خلافت عباسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز Yamaha5 صفحهٔ خلافت عباسیان را به خلافت عباسی منتقل کرد: درخواست انتقال - مطابق شیوه استاندارد نامگذاری سلسله های تاریخی |
حذف لید نه چندان جالب و نوشتن یک لید جدید برچسبها: حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار ویرایشگر دیداری |
||
خط ۵۸:
}}
{{تاریخ ایران}}
'''خلافت عباسی''' ([[عربی]]: ٱلْخِلافَةُ ٱلْعَبَّاسِيَّة) یا '''عباسیان'''، سومین [[خلافت|خلافت اسلامی]]<nowiki/>ای بود که پس از ظهور [[محمد]] به قدرت رسید. این خلافت توسط نوادگان عموی پیامبر اسلام، [[عباس بن عبدالمطلب]]، بنیان نهاده شد که به همین دلیل به خلافت عباسی شهرت یافت. عباسیان که [[خلافت اموی]] را برانداخته بودند، در بیشتر دوران خود در بغداد حکومت کردند. خلافت عباسی در پی [[جنبش سیاهجامگان]] به رهبری [[ابومسلم خراسانی]] تاسیس شد.<ref>{{Cite web|title=ABŪ MOSLEM ḴORĀSĀNĪ – Encyclopaedia Iranica|url=http://www.iranicaonline.org/articles/abu-moslem-abd-al-rahman-b|website=www.iranicaonline.org|accessdate=2015-11-20|archive-url=https://web.archive.org/web/20151122132055/http://www.iranicaonline.org/articles/abu-moslem-abd-al-rahman-b|archive-date=22 November 2015|dead-url=no|df=dmy-all}}</ref>
عباسیان ابتدا [[کوفه]] را مرکز قدرت خود قرار دادند، اما در زمان [[منصور (خلیفه)|منصور]] آن را به [[بغداد]]، در نزدیکی [[تیسفون]] پایتخت باستانی [[شاهنشاهی ایران]]، منتقل نمودند. در دوران عباسی [[دیوانسالاری|دیوانسالاران]] ایرانی نظیر خانواده [[برمکیان|برمکی]] قدرت را امپراتوری اسلامی به دست گرفتند که همین مسئله باعث شد تا نقش مسلمانان غیرعرب در [[امت اسلام|امت اسلامی]] افزایش پیدا کند. در این دوره طبقه حاکم سنتهای ایرانی را پذیرفتند، به پشتیبانان هنر و دانش تبدیل گردیدند<ref>{{cite book|last1=Canfield|first1=Robert L.|title=Turko-Persia in Historical Perspective|date=2002|publisher=Cambridge University Press|isbn=9780521522915|page=5}}</ref> و بغداد به مرکز جهانی علم، فرهنگ، [[فلسفه]] و نوآوری بدل شد. به همین دلیل دوره عباسی به [[دوران طلایی اسلام]] مشهور است.
عباسیان [[اندلس (اسلامی)|اندلس]] را در سال 756، [[مراکش]] را در 788، آفریقیه را در 800 و مصر را در 969 از دست دادند و سلسلههای اسلامی دیگری در این مناطق روی کار آمدند. قدرت سیاسی خلفای عباسی در نهایت با ظهور [[آل بویه|آلبویه]] و فتح بغداد توسط آنان عملا از بین رفت. از این زمان به بعد، [[خلیفه]] به رهبر ظاهری جهان اسلام تبدیل شد؛ هرچند آنان توانستند تا حد زیادی [[عراق]] را تحت کنترل خود نگاه دارند. دوران خلفای عباسی و دوران طلایی اسلام با حمله مغولها و [[سقوط بغداد (۱۲۵۸)|سقوط بغداد]] در 1258، در زمان حمله [[هلاکو خان]]، به پایان رسید. گرچه یکی از شاخههای این سلسله سه سال بعد در قاهره مجددا خلافت را بر پا نمود؛ هرچند در این زمان نیز قدرت سیاسی در اختیار [[سلطنت مملوک (مصر)|امرای مملوک]] بود. شاخه قاهره خلفای عباسی تا فتح مصر توسط عثمانیان در 1517 به ادعای رهبری جهان اسلام ادامه داد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.cambridge.org/core/journals/bulletin-of-the-school-of-oriental-and-african-studies/article/some-observations-on-the-abbasid-caliphate-of-cairo/A51B8078DB93E3A18067156D5C3C0F67|عنوان=Holt, Peter M. (1984). "Some Observations on the 'Abbāsid Caliphate of Cairo". Bulletin of the School of Oriental and African Studies. University of London. 47 (3): 501–507.}}</ref>
== دوره نخست: تأسیس، تثبیت و اقتدار ==▼
▲== دوره نخست:تأسیس، تثبیت و اقتدار ==
{| class="wikitable" style="float:left; text-align:right; margin-left:1em;font-size:100%"
|+خلفای عصر عبّاسی اول
سطر ۱۱۸ ⟵ ۱۱۰:
* '''عرب گرایی''': (تَعَرُّب) زیاد شدن همانندی به مردم عرب در میان غیرعرب که حتی به ساختن نسبنامهٔ عربی انجامید؛ مثلاً [[ابوتمام|ابوتمام رومی]]، «حبیب بن اوس بن حارث بن… طیء» شد. در واقع، برخی از ملتهای مسلمان احساس وابستگی به قومیت عرب داشتند، ترکها، ایرانیان و رومیان. این امر برگرفته از [[زبان عربی]] بود. آنانی که حتی مسلمان نشدند و اهل ذمه بودند نیز به عربی شدن گرایش داشتند و مثلاً کُنیهٔ عربی برای خود میگزیند.<ref name="فروخ"/>
== دوره دوم: ضعف و زوال ==
دوره ضعف و زوال از حکومت متوکل در سال ۲۳۲ هجری تا فتح بغداد به دست آل بویه در سال ۳۳۴ هجری به طول میانجامد. در این دوره خلیفه بهتدریج سلطه خویش بر قلمرو را از دست میدهد و حکومتهای محلی نیمه مستقل یا مستقل شکل میگیرند و در نهایت قدرت خلیفه به [[عراق]] محدود میشود. این حکومتهای محلی با یکدیگر و با خلافت در رقابت و جنگ به سر میبرند. در عین حال علوم حدیث، فقه و کلام در این دوره رونق بیشتری مییابد و فلسفه و علوم نیز رشد میکند.
سطر ۱۵۸ ⟵ ۱۵۰:
طی دهههای پایانی سده سوم هجری که شیعیان [[عراق]] در بحران امامت به سر میبردند، جنبشهای شیعی، بخصوص [[اسماعیلیه]]، در مناطق مختلف از جمله شمال آفریقا و شمال [[سوریه]] سر برآوردند. در این زمان دعوت اسماعیلیان فزونی گرفت و نهایتاً [[ابوعبدالله شیعی]] موفق شد در [[مغرب عربی]] پیروانی را جمع کند. در این زمان شخصی به نام سعید بن حسین، موسوم به [[عبیدالله مهدی]] ادعای امامت کرد و ابوعبدالله شیعی به وی گروید. ابوعبدالله شیعی موفق شد در ۲۹۷ ه.ق /۹۰۹ م. [[افریقیه]] را تصرف کند. سپس، در همان سال عبیدالله مهدی منصب خلافت را برعهده گرفت و دولت [[فاطمیان]] را تأسیس نمود. اسماعیلیانی که خلافت فاطمیان را نپذیرفتند، جنبش [[قرمطیان]] را ایجاد کردند. از سوی دیگر، شیعیان [[زیدی]] در سال ۲۵۰ه.ق - ۸۶۴ م. دولتی را در [[طبرستان]] و در سال ۲۸۴ه.ق - ۸۹۷ م. دولتی را در [[یمن]] تأسیس کردند.<ref>{{harvnb|Chase|2010|p=325-332}}</ref> در این دوره مکتب کلامی استدلالی [[ابوسهل نوبختی]] (زاده ۲۳۷ و درگذشته ۳۱۱ هجری قمری) در میان شیعه امامیه محوریت یافت و به تعالیم مذهب شیعه انسجام بخشید، که در سده بعد به مکتب کلامی شیخ مفید انجامید.<ref>{{harvnb|پاکتچی|1380|pp=164-165}}</ref>
== دوران سوم: دست نشاندگی ==
این دوره از فتح بغداد توسط آل بویه در ۳۳۴ هجری قمری شروع میشود و تا ۵۹۰ هجری که سلجوقیان در عراقین مضمحل شدند به طول انجامید. این دوره به دو بخش تقسیم میشود. در نیمه اول آن از فتح بغداد توسط [[عمادالدوله دیلمی]] آغاز میشود و خلیفه تحت کنترل امرای ایرانیتبار و شیعه بویی قرار دارد. در دوره دوم با ورود [[طغرلبیگ]]، مؤسس [[امپراتوری سلجوقی]]، به بغداد در سال ۴۴۸ آغاز میشود و تا اضمحلال سلجوقیان عراق به دست خوارزمشاهیان در سال ۵۹۰ بهطول میانجامد. در این دوره خلیفه تحت کنترل سلاطین ترک تبار سنی قرار داشت. طی این دوره، هر زمان امرا و سلاطین مقتدر بودند، خلیفه بیشتر یک منصب نمادین بهشمار میرفت و هر وقت آنها ضعیف میشدند، خلیفه قدرت میگرفت.
|