مردمان هزاره: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
متولد بهار (بحث | مشارکتها) |
←نژاد: افزودن مطالب مرتبط با نژاد قوم هزاره برچسبها: حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۷۱:
هزارهجات تقریباً ۳۰ درصد خاک افغانستان را احتوا میکند، سرزمینی در مرکز افغانستان؛ آبادیها و شهرهایی در دامنه یا بر فراز کوههای هندوکش، از جنوب افغانستان تا مرزهای هرات در غرب و از بلخ تا مرزهای شمالی قندهار موقعیت دارد. بنابر گفته مورخین داخلی و خارجی پیش از دوره کوشانیها تا بعد از دوره غزنویان و غوریان و حتی تیموریان در قسمت موجودیت دو کشور به معنی تقسیمات بین دو مملکت افغانستان و هزارهجات دیروزی وجود دارد؛ که مردم آن یک زمانی همه به یک سرزمین واحد حیات بهسر میبردند. بر اساس اوستا و شاهنامه فردوسی و شاهنامههای پیش از او، هزارستان با نامهای زابلستان، سیستان، ایرانویج، خراسان، آریانا و غرجستان یاده و مردمانش به تبع زابلی، سیستانی، خراسانی، ارانی، آریا و … خوانده شدهاند.
مورخین عرب و خراسان هزاره جات را بنامهای غرجستان یا غرج الشار یاد کردهاند به قول ابن الحقول تاریخدان عرب غرجستان کشوری بزرگی بوده که موسوم به مملکت غرجه است. در اغلب کتب تاریخ عرب و خراسان هزارهجات بنام غرجستان و هزارستان یاد شده که وسعت آن خیلی از وسعت کنونی آن فراتر بود ولایات فعلی غور، بامیان، دایکندی، سرپل، غزنی، پروان، وردک، ارزگان و زابل و بخشی از بغلان و سمنگان الی تخار را شامل میشدند. دربارهٔ هویت تاریخی و اتنیکی مردم هزارهجات کتابهای تاریخی جداگانه یا در بخشی از کتابهای تاریخ عمومی افغانستان در مجلات روزنامهها و همچنان در یکونیم دهه اخیر در رسانهای اینترنتی داخلی و بیرون مرزی کشور نوشتهها و نظریات مورخان و نویسندگان مشهور داخلی و خارجی چاپ و نشر و دربارهٔ قدامت تاریخی سرزمین هزارهجات و هویت اتنیکی و منشأ نژادی جامعه هزاره نظریههای تحقیقی سودمندی برای تثبیت هویت ایشان ارائه گردیدهاست؛ که درین مقاله برخی از نظریههای تحقیقی مورخان و نویسندگان برجسته داخلی و خارجی همراه با نتیجهگیری بهطور فشرده خدمت خوانندگان تقدیم میشود. به نظر تاریخدان کشورمان فاضل کیانی شاگرد آریانپور بامیانی، در سلسله مقالات «نگاهی نو به تاریخ هزاره» بر اساس منابع بومی مانند اوستا و شاهنامهها و ریگ بید و نوشتههای سانسکریت، آریا اشاره به افغانستان و به ویژه مناطق مرکزی افغانستان دارد. یعنی وجود قومی به نام آریا که سلسلههای پادشاهی آن پیشدادیان و کیانیان بوده که پایتخت شان در بلخ بودهاست. نامهای اقوام یا قبایل کیانی مانند افشین، هوشنگ، جمشید، فولاد، برزو و … امروز هم در میان هزارهها وجود دارد. وی معتقد است شخصیتهای مهم تاریخی مانند رستم، یعقوب لیث صفاری، ابومسلم خراسانی، ناصرخسرو، سنایی و امثال ایشان هزاره بودهاند. هزارهها از ابتدا به علی و خاندانش علاقه داشتند و اسلام آوردند و به خاطر شیعه بودن از سوی سلطان محمود غزنوی، نادرشاه افشار و سلسلههای دیگر سنی مذهب مورد ظلم و ستم قرار میگرفتند. فاضل کیانی هر گونه نسبت هزارهها با کوشانیها، یفتلیها و مغولها و ترکها را رد میکند و معتقد است آریای تاریخی و ایران راستین همین قوم هزاره و کشورشان بوده.
به قول میرغلاممحمد غبار نویسنده اهل افغانستان در مسیر تاریخ: تقریباً پنجهزار سال پیش از هزارهجات بنام (ستاگیدیا) نام برده شدهاست شاهان هزارهجات قبل از اسلام بنامهای کوشانیها و یفتلیها و شیران بامیان که از اولاده آنان بودند و بعداً شاهان مذکور بنامهای هزار بنده، شار و ریو شاران یاد میشدند که عمدتاً در دو نقطه تاریخی این سرزمین بنامهای (پشین) یا افشین یکاولنگ کنونی و (سورمین) سرپل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میراندند. استاد جاوید میگوید: مردم هزاره را از اقوام اصیل و بومی این سرزمین میداند که قبل از (چنگیزخان) بنام غوزه یعنی غرجستانی معروف بودهاند و سلسله شاهان غور و شارهای بامیان از میان همین اقوام بودهاند. نژاد هزاره ممکن است اختلاطی از اقوام اورال آلتائی «اله تائی “ باشد» عبدالحی حبیبی که مردم هزاره را هزاله یا هساله میگوید. دکتر عنایت الله شهرانی مینویسد که پیش از میلاد مسیح فرزندان یکی از خوانین و رئیس قبیله ترکهای توکیو در کاشغرستان و ساحه ختن و یارکند “یارکنت “ و اورومچی بنام آچیل خان بعد از شکست در مقابل ژوان یا ژوانها جانب تخارستان میآید؛ ولی ناگهان در راه فوت میشود و دو پسر و یک دختر او بنامهای قابول خان، جابول خان و غزنه جان (دخترش) در سرزمینهای کابل و زابل و غزنی آمده صاحبان آن ولایتها میگردند و از آنست که کابل و زابل و غزنی بنامهایشان نامگذاری شدهاست درحالیکه غزنی از کلمه «غز» گرفتهشده و کلمه ایست که به لفظ ترکی نسبت داده میشود، و غزنه دختر آچیل خان افسانهای است که یگانه دو ولایتی که به پسوند نسبتی «چی» استعمال میگردد همانا ولایت غزنی و بامیان است که باشندگان آن را بنام غزنیچی و بامیانچی میگویند. نسبت دادن مردمان هزاره به ترکی بودن شان صدها دلیل موجود است که ترک بودن آنها را روشن میسازد. مثلاً در خصوص قبایل و فرقه هزارهها این نامها را داریم: تاتار، خلج، خلخ، قرلوق یا خلخ، تورکمن، چوگل «چگل»، نایمان و غیره که همه را در میان اقوام هزاره میتوان یافت. بی تردید میتوان گفت که مردم هزاره بیش از هزار سال قبل از میلاد در شمال و مرکز افغانستان زیست داشتند و سادهترین دلیل
http://tamadonema.ir/
اکثر مردم هزاره آمیختهای از نژاد ترکمنی و تاتاری و تایمنی هستند . هزارهها از نظر کروموزوم ایگرگ (Y) یا مارکر پدری دارای دو هاپلو گروپ J2 ( ترکی - ترکمنی -قفقازی ) ۲۶٪ و همچنین ۱۰٪درصد از هاپلوگروپهای هزارهها نیز به R1a(اکثراً آریاییها) تعلق دارد و نیز مقدار ۳℅ نیز از مارکر R1b نیز بهرهمند هستند. لازم است ذکر شود که از نظر هاپلو گروپ نوع R1b هزارهها با اقوام ترکمن و تاتار از سوی مارکر پدری J2 با اقوام شرق و غرب دریای خزر رابطه دارند.http://gadtb.com/
http://www.hazarapeople.com/
تبار هزارهها شامل ترکهای مرکزی افغانستان است که قبل از حملهٔ مغولان در آنجا سکونت داشتند. همچنین بازماندگان خانات ترکی- ایماق - تایمنی نیز امروزه جزئی از مردم هزاره شمرده میشوند و به زبان فارسی سخن میگویند.
http://gadtb.com/
== پیشینه ==
|