ممالک محروسه ایران: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
به نسخهٔ 23587501 ویرایش Pa Mhr برگردانده شد. (توینکل) برچسب: خنثیسازی |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۴:
== واژهشناسی ==
این اصطلاح از ترکیب دو اصطلاح «ممالک محروسه» و «ممالک ایران» که بعد از دوره [[ایلخانان مغول]] در ایران رواج داشتهاند تشکیل شدهاست.
;ممالک: به سه معنای [[کشور]]، [[استان|ایالت و استان]]، و [[شهرستان|ولایت و شهرستان]] استفاده شدهاست.
;محروسه: از ریشه «حرس» و به معنای حراست شده و مفهوم آن متضمن اقتدار حکومت در حفظ و حراست از یک حوزه جغرافیایی از ناامنی، آشوب و تجاوز و تهاجم میباشد. با توجه به جمله «حرسه الله تعالی» که در انتهای نام شهرها یا کشور میآمده و مقایسه آن با صفت محروسه که بعد از کلمات مملکت یا ممالک میآید میتوان نتیجه گرفت که این کلمه از مضمونی قدسی و ماورایی نیز برخوردار بودهاست. این کاربرد، از اوایل قرن هفتم هجری تا اواخر دهه دوم قرن ۱۴ هجری رواج داشتهاست.<ref name="ensani" />
;ممالک ایران: در قرن هشتم مورد استفاده قرار میگرفت و ضمن اشاره به «وحدت سرزمین ایران»، مبین «تقسیم آن به ممالک و بخشهای مختلف» بود. استفاده از این نام در قرون بعدی و در کنار نامهای «ایران»، «مملکت ایران»، «ممالک محروسه» و «ممالک محروسه ایران» ادامه داشت.<ref name="ensani" />
== پیشینه ==
این واژه نه فقط برای ایران، بلکه به طور کلی در دوران گذشته برای بیشتر کشورها از جمله عثمانی، هند و روسیه نیز به کار گرفته میشدهاست و ربطی به نظام سیاسی یا چینش قدرت در آنها نداشتهاست. روزنامه «اختر» چاپ استانبول (سال 1881) بهای سالانه این روزنامه را در مناطق مختلف چنین مینوشتهاست: «استانبول و دیگر ممالک محروسه عثمانیه… ».<ref name="cheshmandaz.org">{{یادکرد وب|نویسنده=عباس جوادی|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://cheshmandaz.org/2013/10/13/%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%88%D8%B3%D9%87-%D9%88-%D8%B3%D9%88%D8%A1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%AF/|عنوان=«ممالک محروسه» و سوء استفاده از نادانی}}</ref> تقسیم بندی سرزمین ایران به ایالات مختلف از زمان هخامنشیان سابقه داشتهاست. هر یک از ایالات در آن زمان از نوعی استقلال برخوردار بودند اداره میشد. اگرچه در دوران اسلامی، ایران استقلال خود را تا مدتی از دست داد و تقسیمات داخلی ایران را دچار آشفتگی گردید اما شالوده تقسیمات داخلی بهمراه هویت تاریخی و فرهنگی، تاحدودی دست نخورده باقی ماند و اصولاً هرگاه نظم و ثبات حاکم میگردید دوباره همان تقسیمها مبنای نظام سیاسی و اداری قرار میگرفت.<ref name="ensani" />
== در دوران صفوی ==
خط ۱۵:
== سوء استفاده از واژه در رابطه با فدرالیسم قومی ==
برخی اینگونه ادعا کردهاند که این عبارت، بیانگر نوعی [[فدرالیسم در ایران|فدرالیسم پادشاهی در ایران]] بودهاست که به نظر این تعبیر همراه با غرض سیاسی است و با مخالفت شدید تاریخ پژوهان همراه شدهاست.<ref name="azarpadgan">[http://www.azarpadegan.com/?content=DetailsArticle&id=155 سفر از ممالک محروسه به فدرالیسم قومی] آذرپادگان</ref> عباس جوادی تاریخدان برجسته ایرانی درباره سوء استفاده از این واژه برای اشاره به نوعی فدرالیسم در مقاله خود با نام "«ممالک محروسه» و سوء استفاده از نادانی" چنین مینویسند: "یک عده هم بر اساس همین تعبیرهای عجیب و غریب تصور میکنند فکر «ممالک محروسه» میتواند زمینه محتملی برای یک نظام فدرالی آینده در ایران شود در حالیکه «ممالک محروسه» چه در مورد ایران و چه عثمانی و دیگر کشورها مربوط به دوره ای است که این کشورها هنوز صاحب نظام مرکزی با تجارت، مالیات، تحصیل، دادگستری و یا ارتش مرکزی نبودند." شایان ذکر است که در دولت ایران حاکمان این نواحی نیز مستقیماً منصوب شاه ایران به حساب میآمدند.<ref
محمد امینی پژوهشگر و تاریخدان دیگر ایرانی نیز چنین ادعاهایی را سستترین و بی پایهترین ادعا درباره تاریخ ایران میداند و دلایل زیر را در رد آن میآورد:<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=محمد امینی|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=2990|عنوان=سفر از ممالک محروسه به فدرالیسم قومی}}</ref> 1. در مواردی که پادشاهی از چندین منطقه مجزا با اختیارات بالا یا شاهیهای نیمه مستقل تشکیل میشدهاست نه از واژه ممالک محروسه بلکه از واژه ی "ممالک مجتمعه" استفاده میشدهاست. از جمله در فصل اول « پیمان صلح پاریس » که در چهارم مارس ۱۸۵٧ میان ایران و بریتانیا بسته شد.
2. واژه ممالک دارای معنایی دقیقی نبوده و در بسیاری از متون به معنایی به کار رفتهاست که اساساً ارتباطی با تقسیمات سیاسی کشور نداشتهاست. برای نمونه محمد فارسی استخری در سده ی چهارم هجری کتاب مشهور خویش را به نام «مسالک ممالک» نوشت و مرادش از آن «راههای سرزمینها» بود و نه راههای کشورها چراکه ممالک بیست گانه ی یادشده در کتاب او نیز پیوندی با ساختار کشوری و فرمانروایی آن سرزمینها ندارد و در سرزمینهای نام برده گاه چندین حاکم مستقل بودهاند. بیهقی نیز گاه مملکت را در معنی استان و گاه در معنی بخشهایی از یک ولایت به کار میبرد، چنانکه از "ممالک خراسان" نام میبرد. بدیهی است که خراسان خود متشکل از چندین واحد سیاسی تاریخی نبودهاست. یا در نامه تیمور که از ممالک گرجستان صحبت شدهاست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجله ارمغان|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=شماره 14|سال=1312|شابک=|مکان=تهران|صفحات=512-514}}</ref>
3. همزمان با این کاربرد در بسیاری از موارد لفظ مملکت به صورت مفرد برای کل ایران به کار رفتهاست. برای نمونه در «تعهدنامه» و نامه جداگانه ای که عباس میرزا به وزیر مختار انگلیس در ایران برای گرفتن وام در ۱۲٧٠ (۱۸۲۸) نوشتهاست،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=: منشآت قائم مقام|نام خانوادگی=میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی|نام=|ناشر=|سال=1366|شابک=|مکان=تهران|صفحات=صص ۱-۱۰۰.}}</ref> همچنین است کاربرد بسیاری از واژههای دیگر که دلالت بر بسیط بودن قدرت و ملیت در ایران داسته است مانند "ساحت ایران" در خلاصه السیر<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خلاصة السیَر|نام خانوادگی=محمّد معصوم بن خواجگی اصفهانی|نام=|ناشر=|سال=۱۳٦۸|شابک=|مکان=تهران|صفحات=ص ۱۱۱}}</ref> یا «کشور ایران»، «دولت ایران» و یا «دولت عَلیّه ایران» در پیمان دوم ارزروم،
== منابع ==
|