}}
'''باوندیان''' خاندانی [[ایرانیها|ایرانی]] از پادشاهان [[طبرستان]] بودند که در حدود ۷۰۰ سال، بیشتر در مناطق کوهستانی آن ناحیه، فرمان راندند. در طول این زمان، باوندیان سه بار فروپاشیدند. قلمرو آنان طبرستان، در جنوب [[دریای
حاکمان باوندی با نامهای «[[اسپهبد]]» و «ملک الجبال» شناخته میشدند. نام این خاندان برگرفته از لقب مؤسس این دودمان، [[باو]]، است که در خدمت پادشاهان [[ساسانیان]] بود. <ref>Frye, R.N., “Bāwand”, in: Encyclopaedia of Islam, Second Edition, Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Consulted online on 28 March 2018 </ref>
== شاخهها ==
سلسلهٔ آل باوند از آغاز تا زوال به سه شاخه تقسیم میشود:<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=حکیمیان |نام=ابوالفتح |کتاب=علویان طبرستان | ناشر=الهام |سال=1363}}</ref>
* کیوسیه: که منسوب به کیوس-برادر انوشیروان بودند. او مردی با صلابت و شجاعت و بسیار بخشنده بود اهل ولایات با او آرام گرفتند و کیوس، بمظاهرت ایشان، جمله خراسان از ترکان خالی کرد. سلطنت و حکومت کیوس و فرزندان او از سال ۴۵ هجری تا ۳۹۷ طول کشید.▼
* اسپهبدیه: که فرمانروایان آنان در طبرستان و گیلان و ری و قومس حکومت داشتند و شهر ساری پایتخت ایشان بود. پیدایی این سلسله مربوط به
===
▲که منسوب به کیوس-برادر انوشیروان بودند. او مردی با صلابت و شجاعت و بسیار بخشنده بود اهل ولایات با او آرام گرفتند و کیوس، بمظاهرت ایشان، جمله خراسان از ترکان خالی کرد. سلطنت و حکومت کیوس و فرزندان او از سال ۴۵ هجری تا ۳۹۷ طول کشید.
▲که فرمانروایان آنان در طبرستان و گیلان و ری و قومس حکومت داشتند و شهر ساری پایتخت ایشان بود. پیدایی این سلسله مربوط به سالهایی است که خاندان علویان طبرستان منقرض شده بود. کوکب اقبال فرمانروایان اسپهبدیه که بسال ۴۶۶ درخشیدن گرفت در سال ۶۰۶ با ایلغار مغول به افول گرایید.
▲که بر آمل و مازندران تسلط یافتند سرسلسلهٔ ایشان حسام- الدولة بن اردشیر بن کینخوار بن شهریار بن کینخوار بن رستم بن دارا ملقب به کینخوار بود و از سال ۶۳۵ تا ۷۵۰ هجری قمری بر طبرستان حکومت داشتند.
== حکومت ==▼
از جمله سلالهٔ محلّی که در زمان [[عباسیان|خلفای عباسی]]، هنوز حکومتهای محدود و منطقهای خود را حفظ کرده بودند، خاندان باوند بود که در این ایام، در فرمانروایان باوندی لقب [[اسپهبد]] داشتند و گاهی نیز '''ملوکالجبال''' خوانده میشدند و این به این دلیل است که گاهی با آنکه سیطره خود را در دشتها از دست میدادند ولی قدرت خود را در در نواحی کوهستانی نگهداری میکردند. سه شاخه این سلسله شامل: [[کیوسیان (باوندیان)|کیوسیان]]، [[اسپهبدان (باوندیان)|اسپهبدان]] و [[کینخواریان (باوندیان)|کینخواریان]] است.<ref>{{یادکرد|کتاب=سلسلههای اسلامی |نویسنده=کلیفورد ادموند بوسورث |ترجمه=فریدون بدرهای |ناشر =مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه) |چاپ= |شهر= |سال=۱۳۷۱|صفحه=ص۱۳۶ |شابک=}}</ref>▼
هر چند فرمانروایان این خاندان، بعدها برای حفظ قدرت موروثی خویش، ناچار به قبول آیین خلفا و اظهار اطاعت نسبت به آنها شدند ولی تختگاه آنها در جبال طبرستان تا مدتها بعد همچنان کانون تشعشع روح [[ایرانیها|ایرانی]] باقیماند. از دوران خلافت [[مأمون]] هم، در حالی که، سالانه مبلغی به عنوان مال صلح به [[عباسیان]] میدادند، آیین پدران خود را حفظ کردند.▼
پس از مرگ [[پیروز یکم|پیروز]]، که از شاهنشاهان [[ساسانیان]] بود، سه پسر وی با اسامی: [[بلاش]]، [[جاماسب]] و [[قباد یکم|قباد]] بر سر تخت پدر به اختلاف رسیدند.
ابتدا پسر نخست که بلاش نام داشت حکومت را به دست گرفت ولی نتوانست بیش از چهار سال توان بیاورد. سپس قباد با ارتش [[هیتالیان]] پایتخت را تصرف کرد و حکومت را بدست گرفت؛ ولی پس از مدتی بزرگترین مؤبد آن زمان را، که [[سوخرا]] نام داشت، به قتل رساند. بدین ترتیب عدهای از بزرگان دربار با کمک جاماسب (پسر دوم پیروز) قباد را زندانی کردند و بر اریکه قدرت نشستند.
سطر ۸۱ ⟵ ۷۲:
::'''تمام مردان، زنان از کوچک تا بزرگ که در طبرستان زندگی میکنند همه باید سوگند وفاداری بخورند که باو را به رهبری انتخاب کردهاند و حاضرند جانشان را برای وی تسلیم کنند.'''
پس از اینکه مردم از باو اعلام حمایت کردند، باو با ارتشی که تشکیل داده بود به سوی ترکان حملهور شد و تا زمان مرگش درگیر مسائلی همچون پیکار با ترکها یا دیگر دشمنان بود.<ref name=autogenerated1/>
▲== حکومت ==
▲از جمله سلالهٔ محلّی که در زمان [[عباسیان|خلفای عباسی]]، هنوز حکومتهای محدود و منطقهای خود را حفظ کرده بودند، خاندان باوند بود که در این ایام، در فرمانروایان باوندی لقب [[اسپهبد]] داشتند و گاهی نیز '''ملوکالجبال''' خوانده میشدند و این به این دلیل است که گاهی با آنکه سیطره خود را در دشتها از دست میدادند ولی قدرت خود را در در نواحی کوهستانی نگهداری میکردند. سه شاخه این سلسله شامل: [[کیوسیان (باوندیان)|کیوسیان]]، [[اسپهبدان (باوندیان)|اسپهبدان]] و [[کینخواریان (باوندیان)|کینخواریان]] است.<ref>{{یادکرد|کتاب=سلسلههای اسلامی |نویسنده=کلیفورد ادموند بوسورث |ترجمه=فریدون بدرهای |ناشر =مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه) |چاپ= |شهر= |سال=۱۳۷۱|صفحه=ص۱۳۶ |شابک=}}</ref>
▲هر چند فرمانروایان این خاندان، بعدها برای حفظ قدرت موروثی خویش، ناچار به قبول آیین خلفا و اظهار اطاعت نسبت به آنها شدند ولی تختگاه آنها در جبال طبرستان تا مدتها بعد همچنان کانون تشعشع روح [[ایرانیها|ایرانی]] باقیماند. از دوران خلافت [[مأمون]] هم، در حالی که، سالانه مبلغی به عنوان مال صلح به [[عباسیان]] میدادند، آیین پدران خود را حفظ کردند. با آن که شورش [[مازیار (قارنوندیان)|مازیار]] در طبرستان، ادامه حکومت آنها را برای مدتی قطع کرد، اما در مدت زمان قیام [[علویان طبرستان]]، قدرت آنها همچنان باقی بود و تا روی کار آمدن [[آل زیار]] نیز، این امر در همان تیره قدیم ادامه داشت. این سلسله تا پیش از رویکار آمدن صفویان میزیست تا در آن زمان توسط [[کیاهای چلاوی|چلاویان]] نابود شد.
== جستارهای وابسته ==
{{درگاه|تاریخ|طبرستان|ساری|آمل}}
* [[جبال شروین]]
* [[شهریارکوه]]
سطر ۸۹ ⟵ ۸۶:
{{پانویس}}
{{شاهان باوندی}}
[[رده:باوندیان|*]]
|