فدرالیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Shahram Aryan (بحث | مشارکت‌ها)
جز ويرايش واژه + دگرسازی به گویش درست (پيرو لاتين کلاسیک)
خط ۵:
'''فدرالیسم''' از ریشه [[زبان لاتین|لاتین]] فویْدوس
 
{{لاتین|foedus}} یا foederation به معنای [[اتحاد]] یا [[قرارداد]] یا [[توافق]] و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها ([[ایالت|ایالات]]، [[استان|استان‌ها]]،‌ها، [[کشور|کشورها]]ها و[[نهاد|…]]) به یکدیگر متعهد شده‌اند و به نمایندگی از یک حکومت مرکزی وجود دارد. اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار می‌رود که در آن حق حاکمیت، مطابق [[قانون اساسی]] بین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندهٔ آن (مانند ایالت‌ها یا استان‌ها) تقسیم شده‌است. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمان‌هایی است که در آن‌ها قدرت ادارهٔ کشور، بین حکومت‌های ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شده‌است و آنچه که اغلب [[فدراسیون]] نامیده می‌شود را ایجاد می‌کند و طرفدارانِ آن «فدرالیست» نامیده می‌شوند. از این رو، همکاری و اتحاد گروه‌ها و واحدهای گوناگون در راستای تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک را «فدرالیسم» گویند.<ref>{{پک|هابرماس|1374|ک=بحثی پیرامون گذشته و آیندهٔ حاکمیت و شهروندی|ص=13}}</ref>
 
کشورهای دارای ساختار فدرال، عموماً طی شکل‌گیری ابتدایی و بنیان‌گذاری (چون [[آلمان]] یا [[ایالات متحد آمریکا]]) یا طی شکل‌گیری مجدد، مثلاً پس از [[جنگ]] یا [[فروپاشی]] (چون [[عراق]]یا یا [[روسیه]]ا) به این صورت شکل گرفته‌اند. در حقیقت تا به حال هیچ کشور تاریخی، یک پارچه و موجود در صحنه، روش کشور داری خود را به ساختار سیستم اصیل فدرال برنگردانده است. بالا بردن سطح حقوق ایالت‌ها الزاماً فدرالیسم محسوب نمی‌شود. سیستم حکومتی فدرالِ پیوسته، برای جلب رضایت ایالت‌ها، ایل‌ها و اقلیت‌های استقلال‌طلب و خودمختاری‌گرا جهت آسان‌سازی شکل‌گیری کشوری جدید یا پایداری و دوام کشوری نوسازی شده عرضه گردیده استگردیده‌است.<ref>آرتور بنز و گرهارد لهمبروخ (Arthur Benz و Gerhard Lehmbruch). فدرالیسم، آنالیز تاریخ شکل‌گیری و مقایسه امکانات آینده آن. فصل نامه PVS شماره ۳۲، ویسبادن ۲۰۰۲.</ref>
 
== فدرالیسم اروپایی در مقابل فدرالیسم آمریکایی ==
خط ۴۱:
* [[قوه مقننه]] قدرت بسیار زیادی دارد و نظارتی بر آن وجود ندارد.
* [[قوه مجریه]] قدرت خیلی زیادی دارد و هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد و به این ترتیب دیکتاتور به وجود خواهد آمد.
* یک منشور حقوق باید با قانون اساسی همراه باشد تا از سو استفادهٔ دیکتاتور از شهروندان جلوگیری نماید و نهایتاً یک رئیس جمهوررئیس‌جمهور به قدرت برسد ولی از سوی دیگر فدرال‌ها باور دارند که این امر غیرممکن است که همهٔ حقوق برشمرده شوند و در نتیجه آن‌هایی که در شمار نیامده‌اند به آسانی نادیده گرفته می‌شوند، چرا که در منشور رسمی حقوق ذکر نشده‌اند. در مورد حقوق در موارد خاص نظام قضایی دادگاه‌ها تصمیم می‌گیرد.
 
بعد از جنگ داخلی آمریکا، تأثیر دولت مرکزی بر زندگی مردم و مقدار ارتباط آن با دولت‍های ایالتی به شدت افزایش یافت. این امر به دلیل نیاز به تنظیم مقرراتی برای مشاغل و صنایعی که در محدوده مرزهای کشور وجود داشتند، تلاش برای حفظ حقوق مدنی، و مقررات خدمات اجتماعی بود. دولت مرکزی تا زمانی که دادگاه عالی '''[[قانون ضد تراست شرمن]]''' را تصویب نکرد، هیچ قدرت جدید قابل توجهی را به دست نیاورد.
خط ۱۱۰:
مجلس عوام یک قوهٔ مقننهٔ فدرال معمولاً به‌طور مستقیم و با در نظر گرفتن نسبت جمعیت، انتخاب می‌شود. اگر چه هنوز کشورها ممکن است گاهی اوقات حداقل مشخصی از کرسی‌ها را برای ایالتی خاص تضمین کنند.
 
فدراسیون‌ها اغلب روش‌های خاصی برای اصلاح قانون اساسی فدرال دارند، همچنین به عنوان نتیجهٔ ساختار فدرال یک کشور، وقوع این امر قطعی است، که حالت خودمختاری ایالات نمی‌تواند بدون رضایت ایشان لغو شود. یک اصلاحیهٔ قانون اساسی ایالات متحده باید توسط سه چهارم قوهٔ مقننهٔ هر ایالت تصویب شود تا ضمانت اجرایی بیابد. در همه پرسی‌هاهمه‌پرسی‌ها برای اصلاح قانون اساسی استرالیا و سوئیس نیاز است که هر پیشنهاد نه تنها توسط اکثریت غالب رای‌دهندگان یک ملت به عنوان یک کل بلکه با اکثریت جداگانه در هر یک از اکثر ایالات یا مناطق تأیید شود. در استرالیا این پیش نیاز به عنوان اکثریت دوبرابر شناخته می‌شود.
 
بعضی از قانون اساسی‌های فدرال هم چنین مقرر می‌دارند که اصلاحات خاص قانون اساسی نمی‌تواند بدون رضایت متفق‌القول همهٔ ایالات یا ایالات خاصی اتفاق بیفتد. قانون اساسی ایالات متحده مقرر می‌دارد که هیچ ایالتی ممکن نیست از نمایندگی مساوی در مجلس سنا بدون رضایت خویش محروم شود. در استرالیا اگر یک اصلاحیهٔ پیشنهادی به‌طور مخصوص مربوط به یک یا چند ایالت باشد، باید در یک همه پرسیهمه‌پرسی که در هر یک از آن ایالات برگزار می‌شود، تأیید شود. هر اصلاحیه‌ای بر قانون اساسی کانادا به رضایت متفق‌القول ایالت‌ها احتیاج دارد. قانون اساسی آلمان مقرر می‌دارد که هیچ اصلاحاتی در مواردی که نظام فدرال را لغو می‌کنند، قابل پذیرش نیست.
 
== جستارهای وابسته ==