تاریخ فارس در دوره قاجاریه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: آارامش⟸آرامش، تحسن⟸تحصن، زیرقبیله‌ها⟸زیر قبیله‌ها
خط ۴۲:
گزارش‌ها نشان می‌دهد که در طول ۳۰ سال از ۱۸۷۴ تا ۱۹۰۴ [[مردم فارس]] قربانی رفتارهای سرکوب‌گرانه‌ای بودند که از سوی عوامل دولتی بر آن‌ها تحمیل می‌شد مانند مالیات زیادی، توقیف دارایی‌های مردم، چپاول دارایی‌های عمومی، دخالت در امور خصوصی مردم و....
 
مردم فارس به ویژه ساکنان شیراز به کمک تدبیرهای برخی از افراد برجسته و حمایت علمای دینی توانستند اعتراض‌های گسترده‌ای را علیه فرمانداران آن دوران ترتیب دهند. برخی از این اعتراض‌ها بدون خشونت بودند، مانند تحسنتحصن در مکان‌های مقدس و برخی با خشونت همراه می‌شدند و به شورش‌های شهری تبدیل می‌گشتند. (جدول ۳) در این میان علمای دینی نقش مهمی را در «هدایت» و «حمایت» از جنبش‌های مردمی داشتند، گزارش‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها در ۶۲ مورد از جنبش‌های مردمی همکاری کرده‌اند.<ref>سعیدی، ed.، وقایع اتفاقیه، p. ۷۸۷</ref> این موارد به شکل قابل توجهی در دو دههٔ آخر [[حکومت قاجار]] افزایش یافته بود، در آن هنگام دولت مرکزی ضعیف شده بود و رهبران محلی استان‌ها توانسته بودند قدرت زیادی بدست آورند.
 
== تشکیل ایلات خمسه ==
خط ۵۰:
بعدها وضعیت این اتحادیه به دلیل درگیری‌ها و اختلافات مختلف بسیار پیچیده شد که از مهمترین دلایل آن می‌توان به تفاوت‌های نژادی اشاره کرد؛زیرا که [[باصری|ایل باصری]] ٬[[مردم فارس|فارس نژاد]] ؛ایل‌های [[بهارلو]] ٬[[اینانلو]] و نفر ٬[[مردم ترک|ترک نژاد]] و [[عرب خمسه|اعراب خمسه]] ٬[[مردم عرب|عرب نژاد]] بودند و همین تفاوت‌ها سرچشمهٔ اختلافات آن‌ها بود.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= نجفی|نام= علی محمد|کتاب=وقایع ایلات خمسه | ناشر= نشر همسایه|سال=. ص 6}}</ref>
 
این درگیری‌ها عبارت بودند از: کشمکش‌های درونی میان زیرقبیله‌هازیر قبیله‌ها (تیره‌ها و طایفه‌ها) و خان‌های هم پیمان، فشار قبیله‌های بیرونی بر منطقه و بر استان‌های همسایه مانند ممسنی و بویراحمدی‌ها در شمال غرب و قبیله‌های کوچکتر کازرونی، لارستانی، برازجانی، دشتی و دشتستانی در غرب و جنوب، و بختیاری‌ها در مرز شمالی استان فارس.
 
براساس نوشته‌های [[وقایع اتفاقیه|وقایع الاتفاقیه]] <ref>سعیدی، ed. ، pp. ۷۸۰-۸۱</ref> در طول ۳۰ سال از ۱۸۷۴ تا ۱۹۰۴، استان فارس شاهد ناآرامی‌های قبیله‌ای بسیاری بود، شامل ۹۱ مورد جنگ میان‌قبیله‌ای، ۳۲ مورد طغیان قبیله‌ای، ۹۶ مورد غارت کاروان‌ها و ۶۲ مورد غارت شهرها و روستاها. این ناآرامی‌ها در دو دههٔ اول [[قرن بیستم]]، با ازبین رفتن پایه‌های قدرت مرکزی افزایش یافت، در این دوران [[اسماعیل خان صولت‌الدوله قشقایی]] و سه نفر از بزرگان خاندان قوامی (قوام الملک) از بازیکنان اصلی در فضای سیاسی منطقه بودند. فرمانداران فارس در این دوران پیش از آنکه بتوانند به کار مهمی دست بزنند مجبور بودند که با این چند تن از بزرگان قشقایی و قوامی هماهنگ باشند و رضایت آن‌ها را بدست آورده باشند. برای نمونه مسائل مربوط به [[مخبرالسلطنه]] در سال‌های ۱۵-۱۹۱۲ و [[مصدق السلطنه]] در ۱۹۲۰ را در ادامه بخوانید. (جدول ۲).
خط ۱۰۱:
 
== مخبرالسلطنه ==
در سال ۱۹۱۲ هنگامی که مخبرالسلطنه به عنوان حاکم فارس منسوب شد وی رابطه خوبی بین صولت‌الدوله و میرزاحبیب‌الله خان قوام الملک برقرار کرد. وی صلح و آارامشآرامش را برای فارس و به خصوص در مسیرهای بوشهر-شیراز-اصفهان به ارمغان آورد. وی این آرامش را به کمک همکاری خان‌های ایل‌ها و ژاندارمری بدست آورد. ژاندارمری به کمک افسران سوئدی تأسیس شده‌بود.<ref>(مخبر السلطنه هدایت، 1950، pp. ۳۱۶-۱۹; بیات، 1994، pp. ۹-۱۹)</ref>
 
== جنگ جهانی اول ==