آیه نور: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
در چند مورد اول متن آسمانها اشتباهاً آسمان ترجمه شده بود که تصحیح شد.
برچسب‌ها: ویرایش کاربر تازه‌وارد در مقالهٔ خوب یا برگزیده ویرایشگر دیداری
خط ۵۷:
[[ابن سینا]]، فیلسوف مسلمان، برای نور در این آیه دو معنای استعاری و ذاتی در نظر می‌گیرد و معتقد است که نور به مفهوم ذاتی آن به کمال اشاره دارد؛ به این معنا که منظور از حد اعلی و اکمل نور، خداوند به معنای کمال مطلق است. بر این اساس خداوند شایسته اسم نور می‌باشد. به باور ابن سینا، نور در مفهوم استعاری آن نیز دو معنی دارد: خیر و سببی که موجب و رسانندهٔ به خیر است. نور در آیه نور به معنای دوم است؛ بنابراین منظور از خطاب خدا به نور در آیه اشاره به خیر و سبب خیر بودن خدا در عالم است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لطیفی، آیه نور در چشم‌انداز عالمان اسلامی}}</ref> او با توجه به مراتب [http://ensani.ir/fa/article/7319/فطرت-و-قوای-نفس-منبع-یا-حالت قوای نفس] به توضیح این آیه می‌پردازد. در نظام فلسفی او، مراتب قوای نظری نفس به دو دسته تقسیم می‌شوند. مرتبه اول: قوه ای است که استعداد کسب معقولات را دارد و «[http://www.eshia.ir/feqh/archive/text/fayazi/bedayeh/62/085/ عقل هیولانی]» نامیده می‌شود؛ ابن سینا این مرتبه را با «مشکاه» آیه نور مطابقت می‌دهد. مرتبه دوم: قوه دیگری است که [[معقولات اولی|معقولات اول]] را کسب و به کمک آن‌ها برای دریافت [[معقولات ثانیه|معقولات ثانی]] آمادگی پیدا می‌کند و «[http://ensani.ir/fa/article/107491/عقل-در-حکمت-نظری عقل بالملکه]» نامیده می‌شود. ابن سینا این مرتبه را با «زجاجه» در آیه نور معادل می‌داند. به عقیده او، عقل بالملکه اگر ضعیف باشد، به کمک [[اندیشه|فکر]] به اکتساب معقولات ثانی می‌پردازد که آن را «شجره زیتونه» می‌نامد و اگر قدرتمند باشد، به کمک [[حدس]]، معقولات ثانی را اکتساب می‌کند که از آن نیز به «زیت» تعبیر می‌کند. سپس، ابن سینا از قوه‌ای یاد می‌کند که از عقل بالملکه فراتر رفته به مقام قوه‌ای قدسی نائل شده‌است. او این قوه را مصداق تعبیر «یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسسه نار» می‌شناسد. آنگاه ابن سینا برای نفس، در مسیر دستیابی به کمال، به قوه و کمالی خاص اشاره می‌کند. کمال خاص همان حصول [[شهود|شهودی]] و [[حضوری و حصولی|حضوری]] معقولات بالفعل در ذهن است که به تعبیر او مصداق «نور علی نور» در آیه است و قوه خاص همان حاصل شدن معقول مکتسب، همچون امری مشهود، است که بی‌نیاز به اکتساب، قابل حضور است و مصداق «مصباح» در آیه به‌شمار می‌رود. ابن سینا از این کمال و قوه به ترتیب به [http://ensani.ir/fa/article/107491/عقل-در-حکمت-نظری عقل مستفاد] و [http://ensani.ir/fa/article/107491/عقل-در-حکمت-نظری عقل بالفعل] یاد کرده‌است.<ref name=":10">{{یادکرد کتاب|عنوان=ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نمط سوم، صص392 - 387}}</ref>
 
[[ملاصدرا]]، فیلسوف شیعه، اسناد نور به آسمان‌ها و زمین را به معنی وجود هر چیزی معادل است با نوری که با آن، ماهیت و ذات شیء ظهور می‌یابد می‌داند. به باور او، خداوند نورها را از ذات نورانی خود پدیدمی‌آورد و این معنای ساده ایجاد است. بر این اساس میان ذات مصنوع و ذات صانع نوعی تناسب و سنخیت برقرار است. وجود وتحققو تحقق را نمی‌توان به ماهیات بلکه تنها به وجود محض می‌توان نسبت داد؛ به همین خاطر موجودات یا ماهیات موجود، صرفاً، وجود فرعی اشتقاقی دارند، چونان آینه‌هایی که فقط، بازتابانده نور وجودند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج: 4، ص: 354-353}}</ref> ملاصدرا در تفسیر این آیه ابتدا به تعریف نور می‌پردازد و معتقد است که نور، حقیقتی بسیط است و به خودی خود و به ذات، ظاهر است و غیر خود را ظاهر و نورانی می‌کند. او معتقد است، نور حقیقتی است که نه جنس دارد و نه فصل و به آن علت که در نفس و حقیقت خود پنهانی و خفایی ندارد، تعریف حدی و رسمی نیز ندارد؛ بنابراین آشکارترین اشیاء است. نه تنها به دلیل و برهان نیاز ندارد، بلکه خود دلیل و برهان بر هر چیزی است. او در تفسیر خود نسبت نور به خداوند را نه مجاز و تشبیه بلکه حقیقی می‌داند و بر اساس حدیثی از علی امام اول شیعه این نسبت را یک نسبت حقیقی می‌داند. مثل نور خداوند صفت حقیقی اوست که در جهان پراکنده شده‌است و کلماتی چون «زیت»، «زجاجه»، «مصباح» و «مشکات» همه برای اثبات ظهور و جلوه صفت حق و آشکار کردن آن است.<ref>ملاصدرا، تفسیر آیه نور، ص 143-142</ref> ملاصدرا معتقد است خداوند هم نور و هم وجود است. نوری است که به واسطه آن آسمان‌ها و زمین ظهور و وجود پیدا کرده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ملاصدرا، تفسیر آیه نور، صص147-148}}</ref> ملاصدرا در تبیین بخش دوم آیه طبق روش تفسیری خود و با تکیه بر مبانی فلسفی خاص خود تاویل‌های مختلفی ارائه می‌دهد ازجمله تأویل آیه در عالم انسانی به لحاظ بدن. وی در این تأویل منظور از «مشکات»، «زجاجه»، «مصباح» را به ترتیب صدر، قلب و روح در نظر گرفته‌است. «مشکات» را در حکم بدن انسانی می‌داند چون در ذات خود تاریک است. «زجاجه» قلب جایگاه روح حیوانی و در حکم روغن زیتون است و «مصباح» عبارت است از روح نفسانی که به نور نفس ناطقه انسانی روشن شده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ملاصدرا، تفسیر آیه نور، صص 162-163}}</ref> او بر این نکته تأکید می‌کند که نور الهی با هیچ عقلی قابل درک نیست و این قابل درک نبودن همانند ناتوانی در مشاهده نور حسی بدون حجاب و پرده است و پیامبر همان حجابی است که تنها از ورای آن می‌توان نور الهی را مشاهده کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ملاصدرا، تفسیر آیه نور، صص153-154}}</ref>
 
صدرالمتألّهین در تفسیر «یوقد من شَجره مبارکه زیتونه» آن را درختی دنیایی و متعلق به عالم محسوس نمی‌داند و از دید او این درخت همچون قلب مراتب گوناگون دارد و زمانی که به عقل بالمستفاد برسد، به قدرت مشاهده صور معقولات در لوح محفوظ دست میابد تا جایی که با ملائکه اتحاد نوری پیدا می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ملاصدرا، تفسیر القرآ ن الکریم، ج4 ص373-379}}</ref> عبارت نورعلی نور از نظر او اشاره به همین مرتبه از تجرد و خلوص نفس دارد که با تابش نور حق بر او بدون واسطه حقیقت اشیاء را درک می‌کند. ذاتاً نورانی شده و بی واسطه به نور الهی متصل می‌شود وبه مدد نور الهی تقویت می‌شود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ملاصدرا، اسفار، ج 3، ص 420}}</ref> به عقیده او، شرقی و غربی نبودن شجره زیتونه، مثالی برای هویت ذات الله است که نه شرقی است و نه غربی و نه جهات را می‌پذیرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آملی، شیخ سید حیدر، نص النصوص در شرح فصوص الحکم، ترجمه محمدرضا جوزی، تهران، روزنه، 1375 ش. ص 66}}</ref> ملاصدرا در تفسیر تمثیلات این آیه تلاش دارد سیر نزولی فیض و رحمت الهی را معنا کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بررسی مبانی فلسفی عرفانی ملاصدرا در تفسیر آیه نور و مقایسه آن با تفاسیر شیعی، محمد سعیدی مهر}}</ref>