اتحاد جماهیر شوروی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خنثیسازی ویرایش 28695056 از 83.120.184.34 (بحث) برچسب: خنثیسازی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۰:
{{اصلی|تاریخ شوروی}}
=== از ورود [[امپراتوری روسیه]] به [[جنگ جهانی اول]] تا فروپاشی آن و [[انقلاب اکتبر]] «
در اوت ۱۹۱۴ [[روسیه]] وارد [[جنگ جهانی اول]] شد. ابتدا فقط [[بلشویک|بلشویک]]ها و انقلابیون سوسیالیست، مخالف جنگ بودند اما شکستهای روسیه حامیان امپراتوری را به حداقل رساند. انقلاب اولین بار توسط خود دهقانان و کارگران و سربازان ناراضی از جنگ و سلطنت در فوریه ۱۹۱۵(که به انقلاب فوریه معروف است) صورت گرفت. در واقع [[بلشویک]]ها در انقلاب فوریه هیچ نقش خاصی نداشتند. در کشاکش انقلاب فوریه، گروههای مختلف کارگری و دهقانی شکل گرفت که مهمترین آنها [[سویت پترگراد|سُویِت پتروگراد]] {{به روسی|Совет Петроград}} بود و [[لئون تروتسکی]] یکی از سران این گروه بود که سپس با نفوذ در دولت موقت نخستوزیر شد. اختلاف اصلی بین [[سوسیالیسم|سوسیالیستها]] اینجا اتفاق افتاد که عدهای انقلاب را اجتناب ناپذیر میدانستند؛ ولی عدهای خواهان اصلاحات از طریق دولت موقت بودند. اینجا بود که میان صاحبان مقام بین سوسیالیستها و اشخاصی که حرفهایشان توسط مردم انجام میشد، اختلافی صورت گرفت که باعث شد [[ولادیمیر لنین]] با تفسیری که خود از [[مارکسیسم]] داشت به نام [[مارکسیسم-لنینیسم]] حمایت مردم را به خود جلب کرد و جالب اینجاست اتفاقاتی که در آینده برای شوروی پیشآمد و تصمیمات دولت تضاد علنی با نظرات مارکس و حتی لنین داشت.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=A History of the Soviet Union from the Beginning to the End|نام خانوادگی=KENEZ|نام=PETER|ناشر=|سال=|شابک=9780521682961|مکان=|صفحات=}}</ref> [[کارل مارکس]] در کتاب «ایدئولوژی آلمانی» مینویسد: «در جامعه [[کمونیسم]] که دایره آزادی هر فرد بیش از همیشه است و وی میتواند در رشته مورد علاقه به موفقیت دست پیدا کند، جامعه فرایند تولید را کنترل میکند و بنابراین فردی مثل من میتواند امروز کاری انجام دهد و فردا کار دیگری، صبح شکار کند،
=== از [[جمهوری روسیه]] تا تأسیس [[اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی]] «
پس از به قدرت رسیدن [[حزب بلشویک]]، [[دولت موقت]]ی به نام [[جمهوری روسیه]] «روسیه بلشویک» تشکیل شد. اما این کشور، مدت کوتاهی پس از تشکیل با حمله طرفداران نظام گذشته و نیروهای خارجی بهویژه [[بریتانیا]] روبرو شد. این دوره به دوران [[جنگ داخلی روسیه]] معروف است و طی آن [[ارتش نوین شوروی]] با نام [[ارتش سرخ]] به کوشش [[لئون تروتسکی]] و تحت رهبری او شکل گرفت تا با ارتش جبهه سفید که متشکل از افسران و ژنرالهای دوران تزاری بودند به جنگ بپردازد. در جریان [[جنگ داخلی]] و بعد از آن حزب بلشویک ([[حزب کمونیست اتحاد
[[پرونده:Lenin 1920.jpg|بندانگشتی|ولادیمیر لنین]]
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[ولادیمیر لنین]] «
پس از تأسیس اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۲، ولادیمیر لنین به رهبری اتحاد شوروی و دبیرکل حزب کمونیست این کشور برگزیده شد. ولادیمیر لنین که در آن زمان ۵۲ سال داشت، پایتخت کشور را از [[سن پترزبورگ]] به [[مسکو]] منتقل کرد و [[کاخ بزرگ کرملین]] را پایگاه حکومتی خویش و رئیسجمهور [[جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی]] قرار داد. با پایان گرفتن جنگ داخلی و استقرار حاکمیت حزب بر سراسر کشور، سیاست اقتصادی جدیدی به نام [[برنامه نوین اقتصادی]] معروف به «[[نپ|نِپ]]» در پیش گرفته شد. دورهٔ انسجام انقلاب [[بلشویک|
اگرچه مخالفت برجای مانده در میان کمونیستها موجب انتقاد از
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[ژوزف استالین]] «
پس از مرگ [[لنین|ولادیمیر لنین]] کشمکش بر سر جانشینی او شدیدتر شد و بالاخره [[ژوزف استالین]]، توانست مخالفان خود به ویژه [[لئون تروتسکی]] را سرکوب کند و خود قدرت را به دست گیرد؛ درحالی که ۴۶ سال بیشتر نداشت. او در چند مرحله دست به تصفیه حزب، کشور و غیره از مخالفان خود زد. [[پاکسازی بزرگ]] نامی است که بر این اقدامات استالین نهادهاند. این اقدامات استالین از به قدرت رسیدن او آغاز شد و تا سال ۱۹۳۷ به اوج خود رسید. بدین ترتیب استالین بسیاری را کشت، زندانی کرد، تبعید کرد، اعدام کرد
[[پرونده:Nikita Khruchchev Colour.jpg|بندانگشتی|نیکیتا خروشچف]]
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[نیکیتا خروشچف]] «
در سال ۱۹۵۳ بعد از مرگ ژوزف استالین، جانشینان او به رهبری دستهجمعی پرداختند ولی در پایان [[نیکیتا خروشچف]]، در حالی که ۵۹ سال داشت، توانست قدرت را به دست آورد. یکی از اقدامات مهم خروشچف، بستن [[پیمان ورشو]] با تعدادی از کشورهای بلوک شرق به عنوان اقدامی متقابل در برابر پیمانهای ناتو و سنتو در سال ۱۹۵۵ بود. خروشچف سازمان اطلاعات و امنیت اتحاد شوروی «[[کاگب]]» را تأسیس کرد. در سال ۱۹۵۶ خروشچف در [[کنگره بیستم حزب کمونیست اتّحاد شوروی|کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی]] کشتارهای استالین را مورد شماتت قرار داد و در جهت تخریب چهرهٔ استالین برآمد. در دوران نیکیتا خروشچف بسیاری از سختگیریهای دوره [[استالین]] تعدیل شد. بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی آزاد شدند و به بسیاری که در دوره استالین به عنوان جاسوس و مخالف اعدام شده بودند، اعاده حیثیت شد. همچنین در این دوران قانون تجارت آزاد تا حدی پذیرفته شد که آثار جبران ناپذیری را بر بدنهٔ [[نظام سوسیالیستی]] که پشتیبان [[اقتصاد هدایت شده]] بود، وارد آورد؛ که بعدها به سلسله حوادث و رخدادهایی انجامید تا [[فروپاشی شوروی|فروپاشی اتحاد شوروی]]. حتی سیاست زمینهای بکر در عرصه کشاورزی انجام شد که ترکیب جمعیتی [[جمهوری شوروی سوسیالیستی قزاقستان|قزاقستان]] را به هم زد و تعداد خارجیها از [[مردم قزاق|قزاقها]] بیشتر شد. البته سپس این سیاست شکست خورد. در دورهٔ خروشچف بیشتر به [[صنایع سنگین]] توجه میشد تا تولید کالاهای مصرفی. این اقدامات وی با مخالفت شدید [[محافظهکاری|محافظهکاران]] حزب کمونیست رو به رو شد. بدین ترتیب، تلاشهای تخریب شخصیت خروشچف از جناحهای مختلف آغاز شد. این درگیریهای سیاسی نه تنها شامل تخریب وجههٔ خود شخص خروشچف بود، بلکه پسر او یعنی «[[لئونید خروشچف]]» که در جنگ مفقودالاثر شده بود را نیز دربرگرفت. در سال ۱۹۵۷، اتحاد شوروی با فرستادن ماهواره [[اسپوتنیک۱]] به مدار زمین، عصر فضا را آغاز کرد. اتحاد شوروی برای اولین بار [[یوری گاگارین]]، که خلبانی در [[نیروی هوایی شوروی|نیروی هوایی اتحاد شوروی]] بود را به فضا فرستاد و پس از چندی با سفینهٔ بیسرنشین خاک کرهٔ ماه را به زمین آورد. در اوایل دهه ۱۹۶۰، رهبران حزب کمونیست، نیکیتا خروشچف را با توطئه [[لئونید برژنف]] مجبور به استعفاء کردند؛
[[پرونده:Brezhnev-color.jpg|بندانگشتی|لئونید برژنف]]
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[لئونید برژنف]] «
پس از دورهای رهبری دستهجمعی، [[لئونید برژنف]] در سال ۱۹۶۴ قدرت را به دست گرفت. اما این بار بر خلاف دوره خروشچف که علاوه بر مقام دبیر اولی حزب کمونیست مقام نخستوزیری اتحاد شوروی را هم از سال ۱۹۵۸ داشت، این بار اعضای حزب تصمیم گرفتند که نوعی تقسیم قدرت در حزب به وجود بیاید. در نتیجه دبیر اولی حزب کمونیست به «[[لئونید برژنف]]» و نخستوزیری اتحاد شوروی به «[[آلکسی کاسیگین]]» رسید. در دوره او اصلاحات سیاسی و اجتماعی که در دوره خروشچف آغاز شده بود به کندی گرایید و تسلط حزب و دولت بر تمام عرصههای سیاسی و اجتماعی تقویت شد. در دورهٔ برژنف فسادهای زیادی صورت گرفت بهطوریکه فرزندان و داماد وی نیز در آن دست داشتند. در دورهٔ رهبری برژنف بر اتحاد شوروی آزادیهای محدودی که در دورهٔ [[خروشچف]] به مردم [[اتحاد شوروی]] داده شده بود از میان رفت و پروژهٔ استالین زدایی خروشچف کنار گذاشته شد. البته هیچگاه سطح دیکتاتوری به زمان حکومت [[ژوزف استالین]] بر [[اتحاد شوروی]] نرسید. وی از سال ۱۹۶۴ تا سال ۱۹۸۲ ریاست شورای عالی اتحاد شوروی را به عهده داشت. در ۹ اکتبر ۱۹۷۷، قانون اساسی اتحاد شوروی بازنگری و مجددًا نوشته شد. سالهای پایانی رهبری برژنف در رسانههای جمعی «رکود» نامیده شد. بحران همگانی در دولت اتحاد شوروی، گرایشهای منفی در اقتصاد، توسعه بیش از حد دستگاه [[دیوانسالاری|دیوانسالاری]] از ویژگیهای این دورهاست. در دوره زمامداری برژنف بنابر خواست حکومت [[افغانستان]]<nowiki/>نیروهای اتحاد شوروی به این کشور اعزام گردیدند که پیامدهای دشواری را با خود داشت. برژنف با کشور [[آمریکا]] در دوره ریاست جمهوری [[نیکسون|ریچارد نیکسون]] همکاری فضایی برقرار ساخت که نتیجه آن پروژه آزمایشی [[آپولو-سایوز]] بود. در سال ۱۹۸۱ [[لهستان]] خود را از شوروی جدا کرد ولی همچنان به همکاری نظامی با این کشور ادامه داد. سرانجام، لئونید برژنف در سال ۱۹۸۲، پس از ۱۸ سال رهبری اتحاد شوروی و پس از چند ماه بیماری، در حالی که
[[پرونده:Yuri Andropov - Soviet Life, August 1983.jpg|بندانگشتی|یوری آندروپوف]]
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[یوری آندروپوف]] «
یوری آندروپوف پس از مرگ لئونید برژنف در سال ۱۹۸۲ به قدرت رسید در حالی که ۶۸ سال داشت. آندروپوف از افرادی بود که بسیار مورد اطمینان برژنف بود، برای همین اول او به سمت ریاست [[کاگب|کاگ ب]] و سپس معاونت دبیرکل در حزب کمونیست برگزیده شد. آندروپوف خواهان اصلاحات اساسی در زمان برژنف بود اما هر بار که طرح مسئله میکرد برژنف مانع میشد تا اینکه به رهبری اتحاد شوروی رسید اما با خیل کثیر رهبران مفسد روبه رو بود که نمیتوانست کاری را انجام دهد. آندروپوف در طول حکومت خود یک بار شدیدترین اخطار را در مورد مداخله در اوضاع [[افغانستان]] به آمریکا داد که در پی آن احتمال میرفت به [[پاکستان]] که مرکز آموزش نظامی مخالفان [[جمهوری دموکراتیک افغانستان|حکومت کمونیستی افغانستان]] شده بود حمله موشکی کند. آندروبوف در طول زمامداری خود چند مقام جوانتر حزبی از جمله [[گورباچف|میخائیل گورباچف]] را ارتقاء مقام داد و وارد کارهای مهم ساخت که همینها
=== اتحاد شوروی در دوران [[کنستانتین چرنینکو]] «
او رهبر اتحاد شوروی بود که در سال ۱۹۸۴، پس از مرگ [[یوری آندروپوف]] به قدرت رسید. او رکورد
[[پرونده:RIAN archive 359290 Mikhail Gorbachev.jpg|بندانگشتی|میخائیل گورباچف]]
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[میخائیل گورباچف]] و فروپاشی آن «
پس از مرگ [[کنستانتین چرنینکو]]، میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۵ و در حالی که ۵۴ سال داشت، به عنوان رهبر اتحاد شوروی برگزیده شد. او آخرین رهبر اتحاد شوروی بود که به عنوان رهبر بلامنازع اتحاد شوروی شروع به اصلاحاتی در حزب کمونیست و اقتصاد دولتی نمود و در کنگرهٔ بیست و هفتم حزب کمونیست اتحاد شوروی در فوریه ۱۹۸۶ این اصلاحات را در عناوین [[گلاسنوست]]، [[پرسترویکا]] و اسکورین (به [[زبان فارسی|فارسی]]:گشایش، دوبارهسازی، و (شتاب[توسعهٔ اقتصادی]) عرضه کرد.
'''اصلاحات اجتماعی:''' دادن آزادیهای بیشتر به مردم خصوصًا [[آزادی بیان]] و [[مطبوعات]]-[[دموکراتیزیاسیون (اتحاد شوروی)|دموکراتیزیاسیون]] «مردم سالار سازی»
'''اصلاحات سیاسی:''' اصلاحاتی در ساختار حکومت و حزب-بهتر کردن روابط با غرب-عدم پیروی از [[دکترین برژنف]]-بیرون کشیدن نیروهای اتحاد شوروی از [[افغانستان]]
'''اصلاحات اقتصادی:''' محدود کردن تولید، فروش و مصرف [[نوشیدنی الکلی|نوشیدنیهای الکلی]]
اگرچه اصلاحات اجتماعی گورباچف نقش چندانی در فروپاشی اتحاد شوروی نداشت؛ اما اصلاحات سیاسی و اقتصادی گورباچف ضربات مهلکی را بر پیکره این کشور وارد آوردند. اصلاحات سیاسی گورباچف یگانگی کشور و [[حزب کمونیست]] را پایان داد؛ هر چند که بهتر کردن روابط اتحاد شوروی با غرب باعث شد گورباچف در سال ۱۹۹۰ [[جایزه صلح نوبل]] را از آن خود کند. عدم پیروی از [[دکترین برژنف]] باعث شد طی چند انقلاب، چند دولت کمونیستی [[اروپای شرقی]] سقوط کنند و بدین ترتیب حامیان اتحاد شوروی یک به یک از میان بروند. بیرون کشیدن نیروهای شوروی از [[جمهوری دموکراتیک افغانستان|افغانستان]] باعث شد [[جنگ داخلی]] بزرگی راه بیفتد و [[جمهوری دموکراتیک افغانستان|حکومت کمونیستی افغانستان]] نیز در فوریه ۱۹۸۸ سرنگون شود و ۱۵۰۰۰ شهروند شوروی را به کام مرگ بفرستد. اصلاحات اقتصادی گورباچف نیز آخرین ضربات مهلک را بر پیکره اتحاد شوروی وارد آورد؛ زیرا محدود کردن تولید، فروش و مصرف [[نوشیدنی الکلی|نوشیدنیهای الکلی]] باعث شد هزاران واحد صنعتی، [[میکده]]، [[بار]]، [[کلوب شبانه]] و… تعطیل شوند که همین سبب شد تا خسارتی بالغ بر ۱۰۰میلیارد روبل به اقتصاد شوروی بخورد. ایجاد بخشهای غیردولتی نیز نهایتًا اقتصاد شوروی را نابود کرد. با این سیاستهای اقتصادی، کشور به مشکلات اقتصادی بیشتر دچار شد. با پایان دههٔ ۱۹۸۰ کمبود شدید منابع اولیهٔ غذایی (گوشت و شکر) باعث معرفی دوبارهٔ سیستم زمان جنگ جیرهبندی کوپنهای غذایی که طبق آن هر فرد در هر ماه تنها میتوانست مقدار معینی از هر محصول را مصرف کند شد. در قیاس با ۱۹۸۵ کسری دولت از ۰ تا ۱۰۹ میلیارد روبل
== سیاست ==
سطر ۱۴۶ ⟵ ۱۴۷:
=== [[سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی|خارجی]] ===
اتحاد جماهیر شوروی به کمک تواناییهای اقتصادی و نظامی قابل توجه خود، نقش مهمی را در سیاست جهانی ایفا میکرد. این کشور عضو ثابت شورای امنیت سازمان ملل بود. اتحاد جماهیر شوروی بدون هیچ پول و مزدی از کشورهای مخالف آمریکا محافظت می کرد. هزینه ٧٠درصد ارتش های کره شمالی، کل کشورهای قاره آفریقا، کل کشورهای قاره اروپا، یمن، چین، تایوان و هنگ کنگ را اتحاد جماهیر شوروی تامین می کرد. با این حال اتحادیه اروپا برای سودجویی از اتحاد جماهیر شوروی و ایالت متحده آمریکا تشکیل شد. اتحادیه اروپا وقتی از اتحاد جماهیر شوروی سودجویی می کرد اتحاد جماهیر شوروی ٧٠ درصد از [[تولید ناخالص داخلی]] خود را صرف اتحادیه اروپا می کرد. اتحاد جماهیر شوروی برای حفاظت از اروپا ٣٠ درصد هزینه میکرد و برای حفاظت از آفریقا ۴٠ درصد و برای حفاظت از خاورمیانه ٣٠ درصد. ژاپن میلیاردها روبل شوروی را از اتحاد جماهیر شوروی می گرفت و پس نمیداد.
==== [[جنگ جهانی دوم]] ====
اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تا سال ۱۹۳۹، مخالف جدی [[آلمان]] نازی بود، و از جمهوریهای [[اسپانیا]] که علیه نیروهای فاشیست آلمانی و ایتالیایی در جنگ داخلی اسپانیا میجنگیدند، حمایت مینمود. اما در سال ۱۹۳۸، آلمان و قدرتهای اصلی اروپایی معاهده مونیخ را امضاء، و طی آن، آلمان و لهستان اراضی [[چکسلواکی]] را اشغال کردند و طرحهای آلمان برای توسعه طلبی بیشتر در شرق و نیز فقدان مخالف نسبت به آن از سوی قدرتهای غربی بیش از پیش آشکار شد. این توافقنامه موجب ترس بیشتر اتحاد شوروی از حمله قریبالوقوع از سوی آلمان شد، و سبب گردید تا اتحاد شوروی با مانورهای دیپلماتیک به آن پاسخ دهد. در سال ۱۹۳۹ و با حمله برق آسای آلمان به لهستان و بمباران ورشو، اتحاد شوروی نیز به بخشهای باقی لهستان حمله کرد و آنجا را تصرف کرده و با آلمان هممرز و همسایه شد و [[قرارداد عدم تجاوز|معاهده مولوتف-ریبنتروپ]] «[[معاهده عدم تعرض|پیمان عدم تجاوز]]» را با آلمان نازی امضاء نمود که مناطق تحت نفوذ را میان خود در اروپای شرقی تقسیم میکردند. در۱۷ سپتامبر ۱۹۳۹، ارتش آلمان به اتحاد شوروی حمله برد و تا عمق ۱۵۰ کیلومتر در خاک [[اتحاد شوروی]] نفوذ نمود و به بخشهای شرقی [[لهستان]] حمله کرد که عمدتاً جمعیت آن نقاط را نژادهای اوکراینی و بلاروسی تشکیل میدادند. نیروهای اتحاد شوروی به نبردی سنگین با [[فنلاند]] در طی [[جنگ زمستان]] (۴۰–۱۹۳۹) پرداختند. این جنگ با پیروزی اتحاد شوروی خاتمه یافت و این کشور بخشی از تنگه کارلین را به دست آورد. صلح ناپایدار با آلمان زمانی پایان یافت که نیروهای محور به رهبری آلمان به مرزهای شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ سرازیر شدند. تا ماه نوامبر، ارتش آلمان، اوکراین را تسخیر کرد، [[لنینگراد]] را محاصره کرد و تهدید نمود که [[مسکو]] را نیز تصرف خواهد کرد؛ اما با تغییر موضع [[آدولف هیتلر]]، نیروهای آلمان از [[مسکو]] عقب نشستند و به [[ولگوگراد|استالینگراد]] سرازیر شدند و آنجا را تصرف کردند. نیروهای اتحاد شوروی نیز خود را به [[استالینگراد]] رساندند که همین باعث شد که یکی از بزرگترین عملیاتهای نظامی تاریخ صورت گیرد؛ [[نبرد استالینگراد]] که به شکست آلمان انجامید. پیروزی اتحاد شوروی در [[نبرد استالینگراد]]، پایداری آن را به اثبات رساند و مسیر جنگ را بهطور کامل تغییر داد. پس از شکست آلمان در این نبرد، آنها توان خود را در ادامه عملیات تجاوزکارانه خود از دست دادند و اتحاد شوروی در ادامه جنگ ابتکار عمل را به دست گرفت. تا پایان ۱۹۴۳، اتحاد شوروی محاصره شهر [[لنینگراد]] را شکسته و بیشتر مناطق [[اوکراین]] را بازپس گرفته بود. تا پایان سال ۱۹۴۴، این جبهه از مرزهای اتحاد شوروی در سال ۱۹۳۹ به سوی اروپای شرقی جابجا گشته بود. نیروهای اتحاد شوروی با برتری مسلم خود وارد [[برلین]] در [[آلمان شرقی]] شدند و در مه ۱۹۴۵ آن را تصرف کردند. جنگ با آلمان در نهایت به پیروزی اتحاد شوروی انجامید. اگرچه اتحاد شوروی در [[جنگ جهانی دوم]] پیروز شد اما اقتصاد آن در اثر این مبارزه ویران شد و به کشته شدن ۲۷ میلیون نفر در این کشور انجامید. حدود ۷۰ هزار روستا نیز تخریب شده بودند. ده میلیون شهروند اتحاد شوروی قربانی سیاست سرکوبگرانه آلمان در محدوده تحت اشغال آنها شدند. جوخههای یهودی کشی آلمان در کنار همکاران بالتیکی و اوکراینی آنها به [[نسلکشی]] یهودیان اتحاد شوروی پرداختند. ارتش رومانی در ناحیه اشغالی [[اودسا]]، در این [[نسلکشی یهودیان]] شرکت کرد. طی اشغال، [[لنینگراد]] حدود یک چهارم از جمعیت خود (حدود ۱ میلیون نفر جمعیت، بیشترین میزان مرگ در طول تاریخ در یک منطقه محصور و بسته) را از دست داده بود. مناطق اشغالی متحمل غارتگریهای ناشی از اشغال آلمان، تبعید افراد جهت بیگاری و نیز تاکتیکهای سیاسی اتحاد شوروی مبنی بر زمین سوخته، پس از عقبنشینی، شدند. احتمالاً میلیونها نفر نیز در مناطق اشغالی در اثر قحطی و فقدان کمکهای اولیه پزشکی جان دادند. شاید حدود ۵/۳ میلیون نفر (یا ۵/۵ میلیون) از اسرای جنگی اتحاد شوروی در اردوگاههای آلمان کشته شده باشند.
==== [[جنگ سرد]] ====
همکاری بین متّحدین اصلی که در جنگ پیروز شده بودند، صورت گرفت و مبنایی برای بازسازی پس از جنگ و امنیت فرض شد.
در آوریل ۱۹۴۹، ایالات متّحده معاهدهٔهای [[ناتو]] و [[سازمان پیمان مرکزی|سنتو]] ([[ناتو|NATO]] & CENTO) یا [[ناتو|پیمان دفاعی آتلانتیک شمالی]] و [[سازمان پیمان مرکزی|پیمان مرکزی]] را به عنوان دو پیمان دفاعی دوجانبه منعقد کرد تا در آن بیشتر [[جهان غرب|کشورهای غربی]] متعهّد شدند که درصورت حملهٔ نظامی به یکی از اعضاء، آن را در حکم حمله به همهٔ اعضاء تلقّی نمایند.
== تقسیمات کشوری ==
سطر ۲۰۷ ⟵ ۲۰۳:
اتریش-مجارستان-بلغارستان-صربستان-آلمان
|}
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، شهرهای بسیاری تغییر نام دادند که برخی از
== جغرافیا ==
اتحاد شوروی ۲۲۴۰۲۲۰۰ کیلومتر مربع مساحت داشت که یک ششم سطح زمین را شامل میشد و همین باعث شد تا این کشور لقب «پهناورترین کشور جهان» را به خود بگیرد. از شرق تا غرب اتحاد شوروی بیشتر از ۱۰۰۰۰ کیلومتر مسافت بود. اتحاد شوروی تقریبًا همه [[زیستبوم]]ها را در خود داشت. در این کشور پهناور ۱۱ ساعت رسمی و [[منطقه زمانی]] وجود داشت. طول مرزهای این کشور به بیشتر از ۶۰۰۰۰ کیلومتر میرسید که دو سوم «۴۰۰۰۰ کیلومتر»
== اقتصاد ==
سطر ۲۳۹ ⟵ ۲۳۵:
== جامعه ==
درحالی که اقتصاد [[روسیه]] در حال تغییر شکل بود، زندگی اجتماعی مردم نیز به همان اندازه تحت تأثیر تغییرات جدّی قرار میگرفت. از همان اوایل انقلاب، دولت درصدد تضعیف غلبهٔ [[پدرسالاری|پدرسالارانه]] در خانواده بود. [[طلاق]] دیگر نیاز به طی مراحل دادگاهی (قانونی) نداشت و زن را بهطور کامل از مسئولیتهای نگهداری بچّه رها میساخت. [[سقط جنین]] از همان اوایل سال ۱۹۲۰ قانونی شد. بهعنوان یک عامل جانبی، آزاد شدن زنان موجب افزایش حضورشان در بازار کار شد. دختران تشویق میشدند که حرفهای آموخته و دورهٔ کاری خود را در یک کارخانه یا اداره دنبال نمایند. مجتمعهای شیرخوارگاهی برای مراقبت از کودکان احداث شد و تلاشهایی صورت گرفت که مرکز زندگی اجتماعی مردم از خانه به گروههای آموزشی و حرفهای باشگاههای [[اتحاد شوروی]] منتقل شود. حکومت سیاستهای تبعیض گرایانه تزارها را علیه اقلیتهای ملی به خاطر همکاری بین بیش از دویست گروه اقلیت در زندگی در اتحاد شوروی کنار گذاشت. ویژگی دیگر این حکومت گسترش خدمات درمانی بود. مبارزاتی علیه بیماریهای [[حصبه]]، [[وبا]] و [[مالاریا]] انجام گرفت؛ تعداد پزشکان با توجّه به امکانات و آنطور که سیستم آموزش اجازه میداد، بهسرعت افزایش یافت، و نرخ مرگ و میر کودکان بهسرعت کاهش یافت در حالی که میزان [[امید به زندگی]] بهسرعت افزایش پیدا کرد. دولت همچنین سعی در ترویج[[خداناباوری]] و [[مادهباوری|مادّی گرایی]] داشت که البته به موفقیت چندانی نرسید. حکومت اتحاد شوروی همچنین مخالف با هر گونه مذهب سازمان یافته بود،
== انتقادات ==
|