درویشخان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خنثیسازی ویرایش 29252519 از 5.211.144.115 (بحث) برچسب: خنثیسازی |
MBozorgmehr (بحث | مشارکتها) تمیزکاری |
||
خط ۵:
| اندازه_تصویر =
| دورنما =
| پسزمینه =non_vocal_instrumentalist
| نام_اصلی = '''غلامحسین درویش طالقانی'''
| نام_مستعار =درویش خان
خط ۳۲:
| تاریخ = ۳ اسفند ۱۳۸۶
| ناشر = همشهری آنلاین
}}</ref>) از هنرمندان نامی و استادان [[موسیقی سنتی ایرانی]] در اواخر دوره [[قاجاریان]] است که از افراد صاحب سبک و
از او دو صفحه با همکاری چند
▲از او دو صفحه با همکاری چند تن نوازنده و خواننده دیگر نیز به جا مانده است . وی را از ایجاد کنندگان و گسترش دهندگان [[پیشدرآمد|پیش در آمد]] در [[موسیقی سنتی ایرانی|موسیقی ایرانی]] می دانند . همچنین درویشخان به عنوان نخستین قربانی سوانح رانندگی در [[ایران]] شناخته می شود. <ref name="amordad" /><ref name="tabnak.ir">{{یادکرد وب
|تاریخ=۱۶ آبان ۱۳۸۸
|نشانی=http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=71857|زبان=فارسی
سطر ۴۴ ⟵ ۴۳:
== اوایل زندگی ==
غلامحسین درویش، در سال ۱۲۵۱ هجری خورشیدی در تهران زاده شد. پدرش ''حاجی بشیر از اهالی زیدشت طالقان و مادرش از [[ترکمان|ترکمانان]] بود.<ref name="Hamshahri"/>'' پدر او کمی با موسیقی آشنا بود و
علت شهرت وی به نام ''
▲علت شهرت وی به نام ''درویش خان''، این بود که پدرش هنگام صدا زدن وی، از لفظ «درویش» استفاده میکرد و همین نام بعدها به عنوان نام خانوادگی غلامحسین برگزیده شد و او به درویشخان یا غلامحسینخان درویش معروف شد.<ref name="Hamshahri" />
== فعالیت ==
* '''مدرسه موزیک دارالفنون'''
پدر
* '''موزیک
{{اصلی|ملیجک دوم}}
در دربار [[ناصرالدینشاه قاجار|ناصر الدین شاه]] مردی بود به نام میرزا
به دستور
▲به دستور شاه ، برای ملیجک دوم دسته [[موزیک]] مخصوصی شکل گرفت و به استناد به بعضی روایات ، درویش خان در موزیک ملیجک نوازندگی طبل کوچک را به عهده داشته و آشنایی او با موسیقی از همین جا آغاز شد . بعضی روایات هم اشاره با این دارند که درویش در دسته موزیک دیگری که به تقلید از موزیک ملیجک برای [[کامران میرزا|کامران میرز]]ای نایب السطنه ایجاد شده بود ، فعالیت می کرد. <ref name=":022" />
*'''شاگردی
غلامحسین به دربار شاه رفتوآمد داشت و ساز نوازندگان را میشنید و به دلیل سابقه آشنایی که با موسیقی
▲غلامحسین به دربار شاه رفتوآمد داشت و ساز نوازندگان را میشنید و به دلیل سابقه آشنایی که با موسیقی داشت ، به موسیقی و مخصوصا [[تار]] علاقه مند شد . وقتی موضوع را با پدرش درمیان گذاشت ، پدرش [[سهتار|سه تاری]] برای او تهیه کرد و مقدمات را شخصا به وی آموخت . سپس نزد [[آقا حسینقلی]] به تکمیل فن خود پرداخت و بعد از سالها تمرین در نواختن [[تار]] و به ویژه سهتار مهارت یافت و بهترین شاگرد استاد خود شد. در این دوران، آشنایی با برادر بزرگتر آقا حسینقلی، [[میرزا عبدالله فراهانی]] که نوازنده تار و سهتار بود، به کار او غنای بیشتری بخشید.<ref name="Hamshahri" />
*'''آشنایی با
▲درویش خان با [[کمال السلطنه]] - پدر [[ابوالحسن صبا]]- آشنایی داشت . کمال السلطنه از نزدیکان [[شعاعالسلطنه|شعاع السلطنه]] پسر دوم مظفر الدین شاه بود و درویش خان را با او آشنا ساخت . بدین تزتیب که شبی [[آقا حسینقلی]] در محضر شاهزاده نوازندگی می کرد و از اواجازه گرفت تا شاگردش غلامحسن خان هم که در مجلس حاضر بود ، بقیه دستگاهی را که استاد شروع کرده و ناتمام گذارده بود ، بنوازد . درویش به خوبی از عهده کار برآمده و مورد توجه واقع شد. <ref name=":022" />
از قرار معلوم مستمری دستگاه شعاع السلطنه کفاف زندگی
▲ازآن به بعد غلامحسین خان جزو نوازندگان مخصوص شعاع السلطنه شد و هنگامیکه شاهزاده به [[ایالت فارس]] منصوب گردید ، درویش خان هم به همراه او به شیراز رفت . غلامحسین خان در این سفر با یک خانواده شیرازی وصلت کرد و حاصل این ازواج دختری شد که او را '' قمر'' نام نهادند. <ref name=":022" />
▲از قرار معلوم مستمری دستگاه شعاع السلطنه کفاف زندگی درویش خان را نمی داد پس او هم دعوت بزرگان را برای تدریس خصوصی پذیرفت تا از این راه درآمد بیشتری کسب کند . شعاع السلطنه هنگامی که از این کار او آگاه شد ، برآشفت و او را احضار کرد و امر داد که انگشتان او را ببرند ولی کمال السلطنه شفاعت دوریش را کرد و او را رهایی داد. <ref name=":022" />
* '''فرار از دست شعاع السطنه<ref name=":022" />'''
پس از بازگشت به [[تهران]]
*'''<nowiki/>'<nowiki/>''آشنایی با
پس از
*'''
پس از رهایی از دستگاه
[[پرونده:Teflis.png|بندانگشتی|عکس یادگاری سفر به تفلیس برای پر کردن صفحه . به ترتیب نشسته از راست : باقر خان کمانچه کش ، حسین طاهرزاده، درویش خان . ایستاده از راست : عبدالله دوامی ، ابوالحسن اقبال آذر]]
* '''
''
این سفر در دوران استبداد صغیر رخ داد
▲''حبیب الله شهردار ([[مشیر همایون شهردار|مشیرهمایون]]) ، [[سید حسین طاهر زاده]] ، رضا قلی خان ، [[حسین هنگآفرین|حسین هنگ آفرین]] ، [[باقرخان رامشگر]] و اسدالله خان'' <ref name=":022" />
در سفر دوم
▲این سفر در دوران استبداد صغیر رخ داد . وقتی گروه به [[رشت]] رسیدند ، [[اکبر خان فلوتی]] ، برادر حسین هنگ آفرین هم که در آنجا اقامت داشت با آنها همراه شد و در همان هنگام مجاهدان به رشت رسیده بودند و در آنجا مستقر بودند . به خواهش آنها این هیئت سه شب در رشت کنسرت برگزار کرد . سپس همگی از راه [[روسیه]] به [[لندن]] رفتند و هنگامی که کمپانی ''هیز مسترز ویس'' (به انگلیسی : His Masters Voice) جشنی گرفته بود واز دیگر کشور ها هم نوازندگانی برای پر کردن صفحه به آن شهر آمده بودند ، تعدادی صفحه پر کرند که بعضی از آنها هنوز هم موجود است . از جمله صفحه تار سولوی درویش که در [[بیداد همایون]] نواخته است . هنگام بازگشت ، وقتی به [[کرج]] رسیدند ، [[علینقی وزیری]] که در آن هنگام افسر قزاق و مامور شهر کرج بود ، آنها را به نزد خود دعوت کرد و یک روز را با آنها گذر کرد . وقتی گروه به تهران بازگشتند ، مقدمات فتح تهران فراهم شده بود و چند هفته بعد ، تهران به دست مجاهدان فتح شد .
گروه در این سفر در هنگام اقامت در [[تفلیس]]، دو شب تالار
▲در سفر دوم درویش خان به همراه چهار نوازنده و خواننده که عبارت بودند از : ''[[باقر خان کمانچه کش]] ، [[سید حسین طاهر زاده]] ، [[ابوالحسن اقبالآذر|اقبال السلطان]] ( اقبال آذر ) و [[عبدالله دوامی]]'' به [[تفلیس]] سفر کرد و از این سفر عکسی نیز به یادگار مانده است . <ref name=":022" />
▲صفحه های ضبط شده از این سفر که توسط کمپانی دیویداف (به انگلیسی : Davidoff) تهیه شده بود، به [[برلین]] فرستاده شد اما به علت وقوع [[جنگ جهانی اول]] به جز چند صفحه ، صفحات دیگر به تهران نرسید. <ref name=":022" />
▲گروه در این سفر در هنگام اقامت در [[تفلیس]]، دو شب تالار گرجی ها را اجاره کرند و برای ایرانیان مقیم آنجا کنسرتهایی اجرا کردند .<ref name=":022" />
* '''دیگر
جدا از
به موجب نامه شماره 454 مورخ دوم [[برج ثور]] ( اردیبهشت 1301) وزارت جنگ
نامه دیگری نیز به شماره 7678 از وزارت معارف وقت به تاریخ نهم [[برج ثور]] (احتمالا سال 1300)
▲به موجب نامه شماره 454 مورخ دوم [[برج ثور]] ( اردیبهشت 1301) وزارت جنگ وقت ، که جزو نامه های به دست آمده از درویش خان است ، کمیسیونی برای جمع آوری اعانه به منفعت قحطی زدگان روسیه تشکیل شد و از درویش خواهش کرده اند به این منظور کنسرتی در سفارت [[روسیه]] بدهد و درویش هم این کار را پذیرفته و بدین ترتیب در آمدی به نفع آسیب دیدگان جمع آوری شده .
▲نامه دیگری نیز به شماره 7678 از وزارت معارف وقت به تاریخ نهم [[برج ثور]] (احتمالا سال 1300) به جا مانده است جا مانده است که در آن از درویش خان تقدیر به عمل آمده است که پنجاه تومان از درآمد شب دوم وسوم هیئت ارکستر ایرانی را به رسم اعانه به ایتام مدارس ملی اختصاص داده است و مبلغ مذکور برای خرید هجده دست لباس به جهت اطفال یتیم ، اختصاص یافته است .
== خصوصیات هنری درویش ==
[[روحالله خالقی|روح الله خالقی]] درباره
''درویش تار
== موسیقی زمان
*'''موسیقی ضربی<ref name=":022" /> '''
موسیقی معمول آن دوره در درجه اول
* '''
* '''رنگ<ref name=":022" /> '''
''ضرب اصول'' در [[شور (دستگاه موسیقی)|دستگاه شور]]
▲''ضرب اصول'' در [[شور (دستگاه موسیقی)|دستگاه شور]] ، رنگ ''حربی'' در [[ماهور (دستگاه موسیقی)|دستگاه ماهور]] ، رنگ ''دلگشا'' در [[سهگاه|دستگاه سه گاه]] ، رنگ های ''لزگی'' و ''حاشیه'' در [[سهگاه|دستگاه سه گاه]] ، رنگ ''فرح'' در [[همایون (دستگاه موسیقی)|دستگاه همایون]] ، رنگ ''فرح انگیز'' در [[اصفهان (مقام موسیقی)|دستگاه اصفهان]] ، و رنگ ''شهرآشوب'' در دستگاه های شور و [[چهارگاه]]
*'''موسیقی آوازی<ref name=":022" /> '''
''کراوغلی''
▲''کراوغلی'' ، که در مقدمه ماهور به وزن شش هشتم تند نواخته می شد ، ''ساقی نامه'' در ماهور ، ''صوفی نامه'' در اصفهان ، ''نستوری'' در [[نوا (دستگاه موسیقی)|نوا]] ، ''گریلی'' در شور ، ''کرشمه'' که در اغلب آواز ها به کار گرفته می شد . ''زنگوله'' و ''نغمه'' در [[راستپنجگاه|راست پنجگاه]] و ''چهارپاره'' حجاز که در ماهور هم نواخته می شد .
*'''چهار مضراب<ref name=":022" /> '''
گذشته از نغمات
تمام قطعاتی که در موارد فوق آنها اشاره
▲تمام قطعاتی که در موارد فوق آنها اشاره شد ، کوچک بوده و زیاد طول نمی کشیده است . تنها ساقی نامه و گریلی چون با شعر همزمان بوده است ، در صورت حضور آواز خوان بیشتر به طول می انجامید .
=== نوآوری در موسیقی سنتی ===
==== استقلال و تحول در آهنگسازی نو ====
سطر ۱۵۰ ⟵ ۱۳۳:
درویش در نواختن تار دست داشت. تا آن زمان تار دارای پنج سیم (دو سیم سفید، دوسیم زرد، و یک سیم بم) بود. اما با نگاه به سهتار به فکر افتاد سیم دیگری به تار بیفزاید و از آن هنگام تار دارای شش سیم شدو این عمل باعث ایجاد کوک های متنوع و جدید در تار شد.<ref name="Hamshahri"/>
درسال ۱۳۹۸ یک فیلم کوتاه انیمیشن درباره درویش خان ساخته شد. نام این انیمیشن «سیم ششم» میباشد که در آن به اختراع سیم ششم تار توسط درویش خان و همچنین مرگ این هنرمند بزرگ پرداختهاست. کارگردان این فیلم انیمیشن [[بهرام عظیمی]] و نویسنده فیلمنامه [[مهناز عادلی]] میباشد.
==== گسترش
همانطور که اشاره شد ، قطعات متداول زمان درویش خان از لحاظ زمانی کوتاه بود و هنگامی که نوازندگان ارکستر می خواستند نواختن دسته جمعی را با یک مقدمه طولانی تر آغاز کنند ، آهنگ های کمی در دسترس داشتند .
سطر ۱۶۰ ⟵ ۱۴۳:
کمپانی هیز مسترز ویس (به انگلیسی : His Masters Voice )به فردی به نام ''هامبارتسون '' ماموریت می دهد که در تهران با موسیقی دانهای مشهور برای پر کردن صفحه مذاکره کند و عده ای را با خود به لندن بیاورد تا صفحاتی از موسیقی آنها ضبط شود . هامبارتسوم به ملاقات آقا حسینقلی می رود و او را متقاعد می کند تا با او رهسپار لندن شود و آقا حسنقلی هم قبول می کند و با عده ای راهی لندن می شود . درویش خان به نزد او می رود و کی گوید : شما با این کار اعتبار موسیقی و موسیقی دان را در ایران پایین می آورید . وقتی شما که استاد مسلم هستید هنر ود را به هیچ بفروشید ، فردا شاگردان شما چه اعتباری خواهند داشت . میرزا این عقیده را می پسندد ولی نماینده کمپانی وانمود می کند که درویش از راه حسد وکار شکنی این مطابل را گفته است . با این حال آقا حسینقلی تحت تاثیر سخنان درویش از کمپانی طلب دستمزد می کند و بالاخره معامله ا چند متر پارچه ماهوت انگلیسی ختم می شود و هیئت نوازندگان به سمت لندن راهی می شود . درویش وقتی از شرط حقارت آمیز این معامله آگاه می شود ، تصمیم به مبارزه می گیرد وشروع به ساختن قطعاتی به اسم پیش درآمد می کند . استقبال عموم از پیش درآمد های درویش طوری بود که وقتی صفحات به تهران رسید ، با شکست مواجه شد زیرا مردم صفحه پیش درآمد درویش را می خواستند .
روح الله خالقی این حکایت را در کتاب خود نقل کرده و آنرا فاقد اعتبار و نادرست می داند . <ref name=":022" />
==آثار
در مجموع هفت پیشدرآمد، شش تصنیف، یازده رِنگ<ref name=":02">{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه آثار درویشخان|نام خانوادگی=تهماسبی|نام=ارشد|ناشر=مؤسسه فرهنگی هنری ماهور|سال=۱۳۷۴|شابک=|مکان=تهران|صفحات=صفحه ۶}}</ref> و قطعاتی متفرقه از درویشخان برجای مانده است.
سطر ۲۴۰ ⟵ ۲۲۳:
{{پایان شعر}}
اشعار این تصنیفها از [[محمدتقی بهار|
با وجود اینکه درویش به کارهای سیاسی، اجتماعی گرایش نداشت اما تصنیف [[ز من نگارم]]، سروده ملک الشعراو تصنیف باد خزان وزان شد حال و هوای اعتراضی دارند.<ref name=":0" />
سطر ۳۰۰ ⟵ ۲۸۳:
''درویش طبعی لطیف و ذوقی سرشار داشت . هنرمندی متجدد و بی تکلف ، بسیار متواضع و فروتن ، بی آزار و بردبار ، انسان دوست و زیر دست نواز ، خوش معاشرت و رفیق دوست بود . از هیچکس بدگویی نمی کرد. یعنی عارف به تمام معنا که فقط نیکی میدید و همه را خوب می پنداشت . مردی بود نکته سنج و با نمک و خوش بیان و ظریف و رند و شوخ . چنانکه وقتی کلام گوشه داری می شنید ، به وضعی دلپسند و مودب ، جواب مناسب می داد اما نه آنطور که خاطری را آزرده سازد . هنر را بسیار محترم می شمارد و وضع و رفتارش چنان بود که مورد احترام و تکریم همه واقع می شد . نسبت به استادان هخود حق شناس و سپاسگذار بود و با شاگردانش به کمال ملاطفت و مهربانی رفتار می کرد و آنها را به مانند برادر و فرزند خود دوست می داشت .''
==مرگ
[[پرونده:آرامگاه درویش خان.jpg|بندانگشتی|قبر درویش خان در [[گورستان ظهیرالدوله|گورستان ظهیر الدوله]]]]
در شب چهارشنبه، دوم آذر ماه ۱۳۰۵ هجری خورشیدی، هنگام بازگشت از جلسه محفل موسیقی در منزل یکی از دوستان به خانه، [[درشکه|درشکهای]] دو [[اسب|اسبه]] کرایه میکند. در آن زمان [[خودرو]] به تازگی وارد خیابانهای شهر شده بود و شمار آنها به سختی به پنجاه دستگاه میرسید.زمانی که درشکه از خیابان [[امیریه (تهران)|امیریه]] به سمت شمال میپیچد، خودروی [[شرکت فورد موتور|فوردی]] از جهت مخالف با درشکه و اسبهای آن برخورد میکند. اسبهای درشکه درجا تلف میشوند و وی از درشکه به بیرون پرتاب شده و از ناحیه [[سر]] به زمین برخورد میکنند. بیدرنگ مردم رسیده و او را به [[بیمارستان نظمیه تهران]] (که بهترین بیمارستان آن زمان تهران بود) میرسانند. اما بر اثر ضربهای که بر سر او وارد آمد، چنان به سختی آسیب دید که پنج روز بعد در بیمارستان به علت [[ضربه مغزی]] در سن ۵۴ سالگی درگذشت.<ref name="amordad" /><ref name="tabnak.ir" /> وی در [[گورستان ظهیرالدوله]] میان [[امامزاده قاسم (تهران)|امامزاده قاسم]] و [[تجریش]] [[شهرستان شمیرانات|شمیران]] که قبرستان درویشان صفایی است ، در کنار قبر ظهیر الدوله به خاک سپرده شد.
سطر ۳۱۴ ⟵ ۲۹۷:
{{پایان شعر }}(سال 1345 قمری)
==== تقدیر از
[[شیخالرئیس افسر|محمد هاشم میرزا]] متخلص به «افسر» در مدح این استاد و [[درویش]] [[عبدالمجید طالقانی]]، استاد [[خط شکستهنستعلیق]] که هر دو اهل طالقان هستند دو بیت زیر را سرودهاست:
{{شعر}}
|