اتحاد جماهیر شوروی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
خنثیسازی به نسخهٔ 28834356 Agriculturalengineer96 (بحث): تغییرات بدون منبع. (T) برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۵:
|continent = اوراسیا
|status = Federation
|government_type = [[دولت سوسیالیست]] [[
|year_start = ۱۹۲۲
|year_end = ۱۹۹۱
خط ۴۸:
|s15 = لیتوانی{{!}}لیتوانی<sup>۳</sup>
|flag_s15 = Flag of Lithuania 1989-2004.svg
|
| |image_flag = Flag of the Soviet Union.svg
|flag = پرچم اتحاد شوروی
سطر ۷۵ ⟵ ۷۶:
|leader1 = ولادیمیر لنین
|leader2 = میخائیل گورباچف
|year_leader1 =
|year_leader2 =
|title_leader = [[فهرست رهبران اتحاد شوروی|رهبر]]
|legislature = <small>[[کنگره شوراهای اتحاد شوروی|کنگره شوراها]] و [[کمیته اجرایی مرکزی اتحاد شوروی|کمیته اجرایی مرکزی]] (۱۹۲۲–۱۹۳۷) [[شورای عالی اتحاد شوروی|شورای عالی]] (۱۹۳۷–۱۹۸۹; ۱۹۹۱){{سخ}}[[کنگره نمایندگان مردم اتحاد شوروی|کنگره نمایندگان مردم]] و [[شورای عالی اتحاد شوروی|شورای عالی]] (۱۹۸۹–۱۹۹۱)</small>
سطر ۸۹ ⟵ ۹۰:
|cctld = [[.su]]<sup>2</sup>
|calling_code = ۷
}}
{{مفاهیم مارکسیسم-لنینیسم}}
'''اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی''' {{به روسی|Союз Советских Социалистических Республик}} یا بهطور خلاصه '''شوروی''' {{به روسی|Совет}}، اتحادیهای [[سوسیالیسم|سوسیالیستی]] در [[اوراسیا]] بود که از [[جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی|روسیه]] و چندین [[جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی|جمهوری متحد]] تشکیل گردید که از زمان تأسیس در سال ۱۹۲۲ تا زمان انحلال در سال ۱۹۹۱ بخش بزرگی از [[اروپا|شرق اروپا]] و [[آسیا|شمال آسیا]] را دربرمیگرفت و پهناورترین کشور جهان شناخته میشد. برخی به این کشور نام [[روسیه]] را نسبت میدهند که اشتباه است؛ [[جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی|روسیه]] تنها بزرگترین جمهوری اتحاد شوروی بود. این اتحادیه اقتصاد و [[حکومت متمرکز|دولت متمرکزی]] داشت و دارای [[نظام تکحزبی]] بود که توسط [[حزب کمونیست شوروی|حزب کمونیست اتحاد شوروی]] در مقر اصلی خود در [[مسکو]] اداره میشد. اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی حاصل [[انقلاب ۱۹۱۷ روسیه]] بود و [[جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی|روسیه]] بخش بزرگتر آن را تشکیل میداد. پس از پایان [[جنگ جهانی دوم]] در سال ۱۹۴۵ و در طی دورهای که به [[جنگ سرد]] موسوم است، اتحاد شوروی و [[ایالات متحده آمریکا]] ابرقدرتهای جهانی بهشمار میرفتند و بر همه مسائل جهانی مانند سیاستهای اقتصادی، روابط بینالمللی، تحرکات نظامی، روابط فرهنگی و پیشرفت دانش بهویژه در [[فناوری فضایی]] تأثیر داشتند. در اتحاد شوروی تمام قدرت سیاسی و اداری در دست تنها حزب مجاز یعنی [[حزب کمونیست اتحاد شوروی]] بود.
سطر ۹۹ ⟵ ۱۰۰:
{{اصلی|تاریخ شوروی}}
=== از ورود [[امپراتوری روسیه]] به [[جنگ جهانی اول]] تا فروپاشی آن و [[انقلاب اکتبر]] «۱۹۱۷-۱۹۱۴» ===
در اوت ۱۹۱۴ [[روسیه]] وارد [[جنگ جهانی اول]] شد. ابتدا فقط [[بلشویک|بلشویک]]ها و انقلابیون سوسیالیست، مخالف جنگ بودند اما شکستهای روسیه حامیان امپراتوری را به حداقل رساند. انقلاب اولین بار توسط خود دهقانان و کارگران و سربازان ناراضی از جنگ و سلطنت در فوریه ۱۹۱۵(که به انقلاب فوریه معروف است) صورت گرفت. در واقع [[بلشویک]]ها در انقلاب فوریه هیچ نقش خاصی نداشتند. در کشاکش انقلاب فوریه، گروههای مختلف کارگری و دهقانی شکل گرفت که مهمترین آنها [[سویت پترگراد|سُویِت پتروگراد]] {{به روسی|Совет Петроград}} بود و [[لئون تروتسکی]] یکی از سران این گروه بود که سپس با نفوذ در دولت موقت
=== از [[جمهوری روسیه]] تا تأسیس [[اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی]] «۱۹۲۲-۱۹۱۷» ===
پس از به قدرت رسیدن [[حزب بلشویک]]، [[دولت موقت]]ی به نام [[جمهوری روسیه]] «روسیه بلشویک» تشکیل شد. اما این کشور، مدت کوتاهی پس از تشکیل با حمله طرفداران نظام گذشته و نیروهای خارجی بهویژه [[بریتانیا]] روبرو شد. این دوره به دوران [[جنگ داخلی روسیه]] معروف است و طی آن [[ارتش نوین شوروی]] با نام [[ارتش سرخ]] به کوشش [[لئون تروتسکی]] و تحت رهبری او شکل گرفت تا با ارتش جبهه سفید که متشکل از افسران و ژنرالهای دوران تزاری بودند به جنگ بپردازد. در جریان [[جنگ داخلی]] و بعد از آن حزب بلشویک ([[حزب کمونیست اتحاد شوروی]]) که تنها حزب مجاز در کشور بود، سیاست اقتصادی سخت گیرانهای را تعقیب میکرد که به [[کمونیسم جنگی]] معروف شد. ۵ سال بعد، در ۳۰ دسامبر ۱۹۲۲ و پس از سرکوب مخالفان و دشمنان، [[حزب بلشویک]] که نام خود را به [[حزب کمونیست اتحاد شوروی]] تغییر داده بود تأسیس کشور «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» را اعلام کرد. این کشور از اتحاد [[روسیه]] و مناطق متعلق به [[روسیه تزاری]] تشکیل شده بود.
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[ولادیمیر لنین]] «۱۹۲۴-۱۹۲۲» ===
پس از تأسیس اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۲، ولادیمیر لنین به رهبری اتحاد شوروی و دبیرکل حزب کمونیست این کشور برگزیده شد. ولادیمیر لنین که در آن زمان ۵۲ سال داشت، پایتخت کشور را از [[سن پترزبورگ]] به [[مسکو]] منتقل کرد و [[کاخ بزرگ کرملین]] را پایگاه حکومتی خویش و رئیسجمهور [[جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی]] قرار داد. با پایان گرفتن جنگ داخلی و استقرار حاکمیت حزب بر سراسر کشور، سیاست اقتصادی جدیدی به نام [[برنامه نوین اقتصادی]] معروف به «[[نپ|نِپ]]» در پیش گرفته شد. دورهٔ انسجام انقلاب [[بلشویک|بلشویکها]] میان سالهای [[۱۹۱۷ (میلادی)|۱۹۱۷]] تا [[۱۹۲۱ (میلادی)|۱۹۲۱]] بهعنوان دورهٔ کمونیسم جنگی معروف است. [[بانک|بانکها]]، خطوط [[راهآهن]] و کشتیرانی ملی شد و اقتصاد پولی نیز محدود گردید. به زودی مخالفت جدی گسترش یافت. روستائیان میخواستند درآمد حاصل از فروش محصولات خود را بهصورت نقدی دریافت کنند، و از اینکه مازاد درآمد آنها برای تأمین هزینههای جنگ داخلی در روسیه توسط دولت ضبط میشد، احساس ناخشنودی مینمودند. در مواجهه با مخالفت روستاییان، [[ولادیمیر لنین|لنین]] به یک عقبنشینی راهبردی در [[کمونیسم]] جنگی تحت عنوان سیاست جدید اقتصادی (NEP) پرداخت. روستاییان از پرداخت عوارض [[عمدهفروشی]] محصولات خود رها شدند و اجازه یافتند تا مازاد تولید خود را در بازار آزاد بفروشند. بازرگانی در اثر مجازشدن تجارت خردهپای خصوصی رونق یافت. حکومت نیز مسئول بانکداری، ترابری، صنعت سنگین، و امکانات عمومی شد.
در ۱۹۳۹ و در آستانه شروع [[جنگ جهانی دوم]]، اتحاد شوروی [[معاهده عدم تعرض|پیمان عدم تجاوز]] با [[آلمان نازی]] منعقد کرد و به [[لهستان]]، همزمان با آلمان حمله برد و با آلمان، لهستان را تقسیم کرد؛ ولی در سال ۱۹۴۱ با حمله گسترده [[آلمان]] به اتحاد شوروی، این کشور نیز به جنگ با آلمان وارد شد. در این جنگ که بهطور رسمی [[جنگ کبیر میهنی]] {{به روسی|великая отечественная война}} نامیده میشد، دولت و حزب و مردم اتحاد شوروی با مقاومت در برابر [[بوندسوهر|ارتش آلمان]] و فداکاریها و قربانیدادنهای بسیار توانستند جریان جنگ را برگردانده و بهویژه پس از [[نبرد استالینگراد]] نیروهای اتحاد شوروی در موضع حمله قرار گرفتند. شکست آلمان در ۱۹۴۵ که بار اصلی آن بر دوش اتحاد شوروی بود، این کشور را به یکی از [[ابرقدرت|ابرقدرت]]های جهان تبدیل کرد. پس از پایان [[جنگ جهانی دوم]]، ۳ کشور حوزه دریای بالتیک یعنی [[جمهوری شوروی سوسیالیستی استونی|استونی]]، [[جمهوری شوروی سوسیالیستی لیتوانی|لیتوانی]] و [[جمهوری شوروی سوسیالیستی لتونی|لتونی]] به علاوه بخش شمال شرقی [[رومانی]] «[[جمهوری شوروی سوسیالیستی مولداوی|مولداوی]]» ضمیمه خاک اتحاد شوروی شدند. سرانجام با تأسیس [[سازمان ملل متحد]]، اتحاد شوروی توسط این سازمان در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ به عنوان یک کشور به رسمیت شناخته شد. ▼
اگرچه مخالفت برجای مانده در میان کمونیستها موجب انتقاد از روستاییان ثروتمند یا [[کولاک (روسیه)|کولاکها]] شد که از سیاست اقتصادی جدید سود میبردند، اما این برنامه بهخوبی مفیدبودن خود را ثابت کرد و اقتصاد روسیه را دوباره احیا نمود. پس از مرگ لنین در اوایل سال [[۱۹۲۴ (میلادی)|۱۹۲۴]]، سیاست اقتصادی جدید در میان اعضای داخل [[حزب کمونیست اتحاد شوروی]] با مخالفت فزایندهای روبرو شد، دیری نپایید که اختلاف رهبران شوروی در نحوه پیشبرد سیاستهای اقتصادی بالا گرفت. سرانجام در سال ۱۹۲۴، ولادیمیر لنین پس از ۲ سال رهبری اتحاد شوروی و در سن ۵۴ سالگی درگذشت و پیکرش مومیایی شد و در [[آرامگاه لنین]] قرار داده شد.[[پرونده:StalinEnLaConferenciaDeYalta--TR 002828 A.jpg|بندانگشتی|ژوزف استالین]]
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[ژوزف استالین]] «۱۹۵۳-۱۹۲۴» ===
▲پس از مرگ [[لنین|ولادیمیر لنین]] کشمکش بر سر جانشینی او شدیدتر شد و بالاخره [[ژوزف استالین]]، توانست مخالفان خود به ویژه [[لئون تروتسکی]] را سرکوب کند و خود قدرت را به دست گیرد؛ درحالی که ۴۶ سال بیشتر نداشت. او در
[[پرونده:Nikita Khruchchev Colour.jpg|بندانگشتی|نیکیتا خروشچف]]
▲[[پرونده:Brezhnev-color.jpg|بندانگشتی|لئونید برژنف،1967]]
[[پرونده:Იური ანდროპოვი.jpg|بندانگشتی|یوری آندروپوف،1982]]▼
آغاز دوران [[جنگ سرد]] «کشمکش و تقابل دو ابرقدرت یعنی [[اتّحاد جماهیر شوروی|اتحاد شوروی]] و [[آمریکا|ایالات متحده آمریکا]]» سیاست تمام جهان را طی ۴ دهه تحت تأثیر خود داد. همچنین این تقابل را، تقابل میان [[سوسیالیسم]] و [[سرمایهداری]] نیز نامیدهاند. اتحاد شوروی در ۱۹۴۹ توانست دارای [[جنگافزار هستهای|قدرت هستهای]] شود و به انحصار آمریکا در این زمینه پایان داد. تنش بین اتحاد شوروی و [[جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی]] در زمان استالین رخ داد و این در حالی بود که [[یوسیپ بروز تیتو|یوسیپ «ژوزف» تیتو]] بر یوگسلاوی حکومت می کرد. این تنشها تا حدی بالا گرفت که ارتش سرخ [[بلگراد]] را اشغال کرد اما جنگی درنگرفت. سرانجام ژوزف استالین در سال ۱۹۵۳، پس از ۱۹ سال رهبری اتحاد شوروی و در سن ۶۵ سالگی درگذشت. در سال ۱۹۵۳ بعد از مرگ ژوزف استالین، جانشینان او به رهبری دستهجمعی پرداختند ولی در پایان [[نیکیتا خروشچف]]، در حالی که ۵۹ سال داشت، توانست قدرت را به دست آورد. یکی از اقدامات مهم خروشچف، بستن [[پیمان ورشو|پیمان نظامی ورشو]] با کشورهای [[شرق اروپا|اروپای شرقی]] «به جز [[یونان]] و [[یوگسلاوی]]» به عنوان اقدامی متقابل در برابر پیمانهای [[ناتو]] و [[سازمان پیمان مرکزی|سنتو]] در سال ۱۹۵۵ بود. خروشچف سازمان اطلاعات و امنیت اتحاد شوروی «[[کاگب]]» را تأسیس کرد. در سال ۱۹۵۶ خروشچف در [[کنگره بیستم حزب کمونیست اتّحاد شوروی|کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی]] کشتارهای استالین را مورد شماتت قرار داد و در جهت تخریب چهرهٔ استالین برآمد. در دوران نیکیتا خروشچف بسیاری از سختگیریهای دوره [[استالین]] تعدیل شد. بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی آزاد شدند و به بسیاری که در دوره استالین به عنوان جاسوس و مخالف اعدام شده بودند، اعاده حیثیت شد. همچنین در این دوران قانون تجارت آزاد تا حدی پذیرفته شد که آثار جبران ناپذیری را بر بدنهٔ [[نظام سوسیالیستی]] که پشتیبان [[اقتصاد هدایت شده]] بود، وارد آورد؛ که بعدها به سلسله حوادث و رخدادهایی انجامید تا [[فروپاشی شوروی|فروپاشی اتحاد شوروی]]. حتی سیاست زمینهای بکر در عرصه کشاورزی انجام شد که ترکیب جمعیتی [[جمهوری شوروی سوسیالیستی قزاقستان|قزاقستان]] را به هم زد و تعداد خارجیها از [[مردم قزاق|قزاقها]] بیشتر شد. البته سپس این سیاست شکست خورد. در دورهٔ خروشچف بیشتر به [[صنایع سنگین]] توجه میشد تا تولید کالاهای مصرفی. این اقدامات وی با مخالفت شدید [[محافظهکاری|محافظهکاران]] حزب کمونیست رو به رو شد. بدین ترتیب، تلاشهای تخریب شخصیت خروشچف از جناحهای مختلف آغاز شد. این درگیریهای سیاسی نه تنها شامل تخریب وجههٔ خود شخص خروشچف بود، بلکه پسر او یعنی «[[لئونید خروشچف]]» که در جنگ مفقودالاثر شده بود را نیز دربرگرفت. در سال ۱۹۵۷، اتحاد شوروی با فرستادن ماهواره [[اسپوتنیک۱]] به مدار زمین، عصر فضا را آغاز کرد. اتحاد شوروی برای اولین بار [[یوری گاگارین]]، که خلبانی در [[نیروی هوایی شوروی|نیروی هوایی اتحاد شوروی]] بود را به فضا فرستاد و پس از چندی با سفینهٔ بیسرنشین خاک کرهٔ ماه را به زمین آورد. در سال 1960، [[جمهوری سوسیالیستی خلق آلبانی]] از پیمان ورشو خارج شد، در حالی که یکی از امضا کنندگان این پیمان، رهبر این کشور، [[انور خوجه]] بود. در اوایل دهه ۱۹۶۰، رهبران حزب کمونیست، نیکیتا خروشچف را با توطئه [[لئونید برژنف]] مجبور به استعفاء کردند؛ بهویژه که در آن زمان خروشچف پیرتر شده بود و توانایی کارش افت کرده بود. بالاخره درسال ۱۹۶۴، نیکیتا خروشچف پس از ۱۱ سال رهبری اتحاد شوروی، برکنار شد. پس از دورهای رهبری دستهجمعی، [[لئونید برژنف]] در سال ۱۹۶۴ قدرت را به دست گرفت. اما این بار بر خلاف دوره خروشچف که دبیرکل حزب کمونیست علاوه بر مقام خود مقام نخستوزیری اتحاد شوروی را هم از سال ۱۹۵۸ داشت، این بار اعضای حزب تصمیم گرفتند که نوعی تقسیم قدرت در حزب به وجود بیاید. در نتیجه [[لئونید برژنف]] دبیرکل حزب کمونیست ماند و نخستوزیری اتحاد شوروی به «[[آلکسی کاسیگین]]» رسید. در دوره او اصلاحات سیاسی و اجتماعی که در دوره خروشچف آغاز شده بود به کندی گرایید و تسلط حزب و دولت بر تمام عرصههای سیاسی و اجتماعی تقویت شد. در دورهٔ برژنف فسادهای زیادی صورت گرفت بهطوریکه فرزندان و داماد وی نیز در آن دست داشتند. در دورهٔ رهبری برژنف بر اتحاد شوروی آزادیهای محدودی که در دورهٔ [[خروشچف]] به مردم [[اتحاد شوروی]] داده شده بود از میان رفت و پروژهٔ استالین زدایی خروشچف کنار گذاشته شد. البته هیچگاه سطح دیکتاتوری به زمان حکومت [[ژوزف استالین]] بر [[اتحاد شوروی]] نرسید. وی از سال ۱۹۶۴ تا سال ۱۹۸۲ ریاست شورای عالی اتحاد شوروی را به عهده داشت. او راه و روش خودش در حکومت یا همان [[دکترین برژنف]] را به کار بست و این راهی برای تبدیل اتحاد شوروی و کشورهای بلوک شرق به نظام [[سرمایهداری دولتی|سرمایهدار دولتی]] بود. در ۹ اکتبر ۱۹۷۷، قانون اساسی اتحاد شوروی بازنگری و مجددًا نوشته شد. [[شکاف چینی-شوروی]] درزمان برژنف و بر سر رهبری بلوک شرق رخ داد. سالهای پایانی رهبری برژنف در رسانههای جمعی «رکود» نامیده شد. بحران همگانی در دولت اتحاد شوروی، گرایشهای منفی در اقتصاد، توسعه بیش از حد دستگاه [[دیوانسالاری|دیوانسالاری]] از ویژگیهای این دورهاست. در دوره زمامداری برژنف بنابر خواست حکومت [[افغانستان]] نیروهای اتحاد شوروی به این کشور اعزام گردیدند که پیامدهای دشواری را با خود داشت. برژنف با کشور [[آمریکا]] در دوره ریاست جمهوری [[نیکسون|ریچارد نیکسون]] همکاری فضایی برقرار ساخت که نتیجه آن پروژه آزمایشی [[آپولو-سایوز]] بود. در سال ۱۹۸۱ [[لهستان]] تا حدودی خود را از اتحاد شوروی جدا کرد ولی همچنان به همکاری نظامی با این کشور ادامه داد. سرانجام، لئونید برژنف در سال ۱۹۸۲، پس از ۱۸ سال رهبری اتحاد شوروی و پس از چند ماه بیماری، در حالی که تقریباً ۷۶ سال داشت، درگذشت. ▼
===
▲
[[پرونده:
یوری آندروپوف پس از مرگ لئونید برژنف در سال ۱۹۸۲ به قدرت رسید در حالی که ۶۸ سال داشت. آندروپوف از افرادی بود که بسیار مورد اطمینان برژنف بود، برای همین اول او به سمت ریاست [[کاگب|کاگ ب]] و سپس معاونت دبیرکل در حزب کمونیست برگزیده شد. آندروپوف خواهان اصلاحات اساسی در زمان برژنف بود اما هر بار که طرح مسئله میکرد برژنف مانع میشد تا اینکه به رهبری اتحاد شوروی رسید اما با خیل کثیر رهبران مفسد روبه رو بود که نمیتوانست کاری را انجام دهد. آندروپوف در طول حکومت خود یک بار شدیدترین اخطار را در مورد مداخله در اوضاع [[افغانستان]] به آمریکا داد که در پی آن احتمال میرفت به [[پاکستان]] که مرکز آموزش نظامی مخالفان [[جمهوری دموکراتیک افغانستان|حکومت کمونیستی افغانستان]] شده بود حمله موشکی شود. آندروبوف در طول زمامداری خود چند مقام جوانتر حزبی از جمله [[گورباچف|میخائیل گورباچف]] را ارتقاء مقام داد و وارد کارهای مهم ساخت که همینها سپس باعث فروپاشی اتحاد شوروی شدند. سرانجام یوری آندروپوف پس از ۱۶ ماه رهبری اتحاد شوروی و در سال ۱۹۸۴ و در سن ۶۹ سالگی، درگذشت. [[کنستانتین چرنینکو]] در سال ۱۹۸۴، پس از مرگ [[یوری آندروپوف]] به قدرت رسید. او رکورد کوتاهترین مدت رهبری [[اتحاد شوروی]] را دارد. وی اقدام خاصی در دوره حکومتش انجام نداد. سرانجام، کنستانتین چرنینکو در سال ۱۹۸۵، پس از ۱۳ ماه رهبری اتحاد شوروی درگذشت. پس از مرگ [[کنستانتین چرنینکو]]، میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۵ و در حالی که ۵۴ سال داشت، به عنوان رهبر اتحاد شوروی برگزیده شد. او آخرین رهبر اتحاد شوروی بود که به عنوان رهبر بلامنازع اتحاد شوروی شروع به اصلاحاتی در حزب کمونیست و اقتصاد دولتی نمود و در کنگرهٔ بیست و هفتم حزب کمونیست اتحاد شوروی در فوریه ۱۹۸۶ این اصلاحات را در عناوین [[گلاسنوست]]، [[پرسترویکا]] و اسکورین (به [[زبان فارسی|فارسی]]:گشایش، دوبارهسازی، و (شتاب[توسعهٔ اقتصادی]) عرضه کرد. ▼
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[لئونید برژنف]] «۱۹۸۲-۱۹۶۴» ===
پس از دورهای رهبری دستهجمعی، [[لئونید برژنف]] در سال ۱۹۶۴ قدرت را به دست گرفت. اما این بار بر خلاف دوره خروشچف که علاوه بر مقام دبیر اولی حزب کمونیست مقام نخستوزیری اتحاد شوروی را هم از سال ۱۹۵۸ داشت، این بار اعضای حزب تصمیم گرفتند که نوعی تقسیم قدرت در حزب به وجود بیاید. در نتیجه دبیر اولی حزب کمونیست به «[[لئونید برژنف]]» و نخستوزیری اتحاد شوروی به «[[آلکسی کاسیگین]]» رسید. در دوره او اصلاحات سیاسی و اجتماعی که در دوره خروشچف آغاز شده بود به کندی گرایید و تسلط حزب و دولت بر تمام عرصههای سیاسی و اجتماعی تقویت شد. در دورهٔ برژنف فسادهای زیادی صورت گرفت بهطوریکه فرزندان و داماد وی نیز در آن دست داشتند. در دورهٔ رهبری برژنف بر اتحاد شوروی آزادیهای محدودی که در دورهٔ [[خروشچف]] به مردم [[اتحاد شوروی]] داده شده بود از میان رفت و پروژهٔ استالین زدایی خروشچف کنار گذاشته شد. البته هیچگاه سطح دیکتاتوری به زمان حکومت [[ژوزف استالین]] بر [[اتحاد شوروی]] نرسید. وی از سال ۱۹۶۴ تا سال ۱۹۸۲ ریاست شورای عالی اتحاد شوروی را به عهده داشت. در ۹ اکتبر ۱۹۷۷، قانون اساسی اتحاد شوروی بازنگری و مجددًا نوشته شد. سالهای پایانی رهبری برژنف در رسانههای جمعی «رکود» نامیده شد. بحران همگانی در دولت اتحاد شوروی، گرایشهای منفی در اقتصاد، توسعه بیش از حد دستگاه [[دیوانسالاری|دیوانسالاری]] از ویژگیهای این دورهاست. در دوره زمامداری برژنف بنابر خواست حکومت [[افغانستان]] نیروهای اتحاد شوروی به این کشور اعزام گردیدند که پیامدهای دشواری را با خود داشت. برژنف با کشور [[آمریکا]] در دوره ریاست جمهوری [[نیکسون|ریچارد نیکسون]] همکاری فضایی برقرار ساخت که نتیجه آن پروژه آزمایشی [[آپولو-سایوز]] بود. در سال ۱۹۸۱ [[لهستان]] خود را از شوروی جدا کرد ولی همچنان به همکاری نظامی با این کشور ادامه داد. سرانجام، لئونید برژنف در سال ۱۹۸۲، پس از ۱۸ سال رهبری اتحاد شوروی و پس از چند ماه بیماری، در حالی که تقریباً ۷۶ سال داشت، درگذشت.
▲[[پرونده:
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[یوری آندروپوف]] «۱۹۸۴-۱۹۸۲» ===
▲یوری آندروپوف پس از مرگ لئونید برژنف در سال ۱۹۸۲ به قدرت رسید در حالی که ۶۸ سال داشت. آندروپوف از افرادی بود که بسیار مورد اطمینان برژنف بود، برای همین اول او به سمت ریاست [[کاگب|کاگ ب]] و سپس معاونت دبیرکل در حزب کمونیست برگزیده شد. آندروپوف خواهان اصلاحات اساسی در زمان برژنف بود اما هر بار که طرح مسئله میکرد برژنف مانع میشد تا اینکه به رهبری اتحاد شوروی رسید اما با خیل کثیر رهبران مفسد روبه رو بود که نمیتوانست کاری را انجام دهد. آندروپوف در طول حکومت خود یک بار شدیدترین اخطار را در مورد مداخله در اوضاع [[افغانستان]] به آمریکا داد که در پی آن احتمال میرفت به [[پاکستان]] که مرکز آموزش نظامی مخالفان [[جمهوری دموکراتیک افغانستان|حکومت کمونیستی افغانستان]] شده بود حمله موشکی
=== اتحاد شوروی در دوران [[کنستانتین چرنینکو]] «۱۹۸۴-۱۹۸۵» ===
او رهبر اتحاد شوروی بود که در سال ۱۹۸۴، پس از مرگ [[یوری آندروپوف]] به قدرت رسید. او رکورد کوتاهترین مدت رهبری [[اتحاد شوروی]] را دارد. وی اقدام خاصی در دوره حکومتش انجام نداد. سرانجام، کنستانتین چرنینکو در سال ۱۹۸۵، پس از ۱۳ ماه رهبری اتحاد شوروی درگذشت.
[[پرونده:RIAN archive 359290 Mikhail Gorbachev.jpg|بندانگشتی|میخائیل گورباچف]]
=== [[اتحاد شوروی]] در دوران [[میخائیل گورباچف]] و فروپاشی آن «۱۹۹۱-۱۹۸۵» ===
پس از مرگ [[کنستانتین چرنینکو]]، میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۵ و در حالی که ۵۴ سال داشت، به عنوان رهبر اتحاد شوروی برگزیده شد. او آخرین رهبر اتحاد شوروی بود که به عنوان رهبر بلامنازع اتحاد شوروی شروع به اصلاحاتی در حزب کمونیست و اقتصاد دولتی نمود و در کنگرهٔ بیست و هفتم حزب کمونیست اتحاد شوروی در فوریه ۱۹۸۶ این اصلاحات را در عناوین [[گلاسنوست]]، [[پرسترویکا]] و اسکورین (به [[زبان فارسی|فارسی]]:گشایش، دوبارهسازی، و (شتاب[توسعهٔ اقتصادی]) عرضه کرد.
'''اصلاحات اجتماعی:''' دادن آزادیهای بیشتر به مردم خصوصاً [[آزادی بیان]] و [[مطبوعات]]-[[دموکراتیزیاسیون (اتحاد شوروی)|دموکراتیزیاسیون]] «مردم سالار سازی»
سطر ۱۲۶ ⟵ ۱۴۰:
'''اصلاحات اقتصادی:''' محدود کردن تولید، فروش و مصرف [[نوشیدنی الکلی|نوشیدنیهای الکلی]]، ایجاد بخشهای غیردولتی مانند خصوصی، تعاونی و… در اقتصاد شوروی
اگرچه اصلاحات اجتماعی گورباچف نقش چندانی در فروپاشی اتحاد شوروی نداشت؛ اما اصلاحات سیاسی و اقتصادی گورباچف ضربات مهلکی را بر پیکره این کشور وارد آوردند. اصلاحات سیاسی گورباچف یگانگی کشور و [[حزب کمونیست]] را پایان داد؛ هر چند که بهتر کردن روابط اتحاد شوروی با غرب باعث شد گورباچف در سال ۱۹۹۰ [[جایزه صلح نوبل]] را از آن خود کند. عدم پیروی از [[دکترین برژنف]] باعث شد طی چند انقلاب، چند دولت کمونیستی [[اروپای شرقی]] سقوط کنند و بدین ترتیب حامیان اتحاد شوروی یک به یک از میان بروند. بیرون کشیدن نیروهای شوروی از [[جمهوری دموکراتیک افغانستان|افغانستان]] باعث شد [[جنگ داخلی]] بزرگی راه بیفتد و [[جمهوری دموکراتیک افغانستان|حکومت کمونیستی افغانستان]] نیز در فوریه ۱۹۸۸ سرنگون شود و ۱۵۰۰۰ شهروند شوروی را به کام مرگ بفرستد. اصلاحات اقتصادی گورباچف نیز آخرین ضربات مهلک را بر پیکره اتحاد شوروی وارد آورد؛ زیرا محدود کردن تولید، فروش و مصرف [[نوشیدنی الکلی|نوشیدنیهای الکلی]] باعث شد هزاران واحد صنعتی، [[میکده]]، [[بار]]، [[کلوب شبانه]] و… تعطیل شوند که همین سبب شد تا خسارتی بالغ بر ۱۰۰میلیارد روبل به اقتصاد شوروی بخورد. ایجاد بخشهای غیردولتی نیز نهایتًا اقتصاد شوروی را نابود کرد. با این سیاستهای اقتصادی، کشور به مشکلات اقتصادی بیشتر دچار شد. با پایان دههٔ ۱۹۸۰ کمبود شدید منابع اولیهٔ غذایی (گوشت و شکر) باعث معرفی دوبارهٔ سیستم زمان جنگ جیرهبندی کوپنهای غذایی که طبق آن هر فرد در هر ماه تنها میتوانست مقدار معینی از هر محصول را مصرف کند شد. در قیاس با ۱۹۸۵ کسری دولت از ۰ تا ۱۰۹ میلیارد روبل افزایش یافت. مخازن طلا از ۲۰۰۰ به ۲۰۰ تن کاهش یافتند و بدهی خارجی از ۰ به ۱۲۰ میلیارد دلار رسید. این مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، خود نیز مشکل بسیار بزرگتری را به وجود آوردند؛ جنبشهای [[ملیگرایی|ملی گرایانه]]. با پایان دهه ۱۹۸۰ و آغاز دهه ۱۹۹۰، این جنبشها پررنگتر هم شدند. گرچه تلاش گورباچف به نوعی برای زنده کردن [[سوسیالیسم]] در شوروی بود، اما مردمسالار سازی اتحاد شوروی و [[شرق اروپا|اروپای شرقی]] عملاً قدرت حزب کمونیست و حتی خود گورباچف را زیر سؤال برد. عدم سانسور و تلاش گورباچف برای ایجاد فضای باز سیاسی بدون این که خود او بخواهد باعث نفوذ انواع جنبشهای ناسیونالیستی قومی و گاهی ضد روسی در جمهوریهای شوروی شد. بسیاری از این جمهوریها خواهان استقلال عمل بیشتری از مسکو شدند. بهویژه در جمهوریهای بالتیک یعنی [[جمهوری سوسیالیستی استونی شوروی|استونی]]، [[جمهوری سوسیالیستی لیتوانی شوروی|لیتوانی]] و [[جمهوری سوسیالیستی لتونی شوروی|لاتویا]] که در ۱۹۴۰ و توسط [[استالین]] به خاک شوروی پیوند زده شده بودند. همچنین جنبشهای ناسیونالیستی در جمهوریهای اتحاد شوروی از جمله [[جمهوری سوسیالیستی گرجستان شوروی|گرجستان]]، [[جمهوری سوسیالیستی اوکراین شوروی|اوکراین]]، [[جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی|ارمنستان]] و [[جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی|آذربایجان]] فعال شدند. گورباچف سهواً باعث آزاد شدن نیرویی شده بود که نهایتاً اتحاد شوروی را نابود کرد.<sup><sup>[''[[ویکیپدیا:شیوه ارجاع به منابع|نیازمند یادکرد دقیق]]'']</sup></sup> پاسخ گورباچف به رشد بیشتر جداییطلبی در جمهوریها پیشنهاد معاهدهٔ جدیدی از اتحاد بود که طبق آن یک فدراسیون داوطلبانه در یک اتحاد شوروی دموکراتیزه شده ایجاد میشد. جمهوریهای [[آسیای مرکزی|آسیای میانه]] که به قدرت اقتصادی و بازارهای اتحاد شوروی برای رشد نیاز داشتند شدیداً از معاهدهٔ جدید پشتیبانی کردند؛ اما [[اصلاحطلبی|اصلاح طلبان]] رادیکالتر باور داشتند که یک جهش ناگهانی به اقتصاد بازار نیاز است و حاضر بودند برای نیل به اهداف خود اتحاد شوروی را تجزیه کنند. نقطهٔ مقابل این اصلاحطلبان تندروهایی بودند که هنوز شدیداً در حزب کمونیست و ارتش قدرت داشتند. این تندروها با هرگونه روندی که امکان داشت به تجزیهٔ اتحاد شوروی بینجامد مخالف بودند. با نزدیک شدن امکان امضای معاهدهٔ جدید تندروها شورش کردند؛ هرچند که خود گورباچف نیز موافق با معاهده جدید اتحاد بود. در سال ۱۹۹۰، بزرگترین اشتباه گورباچف این بود که [[بوریس یلتسین]] را به ریاست [[جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی]] برگزید. بوریس یلتسین نیز جزو [[اصلاحطلبی|اصلاحطلبانی]] بود که حاضر به فروپاشیدن اتحاد شوروی بودند؛ از این رو از همان ابتدای کارش تلاش کرد تا نیتش را عملی کند. بالاخره در سال ۱۹۹۰، اولین شکاف در اتحاد شوروی ایجاد شد؛ [[لیتوانی]] اعلام استقلال کرد و [[جمهوری لیتوانی]] تأسیس شد. اوضاع به همین منوال ادامه یافت تا در اواسط سال ۱۹۹۱، [[لتونی]] و [[استونی]] نیز اعلام استقلال کردند. اوضاع به همین گونه پیش رفت تا در ۱ ژوئیه ۱۹۹۱، [[پیمان ورشو]] رسماً منحل شد و [[بلوک شرق]] فروپاشید. [[نیروهای مسلح]] در کادر رهبری اتحاد شوروی در اوت ۱۹۹۱ [[کودتای اوت|کودتایی]] را سازمان دادند و تلاش کردند گورباچف را از قدرت عزل کنند و نگذارند معاهدهٔ اتحاد جدید را امضا کند. اوضاع به شدت امنیتی شد. [[تانک]]ها به خیابانهای [[مسکو]] سرازیر شدند. کاملًا [[حکومت نظامی]] برقرار شد. این اوضاع ۳ روز ادامه داشت. سرانجام این [[کودتا]] با کمک بوریس یلتسین و عده ای از شهروندان [[مسکو]] شکست خورد. [[نیروهای مسلح]] کادر رهبری اتحاد شوروی میخواستند با این کودتا اتحاد شوروی و حزب کمونیست را حفظ کنند اما نتیجه عکس گرفتند. در همین موقع گورباچف ۳ روز را (از ۱۹ اوت تا ۲۱ اوت) در [[حبس خانگی]] در ویلایی در [[جمهوری خودمختار کریمه|کریمه]] گذراند، و پس از آن آزاد شد و به قدرت برگشت. با این حال وی به محض بازگشت به قدرت متوجه شد که نه نهادهای سیاسی اتحاد شوروی و نه [[جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی|روسیه]] به فرمانهای او عمل میکنند و در عوض یلتسین قدرت دارد. بدین ترتیب گورباچف مجبور شد که بسیاری از دولتمردان را اخراج کند و بسیاری از آنان را دستگیر کند. «گروه ۸» شامل ۸ نفر از رهبران کودتا بودند که دستگیر شدند. هدف گورباچف این بود که حزب کمونیست اتحاد شوروی را متحد نگاه دارد اما آن را بیشتر به سوی [[سوسیال دموکراسی]] سوق دهد. اما تناقضات زیادی در این برنامه وجود داشت. او در عین حال از [[لنین]] تمجید میکرد، سیستم اجتماعی [[سوئد]] را ستایش میکرد و قصد داشت به زور نیروهای نظامی دولتهای [[بالتیک]] را درون اتحاد شوروی حفظ کند؛ ولی پس از اینکه حزب کمونیست پس از کودتای اوت ممنوع اعلام شد گورباچف عملاً به جز نیروهای مسلح قدرتی نداشت که یلتسین آنها را نیز با تطمیع به دور خود جمع کرد. اوضاع به همین منوال ادامه یافت. در ۸ دسامبر ۱۹۹۱، در ویلایی لوکس در [[جنگل]]های [[جمهوری شوروی سوسیالیستی بلاروس|بلاروس]]، روسای جمهور [[جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی|روسیه شوروی]]، [[جمهوری شوروی سوسیالیستی اوکراین|اوکراین شوروی]] و [[جمهوری شوروی سوسیالیستی بلاروس|بلاروس شوروی]] ([[بوریس یلتسین]]، [[لئونید کراوچوک]] و [[استانیسلاو شوشکویچ]]) گرد هم آمدند و معاهده ای را امضا کردند که بر اساس آن، [[کشورهای مستقل همسود]] پدید آمدند و [[روسیه|فدراسیون روسیه]] خود را به عنوان جانشین و وارث
== سیاست ==
سطر ۱۳۳ ⟵ ۱۴۷:
=== [[سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی|خارجی]] ===
اتحاد جماهیر شوروی به کمک تواناییهای اقتصادی و نظامی قابل توجه خود، نقش مهمی را در سیاست جهانی ایفا میکرد. این کشور عضو ثابت شورای امنیت سازمان ملل بود. اتحاد جماهیر شوروی بدون هیچ پول و مزدی از کشورهای مخالف آمریکا محافظت می کرد. هزینه ٧٠درصد ارتش های کره شمالی، کل کشورهای قاره آفریقا، کل کشورهای قاره اروپا، یمن، چین، تایوان و هنگ کنگ را اتحاد جماهیر شوروی تامین می کرد. با این حال اتحادیه اروپا برای سودجویی از اتحاد جماهیر شوروی و
==== [[جنگ جهانی دوم]] ====
سطر ۱۳۹ ⟵ ۱۵۳:
==== [[جنگ سرد]] ====
همکاری بین متّحدین اصلی که در جنگ پیروز شده بودند، صورت گرفت و مبنایی برای بازسازی پس از جنگ و امنیت فرض شد. اما درگیری بین اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و [[ایالات متحده آمریکا]] در منافع ملّی، که بهعنوان جنگ سرد محسوب میشد، بر صحنهٔ بینالمللی در دورهٔ پس از جنگ، با فرض نمایی عمومی از برخورد بین ایدئولوژیها، غالب شد. [[جنگ سرد]] به مشاجره بین [[استالین|ژوزف استالین]] و [[هری ترومن]]، پیرامون آیندهٔ اروپای شرقی طی [[کنفرانس پوتسدام]] در تابستان ۱۹۴۵ تبدیل شد. [[روسیه]] متحمّل سه حملهٔ سنگین فاجعهبار غربی طی ۱۵۰ سال گذشته شده بود که عبارت بودند از [[جنگهای ناپلئونی]]، [[جنگ جهانی اول|جنگ جهانی اوّل]] و [[جنگ جهانی دوم]]. هدف استالین ایجاد منطقهای بیطرف در کشورهای بین آلمان و اتحاد شوروی بود. ترومن، استالین را به نقض [[کنفرانس یالتا]] متهم نمود. با وجود آنکه اروپای شرقی تحت اشغال [[ارتش سرخ]] بود، اما استالین همچنان انتظار زمانی را میکشید تا پروژه بمب اتمی خود را بیوقفه و مخفیانه پیش ببرد. [[پرونده:Sputnik asm.jpg|بندانگشتی|چپ| [[اسپوتنیک-۱]] اوّلین ماهوارهٔ ساخت انسان که توسّط شوروی در سال ۱۹۵۷، در مدار زمین قرار گرفت.]]
در آوریل ۱۹۴۹، ایالات متّحده معاهدهٔهای [[ناتو]] و [[سازمان پیمان مرکزی|سنتو]] ([[ناتو|NATO]] & == تقسیمات کشوری ==
{{اصلی|جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی}}
|