دنی دیدرو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند ژان ژاک روسو به متن |
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند زندان باستیل به متن |
||
خط ۲۵:
پس از چندی زندگی مشترک آنها طعم تلخی به خود گرفت که سرآغاز آن جملهای بود که آنتوانت بر زبان آورد: «من کتابی را که در تعالی روح آدمی تأثیری نداشته باشد حاضر نیستم حتی لمس کنم»؛ و دیدرو در مقابل برای تغییر عقیده او تنها آثار ادبی سطح پایین را برایش میخواند. در خلال همین کش و قوس بود که دیدرو دل به بانوی دیگری به نام [[مادلن دو پوئیزیو]] باخت که نویسندهای توانا بود و بهترین اثرش با نام ''شخصیتها'' طی رابطهاش با دیدرو پدید آمد. در طول تمام این دوران او رابطهای نامشروع با سوفی والاند داشت که تا پایان عمرش ادامه پیدا کرد و نامههای او به «سوفی» به عنوان مستندترین مدارک زندگی شخصی او بهشمار میرود که حاوی اطلاعات مهمی دربارهٔ طرز تفکر شخصی و همچنین اندیشههای آن دوره است.
دیدرو که از اوایل دهه ۴۰ به عنوان مترجم کار خود را آغاز کرده بود در طول این دوران «دیکشنری پزشکی» رابرت جیمز و آثار متنوع دیگری را به زبان فرانسه برگرداند. در سال ۱۷۴۶ او کتابی فلسفی نگاشت که مجموعهای از کلمات قصار و حکیمانه نیز بهشمار میآید. تمام نسخههای این کتاب به واسطه عقاید ضدمسیحی آن به دست پارلمان پاریس سوزانده شد. دیدرو در سال ۱۷۴۹ در کتابی با عنوان ''نامه یک کور'' به طرح پرسشی دربارهٔ وجود خدا پرداخت و به همین دلیل سه ماه به زندان افتاد. در ژوئیه ۱۷۴۹ با پُر شدن [[زندان باستیل]] او را به زندان دیگر در [[وینسنس]] منتقل کردند. دیدرو در جایی مینویسد: «فاصله بین تعصب و بربریت گامی بیش نیست.»
«دیدرو» دوستان فیلسوف زیادی داشت که بهترین آنها [[ژان ژاک روسو]] بود که دوستی این دو در سال ۱۷۵۷ پایان یافت.
|