منصور (خلیفه): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
به نسخهٔ 22010618 ویرایش Hosseiniran برگردانده شد. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۲۶:
 
== مشکلات خانوادگی عباسیان بر سر خلافت ==
اولین مشکل در دوران خلافت منصور شورش شخصی به نام عبدالله بن علی در شام بود که با کاردانی ابومسلم سرکوب شد و مجبور به اطاعت و بیعت با خلیفه شد و بعد از این ماجرا وی به زندان افکنده شد و به دستور خلیفه سقف زندان بر سرش ویران شد و وی جان باخت.منصور برای موروثی شدن خلافت در خاندان خود ابتدا عیسی بن موسی را که به دستور سفاح ولی عهد بود وادار به استعفا کرد اما چون وی قبول نکرد وی را زندانی کرد و زیر سقفهای خراب نشاند اما باز هم این کار چاره ساز نشد.منصور به او زهر خوراند و وی بسیار سخت مسموم گشت اما زنده ماند و باز هم استعفا نداد.سرانجام روزی وی و پسرش را با هم احضار کرد و دستور داد پسرش را در حضور وی خفه کنند چنان که مامورانمأموران شروع به این کار کردند وی تسلیم گشت و استعفا داد.پس از آن وی پسر مورد علاقه اش مهدی را به جانشینی خود برگزید.
 
== ابومسلم ==
مهمترین خطری که خلافت عباسیان را در ابتدای امر تهدید می‌کرد از جانب ابومسلم سردار خراسانی بود که قدرتش روز افزون زیاد میگشت.او در انتقال خلافت به عباسیون و کشتار مخالفان آنهاآن‌ها نقشی بسزا داشت.ابومسلم که به القابی چون «صاحب الدعوه» و «امین آل محمد» در خاندان عباسی مفتخر گشته بود در نزد ایرانیان محبوبیت زیادی کسب کرده بود و سپاهیان بسیار و قدرت نظامی زیادی داشت که به تمایلات استقلال طلبانه اش دامن می‌زد.
 
وی میپنداشت که عباسیان به خاطر به خلافت رسیدنشان مدیون وی و نیروی نظامی اش هستند وگرنه بدون کمک وی هیچگاه به خلافت نمی‌رسیدند.به همین سبب منصور به فکر از میان برداشتن وی افتاد٬منصور با از بین بردن ابومسلم خیال خود را از بابت وی آسوده ساخت اما با قیامهای متعددی در خونخواهی از ابومسلم روبرو شد که وقت و هزینه زیادی را از خلافت گرفت.
خط ۳۶:
مهمترین نگرانی و مشکل خلافت عباسیان جنبش علویان بود.این جنبش از ابتدای خلافت به وجود آمد و با موروثی شدن خلافت در خاندان عباسیان به مبارزه پرداخت.منصور در سال ۱۴۵ هجری قمری پایتخت عباسیان را از هاشمیه که در نزدیکی کوفه مرکز تجمع هواداران علویان بود به بغداد انتقال داد.بغداد دهی از دهستان‌های تیسفون بود که معنی لغوی آن داده بغ(خداداد) می‌شود.منصور برای طرح نقشه بغداد از نظر خالد بن برمکی سود برد و گفته می‌شود وقتی در سال ۱۴۶ ه.ق خواست بغداد را احداث کند از خالد خواست که ایوان مداین را ویران کند اما خالد وی را از این کار منصرف ساخت.
 
منصور دماوند و طبرستان را نیز فتح کرد. وی به خست و سخت گیریسخت‌گیری بسیار شهره بود به طوری کهبه‌طوری‌که خود شخصاً سکه‌ها میشمرد و وقتی مرد نهصد و شصت میلیون سکه بر جای گذشت.این شدت خسیسی به حدی بود که وی به «دوانیقی» مشهور شده بود.
 
منصور با کمک خاندان ایرانی برمکیان دستگاه دیوانی قدرتمندی ایجاد کرد که بیشتر برگرفته از رسوم اداری ساسانیان بود.خلافت ۱۰ ساله مهدی پسر منصور نیز به آرامی گذشت. سپاهیان خراسان که به «ایناء دوله»شهرت داشتند از افراد مهم سپاه عباسی و از پشتیبانان مهم آن بودند.در زمان مهدی چند شورش به وقوع پیوست که همگی سرکوب شدند.سپاهیان عباسیان در زمان مهدی آنغوره(آنکارا) را هم فتح کردند اما در آنجا ماندگار نشدند.هارون الرشید پس از مهدی با مشاورین ایرانی تا قسطنطنیه هم پیشروی کرد و حاکم روم را مجبور به امضای صلحنامه‌ای کرد که به موجب آن سالیانه هفتاد هزار دینار به دولت اسلامی پرداخت می‌شد.