لوئی چهاردهم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵:
|اندازه تصویر = 250 پیکسل
| زیرنویس تصویر =
| دوران = ۱۴ مه ۱۶۴۳ - ۱۱۶۴۳–۱ سپتامبر ۱۷۱۵
| تاجگذاری =
| تفویض =
خط ۳۳:
| امضاء =[[پرونده:Louis XIV Signature.svg|centre|120px]]
}}
'''لوئی چهاردهم''' {{به فرانسوی|Louis XIV de France}} (۵ سپتامبر ۱۶۳۸ - ۱۱۶۳۸–۱ سپتامبر ۱۷۱۵) ملقب به '''لوئی کبیر''' ''(Louis le Grand)'' پادشاه [[فرانسه]] و [[ناوار]] از ۱۴ مه ۱۶۴۳ تا زمان مرگش در سن ۷۷ سالگی بود. وی «۷۲ سال و ۱۱۰ روز» را بر تخت سلطنت نشست و از این روی میراث یکی از طولانی‌ترین سلطنت‌ها راسلطنت در [[تاریخ فرانسه]] و هم‌چنین تمام تاریخ اروپا را از خود بر جای نهاد.<ref>{{cite web|url=http://encarta.msn.com/encyclopedia_761572792/Louis_XIV.html|title=Louis XIV|publisher=MSN Encarta|year=2008|accessdate=20 January 2008|archiveurl=https://www.webcitation.org/5kx6kxUSq?url=http://encarta.msn.com/encyclopedia_761572792/Louis_XIV.html|archivedate=۱ نوامبر ۲۰۰۹|dead-url=yes}}</ref>
 
او هنگامی که هنوز به پنج سالگی نرسیده بود به پادشاهی رسید ولی تا هنگام مرگ نخست‌وزیرش [[کاردینال [[ژول مازارن]] در سال ۱۶۶۱ میلادی، کنترلی بر اوضاع کشور نداشت. در این دوران فرانسه با امضای پیمان‌های [[پیمان وستفالی|وستفالی]]، [[معاهده پیرنه|پیرنه]]، [[معاهده الیوا|الیوا]] و [[معاهده کپنهاگ|کپنهاگ]] به داور اصلی در [[موازنه قدرت (روابط بین‌الملل)|موازنه قوا]]<nowiki/>ی قاره اروپا تبدیل شد.<ref name=":0">نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران.</ref> پس از مرگ مازارن، لوئی با از انتخابمیان صدراعظمبردن جدیدعناصر خودداریباقیمانده کردفئودالیسم در بخش‌هایی از کشورش، تلاش اعقاب خود در متمرکز کردن قدرت در پایتخت را ادامه و یکی از مقتدرترین [[حکومتپادشاهی مطلقه|حکومت‌های مطلقه]] را تشکیل داد وکه در نسل‌های جانشین تا [[انقلاب کبیر فرانسه]] ادامه پیدا کرد. از این رویرو او را «مقتدرترین پادشاه فرانسه» می‌نامند.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/06/120616_l23_persian_homa_katozian_book_interview.shtml محمدعلی همایون کاتوزیان: استبداد با دیکتاتوری تفاوت دارد]، بی‌بی‌سی فارسی</ref>
 
لوئی چهاردهم به فعالیت‌های دینی [[کلیسای کاتولیک]] در کشورش یک پارچگی بخشید. او با ابطال [[فرمان نانت]]، حقوق اقلیت [[پروتستان]] [[اوگنو]] را لغو و آن‌ها را مجبور به بازگشت به عقاید [[کاتولیک]] یا ترک وطن کرد تا جامعه پروتستان‌های فرانسه را از بین برده باشد.
از او با لقب‌هایی چون «پادشاه خورشید» و «لوئی بزرگ» یاد می‌شد.{{مدرک}} پادشاهی او هم‌زمان بود با سلطنت [[شاه عباس دوم]]، [[شاه سلیمان]] و [[شاه سلطان حسین]]، آخرین پادشاهان [[صفویه|صفوی]] در ایران.
 
در طول دوران بلند پادشاهی لوئی، فرانسه به عنوان یکه‌تاز میدان قدرت در اروپا، در سه جنگ عمده شامل [[جنگ فرانسه و هلند]]، [[جنگ نه ساله|جنگ ائتلاف آگسبورگ]] و [[جنگ جانشینی اسپانیا]] حضور داشت. عملیات نظامی سیاست خارجی لوئی را تعریف می‌کرد که این رویکرد حاصل شخصیت او بود.
 
از او با لقب‌هایی چون «پادشاه خورشید» و «لوئی کبیر» یاد می‌شود. پادشاهی او هم‌زمان با سلطنت [[شاه عباس دوم]]، [[شاه سلیمان]] و [[شاه سلطان حسین]]، آخرین پادشاهان [[دودمان صفوی]] در ایران بود. با ترکیبی از «تجارت، انتقام و انزجار»، لوئی می‌پنداشت جنگ راهی ایده‌آل برای تقویت جلال و شکوه اوست. در دوران خود را برای جنگ بعدی آماده می‌کرد. او به دیپلمات‌های خود آموخته بود که وظیفه آن‌ها ایجاد برتری راهبردی و تاکتیکی برای نظامیان این کشور است.
 
== سال‌های نخست زندگی ==
لوئی چهاردهم پنجم سپتامبر سال ۱۶۳۸ میلادی در کاخ ''سن ژرمن آن له'' چشم به جهان گشود. پدر او [[لوئی سیزدهم]]، پادشاه فرانسه و مادرش آن، دختر پادشاه اسپانیا بود. کودک تازه به دنیا آمده را لوئی دیودونه (لوئی خدا داد) نام نهادند چرا که مادر او در طی بیست سال پیش از آن چهار [[مرده‌زایی|نوزاد مرده]] زایمان کرده بود و تولد لویی به گونه ای معجزه ای از سمت خدا تلقی می‌شد. او از همان ابتدا عنوان دوفین یا دوفان (Dauphin) به معنای ولیعهد را دریافت کرد.
 
لویی سیزدهم که مرگ خود را نزدیک می‌دید در بهار سال ۱۶۴۳ تصمیم به سامان بخشیدن به امور پیش از رخت بربستن از دنیا گرفت. به جهت خردسالی لویی چهاردهم، او با زیر پا گذاشتن رسومات معمول که ملکه آن را تنها نایب السلطنه معرفی می‌کرد، با صدور فرمانی وظیفه نیابت سلطنت فرزندش را به یک شورا واگذار نمود. دلیل این اقدام عدم اطمینان نسبت به کفایت سیاسی ملکه آن بود. به هر حال برای راضی نگاه داشتن آن، لویی چهاردهم همسر خود را به ریاست این شورا گماشت.
 
بر خلاف عرف آن روزگار، لویی چهاردهم روابط صمیمانه ای با مادر خود داشت. افرادی که در اطراف لویی حضور داشتند مدعی شده‌اند که او بیشتر وقت خود را کنار مادرش صرف می‌کرده‌است. هر دو آن‌ها علاقه زیادی به غذا و تئاتر داشته‌اند. گفته می‌شود علاقه لویی به تئاتر از مادرش به او رسیده بود. این مححبت و رابطه عاشقانه را می‌توان در خاطرات لویی چهاردهم مشاهده کرد:
<blockquote>"طبیعت مسئول نخستین گره‌هایی بود که مرا به مادرم متصل کرد. اما اتصال‌هایی که بعداً با ویژگی‌های مشترک روحی ایجاد شدند ناگسستنی تر از آن‌هایی هستند که صرفاً با پیوند خونی شکل گرفته‌اند.</blockquote>
 
گفته می‌شود این مادر او بود که عقیده به داشتن حکومتی مستبدانه را در او پرورش داد.
 
در دوران طفولیت لویی، مسئولیت آموزش او بر عهده ''فرانسوا د لانساک'' و ''ماری-کاترین دی سنسه'' نهاده شده بود. در سال ۱۶۴۶ مادرش او را برای ادامه تعلیمات لازم، به نیکلا دو نوفیل، نظامی و شریف‌زاده فرانسوی سپرد. لویی با فرزندان آموزگار جدید خود مخصوصاً فرانسوآ رابطه دوستی برقرار کرد.
 
== سلطنت ==
بلافاصله با مرگ لویی سیزدهم در چهاردهم ماه مه ۱۶۴۳، ملکه آن با فسخ دستور همسر مفقودش از طریق پارلمان پاریس (نهاد قضایی متشکل از برخی اشراف و سران دینی)، شورای نیابت سلطنت را منحل کرد و خود به تنهایی زمام امور را به عنوان نایب السطنه به دست گرفت. او عده ای از وزرا و درباریان دوره پادشاه پیشین را به تبعید فرستاد. آن، [[ونسان دو پل]] را مشاور مذهبی خود کرد تا در امور دینی به او یاری برساند.
لویی که در پنج سالگی به سلطنت رسید بود، دوران کودکی خود را با شورش اشراف فرانسه که به [[شورش فروند|فروند]] مشهور بود و با حمایت دولت اسپانیا صورت گرفته بود پشت سر گذاشت. این واقعه موجب شد تا لویی اعتمادش را به اطرافیان از دست بدهد و سیاست تمرکز قدرت و خلع ید از اشراف را در پی بگیرد. پس از مرگ مازارن لویی از انتصاب یک وزیر هم خودداری کرد و جمله معروف «دولت یعنی من» به او منسوب است.<ref name=":0"/>
 
او تمام مقدرات دینی کشورش را تا سال ۱۶۶۱ با قدرت در دست داشت. مهم‌ترین اقدام او در زمینه انتصاب کاردینال [[ژول مازارن|مازارن]] به عنوان رئیس الوزرا و پیگیری سیاست‌های مذهبی همسر فقیدش بود. دلیل انتصاب مازارن را توانایی‌های او و وابستگی تمام عیارش به آن دانسته‌اند. نایب السلطنه جهت محافظت از رئیس الوزرا تمامی مخالفان و توطئه گران علیه مازارن از جمله ''سزار د وندم''، دوک [[وندم]] و برادر ناتنی و نامشروع لویی سیزدهم را با توقیف یا تبعید از میان برداشت. او بیشتر وظایف اداره سیاسی کشور را به مازارن تفویض کرد. آن قصد داشت قدرت مطلقه و پادشاهی پیروزمندانه را تحویل پسرش بدهد.
 
نمونه ای که شیوه حاکمیت آن را به خوبی روشن می‌کند، حفظ پیر سگییر در مقام خود به عنوان صدراعظم بود. سگییر پیش از این در دوران لویی سیزدهم آن را به جرم جاسوسی برای اسپانیا متهم کرده و تحت فشار قرار داده بود به گونه آن برای سال‌ها در دوران پادشاهی همسرش عملاً در حصر خانگی قرار داشت. او با این تصمیم نشان داد منافع کشور فرانسه و فرزندش را به تمایلات و خواسته‌های شخصی ترجیح می‌دهد. او برای بازگرداندن صلحی پایدار بین دو کشور هم کیش، در تلاش بود جنگ بین دو کشور را به پایان برساند. تمایل آن به حمایت از مذهب کاتولیک در روابط خارجی موجب شد [[هلند]]، متحد پروتستان فرانسه، رو به انعقاد قراردادی جداگانه با اسپانیا بیاورد.
 
تلاش‌های آن و مازارن نهایت منجر به پایان جنگ مذهبی موسوم به [[جنگ سی ساله]] بین ملت‌های اروپایی با امضای [[پیمان وستفالی]] در سال ۱۶۴۸ شد.
 
لویی که در پنج سالگی به سلطنت رسیدرسیده بود، دوران کودکی خود را با شورش اشراف فرانسه که به [[شورش فروند|فروند]] مشهور بود و با حمایت دولت اسپانیا صورت گرفته بودبود، پشت سر گذاشت. این واقعه موجب شد تا لویی اعتمادش را به اطرافیان از دست بدهد و سیاست تمرکز قدرت و خلع ید از اشراف را در پی بگیرد. پس از مرگ مازارن لویی از انتصاب یک وزیر هم خودداری کرد و جمله معروف «دولت یعنی من» به او منسوب است.<ref name=":0"/>
 
لوئی چهاردهم نیروی فرانسه را در [[اروپا]] افزایش داد. وی در زمان زندگیش سه جنگ بزرگ را پشت سر گذاشت: [[جنگ هلند]]، جنگ نه ساله با [[انگلستان]] و [[جنگ‌های جانشینی اسپانیا]]. همچنین دو جنگ کوچک را آزمود: [[جنگ‌های واگذاری|جنگ واگذاری]] با اسپانیا و [[جنگ رونیون]]. پس از مرگ مازارن، ائتلافی بین‌المللی علیه فرانسه ([[مثلث لاهه]]) شکل گرفت که موجب توازن قوا و ضعف فرانسه شد.
سطر ۵۲ ⟵ ۷۶:
به این ترتیب هم کشورهای پروتستان، به رهبری هلند و هم کشورهای کاتولیک، به رهبری [[امپراتوری مقدس روم]] (آلمان) علیه فرانسه متحد شدند و در ۱۶۸۶ [[اتحادیه آگسبورگ]] را علیه فرانسه تشکیل دادند. هدف اتحادیه آگسبورگ بازگرداندن فرانسه به مرزهای [[پیمان وستفالی|وستفالی]] و [[معاهده پیرنه|پیرنه]] بود.<ref name=":0"/> لویی آخرین متحد خود، یعنی [[جیمز دوم (انگلستان)|جیمز دوم]] پادشاه انگلستان را در پی [[انقلاب باشکوه]] ۱۶۸۸ از دست داد و در نتیجه جبهه متحدی از تمام اروپا ضد فرانسه تشکیل شد. آخرین امید لویی ترکان عثمانی بودند که با [[پیمان کارلویتز|معاهده کارلوویتز]] بسیاری از متصرفات خود در اروپا را از دست دادند. لویی مجبور شد در ۱۶۹۷ با [[صلح رایسویک]] دست از سیاست‌های جاه‌طلبانه خود بکشد. [[ویلیام درانژ]] پادشاه انگلستان نیز یک اتحادیه ضد فرانسوی از کشورهای هلند، امپراتوری مقدس روم (آلمان)، [[براندنبورگ]] (پروس)، [[پرتغال]] و [[ساوی|ساووی]] تشکیل داد. در این جنگ‌ها قدرت فرانسه تضعیف شد تا آنکه سرانجام [[پیمان اوترخت]] در سال ۱۷۱۳ میان فرانسه و کشورهای فوق و پیمان راشتاد در ۱۷۱۴ میان فرانسه و امپراتوری مقدس روم (آلمان) منعقد شد. در نتیجه این جنگ‌ها و همچنین [[جنگ جانشینی اسپانیا]]، راه برای اقتدار انگلستان هموار شد.
 
او خود را به عنوان نماینده مستقیم خداوند و یا حق الهی قدرت مطلق پادشاهی میدانستمی‌دانست. برای نشان دادن این موقعیت او خورشید را به عنوان نماد خود انتخاب کرد و تصویری از روضلی ("پادشاه خورشید") که توسط میشل ژک گابریل طراحی و وجود آورد که در آن تمام قلمرو حاکم وجود داشت. لوئی نامی جنجالی و مشهور "L'État،État, c'est moi" ("من دولتم") برای خود انتخاب کرده بود.
 
لوئی XIV علاقه خاصی به هنر، ادبیات، موسیقی، تئاتر و ورزش داشته. او با برخی از بزرگترین شخصیت‌های هنری زمان خود، از جمله نمایشنامه‌نویس مولر (1623-1673۱۶۲۳–۱۶۷۳)، نقاش چارلز لو برون (1690۱۶۹۰) ومیشل ژک گابریل (1667۱۶۶۷)و آهنگساز ژان باپتیست لولی (1632۱۶۳۲)، رابطه بسیار خوب داشته . او همچنین خود را حامی Académie Française، که بدنه زبان فرانسوی را تنظیم می‌کند و موسسات مختلفی را برای هنر و علوم تأسیس کرد
 
== زندگی خصوصی ==