موتا دیلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
پارسا۱۲۳؟. (بحث | مشارکت‌ها)
پیرایش
ابرابزار
خط ۱:
{{بهبود منبع}}
<br />[[پرونده:موتا دیلمی.png|بندانگشتی|موتا دیلمی]]
{{تاریخ طبرستان و دیلمان}}
 
'''موتا''' یا مهتا دیلمی یکی از سرداران ایرانی در زمان حمله اعراب به ایران بود. موتا اصالتااصالتاً اهل [[استان گیلان|گیلان]] بود و همان طورهمان‌طور که می دانیممی‌دانیم طبرستان و [[دیلمیان]] چند ده سال پس از سقوط ساسانیان و ایران در شمال ایران با اعراب جنگیدند و استقلال خویش را حفظ کردند.
<br />[[پرونده:موتا دیلمی.png|بندانگشتی|موتا دیلمی]]
 
موتا دیلمی در سال 636۶۳۶ میلادی در سپاه رستم فرخزاد در [[نبرد قادسیه|جنگ قادسیه]] حضور داشت و پس از شکست ایرانیان و کشته شدن رستم، همراه سپاه ایران بازگشت. پس از جنگ نهاوند که طی آن ارتش ساسانیان از هم فرو پاشید، خبر شکست بزرگ ایرانیان در تمام ایران پیچید. موتا پس از شنیدن این خبر سخت متاثرمتأثر شد و تصمیم گرفت خود با سپاه گیلان با تازیان بجنگد و آنان را از ایران بیرون راند.
'''موتا''' یا مهتا دیلمی یکی از سرداران ایرانی در زمان حمله اعراب به ایران بود. موتا اصالتا اهل [[استان گیلان|گیلان]] بود و همان طور که می دانیم طبرستان و [[دیلمیان]] چند ده سال پس از سقوط ساسانیان و ایران در شمال ایران با اعراب جنگیدند و استقلال خویش را حفظ کردند.
 
او پس از این تصمیم نامه ای به ری نزد فرخان (فرماندار ری) و اسفندیار (برادر زاده رستم فرخزاد و فرماندار آذربایجان) فرستاد و از آنان دعوت کرد که در جنگ با اعراب او را از لحاظ نیرو و نفر یاری کنند. اسفندیار که کینه قاتلان رستم را در دل خویش حس می کردمی‌کرد بی درنگ این درخواست را قبول کرد. این نیروها در حوالی دشتبی جمع شده و به تقسیم وظایف پرداختند. اسفندیار و فرخان قبول کردند که فرماندهی کل سپاه بر عهده موتا باشد و سپس آماده جنگ با تازیان شدند.
موتا دیلمی در سال 636 میلادی در سپاه رستم فرخزاد در [[نبرد قادسیه|جنگ قادسیه]] حضور داشت و پس از شکست ایرانیان و کشته شدن رستم، همراه سپاه ایران بازگشت. پس از جنگ نهاوند که طی آن ارتش ساسانیان از هم فرو پاشید، خبر شکست بزرگ ایرانیان در تمام ایران پیچید. موتا پس از شنیدن این خبر سخت متاثر شد و تصمیم گرفت خود با سپاه گیلان با تازیان بجنگد و آنان را از ایران بیرون راند.
 
در ايناین زمان یزدگرد سوم در حال حرکت به سوی مرو بود و پس از شکست نهاوند کل غرب ایران به دست اعراب افتاده بود. حکمران همدان در آن زمان بر عهده نعيمنعیم بن مقرن بود و اعراب تصمیم داشتند تا از همدان به ری حمله کنند و به همین خاطر نیرویی در همدان گرد آورده بودند. نعیم بن مقرن پس از آگاهی از نزدیک شدن سپاه ایران به شدت هراسناک شد و طی نامه ای به عمر تقاضای نیروی کمکی کرد و خود با سپاهش از همدان گریخت.
او پس از این تصمیم نامه ای به ری نزد فرخان (فرماندار ری) و اسفندیار (برادر زاده رستم فرخزاد و فرماندار آذربایجان) فرستاد و از آنان دعوت کرد که در جنگ با اعراب او را از لحاظ نیرو و نفر یاری کنند. اسفندیار که کینه قاتلان رستم را در دل خویش حس می کرد بی درنگ این درخواست را قبول کرد. این نیروها در حوالی دشتبی جمع شده و به تقسیم وظایف پرداختند. اسفندیار و فرخان قبول کردند که فرماندهی کل سپاه بر عهده موتا باشد و سپس آماده جنگ با تازیان شدند.
 
نخستین جنگ موتا با تازیان در واجرود بین همدان و قزوین درگرفت. به گفته طبری بزرگی و تلفات این جنگ کمتر از جنگ نهاوند نبود که در اوج نبرد موتا سردار ایرانی که خود شخصاشخصاً در میدان نبرد شمشیر می زدمی‌زد کشته می شودمی‌شود. پس از کشته شدن موتا سردار ایرانی، سپاهیان ایرانی پراکنده می شوندمی‌شوند و فرخان با سپاهش به سوی ری و اسفندیار نیز به سوی آذربایجان می روندمی‌روند.
در اين زمان یزدگرد سوم در حال حرکت به سوی مرو بود و پس از شکست نهاوند کل غرب ایران به دست اعراب افتاده بود. حکمران همدان در آن زمان بر عهده نعيم بن مقرن بود و اعراب تصمیم داشتند تا از همدان به ری حمله کنند و به همین خاطر نیرویی در همدان گرد آورده بودند. نعیم بن مقرن پس از آگاهی از نزدیک شدن سپاه ایران به شدت هراسناک شد و طی نامه ای به عمر تقاضای نیروی کمکی کرد و خود با سپاهش از همدان گریخت.
 
نخستین جنگ موتا با تازیان در واجرود بین همدان و قزوین درگرفت. به گفته طبری بزرگی و تلفات این جنگ کمتر از جنگ نهاوند نبود که در اوج نبرد موتا سردار ایرانی که خود شخصا در میدان نبرد شمشیر می زد کشته می شود. پس از کشته شدن موتا سردار ایرانی، سپاهیان ایرانی پراکنده می شوند و فرخان با سپاهش به سوی ری و اسفندیار نیز به سوی آذربایجان می روند.
 
== خونخواهی ==
سپاه دیلم نیز به سوی ابررود عقب نشینیعقب‌نشینی کردند و قصد داشتندتا به سوی گیلان برگردند ولی طی تصمیمی که فرماندهان سپاه گرفتند تصمیم بر این شد که دوباره به جنگ اعراب بروند و به یاد موتا و به خاطر ایران از نو لشکر آراستند و به جنگ اعراب رفتند. پس از جدا شدن فرخان و اسفندیار، اکنون تعداد نفرات سپاه ایران کاهش یافته بود و در جنگ با اعراب شکست یافتند ولی جنگ را به شیوه اشکانیان (جنگ و گریز) ادامه دادند. اگر چه موتا در این رشته جنگ هاجنگ‌ها کشته شد ولی رشادت هایرشادت‌های دیلمیان را برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار ساخت.
 
== یزدگردسوم دراین زمان ==
بعضی از مورخان نام موتا را به صورت مهتا آورده اندآورده‌اند. در این زمان [[یزدگرد سوم]] در مرو به سر می بردمی‌برد. دیلمیان بیش از 100۱۰۰ سال در برابر اعراب پایداری کردند و اعراب نتوانستند قدم در طبرستان و آن سوی کوه هایکوه‌های دماوند بگذارند. اگر یزدگرد سوم  (یزدگرد سوم دعوت دیلمیان را نپذیرفت) به جای مرو به سوی شمال ایران میرفتمی‌رفت شاید سرانجام ساسانیان و ایرانیان به گونه ای دیگر رقم میخوردمی‌خورد.
 
'''موتا''' یا مهتا دیلمی یکی از سرداران ایرانی در زمان حمله اعراب به ایران بود. موتا اصالتااصالتاً اهل [[استان گیلان|گیلان]] بود و همان طورهمان‌طور که می دانیممی‌دانیم طبرستان و [[دیلمیان]] چند ده سال پس از سقوط ساسانیان و ایران در شمال ایران با اعراب جنگیدند و استقلال خویش را حفظ کردند.
 
موتا دیلمی در سال 636۶۳۶ میلادی در سپاه رستم فرخزاد در [[نبرد قادسیه|جنگ قادسیه]] حضور داشت و پس از شکست ایرانیان و کشته شدن رستم، همراه سپاه ایران بازگشت. پس از جنگ نهاوند که طی آن ارتش ساسانیان از هم فرو پاشید، خبر شکست بزرگ ایرانیان در تمام ایران پیچید. موتا پس از شنیدن این خبر سخت متاثرمتأثر شد و تصمیم گرفت خود با سپاه گیلان با تازیان بجنگد و آنان را از ایران بیرون راند.
 
او پس از این تصمیم نامه ای به ری نزد فرخان (فرماندار ری) و اسفندیار (برادر زاده رستم فرخزاد و فرماندار آذربایجان) فرستاد و از آنان دعوت کرد که در جنگ با اعراب او را از لحاظ نیرو و نفر یاری کنند. اسفندیار که کینه قاتلان رستم را در دل خویش حس می کردمی‌کرد بی درنگ این درخواست را قبول کرد. این نیروها در حوالی دشتبی جمع شده و به تقسیم وظایف پرداختند. اسفندیار و فرخان قبول کردند که فرماندهی کل سپاه بر عهده موتا باشد و سپس آماده جنگ با تازیان شدند.
 
در ايناین زمان یزدگرد سوم در حال حرکت به سوی مرو بود و پس از شکست نهاوند کل غرب ایران به دست اعراب افتاده بود. حکمران همدان در آن زمان بر عهده نعيمنعیم بن مقرن بود و اعراب تصمیم داشتند تا از همدان به ری حمله کنند و به همین خاطر نیرویی در همدان گرد آورده بودند. نعیم بن مقرن پس از آگاهی از نزدیک شدن سپاه ایران به شدت هراسناک شد و طی نامه ای به عمر تقاضای نیروی کمکی کرد و خود با سپاهش از همدان گریخت.
 
نخستین جنگ موتا با تازیان در واجرود بین همدان و قزوین درگرفت. به گفته طبری بزرگی و تلفات این جنگ کمتر از جنگ نهاوند نبود که در اوج نبرد موتا سردار ایرانی که خود شخصاشخصاً در میدان نبرد شمشیر می زدمی‌زد کشته می شودمی‌شود. پس از کشته شدن موتا سردار ایرانی، سپاهیان ایرانی پراکنده می شوندمی‌شوند و فرخان با سپاهش به سوی ری و اسفندیار نیز به سوی آذربایجان می روندمی‌روند.
 
سپاه دیلم نیز به سوی ابررود عقب نشینیعقب‌نشینی کردند و قصد داشتندتا به سوی گیلان برگردند ولی طی تصمیمی که فرماندهان سپاه گرفتند تصمیم بر این شد که دوباره به جنگ اعراب بروند و به یاد موتا و به خاطر ایران از نو لشکر آراستند و به جنگ اعراب رفتند. پس از جدا شدن فرخان و اسفندیار، اکنون تعداد نفرات سپاه ایران کاهش یافته بود و در جنگ با اعراب شکست یافتند ولی جنگ را به شیوه اشکانیان (جنگ و گریز) ادامه دادند. اگر چه موتا در این رشته جنگ هاجنگ‌ها کشته شد ولی رشادت هایرشادت‌های دیلمیان را برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار ساخت.
 
بعضی از مورخان نام موتا را به صورت مهتا آورده اندآورده‌اند. در این زمان [[یزدگرد سوم]] در مرو به سر می بردمی‌برد. دیلمیان بیش از 100۱۰۰ سال در برابر اعراب پایداری کردند و اعراب نتوانستند قدم در طبرستان و آن سوی کوه هایکوه‌های دماوند بگذارند. اگر یزدگرد سوم  (یزدگرد سوم دعوت دیلمیان را نپذیرفت) به جای مرو به سوی شمال ایران میرفتمی‌رفت شاید سرانجام ساسانیان و ایرانیان به گونه ای دیگر رقم میخوردمی‌خورد.
 
== منابع ==
{{پانویس}}تاریخ ایران دوره یدورهٔ یزگرد سوم
 
* تاریخ پارسی
* تاریخ ایران از حسن پیرنیا
 
* تاریخ ایران دوره ساسانیان
 
 
 
[[رده:اهالی ایران در سده ۷ (میلادی)]]