درویش‌خان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 29252519 از 5.211.144.115 (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
تمیزکاری
خط ۵:
| اندازه_تصویر =
| دورنما =
| پس‌زمینه =non_vocal_instrumentalist
| نام_اصلی = '''غلامحسین درویش طالقانی'''
| نام_مستعار =درویش خان
خط ۳۲:
| تاریخ = ۳ اسفند ۱۳۸۶
| ناشر = همشهری آنلاین
}}</ref>) از هنرمندان نامی و استادان [[موسیقی سنتی ایرانی]] در اواخر دوره [[قاجاریان]] است که از افراد صاحب سبک و تاثیر گذارتاثیر‌گذار بر موسیقی ایرانی در این دوره به شمار می رودمی‌رود . از او آثار مشهوری مانند تصنیف ''[[بهار دلکش]]'' ، تصنیف ''[[ز من نگارم]]'' و چند [[رنگ (موسیقی ایرانی)|رنگ]] و [[پیش‌درآمد|پیش درآمد]] به جابه‌جا مانده است . درویش خاندرویش‌خان همچنین [[رهبر ارکستر]] کنسرت هایکنسرت‌های [[انجمن اخوت]] که به حمایت صفاعلی [[علی ظهیرالدوله|ظهیرالدوله]] انجام می شد،می‌شد، بود. <ref name="Hamshahri"/>
از او دو صفحه با همکاری چند تن نوازنده و خواننده دیگر نیز به جابه‌جا مانده است . وی را از ایجاد کنندگانایجاد‌کنندگان و گسترش دهندگانگسترش‌دهندگان [[پیش‌درآمد|پیش در آمدپیش‌در‌آمد]] در [[موسیقی سنتی ایرانی|موسیقی ایرانی]] می دانند می‌دانند. همچنین درویش‌خان به عنوان نخستین قربانی سوانح رانندگی در [[ایران]] شناخته می شودمی‌شود. <ref name="amordad" /><ref name="tabnak.ir">{{یادکرد وب
 
از او دو صفحه با همکاری چند تن نوازنده و خواننده دیگر نیز به جا مانده است . وی را از ایجاد کنندگان و گسترش دهندگان [[پیش‌درآمد|پیش در آمد]] در [[موسیقی سنتی ایرانی|موسیقی ایرانی]] می دانند . همچنین درویش‌خان به عنوان نخستین قربانی سوانح رانندگی در [[ایران]] شناخته می شود. <ref name="amordad" /><ref name="tabnak.ir">{{یادکرد وب
|تاریخ=۱۶ آبان ۱۳۸۸
|نشانی=http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=71857|زبان=فارسی
سطر ۴۴ ⟵ ۴۳:
 
== اوایل زندگی ==
غلامحسین درویش، در سال ۱۲۵۱ هجری خورشیدی در تهران زاده شد. پدرش ''حاجی بشیر از اهالی زیدشت طالقان و مادرش از [[ترکمان|ترکمانان]] بود.<ref name="Hamshahri"/>'' پدر او کمی با موسیقی آشنا بود و سه تارسه‌تار هم می نواختمی‌نواخت و غلامحسین فراگیری ابتدایی موسیقی را نزد او آغاز کرد .<ref name=":022">{{یادکرد کتاب|عنوان=سرگذشت موسیقی ایران (جلد اول)|نام خانوادگی=خالقی|نام=روح‌الله|ناشر=صفی علیشاه|سال=|شابک=|مکان=تهران|صفحات=صفحه ۳۱۲ تا ۳۱۷}}</ref><ref name=":0"/>
علت شهرت وی به نام ''درویش خاندرویش‌خان''، این بود که پدرش هنگام صدا زدن وی، از لفظ «درویش» استفاده می‌کرد و همین نام بعدها به عنوان نام خانوادگی غلامحسین برگزیده شد و او به درویش‌خان یا غلامحسین‌خان درویش معروف شد.<ref name="Hamshahri" />
 
علت شهرت وی به نام ''درویش خان''، این بود که پدرش هنگام صدا زدن وی، از لفظ «درویش» استفاده می‌کرد و همین نام بعدها به عنوان نام خانوادگی غلامحسین برگزیده شد و او به درویش‌خان یا غلامحسین‌خان درویش معروف شد.<ref name="Hamshahri" />
== فعالیت ==
* '''مدرسه موزیک دارالفنون'''
پدر درویش خاندرویش‌خان به سبب علاقه مندیعلاقه‌مندی به هنر موسیقی و آشنایی اجمالی با تار و سه تارسه‌تار ، کودکش را به مدرسه موزیک دارالفنون سپرد و درویش خاندرویش‌خان در آنجا به فرا گرفتن خط موسیقی وموسیقی، نواختن شیپور و طبل کوچک مشغول شد .<ref name="Hamshahri" />
* '''موزیک [[ملیجک دوم|ملیجک]] '''
 
{{اصلی|ملیجک دوم}}
 
در دربار [[ناصرالدین‌شاه قاجار|ناصر الدین شاه]] مردی بود به نام میرزا محمد خانمحمد‌خان (برادر [[امینه اقدس]] زن شاه)که بعدها لقب ''امین خاقان'' گرفت و سپس معروف به ''ملیجک ''شد .هرچند از لحاظ ظاهری کوتاه قد و بد ترکیببد‌ترکیب بود ، اما مورد لطف و عنایت شاه قرار داشت . گفته شده وقتی طفل بود ، [[گنجشک]]ی دید و آنرا به [[زبان کردی]] ، ''ملوچ'' یا ''ملوچک'' خواند و به همین نام موسوم شد . از ملیجک بعدها پسری به دنیا آمد و او هم مورد لطف ومحبت شاه بود تا آنجا که در آغاز ''ملیجک ثانی'' یا ملیجک دوم خوانده میشد ولی بعدها لقب ''عزیزالسلطان'' گرفت . <ref name=":022" />
به دستور شاه ،شاه، برای ملیجک دوم دسته [[موزیک]] مخصوصی شکل گرفت و به استناد به بعضی روایات ، درویشروایات، خاندرویش‌خان در موزیک ملیجک نوازندگی طبل کوچک را به عهده داشته و آشنایی او با موسیقی از همین جا آغاز شد . بعضی روایات هم اشاره بابه این دارند که درویش در دسته موزیک دیگری که به تقلید از موزیک ملیجک برای [[کامران میرزا|کامران میرز]]ای نایب السطنه ایجاد شده بود ، فعالیت می کردمی‌کرد. <ref name=":022" />
 
به دستور شاه ، برای ملیجک دوم دسته [[موزیک]] مخصوصی شکل گرفت و به استناد به بعضی روایات ، درویش خان در موزیک ملیجک نوازندگی طبل کوچک را به عهده داشته و آشنایی او با موسیقی از همین جا آغاز شد . بعضی روایات هم اشاره با این دارند که درویش در دسته موزیک دیگری که به تقلید از موزیک ملیجک برای [[کامران میرزا|کامران میرز]]ای نایب السطنه ایجاد شده بود ، فعالیت می کرد. <ref name=":022" />
*'''شاگردی [[آقا حسینقلی|آقاحسینقلی]]'''
غلامحسین به دربار شاه رفت‌وآمد داشت و ساز نوازندگان را می‌شنید و به دلیل سابقه آشنایی که با موسیقی داشت ،داشت، به موسیقی و مخصوصا [[تار]] علاقه مندعلاقه‌مند شد . وقتی موضوع را با پدرش درمیان گذاشت ،گذاشت، پدرش [[سه‌تار|سه تاریسه‌تاری]] برای او تهیه کرد و مقدمات را شخصا به وی آموخت . سپس نزد [[آقا حسینقلی]] به تکمیل فن خود پرداخت و بعد از سال‌ها تمرین در نواختن [[تار]] و به ویژهبه‌ویژه سه‌تار مهارت یافت و بهترین شاگرد استاد خود شد. در این دوران، آشنایی با برادر بزرگتر آقا حسینقلی،آقا‌حسینقلی، [[میرزا عبدالله فراهانی]] که نوازنده تار و سه‌تار بود، به کار او غنای بیشتری بخشید.<ref name="Hamshahri" />
 
غلامحسین به دربار شاه رفت‌وآمد داشت و ساز نوازندگان را می‌شنید و به دلیل سابقه آشنایی که با موسیقی داشت ، به موسیقی و مخصوصا [[تار]] علاقه مند شد . وقتی موضوع را با پدرش درمیان گذاشت ، پدرش [[سه‌تار|سه تاری]] برای او تهیه کرد و مقدمات را شخصا به وی آموخت . سپس نزد [[آقا حسینقلی]] به تکمیل فن خود پرداخت و بعد از سال‌ها تمرین در نواختن [[تار]] و به ویژه سه‌تار مهارت یافت و بهترین شاگرد استاد خود شد. در این دوران، آشنایی با برادر بزرگتر آقا حسینقلی، [[میرزا عبدالله فراهانی]] که نوازنده تار و سه‌تار بود، به کار او غنای بیشتری بخشید.<ref name="Hamshahri" />
*'''آشنایی با [[شعاع‌السلطنه|شعاع السطنه]]'''
درویش خاندرویش‌خان با [[کمال السلطنه]] - پدر [[ابوالحسن صبا]]- آشنایی داشت . کمال السلطنه از نزدیکان [[شعاع‌السلطنه|شعاع السلطنه]] پسر دوم مظفر الدین شاهمظفر‌الدین‌شاه بود و درویش خاندرویش‌خان را با او آشنا ساخت . بدین تزتیبترتیب که شبی [[آقا حسینقلی]] در محضر شاهزاده نوازندگی می کردمی‌کرد و از اواجازهاو اجازه گرفت تا شاگردش غلامحسن خانغلامحسین‌خان هم که در مجلس حاضر بود ،بود، بقیه دستگاهی را که استاد شروع کرده و ناتمام گذارده بود ،بود، بنوازد . درویش به خوبیبه‌خوبی از عهده کار برآمده و مورد توجه واقع شد. <ref name=":022" />
 
ازآناز آن به بعد غلامحسین خانغلامحسین‌خان جزو نوازندگان مخصوص شعاع السلطنهشعاع‌السلطنه شد و هنگامیکه شاهزاده به [[ایالت فارس]] منصوب گردیدگردید، ، درویش خاندرویش‌خان هم به همراه او به شیراز رفت . غلامحسین خانغلامحسین‌خان در این سفر با یک خانواده شیرازی وصلت کرد و حاصل این ازواجازدواج دختری شد که او را '' قمر'' نام نهادند. <ref name=":022" />
درویش خان با [[کمال السلطنه]] - پدر [[ابوالحسن صبا]]- آشنایی داشت . کمال السلطنه از نزدیکان [[شعاع‌السلطنه|شعاع السلطنه]] پسر دوم مظفر الدین شاه بود و درویش خان را با او آشنا ساخت . بدین تزتیب که شبی [[آقا حسینقلی]] در محضر شاهزاده نوازندگی می کرد و از اواجازه گرفت تا شاگردش غلامحسن خان هم که در مجلس حاضر بود ، بقیه دستگاهی را که استاد شروع کرده و ناتمام گذارده بود ، بنوازد . درویش به خوبی از عهده کار برآمده و مورد توجه واقع شد. <ref name=":022" />
از قرار معلوم مستمری دستگاه شعاع السلطنه کفاف زندگی درویش خاندرویش‌خان را نمی دادنمی‌داد، پس او هم دعوت بزرگان را برای تدریس خصوصی پذیرفت تا از این راه درآمد بیشتری کسب کند . شعاع السلطنهشعاع‌السلطنه هنگامی که از این کار او آگاه شد ،شد، برآشفت و او را احضار کرد و امر داد که انگشتان او را ببرند ولی کمال السلطنهکمال‌السلطنه شفاعت دوریش را کرد و او را رهایی داد. <ref name=":022" />
 
ازآن به بعد غلامحسین خان جزو نوازندگان مخصوص شعاع السلطنه شد و هنگامیکه شاهزاده به [[ایالت فارس]] منصوب گردید ، درویش خان هم به همراه او به شیراز رفت . غلامحسین خان در این سفر با یک خانواده شیرازی وصلت کرد و حاصل این ازواج دختری شد که او را '' قمر'' نام نهادند. <ref name=":022" />
 
از قرار معلوم مستمری دستگاه شعاع السلطنه کفاف زندگی درویش خان را نمی داد پس او هم دعوت بزرگان را برای تدریس خصوصی پذیرفت تا از این راه درآمد بیشتری کسب کند . شعاع السلطنه هنگامی که از این کار او آگاه شد ، برآشفت و او را احضار کرد و امر داد که انگشتان او را ببرند ولی کمال السلطنه شفاعت دوریش را کرد و او را رهایی داد. <ref name=":022" />
 
* '''فرار از دست شعاع السطنه<ref name=":022" />'''
 
پس از بازگشت به [[تهران]] ، درویش خاندرویش‌خان در منزل خود کلاس موسیقی برپا کرد اما از اینکه همواره در پناه دستگاه شعاع السلطنهشعاع‌السلطنه باشد نارحت بود و در جست وجویجست‌وجوی راهی برای رهایی از دست او بود . بدین ترتیببدین‌ترتیب چند تن از دوستان خود را برانگیخت تا اجازه آزادی او راکسبرا کنندکسب کنند. اما شاهزاده از این درخواست او خشمگین شد و [[فراش‌باشی|فراش]]ی را فرستاد او را به نزد خودش احضار کند . فراش هنگامی که غلامحسین خانغلامحسین‌خان مشغول تدریس موسیقی در منزلش بود وارد خانه شده و ماموریت خود را به او اطلاع داد . درویش خاندرویش‌خان هنگامی که از موضوع مطلع شدشد، ،فراشفراش را مشغول ساخت و سپس از در پشتی منزل خود فرار کرد و به طرف منزل یکی از دوستانش به نام عباس قلی خانعباس‌قلی‌خان که سرایدار سفارت [[انگلستان]] در ایران بود رفت و نزد او پناهنده شد . سفیر انگلستان درویش را به حضور می طلبدمی‌طلبد و درویش نزد او و همسرش [[پیانو]] می نوازدمی‌نوازد و حتی به قدری اجرای او مورد پسند آنها قرار می گیردمی‌گیرد که همسر سفیر هم پشت پیانو نشسته و با او همراهی میکندمی‌کند. پس از آن سفیر نامه اینامه‌ای به شعاعشعاع‌السلطنه السلطنه می نویسدمی‌نویسد و از اوآزادیاو درویشآزادی خاندرویش‌خان را درخواست می کند می‌کند. بدین ترتیب درویشبدین‌ترتیب خاندرویش‌خان از ملازمت و مزاحمت شاهزاده رهایی پیدا کرد.
*'''<nowiki/>'<nowiki/>''آشنایی با [[عارف قزوینی]]'''''<nowiki/>''<ref name=":022" /> ''
پس از رهاییرهایی، ، درویش خاندرویش‌خان با [[عارف قزوینی]] در ملک ییلاقی [[نظام‌السلطنه|نظام السلطاننظام‌السلطان]] که ''گلندوک'' نام داشت ملاقات میکنندمی‌کنند که عارف داستان آشنایی آن شب را در دیوان خود ذکر کرده است .
*'''کنسزتکنسرت های [[انجمن اخوت]]'''
پس از رهایی از دستگاه شعاع السطلنه ،شعاع‌السطلنه، درویش با علاقه بیشتری به کار پرداخت و مدتی بعد به نزد صفاعلی ظهیرالدله حضور پیدا کرد و در سلک اخوان صفایی درآمد . با ظهور [[جنبش مشروطه ایران]] در نخستین کنسرت‌هایی که در [[انجمن اخوت]] تشکیل شدشد، وی سمت ریاست و رهبری [[ارکستر]] را داشت. و همواره در این سمت باقی ماند .<ref name=":022" />
[[پرونده:Teflis.png|بندانگشتی|عکس یادگاری سفر به تفلیس برای پر کردن صفحه . به ترتیب نشسته از راست : باقر خان کمانچه کش ، حسین طاهرزاده، درویش خان . ایستاده از راست : عبدالله دوامی ، ابوالحسن اقبال آذر]]
* '''پر کردنپر‌کردن صفحه'''
درویشدرویش‌خان خان دو باردوبار برای پر کردنپر‌کردن [[صفحه گرامافون]] به خارج از ایران سفر کرد . همرانهمراهان او در سفر اول عبارت بودند از :
''حبیب اللهحبیب‌الله شهردار ([[مشیر همایون شهردار|مشیرهمایون]]) ، [[سید حسین طاهر زاده|سید حسین طاهر‌زاده]] ، رضا قلی خانقلی‌خان ، [[حسین هنگ‌آفرین|حسین هنگ آفرین]] ، [[باقرخان رامشگر]] و اسدالله خاناسدالله‌خان'' <ref name=":022" />
 
این سفر در دوران استبداد صغیر رخ داد . وقتی گروه به [[رشت]] رسیدند ،رسیدند، [[اکبر خان فلوتی]] ، برادر حسین هنگ آفرینهنگ‌آفرین هم که در آنجا اقامت داشت با آنها همراه شد و در همان هنگام مجاهدان به رشت رسیده بودند و در آنجا مستقر بودند . به خواهش آنها این هیئت سه شب در رشت کنسرت برگزار کرد . سپس همگی از راه [[روسیه]] به [[لندن]] رفتند و هنگامی که کمپانی ''هیز مسترز ویس'' (به انگلیسی : His Masters Voice) جشنی گرفته بود وازو از دیگر کشور ها هم نوازندگانی برای پر کردنپر‌کردن صفحه به آن شهر آمده بودند ،بودند، تعدادی صفحه پر کرندکردند که بعضی از آنها هنوز هم موجود است . از جمله صفحه تار سولوی درویش که در [[بیداد همایون]] نواخته است . هنگام بازگشت ،بازگشت، وقتی به [[کرج]] رسیدند ،رسیدند، [[علینقی وزیری]] که در آن هنگام افسر قزاق و مامور شهر کرج بود ،بود، آنها را به نزد خود دعوت کرد و یک روز را با آنها گذر کرد . وقتی گروه به تهران بازگشتند ،بازگشتند، مقدمات فتح تهران فراهم شده بودشده‌بود و چند هفته بعد ،بعد، تهران به دست مجاهدان فتح شد .
''حبیب الله شهردار ([[مشیر همایون شهردار|مشیرهمایون]]) ، [[سید حسین طاهر زاده]] ، رضا قلی خان ، [[حسین هنگ‌آفرین|حسین هنگ آفرین]] ، [[باقرخان رامشگر]] و اسدالله خان'' <ref name=":022" />
در سفر دوم درویش خاندرویش‌خان به همراه چهار نوازنده و خواننده که عبارت بودند از : ''[[باقرباقر‌خان خان کمانچه کشکمانچه‌کش]] ، [[سید حسین طاهر زاده|سید حسین طاهر‌زاده]] ، [[ابوالحسن اقبال‌آذر|اقبال السلطاناقبال‌السلطان]] ( اقبال آذر ) و [[عبدالله دوامی]]'' به [[تفلیس]] سفر کرد و از این سفر عکسی نیز به یادگاربه‌یادگار مانده است . <ref name=":022" />
 
صفحهصفحه‌های های ضبط شدهضبط‌شده از این سفر که توسط کمپانی دیویداف (به انگلیسی : Davidoff) تهیه شدهشده‌ بود، به [[برلین]] فرستاده شد اما به علت وقوع [[جنگ جهانی اول]] به جزبه‌جز چند صفحه ،صفحه، صفحات دیگر به تهران نرسید. <ref name=":022" />
این سفر در دوران استبداد صغیر رخ داد . وقتی گروه به [[رشت]] رسیدند ، [[اکبر خان فلوتی]] ، برادر حسین هنگ آفرین هم که در آنجا اقامت داشت با آنها همراه شد و در همان هنگام مجاهدان به رشت رسیده بودند و در آنجا مستقر بودند . به خواهش آنها این هیئت سه شب در رشت کنسرت برگزار کرد . سپس همگی از راه [[روسیه]] به [[لندن]] رفتند و هنگامی که کمپانی ''هیز مسترز ویس'' (به انگلیسی : His Masters Voice) جشنی گرفته بود واز دیگر کشور ها هم نوازندگانی برای پر کردن صفحه به آن شهر آمده بودند ، تعدادی صفحه پر کرند که بعضی از آنها هنوز هم موجود است . از جمله صفحه تار سولوی درویش که در [[بیداد همایون]] نواخته است . هنگام بازگشت ، وقتی به [[کرج]] رسیدند ، [[علینقی وزیری]] که در آن هنگام افسر قزاق و مامور شهر کرج بود ، آنها را به نزد خود دعوت کرد و یک روز را با آنها گذر کرد . وقتی گروه به تهران بازگشتند ، مقدمات فتح تهران فراهم شده بود و چند هفته بعد ، تهران به دست مجاهدان فتح شد .
گروه در این سفر در هنگام اقامت در [[تفلیس]]، دو شب تالار گرجی هاگرجی‌ها را اجاره کرندکردند و برای ایرانیان مقیم آنجا کنسرتهایی اجرا کردند .<ref name=":022" />
 
در سفر دوم درویش خان به همراه چهار نوازنده و خواننده که عبارت بودند از : ''[[باقر خان کمانچه کش]] ، [[سید حسین طاهر زاده]] ، [[ابوالحسن اقبال‌آذر|اقبال السلطان]] ( اقبال آذر ) و [[عبدالله دوامی]]'' به [[تفلیس]] سفر کرد و از این سفر عکسی نیز به یادگار مانده است . <ref name=":022" />
 
صفحه های ضبط شده از این سفر که توسط کمپانی دیویداف (به انگلیسی : Davidoff) تهیه شده بود، به [[برلین]] فرستاده شد اما به علت وقوع [[جنگ جهانی اول]] به جز چند صفحه ، صفحات دیگر به تهران نرسید. <ref name=":022" />
 
گروه در این سفر در هنگام اقامت در [[تفلیس]]، دو شب تالار گرجی ها را اجاره کرند و برای ایرانیان مقیم آنجا کنسرتهایی اجرا کردند .<ref name=":022" />
* '''دیگر کنسرت هاکنسرت‌ها<ref name=":022" /> '''
جدا از کنسرت هایکنسرت‌های انجمن اخوت ،اخوت، درویش چند کنسرت نیز در [[گراند هتل]] تهران اجرا کرده است .
به موجب نامه شماره 454 مورخ دوم [[برج ثور]] ( اردیبهشت 1301) وزارت جنگ وقت ،وقت، که جزو نامه هاینامه‌های به دست آمده از درویشدرویش‌خان خان است ،است، کمیسیونی برای جمع آوریجمع‌آوری اعانه به منفعت قحطی زدگانقحطی‌زدگان روسیه تشکیل شد و از درویش خواهش کرده اندکرده‌اند به این منظور کنسرتی در سفارت [[روسیه]] بدهد و درویش هم این کار را پذیرفته و بدینبدین‌ترتیب ترتیب در آمدیدرآمدی به نفع آسیب دیدگان جمع آوری شده .
 
نامه دیگری نیز به شماره 7678 از وزارت معارف وقت به تاریخ نهم [[برج ثور]] (احتمالا سال 1300) به جا مانده است جابه‌جا مانده است که در آن از درویش خاندرویش‌خان تقدیر به عمل آمده است که پنجاه تومان از درآمد شب دوم وسومو سوم هیئت ارکستر ایرانی را به رسم اعانه به ایتام مدارس ملی اختصاص داده است و مبلغ مذکور برای خرید هجده دست لباس به جهت اطفال یتیم ،یتیم، اختصاص یافته است .
به موجب نامه شماره 454 مورخ دوم [[برج ثور]] ( اردیبهشت 1301) وزارت جنگ وقت ، که جزو نامه های به دست آمده از درویش خان است ، کمیسیونی برای جمع آوری اعانه به منفعت قحطی زدگان روسیه تشکیل شد و از درویش خواهش کرده اند به این منظور کنسرتی در سفارت [[روسیه]] بدهد و درویش هم این کار را پذیرفته و بدین ترتیب در آمدی به نفع آسیب دیدگان جمع آوری شده .
 
نامه دیگری نیز به شماره 7678 از وزارت معارف وقت به تاریخ نهم [[برج ثور]] (احتمالا سال 1300) به جا مانده است جا مانده است که در آن از درویش خان تقدیر به عمل آمده است که پنجاه تومان از درآمد شب دوم وسوم هیئت ارکستر ایرانی را به رسم اعانه به ایتام مدارس ملی اختصاص داده است و مبلغ مذکور برای خرید هجده دست لباس به جهت اطفال یتیم ، اختصاص یافته است .
 
== خصوصیات هنری درویش ==
[[روح‌الله خالقی|روح الله خالقی]] درباره درویش خاندرویش‌خان در کتاب خود چنین گفته است :
''درویش تار وسهو تارسه‌تار هر دو را نیکو می نواخت . مضراب ریز نازک و خوش آوازیخوش‌آوازی داشت و پنجه اشپنجه‌اش لطیف و تند و مخصوصا ذوق و سلیقه اشسلیقه‌اش بسیار خوب و نوای سازش گرم و پخته بود ... ساخته هایساخته‌های درویش از لحاظ ملودی بسیار سلیس و روان و از جهت سازندگی وعلمو ترکیب کردنعلم اصواتترکیب‌کردن ،اصوات، مطابق قواعد و اصول می باشد . .... [[پیش‌درآمد|پیش درآمد]]هایش اغلب به وزن سه چهارمسه‌چهارم نوشته شده ولی در حقیقت شش ضربشش‌ضرب است که پایه آنها را از یکی از اوزان معروف ضرب گیر هاضرب‌گیر‌ها اقتباس کرده است و بهترین نمونه پیشپیش‌درآمد درآمد می باشدمی‌باشد که به وسیله دیگران تقلید شده است ..... رنگ هایرنگ‌های درویش بهترین ساخته هایساخته‌های اوست مخصوصا از این نظر که با مخلوط کردن وزنوزن‌های های شش هشتمشش‌هشتم و سه چهارم زمینهسه‌چهارم هایزمینه‌های خوبی به دست داده که اغلب آنها به بسیار متنوع است چنانکه از ابتدا سنگین شروع می شودمی‌شود و به تدریجبه‌تدریج در قسمتقسمت‌های های بعد ،بعد، سریع می گردد می‌گردد. مخصوصا رنگ افشاری و رنگ دوم ماهور و رنگهایرنگ‌های اصفهانش بی نهایتبی‌نهایت زیبا و دلچسب جلوه می کندمی‌کند که هنوز هم بهترین نمونه رنگ ایرانی است . ''<ref name=":022" />
== موسیقی زمان درویش خاندرویش‌خان==
*'''موسیقی ضربی<ref name=":022" /> '''
موسیقی معمول آن دوره در درجه اول اهمیت ،اهمیت، ردیف آواز هاآواز‌ها بود که نوازندهنوازنده‌ای ای می نواختمی‌نواخت و و آواز خوانآواز‌خوان همان را می سراییدمی‌سرایید و از ساز ،ساز، جواب می شنید می‌شنید. این فسمبیقسمتی بود که به تنهایی نواخته می شدمی‌شد زیرا در همه جا وزن مرتب و منظمی نداشت که چند نوازنده باهم بتوانند بنوازند.
* '''[[تصنیف]]<ref name=":022" /> '''
قسمت هایقسمت‌های ضربی که چند نوازنده می توانستندمی‌توانستند باهم بنوازند ،بنوازند، [[تصنیف]] و [[رنگ (موسیقی ایرانی)|رِنگ]] بود . تصنیف هایتصنیف‌های معمول آن دوره از [[علی‌اکبر شیدا|علی اکبر شیدا]] بود زیرا آنچه که قبل از او بود از لحاظ شعر ومفهوم و معنی کمتر مورد توجه بود و حتی دارای اشعار مبتذل نیز بود.
* '''رنگ<ref name=":022" /> '''
رنگ هارنگ‌ها محدود بود و هر دستگاه رنگ مخصوصی داشت . تعدادی از رنگ هایرنگ‌های متداول آن دوره عبارت بودند از :
''ضرب اصول'' در [[شور (دستگاه موسیقی)|دستگاه شور]] ، رنگ ''حربی'' در [[ماهور (دستگاه موسیقی)|دستگاه ماهور]] ، رنگ ''دلگشا'' در [[سه‌گاه|دستگاه سه گاهسه‌گاه]] ، رنگ هایرنگ‌های ''لزگی'' و ''حاشیه'' در [[سه‌گاه|دستگاه سه گاه]] ،سه‌گاه، رنگ ''فرح'' در [[همایون (دستگاه موسیقی)|دستگاه همایون]] ، رنگ ''فرح انگیز'' در [[اصفهان (مقام موسیقی)|دستگاه اصفهان]] ، و رنگ ''شهرآشوب'' در دستگاه هایدستگاه‌های شور و [[چهارگاه]].
 
''ضرب اصول'' در [[شور (دستگاه موسیقی)|دستگاه شور]] ، رنگ ''حربی'' در [[ماهور (دستگاه موسیقی)|دستگاه ماهور]] ، رنگ ''دلگشا'' در [[سه‌گاه|دستگاه سه گاه]] ، رنگ های ''لزگی'' و ''حاشیه'' در [[سه‌گاه|دستگاه سه گاه]] ، رنگ ''فرح'' در [[همایون (دستگاه موسیقی)|دستگاه همایون]] ، رنگ ''فرح انگیز'' در [[اصفهان (مقام موسیقی)|دستگاه اصفهان]] ، و رنگ ''شهرآشوب'' در دستگاه های شور و [[چهارگاه]]
 
*'''موسیقی آوازی<ref name=":022" /> '''
آواز هاآواز‌ها از قید وزن آزاد بودند اما تعدادی قطعات ضربی هم در بین آنها دیده می شد می‌شد. قطعات ضربی موجود در آواز هاآواز‌ها عبارت بودند از :
''کراوغلی'' ، که در مقدمه ماهور به وزن شش هشتمشش‌هشتم تند نواخته می شد ،می‌شد، ''ساقی نامهساقی‌نامه'' در ماهور ،ماهور، ''صوفی نامهصوفی‌نامه'' در اصفهان ،اصفهان، ''نستوری'' در [[نوا (دستگاه موسیقی)|نوا]] ، ''گریلی'' در شور ،شور، ''کرشمه'' که در اغلب آواز هاآواز‌ها به کار گرفته می شد می‌شد. ''زنگوله'' و ''نغمه'' در [[راست‌پنج‌گاه|راست پنجگاهراست‌پنجگاه]] و ''چهارپاره'' حجاز که در ماهور هم نواخته می شد می‌شد.
 
''کراوغلی'' ، که در مقدمه ماهور به وزن شش هشتم تند نواخته می شد ، ''ساقی نامه'' در ماهور ، ''صوفی نامه'' در اصفهان ، ''نستوری'' در [[نوا (دستگاه موسیقی)|نوا]] ، ''گریلی'' در شور ، ''کرشمه'' که در اغلب آواز ها به کار گرفته می شد . ''زنگوله'' و ''نغمه'' در [[راست‌پنج‌گاه|راست پنجگاه]] و ''چهارپاره'' حجاز که در ماهور هم نواخته می شد .
 
*'''چهار مضراب<ref name=":022" /> '''
گذشته از نغمات فوق ،فوق، قطعات دیگری هم به نام [[چهارمضراب]] متداول بوده که زمینه آن از یک برداشت کوچک به نام پایه شروع می شدهمی‌شده است و در پرده هایپرده‌های مختلف آواز پرورش می یافتهمی‌یافته و به زیر و بم میزیرو‌بم رفتهمی‌رفته است به این ترتیب غیر از تصنیف هاتصنیف‌ها و رنگ هارنگ‌ها این گونه قطعات هم در مورد لزوم با چند ساز قابل اجرا بوده است.
تمام قطعاتی که در موارد فوق آنها اشاره شد ،شد، کوچک بوده و زیاد طول نمی کشیدهنمی‌کشیده است . تنها ساقی نامهساقی‌نامه و گریلی چون با شعر همزمان بوده است ،است، در صورت حضور آواز خوانآوا‌خوان بیشتر به طول می انجامید می‌انجامید.
 
تمام قطعاتی که در موارد فوق آنها اشاره شد ، کوچک بوده و زیاد طول نمی کشیده است . تنها ساقی نامه و گریلی چون با شعر همزمان بوده است ، در صورت حضور آواز خوان بیشتر به طول می انجامید .
=== نوآوری در موسیقی سنتی ===
==== استقلال و تحول در آهنگ‌سازی نو ====
سطر ۱۵۰ ⟵ ۱۳۳:
درویش در نواختن تار دست داشت. تا آن زمان تار دارای پنج سیم (دو سیم سفید، دوسیم زرد، و یک سیم بم) بود. اما با نگاه به سه‌تار به فکر افتاد سیم دیگری به تار بیفزاید و از آن هنگام تار دارای شش سیم شدو این عمل باعث ایجاد کوک های متنوع و جدید در تار شد.<ref name="Hamshahri"/>
درسال ۱۳۹۸ یک فیلم کوتاه انیمیشن درباره درویش خان ساخته شد. نام این انیمیشن «سیم ششم» می‌باشد که در آن به اختراع سیم ششم تار توسط درویش خان و همچنین مرگ این هنرمند بزرگ پرداخته‌است. کارگردان این فیلم انیمیشن [[بهرام عظیمی]] و نویسنده فیلمنامه [[مهناز عادلی]] می‌باشد.
==== گسترش پیش درآمدپیش‌درآمد ====
همانطور که اشاره شد ، قطعات متداول زمان درویش خان از لحاظ زمانی کوتاه بود و هنگامی که نوازندگان ارکستر می خواستند نواختن دسته جمعی را با یک مقدمه طولانی تر آغاز کنند ، آهنگ های کمی در دسترس داشتند .
 
سطر ۱۶۰ ⟵ ۱۴۳:
 
کمپانی هیز مسترز ویس (به انگلیسی : His Masters Voice )به فردی به نام ''هامبارتسون '' ماموریت می دهد که در تهران با موسیقی دانهای مشهور برای پر کردن صفحه مذاکره کند و عده ای را با خود به لندن بیاورد تا صفحاتی از موسیقی آنها ضبط شود . هامبارتسوم به ملاقات آقا حسینقلی می رود و او را متقاعد می کند تا با او رهسپار لندن شود و آقا حسنقلی هم قبول می کند و با عده ای راهی لندن می شود . درویش خان به نزد او می رود و کی گوید : شما با این کار اعتبار موسیقی و موسیقی دان را در ایران پایین می آورید . وقتی شما که استاد مسلم هستید هنر ود را به هیچ بفروشید ، فردا شاگردان شما چه اعتباری خواهند داشت . میرزا این عقیده را می پسندد ولی نماینده کمپانی وانمود می کند که درویش از راه حسد وکار شکنی این مطابل را گفته است . با این حال آقا حسینقلی تحت تاثیر سخنان درویش از کمپانی طلب دستمزد می کند و بالاخره معامله ا چند متر پارچه ماهوت انگلیسی ختم می شود و هیئت نوازندگان به سمت لندن راهی می شود . درویش وقتی از شرط حقارت آمیز این معامله آگاه می شود ، تصمیم به مبارزه می گیرد وشروع به ساختن قطعاتی به اسم پیش درآمد می کند . استقبال عموم از پیش درآمد های درویش طوری بود که وقتی صفحات به تهران رسید ، با شکست مواجه شد زیرا مردم صفحه پیش درآمد درویش را می خواستند .
روح الله خالقی این حکایت را در کتاب خود نقل کرده و آنرا فاقد اعتبار و نادرست می داند . <ref name=":022" />
 
==آثار درویش خاندرویش‌خان ==
در مجموع هفت پیش‌درآمد، شش تصنیف، یازده رِنگ<ref name=":02">{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه آثار درویش‌خان|نام خانوادگی=تهماسبی|نام=ارشد|ناشر=مؤسسه فرهنگی هنری ماهور|سال=۱۳۷۴|شابک=|مکان=تهران|صفحات=صفحه ۶}}</ref> و قطعاتی متفرقه از درویش‌خان برجای مانده است.
سطر ۲۴۰ ⟵ ۲۲۳:
{{پایان شعر}}
اشعار این تصنیف‌ها از [[محمدتقی بهار|محمد تقیمحمد‌تقی بهار]] است، به‌استثنای تصنیف [[صبحدم ز مشرق]] که از [[حاجب (شاعر)|حاجب]] است.<ref name=":022" /> در این میان دو تصنیف [[بهار دلکش]] و [[ز من نگارم]]، شهرت بیشتری پیدا کرده‌اند.
با وجود اینکه درویش به کارهای سیاسی، اجتماعی گرایش نداشت اما تصنیف [[ز من نگارم]]، سروده ملک الشعراو تصنیف باد خزان وزان شد حال و هوای اعتراضی دارند.<ref name=":0" />
سطر ۳۰۰ ⟵ ۲۸۳:
''درویش طبعی لطیف و ذوقی سرشار داشت . هنرمندی متجدد و بی تکلف ، بسیار متواضع و فروتن ، بی آزار و بردبار ، انسان دوست و زیر دست نواز ، خوش معاشرت و رفیق دوست بود . از هیچکس بدگویی نمی کرد. یعنی عارف به تمام معنا که فقط نیکی میدید و همه را خوب می پنداشت . مردی بود نکته سنج و با نمک و خوش بیان و ظریف و رند و شوخ . چنانکه وقتی کلام گوشه داری می شنید ، به وضعی دلپسند و مودب ، جواب مناسب می داد اما نه آنطور که خاطری را آزرده سازد . هنر را بسیار محترم می شمارد و وضع و رفتارش چنان بود که مورد احترام و تکریم همه واقع می شد . نسبت به استادان هخود حق شناس و سپاسگذار بود و با شاگردانش به کمال ملاطفت و مهربانی رفتار می کرد و آنها را به مانند برادر و فرزند خود دوست می داشت .''
==مرگ درویش خاندرویش‌خان==
[[پرونده:آرامگاه درویش خان.jpg|بندانگشتی|قبر درویش خان در [[گورستان ظهیرالدوله|گورستان ظهیر الدوله]]]]
در شب چهارشنبه، دوم آذر ماه ۱۳۰۵ هجری خورشیدی، هنگام بازگشت از جلسه محفل موسیقی در منزل یکی از دوستان به خانه، [[درشکه|درشکه‌ای]] دو [[اسب|اسبه]] کرایه می‌کند. در آن زمان [[خودرو]] به تازگی وارد خیابان‌های شهر شده بود و شمار آن‌ها به سختی به پنجاه دستگاه می‌رسید.زمانی که درشکه از خیابان [[امیریه (تهران)|امیریه]] به سمت شمال می‌پیچد، خودروی [[شرکت فورد موتور|فوردی]] از جهت مخالف با درشکه و اسب‌های آن برخورد می‌کند. اسب‌های درشکه درجا تلف می‌شوند و وی از درشکه به بیرون پرتاب شده و از ناحیه [[سر]] به زمین برخورد می‌کنند. بی‌درنگ مردم رسیده و او را به [[بیمارستان نظمیه تهران]] (که بهترین بیمارستان آن زمان تهران بود) می‌رسانند. اما بر اثر ضربه‌ای که بر سر او وارد آمد، چنان به سختی آسیب دید که پنج روز بعد در بیمارستان به علت [[ضربه مغزی]] در سن ۵۴ سالگی درگذشت.<ref name="amordad" /><ref name="tabnak.ir" /> وی در [[گورستان ظهیرالدوله]] میان [[امام‌زاده قاسم (تهران)|امامزاده قاسم]] و [[تجریش]] [[شهرستان شمیرانات|شمیران]] که قبرستان درویشان صفایی است ، در کنار قبر ظهیر الدوله به خاک سپرده شد.
سطر ۳۱۴ ⟵ ۲۹۷:
{{پایان شعر }}(سال 1345 قمری)
==== تقدیر از درویش خاندرویش‌خان پس از مرگ ====
[[شیخ‌الرئیس افسر|محمد هاشم میرزا]] متخلص به «افسر» در مدح این استاد و [[درویش]] [[عبدالمجید طالقانی]]، استاد [[خط شکسته‌نستعلیق]] که هر دو اهل طالقان هستند دو بیت زیر را سروده‌است:
{{شعر}}