[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏مضمون و محتوای سوره: اصلاح املایی/جمله‌بندی
←‏تفسیر: اصلاح املایی/جمله‌بندی
خط ۴۱:
به‌گفتهٔ ''[[دانشنامه اسلام|دانشنامهٔ اسلام]]''، برخی از نخستین [[مفسر|مفسرانِ]] اهل سنت مانند [[ابن هشام]] و [[محمد بن جریر طبری|طَبَری]]، کوثر را در قرآن، «خیر فراوان» تفسیر کرده‌اند. معنایِ لغویِ این واژه، هرچند که کاملاً از میان نرفت، اما راه را برای تفسیرِ سنتی باز کرد. با توجه به این موضوع، [[پیامبر اسلام]] کوثر را — به‌عنوان نامی مخصوص برای رودی در [[بهشت]] — به خویشتن نسبت داد، و یا به‌عنوان حوضی که در هنگامِ [[معراج]] به او نشان، و برای او اختصاص داده شد. این توضیحِ آخر توسطِ طبری قابل اعتمادتر است. کوثر پس از آن، تبدیل به چیزی تقریباً مترادف با «حوضِ پیامبر» شد که در آن، مؤمنان تشنگیِ خود را در هنگام ورود به بهشت فرومی‌نشانند. وجود آن در چندین «درجه از مراتبِ [[ایمان]]» تأیید شده است. اما اغلب کوثر رودی است که حوض را سیراب می‌کند. با توجه به نظر بعدی، تمام رودهای بهشت به «حوضِ کوثر» راه می‌یابند، که «نهر محمد» هم نامیده می‌شود و اختصاصاً متعلق به پیامبر است.<ref dir=ltr>{{پک|Horovitz|Gardet|1997|ف=Kawṯẖwar|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref>
 
[[محمد بن ابی حاتم|ابن ابی‌حاتَم]] در ''[[تفسیر القرآن العظیم|تَفسیرُ الْقُرآنِ الْعَظیم]]''، احادیثی را گزارش می‌کند که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، پوشیده از طلا و جاری بر مروارید، سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل بیان شده است. سپس بعضی اقوال را دربارهٔ کوثر از قبیل: نبوّت، خیر و قرآن بیان می‌کند.<ref>{{پک|ابن ابی‌حاتم|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱۰|ص=۳۴۷۰}}</ref> [[فقیه]] و مفسر و محدّثِ [[شیعه]]، [[شیخ طوسی]] در ''[[التبیان فی تفسیر القرآن|اَلتِّبْیانُ فی تَفسیرِ الْقُرآن]]''، کوثر را خیرِ کثیر می‌داند و در گزارش احادیث می‌آورد که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، با [[گنبد|قُبّه]]‌هایی از [[مروارید|دُرّ]] و [[یاقوت]] در دو طرفش است؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به پیامبر است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگامِ ورود به بهشت، معرفی شده است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷–۴۱۸}}</ref> مفسّرِ [[معتزله|مُعْتَزِلی]]، [[جارالله زمخشری|زَمَخْشَری]] در ''[[تفسیر کشاف|اَلْکَشّاف]]''، احادیث مرتبط با کوثر را بیان می‌کند که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت و خیر کثیر توصیف شده و درباره‌اش آمده شیرین‌تر از عسل، سفیدتر از شیر، خنک‌تر از برف، نرم‌تر از کف و حباب، پوشیده از [[زبرجد|زَبَرجَد]] و ظرف‌هایش از نقره به شمارهٔ ستارگان آسمان است و نوشیدن از آن هیچ‌گاه تشنگی نخواهد آورد.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۰۷|ک=الکشاف|ج=۴|ص=۸۰۶–۸۰۷}}</ref> طبرسی در ''[[تفسیر مجمع‌البیان|مَجمَعُ الْبَیان]]''، احادیث در این‌باره را گزارش می‌کند که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، سفیدتر از شیر و صاف‌تر از قَدَح با قُبّه‌هایی از دُرّ و یاقوت در دو طرفش؛ رودی در بهشت که به جبرانِ عبدالله — فرزند پیامبر که در کودکی درگذشت — به پیامبر عطا شد؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به پیامبر است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگام ورود به بهشت، معرفی شده است و سپس نظراتِ مفسران را دربارهٔ کوثر بیان می‌کند از قبیل: خیر فراوان، نبوّتِ پیامبر و قرآن، کثرتِ اصحاب و پیروان، و فراوانیِ نسل و ذُرّیه، شفاعت؛ و در پایان بر درنظرگرفتن همهٔ این گفته‌ها تأکید می‌کند و می‌گوید چنانکه خدا بر پیامبر خیر فراوان در دنیا و آخرت داده و سپس همهٔ این اقوال را خلاصه در یک عبارتِ «خیر بسیار در دنیا و آخرت» می‌داند.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۱}}</ref> [[ابن کثیر]] از مفسرانِ [[سلفی|سَلَفیِ]] اهل سنت، در ''[[تفسیر ابن کثیر|تَفسیرُ الْقُرآنِ الْعَظیم]]'' نیز، به‌تفصیل احادیثِ مختلف دربارهٔ کوثر را بیان می‌کند و می‌گوید این تفاسیر عموماً بر نهر دلالت دارند و کوثر خیر کثیر است. او در ادامه به مصادیقِ کوثر در اقوال گوناگون مانند نبوّت، قرآن و ثوابِ آخرت اشاره می‌کند.<ref>{{پک|ابن کثیر قرشی|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۸|ص=۴۷۲–۴۷۵}}</ref> [[جلال‌الدین محلی|جلال‌الدّین مَحَلّی]]، از مفسران اهل سنت در ''[[تفسیر جلالین|تفسیرُ الْجَلالَیْن]]''، کوثر را نهری در بهشت، حوضی که اُمَّتِ پیامبر به آن بازمی‌گردند و نیز خیر کثیری از نبوّت و قرآن و [[شفاعت]] و مانند اینها می‌دانند.<ref>{{پک|محلی|سیوطی|۱۴۱۶|ک=تفسیر الجلالین|ص=۶۰۵}}</ref>
 
[[فقیه]] و مفسر و محدّثِ [[شیعه]]، [[شیخ طوسی]] در ''[[التبیان فی تفسیر القرآن|اَلتِّبْیانُ فی تَفسیرِ الْقُرآن]]''، کوثر را خیرِ کثیر می‌داند و در گزارش احادیث می‌آورد که در آن‌ها، کوثر رودی در بهشت، با [[گنبد|قُبّه]]‌هایی از [[مروارید|دُرّ]] و [[یاقوت]] در دو طرفش است؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به پیامبر است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگامِ ورود به بهشت، معرفی شده است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷–۴۱۸}}</ref> طبرسی در ''[[تفسیر مجمع‌البیان|مَجمَعُ الْبَیان]]''، افرون بر موارد فوق، می‌آورد که کوثر رودی در بهشت است که به جبرانِ عبدالله — فرزند پیامبر که در کودکی درگذشت — به پیامبر عطا شد، و سپس نظراتِ مفسران را دربارهٔ کوثر بیان می‌کند از قبیل: خیر فراوان، نبوّتِ پیامبر و قرآن، کثرتِ اصحاب و پیروان، و فراوانیِ نسل و ذُرّیه، شفاعت؛ و در پایان بر درنظرگرفتن همهٔ این گفته‌ها تأکید می‌کند و می‌گوید چنانکه خدا بر پیامبر خیر فراوان در دنیا و آخرت داده و سپس همهٔ این اقوال را خلاصه در یک عبارتِ «خیر بسیار در دنیا و آخرت» می‌داند.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۱}}</ref> مفسرِ شیعه، [[علامه طباطبایی]] در ''[[تفسیر المیزان|تفسیر اَلْمیزان]]'' می‌گوید عجیب آن است که مفسران در بیان مصداق آن، اختلاف فراوانی دارند. بعضی «خیر کثیر» گفته‌اند؛ و بعضی معانی دیگر عبارتند از: ۱. نهری در بهشت؛ ۲. حوض مخصوص پیامبر در بهشت و یا در محشر؛ ۳. فرزندان پیامبر؛ ۴. اصحاب و پیروان پیامبر تا روز قیامت؛ ۵. علمای امت پیامبر؛ ۶. قرآن و فضائل فراوان آن؛ ۷. مقام [[نبوت]]؛ ۸. تَیْسیر<ref group="یادداشت">آسان کردن، سهل کردن</ref> قرآن و تخفیفِ [[شرایع]] و احکام؛ ۹. [[اسلام]]؛ ۱۰. [[توحید (اسلام)|توحید]]؛ ۱۱. علم و حکمت؛ ۱۲. فضائل پیامبر اسلام؛ ۱۳. مقامِ محمود؛ ۱۴. نور قلب پیامبر اسلام؛ و ازاین‌دست معانی که به بیست و شش معنی می‌رسد. علامه می‌گوید استدلال قائلان به دو معنی نخست — یعنی نهری در بهشت یا حوض پیامبر در بهشت — بعضی روایات در این زمینه است، اما دیگر معانی هیچ استدلالی ندارند.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۸۴۹–۸۵۰}}</ref> فقیه و مفسر شیعه، [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در ''[[تفسیر نمونه]]''، به گزارش احادیث دربارهٔ کوثر می‌پردازد که دربردارندهٔ همان احادیث ''مجمع‌البیان'' است.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۱–۳۷۲|رف=نمونه ۲۷}}</ref> او در ادامه، به اقوال مختلف دربارهٔ کوثر می‌پردازد و پس از بیان آن‌ها، [[فاطمه زهرا]] را از روشن‌ترین مصادیق آن بیان می‌کند و در ادامه به کثرتِ نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا اشاره می‌کند.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۵–۳۷۶|رف=نمونه ۲۷}}</ref>
 
فقیه و مفسر شیعه، [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در ''[[تفسیر نمونه]]''، به گزارش احادیث دربارهٔ کوثر می‌پردازد که دربردارندهٔ همان احادیث ''مجمع‌البیان'' است، یعنی: کوثر رودی در بهشت، سفیدتر از شیر و صاف‌تر از [[کاسه|قدح]]، با قبه‌هایی از درّ و یاقوت در دو طرفش؛ رودی در بهشت که به جبران عبدالله — فرزند پیامبر که در کودکی درگذشت — به پیامبر عطا شد؛ و نیز حوض کوثر — که متعلق به پیامبر است — سیراب‌کنندهٔ مؤمنان به هنگام ورود به بهشت، معرفی شده است.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۱–۳۷۲|رف=نمونه ۲۷}}</ref> او در ادامه، به اقوال مختلف دربارهٔ کوثر می‌پردازد و پس از بیان آن‌ها، [[فاطمه زهرا]] را از روشن‌ترین مصادیق آن بیان می‌کند و در ادامه به کثرتِ نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا اشاره می‌کند.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۵–۳۷۶|رف=نمونه ۲۷}}</ref>
 
''[[دانشنامه اسلام|دانشنامهٔ اسلام]]'' می‌گوید نخستین سوره‌ها به «چشمه» (عَیْن) و «چشمهٔ زندگی» (عَینٌ جاریَةٌ) که آب‌های بهشت از آن می‌گذرد اشاره می‌کنند، اما [[سوره‌های مدنی]] با جزئیات بیشتری «رودها» (اَلْاَنْهار) را شرح می‌دهند. به‌عنوان مثال در آیهٔ ۱۵ از [[سوره محمد|سورهٔ محمّد]] آمده است: «در آن نهرهایی است از آبی که [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جوی‌هایی از شیری که مزه‌اش دگرگون نشود و رودهایی از باده‌ای که برای نوشندگان لذتی است و جویبارهایی از عسل ناب». این شرح، رودهای بهشت در [[فرجام‌شناسی|فرجام‌شناسیِ]] [[فرجام‌شناسی یهودی|یهودی]]–[[فرجام‌شناسی مسیحی|مسیحی]] را به ذهن می‌آورد که با روغن، شیر، شراب و عسل جریان دارند؛ با این تفاوت که روغن به‌جای «آب فسادناپذیر» (غَیْرِآسِنٍ) جایگزین شده است، که در بیابان‌های [[عربستان]] بسیار ارزشمند است. احادیث و تفاسیر در توصیفِ کوثر از این مدلِ مشابه بهره می‌برند. اما با درنظرگرفتن مفهومِ ریشهٔ «فراوانی»، کوثر — «رود پیامبر» — خود را به‌عنوان جوهره و اصلِ رودهای بهشت معرفی می‌کند. در بعضی نسخه‌های نقل‌شده از ''[[تفسیر طبری]]'' گفته شده است: «آب‌های آن سفیدتر از برف و شیرین‌تر از عسل است» یا «آب‌های آن شراب است». فراتر از توصیف قرآنی، آن را با «گنجینه‌های طلا» و یا تخت «جواهر و مروارید» با عطری «خوشبوتر از مشک» توصیف کرده است. تفاسیرِ عقلانی یا مدرن به‌راحتی به این جزئیات معنایی استعاری می‌دهند.<ref dir=ltr>{{پک|Horovitz|Gardet|1997|ف=Kawṯẖwar|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref>
سطر ۵۲ ⟵ ۵۰:
 
=== صلاة و نحر ===
ابن ابی‌حاتم گزارش می‌کند که منظور از صَلاة، نمازِ صبح به جماعت یا نماز عید و مراد از نَحر، [[قربانی کردن]] در [[منا|مِنا]] است.<ref>{{پک|ابن ابی‌حاتم|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱۰|ص=۳۴۷۰}}</ref> شیخ طوسی در ''التبیان'' نیز تفاسیر مختلف مانند قربانیِ خالصانه برای خدا و نماز عید و قربانی آن را گزارش می‌کند.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۸}}</ref> زمخشری بر این عقیده است که منظور از نحر، [[قربانی کردن]] در منا است.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۰۷|ک=الکشاف|ج=۴|ص=۸۰۷}}</ref> طبرسی می‌گوید یعنی خداوند او را به نماز و قربانی برای شُکرِ نعمتِ کوثر امر کرد؛ و در ادامه به احادیث دربارهٔ به‌سوی [[قبله]] ایستادن در وقتِ نماز و نیز بلند کردنِ دست‌ها در هنگامِ [[تکبیر]] تا مقابل گلوگاه و صورت می‌پردازد.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۳–۳۱۵}}</ref> ابن کثیر دربارهٔ این آیه می‌گوید یعنی آنچنانکه به پیامبر کوثر عطا شد، پس پیامبر باید نمازِ واجب و [[نافله]] و قربانی‌اش را برای پروردگارش خالص گرداند و عبادتِ او کند و به نام پروردگارش و برای او قربانی کند. ابن کثیر در ادامه، احادیثِ دربارهٔ این آیه را نیز بیان می‌کند.<ref>{{پک|ابن کثیر قرشی|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۸|ص=۴۷۶}}</ref> محلّی و سیوطی، بر این عقیده‌اند که منظور از نماز، [[نماز عید قربان]] و مراد از نحر، [[قربانی کردن]] در همان روز است.<ref>{{پک|محلی|سیوطی|۱۴۱۶|ک=تفسیر الجلالین|ص=۶۰۵}}</ref>
 
شیخ طوسی در ''التبیان'' نیز تفاسیر مختلف مانند قربانیِ خالصانه برای خدا و نماز عید و قربانی آن را گزارش می‌کند.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۸}}</ref> طبرسی می‌گوید یعنی خداوند او را به نماز و قربانی برای شُکرِ نعمتِ کوثر امر کرد؛ و در ادامه به احادیث دربارهٔ به‌سوی [[قبله]] ایستادن در وقتِ نماز و نیز بلند کردنِ دست‌ها در هنگامِ [[تکبیر]] تا مقابل گلوگاه و صورت می‌پردازد.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۳–۳۱۵}}</ref> علامه طباطبایی در ''المیزان'' با توجه به سیاق آیات، امر به نماز و نحرِ شتر را برای شکرِ نعمتِ اعطاءِ کوثر می‌داند و در ادامه می‌گوید با توجه به احادیث، منظور از نحر بلند کردن دست به‌هنگام تکبیر در نماز است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۸۵۱–۸۵۳}}</ref> مکارم شیرازی در ''تفسیر نمونه'' می‌گوید از ظاهر آیه برمی‌آید که مفهوم گسترده‌ای را دربردارد و نماز و قربانی عید قربان، یکی از مصادیقش است و در ادامه به دیگر تفاسیر در این‌باره مانند به‌سوی [[قبله]] ایستادن در وقت نماز و نیز بلند کردنِ دست‌ها در هنگام [[تکبیر]] تا مقابل گلوگاه و صورت اشاره می‌کند، اما می‌گوید بهترین تفسیر، نماز و عبادت و قربانیِ خالصانه برای خداست، و البته جمع بین همهٔ این معانی نیز امکان دارد.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۳–۳۷۴|رف=نمونه ۲۷}}</ref>
 
=== شانئ و ابتر ===
[[پرونده:Alkawthar.jpg|بندانگشتی|قرآن اثرِ [[احمد نیریزی|میرزا احمد نیریزی]]؛ کتابت: ۱۱۱۷ ه‍.ق، اواخر [[هنر دوره صفوی|دورهٔ صفوی]]؛ نگاه‌داری‌شده در [[کاخ گلستان|کتابخانهٔ کاخ گلستان]]؛ معروف به قرآن آریامهری یا پهلوی]]
ابن ابی‌حاتم در ''تفسیر القرآن العظیم'' به داستان کنایه‌هایی که به پیامبر زده می‌شد، می‌پردازد و می‌گوید [[عاص بن وائل]] به پیامبر اَبتَر گفت و در ادامه، اقوال دیگر دربارهٔ کیستی آن فرد مانند [[ابوجهل]] یا [[عقبه بن ابی معیط|عُقبَة بن ابی‌مُعیط]] را بیان می‌کند.<ref>{{پک|ابن ابی‌حاتم|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۱۰|ص=۳۴۷۰–۳۴۷۱}}</ref> شانِئْ به‌معنای کینه‌توز است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۹}}</ref> شیخ طوسی و طبرسی می‌گویند یعنی دشمنِ کینه‌توزِ پیامبر از خیر بُریده است که در اینجا منظور عاص بن وائل است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷–۴۱۸}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۵}}</ref> زمخشری در ''الکشاف'' در ادامهٔ مباحثی، داستان کنایه به پیامبر را بیان می‌کند و اینکه فردِ مذکور یعنی عاص بن وائل ابتر و بی‌دنباله است.<ref>{{پک|زمخشری|۱۴۰۷|ک=الکشاف|ج=۴|ص=۸۰۷–۸۰۸}}</ref> ابن کثیر در ''تفسیر القرآن العظیم'' می‌گوید به پیامبر ابتر گفتند چون گمان کردند پس از درگذشت، نامش از میان می‌رود و می‌گوید از نادانی‌شان گمان می‌کردند که چون فرزندانِ پسرِ پیامبر درگذشتند، یادش از بین می‌رود، درحالی‌که نامش همچنان پابرجاست.<ref>{{پک|ابن کثیر قرشی|۱۴۱۹|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=۸|ص=۴۷۷}}</ref> محلّی در ''تفسیر الجلالین''، می‌گوید ابتر، یعنی کسی که همهٔ خیرها از او منقطع شده یا کسی که بلاعقب است.<ref>{{پک|محلی|سیوطی|۱۴۱۶|ک=تفسیر الجلالین|ص=۶۰۵}}</ref>
 
شانِئْ به‌معنای کینه‌توز است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۰۹}}</ref> شیخ طوسی و طبرسی می‌گویند یعنی دشمنِ کینه‌توزِ پیامبر از خیر بُریده است که در اینجا منظور عاص بن وائل است.<ref>{{پک|طوسی|۱۴۰۵|ک=التبیان|ج=۱۰|ص=۴۱۷–۴۱۸}}</ref><ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان|ج=۲۷|ص=۳۱۵}}</ref> علامه طباطبایی می‌گوید کلمهٔ «ابتر» در آخر آیهٔ سوم، به‌معنی بی‌دنباله است و با توجه به محتوای آیه، چنین به‌نظر می‌رسد که منظور از کوثر، تنها فراوانیِ نسلِ پیامبر اسلام است و یا اینکه هم خیر کثیر منظور است و هم کثرت نسل. او در ادامه به داستان شأنِ نزول سوره می‌پردازد و می‌گوید با این توضیح، اینکه مفسری منظور گویندهٔ ابتر را، «بریدگی از مردم یا خیر» دانسته و در ادامه نیز بر این عقیده بوده که خدا در ردِّ گفتهٔ آن گوینده، خودِ آن شخص را «بریده از هر چیزی نامیده»، نادرست است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۰|ک=ترجمهٔ تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۸۵۴–۸۵۵}}</ref> مکارم شیرازی در تفسیر این آیه، می‌گوید «شانِئْ» به‌معنی فردِ کینه‌توز و بدخُلق و «ابتر» به‌معنی حیوانِ دُم‌بریده است. و در ادامه با بیان داستانِ کنایه‌زنی به پیامبر، به کثرت نسل پیامبر از طریق فاطمه زهرا می‌پردازد و گفتهٔ مفسر [[اهل سنت]]، [[فخر رازی]] در ''[[تفسیر کبیر]]'' را نقل می‌کند:
{{گفتاورد بزرگ}}قول سوم این است که این سوره به‌عنوان ردّ بر کسانی نازل شده که عدمِ وجودِ اولاد را بر پیغمبر اکرم خُرده می‌گرفتند، بنابراین معنیِ سوره این است که خداوند به او نسلی می‌دهد که در طول زمان باقی می‌مانَد، ببین چه اندازه از [[اهل بیت]] را [[شهید]] کردند، در عین حال جهان مَملو از آنهاست، این در حالی است که از [[بنی‌امیه]] — که دشمنان اسلام بودند — شخص قابل ذکری در دنیا باقی نمانْد، سپس بنگر و ببین چقدر از علمای بزرگ در میان آنهاست مانند [[محمد باقر|باقر]] و [[جعفر صادق|صادق]] و [[علی بن موسی الرضا|رضا]] و [[محمد ابن عبدالله نفس زکیه|نَفْسِ زَکیّه]].<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۶۶|ک=تفسیر نمونه|ج=۲۷|ص=۳۷۴–۳۷۶|رف=نمونه ۲۷}}</ref>
{{پایان گفتاورد بزرگ}}