بنیقریظه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز ویرایش 2.178.195.130 (بحث) به آخرین تغییری که Dalba انجام داده بود واگردانده شد برچسب: واگردانی |
||
خط ۱۸:
{{همچنین ببینید|نقد روایات ابن اسحاق و واقدی از سرانجام بنیقریظه}}قتلعام زندانیان بنی قریظه[[پرونده:Banu Qurayza.png|بندانگشتی|400px|نقاشی مینیاتور از قرن نوزدهم/ قبیله بنی قُریْظه/ اثر محمد رفیع موجود در کتابخانه بریتانیا]]
پس از پایان جنگ مسلمانان به قلعههای یهودیان حمله بردند. بنی قُریْظه به مدت ۲۵ روز (به نقل از [[ابن اسحاق]]) یا ۱۵ روز (به نقل از [[واقدی]]) در تیراندازی شدید در برابر مسلمانان مقاومت کردند ولی مسلمانان موفق به پیشروی شدند.
یهودیان به سرعت به این نتیجه رسیدند که باید تسلیم شوند؛ ابتدا نمایندهای فرستادند تا بگویند که حاضرند، به همان شرایطی که بنی نضیر از مدینه رفتند، از مدینه بروند ولی [[محمد]] این شرط را قبول نکرد و گفت که باید بدون هیچ شرطی تسلیم شوند. در حالیکه بنیقریظه چارهای جز تسلیم نمیدیدند، امیدشان به وساطت اوسیان بود که در گذشته با آنان همپیمان بودند.
[[ابن هشام]] مینویسد: دلیل نهایی تسلیم بنیقریظه این بود که '''[[علی ابن ابی طالب]]''' فریاد کشید «به خدا سوگند یا شربتی که ''[[حمزه]]'' نوشید را مینوشم یا قلعه آنان را میگشایم.» در این لحظه قریظیان گفتند ای محمد! [[حکمیت]] '''[[سعد بن معاذ]]''' را میپذیریم. اوسیان از محمد خواستند که به خاطر آنان از بنیقریظه درگذرد و محمد نیز حکمیت سعد بن معاذ را پذیرفت. سعد که خود در جنگ زخمی شده بود هر دو طرف را واداشت تا موافقت نامهای را امضا کنند که بنا بر آن، قول دهند پذیرای قضاوت او باشند. بعد او دستور داد بنی قریظه تسلیم شوند و قلعههایشان را ترک گفته و تحت اسارت مسلمانان در آیند. سعد رأی بر این داد که همهٔ مردان باید اعدام شوند و زنان و فرزندان به عنوان [[اسیر جنگی]] به بردگی گرفته شوند. پیامبر اسلام نیز گفت که حکم سعد مطابق حکم خداوند است.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = جعفریان| نام = رسول| پیوند نویسنده = رسول جعفریان | کتاب =تاریخ سیاسی اسلام | جلد = اول |عنوان جلد= سیره رسولخدا | سال = ۱۳۷۸| ناشر = دفتر نشر الهادی|مکان = قم|صفحه = ۵۶۷–۵۸۰| شابک = 964-400-107-9}}</ref>
پس محمد به علی ابن ابیطالب دستور داد که تمامی مردان و نو جوانانی که موی زهار آنها رشد کرده بود را گردن زند. پس اسیران به دست علی ابن ابی طالب و زبیر ابن العوام گردن زده شدند. در تاریخهای مختلف تعداد اسیرهایی که به قتل رسیدند. متفاوت است برخی گفتند
یک زن قریظی نیز، که یک مسلمان را کشته بود، به قتل رسید. یکی از مردان قبیله به نام رفاعة بن سِموال به وساطت سَلمی' دختر قیس، از خالههای محمد بخشیده و جوانی نابالغ به نام عطیة القُریظی آزاد شد. این دو مسلمان شدند و نامشان در ردیف صحابه آمدهاست<ref>{{پک|آهنچی|۱۳۷۷|ک=بنی قریظه|ص=۴۶۹–۴۷۰}}</ref>
سطر ۵۷ ⟵ ۵۸:
== تردید در کشته شدن یهودیان ==
* جعفر شهیدی مینویسد: به نظر میرسد ماجرای این غزوه، سالها پس از تاریخ واقعه، به وسیله داستانگویی که از تیره خزرج بودهاست دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد.
* مالک بن انس، ابن اسحاق راوی اصلی این جریان را دجال مینامد، دلیل این نامگذاری، نقل داستان غزوات پیامبر اسلام با یهودیان از قول فرزندان یهودی عنوان شدهاست لذا مالک را میتوان یکی از مخالفین این داستان دانست.
* ابن حجر عسقلانی، علت تضعیف ابن اسحاق از سوی مالک را نقل اینگونه داستانها میداند پس خود نیز جزء مخالفین این داستان قرار میگیرد.
|