میر شاهوردی خان خورشیدی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
کم
به نسخهٔ 23439711 ویرایش Dexbot برگردانده شد: مطالب بدون منبع. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱:
'''میرشاهوردیشاه وردی خان،''' آخرین [[اتابک]] لرستان از سلسله [[اتابکان لر کوچک]] بود. (از نوادگان [[شجاع‌الدین خورشید]])
 
در حدود قرن ۱۷ میلادی شاه وردی خان علیه مالیات وضع شده توسط شاه [[شاه عباس بزرگ]] شورید. این شورش منجر به حمله شاه عباس به [[لرستان]] و برداشتن شاه وردی خان از قدرت شد.
(ازدواج چهارم [[شاه عباس یکم]] در سال پنجم سلطنتش با خواهر میرشاهوردی خان لر بود)
 
در سال 1046 ه ق خان احمد اردلان والی کردستان علیه دولت مرکزی سر به طغیان گذاشت و شاه صفی (شاه صفویه) به میرشاهوردی خان والی حاکم لرستان (پشتکوه و پیشکوه) فرمان داد در راس نیروهای محلی خود برای سرکوب خان احمد حرکت کند. [1]
 
در نبردی که بین نیروهای میرشاهوردی خان حاکم لُر کوچک و سیاوش بیگ قوللر آقاسی با نیروهای تحت فرمان والی کردستان در گرفت در نتیجه خان احمدخان والی کُردها دچار شکست سختی شد و به قلعه اورامان پناه برد. قلعه اورامان به وسیله نیروهای میرشاهوردی خان لُر محاصره شد و پس از چندی خان احمدخان موفق به فرار شد و حدود پانصد نفر از همراهان او کشته شدند. [2]
 
خان احمد پس از این فرار به یکی از امرای کُرد موصل به نام کوچک احمد پناه برد. کوچک احمد خان حاکم موصل یکهزار و پانصد نفر از جوانان کُرد و سربازان عثمانی را در اختیار او قرار داد و خان احمدخان والی کردستان با نیروهایی که همراه داشت به جنگ میرشاهوردی خان لُر وارد شد. در این جنگ نیز عده زیادی از سپاهیان خان احمد کشته و یا پا به فرار گذاشتند. پس از شکستی دیگری که میرشاهوردی خان بر سپاهیان خان احمدخان وارد کرد او ناگزیر شد که بار دیگر به سوی کوچک احمدخان حاکم موصل برود. وی بار سوم نیز همراه با کوچک احمدخان حاکم موصل و ماردین، با نیروهای بیشتری به مقابله با نیروهای دولت مرکزی ایران که میرشاهوردی خان لُر، عباسی و سیاوش بیگ قوللر آقاسی در راس آنها قرار داشتند شتافت. بین دو سپاه نبرد دیگری درگرفت و سپاه خان احمدخان و مخالفین باز هم شکست خوردند و کردستان به تصرف نیروهای دولت صفویه به فرماندهی میرشاهوردی خان لُر درآمد و خان احمدخان اردلان نیز همان سال 1046 ه ق بر اثر بیماری درگذشت[3]
 
[[شاه عباس یکم]] دو بار برای سرکوبی میر شاهوردی، به لرستان آمد بار دوم که شاه عباس از اصفهان بیرون آمد،در ظاهر عنوان برای حمله به خرم آباد و سرکوبی شاهوردی را نداشت. زیرا خواهر میرشاهوردی خان، همسر شاه عباس بود و مهمتر آنکه وجود جاسوسان و خبر رسانان میرشاهوردی خان در دربار شاه، خطر عمده ای بودند. از این جهت شاه عباس، به عنوان جنگ با ازبکان و رفتن به خراسان از اصفهان بیرون آمد در میان راه تغییر مسیر داده و با سرعت به سوی خرم آباد روانه شد. دستور داد هر رهگذری را که به سوی خرم آباد در حرکت باشد دستگیر کند تا خبر به میرشاه وردی خان نرسد و بر علیه ایشان قیام نماید. شاه عباس با تعدادی از لشکریان و از راه الشتر طوری تدارک شبیخون را دید که از تنگه رباط که اکنون هم تنگه شبیخون نامیده می شود چنان حرکت کند که بتواند شهر را محاصره و میر را زنده دستگیر نماید و چنان هم شد. میر سوار بر اسبی تندرو سوار شده و باحمله به صف قزلباش ها فرار کند.
 
لشکریان به دلیل خستگی خود و اسبهاشان، نتوانستند به او برسند. میر از سیمره هم گذشت و خود را به قلعه چنگوله در عراق رسانید و به دوستانش پناه برد. شاه عباس که مصمم به کشتن او بود، خود در شهر خرم آباد ماند برای شاه مقدور نبود که با همه ی لشکریانش به سیمره برود. از سوی دیگر، شاه بیم داشت که جهانگیر پسر شاه رستم، حسین خان که از بستگان میر بود (پسردایی میرشاهوردی خان بود) او به عنوان والی لرستان برگزیده بود، بکشد. از این جهت خود در خرم آباد ماند و الله وردی خان را برای دستگیری میر فرستاد این بار میر شاهوریخان دچار غفلت شد و کمان نمی کرد که به این سرعت در پی اوب اشند و پیدایش کنند. الله وردی قلعه چنگوله را محاصره کرد میر برای آنکه آسیبی به مردم منطقه نرسد با فرستادن پیام به فرمانده لشکریان شاه عباس، برای مردم و ساکنان قلعه، امان خواست و خود را تسلیم کرد. الله ویردی وقتی او را دستگیر کرد، با شناختی که از او داشت از او پرسید چرا فرار نکردی؟ گفت: وقتی کمانم را کشیدم و زه کمانم پاره شد دانستم که بخت از من رمیده است و اقبالم رو به زوال نهاده است.
 
میر را در قید کرده و نزد شاه عباس آوردند. وقتی به جلوی شاه رسید، شاه عباس برای تحقیر  و سرزنش از او پرسید: خان چرا رنگت پریده است؟ شاه انتظار پاسخی نرم همراه با اظهار ندامت از او داشت، اما میر با غرور گفت: آفتاب که غروب می کندبه زردی می گراید. شاه عباس از غرور او به خشم آمد، دستور داد او را کشتند.
 
نوادگان میرشاهوردی خان هم اکنون در استان های لرستان، ایلام، خوزستان، فارس با پیشوند فامیلی "[[طایفه میر|میر]]" بصورت انبوه سکونت دارند.
 
==منابع==
{{پانویس|۲|چپ‌چین=بله}}'''منابع:'''
 
1- علی اکبر وقایع نگار کردستانی، تاریخ کردستان یا حدیقه ناصری (تهران: امیرکبیر 1364) ص138
 
2- خواجگی اصفهانی، ص 237- 236 و وقایع نگار کردستانی ص 138
 
3- مهدی محرابی، سرزمین لر،  1993
 
== منابع ==
{{پانویس|۲|چپ‌چین=بله}}'''منابع:'''
* [https://books.google.com/books?id=s-LIbS43JkAC&pg=PA216&lpg=PA216&dq=%22Shah+Verdi+Khan%22&source=bl&ots=1607dbaoGl&sig=PgdgcRCutox287A0BvgOPagx1Ok&hl=en&sa=X&oi=book_result&resnum=3&ct=result#PPA218,M1 ''Don Juan of Persia: A Shi'ah Catholic''. trans. by G. Le Strange. (Kessinger Publishing, 2003) p. 216.]