اسلام در ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Parham God lover (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: حذف منبع ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۰:
آشنایی ایرانیان به اسلام را می‌توان به همان دوران [[محمد]] مرتبط دانست و شخصی چون سلمان فارسی که از اولین ایرانیان مسلمان بود. [[محمد]] نامه‌ای را به شاه ایران زمین خسرو پرویز فرستاد. در دربار خسروپرویز، هنوز مترجم از خواندن نامه فارغ نشده بود که زمامدار ایران سخت برآشفت و نامه را از مترجم گرفت و پاره کرد.<ref>[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=نامه+پیامبر+اکرم+به+خسرو+پرویز،+پادشاه+ایران&SSOReturnPage=Check&Rand=0 : نامه محمد به خسرو پرویز، پادشاه ایران<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
اما ایرانیان آشنایی دیگری هم با اسلام داشتند که بعد از [[محمد]]؛ در دوران عمر بن خطاب و با وقوع جنگ قادسیه همراه بود. بعد از جنگ [[یزدگرد سوم]] آخرین پادشاه سلسله ساسانیان به استان‌های مختلفی رفت و در مرو کشته شد. بعد از سپری شدن چند سال در دوران صفویه، اسلام دین رسمی ایران شد {{مدرک}}.{{سخ}} صفویان، آیین شیعه را مذهب رسمی ایران جای دادند و آن را به عنوان عامل همبستگی ملّی ایرانیان برگزیدند.
 
سپاه اسلام به ایران حمله کرد. ایرانیان دو راه داشتند یا اسلام را قبول کنند یا کشته شوند.
== تغییر دین ==
 
[[ادوارد براون]] مورّخ انگلیسی: مسلّم است که قسمت اعظم کسانی که (در ایران) تغییر مذهب دادند، به طیب خاطر و به اختیار و اراده خود آن‌ها بود؛ و پس از شکست ایران در [[قادسیه]] فی المثل چهار هزار سرباز دیلمی پس از مشاوره، تصمیم گرفتند به میل خود اسلام آورند، و به قوم عرب ملحق شوند. این عدّه در تسخیر [[جلولاء]] به تازیان کمک کردند،
مردم ایران به دست عمر خطاب سنی مذهب شدند. عمر خطاب پدر زن حضرت محمد و داماد حضرت علی بود به همین دلیل اهل سنت احترام زیادی برای او قائل اند.
و اشخاص دیگر نیز گروه گروه به رضا و رغبت به اسلام گرویدند.<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ج 1، ص 80، تاریخ ادبیات ایران، ج 1، ص 299</ref>{{تأیید اعتبار}} و [[اشپولر]] نیز می‌گوید که: تقریباً تمام ایرانیان بدون اعمال زور و فشار خارجی قابل توجّهی از طرف فاتحان در مدّت قرون اندکی به اسلام گرویدند.<ref>تاریخ ایران، جلد1، صفحه 239 و 240</ref> و
 
[[دوز]] مستشرق معروف هلندی نیز سخن او را تأیید کرده می‌گوید.<ref>تاریخ ادبیات مستر براون، جلد اول، صفحه 303</ref> آنچه جناب دوز در پایان سخنش می‌گوید بیانگر نکته‌ای قابل تامّل است. هر چند نقش اعراب مسلمان در شکل‌گیری تمدّن اسلامی ـ ایرانی را نباید فراموش کرد، امّا نقش برجسته ایرانیان در توسعه تمدّن و علوم اسلامی و تدوین هزاران کتاب در این زمینه، گویای عشق و علاقه مضاعف این قوم به مکتب اسلام است. این عشق و ارادت ایرانیان سبب شد تا این سرزمین مهد اندیشمندان اسلامی شود.
شاه اسماعیل صفوی با کشتن صد ها هزار نفر با زور تیغ مذهب شیعه را جایگزین کرد.
 
بعد از سپری شدن چند سال در دوران صفویهشیعه دین رسمی ایران شد {{مدرک}}.{{سخ}} صفویان، آیین شیعه را مذهب رسمی ایران جای دادند و آن را به عنوان عامل همبستگی ملّی ایرانیان برگزیدند.
 
== تغییر دین ==
[[ادوارد براون]] مورّخ انگلیسی: مسلّم است که قسمت اعظم کسانی که (در ایران) تغییر مذهب دادند، به طیب خاطر و به اختیار و اراده خود آن‌ها بود؛ و پس از شکست ایران در [[قادسیه]] فی المثل چهار هزار سرباز دیلمی پس از مشاوره، تصمیم گرفتند به میل خود اسلام آورند، و به قوم عرب ملحق شوند. این عدّه در تسخیر [[جلولاء]] به تازیان کمک کردند،
و اشخاص دیگر نیز گروه گروه به رضا و رغبت به اسلام گرویدند.<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ج 1، ص 80، تاریخ ادبیات ایران، ج 1، ص 299</ref>{{تأیید اعتبار}} و [[اشپولر]] نیز می‌گوید که: تقریباً تمام ایرانیان بدون اعمال زور و فشار خارجی قابل توجّهی از طرف فاتحان در مدّت قرون اندکی به اسلام گرویدند.<ref>تاریخ ایران، جلد1، صفحه 239 و 240</ref> و
 
در توضیح این رویکرد، [[سید حسین نصر]] و [[مرتضی مطهری]] بر این باورند که در فرایند اسلام‌آوردن ایرانیان، اگر چنین پنداشت که ایرانیان نومسلمان زیر «فشار همگانی» ایمان آورده‌اند، راه به جایی نمی‌توان برد و این باور، پاسخی به پرسشِ چرایی پرورش دانشمندان بزرگ اسلامیِ بسیار به‌دست ایرانیان ندارد. زیرا می‌توان پذیرفت که ملتی وادار به انجام سبکی از زندگی شود، اما نمی‌توان ملتی را ناگزیر به انجام تلاش نوآورانه و ژرف و گسترده در آن سبک زندگی کرد، مگر این‌که روش و باورهای زندگی آن ملت از درون دگرگون شده‌باشد؛ و این دگرگونی اندیشه و زندگی ایرانیان کار به جایی می‌بَرد که داستان‌هایی دربارهٔ دریاچه‌ها و دیگر موارد در شب نزول قرآن یا به‌دست نیروهای فرازمینی برخی از صحابه، به‌ویژه [[علی بن ابی‌طالب]] آورده‌اند؛ و این‌همه، آن‌چنان ژرف بود که حتی با پایان چیرگی سیاسی اعراب بر ایران بی‌ایستایی ادامه یافت و به اوج خود رسید.<ref>{{پک|نصر|مطهری|۱۳۹۴|ف=علوم دینی|ک=تاریخ ایران|ص=۴۰۲–۴۰۳}}</ref>