کردی اردلانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Alijamal1357 (بحث | مشارکتها) ویراش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
به نسخهٔ 27691206 ویرایش InternetArchiveBot برگردانده شد: ویرایشگر بعدی متاسفانه خرابکاری فرض حسن نیت داشته اند. (توینکل) برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۴۲:
{{col-end}}
}}
'''گویش اردلانی''' لهجه ای از [[زبانهای کردی|زبان]] [[زبانهای کردی|کردی]] در دسته کردی مرکزی (Kurdîya Nawendî،Kurdish central)<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Kurdish, Central|نشانی=https://glottolog.org/resource/languoid/id/sout2640|وبگاه=Ethnologue|بازبینی=|کد زبان=en|نویسنده=|تاریخ=}}</ref> که در منطقه [[اردلان]] در استان [[کردستان]] رایج است. محدوده تکلم به گویش اردلانی [[Ardalani]] شهرها و روستاهای [[سنندج]]، [[کامیاران]]، [[دیواندره]]، [[دهگلان]] ([[گویش لیلاخی|لیلاخی]]) و
[[روانسر]] در [[استان کرمانشاه]] و بخشی از روستاهای مریوان و سقز ([[لهجه تیلکویی|تیلکویی]]) و [[بیجار]] میباشد. زبان کردی مجموعه ای از گویشها و لهجههای ویژه ای است که جزو گروه
== تقسیمبندی گویشها و لهجههای زبان کردی ==
سطر ۱۵۶ ⟵ ۱۵۷:
#*# زیرلهجهٔ [[سُورانی مریوانی]] ([[Merîwanî]]) <sup>لهجهای مشابه سورانی رایج در سلیمانیه و حلبچه.</sup>
#*#* شهر [[مریوان]] و حومه ([[استان کردستان]]).
# [[وارماوایی]]<nowiki/><nowiki/> «[[Warmawayî]]»
#* در بخش [[وارماوا]] [[شهرستان حلبچه]] ([[استان حلبچه]] [[اقلیم کردستان عراق]]).
# [[جافی]] ([[Cafî]])
سطر ۲۲۵ ⟵ ۲۲۶:
|}
در اینجا قرار دادن گویش [[اردلانی]] در دسته گویشهای سُورانی (اربیلی و مُکریانی) مورد تردید میباشد<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://parsianjoman.org/?p=5393|عنوان=پهلوان، چنگیز (۱۳۹۲)؛ خودآموز کردی سورانی (مجموعهٔ زبانهای حوزهٔ تمدن ایرانی)؛ نشر فراز.}}</ref> و باید به آن ایراد گرفت زیرا گویش اردلانی چه از لحاظ دستوری و لغوی با سُورانی (اربیلی و مُکریانی) متفاوت است گویش سُورانی (اربیلی و مُکریانی) به
در گویش کَلهری در ابتدای بیشتر افعال حرفی وجود ندارد و افعال بدون پیشوند هستند اما در ابتدای فعلها در گویش اردلانی «'''ئه'''» و در گویش کورمانجی و سُورانی (اربیلی و مُکریانی) «'''د'''» در ابتدای فعل وجود دارد مثال:کرمانشاهی:چم (میروم) اردلانی: ئهچم (میروم)، سُورانی مُکریانی: دهروم (میروم) و کرمانجی (ده چم) که اگر این موضوع را از لحاظ زبانشناسی بررسی کنیم لهجه اردلانی خیلی به پارسی باستان (هخامنشی) نزدیک تر است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://frashokara.com/آموزش-زبان-پارسي-باستان/|عنوان=آموزش زبان پارسی باستان}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://lrc.la.utexas.edu/eieol/aveol/80|عنوان=Old Persian}}</ref>
سطر ۲۳۹ ⟵ ۲۴۰:
agạrbiya (اگری) میگیرد
اشاره مستقیمی به چگونگی ساخت فعل در
در کَلهری لهجهها و زیر لهجههایی وجود دارد که تفاوت در آنها تنها بر سر طرز تلفظ واژگانی است؛ که همین مورد هم اختلاف بر سر دستهبندی گویش و لهجه را به وجود میآورد در نتیجه لهجههایی مانند [[کلیایی (ایل)|کُلیایی]] در شهر سنقر و [[گروسی|گَروسی]] در شهر بیجار تأثیراتی را از لهجه اردلانی گرفتهاند. برای مثال؛ در منطقهٔ کُولیایی سنقر و گَروس بیجار نیز مانند لهجه اردلانی سنندج به اول افعال اَ «ئه» اضافه میشود مانند «خوهم xwem” = “ئهخوهم exwem” و به همین ترتیب؛ در لهجهٔ فَیلی یا ایلامی از گویش کَلهری، “د» به اول افعال اضافه میشود مانند: «بوو bû“'''= “'''دوو dû” و در لَکی “مه» مانند: “خوهمxwem” = “مهخوهمmaxwem” که هر دو یک معنی را میدهند. اما در هَورامی این اختلاف کمی پر رنگتر میشود به گونهای که اختلافها از سطح طرز تلفظ یا پسوند و پیشوند افعال به سطح اختلاف در واژه میرود که گاهی باعث سختی برقراری ارتباط بین دو لهجه و گونه در یک گویش میشود. اما همه آنها خود را هَورام زبان و زبان خود را کردی و گویش شان را [[گویش هورامی|هَورامی]] میدانند.
سطر ۵۰۹ ⟵ ۵۱۰:
زبان کردی شامل انواعی از حروف اضافه و ترکیبات آن میشود که رفتار نحوی پیچیدهای دارند. دو عامل در ایجاد این وضعیت تأثیرگذار هستند: عامل اول ساخت تاریخی این دسته از واژگان میباشد و این به واسطه عناصری که از دیگر طبقات واژه وام گرفته شدهاست و بر تعدادشان افزوده میشود که معمولاً با حروف اضافه اولیه ترکیب شده و حروف اضافه مرکب را میسازند. بعضی از اینها پس از طی فرایند دستوری تبدیل به حروف اضافه مستقلی میشوند.
عامل دوم ظاهر شدن متمم است؛ بعضی حروف اضافه متمم خود را به صورت
اولین دستهبندی که میتوان میان حروف اضافه در سورانی (اربیلی و مُکریانی) و اردلانی و سایر گویشهای کردی مرکزی قایل شد حروف اضافه اولیه و غیر اولیه هستند؛ یعنی ترکیب حروف اضافه اولیه و عنصری واژگانی یا
حروف اضافه اولیه خود به دو دسته تقسیم میشوند: ساده و کامل (Mackenzie, 1961). حروف اضافه اولیه شامل مجموعه ای اولیه از حروف اضافه زبان کردی هستند که مستقیماً از زبان هند و اروپایی مشتق شدهاند. جدول زیر این مجموعه را نشان میدهد:
سطر ۵۵۷ ⟵ ۵۵۸:
|with
|}
گونه ساده تکیه نمیگیرد در حالی که گونه کامل تکیه بر است. رابطه این دو گونه از نوع تکواژگونه میباشد که بر حسب نمود واژه بستیِ متمم تعیین میشوند. حروف اضافه ساده با یک عنصر نحوی ادغام میشوند (مانند
از سوی دیگر حروف اضافه مطلق متمم واژه بستی میگیرند دو
== پسوند گ (g) در گویش اردلانی ==
یکی از ویژگیهای گویش '''[[اردلانی]]''' استفاده از پسوند ('''گ''') است که مخصوص ته لهجه سنندجی میباشد و قدمت این لهجه را میرساند که به
پسوند (گ) g در زبان کردی گویشهای اردلانی و کلهری برای معرفه نموندن افراد و اشیا و جاهاست و حالت جمعی آن «گان» و «کان» است. این روش تجمیع در زبان کردی به عنوان بازمانده و میراٍث داری از زبان پهلوی در
* مثال:
سطر ۶۰۲ ⟵ ۶۰۳:
'<nowiki/>'''دارمستتر و بنونیست نخستین کسانی هستند که به وجود ارگاتیو در بعضی زبانهای ایرانی پی بردهاند.''''
وجود وجه وصفی
گایگر به کاربرد ارگاتیو در بیشتر زبانهای ایرانی، ازجمله پشتو، بلوچی، کردی مرکزی (اردلانی) کردی شمالی (کرمانجی)، تالشی، یغنابی، و زبانهای دیگر، که ساخت ارگتیو را حفظ کردهاند اشاره کرد.
با توجه ویژگیهای توصیفی الگوی ارگاتیو در زبانهای ایرانی جدا از ناهمگنیهای نشاندار دستوری، الگوی کُنایی در زبانهای ایرانی خود را در دو صورت نشان میدهد
در دستهای از زبانهای ایرانی، الگوی کُنایی در
{| class="wikitable sortable"
! colspan="3" |کردی شمالی (کُرمانجی)
سطر ۶۹۲ ⟵ ۶۹۳:
مثالهای بالا نشان میدهند که فاعل بند لازم همانند مفعول بند متعدی دارای حالت فاعلی (بی نشان/ مستقیم) است و همچنین توانایی انگیزش مطابقه را بهصورت کامل بر روی فعل لازم دارد. الگوی کُنایی در این دسته از زبانها بخش اول تعمیم را بدین مضمون نمایان میسازد که در صورت حضور وند مطابقه (شناسه) فعل با مفعول، فاعل کُنایی نمیتواند بهوسیله واژهبست مضاعفسازی شود بلکه حالت کُنایی بهوسیله حالت نمای کُنایی بر روی فاعل متجلی است. در زیربخش بعد به توصیف بخش دوم تعمیم پرداخته میشود.
نظام کُنایی در دستهای دیگر از زبانهای ایرانی همچون دشتی، لارستانی، کردی مرکزی (اردلانی)، تاتی دروی، تاتی کهلی و تاتی گیلوانی صورتی متفاوت دارد. بخش دوم تعمیم ناظر بر این الگو است. نمونههای زیر بند متعدی گذشته را، به ترتیب، در دشتی، کردی میانی (اردلانی) و لارستانی نشان میدهد:
سطر ۷۳۷ ⟵ ۷۳۸:
اگر به قرابت جغرافیایی این زبانها نگریسته شود این نکته محرز میگردد که تنوع در الگوی کُنایی از نوع خُرد است
در این مورد، به بررسی نظری دو الگوی غالب کُنایی در زبانهای ایرانی پرداخته شد. در الگوی اول، فاعل بند متعدی دارای حالت نمایی کُنایی/ غیرفاعلی است و فعل متعدی در مطابقه کامل با مفعول است (که توسط وند/ شناسه بر روی فعل تجلی مییابد). در الگوی دوم، فاعل بند متعدی توسط یک واژه بست غیرفاعلی مضاعفسازی میشود و فعل با مفعول مطابقه ندارد. این دو الگو را میتوان بهصورت تعمیمی توصیفی اینگونه بیان کرد که در ساختهای کُنایی، واژه بست (مضاعفساز) و وند (مطابقه فعلی) در توزیع تکمیلی هستند. با بدست دادن تحلیلی کمینهگرا از ساخت کُنایی در زبانهای ایرانی، استدلال شد که مطابقه فعل با مفعول در الگوی اول نتیجه تطابق نحوی هسته زمان و مفعول است در حالیکه نبود مطابقه فعلی در الگوی دوم به این سبب است که واژه بست مضاعفساز بهصورت تداخل ناقص مانع ایجاد تطابق نحوی بین هسته زمان و مفعول میگردد. در تحلیل تنوع ساختاری الگوی کُنایی در زبانهای عمده ایرانی را میتوان نشانهای از کفایت تبیینی ساز وکارهای مفروض در برنامه کمینهگرا قلمداد کرد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/93827/|عنوان=ارگاتیو در زبان کردی}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://apll.ir/1397/09/05/|عنوان=ارگاتیو در زبانهای ایرانی}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://clisel.com/|عنوان=جفری هیگ، سیر تحوّل زبانهای ایرانی؛ بررسی ساختار دستور زبانی، موتن دوگریتر، 2008، قطع وزیری، 368 صفحه، شابک 13: 9783110195866}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://rezamohseni.ir/|عنوان=/rezamohseni.ir/ویژگی ارگاتیو، صرف اسم و برخی واژگان}}</ref>
سطر ۸۰۶ ⟵ ۸۰۷:
امان دی: a man di دیدیم // اتان دی: a tan di دیدید // آشیان دی: a šyan di دیدند
نشانه جمع در گویش اردلانی نشانه جمع در لهجه اردلانی «کان»kan میباشد که به واژههای مفرد اضافه میشود در گویش اردلانی علاوه بر از یان (yan) و گل (gal) و در مواردی از آن (ان an) استفاده میشود اما در گویش سُورانی (اربیلی و مُکریانی) مانند زبان فارسی از (ان) استفاده میکنند در پهلوی ساسانی از نشانه (گان) و در پهلوی اشکانی از نشانه (ان) برای جمع استفاده میشد<ref name="parsianjoman.org">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://parsianjoman.org/?p=5393|عنوان=ضائی باغبیدی، حسن (۱۳۸۱)؛ دستور زبان پارتی (پهلوی اشکانی)؛ تهران: نشر آثار فرهنگستان زبان و ادب فارسی. (برگرفته از: باشگاه ادبیات}}</ref>
سطر ۸۱۷ ⟵ ۸۱۸:
ضمیرهای پسوندی برای حالت مفرد:
در گویش اردلانی از پسوند/aka/ که پسوند اسم در
{| class="wikitable sortable"
!فارسی
سطر ۹۹۸ ⟵ ۹۹۹:
== برخی ویژگیهای گویش اردلانی سنندجی ==
همگرایی دو مؤلفه زبانی ایلات و
همچنین حرف د در وسط واژه در لهجه منطقه [[اردلان]] اگر قبل از صدای (ی) یا کسره قرار گرفته باشد یا پس از (د) مصوت قرار گرفته باشد میل به حذف شدن دارد. مانند دیه بجای ''دیده''، ''گِا'' با تأکید بر مصوت آخر بجای ''گدا'' و مانند (میدان) حرف پس از (د) مصوت است (د) خوانده نمیشود و واژه (میان) تلفظ میشود. از مهمترین شاخصها خواندن حروف (ت، پ، ک) پس از یک مصوت به ترتیب در زبان [[زبان پهلوی ساسانی|پارسیگ ساسانی]] (د، ب، گ) و در پارتی اشکانی (د، ب، گ) است. در مقابل، (د، ب، گ) پس از مصوت، در زبان پارسیگ ساسانی (ی، و، ی) و در پارتی (ذ '''δ'''، ب '''β'''، غ '''γ''') خوانده میشدهاست.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Pahlavi-alphabet|عنوان=britannica.com/topic/Pahlavi-alphabet}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خانلری، پرویز. تاریخ زبان فارسی (جلد اول). چاپ هفتم. فرهنگ نشر نو، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۷۴۴۳-۲۱-۸|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=، محسن. راهنمای زبانهای باستانی ایران (جلد اول). تهران: سازمان و مطالعه و تدوین کتب درسی (سمت) ۱۳۷۵.|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دیوید نیل مکنزی - ترجمه: دکتر مهشید میرفخرایی. فرهنگ کوچک زبان پهلوی. چاپ چهارم. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ۱۳۸۸.|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=۱۳۸۸|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref>
همچنین در لهجه اردلانی این تمایل وجود دارد که (ن و گ) در
خوشههای غیر چاکنایی (حذف پذیر) در لهجه اردلانی شامل[zd]-[mb]-[st]-[nd]-[sd] میباشد.
سطر ۱٬۰۴۲ ⟵ ۱٬۰۴۳:
Mande مانده mani /manig
در گویش اردلانی و
سوختنsoxtan، سوتنsotan/ تخمtoxm، توم Tom
سطر ۱٬۰۴۸ ⟵ ۱٬۰۴۹:
روغنroxan، رون Ron/دروغdrox، دروdro
همچنین استفاده از پسوند گل (gal) و (yan) و در مواردیan) استفاده میشود در جمع بستن اسماء که البته گل (gal) مخصوص جمع بستن در سنندج کامل تلفظ میگردد اما در اغلب روستاها گ آن به روش معمول منطقه و گنگ تلفظ میگردد در لهجه کرمانشاهی شامل [[کلهری|کَلهری]] و [[زبان لکی|لَکی]] و لری [[گویش بختیاری|بختیاری]] این gal (گل) بهصورت (یل) yel یا el تلفظ میگردد. این از مشابهتهای بارز لحن سنندجی و کرمانشاهی و
در لهجه اردلانی هم خوانهای انسدادی دو لبی (b) بین دو واکه یا در پایان واژه در صورتی که واکه (مصوت) قبلی پیشین باشد به هم خوان سایشی لب و دندانی (v) تبدیل میشود این فرایند در
Nabat نبات/ navat نوات
سطر ۱٬۱۱۰ ⟵ ۱٬۱۱۱:
مهمان / میمان «اردلانی» / میوان سُورانی
تفاوت آشکاری نیز بین گویش اردلانی سنندج و روستاهای اطراف سنندج قدیم ودر واقع اطراف قلعه حسنآباد (''حسنآباد، [[کانی مشکان|کانیمشکان]]، دروه نه، مربزان'' ...) با سایر مناطق شهرستان [[سنندج]] وجود دارد. این تفاوت در گفتار را قبلاً به شوخی تفاوت بین ''شهکهره سنه یی '' و ''زڕهسنه یی'' میگفتند. در گویش سنندجی و چند روستای ذکر شده اطراف آن لهجه ای حاکم است که توان نوشتاری آن بیشتر یا اصطلاحاً لفظ قلم است و نوعی تشخص شهری در آن دیده میشود. این شیوه محاوره درته لهجه سنندجی امروز به دلیل تأثیر مهاجرتها کم رنگتر شدهاست. تفاوت آشکار آن در تلفظ گ آخر افعال است؛ که در کردی سورانی و مکریانی و هورامی wa (وه) ودر گویش روستاها و شهرهای دیواندره، کامیاران، دهگلان، روانسر، روستاهای مریوان و بیجار، سقز (تیلکو) از پسوند ya (یه) استفاده میشود مانند ''خواردگه'' بجای ''، خواردیه ،'' ''رژیاگه'' بجای ''، رژیایه'' همچنین تفاوتهای آشکار دیگر آن در تلفظ نکردن گ در ''گل'' مخصوص جمع اسماء است. همچنین در روستاهای [[سنندج]] بجای ب در بسیار موارد و تلفظ میشود مانند ''ئه م به ر'' که ''ئه م وه ر'' تلفظ میگردد. در روستاهای سنندج گ آخر افعال کامل تلفظ نشده و تلفظ آن به وه نزدیک میگردد مانند ''رژیاًگ"''ه که ''گ'' تلفظی بین د و گ دارد.
بنظر میرسد که شیوه گفتاری لهجهها در دورانی طولانی دارای معیاری نوشتاری بوده که در حد فاصل لهجههای کَلهری، لَکی، هَورامی و جافی و اردلانی قرار داشتهاست؛ و مردم موسوم به گُوران با آن لهجه معیار صحبت نمیکردهاند بلکه همانند امروز دارای گویشهای متعدد بودهاند. اما گُورانی معیار زبان نیایش، شعر و آواز گروههای وسیعی از مردم
لطافت و نرمی لهجه اردلانی
نمونه هائی از اصطلاحات و
بهرم کهنهو پشتم
== مقایسه و ارتباط لهجه اردلانی با پارسی باستان Old Persian ==
گرچه پارسی باستان زبانی مربوط به ۲۵۰۰ سال قبل میباشد اما حجم وسیع واژگان هخامنشی که هنوز در گویش اردلانی باقی ماندهاست و در سایر گویشهای کردی و حتی زبان
zūra+kara زورگر، فریبکار، اردلانی زورکار zurkar
سطر ۱٬۱۴۳ ⟵ ۱٬۱۴۴:
'''𐎱𐎫𐎡𐎱𐎹𐎢𐎺𐎠 𐏐 𐎶𐎼𐎫[𐎡𐎹 𐏐 𐏃𐎹 𐏐 𐎭𐎼𐎢]𐎩𐎴 𐏐 𐎠𐏃𐎫𐎡𐎹 𐏐 𐎠𐎺𐎶 𐏐 𐎢𐎳𐎼𐏁𐎫𐎶 𐏐 𐎱𐎼𐎿𐎠 𐏐 𐎹/𐎮𐎡𐎹'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://titus.uni-frankfurt.de/texte/etcs/iran/airan/apers/aperst.htm|عنوان=Text collection: OPers. Old Persian Corpus}}</ref>
'''''patipayauvā: martiya: hya: draujana: ahatiy: avam: ufraštam: parsā: yadiy'''''
سطر ۱٬۱۶۳ ⟵ ۱٬۱۶۴:
'''''از''''' '''''ویژگی زبان هخامنشی حذف صامت n قبل از d یاt میباشد'''''.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://lrc.la.utexas.edu/eieol/aveol/70#glossed_text_gloss_21665|عنوان=lrc.la.utexas.edu/eieol old persian}}</ref>
''': n-i-y: a-z-d-a: a-b-v: t-y: b-r-di-i-y: a-v-j-t: p-s-a-v: k-b-u-ji-i-y: mu-u-d-r-a-y-m'''
naiy az(n)dā ندانستن، نفهمیدن، در اردلانی (نی ازانی) nay azania
سطر ۱٬۱۸۳ ⟵ ۱٬۱۸۴:
Bardiya بردیا، مصرMudrāyam,کمبوجیهKabūjiya
ašiy+ava میرود اردلانی اچیتوا، اچی achitava
سطر ۱٬۱۹۵ ⟵ ۱٬۱۹۶:
ab+ava میشود، اردلانی، ابی ابن، بوآ، beva,abi,aben
'''<nowiki> : a-u-r-m-z-d-a-h : [r]-g-m : [v]-r-di-i-y-i-y: y-ϑ-a : i-m : h-š-i-y-m : n-i-y : du-u-ru-u-/x-t-m</nowiki>'''
Aura+maz(n)dāha اهورا، هور، خور به
ragam سرعت عجله، در اردلانی، راکه راکان،rakan,raka
سطر ۱٬۲۱۷ ⟵ ۱٬۲۱۸:
duruxtam دروغ گفتن اردلانی درو وتن druvten
agar+bāyatā گرفتن در اردلانی ایگریت،aegrit
سطر ۱٬۲۲۹ ⟵ ۱٬۲۳۰:
amariyatāمیمیرد، در اردلانی امریت amrit
'''d'''auštā دوست اردلانی دوسا، دوست dusa
سطر ۱٬۲۴۹ ⟵ ۱٬۲۵۰:
jīvā زندگی اردلانی ژیوا، ژین živ, žina
'''<nowiki> : a-b-r-m (:) h-y : a-r-i-k : a-h : a-v-m : u-f-r-s-t-m : a-p-r-s-m : v-š-n-[a] : a-u-r-m-z-d-a-/h</nowiki>'''
''abaram دادن، پاداش دادن اردلانی ابه، برو، aba, baru''
سطر ۱٬۲۶۳ ⟵ ۱٬۲۶۴:
''ufrastam: aparsamپرس و جو و مجازات، اردلانی اوفرشیان اپرسیا ufraišyan apersia''
''vašnā رضایت، به هورامی وش اردلانی بش خوش معادل واژه بختbaxt در اوستا و کرمانجی، وشنا
جایگاه اختیار و جبر (زروان باوری) در نگرش ایرانیان باستان صورت مفعولی بخت(baxta)در اوستا، در معنای بیاراده به کار میرود که از(bhag)آریایی؛ یعنی اختصاص دادن و مختص بودن (هندی باستان :bhajati» تقسیم کردن «،bhakta» قسمت کردن «)آمده و در قالب نامی خنثیبه معنا ی سرنوشت تخصیص دادهشده یا تقدیر حکم شده به کار رفتهاست.
سطر ۱٬۲۷۱ ⟵ ۱٬۲۷۲:
۲اهورامزدا''Aura+maz(n)dāha اهورا مزدا (خدا)''
'''<nowiki> : x-š-a-y-ϑ-i-y-a : a-h : a-d-m : n-v-m : 2-2-2-2-1 : du-u-vi-i-t-a-p-r-n-m [: v-y-m :] x-š-a-y-ϑ-i-/y-a</nowiki>'''
''xšāya+ϑiyā شاه، اردلانی شا''
سطر ۱٬۲۸۷ ⟵ ۱٬۲۸۸:
''۱- به معنی دو تا بال، در pariyana به معنی بال،duvi(n)tā به اردلانی دوانهduvana(دو تا)''
2-''duvitāparanam به معنی (از اول) در اردلانی دوا و برن به معنی اول تا آخر، paranam برن، به معنی اول جلو duvitā دوایت، دوا به معنی عقب، پشت سر، دنبال، آخر''در زبانهای شمال غربی مانند هورامی، لکی، تاتی به صورت دما، دوما، در
''vayamشدن رسیدن، اردلانی، بم بیوم، گین bevem,gayen,bem''
سطر ۱٬۵۱۰ ⟵ ۱٬۵۱۱:
== ارتباط گویش اردلانی با زبان اوستایی<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://lrc.la.utexas.edu/eieol/aveol/60|عنوان=Old Iranian: Young Avestan}}</ref> ==
در گویش اردلانی علاوه بر نزدیکی با زبان پارسی باستان دارد بعضی از واژههای
زبان اوستا در کل ۳۷ همخوان و ۱۶ واکه دارد. شیوهٔ لاتیننویسی حروف به صورت «[[کارل هوفمان (زبانشناس)|هوفمان]]» (Hoffmann) از سال ۱۹۹۶ میلادی است.
سطر ۱٬۷۳۷ ⟵ ۱٬۷۳۸:
- '''āsu-aspīm''' daδāiti Miθrō yō '''vouru-gaoyaoitiš''' yōi miθrəm nōiṯ '''aiβi-družinti''' '''razištəm''' pantąm '''daδāiti''' '''ātarš''' mazdå ahurahe yōi miθrəm nōiṯ '''aiβi-družinti''' ašaonąm '''vaŋuhīš''' '''sūrå''' spəntå fravašayō '''daδāiti''' āsnąm frazaintīm yōi miθrəm nōiṯ
'''aiβi-družinti دروغگو، اردلانی دروزنdruzen'''
'''gaoyaoitiš گاو، اردلانی گا ga'''
'''ātarš آتش، اردلانی آگر،ager، آیر ayer از ریشهatar تبدیل tبهy در پهلوی ساسانی اگر پس صامت d مصوت باشد (ی) خوانده میشود'''
'''sūrå قوی قدرتمند، اردلانی zur زور زوردار'''
- mərəncaite '''vīspąm''' daiŋ́haom mairyō miθrō-druxš Spitama yaθa satəm '''kayaδanąm''' '''avavaṯ''' '''ašava-jaciṯ''' miθrəm mā '''janyå''' Spitama mā yim '''drvataṯ''' '''pərəsåŋhe''' mā yim x<sup>v</sup>ādaēnāṯ '''ašaonaṯ''' vayå zī '''asti''' miθrō '''drvataēca''' ašaonaēca
ویس –ویس پا: در پارسی باستان و اوستا به معنی «همه» است. در اردلانی «'''gišt'''» به معنی «همه» است. v «و» در پارسی باستان، اوستا و پهلوی بسیاری از واژهها تبدیل به g «گ» شدهاست. مثلاً «وراز» در اوستا و پهلوی تبدیل به گراز یا براز شدهاست یا «ویشتاسپ» تبدیل به «گشتاسپ» شدهاست.
'''janyå کشتن، اردلانی جنیا، اجنی، کشتن و تکهتکه کردن و بریدن،jenya'''
سطر ۱٬۷۶۷ ⟵ ۱٬۷۶۸:
'''aša+onaṯراستی و درستی خاسن، خاس xasiya و''' haši+yam در پارسی باستان که xasiyaدر اردلانی مانند زبان پارسی باستان و زبان اوستا است، درست خوب hašiya در اردلانی xasiya تبدیل و دگرگونی hبهxو تبدیلš به s
'''drvataēca دروغ گفتن اردلانی درو ایژی،druezi'''
'''Old Avestan'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://lrc.la.utexas.edu/eieol/aveol/40|عنوان=Old Iranian: Old Avestan}}</ref>
'''yā چه اردلانی چه cha'''
'''išəntō تلاش کردن رسیدن، اچینو achno'''
'''hyaṯ-cīṯ هنگامی که، بنابراین، کات kat در سورانی'''
'''manaŋhō ماه، در اردلانیmang مانگ، که در این مورد به اوستا نزدیک است، در بلوچی و کرمانجی ماه و در پارسی باستان ماهیا، تلفظ ngدر لهجه اردلانی مانند اوستا و
'''raocə̄bīs روشن، روچن در هورامی اردلانی روشن'''
سطر ۲٬۲۳۷ ⟵ ۲٬۲۳۸:
'''اشتراکات زبانی میان کردی گویش اردلانی و پارسی باستان و پهلوی'''<ref>ویندفور، گرنوت ل، «زبانهای ایرانی نو»، در: راهنمای زبانهای ایرانی، رودیگر اشمیت (ویراستار)، مترجمان آرمان بختیاری… [و دیگران]، ترجمهٔ فارسی زیر نظرحسن رضایی باغبیدی، ج۲، تهران، ققنوس، ۱۳۸۳–۱۳۸۲٫</ref>
بررسی ریشه شناختی واژههای گویش اردلانی پیوستگی این گویش را با دیگر زبانها و گویشهای ایرانی، به ویژه گویشهای جنوب غرب (پارسیگ ساسانی) و شمال غرب ایران (پهلوی اشکانی) و زبانهای مرکز ایران (ماد) در دورههای تاریخی باستان، میانه و نو آشکار میسازد و نه تنها سیر تحول واجها و ساختار واژگان گویشها را به روشنی بازمی نماید، بلکه میتواند نشان دهنده ظرفیت واژگانی گویش و دیگر زبانهای مرتبط با آن نیز باشد از این رو شایستهاست که زبانها و گویشهای ایرانی، هریک از نقطه نظر علم
بسیاری از واکهای موجود در پارسی باستان و پهلوی ساسانی که بعدها تحت تأثیر الفبا و
'''۱- یاء و واو مجهول''': در پارسی باستان بیش از یک نوع یائ و واو وجود داشته که امروزه تنها صورت
«بعد از اسلام که
'''۲ - ابتدا به سکون''': در زبانهای ایرانی باستان گروههای صامت، یعنی اجتماع دو صامت در آغاز کلمه وجود داشتهاست اما بعدها از میان برخاسته است (خانلری، ۳۵۱:۱۳۶۵) این تغییر نیز باز به دلیل نفوذ و تأثیر دستور
Barardar-----brad(ar)---------bratar (برادر)
(a)bru------brug-----bru (ابرو)
در گویش کردی اردلانی کلمات با همان سیاق باستانی و با صامت آغازین به کار میروند
سطر ۲٬۲۵۹ ⟵ ۲٬۲۶۰:
Bra, bro,fra, dro
۱- صامت j=ج در آغاز کلمات در پارسی مرحلهٔ باستان، و پهلوی ساسانی در فارسی جدید به ز= z تبدیل یافته، همین واژگان در کردی اردلانی بدل به ژ =ž شدهاند و در بعضی واژهها ج باقی ماندهاست.
سطر ۲٬۲۸۸ ⟵ ۲٬۲۸۹:
۳- صامت و=v آغازی هرگاه پس از آن مصوت i قرار داشته در مرحلهٔ میانه همچنان وجود داشته و در مرحلهٔ جدید به g,گ تبدیل شده (خانلری۳۴۶:۱۳۶۵)
'''همه= گشت= gišt= višt= vis'''
سطر ۲٬۳۰۲ ⟵ ۲٬۳۰۳:
برف = vafr =wafr
در کردی اردلانی وه فر wafr یا بفر bafr عیناً تلفظ
۵- مصوت میانی o یا auh در فارسی دورهٔ جدید به صامت خ بدل شده (خانلری، ۳۴۵:۱۳۶۵) و در کردی به همان صورت باقی مانده.
سطر ۲٬۳۱۸ ⟵ ۲٬۳۱۹:
Xwarden خواندن،xwarden خوردن
البته در تعدادی واژه مانند ورد، به معنی خورد این تحول روی نداده البته در متن پارسیگ کتیبه ساسانی
۷-تبدیل و دگرگونی صامت '''s''' '''س''' به '''ه h'''
'''Masi=mahi اردلانی=ماهی، پهلوی ساسانی ماسیگ'''
'''خواندن خط پهلوی'''
در نوشتن خط پهلوی به این صورت بوده یک صامت (حرف) رابرای چند صامت (حرف) به کار میبردند و این خط حروف صدادار نداشته و زبان شناسان صدا گذاری متن را بر اساس زبان فارسی حال انجام میدادند در حالی که پهلوی بیشتر به زبانهای غرب ایران لری، لکی، هورامیکردی نزدیک بوده و شکل باستانی واژهها در این زبانها موجود است دومین مشکل زبان پهلوی، [[هزوارش]] بودن زبان است یعنی کلماتی را به
واژه آبستن، زایمان، به صورت(pws)آمده زبانشناس pرا با حرف ب در نظر گرفته در حالی که در کردی p در اکثر واژهها با (و) مطابقت دارد و بعد صدا گذاری واژه انجام میشدهاست و واژه تبدیل بهabus میشدهاست.
واژه آهن گر، در پهلوی به صورت (synkl) آمده پس از صدا گذاری باید واژه asen باشد نه asan و پسوند واژه klنیز kar است در حالی که مکنزی از پیشوند فارسی گر استفاده کردهاست در واقع asenkar درستتر است نه asangar و امروز هم از واژه آسن کار در کرمانجی استفاده میشود مانندکاوهٔ آسن کار (کاوه آهنگر)<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://parsianjoman.org/?p=2563|عنوان=، دیوید نیل (۱۳۷۳)؛ فرهنگ کوچک زبان پهلوی؛ برگردان مهشید میرفخرایی؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. (سرچشمه: باشگاه ادبیات)}}</ref>
زبان کردی و گویش اردلانی از دیدگاه ریختشناسی به زبانهای
مانن manen در اردلانی به معنی ماندن است. این واژه در کتاب ادبیات مانوی متنهای
حوش hos دراردلانی یعنی حیات خانه که در اوستا husiti از ریشه hasi به معنی خانمان است که در انگلیسی هم بصورت house خانه کوچک است /
ایسه aeyse قید زمان در اردلانی است که به معنی حالا و اکنون است. در کتاب
هیشتن heisten در اردلانی یعنی اجازه دادن و گذاشتن و با واژه پهلوی هیشتن histan در نوشتههای پهلوی ساسانی آمدهاست مثل:درفرهنگ پهلوی نیبرگ صفحه ۱۰۰ و در فرهنگ پهلوی
نیا nea یا نیسی nesi در اردلانی معنی نیست میدهد و به عنوان پیشوند نفی بکار میرود در فرهنگ پهلوی فره وشی صفحه ۳۹۷ و واژهنامه
ناتاو nataw در اردلانی یعنی چیز بدقلق و عجیب و بدرد نخور است و در پهلوی بصورت اناتاو anatav به معنی ناتوان و بیاستعداد در فرهنگ پهلوی دکتر فره وشی صفحه ۳۵۷ و در واژهنامه پازند موبد رستم شهرزادی صفحه ۳۰۹ آمدهاست.
کاکیله kakila در اردلانی یعنی
گن gan در اردلانی یعنی بد و این واژه با همین شکل و معنا در فرهنگ پهلوی مکنزی صفحه ۳۵ آمده /
سطر ۲٬۳۶۲ ⟵ ۲٬۳۶۳:
کرنه kerane یعنی خراشیدن و این واژه اردلانی با واژه پهلوی کرنیتن karenitan با همین معنی آمده. در فرهنگ فره وشی صفحه ۵۴ ذکر شدهاست
بوآ boua دراردلانیی یعنی باشد که در
جم و جول jam jul در اردلانی یعنی حرکت و جنبش که در فهرست واژگان مانوی اثر مری بویس صفحه ۸۵ آمده
سطر ۲٬۳۷۰ ⟵ ۲٬۳۷۱:
دنگ dang در اردلانی یعنی صدا و صوت که در پهلوی بصورت rang و در انگلیسی بصورت ding آمده /
درو derou واژه ای پهلوی و اردلانی به معنی دروغ است که در واژهنامه
دروزن derouzen در اردلانی یعنی دروغگو که با همین شکل و معنی در واژهنامه شایست ناشایست دکترطاووسی صفحه ۳۲۳ و ارداویرافنامه فیایپ ژینیو صفحه ۱۷ و واژهنامه پازند، شهرزادی صفحه ۱۷۳ آمدهاست. در کتاب مری بویس (ادبیات مانوی) به شکل drozan به معنی دروغگو در صفحه ۶۰ آمده.
سطر ۲٬۷۱۵ ⟵ ۲٬۷۱۶:
|دستگیر سورانی (دیل)
|}
* این واژه در بسیاری از متنهای کهن پهلوی ساسانی zang ثبت شدهاست و این که واژه دانا منشأ پارسی داشته باشد مورد تردید است در زبان [[ایلام (تمدن)|عیلامی]] باستان به صورت هایturna و dona در متون
جدول شمار۴
سطر ۳٬۰۴۶ ⟵ ۳٬۰۴۷:
|هفت، سورانی (حوت)
|}
<nowiki>*</nowiki>ریشهٔ باستانی معادل کلیه vrd-ka در این واژه شاهد تحول rd به l هستیم که در گویش اردلانی باقی ماندهاست. در این واژه تحول آواییvبه g دوره میانه زبان پارسیگ ساسانی روی نداده که بیشتر در زبانهای تالشی تاتی زازاکی زبان کهن آذری و هورامی و تا حدودی در
جدول شماره۷
سطر ۳٬۹۹۶ ⟵ ۳٬۹۹۷:
|}
از بررسی
'''بررسی متون پارسیگ ساسانی'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://books.google.com/books?id=I-l5DwAAQBAJ&pg=PA152&lpg=PA152&dq=՚xyzyn՚d&source=bl&ots=5AU9RuFUnf&sig=ACfU3U1jzk3iXiVu5jXdoCDB7FUKfi7Y7A&hl=fa&sa=X&ved=2ahUKEwjk6cjevtniAhWusaQKHRW-DLQQ6AEwAXoECAIQAQ#v=onepage&q=՚xyzyn՚d&f=false|عنوان=Maniʼs last audience with King Vahrām}}</ref>
سطر ۴٬۰۰۴ ⟵ ۴٬۰۰۵:
ʾwd šʾẖ nʾn xwrdn bzm bwd °
Und der König saß zu Tisch. ترجمه به زبان ژرمنی
'''šāh، شاه، اردلانی شا'''
'''bazm,بزم مهمانی، شادی، اردلانی بزم bazm'''
ky [bwd k]ʾ ʾmẖ ʾyd ʿspʾs [p]d tw qyrd °
'Wann war es, daß wir diesen Dienst an dir verrichteten
'''ka amah ēd که ما، اردلانی که ایما ،ka ema'''
'''pad tō kird به تو کرد، اردلانی به تو کرد،ba to kird{{سخ}}'''متن پارسیگ ساسانی (توفان چین)<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://docplayer.org/45014648-Text-transkription-und-uebersetzung-einiger-mittelpersichen-texte-in-manichaeischer-schrift-in-der-turfansammlung.html|عنوان=5014648-Text-transkription-und-uebersetzung-einiger-mittelpersichen-texte-in-manichaeischschrift-in-der-turfahtml}}</ref>
'''awezmāhīd hēnd. (Acta 9, y-40'''
نمونهٔ دیگری از متنهای پارسی میانه را از جلد نخست کتاب «سبکشناسی» نوشتهٔ استاد ملکالشعرا
خورشیت ی روشن اُد پورماهٔ بَرازاگ
سطر ۴٬۰۵۲ ⟵ ۴٬۰۵۳:
بِستایند [هماگ] تنوار ی اوی [درخت]
– پورماه: ماه پُر.
-برازند: زینت دهند
سطر ۴٬۰۹۲ ⟵ ۴٬۰۹۳:
'''مقایسه متون پهلوی اشکانی (پارتی) با گویش اردلانی'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.30book.com/Book/5008/|عنوان=آموزگار، ژاله و احمد تفضلی (1373)، زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن. انتشارات معین.}}</ref>
'''rahy rōšn ahēnd bar ō šahrδārīft šādžan niwāg čē až hawīn zaxsēd(Boyce, 1975: 117).'''
'''ahēnd هستند، هن han'''
در پهلوی ساسانی و گویش اردلانی تبدیل(d به i)در صورتی که پس از d مصوت قرار گرفته باشد صامت d(د) بهٔ تبدیل میشود، ولی در پهلوی اشکانی به جای صامت d از صامت (z ('''δ''' استفاده میشود از جمله در گویش سورانی اربیلی بسیاری از واژه اصیل پارتی اشکانی باقی ماندهاست.
سطر ۴٬۱۱۰ ⟵ ۴٬۱۱۱:
دل del, گویش سورانی اربیل، زیل، zel
در متنی به زبان پارتی اشکانی(M 5569) دربارهٔ پیامبر مانی اشاره شدهاست.
سطر ۴٬۱۱۸ ⟵ ۴٬۱۱۹:
(چونان شهریاری که سالح و جامه از تن به. درآورد و دیگر نیز جامهٔ شاهوار درپوشد همانگونه فرشتهٔ روشنی/
'''šahrδārشاره زا در سورانی و کرمانجی'''
'''aδyān waxd až dūr pad zānūg awištād''' .(Acta 9, e-6)
سطر ۴٬۱۲۸ ⟵ ۴٬۱۲۹:
آنگاه خود از دور به زانو ایستاد
'''awištād سورانی دوستا، وستا، ایستادن'''
'''۱- ازجمله تغییرات در زبان اشکانی تبدیل dz زبانهای باستانی بهz است'''.
سطر ۴٬۱۴۸ ⟵ ۴٬۱۴۹:
خدمت، در سورانی خزمت xezmat در اردلانی خمتxemat
خوشه آوایی (ia)در بعضی از واژههای ایرانی آغازین، در زبانهای ایرانی مانند پهلوی ساسانی تبدیل به-āy- و در
مثال ساییدن/ اردلانی:say بی سایه سورانی saw، بی ساوه
سطر ۴٬۱۶۰ ⟵ ۴٬۱۶۱:
مانده/ اردلانی، مایه سورانی ماوه
ازجمله تأثیرات زبان پهلوی اشکانی بر همه زبانهای ایرانی صامت ژ است مخصوصاً شمال غرب ایران البته این تأثیر در گویش سورانی محور مهاباد تا اربیل عراق بیشتر است.
سطر ۴٬۱۸۰ ⟵ ۴٬۱۸۱:
همه تن آن دخترک تندرست (خوب) شد.
این خوشه درابتدای واژهها و افعال قرار میگیرد در پارسی باستان (hu) و در پارسیگ ساسانی از خوشه آوایی Xwاست که در اکثر گویشهای کردی به این صورت میباشد ولی در گویش بلوچی، هورامی، زازاکی از خوشه wx است و مربوط به زبان پارتی اشکانی میباشد.
سطر ۴٬۱۹۲ ⟵ ۴٬۱۹۳:
در هورامی خوش wxshحذف صامت xکه قبل از صدایwواژه به wash تبدیل میگردد.
(دستور زبان پهلوی [[زبان پارتی|اشکانی]] حسن رضاییباغبیدی).<sup>[[گویش اردلانی#cite note-parsianjoman.org-11|[۱۱]]]</sup>
سطر ۴٬۳۸۷ ⟵ ۴٬۳۸۸:
'''*صامت(γغ) در پهلوی اشکانی که به جای صامت (گg) به کار میرود'''
<nowiki>*</nowiki>در گویش اردلانی واژه '''بژی''' وجود ندارد این واژه اشکانی است.
سطر ۴٬۵۴۵ ⟵ ۴٬۵۴۶:
'''ویژگیهای منحصربه فرد گویش گویش اردلانی'''
'''۲-حفظ (گ g)پسوند دوره میانه زبانهای ایرانی'''
'''۴-حفظ (ت) دوره پارسی هخامنشی'''
'''۶- تحول نشان جمع gan زبان ساسانی به کانkan'''
'''اتیمولوژی (ریشهشناسی) و تحول آوایی گویش اردلانی'''
ریشهٔ باستانی *hardz- در زبانهای ایرانی به معنی «رها کردن» و «به پیش فرستادن» است. این ریشه در زبان اوستایی به صورت harz- ضبط شدهاست و در
در این میان معنای «اجازه دادن» یا «گذاردن» نمود بیشتری دارد. در پارسی هخامنشی هیشتن به معنای دستور دادن و اجازه دادن و در پارسیگ ساسانی به عنوان زادهٔ مستقیم زبان پارسی باستان، این ریشه با تحول rd به l، که به زعم زبان شناسان مخصوص
در کردی گویش اردلانی «بِلا» و مازنی «بهِل» (به معنی «اجازه بده»، «بگذرا») و بلوچی «ایلَگ» به معنی «گذاشتن» است.
سطر ۴٬۵۷۱ ⟵ ۴٬۵۷۲:
همچنین هیشن(hishten) در کرمانجی و گویش اردلانی به معنی اجازه دادن است. در این میان ولی زبانهایی شمال غربی نزدیک به زبانهای مادی- اشکانی که کمتر با پارسی سر و کار داشتهاند یا به نحوی ایزوله بودهاند صورت اصیل باستانی این فعل را حفظ کردهاند: زازایی «اَرزهَ»، به معنی «پرتاب کن»، هورامی «بازهَ»، به معنی «اجازه بده» و تالشی «هَرزـ» در مقام ریشهٔ مضارع، سورانی «واز» به معنی اجازه دادن همچنین در زبان فارسی نو نیز ریشه واژه (بزار، وزار، گذار) به معنی گذاشتن، قرار دادن و اجازه دادن به زبانهای شمال غربی (پارتی اشکانی _ مادی) برمی گردد.
فارسی میانهābus» آبستن «(مکنزی۱۳۷۳ :۳۲) > فارسی باستان*ā-puça-، از ایرانیباستان*ā-puθra-» پسردار، با پسر «بسنجید با: اوستاییpuθra-» پسر «فارسی باستانpuça-، سنسکریت.putrá- در گویش اردلانیāw فارسی میانه وāw تحول یافته ازāb بهawتبدیل شدهاست، مانند فارسی میانه *ābūd < گویش اردلانیawī» شد «'''awas در گویش اردلانی'''<nowiki> بازمانده صورت پارسی باستان است که صورت جنوب غربی واژه محسوب می شود و در لری لرستانی به صورتowes و درلری بختیاری(awosایزدپناه1381 :40)و در خوانساری به صورتōwis (آ یلرس1976 :198)با همین معنی باقی مانده است. اما معادل شمال غربی واژه را که از صورت*ā-puθra- تحول یافته است، در برخی از گویشهای شمال غربی می بینیم :
۴_ dâyek :مادر
> ایرانی باستان*dāi̭a-، اسم از ریشﺔ(*dai)-»
نورسی کهنdīa» مکیدن «(همانجا؛ پوکورنی ۱۹۴۹ :۲۴۱) برابر واژه را در دیگر گویشهای ایرانی نیز میبینیم: در گویش کردی اردلان سنندج دایکdayek، در
۵_ dukal:دود
ایرانی باستان*dūta- از ریشه*dū- > هندواروپایی آغازین *dhuH-» دود کردن؛ نفس نفس زدن «ساخته شدهاست. از ریشه هندواروپایی آغازین در سنسکریتdhūmá-» دود «اوستاییdvanman-» ابر «ختنیdumä-» دود «و
۶_tâši ،(تاش، تاشی)، تراشیدن، کوتاه کردن
/tâši /هرس کردن درخت>ایرانی باستان*taš-» ساختن، شکلدادن، بریدن «>
۷-tureya توریا، قهر کردن، دوری دو شخص، فرار کردن با قهر
ماده ماضی جعلی> turəst- ماده مضارعtur>ایرانیباستان*θtur/aru*» شتاب کردن، عجلهکردن «>
۸-tasa تاسه، تاسه بار، تنهایی، دوری، دلتنگی
سطر ۴٬۶۰۱ ⟵ ۴٬۶۰۲:
《تاسه tasa 》در گویش اردلانی به معنی دلتنگی و دوری در برابر واژه 《تام مزرو، tam mazro》 در گویش سورانی قرار دارد
/tâm /ساکت، صدا>ایرانی باستان*tam-» ضعیف شدن، خسته شدن «>
/tâm / در گیلکی و زبانهای شمال غربی در نقش همراه در دو فعل مرکبtâm za:n» ساکت شدن «ونیزtâm-a gitən» ساکت کردن «کاربرد دارد:ساکت شو tâm bəzənبچه را ساکت کن zək-ə tâm-a gir
سطر ۴٬۶۱۰ ⟵ ۴٬۶۱۱:
کُردی هم یکی از زبانهای مهم و غنی کشور است که گویشها و لهجهها و زیر لهجههای متفاوتی دارد و به اعتقاد صاحبنظران فرهنگ و زبان شناسان همین غنای این زبان است که اهمیت خاصی به آن دادهاست.
گویش سورانی (اربیلی و مُکریانی) چه از لحاظ دستوری و چه از لحاظ واژهای با گویش اردلانی و گورانی و کلهری متفاوت است به مرجع و اصل در این زبان تبدیل شده و در محافل، همایشها به ویژه در رسانهها از این لهجه برای سخن گفتن بهره گرفته میشود. همین غلبه این لهجه که از طرف قومگرایان محلی و
گویش اردلانی و ته لهجه سنه ای (سنندجی) آن از جمله لهجههایی هستند که تحت تأثیر این هژمونی (فرا دستی و سلطه) نا عادلانه و نابرابرانه گویش سورانی (اربیلی و مُکریانی) قرار گرفتهاند.
سطر ۴٬۶۲۰ ⟵ ۴٬۶۲۱:
در سالهای اخیر هم شبکه استانی سیمای مرکز کردستان نیز به یاری گروههای قومگرای تجزیهطلب آمده و با اینکه در استان اقلیت به سورانی صحبت میکنند اما بسیاری از برنامههای این شبکه به سُورانی است.
در حالیکه گستره تأثیر این شبکه به خارج از استان هم بست پیدا کرده و این میتواند بهانه ای شدهاست که سورانی در این شبکه بیشتر استفاده شود در نتیجه باید به دیگر لهجهها و گویشهای غالب (اردلانی) این استان یا کلهری در استان کرمانشاه نیز مورد توجه قرار گیرند که این موضوع در رادیو سنندج بهتر لحاظ میشود.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=سایه سنگین لهجه سُورانی بر اردلانی|نشانی=https://www.irna.ir/news/82909796/سایه-سنگین-لهجه-سورانی-بر-اردلانی|وبگاه=ایرنا|تاریخ=2018-05-09|بازبینی=|کد زبان=fa|نویسنده=}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://mirasfarda.org/?p=8869|عنوان=زبانها و گویشهای ایرانی و گویش گورانی در آستانهٔ انقراض}}{{پیوند مرده|date=نوامبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}</ref>
== منابع ==
[[رده:زبان کردی]]
|