جنگ‌های امپراتوری عثمانی و مجارستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: سطلنت⟸سلطنت، سوارن⟸سواران، لایویش⟸یانوش، یانیچری⟸ینیچری
خط ۳۱:
در سال ۱۳۴۴ میلادی [[لایوش یکم]]، پادشاه مجارستان به والاچیا و مولداوی حمله برد و آن‌ها را به عنوان خراج‌گذار به انقیاد خود درآورد.
 
لایوش به همراه سپاه ۸۰ هزار نفری خود در سال ۱۳۴۹ نیروهای استفان دوشان، پادشاه [[صربستان]] را در دوک‌نشین ماچوا و شاهزاده‌نشین تراوونیا شکست داد. وقتی دوشان قصد داشت به اراضی [[بوسنی]] رخنه کند، توسط استفن دوم، حاکم بوسنی که از همراهی نیروهای لایوش بهره می‌برد، مغلوب گردید و هنگامی که این عمل بار دیگر در سال ۱۳۵۴ تکرار شد این بار مستقیماً توسط لایویشیانوش شدیداً در هم کوبیده شد. این دو پادشاه نهایتاً یک سال بعد یعنی سال ۱۳۵۵ میلادی یک پیمان صلح با یکدیگر امضا کردند.
 
لشکرکشی‌های بعدی لایوش در بالکان دیگر برای به سلطه و انقیاد درآوردن اراضی و حاکمان محلی نبود بلکه او قصد داشت صرب‌ها، بوسنیایی‌ها، والاچیایی‌ها و [[بلغارها]] را گرد محور مذهب [[کاتولیک رومی]] جمع کند تا جبهه مشترکی علیه امپراتوری عثمانی ایجاد گردد. مطیع کردن اجباری دولت‌های [[ارتودوکس]] بالکان کار نسبتاً سهلی بود اما تغییر مذهب آن‌ها دشوار می‌نمود. با وجود تلاش‌های لایوش مردم بالکان نسبت به [[کلیسای ارتودوکس شرقی]] معتقد باقی ماندند و دیدگاهشان همچنان نسبت به مجارستان مبهم بود. لایوش پیش از تصرف شهر [[ویدین]] در سال ۱۳۶۵، مولداوی را در سال ۱۳۵۲ زیر سلطه خود کشید و یک شاهزاده‌نشین تابع در آن برقرار کرد. بدین شکل حاکمان صربستان، والاچیا، مولداوی و [[بلغارستان]] تابع و خراج‌گزار او شده بودند. با این حال آن‌ها به مجارستان قدرتمند به عنوان یک تهدید برای هویت ملی خود می‌نگریستند. به همین جهت مجارها نیز هیچگاه نتوانستند به صرب‌ها و والاچیایی‌ها به عنوان متحدان قابل اتکا در مقابله با ترک‌ها بنگرند.
خط ۹۶:
{{اصلی|نبرد موهاچ}}
 
سلیمان در سال ۱۵۲۶ با قصد سلطه بر مناطق بیشتر، عزم نبرد با مجارها کرد. به همت وزیر اعظم جهت گذر لشکریان سلطان، پلی بزرگ بر دانوب احداث گردید. با وجود طول پنج روزه گذشت این نیروها از [[دانوب]]، قوای عثمانی با هیچ مزاحمتی از جانب مجارها مواجه نشد. [[لایوش دوم]]، شاه مجار در بدایت قصد داشت طلایه داران سپاه را به جانب دانوب گسیل کند تا از گذر قوای سلطان جلوگیری نمایند اما سرپیچی اشراف از اوامر فرمانده ارتش مجار به بهانه وفاداری به خود شاه، حرکت مقابله گرانه مجارها را به تأخیر انداخت. هنگامی که لایوش سرداری سپاه ۳۶ هزار نفره مجار را شخصاً به دست گرفت از پیش در مقابل لشکر ۸۰ هزار نفری سلطان محکوم به شکست بود. دشت‌های مسطح اطراف موهاچ راه را برای سواره نظام سنگین زره شوالیه‌های صلیبی برای یورشی تأثیر گذار هموار ساخت. پس از تحمل ضربه اولیه، سوارنسواران ترک صفوف خود را بازیافته، دشمن پیش تاخته را به محاصره انداختنه و بدان تلفات وارد آورد. به حکم سلطان توپخانه و قوای یانیچریینیچری در موضعی مناسب به خط شد. بسیاری از سوارکاران نگون‌بخت مجار زیر آتش توپ‌های دشمن به خاک افتادند. با محو سواره نظام مجار از صحنه نبرد، برتری عددی و کارکشتگی نیروهای سلطان این بار گریبان پیاده‌نظام طرف مقابل را گرفت و بسیاری از آن‌ها را از پای درآورد. با اتمام کارزار، سلطان سلیمان فاتحانه پای در میانه میدان نهاد. حکایت شده‌است هنگامی که سلطان جسد شاه مقتول مجار را مشاهده نمود، اندوهگین گشت.
 
=== پیامد موهاچ ===
بخشی از سربازان شاه مجار به سرکردگی [[یانوش یکم|یانوش ساپویایی]] که به خیال حمله به خطوط تدارکات دشمن، به فرمان شاه از سپاه اصلی جدا شده بودند، بسیار دیر هنگام به مقصد رسیدند و با مشاهده هزیمت یاران، خود نیز پا به فرار گذاشتند. سلطان عثمانی میلی برای انضمام تمامی سرزمین‌های مجار به قلمرو خود نداشتند، از همین رو اشراف مجار جهت پر کردن خلع قدرت یانوش ساپویایی (یانوش یکم) را به حکومت گماشتند. همزمان فردیناند، دوک بزرگ اتریش مدعی سطلنتسلطنت مجارستان گشته خود را شاه آن سامان نامید. در این شرایط اشراف باقیمانده در دو راهی پذیرش حاکمیت خراج گذار بومی سلیمان یا گردن نهادن به یک مدعی بیگانه قرار داشتند.
 
== جستارهای وابسته ==