* در دلم را تخته کردهام، دلداری نمی صرفد تا وقتی که نفر سوم مفت وارد میشود.
* آدم آویزان همه را به چشم چوب رختی میبیند.<ref>زیرسیبیلی، انتشارات نسل روشن، چاپ اول، 1398.</ref>
== نمونههایی از کاریکَلِماتورهای رحمت محمدپناه ==
*یک تن ماهی 200 گرم است.<ref> کدو تنبل.مجموعه کاریکلماتور از رحمت محمدپناه. انتشارات مدید 1395. </ref>
*تجویز پزشک به مرد فقیر "نان درمانی" بود.
*تنبل شرکت بالش بنیان تاسیس کرد.
*ناخوشایندترین تساوی: پارک = پنچر
*خوشایندترین تساوی: یک ساعت تفکر= هفتاد سال عبادت
*روی تابلوی گوسفندفروش نوشته شده بود: "پخش زنده"
*شعر خوبی بود. مخصوصاً قافیه اش خیلی ردیف بود.
*ای کاش حقوقم "عندالمطالبه" بود.
*کفش پاره در کفشداری خجالت کشید.
*کسی که با دشمن دوست من دوستی کند دشمن من است.
*شاگرد آخر کلاس میوه ها کدو تنبل است.
*دانشمند فرزندانش را به پارک علم و فناوری برد.
*توی دل "کیف پولم" هیچ چیز نیست.
*حالش گرفته بود ولی پذیرایی اش دل باز بود.
*آب پرید توی گلوی ماهی.
*یخ آبی است که خودش را می گیرد.
*بار علمی اش زیاد بود دیسک مغز گرفت.
*روی تابلوی پزشک ارتوپد نوشته بود: " متخصص قلب دوم".
*مار به زنش گفت: "ای بی دست و پا"
*پدربزرگ اندامی کوچک داشت.
*شاگرد زرنگ تنبلی چشم داشت.
*راننده ی نمایشگاه کتاب بار علمی زیادی داشت.
*با دل قرص رفتم داروخانه.
*سرباز در جنگ نرم خوابش برد.
*چه اکسیری داشت: نان را آجر می کرد.
*زن از حساب "جاری" اش پول برداشت.
*سرباز برای تعمیر دوش حمام پادگان سردوشی گرفت.
== چند کاریکلماتور از حسین مقدسی نیا ==
* چاقو حسن یوسف را که دید، دسته خودش را برید!
* دریا پس از خوردن قرص ماه خودش را بالا آورد!
* خروس به جرم تاسیس مرغداری روانه زندان شد!
* زمین خوار، زمین گرم خورد و مرد!
* چون از کار بیکار شدم کودک درونم را به شیرخوارگاه سپردم!
* روزی که دستش از دنیا کوتاه شد به خواستگاری رویا رفت!
* برماست که از ماست کره بگیریم نه از آب!
* عاشق دل شکسته محتاج یک جمله دلچسب است!
* مار از پونه بدش میاد، من از مار؛ پونه از من!
== منابع ==
|