کردی اردلانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویراش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
به نسخهٔ 27691206 ویرایش InternetArchiveBot برگردانده شد: ویرایشگر بعدی متاسفانه خرابکاری فرض حسن نیت داشته اند. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۴۲:
{{col-end}}
}}
 
'''گویش اردلانی''' لهجه ای از [[زبان‌های کردی|زبان]] [[زبان‌های کردی|کردی]] در دسته کردی مرکزی (Kurdîya Nawendî،Kurdish central)<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Kurdish, Central|نشانی=https://glottolog.org/resource/languoid/id/sout2640|وبگاه=Ethnologue|بازبینی=|کد زبان=en|نویسنده=|تاریخ=}}</ref> که در منطقه [[اردلان]] در استان [[کردستان]] رایج است. محدوده تکلم به گویش اردلانی [[Ardalani]] شهرها و روستاهای [[سنندج]]، [[کامیاران]]، [[دیواندره]]، [[دهگلان]] ([[گویش لیلاخی|لیلاخی]]) و
[[روانسر]] در [[استان کرمانشاه]] و بخشی از روستاهای مریوان و سقز ([[لهجه تیلکویی|تیلکویی]]) و [[بیجار]] می‌باشد. زبان کردی مجموعه ای از گویش‌ها و لهجه‌های ویژه ای است که جزو گروه [[زبان‌های ایرانی]] جدید شاخه شمال غربی محسوب می‌شوند. [[زبان‌های کردی|زبان]] [[زبان‌های کردی|کردی]] با گویش‌های متنوعش مجموعه ای از زبان‌ها و گونه‌های باستانی مردمانی است که قبل از تاریخ در منطقه زاگرس زیسته‌اند. این زبان جدا از اینکه وارث زبان‌های مادی اوستایی، سکایی، هخامنشی، پارتی و پهلوی است؛ وارث بلافصل زبان‌های اقوام قبل آریایی‌ها نیز هست و ریشه در زبان‌های سومری، عیلامی، لولوبی، گوتی، کاسی، مانایی، دارد.<ref>{{Cite journal|last=Bijankhan|first=Mahmoud|last2=Fattahi|first2=Mehdi|date=2016-02-15|title=On Verbal Phonology in Kurdish: An Optimality-Theoretic Account of Dialectal Variation|url=http://journals.modares.ac.ir/article-14-5079-en.html|journal=Language Related Research|language=en|volume=6|issue=7|pages=165–182}}</ref>
 
== تقسیم‌بندی گویشها و لهجه‌های زبان کردی ==
سطر ۱۵۶ ⟵ ۱۵۷:
#*# زیرلهجهٔ [[سُورانی مریوانی]] ([[Merîwanî]]) <sup>لهجه‌ای مشابه سورانی رایج در سلیمانیه و حلبچه.</sup>
#*#* شهر [[مریوان]] و حومه ([[استان کردستان]]).
# [[وارماوایی]]<nowiki/><nowiki/> «[[Warmawayî]]»
#* در بخش [[وارماوا]] [[شهرستان حلبچه]] ([[استان حلبچه]] [[اقلیم کردستان عراق]]).
# [[جافی]] ([[Cafî]])
سطر ۲۲۵ ⟵ ۲۲۶:
|}
 
در اینجا قرار دادن گویش [[اردلانی]] در دسته گویش‌های سُورانی (اربیلی و مُکریانی) مورد تردید می‌باشد<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://parsianjoman.org/?p=5393|عنوان=پهلوان، چنگیز (۱۳۹۲)؛ خودآموز کردی سورانی (مجموعهٔ زبان‌های حوزهٔ تمدن ایرانی)؛ نشر فراز.}}</ref> و باید به آن ایراد گرفت زیرا گویش اردلانی چه از لحاظ دستوری و لغوی با سُورانی (اربیلی و مُکریانی) متفاوت است گویش سُورانی (اربیلی و مُکریانی) به [[پهلوی اشکانی]] نزدیک است در حالی که گویش اردلانی به پارسی باستان و پهلوی ساسانی نزدیک است البته تأثیراتی را نیز از زبان پارتی اشکانی و اوستا گرفته‌است.
 
در گویش کَلهری در ابتدای بیشتر افعال حرفی وجود ندارد و افعال بدون پیشوند هستند اما در ابتدای فعل‌ها در گویش اردلانی «'''ئه'''» و در گویش کورمانجی و سُورانی (اربیلی و مُکریانی) «'''د'''» در ابتدای فعل وجود دارد مثال:کرمانشاهی:چم (می‌روم) اردلانی: ئه‌چم (می‌روم)، سُورانی مُکریانی: ده‌روم (می‌روم) و کرمانجی (ده چم) که اگر این موضوع را از لحاظ زبان‌شناسی بررسی کنیم لهجه اردلانی خیلی به پارسی باستان (هخامنشی) نزدیک تر است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://frashokara.com/آموزش-زبان-پارسي-باستان/|عنوان=آموزش زبان پارسی باستان}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://lrc.la.utexas.edu/eieol/aveol/80|عنوان=Old Persian}}</ref>
سطر ۲۳۹ ⟵ ۲۴۰:
agạrbiya (اگری) می‌گیرد
 
اشاره مستقیمی به چگونگی ساخت فعل در [[گویش‌های کردی]] می‌توان کرد. فقط به صورت تلویحی می‌توان برداشت کرد که از [[تک واژ]] مضارع ساز /da /در گویش کورمانجی (شمالی) و در سُورانی به علاوه ریشه می‌توان مضارع را ساخت در حالی که در گویش اردلانی از تک واژ / a/ استفاده می‌شوند؛ که پیشوند فعل اردلانی همانند پارسی باستان ([[شاهنشاهی هخامنشی|هخامنشی]]) است<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.institutkurde.org/en/language/|عنوان=institutkurde/languag}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://kurdishacademy.org/|عنوان=kurdishacademy. زبان کردی|accessdate=۵ ژوئن ۲۰۱۹|archiveurl=https://web.archive.org/web/20170911233756/http://www.kurdishacademy.org/|archivedate=۱۱ سپتامبر ۲۰۱۷|dead-url=yes}}</ref>
 
در کَلهری لهجه‌ها و زیر لهجه‌هایی وجود دارد که تفاوت در آن‌ها تنها بر سر طرز تلفظ واژگانی است؛ که همین مورد هم اختلاف بر سر دسته‌بندی گویش و لهجه را به وجود می‌آورد در نتیجه لهجه‌هایی مانند [[کلیایی (ایل)|کُلیایی]] در شهر سنقر و [[گروسی|گَروسی]] در شهر بیجار تأثیراتی را از لهجه اردلانی گرفته‌اند. برای مثال؛ در منطقهٔ کُولیایی سنقر و گَروس بیجار نیز مانند لهجه اردلانی سنندج به اول افعال اَ «ئه» اضافه می‌شود مانند «خوه‌م xwem” = “ئه‌خوه‌م exwem” و به همین ترتیب؛ در لهجهٔ فَیلی یا ایلامی از گویش کَلهری، “د» به اول افعال اضافه می‌شود مانند: «بوو bû“'''= “'''دوو dû” و در لَکی “مه» مانند: “خوه‌مxwem” = “مه‌خوه‌مmaxwem” که هر دو یک معنی را می‌دهند. اما در هَورامی این اختلاف کمی پر رنگ‌تر می‌شود به گونه‌ای که اختلاف‌ها از سطح طرز تلفظ یا پسوند و پیشوند افعال به سطح اختلاف در واژه می‌رود که گاهی باعث سختی برقراری ارتباط بین دو لهجه و گونه در یک گویش می‌شود. اما همه آن‌ها خود را هَورام زبان و زبان خود را کردی و گویش شان را [[گویش هورامی|هَورامی]] می‌دانند.
سطر ۵۰۹ ⟵ ۵۱۰:
زبان کردی شامل انواعی از حروف اضافه و ترکیبات آن می‌شود که رفتار نحوی پیچیده‌ای دارند. دو عامل در ایجاد این وضعیت تأثیرگذار هستند: عامل اول ساخت تاریخی این دسته از واژگان می‌باشد و این به واسطه عناصری که از دیگر طبقات واژه وام گرفته شده‌است و بر تعدادشان افزوده می‌شود که معمولاً با حروف اضافه اولیه ترکیب شده و حروف اضافه مرکب را می‌سازند. بعضی از این‌ها پس از طی فرایند دستوری تبدیل به حروف اضافه مستقلی می‌شوند.
 
عامل دوم ظاهر شدن متمم است؛ بعضی حروف اضافه متمم خود را به صورت [[واژه بست]] دریافت می‌کنند، همچنین تناوب در صورت متمم باعث می‌شود تا حروف اضافه به صورت تک واژگونه‌هایی نمود یابند. سرانجام بسته به نوع حرف اضافه، متمم‌های واژه بستی لزوماً به حروف اضافه ملحق نشده و به صورت جداگانه ظاهر می‌شوند. برای بررسی این حروف اضافه گویش کردی اردلانی در این‌جا آن‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کنیم: از یک سو بر اساس نوع متمم به وندی و غیر وندی تقسیم می‌شوند و از سوی دیگر به محلی و غیر محلی تقسیم می‌شوند.
 
== '''طبقات حروف اضافه در گویش اردلانی =='''
 
اولین دسته‌بندی که می‌توان میان حروف اضافه در سورانی (اربیلی و مُکریانی) و اردلانی و سایر گویش‌های کردی مرکزی قایل شد حروف اضافه اولیه و غیر اولیه هستند؛ یعنی ترکیب حروف اضافه اولیه و عنصری واژگانی یا [[دستوری شدگی]] دیگر عناصر واژگانی همچون عناصر بنیادی.
 
حروف اضافه اولیه خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: ساده و کامل (Mackenzie, 1961). حروف اضافه اولیه شامل مجموعه ای اولیه از حروف اضافه زبان کردی هستند که مستقیماً از زبان هند و اروپایی مشتق شده‌اند. جدول زیر این مجموعه را نشان می‌دهد:
سطر ۵۵۷ ⟵ ۵۵۸:
|with
|}
گونه ساده تکیه نمی‌گیرد در حالی که گونه کامل تکیه بر است. رابطه این دو گونه از نوع تکواژگونه می‌باشد که بر حسب نمود واژه بستیِ متمم تعیین می‌شوند. حروف اضافه ساده با یک عنصر نحوی ادغام می‌شوند (مانند [[گروه اسمی]] یا یک ضمیر مستقل) ولی هرگز با یک واژه بست ترکیب نمی‌شوند:
 
از سوی دیگر حروف اضافه مطلق متمم واژه بستی می‌گیرند دو [[حرف اضافه]] bӗ به معنای (بدونِ) و tâ به معنای (تا) همتای کامل ندارند. حروف اضافه bo و lagal یا latak به معنای (با) که همواره حروف اضافه ساده ای در نظر گرفته می‌شوند نمی‌توانند با متمم واژه بستی ترکیب شوند مگر آنکه از نظر واجی تغییر کنند. به همین دلیل در زمره حروف اضافه کامل قرار می‌گیرند. سرانجام –a به معنای (به) و شکل کامل آن یعنی –e که هر دو واژه بست هستند توزیع محدودی دارند و همواره پس از فعل می‌آیند. حروف اضافه اولیه محتوی معنایی محدودی دارند و عموماً متمم‌های زیر مجموعه فعلی را مشخص می‌کنند اما گاهی موقعیتهای زمانی و مکانی را نیز بیان می‌کنند. گویش اردلانی برای بیان محتوی دقیق تر معنایی یا از حروف اضافه مرکب استفاده می‌کند (ترکیب یک حرف اضافه ساده و عنصری اسمی یا قیدی) یا از حروف اضافه پیرا-وَندی (ترکیبی از حرف اضافه پیش آیند و پس آیند) استفاده می‌کند.
 
== پسوند گ (g) در گویش اردلانی ==
یکی از ویژگی‌های گویش '''[[اردلانی]]''' استفاده از پسوند ('''گ''') است که مخصوص ته لهجه سنندجی می‌باشد و قدمت این لهجه را می‌رساند که به [[زبان پهلوی ساسانی]] و حتی پارسی باستان می‌رسد که البته در مناطق غیر از شهر سنندج و در روستاها و شهرستان‌های تابعه (g) به (i) تبدیل می‌شود که در لهجه [[کرمانجی]] نیز به این شکل است.
 
پسوند (گ) g در زبان کردی گویشهای اردلانی و کلهری برای معرفه نموندن افراد و اشیا و جاهاست و حالت جمعی آن «گان» و «کان» است. این روش تجمیع در زبان کردی به عنوان بازمانده و میراٍث داری از زبان پهلوی در [[زبان فارسی]] هم دیده می‌شود. نمونه‌های آن دهگان یعنی ده‌تایی‌ها، هزارگان یعنی هزارتایی‌ها و یکان یا یک‌گان است. برای نمونه در زبان کردی گویش کلهری یا کرمانشاهی، لباسَگان: یعنی لباس‌ها، ماشینَگان یعنی ماشین‌ها که در گویش اردلانی به صورت لباسَکان یا ماشینَکان تلفظ می‌شود، این تفاوت در تلفظ به دلیل ارتباطات بیشتر کردهای منطقه [[اردلان]] در استان کردستان با کردهای سورانی اقلیم کردستان عراق باشد و در گویش سورانی (گ) را به صورت (و) تلفظ می‌کنند ولی در کرمانجی و سایر شهرها و روستاهای منطقه [[اردلان]] (گ) تبدیل به (ی) می‌شود. در برخی از نواحی کردنشین آذربایجان غربی صامت گ تبدیل به صامت ج یا ژ می‌شود. همچنین این پسوند مفرد «گ» و حالت جمعی اون «گان» از اشکال قدیمی زبان پهلوی است<ref name="ReferenceB">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Kurd|عنوان=.britannica.com/topic/Kurd}}</ref>
* مثال:
 
سطر ۶۰۲ ⟵ ۶۰۳:
'<nowiki/>'''دارمستتر و بنونیست نخستین کسانی هستند که به وجود ارگاتیو در بعضی زبان‌های ایرانی پی برده‌اند.''''
 
وجود وجه وصفی [[فعل متعدی]] در عبارت‌هایی با فاعل (درحالت غیرفاعلی) و مفعول (در حالت فاعلی) در فارسی باستان، تأییدی برحضور ساخت ارگاتیو (فرم مجهول) در نقش مسند در این زبان است. گایگر در سال ۱۸۹۳ به بررسی ساخت گذشتهٔ مجهول در زبان‌های ایرانی پرداخت و استفادهٔ گستردهٔ ساخت مجهول را در [[پارسی باستان]] خاطرنشان کرد. مانند: "ima tya mana kartam" به‌معنای "آن‌چه که کردهٔ من است". او همچنین به وجود این ساخت در پهلوی ساسانی اشاره کرد. متخصصان معتقدند که این ساخت بعدها، اگرچه فرم مجهول اسم حفظ شده، ولی در معنای معلوم به‌کار رفته‌است. پس ارگاتیو یعنی (اسم فاعل در فرم غیر فاعلی از فعل متعدی)
 
گایگر به کاربرد ارگاتیو در بیشتر زبان‌های ایرانی، ازجمله پشتو، بلوچی، کردی مرکزی (اردلانی) کردی شمالی (کرمانجی)، تالشی، یغنابی، و زبان‌های دیگر، که ساخت ارگتیو را حفظ کرده‌اند اشاره کرد.
 
== '''ویژگی‌های توصیفی ساخت کُنایی در زبان‌های ایرانی =='''
 
با توجه ویژگی‌های توصیفی الگوی ارگاتیو در زبان‌های ایرانی جدا از ناهمگنی‌های نشان‌دار دستوری، الگوی کُنایی در زبان‌های ایرانی خود را در دو صورت نشان می‌دهد
 
== '''۱. مطابقه فعل با مفعول: حضور وند =='''
 
در دسته‌ای از زبان‌های ایرانی، الگوی کُنایی در [[زمان گذشته]] به‌وسیله حالت نمایی کُنایی بر روی فاعل متعدی و [[حالت فاعلی]] بر روی مفعول نمایان می‌شود. در این الگو فعل به‌صورت کامل (در مشخصه‌های شخص، شمار و جنس) با مفعول مطابقه می‌کند. نمونه‌های زیر این الگو را در بند متعدی گذشته به ترتیب در کردی شمالی (کُرمانجی)، تاتی کرینی و بلوچی نشان می‌دهند:
{| class="wikitable sortable"
! colspan="3" |کردی شمالی (کُرمانجی)
سطر ۶۹۲ ⟵ ۶۹۳:
مثال‌های بالا نشان می‌دهند که فاعل بند لازم همانند مفعول بند متعدی دارای حالت فاعلی (بی نشان/ مستقیم) است و همچنین توانایی انگیزش مطابقه را به‌صورت کامل بر روی فعل لازم دارد. الگوی کُنایی در این دسته از زبان‌ها بخش اول تعمیم را بدین مضمون نمایان می‌سازد که در صورت حضور وند مطابقه (شناسه) فعل با مفعول، فاعل کُنایی نمی‌تواند به‌وسیله واژه‌بست مضاعف‌سازی شود بلکه حالت کُنایی به‌وسیله حالت نمای کُنایی بر روی فاعل متجلی است. در زیربخش بعد به توصیف بخش دوم تعمیم پرداخته می‌شود.
 
== '''۲. عدم مطابقه فعل با مفعول: حضور واژه‌بست =='''
 
نظام کُنایی در دسته‌ای دیگر از زبان‌های ایرانی همچون دشتی، لارستانی، کردی مرکزی (اردلانی)، تاتی دروی، تاتی کهلی و تاتی گیلوانی صورتی متفاوت دارد. بخش دوم تعمیم ناظر بر این الگو است. نمونه‌های زیر بند متعدی گذشته را، به ترتیب، در دشتی، کردی میانی (اردلانی) و لارستانی نشان می‌دهد:
سطر ۷۳۷ ⟵ ۷۳۸:
اگر به قرابت جغرافیایی این زبان‌ها نگریسته شود این نکته محرز می‌گردد که تنوع در الگوی کُنایی از نوع خُرد است
 
== '''نتیجه‌گیری =='''
 
در این مورد، به بررسی نظری دو الگوی غالب کُنایی در زبان‌های ایرانی پرداخته شد. در الگوی اول، فاعل بند متعدی دارای حالت نمایی کُنایی/ غیرفاعلی است و فعل متعدی در مطابقه کامل با مفعول است (که توسط وند/ شناسه بر روی فعل تجلی می‌یابد). در الگوی دوم، فاعل بند متعدی توسط یک واژه بست غیرفاعلی مضاعف‌سازی می‌شود و فعل با مفعول مطابقه ندارد. این دو الگو را می‌توان به‌صورت تعمیمی توصیفی این‌گونه بیان کرد که در ساخت‌های کُنایی، واژه بست (مضاعف‌ساز) و وند (مطابقه فعلی) در توزیع تکمیلی هستند. با بدست دادن تحلیلی کمینه‌گرا از ساخت کُنایی در زبان‌های ایرانی، استدلال شد که مطابقه فعل با مفعول در الگوی اول نتیجه تطابق نحوی هسته زمان و مفعول است در حالی‌که نبود مطابقه فعلی در الگوی دوم به این سبب است که واژه بست مضاعف‌ساز به‌صورت تداخل ناقص مانع ایجاد تطابق نحوی بین هسته زمان و مفعول می‌گردد. در تحلیل تنوع ساختاری الگوی کُنایی در زبان‌های عمده ایرانی را می‌توان نشانه‌ای از کفایت تبیینی ساز وکارهای مفروض در برنامه کمینه‌گرا قلمداد کرد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/93827/|عنوان=ارگاتیو در زبان کردی}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://apll.ir/1397/09/05/|عنوان=ارگاتیو در زبانهای ایرانی}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://clisel.com/|عنوان=جفری هیگ، سیر تحوّل زبانهای ایرانی؛ بررسی ساختار دستور زبانی، موتن دوگریتر، 2008، قطع وزیری، 368 صفحه، شابک 13: 9783110195866}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://rezamohseni.ir/|عنوان=/rezamohseni.ir/ویژگی ارگاتیو، صرف اسم و برخی واژگان}}</ref>
سطر ۸۰۶ ⟵ ۸۰۷:
امان دی: a man di دیدیم // اتان دی: a tan di دیدید // آشیان دی: a šyan di دیدند
 
== '''نشانه جمع در گویش اردلانی ==:'''
 
نشانه جمع در گویش اردلانی نشانه جمع در لهجه اردلانی «کان»kan می‌باشد که به واژه‌های مفرد اضافه می‌شود در گویش اردلانی علاوه بر از یان (yan) و گل (gal) و در مواردی از آن (ان an) استفاده می‌شود اما در گویش سُورانی (اربیلی و مُکریانی) مانند زبان فارسی از (ان) استفاده می‌کنند در پهلوی ساسانی از نشانه (گان) و در پهلوی اشکانی از نشانه (ان) برای جمع استفاده می‌شد<ref name="parsianjoman.org">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://parsianjoman.org/?p=5393|عنوان=ضائی باغ‌بیدی، حسن (۱۳۸۱)؛ دستور زبان پارتی (پهلوی اشکانی)؛ تهران: نشر آثار فرهنگستان زبان و ادب فارسی. (برگرفته از: باشگاه ادبیات}}</ref>
سطر ۸۱۷ ⟵ ۸۱۸:
ضمیرهای پسوندی برای حالت مفرد:
 
در گویش اردلانی از پسوند/aka/ که پسوند اسم در [[زبان‌های ایرانی باستان]] است استفاده می‌شود
{| class="wikitable sortable"
!فارسی
سطر ۹۹۸ ⟵ ۹۹۹:
 
== برخی ویژگی‌های گویش اردلانی سنندجی ==
همگرایی دو مؤلفه زبانی ایلات و [[عشایر کرد]] و گویش مردم هَورامی ساکن در استان و همچنین زبان ادبی و شعری [[گویش‌های گورانی|گُورانی]] که به پارتی اشکانی و زبان‌های شمال غربی نزدیک است در بین فرهیختگان زبان و ادبیات مکتوب عامه مانند شاهنامه‌های کردی، خورشید و خاور، اسکندر نامه که همگی به [[گویش‌های گورانی|گُورانی]] سروده شده بودند<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://mirasfarda.org/?p=8869|عنوان=/mirasfarda=8869 گویش گورانی}}</ref> در شکل‌گیری شیوه مکالمه اردلانی سنندجی تأثیرگذار بوده‌اند. اما همچنانکه گفته شد در محدوده جغرافیایی نفوذ گویش عمومی سنندجی و فرایندهای واجی لهجهٔ اردلانی در چارچوب نظریهٔ [[نظریه بهینگی|بهینگی]] تفاوت‌هایی در لحن بیان واژه‌ها دیده می‌شود. به‌طور مثال در بسیاری از روستاهای [[سنندج]] و شهرستان‌های [[استان کردستان]] "د"و "گ" دارای تلفظ خاصی است و تا بحال هم نشانه ای الفبایی برای بیان اینگونه تلفظ د و گ ایجاد نشده‌است. مولوی شاعر که خود از طایفه جاف بوده‌است این ویژگی ادای د و گ را در اشعارش لحاظ نموده‌است و لذا در تلفظ صحیح اشعار مولوی باید به این نکته توجه داشت. قرابت جغرافیایی لهجه اردلانی با گویشوران [[زبان گورانی]] و گویش‌های جنوبی کردی [[کلهری|کَلهری]] و [[زبان لکی|لَکی]]، [[زبان لری|لری]] سبب تأثیر این گویشها نیز به ویژه در نواحی مجاور خود بوده‌است و آن بیشتر در اضافه شدن کسره "ی" در تلفظ برخی واژگان است مانند دویر بجای دور، لویل بجای لول، قویل بجای قول (عمیق) یا "یل" علامت جمع بجای" گل " مانند "کوره یل " بجای "کورگه ل". بنابراین ریشه شیوه فعلی سنندجی را باید در همگرایی کلامی اقوام و طایفه‌هایی با اصالت هَورامی، ژاورودی، [[جافی]] و سایر ایلات موسوم به کرد و نیز [[کلهری|کَلهری]] و [[زبان لکی|لَکی]] جستجو نمود؛ و حتی ردپایی از اثر کردی شمالی بادینانی نیز وجود دارد؛ که البته این فقط یک نظر شهودی است و این ارتباط ممکن است ریشه در ساختارهای قدیمی تر خود زبان داشته باشد. در این لهجه واژگان متعددی وجود دارد که در سایر لهجه‌های کردی میانی مصطلح نیست. مانند تاسه (تامه زرو، یاد کسی یا چیزی)، مامر (مریشک - مرغ)، هه نگور (تری – انگور)، هاله (غوره)، کتک (گربه-پشیله)، کیف (کوه-کیو)، که نیشک (دختر- کچ)، گه ره ک بوون (ویستن- خواستن)، چه په ل (کثیف-پیس)، له ته ک (له گه ل – با)، رمیان –روخیان (روخان- خراب شدن)، کوچک (سنگ – به رد) و … همچنین افعال در شیوه ته لهجه سنندجی به گه ختم می‌شوند مانند کردگه بجای کردیه، چوگه بجای چووه، رژیاگه بجای رژیایه
 
همچنین حرف د در وسط واژه در لهجه منطقه [[اردلان]] اگر قبل از صدای (ی) یا کسره قرار گرفته باشد یا پس از (د) مصوت قرار گرفته باشد میل به حذف شدن دارد. مانند دیه بجای ''دیده''، ''گِا'' با تأکید بر مصوت آخر بجای ''گدا'' و مانند (میدان) حرف پس از (د) مصوت است (د) خوانده نمی‌شود و واژه (میان) تلفظ می‌شود. از مهم‌ترین شاخص‌ها خواندن حروف (ت، پ، ک) پس از یک مصوت به ترتیب در زبان [[زبان پهلوی ساسانی|پارسیگ ساسانی]] (د، ب، گ) و در پارتی اشکانی (د، ب، گ) است. در مقابل، (د، ب، گ) پس از مصوت، در زبان پارسیگ ساسانی (ی، و، ی) و در پارتی (ذ '''δ'''، ب '''β'''، غ '''γ''') خوانده می‌شده‌است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Pahlavi-alphabet|عنوان=britannica.com/topic/Pahlavi-alphabet}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خانلری، پرویز. تاریخ زبان فارسی (جلد اول). چاپ هفتم. فرهنگ نشر نو، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۷۴۴۳-۲۱-۸|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=، محسن. راهنمای زبان‌های باستانی ایران (جلد اول). تهران: سازمان و مطالعه و تدوین کتب درسی (سمت) ۱۳۷۵.|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دیوید نیل مکنزی - ترجمه: دکتر مهشید میرفخرایی. فرهنگ کوچک زبان پهلوی. چاپ چهارم. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ۱۳۸۸.|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=۱۳۸۸|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref>
 
همچنین در لهجه اردلانی این تمایل وجود دارد که (ن و گ) در [[واژه ترکیبی]] تلفظ شود مانند تلفظ (ن و گ) در ''هنگوین'' و ''رنگین'' و آهنگ که مانند صدای /ŋ/ در [[زبان آلمانی]] که در فارسی معادلی به صورت یک حرف برای آن وجود ندارد. این صدا را از تلفظ دو حرف «ن» و «گ» پشت سر هم می‌سازند (مثل دو حرف انتهایی واژه «نهنگ» یا “آهنگ”). صدای /ŋ/ در زبان آلمانی معمولاً به صورت ترکیب حروف “NG” نوشته می‌شود. lang /laŋ که این ویژگی در لهجه [[اردلانی]] مانند زبان ژرمنی و اوستا است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://b-amooz.com/آموزش-زبان-آلمانی/تلفظ-در-زبان-آلمانی/آواهای-بی-صدای-آلمانی-|عنوان=:/b-amooz. /آموزش-زبان-آلمانی/تلفظ-در-زبان-آلمانی/آواهای-بی-صدای-آلمانی-}}</ref>
 
خوشه‌های غیر چاکنایی (حذف پذیر) در لهجه اردلانی شامل[zd]-[mb]-[st]-[nd]-[sd] می‌باشد.
سطر ۱٬۰۴۲ ⟵ ۱٬۰۴۳:
Mande مانده mani /manig
 
در گویش اردلانی و [[زبان‌های کردی]] در صورتی که بعد از صدای (و) حرف صامت (خ) قرار گرفته باشد (خ) حذف می‌شود که این ویژگی در پارسی هخامنشی بوده‌است. مانند تخم (توم)، دروغ (درو).
 
سوختنsoxtan، سوتنsotan/ تخمtoxm، توم Tom
سطر ۱٬۰۴۸ ⟵ ۱٬۰۴۹:
روغنroxan، رون Ron/دروغdrox، دروdro
 
همچنین استفاده از پسوند گل (gal) و (yan) و در مواردیan) استفاده می‌شود در جمع بستن اسماء که البته گل (gal) مخصوص جمع بستن در سنندج کامل تلفظ می‌گردد اما در اغلب روستاها گ آن به روش معمول منطقه و گنگ تلفظ می‌گردد در لهجه کرمانشاهی شامل [[کلهری|کَلهری]] و [[زبان لکی|لَکی]] و لری [[گویش بختیاری|بختیاری]] این gal (گل) به‌صورت (یل) yel یا el تلفظ می‌گردد. این از مشابهت‌های بارز لحن سنندجی و کرمانشاهی و [[لری بختیاری]] است و در اردلانی علاوه بر gal، از نشانه (کان) kan برای جمع استفاده می‌شود که تنها در این لهجه وجود دارد و مربوط به زبان پارسیگ ساسانی می‌باشد که به صورت (gan) استفاده می‌شود. همچنین در گویش اردلانی از پسوند (یان) yan هم برای جمع اسامی مکان و غیره استفاده می‌شود اما در سایر گویش‌های کردی میانی یا سُورانی ادات جمع (ان) که مربوط به زبان پهلوی اشکانی است و به‌طور کلی بیشتر اسامی و واژگان مصطلحی که در لهجه اردلانی سنندجی وجود دارند اما در سایر گویش‌های متعلق به خوشه میانی وجود ندارد دارای ریشه گُورانی اعم از [[گویش هورامی|هَورامی]] و گُورانی ادبی یا خوشه [[لهجه کردی کرمانشاهی]] ([[کلهری|کَلهری]]، [[زبان لکی|لَکی]] ،[[مردم فیلی|فَیلی]]) است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Kurd#ref139021|عنوان=.britannica.com/topic/Kurd#ref139021}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://archive.org/details/kalhor_kermanshahi_kurdish_grammar|عنوان=details/kalhor_kermanshahi_kurdish_grammar}}</ref>
 
در لهجه اردلانی هم خوانهای انسدادی دو لبی (b) بین دو واکه یا در پایان واژه در صورتی که واکه (مصوت) قبلی پیشین باشد به هم خوان سایشی لب و دندانی (v) تبدیل می‌شود این فرایند در [[زبان لری]] و [[زبان‌های مرکزی ایران]] دیده می‌شود در حالی که این ویژگی در سُورانی وجود ندارد.
 
Nabat نبات/ navat نوات
سطر ۱٬۱۱۰ ⟵ ۱٬۱۱۱:
مهمان / میمان «اردلانی» / میوان سُورانی
 
تفاوت آشکاری نیز بین گویش اردلانی سنندج و روستاهای اطراف سنندج قدیم ودر واقع اطراف قلعه حسن‌آباد (''حسن‌آباد، [[کانی مشکان|کانیمشکان]]، دروه نه، مربزان'' ...) با سایر مناطق شهرستان [[سنندج]] وجود دارد. این تفاوت در گفتار را قبلاً به شوخی تفاوت بین ''شه‌که‌ره سنه یی '' و ''زڕه‌سنه یی'' می‌گفتند. در گویش سنندجی و چند روستای ذکر شده اطراف آن لهجه ای حاکم است که توان نوشتاری آن بیشتر یا اصطلاحاً لفظ قلم است و نوعی تشخص شهری در آن دیده می‌شود. این شیوه محاوره درته لهجه سنندجی امروز به دلیل تأثیر مهاجرت‌ها کم رنگتر شده‌است. تفاوت آشکار آن در تلفظ گ آخر افعال است؛ که در کردی سورانی و مکریانی و هورامی wa (وه) ودر گویش روستاها و شهرهای دیواندره، کامیاران، دهگلان، روانسر، روستاهای مریوان و بیجار، سقز (تیلکو) از پسوند ya (یه) استفاده می‌شود مانند ''خواردگه'' بجای ''، خواردیه ،'' ''رژیاگه'' بجای ''، رژیایه'' همچنین تفاوت‌های آشکار دیگر آن در تلفظ نکردن گ در ''گل'' مخصوص جمع اسماء است. همچنین در روستاهای [[سنندج]] بجای ب در بسیار موارد و تلفظ می‌شود مانند ''ئه م به ر'' که ''ئه م وه ر'' تلفظ می‌گردد. در روستاهای سنندج گ آخر افعال کامل تلفظ نشده و تلفظ آن به وه نزدیک می‌گردد مانند ''رژیاًگ"''ه که ''گ'' تلفظی بین د و گ دارد. اخیراًاخیرا در ضبط ضرب المثل‌ها و اصطلاحات گویش سنندجی اشتباهاتی مشاهده می‌شود. مثلاًمثلا واژه ''ناگیرگی'' غلط بوده و در سنندج ناگیریی تلفظ می‌گردد. یا مثلاًمثلا گاوه سن (گاوآهن) در سنندج هم هیچوقت گاوه سنگ تلفظ نمی‌گردد. مثلاًمثلا ضبط مثل ''"به ده سی دو هه نی هه ل ناگیرگی"'' غلط است و ناگیریی درست است یا در جای دیگری نوشته‌اند ''"درگای شار ئه وسگی …"'' که ''ئا وسیی'' درست است و ئه وه سگی مجعول است. تفاوت‌های دیگری نیز وجود دارد در شهر سنندج مثلاً بجای ئیره (اینجا) ئه گره گفته می‌شد که امروزه کمتر شنیده می‌شود؛ بنابراین گفته شد که لحن ایلات و عشایر موسوم به کرد و به ویژه جاف‌ها با لهجه اردلانی علی‌رغمعلیرغم سنخیت ساختاری دارای تفاوت‌هایی است. این تفاوت‌ها در تلفظ گ و د در وسط واژه‌ها و گ در آخر افعال است که در لحن غیر شهری به‌صورت صدایی گنگ برآمده از کام است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.cambridge.org/core/journals/bulletin-of-the-school-of-oriental-and-african-studies/article/ernest-n-mccarus-a-kurdish-grammar-descriptive-analysis-of-the-kurdish-of-sulaimaniya-iraq-american-council-of-learned-societies-program-in-oriental-languages-publications-series-baidsno-10-xi-138-pp-new-york-american-council-of-learned-societies-1958-european-agents-bailey-bros-and-swinfen-25-s-6d/|عنوان=Ernest N. McCarus: A Kurdish grammar: descriptive analysis of the Kurdish of Sulaimaniya, Iraq. (American Council of Learned Societies. Program in Oriental Languages}}</ref>
 
بنظر می‌رسد که شیوه گفتاری لهجه‌ها در دورانی طولانی دارای معیاری نوشتاری بوده که در حد فاصل لهجه‌های کَلهری، لَکی، هَورامی و جافی و اردلانی قرار داشته‌است؛ و مردم موسوم به گُوران با آن لهجه معیار صحبت نمی‌کرده‌اند بلکه همانند امروز دارای گویش‌های متعدد بوده‌اند. اما گُورانی معیار زبان نیایش، شعر و آواز گروه‌های وسیعی از مردم [[غرب ایران]] شامل کردها و لرها بوده و شاید با پهلوی زمان [[شاهنشاهی ساسانی|ساسانی]] دارای پیوند بوده‌است. در استان [[کرمانشاه]] امروزه به اشتباه گُوران و آیین اهل حق یا یارسان مترادف گرفته می‌شود که این صحیح نیست؛ و بروز یارسان بسیار جدیدتر از [[گویش‌های گورانی|گُوران]] است. به‌طور خلاصه خوشه متنوع لهجه میانی کردی که اردلانی شعبه ای از آنست از حدود چهارصد سال قبل و در داخل امارت محلی اردلان و پس از ایجاد رونق اقتصادی و امنیت نسبی در حوزه فعلی گویشوران این لهجه به مرور لهجه‌های شمالی و جنوبی کردی را پس رانده و به عنوان لهجه ای معیار و با نام سربرآورده است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.omniglot.com/writing/kurdish.htm|عنوان=Kurdish is a member of the Western Iranian branch of Indo-European languages}}</ref>
 
لطافت و نرمی لهجه اردلانی
 
نمونه هائی از اصطلاحات و [[امثال و حکم]] خاص منطقه سنندج را ارائه می‌نمایم که در عین سادگی بسیار زیبا، گویا، و از نظر فرم زبانی نیز اصیل و سالم می‌باشند.
 
به‌رم که‌نه‌و پشتم که‌نهڵانکه‌نه‌ڵان - بوێ ئه‌چه‌لێ - پرسیان له قنڵاشک مه‌نزڵت کوێنه‌س وتی با ئه‌زانێ—پڕکێشی ناکات - پێشهٔ پرتووکیاگه - په‌رمیاگم پیا - په‌شوکیاگه - تا ئه‌یژێ هاڵه هه‌نگوور پێ ئه‌گهێئه‌گه‌ێ - تروشکه له خوهٔ دوو شکه - ته‌ک ئاو گه‌نیاگه ههڵهه‌ڵ ئه‌کات - تا ڕیوی قه‌واڵهٔ خوهٔ خوه‌ند که‌وڵیان کرد - تهڕهته‌ڕه هه‌سه هه‌ر ئه‌مه‌سه - تهڵته‌ڵ کریاگه - به که‌ر ناوێرێ به کوپان شێره - چما ئه‌یژی عیسی گرتیه‌و مووسا خانییه - چه ههڕگێهه‌ڕگێ بنیشم - حاشا له‌و قه‌وره مڕومشتی تیا نیه—خاسی که و بیه ده‌م ئاوه‌و – خاڵو زیااخان زیایهٔ خوه‌ت بو خوه‌ت سه‌ر وه سه‌ر ده‌ربێ – چێو ههڵگرههه‌ڵگره سه‌گ دز دیاره - چاوه چاو ئه‌کات – چنگه کڕێ ئه‌کات – به دوسم دوسم کای کرده پوسم – به دوعای کتک باران ناوارێ – به کشێ هات و به فشێ چوو – ترسیاگ لێ ڕه‌سیاگ – تا خان بڕازێ له‌شکه‌ر ئه‌ترازێ—و خوشبختانه چندین هزار از این ساختارهای سالم زبانی را می‌توان ارائه کرد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://thekurdishproject.org/|عنوان=Central Kurdish/ardalani}}</ref>
 
== مقایسه و ارتباط لهجه اردلانی با پارسی باستان Old Persian ==
گرچه پارسی باستان زبانی مربوط به ۲۵۰۰ سال قبل می‌باشد اما حجم وسیع واژگان هخامنشی که هنوز در گویش اردلانی باقی مانده‌است و در سایر گویش‌های کردی و حتی زبان [[فارسی امروزی]] نیز وجود ندارد گویش اردلانی نزدیکی زیادی به زبان هخامنشی دارد، مهم‌ترین ویژگی زبان پارسی هخامنشی مانند لهجه اردلانی شروع فعل با تک واژه /'''a'''/ می‌باشد که فقط مختص گویش اردلانی است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://titus.uni-frankfurt.de/texte/etcs/iran/airan/apers/apers.htm?apers008.htm|عنوان=Behistan -- Modern Bistin, Old Persian Bagastana, or 'place of the gods}}</ref>
 
== '''zūrakara āham naiy adam naimaiy taumā upariy arštām upariyāyam =='''
 
zūra+kara زورگر، فریبکار، اردلانی زورکار zurkar
سطر ۱٬۱۴۳ ⟵ ۱٬۱۴۴:
'''𐎱𐎫𐎡𐎱𐎹𐎢𐎺𐎠 𐏐 𐎶𐎼𐎫[𐎡𐎹 𐏐 𐏃𐎹 𐏐 𐎭𐎼𐎢]𐎩𐎴 𐏐 𐎠𐏃𐎫𐎡𐎹 𐏐 𐎠𐎺𐎶 𐏐 𐎢𐎳𐎼𐏁𐎫𐎶 𐏐 𐎱𐎼𐎿𐎠 𐏐 𐎹/𐎮𐎡𐎹'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://titus.uni-frankfurt.de/texte/etcs/iran/airan/apers/aperst.htm|عنوان=Text collection: OPers. Old Persian Corpus}}</ref>
 
== '''<nowiki> p-t-i-p-y-u-v-a : m-r-t-[i-y : h-y : d-r-u]-j-n: a-h-t-i-y : a-v-m : u-f-r-š-t-m : p-r-s-a : y-/di-i-y</nowiki> =='''
 
'''''patipayauvā: martiya: hya: draujana: ahatiy: avam: ufraštam: parsā: yadiy'''''
سطر ۱٬۱۶۳ ⟵ ۱٬۱۶۴:
'''''از''''' '''''ویژگی زبان هخامنشی حذف صامت n قبل از d یاt می‌باشد'''''.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://lrc.la.utexas.edu/eieol/aveol/70#glossed_text_gloss_21665|عنوان=lrc.la.utexas.edu/eieol old persian}}</ref>
 
== '''Line: 32 𐏐 𐎴𐎡𐎹 𐏐 𐎠𐏀𐎭𐎠 𐏐 𐎠𐎲𐎺 𐏐 𐎫𐎹 𐏐 𐎲𐎼𐎮𐎡𐎹 𐏐 𐎠𐎺𐎩𐎫 𐏐 𐎱𐎿𐎠𐎺 𐏐 𐎣𐎲𐎢𐎪𐎡𐎹 𐏐 𐎸𐎢𐎭𐎼𐎠𐎹𐎶 =='''
 
''': n-i-y: a-z-d-a: a-b-v: t-y: b-r-di-i-y: a-v-j-t: p-s-a-v: k-b-u-ji-i-y: mu-u-d-r-a-y-m'''
 
== ''''': naiy: azdā: abava: tya: Bardiya: avajata: pasāva: Kabūjiya: Mudrāyam'' =='''
 
naiy az(n)dā ندانستن، نفهمیدن، در اردلانی (نی ازانی) nay azania
سطر ۱٬۱۸۳ ⟵ ۱٬۱۸۴:
Bardiya بردیا، مصرMudrāyam,کمبوجیهKabūjiya
 
== '''ašiyava yaθā Kabūjiya Mudrāyam ašiyava pasāva kāra arika abava =='''
 
ašiy+ava می‌رود اردلانی اچیتوا، اچی achitava
سطر ۱٬۱۹۵ ⟵ ۱٬۱۹۶:
ab+ava می‌شود، اردلانی، ابی ابن، بوآ، beva,abi,aben
 
== '''Line: 44 𐏐 𐎠𐎢𐎼𐎶𐏀𐎭𐎠𐏃 𐏐 [𐎼]𐎥𐎶 𐏐 [𐎺]𐎼𐎮𐎡𐎹𐎡𐎹 𐏐 𐎹𐎰𐎠 𐏐 𐎡𐎶 𐏐 𐏃𐏁𐎡𐎹𐎶 𐏐 𐎴𐎡𐎹 𐏐 𐎯𐎢𐎽𐎢/𐎧𐎫𐎶 =='''
 
'''<nowiki> : a-u-r-m-z-d-a-h : [r]-g-m : [v]-r-di-i-y-i-y: y-ϑ-a : i-m : h-š-i-y-m : n-i-y : du-u-ru-u-/x-t-m</nowiki>'''
 
== ''''': Auramazdāha: ragam: vardaiyaiy: yaϑā: ima: hašiyam :''''' '''''naiy: duruxtam'' =='''
 
Aura+maz(n)dāha اهورا، هور، خور به [[معنی خدا]] و مزدا به معنی بزرگ،
 
ragam سرعت عجله، در اردلانی، راکه راکان،rakan,raka
سطر ۱٬۲۱۷ ⟵ ۱٬۲۱۸:
duruxtam دروغ گفتن اردلانی درو وتن druvten
 
== '''agarbāyatā pasāva Kabūjiya uvāmaršiyuš amariyatā =='''
 
agar+bāyatā گرفتن در اردلانی ایگریت،aegrit
سطر ۱٬۲۲۹ ⟵ ۱٬۲۳۰:
amariyatāمی‌میرد، در اردلانی امریت amrit
 
== '''dauštā biyā utātaiy taumā vasiy biyā utā dargam jīvā =='''
 
'''d'''auštā دوست اردلانی دوسا، دوست dusa
سطر ۱٬۲۴۹ ⟵ ۱٬۲۵۰:
jīvā زندگی اردلانی ژیوا، ژین živ, žina
 
== '''Line: 22 𐏐 𐎠𐎲𐎼𐎶 (𐏐) 𐏃𐎹 𐏐𐎠𐎼𐎡𐎣 𐏐 𐎠𐏃 𐏐 𐎠𐎺𐎶 𐏐 𐎢𐎳𐎼𐎿𐎫𐎶 𐏐 𐎠𐎱𐎼𐎿𐎶 𐏐 𐎺𐏁𐎴[𐎠] 𐏐 𐎠𐎢𐎼𐎶𐏀𐎭𐎠/𐏃 =='''
 
'''<nowiki> : a-b-r-m (:) h-y : a-r-i-k : a-h : a-v-m : u-f-r-s-t-m : a-p-r-s-m : v-š-n-[a] : a-u-r-m-z-d-a-/h</nowiki>'''
 
== ''''': abaram: hya: arika: āha: avam: ufrastam: aparsam: vašnā: Auramazdāha'' =='''
 
''abaram دادن، پاداش دادن اردلانی ابه، برو، aba, baru''
سطر ۱٬۲۶۳ ⟵ ۱٬۲۶۴:
''ufrastam: aparsamپرس و جو و مجازات، اردلانی اوفرشیان اپرسیا ufraišyan apersia''
 
''vašnā رضایت، به هورامی وش اردلانی بش خوش معادل واژه بختbaxt در اوستا و کرمانجی، وشنا [[اهورا مزدا]] به اردلانی (بش خوا) اشاره به قضا و قدر، بش bash در گویش اردلانی به معنای قسمت و سهم نیز می‌باشد. (بش خورا، بش خوا، قوروان بشت بم)''
 
[[فره ایزدی]] و مسئله اختیاربا توجه به اعتقاد به فرّه کیانی (فره شاهی) که پادشاهی را برای برخی از افراد به ارمغان می‌آورد، مسئله اختیار و [[قضا و قدر]] الهی بررسی شدنی است. در کتیبه‌های پارسی باستان، پنجاه واژه وشنا(vašna)در شکلبائی۳و در معنای» اراده «به کار رفتهاست و در همه آنها به اراده اهورامزدا اشاره می‌شود. داریوش شاه چندین بار تأ کید می کندکه به اراده اهورامزدا، شاه است و هرچه می‌کند به لطف اوست، اما جکسون (Jackson)این مسئله را نشان دهنده باور سخت پارسیان به وابستگی شدید آنان به اراده می‌داند. نشانی از تقدیر وزروان باوری (اندیشه یا آیینی دربردارنده اعتقاد به جبر)
 
جایگاه اختیار و جبر (زروان باوری) در نگرش ایرانیان باستان صورت مفعولی بخت(baxta)در اوستا، در معنای بی‌اراده به کار می‌رود که از(bhag)آریایی؛ یعنی اختصاص دادن و مختص بودن (هندی باستان :bhajati» تقسیم کردن «،bhakta» قسمت کردن «)آمده و در قالب نامی خنثیبه معنا ی سرنوشت تخصیص دادهشده یا تقدیر حکم شده به کار رفته‌است.
سطر ۱٬۲۷۱ ⟵ ۱٬۲۷۲:
۲اهورامزدا''Aura+maz(n)dāha اهورا مزدا (خدا)''
 
== '''Line: 10 𐏐 𐎧𐏁𐎠𐎹𐎰𐎡𐎹𐎠 𐏐 𐎠𐏃 𐏐 𐎠𐎭𐎶 𐏐 𐎴𐎺𐎶 𐏐 𐏒𐏒𐏒𐏒𐏑 𐏐 𐎯𐎢𐎻𐎡𐎫𐎠𐎱𐎼𐎴𐎶 [𐏐 𐎺𐎹𐎶 𐏐] 𐎧𐏁𐎠𐎹𐎰𐎡/𐎹𐎠 =='''
 
'''<nowiki> : x-š-a-y-ϑ-i-y-a : a-h : a-d-m : n-v-m : 2-2-2-2-1 : du-u-vi-i-t-a-p-r-n-m [: v-y-m :] x-š-a-y-ϑ-i-/y-a</nowiki>'''
 
== ''''': xšāyaϑiyā: āha: adam: navama: 9 :duvitāparanam: vayam: xšāyaϑiyā'' =='''
 
''xšāya+ϑiyā شاه، اردلانی شا''
سطر ۱٬۲۸۷ ⟵ ۱٬۲۸۸:
''۱- به معنی دو تا بال، در pariyana به معنی بال،duvi(n)tā به اردلانی دوانهduvana(دو تا)''
 
2-''duvitāparanam به معنی (از اول) در اردلانی دوا و برن به معنی اول تا آخر، paranam برن، به معنی اول جلو duvitā دوایت، دوا به معنی عقب، پشت سر، دنبال، آخر''در زبانهای شمال غربی مانند هورامی، لکی، تاتی به صورت دما، دوما، در [[فارسی نو]] دنبال (دمبال)
 
''vayamشدن رسیدن، اردلانی، بم بیوم، گین bevem,gayen,bem''
سطر ۱٬۵۱۰ ⟵ ۱٬۵۱۱:
 
== ارتباط گویش اردلانی با زبان اوستایی<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://lrc.la.utexas.edu/eieol/aveol/60|عنوان=Old Iranian: Young Avestan}}</ref> ==
در گویش اردلانی علاوه بر نزدیکی با زبان پارسی باستان دارد بعضی از واژه‌های [[زبان اوستایی]] در پارسی باستان هم دیده می‌شود. وجود واژه‌های اوستایی در گویش اردلانی به دلیل زرتشتی بودن اهالی منطقه در قبل اسلام می‌باشد البته بسیاری از واژگان اوستا و پارسی باستان مشترک هستند و با هم تفاوت‌های دارند. کتاب اوستا اولین بار در [[دوره هخامنشیان]] تدوین شد که به اوستا قدیمی و دومین بار در [[دوره اشکانیان]] تدوین شد لذا دوقسمت اوستا تفاوت‌های از لحاظ لغوی دارد و در اوستای [[دوره اشکانی]] لغات زیادی از زبان اشکانی وارد اوستا شده‌است. از بررسی زبان اوستا می‌توان گفت فارسی جدید تأثیر فراوانی از آن گرفته‌است. مهم‌ترین تأثیر زبان اوستایی در گویش اردلانی صامت ژ '''ž''' است.
 
زبان اوستا در کل ۳۷ همخوان و ۱۶ واکه دارد. شیوهٔ لاتین‌نویسی حروف به صورت «[[کارل هوفمان (زبانشناس)|هوفمان]]» (Hoffmann) از سال ۱۹۹۶ میلادی است.
سطر ۱٬۷۳۷ ⟵ ۱٬۷۳۸:
- '''āsu-aspīm''' daδāiti Miθrō yō '''vouru-gaoyaoitiš''' yōi miθrəm nōiṯ '''aiβi-družinti''' '''razištəm''' pantąm '''daδāiti''' '''ātarš''' mazdå ahurahe yōi miθrəm nōiṯ '''aiβi-družinti''' ašaonąm '''vaŋuhīš''' '''sūrå''' spəntå fravašayō '''daδāiti''' āsnąm frazaintīm yōi miθrəm nōiṯ
 
== '''āsu-aspīm اسب سواری، اردلانی اسپ asp =='''
 
'''aiβi-družinti دروغگو، اردلانی دروزنdruzen'''
 
== '''razištəm راستی، اردلانی راس، راستras =='''
 
'''gaoyaoitiš گاو، اردلانی گا ga'''
 
== '''vouru گسترده، بزرگ، در اردلانی گورا gura =='''
 
'''ātarš آتش، اردلانی آگر،ager، آیر ayer از ریشهatar تبدیل tبهy در پهلوی ساسانی اگر پس صامت d مصوت باشد (ی) خوانده می‌شود'''
 
== '''daδāiti دادن، اردلانی دا da =='''
 
'''sūrå قوی قدرتمند، اردلانی zur زور زوردار'''
 
== '''vaŋuhīš خوب اردلانی باش، اورامی وه ش =='''
 
- mərəncaite '''vīspąm''' daiŋ́haom mairyō miθrō-druxš Spitama yaθa satəm '''kayaδanąm''' '''avavaṯ''' '''ašava-jaciṯ''' miθrəm mā '''janyå''' Spitama mā yim '''drvataṯ''' '''pərəsåŋhe''' mā yim x<sup>v</sup>ādaēnāṯ '''ašaonaṯ''' vayå zī '''asti''' miθrō '''drvataēca''' ašaonaēca
 
== '''vīspąm همه، اردلانی گشت vis/višt/gišt تبدیل و دگرگونی vبهg =='''
 
ویس –ویس پا: در پارسی باستان و اوستا به معنی «همه» است. در اردلانی «'''gišt'''» به معنی «همه» است. v «و» در پارسی باستان، اوستا و پهلوی بسیاری از واژه‌ها تبدیل به g «گ» شده‌است. مثلاً «وراز» در اوستا و پهلوی تبدیل به گراز یا براز شده‌است یا «ویشتاسپ» تبدیل به «گشتاسپ» شده‌است.
 
== '''kayaδanąm اعمال بد، اردلانی قیزن، قیزه ونqezin =='''
 
'''janyå کشتن، اردلانی جنیا، اجنی، کشتن و تکه‌تکه کردن و بریدن،jenya'''
سطر ۱٬۷۶۷ ⟵ ۱٬۷۶۸:
'''aša+onaṯراستی و درستی خاسن، خاس xasiya و''' haši+yam در پارسی باستان که xasiyaدر اردلانی مانند زبان پارسی باستان و زبان اوستا است، درست خوب hašiya در اردلانی xasiya تبدیل و دگرگونی hبهxو تبدیلš به s
 
== '''asti است، اردلانی هس has =='''
 
'''drvataēca دروغ گفتن اردلانی درو ایژی،druezi'''
 
== '''avavaṯخیلی، این اندازه، این مقدار، اردلانی آونهauna =='''
 
'''Old Avestan'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://lrc.la.utexas.edu/eieol/aveol/40|عنوان=Old Iranian: Old Avestan}}</ref>
 
== '''aṯ tā vaxšyā išəntō yā mazdāθā hyaṯ-cīṯ vīdušē staotā-cā ahurāi yesnyā-cā vaŋhə̄uš manaŋhō humązdrā ašā ye-cā yā raocə̄bīs darəsatā urvāzā =='''
 
'''yā چه اردلانی چه cha'''
 
== '''vaxšyāمی‌گوید اعلام می‌کند، بیژی، در گویش کرمانشاهی و لکی بوشی =='''
 
'''išəntō تلاش کردن رسیدن، اچینو achno'''
 
== '''mazdāθā مزن به معنای بزرگ در لهجه‌های سورانی و کرمانجی =='''
 
'''hyaṯ-cīṯ هنگامی که، بنابراین، کات kat در سورانی'''
 
== '''yesnyā ستایش، اردلانی یاد yad به معنی ستایش و پرستش =='''
 
'''manaŋhō ماه، در اردلانیmang مانگ، که در این مورد به اوستا نزدیک است، در بلوچی و کرمانجی ماه و در پارسی باستان ماهیا، تلفظ ngدر لهجه اردلانی مانند اوستا و [[زبان‌های ژرمنی]] و [[اروپای شمالی]] به صورت ŋ می‌باشد'''
 
== '''ašā راستی، درستی اردلانی xasiya خاسیه =='''
 
'''raocə̄bīs روشن، روچن در هورامی اردلانی روشن'''
سطر ۲٬۲۳۷ ⟵ ۲٬۲۳۸:
'''اشتراکات زبانی میان کردی گویش اردلانی و پارسی باستان و پهلوی'''<ref>ویندفور، گرنوت ل، «زبان‌های ایرانی نو»، در: راهنمای زبان‌های ایرانی، رودیگر اشمیت (ویراستار)، مترجمان آرمان بختیاری… [و دیگران]، ترجمهٔ فارسی زیر نظرحسن رضایی باغ‌بیدی، ج۲، تهران، ققنوس، ۱۳۸۳–۱۳۸۲٫</ref>
 
بررسی ریشه شناختی واژه‌های گویش اردلانی پیوستگی این گویش را با دیگر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی، به ویژه گویش‌های جنوب غرب (پارسیگ ساسانی) و شمال غرب ایران (پهلوی اشکانی) و زبان‌های مرکز ایران (ماد) در دوره‌های تاریخی باستان، میانه و نو آشکار می‌سازد و نه تنها سیر تحول واج‌ها و ساختار واژگان گویش‌ها را به روشنی بازمی نماید، بلکه می‌تواند نشان دهنده ظرفیت واژگانی گویش و دیگر زبان‌های مرتبط با آن نیز باشد از این رو شایسته‌است که زبان‌ها و گویش‌های ایرانی، هریک از نقطه نظر علم [[زبان‌شناسی تاریخی]] و قواعد دانش زبان‌شناسی مورد بررسی موشکافانه قرار گیرند و بدین ترتیب راهی فراهم خواهد ساخت جهت حفظ و نگهداری این گنجینه‌های ارزشمند که به واسطه سایه سنگین زبان‌های دیگراندک اندک در حال فراموشی هستند.
 
بسیاری از واک‌های موجود در پارسی باستان و پهلوی ساسانی که بعدها تحت تأثیر الفبا و [[دستور زبان]] عربی متروک شدند در کردی امروز زنده‌اند. از جمله تفاوت‌هایی که میان واژگان هم ریشهٔ کردی اردلانی و فارسی امروزی وجود دارد جابجایی حروف و قلب و تبدیل هاست که در این گونه موارد غالباً صورت مورد استفاده در کردی اردلانی به صورت کهن واژه نزدیک تر است. این تغییرات در زبان فارسی را امروزه تحت عناوین زیر بررسی می‌کنند.
 
'''۱- یاء و واو مجهول''': در پارسی باستان بیش از یک نوع یائ و واو وجود داشته که امروزه تنها صورت [[باقی مانده]] در فارسی را یاء و واو معلوم و دیگر گونه‌ها را مجهول می‌خوانند. یاء معلوم چون: تیر، جاوید، رهی، بید و واو معلوم چون: تموز، آهو، توت. صورت مجهول واو و یاء در فارسی از میان رفته و در کردی با علامت «ی» و «و» از شکل معلوم آن‌ها متمایز می‌شوند و در واژگانی چون: شیر، دلیر، زور، شور و… وجود دارند.
 
«بعد از اسلام که [[خط پهلوی]] به عربی بدل شد و در حروف هجای عربی برای تلفظ واو و [[یاء مجهول]] حروف خاصی موجود نبود به مرور زمان تفاوت میان آنها از میان برخاست و همه معروف خوانده شدند.» (جهانگیر، ۱۳۸۵: ۲۱)
 
'''۲ - ابتدا به سکون''': در زبان‌های ایرانی باستان گروه‌های صامت، یعنی اجتماع دو صامت در آغاز کلمه وجود داشته‌است اما بعدها از میان برخاسته است (خانلری، ۳۵۱:۱۳۶۵) این تغییر نیز باز به دلیل نفوذ و تأثیر دستور [[زبان عربی]] اتفاق افتاده که در آن ابتدا به ساکن محال است؛ بنابراین کلماتی که دارای چنین ترکیبی بودند به دو صورت تغییر کردند:
 
== '''الف- افزودن مصوت میان دو صامت آغازی =='''
 
Barardar-----brad(ar)---------bratar (برادر)
 
== '''ب- الحاق مصوت به آغاز کلمه =='''
 
(a)bru------brug-----bru (ابرو)
 
در گویش کردی اردلانی کلمات با همان سیاق باستانی و با صامت آغازین به کار می‌روند
سطر ۲٬۲۵۹ ⟵ ۲٬۲۶۰:
Bra, bro,fra, dro
 
== '''ج- تبدیل صامتها ==:'''
 
۱- صامت j=ج در آغاز کلمات در پارسی مرحلهٔ باستان، و پهلوی ساسانی در فارسی جدید به ز= z تبدیل یافته، همین واژگان در کردی اردلانی بدل به ژ =ž شده‌اند و در بعضی واژه‌ها ج باقی مانده‌است.
سطر ۲٬۲۸۸ ⟵ ۲٬۲۸۹:
۳- صامت و=v آغازی هرگاه پس از آن مصوت i قرار داشته در مرحلهٔ میانه همچنان وجود داشته و در مرحلهٔ جدید به g,گ تبدیل شده (خانلری۳۴۶:۱۳۶۵)
 
== '''گشتاسپ =vištaspa=vištasp =='''
 
'''همه= گشت= gišt= višt= vis'''
سطر ۲٬۳۰۲ ⟵ ۲٬۳۰۳:
برف = vafr =wafr
 
در کردی اردلانی وه فر wafr یا بفر bafr عیناً تلفظ [[دورهٔ ساسانی]] است.
 
۵- مصوت میانی o یا auh در فارسی دورهٔ جدید به صامت خ بدل شده (خانلری، ۳۴۵:۱۳۶۵) و در کردی به همان صورت باقی مانده.
سطر ۲٬۳۱۸ ⟵ ۲٬۳۱۹:
Xwarden خواندن،xwarden خوردن
 
البته در تعدادی واژه مانند ورد، به معنی خورد این تحول روی نداده البته در متن پارسیگ کتیبه ساسانی [[کعبه زرتشت]] نیز به صورت وردیچ (خورد کردن) آمده‌است.
 
۷-تبدیل و دگرگونی صامت '''s''' '''س''' به '''ه h'''
 
== '''ask=aho اردلانی=آهو، پهلوی ساسانی آسگ =='''
 
'''Masi=mahi اردلانی=ماهی، پهلوی ساسانی ماسیگ'''
 
== '''Asen=ahen اردلانی=آهن، پهلوی ساسانی آسن =='''
 
'''خواندن خط پهلوی'''
 
در نوشتن خط پهلوی به این صورت بوده یک صامت (حرف) رابرای چند صامت (حرف) به کار می‌بردند و این خط حروف صدادار نداشته و زبان شناسان صدا گذاری متن را بر اساس زبان فارسی حال انجام می‌دادند در حالی که پهلوی بیشتر به زبان‌های غرب ایران لری، لکی، هورامی‌کردی نزدیک بوده و شکل باستانی واژه‌ها در این زبان‌ها موجود است دومین مشکل زبان پهلوی، [[هزوارش]] بودن زبان است یعنی کلماتی را به [[زبان آرامی]] می‌نوشتند ولی در خواندن متن آن را ترجمه می‌کردند و به پهلوی می‌خواندند در اینجا نیز زبان شناسان بیشتر [[واژه‌های فارسی]] دهه دوم هجری تا هشتم یا کتب پهلوی بعد از اسلام را برمی‌گزیدند مثال
 
واژه آبستن، زایمان، به صورت(pws)آمده زبان‌شناس pرا با حرف ب در نظر گرفته در حالی که در کردی p در اکثر واژه‌ها با (و) مطابقت دارد و بعد صدا گذاری واژه انجام می‌شده‌است و واژه تبدیل بهabus می‌شده‌است.
 
== '''کردی(Pws),(abus),(awasواژه پهلوی) =='''
 
واژه آهن گر، در پهلوی به صورت (synkl) آمده پس از صدا گذاری باید واژه asen باشد نه asan و پسوند واژه klنیز kar است در حالی که مکنزی از پیشوند فارسی گر استفاده کرده‌است در واقع asenkar درست‌تر است نه asangar و امروز هم از واژه آسن کار در کرمانجی استفاده می‌شود مانندکاوهٔ آسن کار (کاوه آهنگر)<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://parsianjoman.org/?p=2563|عنوان=، دیوید نیل (۱۳۷۳)؛ فرهنگ کوچک زبان پهلوی؛ برگردان مهشید میرفخرایی؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. (سرچشمه: باشگاه ادبیات)}}</ref>
 
زبان کردی و گویش اردلانی از دیدگاه ریخت‌شناسی به زبانهای [[ایران باستان]] و به ویژه " زبان پهلوی [[دوره ساسانیان]] " می‌رسد که تأثیراتی را زبانهای مرکزی ایران و زبان پارتی اشکانی نیز برده‌است گویش اردلانی قدمتی به فراخنای تاریخ گسترده و کوه‌های سر به فلک کشیده سرزمین کردستان دارد. از مجموع آرا و نتایج پژوهشگران و بر اساس ویژگیهای علم زبان‌شناسی این امر مسلم است که گویش اردلانی در ساخت آوایی و دستور زبان و تلفظ و ساختمان کلمات، ویژگیهای خاص خود را داراست و یک گویش مستقل از سورانی است و خود دارای لهجه‌های متفاوتی در گستره استان کردستان و استان‌های همجوار در ایران و کشور عراق است.
 
مانن manen در اردلانی به معنی ماندن است. این واژه در کتاب ادبیات مانوی متنهای [[پارسی میانه]] [[مری بویس]] صفحه ۹۴ آمده‌است /
 
حوش hos دراردلانی یعنی حیات خانه که در اوستا husiti از ریشه hasi به معنی خانمان است که در انگلیسی هم بصورت house خانه کوچک است /
 
ایسه aeyse قید زمان در اردلانی است که به معنی حالا و اکنون است. در کتاب [[فرهنگ پهلوی]] [[دکتر بهرام فره وشی]] صفحه ۲۷۱ قید زمان هیس his در پهلوی با همین معنی بکار رفته‌است. همچنین ایسه در اوستا بصورت aizya به معنی اکنون آمده‌است. ایسه کاملاً پهلوی است ولی الان عربی است /
 
هیشتن heisten در اردلانی یعنی اجازه دادن و گذاشتن و با واژه پهلوی هیشتن histan در نوشته‌های پهلوی ساسانی آمده‌است مثل:درفرهنگ پهلوی نیبرگ صفحه ۱۰۰ و در فرهنگ پهلوی [[فره وشی]] صفحه ۲۹۶ و در ارداویرافنامه فیایپ ژینیو صفحه ۵۰ آمده‌است.
 
نیا nea یا نیسی nesi در اردلانی معنی نیست می‌دهد و به عنوان پیشوند نفی بکار می‌رود در فرهنگ پهلوی فره وشی صفحه ۳۹۷ و واژه‌نامه [[شایست ناشایست]] دکتر محمود طاووسی صفحه ۲۳۲ و در کتاب ادبیات مانوی مری بویس صفحه ۱۰۶ و در فرهنگ پهلوی نیبرگ صفحه ۵۸ به این صورت آورده شده:ne hilam: یعنی نمی‌گذارم.
 
ناتاو nataw در اردلانی یعنی چیز بدقلق و عجیب و بدرد نخور است و در پهلوی بصورت اناتاو anatav به معنی ناتوان و بی‌استعداد در فرهنگ پهلوی دکتر فره وشی صفحه ۳۵۷ و در واژه‌نامه پازند موبد رستم شهرزادی صفحه ۳۰۹ آمده‌است.
 
کاکیله kakila در اردلانی یعنی [[دندان آسیاب]] و در واژه‌نامه پازند صفحه ۲۷۱ ککا به معنی دندان آمده /
 
گن gan در اردلانی یعنی بد و این واژه با همین شکل و معنا در فرهنگ پهلوی مکنزی صفحه ۳۵ آمده /
سطر ۲٬۳۶۲ ⟵ ۲٬۳۶۳:
کرنه kerane یعنی خراشیدن و این واژه اردلانی با واژه پهلوی کرنیتن karenitan با همین معنی آمده. در فرهنگ فره وشی صفحه ۵۴ ذکر شده‌است
 
بوآ boua دراردلانیی یعنی باشد که در [[واژه‌نامه مینوی خرد]] صفحه ۱۲۶ آمده‌است.
 
جم و جول jam jul در اردلانی یعنی حرکت و جنبش که در فهرست واژگان مانوی اثر مری بویس صفحه ۸۵ آمده
سطر ۲٬۳۷۰ ⟵ ۲٬۳۷۱:
دنگ dang در اردلانی یعنی صدا و صوت که در پهلوی بصورت rang و در انگلیسی بصورت ding آمده /
 
درو derou واژه ای پهلوی و اردلانی به معنی دروغ است که در واژه‌نامه [[مینوی خرد]] صفحه ۱۹۱ و واژه‌نامه شایست ناشایست دکتر طاووسی صفحه ۳۲۳ و فهرست واژگان مانوی مری بویس صفحه ۵۹ آمده‌است /
 
دروزن derouzen در اردلانی یعنی دروغگو که با همین شکل و معنی در واژه‌نامه شایست ناشایست دکترطاووسی صفحه ۳۲۳ و ارداویرافنامه فیایپ ژینیو صفحه ۱۷ و واژه‌نامه پازند، شهرزادی صفحه ۱۷۳ آمده‌است. در کتاب مری بویس (ادبیات مانوی) به شکل drozan به معنی دروغگو در صفحه ۶۰ آمده.
سطر ۲٬۷۱۵ ⟵ ۲٬۷۱۶:
|دستگیر سورانی (دیل)
|}
* این واژه در بسیاری از متن‌های کهن پهلوی ساسانی zang ثبت شده‌است و این که واژه دانا منشأ پارسی داشته باشد مورد تردید است در زبان [[ایلام (تمدن)|عیلامی]] باستان به صورت هایturna و dona در متون [[زبان عیلامی]] ثبت شده‌است.
 
جدول شمار۴
سطر ۳٬۰۴۶ ⟵ ۳٬۰۴۷:
|هفت، سورانی (حوت)
|}
<nowiki>*</nowiki>ریشهٔ باستانی معادل کلیه vrd-ka در این واژه شاهد تحول rd به l هستیم که در گویش اردلانی باقی مانده‌است. در این واژه تحول آواییvبه g دوره میانه زبان پارسیگ ساسانی روی نداده که بیشتر در زبانهای تالشی تاتی زازاکی زبان کهن آذری و هورامی و تا حدودی در [[زبان لکی]] هم دیده می‌شود و در زبان تاتی که ریشه [[زبان مادی]] است به صورت ورک vrk آمده‌است در نتیجه این واژه ای استقراضی از زبان هورامی به گویش اردلانی می‌باشد
 
جدول شماره۷
سطر ۳٬۹۹۶ ⟵ ۳٬۹۹۷:
|}
 
== '''مقایسه متون پهلوی ساسانی با گویش اردلانی برگرفته از کتاب شاپورگان =='''
 
از بررسی [[متون پهلوی]] ساسانی به نظر می‌رسد از لحاظ لغوی به [[گویش‌های لری]]،لری، کلهری و به گویش اردلانی نزدیک است. واژه‌های فراوانی از زبان اورامی در پهلوی ساسانی یافت می‌شود با توجه به نزدیکی زبان هورامی با زبان اوستا یا شاید زبان مادی و نزدیکی زبان اورامی با زبان پارتی اشکانی تأثیر زیادی بر گویش اردلانی گذاشته و لغاتی از این زبان وارد گویش اردلانی شده‌است. در پهلوی ساسانی لغات زیادی از زبان پارتی اشکانی راه یافته‌است و در کل پارسیگ ساسانی با پارسی باستان تفاوت‌های زیادی دارد و پهلوی ساسانی تحت تأثیر فراوان زبان اوستا و پارتی اشکانی قرار گرفته‌است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://parsianjoman.org/?p=5393|عنوان=جنیدی، فریدون (۱۳۶۰)؛ نامه پهلوانی (خودآموز خط و زبان پهلوی اشکانی، ساسانی)؛ نشر بلخ.}}</ref>
 
'''بررسی متون پارسیگ ساسانی'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://books.google.com/books?id=I-l5DwAAQBAJ&pg=PA152&lpg=PA152&dq=՚xyzyn՚d&source=bl&ots=5AU9RuFUnf&sig=ACfU3U1jzk3iXiVu5jXdoCDB7FUKfi7Y7A&hl=fa&sa=X&ved=2ahUKEwjk6cjevtniAhWusaQKHRW-DLQQ6AEwAXoECAIQAQ#v=onepage&q=՚xyzyn՚d&f=false|عنوان=Maniʼs last audience with King Vahrām}}</ref>
سطر ۴٬۰۰۴ ⟵ ۴٬۰۰۵:
ʾwd šʾẖ nʾn xwrdn bzm bwd °
 
== '''ud šāh nān xwardan bazm būd. ° =='''
 
Und der König saß zu Tisch. ترجمه به زبان ژرمنی
 
== '''ud، و حروف ربط در اردلانی او au =='''
 
'''šāh، شاه، اردلانی شا'''
 
== '''nan xwardan نان خوردن، اردلانی nan xwarden =='''
 
'''bazm,بزم مهمانی، شادی، اردلانی بزم bazm'''
 
== '''būd بود، اردلانی بو،bu =='''
 
ky [bwd k]ʾ ʾmẖ ʾyd ʿspʾs [p]d tw qyrd °
 
== '''? ° kay būd, ka amāh ēd spās pad tō kird =='''
 
'Wann war es, daß wir diesen Dienst an dir verrichteten
 
== '''kay būd چه وقتی بود، اردلانی کی بو،ke bu =='''
 
'''ka amah ēd که ما، اردلانی که ایما ،ka ema'''
 
== '''spās سپاس، اردلانی سپاس =='''
 
'''pad tō kird به تو کرد، اردلانی به تو کرد،ba to kird{{سخ}}'''متن پارسیگ ساسانی (توفان چین)<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://docplayer.org/45014648-Text-transkription-und-uebersetzung-einiger-mittelpersichen-texte-in-manichaeischer-schrift-in-der-turfansammlung.html|عنوان=5014648-Text-transkription-und-uebersetzung-einiger-mittelpersichen-texte-in-manichaeischschrift-in-der-turfahtml}}</ref>
 
== '''ud awēšān dōwnān, nar ud māyag =='''
 
'''awezmāhīd hēnd. (Acta 9, y-40'''
 
== '''آن دو نر و ماده شهوت ران هستند =='''
 
نمونهٔ دیگری از متن‌های پارسی میانه را از جلد نخست کتاب «سبک‌شناسی» نوشتهٔ استاد ملک‌الشعرا [[محمدتقی بهار]]،بهار، شعری به نام «در ستایش درخت نور» از یافته‌های تورفان (Turfan) متعلق به پیروان مانی که گویا بخشی از کتاب «شاهپورگان» مانی باشد. یعنی زمان آن به آغاز دوران ساسانیان (۲۴۰ م) می‌رسد:
 
خورشیت ی روشن اُد پورماهٔ بَرازاگ
سطر ۴٬۰۵۲ ⟵ ۴٬۰۵۳:
بِستایند [هماگ] تنوار ی اوی [درخت]
 
– پورماه: ماه پُر. [[ماه کامل]]
 
-برازند: زینت دهند
سطر ۴٬۰۹۲ ⟵ ۴٬۰۹۳:
'''مقایسه متون پهلوی اشکانی (پارتی) با گویش اردلانی'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.30book.com/Book/5008/|عنوان=آموزگار، ژاله و احمد تفضلی (1373)، زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن. انتشارات معین.}}</ref>
 
[[زبان پارتی]]،پارتی، [[زبان پارتی|پهلوانی]] از زبان‌های میانه شمال غربی ایران که با زبان‌های [[زبان سغدی|سغدی]]، [[زبان خوارزمی|خوارزمی]]، سکایی [[ختنی]]، سکایی تمشقی و [[زبان بلخی|بلخی]] (شاخه شرقی) هم خانواده است. پهلوی اشکانی نزدیکی زیادی با زبان‌های شمال غربی کناره [[دریای خزر]] مانند [[زبان تالشی|تالشی]] و [[زبان گیلکی|گیلکی]] و [[زبان مازندرانی|مازندرانی]] و [[زبان سمنانی|سمنانی]] و [[گویش هورامی|هورامی]] و [[زازاکی|زازایی]] در ترکیه و از بعضی جهات به گویش [[سورانی]] و [[کرمانجی]] و [[زبان بلوچی|بلوچی]] و [[زبان لکی|لکی]]<nowiki/>نزدیک است مهم‌ترین تأثیر زبان اشکانی بر گویش اردلانی صامت '''ž''' می‌باشد.
 
== '''بررسی متون پهلوی اشکانی =='''
 
'''rahy rōšn ahēnd bar ō šahrδārīft šādžan niwāg čē až hawīn zaxsēd(Boyce, 1975: 117).'''
 
== '''(گردونهٔ روشنی هستند، دروازه به شهریاریِ شاد، آهنگی که از اینان سر داده شود) =='''
 
'''ahēnd هستند، هن han'''
 
== '''šahrδārīft، شهریار، در سورانی و کرمانجی شارزا šarezā, این واژه به زبان اشکانی برمی گردد، در حالی که در گویش اردلانی و زبان اورامی، شالیار، از ریشه شهریار به پهلوی ساسانی بر می‌گردد shahrdar =='''
 
در پهلوی ساسانی و گویش اردلانی تبدیل(d به i)در صورتی که پس از d مصوت قرار گرفته باشد صامت d(د) بهٔ تبدیل می‌شود، ولی در پهلوی اشکانی به جای صامت d از صامت (z ('''δ''' استفاده می‌شود از جمله در گویش سورانی اربیلی بسیاری از واژه اصیل پارتی اشکانی باقی مانده‌است.
سطر ۴٬۱۱۰ ⟵ ۴٬۱۱۱:
دل del, گویش سورانی اربیل، زیل، zel
 
== '''až''' حرف اضافه (از)، در زبان شکاکی و کرمانجی از این واژه مانند زبان پهلوی اشکانی استفاده می‌شود. ژی، '''že,až،iž =='''
 
در متنی به زبان پارتی اشکانی(M 5569) دربارهٔ پیامبر مانی اشاره شده‌است.
سطر ۴٬۱۱۸ ⟵ ۴٬۱۱۹:
(چونان شهریاری که سالح و جامه از تن به. درآورد و دیگر نیز جامهٔ شاهوار درپوشد همانگونه فرشتهٔ روشنی/
 
== '''čawāγōn چنان، کرمانجی چاوا =='''
 
'''šahrδārشاره زا در سورانی و کرمانجی'''
 
== '''iž ژی در کرمانجی =='''
 
'''aδyān waxd až dūr pad zānūg awištād''' .(Acta 9, e-6)
سطر ۴٬۱۲۸ ⟵ ۴٬۱۲۹:
آنگاه خود از دور به زانو ایستاد
 
== '''zānūgمکریانی اژنو، اردلانی دانوی danui (خم کردن) =='''
 
'''awištād سورانی دوستا، وستا، ایستادن'''
 
== '''مقایسه پهلوی اشکانی از لحاظ دستوری و ''اتیمولوژی'' (ریشه‌شناسی) و تحول آوایی با گویش اردلانی و سایر گویش‌های کردی =='''
 
'''۱- ازجمله تغییرات در زبان اشکانی تبدیل dz زبان‌های باستانی بهz است'''.
سطر ۴٬۱۴۸ ⟵ ۴٬۱۴۹:
خدمت، در سورانی خزمت xezmat در اردلانی خمتxemat
 
== '''۲- تحول خوشه آوایی (ia) به(ay)در پهلوی ساسانی =='''
 
خوشه آوایی (ia)در بعضی از واژه‌های ایرانی آغازین، در زبان‌های ایرانی مانند پهلوی ساسانی تبدیل به-āy- و در [[زبان‌های ایرانی شمال غربی]] مانند پهلوی اشکانی تبدیل به-āw- می‌شود (ابوالقاسمی۱۳۸۷ :۱۶۸)، سورانی و هورامی نیز تحولی همچون زبان اشکانی را متحمل شده‌اند، مانند :sāṷaia->sāw-* ساییدن که در پهلوی اشکانی تورفانی نیزبه صورتsāw-(باغ بیدی۱۳۸۸ :۲۰۱)، اما در پارسیگ ساسانی به صورتsāy- (مکنزی۷۸:۱۹۸۶) درآمده است.
 
مثال ساییدن/ اردلانی:say بی سایه سورانی saw، بی ساوه
سطر ۴٬۱۶۰ ⟵ ۴٬۱۶۱:
مانده/ اردلانی، مایه سورانی ماوه
 
== '''۳- تحول صامت (ج j)و (چ ch)و (گg)تغییر آن به (ژ ž) =='''
 
ازجمله تأثیرات زبان پهلوی اشکانی بر همه زبان‌های ایرانی صامت ژ است مخصوصاً شمال غرب ایران البته این تأثیر در گویش سورانی محور مهاباد تا اربیل عراق بیشتر است.
سطر ۴٬۱۸۰ ⟵ ۴٬۱۸۱:
همه تن آن دخترک تندرست (خوب) شد.
 
== '''۴'''- '''خوشه آواییxwدر پهلوی ساسانی و خوشه wxدر پهلوی اشکانی =='''
 
این خوشه درابتدای واژه‌ها و افعال قرار می‌گیرد در پارسی باستان (hu) و در پارسیگ ساسانی از خوشه آوایی Xwاست که در اکثر گویش‌های کردی به این صورت می‌باشد ولی در گویش بلوچی، هورامی، زازاکی از خوشه wx است و مربوط به زبان پارتی اشکانی می‌باشد.
سطر ۴٬۱۹۲ ⟵ ۴٬۱۹۳:
در هورامی خوش wxshحذف صامت xکه قبل از صدایwواژه به wash تبدیل می‌گردد.
 
== '''۵- جمع بستن عدد با اسم در جمله در زبان پهلوی اشکانی =='''
 
(دستور زبان پهلوی [[زبان پارتی|اشکانی]] حسن رضایی‌باغ‌بیدی).<sup>[[گویش اردلانی#cite note-parsianjoman.org-11|[۱۱]]]</sup>
سطر ۴٬۳۸۷ ⟵ ۴٬۳۸۸:
'''*صامت(γغ) در پهلوی اشکانی که به جای صامت (گg) به کار می‌رود'''
 
=='''* در لهجه اردلانی واژه ای به نام hamag همه، همو وجود ندارد =='''
 
<nowiki>*</nowiki>در گویش اردلانی واژه '''بژی''' وجود ندارد این واژه اشکانی است.
سطر ۴٬۵۴۵ ⟵ ۴٬۵۴۶:
'''ویژگی‌های منحصربه فرد گویش گویش اردلانی'''
 
== '''۱-حفظ پیشوند فعل / a/پارسی هخامنشی از «*اَتَـ» زبان ایران باستانی را به عنوان نشان استمرار =='''
 
'''۲-حفظ (گ g)پسوند دوره میانه زبان‌های ایرانی'''
 
== '''۳- حفظ خوشه آوایی(ay) در پایان افعال زبان پارسیگ ساسانی =='''
 
'''۴-حفظ (ت) دوره پارسی هخامنشی'''
 
== '''۵- تحول آوایی و دگرگونی صامت (د) به (ی) در پارسی هخامنشی و ساسانی =='''
 
'''۶- تحول نشان جمع gan زبان ساسانی به کانkan'''
 
== '''۷- تحول آوایی rd به l =='''
 
'''اتیمولوژی (ریشه‌شناسی) و تحول آوایی گویش اردلانی'''
 
== '''۱-هیشتنhishten، اهیلی، ایلیaely، بلاbelaبه معنی اجازه دادن =='''
 
ریشهٔ باستانی *hardz- در زبان‌های ایرانی به معنی «رها کردن» و «به پیش فرستادن» است. این ریشه در زبان اوستایی به صورت harz- ضبط شده‌است و در [[زبان فارسی باستان]] به صورت hard- (دقّت شود به تمایز z در زبان‌های شمال غربی و d در بان‌های جنوب غربی ایرانی). ریشهٔ مزبور به مرور زمان دستخوش تغییرات معناشناختی گردیده و معانی مزبور را در زبان‌های مختلف ایرانی نوین به خود می‌گیرد: «عفو کردن»، «روانه کردن»، «اجازه دادن» و «پرتاب کردن».
 
در این میان معنای «اجازه دادن» یا «گذاردن» نمود بیشتری دارد. در پارسی هخامنشی هیشتن به معنای دستور دادن و اجازه دادن و در پارسیگ ساسانی به عنوان زادهٔ مستقیم زبان پارسی باستان، این ریشه با تحول rd به l، که به زعم زبان شناسان مخصوص [[زبان‌های ایرانی جنوب غربی]] است، از hard- به صورت hil- درآمده و در فارسی کلاسیک (متون ادبی قرون اولیهٔ پس از اسلام) به صورت «هلـ» از ریشهٔ «هلیدن» یا «هشتن» حفظ می‌گردد.
 
در کردی گویش اردلانی «بِلا» و مازنی «بهِل» (به معنی «اجازه بده»، «بگذرا») و بلوچی «ایلَگ» به معنی «گذاشتن» است.
سطر ۴٬۵۷۱ ⟵ ۴٬۵۷۲:
همچنین هیشن(hishten) در کرمانجی و گویش اردلانی به معنی اجازه دادن است. در این میان ولی زبان‌هایی شمال غربی نزدیک به زبان‌های مادی- اشکانی که کم‌تر با پارسی سر و کار داشته‌اند یا به نحوی ایزوله بوده‌اند صورت اصیل باستانی این فعل را حفظ کرده‌اند: زازایی «اَرزهَ»، به معنی «پرتاب کن»، هورامی «بازهَ»، به معنی «اجازه بده» و تالشی «هَرزـ» در مقام ریشهٔ مضارع، سورانی «واز» به معنی اجازه دادن همچنین در زبان فارسی نو نیز ریشه واژه (بزار، وزار، گذار) به معنی گذاشتن، قرار دادن و اجازه دادن به زبان‌های شمال غربی (پارتی اشکانی _ مادی) برمی گردد.
 
«»٫== '''۲- awas: آبستن =='''
 
فارسی میانهābus» آبستن «(مکنزی۱۳۷۳ :۳۲) > فارسی باستان*ā-puça-، از ایرانی‌باستان*ā-puθra-» پسردار، با پسر «بسنجید با: اوستاییpuθra-» پسر «فارسی باستانpuça-، سنسکریت.putrá- در گویش اردلانیāw فارسی میانه وāw تحول یافته ازāb بهawتبدیل شده‌است، مانند فارسی میانه *ābūd < گویش اردلانیawī» شد «'''awas در گویش اردلانی'''<nowiki> بازمانده صورت پارسی باستان است که صورت جنوب غربی واژه محسوب می شود و در لری لرستانی به صورتowes و درلری بختیاری(awosایزدپناه1381 :40)و در خوانساری به صورتōwis (آ یلرس1976 :198)با همین معنی باقی مانده است. اما معادل شمال غربی واژه را که از صورت*ā-puθra- تحول یافته است، در برخی از گویش‌های شمال غربی می بینیم : نایینیāurنایینی‌āur»آبستن «(ستوده1365 :1) ، هورامیāwirهورامی‌āwir »آبستن» «( هر دو> *ābuhr > *ā-puθra-).ساخت دیگری از این واژه را در پارتی به صورتbrbwhr [barabuhr] »آبستن« ( هنینگ1937) می‌بینیم، که بازمانده ایرانی باستان*bara-puθra- »برنده پسر، پسردار« است و در ختنیbaravirna- و در سغدیβrpšh (ق ریب1374 :2767)شده است. بازمانده این واژه در [[زبان آذری]] هرزنی به صورتbaravör »آبستن «(کارنگ1333 :38) باقی مانده است.</nowiki>
 
↑== '''۳_ gyan :جان =='''
 
[[فارسی میانه]] gyān» جان «(مکنزی۱۳۷۳ :۸۲) > ایرانی باستان*ṷi̭ānā-» جان «اسم ازپیشوند u̯ i- و ریشهan-» دم زدن، نفس کشیدن، «بسنجید با: ریشه سنسکریتan-» نفسکشیدن «اوستاییviyānā-» جان «، ånti-» دم، دم زدن «)(بارتلمه۱۹۰۴: ۳۵۸، ۱۴۷۸). صورت پارتی واژه نیزgiyān» جان «است (بویس۱۹۷۷ :۴۳)که برابر آن در برخی از گویش‌های شمالغربی باقی مانده‌است: هورامی giān (مکنزی۱۹۶۶ :۹۶)، گویش '''اردلانی و سورانیgyān'''، خوانساریgiyun(اشرفی خوانساری۱۳۸۳ :۳۰۸)، (آیلرس۱۹۸۸ :۳۱۶)، آذری هرزنیgun همهبه معنای» جان «(کارنگ۱۳۳۳ :۴۹)
 
۴_ dâyek :مادر
 
> ایرانی باستان*dāi̭a-، اسم از ریشﺔ(*dai)-» [[شیر دادن]] «سنسکریتdhā/dhay-» شیرمکیدن «در اوستایی از این ریشه صفتdaēnu-» ماده «داریم که در واژه مرکبuštra.daēnu-» شتر ماده «به کار رفته‌است. برابر این صورت را در ختنی dīnū-» گاوماده «و خوارزمی(δyn)» زن «می‌بینیم (مایرهفر۱۹۹۲ :۷۷۵). صورت فارسی میانﺔ dāyag وفارسی» دایه «بازمانده ایرانی باستان*dāi̭a-ka- هستند. هم ریشه‌های واژه در دیگرزبان‌های هندواروپایی چنین هستند :لتویاییdêju» می‌مکم «اسلاوی کلیسایی‌کهنdojǫ» شیر دادن «لاتینی fēlāre» شیر دادن «،fēmina» زن «یونانیθησθαιیونانی‌θησθαι» مکیدن «،
 
نورسی کهنdīa» مکیدن «(همان‌جا؛ پوکورنی ۱۹۴۹ :۲۴۱) برابر واژه را در دیگر گویش‌های ایرانی نیز می‌بینیم: در گویش کردی اردلان سنندج دایکdayek، در [[گویش لکی]] و کلهری کرمانشاه دالگ لری لرستانیdâ» مادر «(ایزدپناه ۱۳۸۱ :۹۴) [[لری بویراحمدی]] dey» مادر «هورامیada» مادر «کردی سورانیdāēk» مادر «.
 
۵_ dukal:دود
 
ایرانی باستان*dūta- از ریشه*dū- > هندواروپایی آغازین *dhuH-» دود کردن؛ نفس نفس زدن «ساخته شده‌است. از ریشه هندواروپایی آغازین در سنسکریتdhūmá-» دود «اوستاییdvanman-» ابر «ختنیdumä-» دود «و خوارزمیδwdخوارزمی‌δwd» دود «(بنتسینگ ۱۹۸۳ :۲۶۲) باقی مانده‌است. در گویش اردلانی دود به صورت دوکل dukal که به صورت هند و اروپاییdhuh نزدیک است. واژه‌های هم ریشه آن در دیگر [[زبانهایزبان‌های هندواروپایی]] چنین است: لیتوانیاییdū́mai» دود «َ، لتویاییdũmi» دود «هیتیtuhhae» دود کردن «یونانی θυμός» ذهن، نیروی ذهنی «لاتینی fūmus» دود «(مایرهفر۱۹۹۲ :۷۹۵).
 
۶_tâši ،(تاش، تاشی)، تراشیدن، کوتاه کردن
 
/tâši /هرس کردن درخت>ایرانی باستان*taš-» ساختن، شکل‌دادن، بریدن «>هندو‌هندو اروپایی ktet» شکلدادن، ساختن از طریق بریدن «(چئونگ ،۲۰۰۷ :۳۸۵ .)بسنجید با: اوستاییtaš-»، ساختنبریدن «(بارتلمه ۱۹۰۴ :۶۴۴) سنسکریتtaks-» شکل‌دادن، خلق کردن؛ بریدن «(ویتنی۱۸۸۵ :۵۹)فارسی میانهٔ زردشتیtāšīdan ,tāš-» بریدن، تراشیدن، آفریدن «(مکنزی۱۳۷۹ :۱۴۶)، ختنیttäš-» بریدن «(امریک۱۹۶۸ :۳۸)، سغدیtaš-» بریدن، تراشیدن «(قریب ۱۳۷۴ :۹۵۰۰)، فارسی» تراشیدن، تراش- «. /tâši / در '''گویش اردلانی''' و کردی در نقش در فعل tâši» پیراستن، کوتاه کردن، تراشیدن «
 
۷-tureya توریا، قهر کردن، دوری دو شخص، فرار کردن با قهر
 
ماده ماضی جعلی> turəst- ماده مضارعtur>ایرانیباستان*θtur/aru*» شتاب کردن، عجلهکردن «>هندواروپاییertu‌هندواروپاییertu*» راندن، مجبور کردن «)چئونگ ،۲۰۰۷ :۳۹۹(در گویش اردلانی توریا، توریاگ، توریاو، به معنی قهر کردن دو فرد که باعث دوری ان دو بشود، بسنجید با :اوستاییθβāša-»، شتافتهسریع «پارتیniδfār-» شتاب کردن «) دورکین-، مایستر ارنست۲۰۰۴ :۲۵۲(سغدیpδβ’r-» شتاب کردن، شتابیدن «)، قریب۱۳۷۴ :۶۷۸۷(فارسی» توریدن «به معنی» رمیدن «این ریشه در چند گویش دیگر ایرانی نو هم دیده می‌شود: انارکیturr-، گزیtur- /turā» شروع به چرخیدن کردن «)نک :چئونگ ،۲۰۰۷:۳۹۹.(واژة کردی سورانی tura به معنی» عصبانی، «ظاهراً از همینریشه مشتق شده‌است.
 
۸-tasa تاسه، تاسه بار، تنهایی، دوری، دلتنگی
سطر ۴٬۶۰۱ ⟵ ۴٬۶۰۲:
《تاسه tasa 》در گویش اردلانی به معنی دلتنگی و دوری در برابر واژه 《تام مزرو، tam mazro》 در گویش سورانی قرار دارد
 
/tâm /ساکت، صدا>ایرانی باستان*tam-» ضعیف شدن، خسته شدن «>هندواروپایی‌هندواروپایی*tem-» ضعیف شدن، خسته شدن «(چئونگ ،۲۰۰۷ :۳۷۶). بسنجید با: پارتیtām-» خفه شدن، بنددنآمـ «(دورکین ـ مایستر ارنست ـ۲۰۰۴ :۳۲۱)، ختنی ـttāma» خسته «،pätem-» متحیرماندن «،bitam» شک داشتن، متحیر ماندن «(امریک۱۹۶۸ :۸۳٬۹۵)، سغدیpt’’m» بیهوش، گیج «(قریب۱۳۷۴ :۷۵۴۵) خوارزمیprc’s-» خسته شدن «(صمدی۱۹۸۶ :۱۵۱). برابر این ریشه را در فارسی در مصدر» تاسیدن «(بازمانده مادة آغازی از این ریشه ـ :tā-sa-*)برابر این ریشه در فارسی مصدر «صفت مفعولی» تاسیده «به معنی» کوفته، خسته «(دهخدا۱۳۷۷: ۴/ ۶۲۶۸)میتوان یافت. همچنین درفرهنگ‌های فارسی، یکی از معانی» تاسیدن «عبارت است از» خفه شدن صدا و بهزحمت شنیده شدن آن «(انوری۱۳۸۱: ۳/ ۱۵۷۹)که بامعنای/tâm / در گیلکی و زبان‌های شمال غربی برابری دارد.
 
/tâm / در گیلکی و زبانهای شمال غربی در نقش همراه در دو فعل مرکبtâm za:n» ساکت شدن «ونیزtâm-a gitən» ساکت کردن «کاربرد دارد:ساکت شو tâm bəzənبچه را ساکت کن zək-ə tâm-a gir
سطر ۴٬۶۱۰ ⟵ ۴٬۶۱۱:
کُردی هم یکی از زبان‌های مهم و غنی کشور است که گویش‌ها و لهجه‌ها و زیر لهجه‌های متفاوتی دارد و به اعتقاد صاحبنظران فرهنگ و زبان شناسان همین غنای این زبان است که اهمیت خاصی به آن داده‌است.
 
گویش سورانی (اربیلی و مُکریانی) چه از لحاظ دستوری و چه از لحاظ واژه‌ای با گویش اردلانی و گورانی و کلهری متفاوت است به مرجع و اصل در این زبان تبدیل شده و در محافل، همایش‌ها به ویژه در رسانه‌ها از این لهجه برای سخن گفتن بهره گرفته می‌شود. همین غلبه این لهجه که از طرف قومگرایان محلی و [[تجزیه طلب]] منطقه مُکریان و مهاباد (حزب دمکرات) تغذیه می‌شوند بر دیگر لهجه‌های آن موجب شده تا حدودی آن لهجه‌ها به حاشیه بروند و این به حاشیه رفتن می‌تواند در گذشت زمان موجب کوچک‌تر شدن گستره بهره‌گیری از آن‌ها و در نهایت نابودی لهجه شود البته در این کار افرادی مانند [[ماجد مردوخ روحانی]] و [[سوران کردستانی|سُوران کردستانی]] که نادانسته بیشترین تلاش را ضد گویش و لهجه‌های اردلانی و کلهری و گسترش سُورانی (اربیلی و مُکریانی) به کار بسته‌اند اشاره کرد و این سیاست در کردستان عراق توسط احزاب کرد با زبان سُورانی (اربیلی و مُکریانی) ضد زبان هَورامی و کَلهری در خانقین اعمال شد هر گونه تدریس به زبان هَورامی و خانقینی در مدارس کردستان عراق ممنوع و با افراد خاطی برخورد خشن انجام می‌گردد از جمله برنامه‌های آتی گروه‌های تجزیه طلب قوم گرا نابودی گویش اردلانی و زبان هَورامی و گورانی و کلهری تحت نام لهجه استانداردسازی زبان کردی در برنامه آن‌ها قرار گرفته تا تمام لهجه‌های اصیل کردی را نابود کنند و البته تمام برنامه‌های تلویزیونی این احزاب تجزیه طلب که به سُورانی (اربیلی و مُکریانی) است که با استقبال سرد مخاطبان اکثریت مردم کردنشین اردلان و گُوران و هَورامی روبه‌رو شده‌است.
 
گویش اردلانی و ته لهجه سنه ای (سنندجی) آن از جمله لهجه‌هایی هستند که تحت تأثیر این هژمونی (فرا دستی و سلطه) نا عادلانه و نابرابرانه گویش سورانی (اربیلی و مُکریانی) قرار گرفته‌اند.
سطر ۴٬۶۲۰ ⟵ ۴٬۶۲۱:
در سال‌های اخیر هم شبکه استانی سیمای مرکز کردستان نیز به یاری گروه‌های قوم‌گرای تجزیه‌طلب آمده و با اینکه در استان اقلیت به سورانی صحبت می‌کنند اما بسیاری از برنامه‌های این شبکه به سُورانی است.
 
در حالیکه گستره تأثیر این شبکه به خارج از استان هم بست پیدا کرده و این می‌تواند بهانه ای شده‌است که سورانی در این شبکه بیشتر استفاده شود در نتیجه باید به دیگر لهجه‌ها و گویش‌های غالب (اردلانی) این استان یا کلهری در استان کرمانشاه نیز مورد توجه قرار گیرند که این موضوع در رادیو سنندج بهتر لحاظ می‌شود.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=سایه سنگین لهجه سُورانی بر اردلانی|نشانی=https://www.irna.ir/news/82909796/سایه-سنگین-لهجه-سورانی-بر-اردلانی|وبگاه=ایرنا|تاریخ=2018-05-09|بازبینی=|کد زبان=fa|نویسنده=}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://mirasfarda.org/?p=8869|عنوان=زبان‌ها و گویش‌های ایرانی و گویش گورانی در آستانهٔ انقراض}}{{پیوند مرده|date=نوامبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}</ref>
 
== منابع ==
 
{{پانویس}}
[[رده:زبان کردی]]
[[رده:ویکی‌سازی رباتیک]]