نیشابور: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Arellaa (بحث | مشارکت‌ها)
خنثی‌سازی ویرایش 25738396 توسط 5.125.93.104 (بحث)بدون منبع
برچسب: خنثی‌سازی
←‏سده‌های میانه: حذف نقل قول طولانی
خط ۱۵۳:
به‌هنگام امارت [[زیاد بن ابیه|زیاد بن ابی‌سفیان]]، خراسان چهاربخش (رَبع) شد و نیشابور مرکز یکی از چهاربخش‌های خراسان برگزیده شد.<ref>{{یادکرد کتاب | پیوند نویسنده = ابن اثیر | عنوان = الکامل فی التاریخ| جلد =۳| صفحه =۳۷}}</ref>
 
==== سده‌هایدوره میانهاسلامی ====
''[[۷۵۰ (میلادی)|۷۵۰م]]-[[۱۰۷۷ (میلادی)|۱۰۷۷]]''
{{multiple image
خط ۱۶۶:
}}
پایهٔ توسعهٔ نیشابور در سده‌های میانه را، شهرنشینی نهادینه‌شده در دورهٔ ساسانی در آن منطقه می‌دانند؛ از مراکز بزرگ اقتصادی راه ابریشم بود که بخش‌های مرکزی فلات ایران را با خوارزم و ماوراءالنهر مرتبط می‌ساخت. [[ابن رسته]]، [[مقدسی]]، [[اصطخری]]، [[ابن حوقل]] و [[یاقوت حموی]] دربارهٔ نیشابورِ سده‌های میانه‌ها نگاشته‌اند یا در پژوهش‌هایشان به نیشابور نیز سفر کرده‌اند. [[ابن رسته]] این شهر را «صحرایی ـ کوهستانی» خوانده که زیرشهرهایی داشته مانند: [[تربت جام|جام]]، [[باخرز]]، [[جوین]] و [[بیهق]]؛ سپس، سیزده روستا و چهار ربعِ شهر نیشابور را نام می‌برد که [[ریوند]]، [[بخش کوهسرخ|تکاب]]، [[ریوند (ربع)|بشت‌فروش]] و [[دهستان مازول|مازول]] بوده‌اند و روستاها نیز شامل [[قوچان|استوا]]، [[ارغیان]]، [[اسفراین]]، [[ترشیز|پُشت]]، [[رخ]]، [[زاوه]]، [[زوزن]]، [[فریمان|اشبند]] و [[خواف]] بوده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = ابن رسته| عنوان = الأعلاق النفیسة | ترجمه = حسین قره چانلو| جلد = | سال = ۱۳۶۵ | ناشر = امیر کبیر |مکان = | شابک = | صفحه =}}</ref>{{سخ}}
در [[۸۱۵ (میلادی)|۸۱۵م]]، [[علی بن موسی|علی ابن موسی الرضا]]، امام هشتم [[دوازده امامی|شیعیان اثناعشری]] و ولی‌عهد [[مأمون|مأمون عباسی]] به نیشابور درآمد، از سوی محدثان بسیار گرامی داشته شد و [[حدیث سلسله‌الذهب|حدیث سلسلة الذهب]] را به درخواست آنان بیان کرد.{{سخ}}[[طاهریان|امیرنشین طاهریان]] در [[۸۲۱ (میلادی)|۸۲۱]] به‌دست [[طاهر بن حسین]] در [[مرو]] استقلال اعلام کرد. در [[۸۳۰ (میلادی)|۸۳۰]] نیشابور پایتخت [[طاهریان|امیرنشین طاهریان]] شد و پس از [[مرو]]، دومین پایتخت آنان به‌شمار می‌رود. داستانی دربارهٔ بنیان‌نهادن [[شادیاخ]] در نیشابور به [[عبدالله بن طاهر]] نسبت داده‌اند:. که هدف از آن عدم مزاحمت سپاهیان برای مردم بوده است.
{{نقل قول|پیش از این، رسم بر این بود که وقتی سپاهیان در شهری اردو می‌زدند، در خانه‌های مردم مهمان می‌شدند. صاحب‌خانه وادار می‌شد که برای آسایش میهمانان کار کند و یارای نافرمانی هم نداشت. آنگاه که عبدالله بن طاهر به حکومت خراسان منصوب شد، در نیشابور استقرار یافت. روزی در شهر، زن جوانی را دید که اسبی را آب می‌داد. چون تناسبی در این کار نمی‌یافت، شگفت‌زده شد. دستور داد شوی زن را حاضر کردند و سبب را پرسید، مرد گفت «این ستمی که امیر بر ما روا داشته‌است». عبدالله گفت: «چگونه؟» مرد گفت: «یکی از سپاهیان تو در خانهٔ من است. امروز از من خواست که اسب او را آب دهم و مرا یارای نافرمانی نمود. مردد شدم که اگر با اهل خانه بیرون می‌رفتم و زن را در خانه می‌گذاشتم، زنم را در امان نمی‌دیدم، ناگزیر زن را فرمان دادم تا اسب را آب دهد و خود خانه نگاه داشتم.»
عبدالله، غمین گشت و به اندیشه فرورفت، سپس دستور داد در بیرون شهر که شادیاخ نام داشت کاخی ساختند و خود در آن مستقر گردید و سپاهیان را موظف نمود که پیرامون آن ساکن شوند به فرمان او در شهر ندا دادند که از این پس، هر سپاهی در خانه مردم مهمان شود، خونش مباح است، به این ترتیب سپاهیان همگی به شادیاخ نقل مکان کردند و محدودهٔ شادیاخ آباد شد و به مرور، یکی از آبادترین و مشهورترین محله‌های نیشابور گشت.}}
این داستان را به دیگران، از جمله [[غازان خان]] نیز نسبت می‌دهند. کاخ [[شادیاخ]]، تا سده هفتم هجری، آبادان بود.{{سخ}}
{{multiple image