شاه تهماسب یکم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Kouroshpic (بحث | مشارکت‌ها)
درفش شاه تهماسپ
خط ۹۷:
تا پنج سال پس از اتمام فتنه [[القاص میرزا]] غیر از درگیری‌های محلی بین امرای نواحی مرزی، در مرز بین [[ایران]] و [[عثمانی]] صلح برقرار بود. این بار هجوم عثمانیان به تحریک [[اسکندر پاشا]] بود. اسکندر پاشا در ابتدا حاکم [[وان]] بود. در مدتی حکومت وان وی هر از چند گاهی نواحی مرزی [[ایران]] را مورد تاخت و تاز قرار می‌داد و امرای مرزی ایران به علت اینکه دولت ایران در حال انجام مقدمات صلح بود و آمادگی یک نبرد کامل را نداشتند در پی پاسخ به وی برنمی‌آمدند. [[اسکندر پاشا]] به دلیل این اقدامات مورد تشویق سلطان عثمانی قرار گرفته و به مقام [[بیگلربیگی]] [[ارزروم]] منصوب شد. عدم پاسخگویی امرای مرزی به وی باعث جسارت زیاد [[اسکندر پاشا]] شده بود و وی [[سلطان سلیمان]] را تشویق به حمله به [[ایران]] کرد. سلطان سلیمان در نامه‌ای که به شاه طهماسب فرستاد وی را تهدید به جنگ کرد و خود در خاک عثمانی شروع به تدارک سپاه نمود.
 
در پی این اقدام شاه طهماسب به امرای نواحی مرزی دستور داد مرز ایران و عثمانی در مسیر احتمالی عبور سپاهیان عثمانی از آذوقه خالی شود. در پی این فرمان [[تفلیس]]، [[وان]]، [[ماسیس]] و [[عادلجور]] <gallery caption="[[پرونده:Flag_Shah_tahmasp_safavi.jpg|بندانگشتی|درفش شاه تهماسپ یکم صفوی / طراحی از: کورش خان محمدی]]">
</gallery>و اطراف آن کاملاً از آذوقه خالی شد. شاه طهماسب سپاه ایران را آماده حرکت کرد و گروهی را به فرماندهی [[اسماعیل میرزا]] یا همان شاه اسماعیل دوم به عنوان پیشرو به جنگ با [[اسکندر پاشا]] فرستاد. اسکندر پاشا پس از مواجهه با وی شکست را پذیرا شده و به قلعه عقب نشست.
 
[[سلطان سلیمان]] به علت کمبود آذوقه در راه مجبور به اردو زدن در حلب شد. پس از گذشتن فصل سرما به سمت [[نخجوان]] حرکت کرد. سپاه عثمانی در مسیر حرکت به‌طور مداوم مورد شبیخون نیروهای ایران قرار می‌گرفت تا به [[نخجوان]] رسید. سلطان سلیمان پس از اقامت کوتاهی در نخجوان به علت نبود آذوقه مجدداً به سمت خاک عثمانی حرکت کرد و این دقیقاً زمانی بود که سپاه ایران به فرماندهی شاه طهماسب برای نبرد به اردوی وی نزدیک می‌شد. در هنگام یکی از درگیری‌هایی که میان قراولان عثمانی و ایران درگرفت [[سنان بیک]] که یکی از درباریان نزدیک به سلطان سلیمان بود به اسارت درآمد. عثمانیان که در اثر کمبود آذوقه در تنگنا قرار گرفته بودند آزادی سنان بیک را بهانه‌ای برای صلح قرار داده و به خاک خود عقب نشستند. مذاکرات صلح بین دو طرف به نتیجه رسید و قرار داد صلحی بین [[ایران]] و عثمانی منعقد شد که تا مرگ شاه اسماعیل دوم برقرار ماند.