فرانسیسکو فرانکو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۱:
{{تغییرمسیر|فرانکو|افرادی با این نام|فرانکو (نام)}}
{{Infobox Officeholder|name=فرانسیسکو فرانکو|birth_name=Francisco Franco y Bahamonde|image=Francisco Franco en 1964.jpg|caption=|office1=[[رئیسجمهور]] [[اسپانیا]]|president1=|term_start1=۱۹۳۹|term_end1=۱۹۷۵|predecessor1=[[مانوئل آزانیا]]|successor1=[[خوآن کارلوس اول اسپانیا|خوآن کارلوس اول]]|office2=[[نخستوزیر]] [[اسپانیا]]|president2=|term_start2=|term_end2=|predecessor2=|successor2=|birth_date={{تولد|۱۸۹۲|۱۲|۴}}|birth_place=پایگاه دریایی ال فرول، شمال غربی سواحل اسپانیا|death_date=[[مادرید]]|death_place={{مرگ و سن|۱۹۷۵|۱۱|۲۰|۱۸۹۲|۱۲|۴}}|nationality=[[پرونده:Flag of Spain (1945 - 1977).svg|25px]] [[اسپانیا]]|restingplace=-|alma_mater=|party=|otherparty=|spouse=|children=|occupation=[[سیاستمدار]]|profession=|cabinet=|religion=[[کاتولیک رومی]]|signature=Francisco Franco Signature.svg|awards=|website=|nickname=|allegiance=[[نیروهای نظامی اسپانیا|ارتش اسپانیا]]|branch=|serviceyears=۱۹۷۵–۱۹۰۷|rank=[[پرونده:2ej.png|25px]] ژنرال|unit=|commands=|battles=[[جنگ داخلی اسپانیا]]|footnotes=}}ژنرال '''فرانسیسکو فرانکو''' {{اسپانیایی|Francisco Franco y Bahamonde}} (زاده ۴ دسامبر ۱۸۹۲ – درگذشته ۲۰ نوامبر ۱۹۷۵) سیاستمدار و نظامی اهل [[اسپانیا]] و [[دیکتاتور]] این کشور بود. او پس از [[جنگ داخلی اسپانیا|جنگ داخلی]] اسپانیا، از سال ۱۹۳۹، تا هنگام مرگش در سال ۱۹۷۵ بر اسپانیا حکومت میکرد.<ref name="Payne">[[#Payne2000|Payne (2000)]], p. 67</ref>
او به عنوان یک محافظه کار و اصلاحطلب با انحلال رژیم پادشاهی و برقراری حکومت جمهوری در سال ۱۹۳۱ مخالفت کرد. با شکست نزدیک فدراسیون گروههای مستقل راست در انتخابات عمومی سال ۱۹۳۶، حزب
در این جنگ فرانکو از طرف رژیمها و گروههای فاشیستی به خصوص [[آلمان نازی|نازیها در آلمان]] و [[فاشیسم|حزب فاشیست]] در [[پادشاهی ایتالیا]] کمک نظامی دریافت میکرد درحالیکه که طرف جمهوریخواه مورد حمایت [[کمونیسم|کمونیستهای]] اسپانیا، [[آنارشیسم|آنارشیستها]]، [[شوروی]]، [[مکزیک]] و [[تیپهای بینالمللی]] بود. نهایتاً با برجای گذاشتن قریب به نیم میلیون کشته، جنگ در سال ۱۹۳۹ با پیروزی فرانکو به پایان رسید. با این پیروزی او یک [[دیکتاتوری]] نظامی تمامیتخواه در اسپانیا به پا کرد. فرانکو پس از این خود را تحت عنوان ال کادیلو (رئیس) [[رئیس حکومت]] و [[رئیس دولت]] خواند؛ عنوانی که میتوان آن را در ردیف عنوان [[دوک]] برای [[بنیتو موسولینی]] و [[پیشوا]] ([[فوهرر]]) برای [[آدولف هیتلر]] دانست. تحت حاکمیت او اسپانیا به یک کشور تک حزبی تبدیل شد که با سلطه حزب سلطنت طلب فعالیت تمامی احزاب دیگر در آن ممنوع بود.
خط ۱۱:
در دهه پنجاه میلادی ماهیت رژیم او از یک رژیم علناً تمامیتخواه و سرکوب گر به یک حکومت استبدادی با جنبههای محدودی از پلورالیسم (تکثرگرایی) بدل شد. در جریان جنگ سرد فرانکو به عنوان یکی از پیش قدمان مبارزه با کمونیسم شناخته میشد. به تبع این رویکرد با وجود اختلاف نظرهای فراوان، از طرف دُوَل غربی مورد حمایت واقع شد و به او پیشنهاد گردید به سازمان ملل متحد پیوندد و زیر چتر حفاظت ناتو قرار گیرد. در پی این موضوع در دهه شصت رشد اقتصادی اسپانیا رو به فزونی گذاشت و سیستم مالی آن دچار اصلاحات فراوان شد.<ref>[http://www.biography.com/people/francisco-franco-9300766#dictatorship-post-wwii "Francisco Franco Biography"]</ref>
نهایتاً پس از یک دوره حکومت سی و شش ساله فرانکو بیستم نوامبر سال ۱۹۷۵ درگذشت. پیش از مرگش نظام سلطنتی را احیا نمود و شاهزاده خوآن کارلوس اول را به عنوان جانشین خود تعیین کرد. بدین ترتیب پس از یک عصر چهار دههای خفقان و سرکوب اسپانیا وارد مرحله گذار به دموکراسی شد. سه سال پس از مرگ فرانکو قانون اساسی جدیدی به
== تولد ==
خط ۳۳:
انتخابات پارلمانی سال ۱۹۳۳ به اکثریت رسیدن راست گرایان میانه را به دنبال داشت. در پی به قدرت رسیدن دولت از میان اکثریت مجلس، پنجم اکتبر ۱۹۳۴ جنبشی انقلابی از جانب کمونیستها و آنارشیستها به پا شد که به سرعت در سرتاسر کشور شیوع پیدا کرد. با حمایت اتحادیه معدنچیان، شهر آستوریاس به عنوان مرکز این به پاخیزی شناخته شد. فرانکو به عنوان سرلشکر ارتش در چنین وضعیتی به کمک وزیر جنگ، دیِگو هیدالگو شتافت و از جانب او مأموریت سرکوب شورش را بر عهده گرفت. لشکر آفریقای ارتش اسپانیا وظیفه عملیاتی در این جنگ را به فرماندهی میدانی ژنرال ادواردو لوپز اوچوآ به انجام رساند. پس از دو هفته نبرد سنگین و برجای ماندن بیش از ۱۶۰۰ کشته نهایتاً شورش سرکوب شد.
شورش آستوریاس موجب شعلهور تر شدن اختلافات و دشمنی بین چپیها و راستیها شد. فرانکو و لوپز اوچوآ (به عنوان کسی که پیش از این به عنوان یک
پس از این حوادث فرانکو فوریه سال ۱۹۳۵ برای مدت اندکی به عنوان فرمانده کل نیروهای آفریقا انتخاب شد اما تنها سه ماه بعد فرماندهی کل نیروهای ارتش را بر عهده گرفت.
خط ۴۴:
۲۳ فوریه همین سال فرانکو به عنوان فرمانده نظامی به جزایر قناری منتقل شد که برداشت خود او از این اقدام نوعی تبعید بود. در همین حال نقشههایی از جانب ژنرال امیلیو مولا در حال طرحریزی بود. ماه ژوئن اولین ارتباط بین این دو برقرار شد و در دیداری سری در جنگی در جزایر قناری طرح کودتا بین این دو مورد بحث قرار گرفت. ظاهراً فرانکو تا ماه ژوئیه جهتگیری مبهمی در قبال این اقدام از خود نشان داد. ۲۳ ژوئن ۱۹۳۶ فرانکو در نامهای به کاسارس کوئیروگا، رئیس دولت پیشنهاد کرد نارضایتیهای درون ارتش جمهوری را سرکوب کند اما جوابی دریافت نکرد. پس از چندین بار به تعویق افتادن ۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶ به عنوان روز آغاز به پاخیزی تعیین شد. مولا با اعلام این که حالت کشور به وضعیتی برگشتناپذیر رسیده و کودتا اجتناب ناپذیر است از فرانکو خواست جانبگیری خود را مشخصا معلوم کند. او تصمیم گرفت جانب شورشیها را بگیرد و فرماندهی نیروهای آفریقا به او سپرده شد. مقرر شد فرانکو با پرواز یک هواپیمای شخصی به خلبانی دو فرد بریتانیایی که را به آفریقا برساند.
ترور خوزه کالوو روتِلو، از رهبران
یک هفته بعد شورشیها که به زودی خود را «ملی گرایان» نامیدند، یک سوم کشور را به کنترل خود درآوردند. با این حال بیشتر واحدهای نیروی دریایی به جمهوری وفادار بودند تا فرانکو و نیروهایش در آفریقا که با دریا از بدنه اصلی اسپانیا جدا شده بود، منزوی بشود. کودتاچیان موفق نشدند به یک پیروزی برق آسا دست یابند تا جنگ داخلی در اسپانیا به پا شود.
خط ۵۹:
== دیکتاتوری ==
[[پرونده:Franco_eisenhower_1959_madrid.jpg|بندانگشتی|300x300پیکسل|ژنرال فرانکو در سال ۱۹۵۹، همراه با [[آیزنهاور]]
رژیم فرانکو یک دیکتاتوری فرصت طلب و طرفدار اصالت سود بود، هر چند در دهه شصت فشار بر مردم کمتر شد اما در طول سالهای سیاه سلطه فرانکو همیشه فضای اختناق و عوام فریبی وجود داشتهاست. مخالفان یا اعدام میشدند یا تبعید، به گواهی محققان در سالهای ۱۹۴۴–۱۹۳۹ تعداد اعدامهای سیاسی به رقم ۱۹۲۶۴۸ نفر رسید. در این سالها حزبها به نهادهای دولتی و فرمایشی تبدیل شدند که در جهت تبلیغات رژیم پیش میرفتند، روزنامهها زیر تیغ سانسور در قالب کاتولیسم محافظه کارانه، یکی یکی بسته شدند، تا سال ۱۹۵۰ فقر و گرسنگی در اسپانیا بیداد میکرد و بی سوادی در حال گسترش بود، فضای فرهنگی اسپانیا هدفدار شد صحنههای تاتر با کمدیهای سرگرمکننده (بی خطر) پر میشد، ادبیات عامیانه شامل داستانسرایی کنترل شده از طبقه متوسط بود و سینما به تولید انبوه ملودرامها میپرداخت (در ۱۹۶۵ برای هر ۵۱۰۰ نفر یک فیلم ساخته شد) و این امور در حالی بود که هنرمندان، دانشمندان و نخبگان اسپانیا جلای وطن میکردند، کسانی نظیر [[خوان رامون خیمنس]] Juan Ramón Jiménez (شاعر و برنده جایزه نوبل)، [[سورو اوچوآ]] Severo Ochoa(بیوشیمیست برنده جایزه نوبل)، [[رامون سندر]] Ramón Sénder (
== منابع ==
|