خاطرات خون‌آشام (فصل ۴): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 24996146 توسط Freshman404 (بحث) پیوند اشتباه
برچسب: خنثی‌سازی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏فصل چهارم: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۸۲:
=== فصل چهارم ===
الینا در حال تغییر است و برای اینکه تبدیل شود باید خون بخورد و دیمن از این موضوع که استفن جان الینا را نجات نداده ناراحت است. استفن از بانی می‌خواهد الینا را با جادو دوباره انسان کند بنابراین تا پایان روز برای خون دادن به الینا صبر می‌کنند انجمن شهر مادر تایلر و کرولاین را به خاطر حمایت از خون آشام‌ها بر کنار و دستگیر می‌کنند. کشیش شهر که الان رئیس انجمنم هست دستور دستگیری خون آشام‌ها را می‌دهد و ربکا و کرولاین را دستگیر می‌کنند و در حال انتقال به مکانی هستند که تایلر یا همان کلاوس وقتی متوجه می‌شود که کارولاین را دستگیر کرده‌اند برای نجات او به خودروها حمله و فقط کرولاین را نجات می‌دهد.
ودر قالب تایلر اورااو میرا بوسدمی‌بوسد. برای دستگیری استفن به خانه الینا آمده و الینا را هم دستگیر می‌کنند. خاطراتی که خون آشام‌ها وقتی الینا انسان بود را از حافظه اش پاک کردن بودند از جمله خاطرات دیمن همه را به یاد می‌آورد. کشیش متوجه حرکات الینا می‌شود و می‌فهمد الینا هم خون آشام است و او را هم زندانی می‌کنند. دیمن از موضوع خبردار می‌شود و با مت به سراغ مزرعه‌ای که استفن و بقیه زندانی هستند می‌روند.
بانی جادویی انجام می‌دهد اما مادربزرگش به او هشدار می‌دهد که الینا را برنگرداند بنابراین موفق نمی‌شود که الینا را دوباره انسان کند. استفن با کمک ربکا به الینا خون می رسانندمی‌رسانند و الینا خون آشام می‌شود.
بانی کلاوس را به بدنش بر می گرداندمی‌گرداند و استفن و دیگران متوجه می‌شوند که یک شکارچی خون آشام به شهر آمده و خالکوبی روی دستش دارد که فقط جرمی آن را می‌بیند.
استفن از طریق کلاوس متوجه می‌شود دارویی برای انسان شدن وجود دارد و برای این کار باید خالکوبی شکارچی خون آشام تکمیل و یک ساحره به قدرت زیادی برسد. پروفسور شین به شهر آمده و به بانی کمک می‌کند و از مکان دارو اطلاع دارد اما دارو پیش یکی از خطرناک‌ترین خون آشام‌ها به نام سایلس می‌باشد که سال‌هاست خشک شده‌است.
الینا به خاطر دیمن با استفن به هم می‌زند و عاشق دیمن می‌شود اما کرولاین متوجه می‌شود که الینا بنده دیمن شده و هرکاری دیمن بگوید انجام می‌دهد.