زیاریان: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
InternetArchiveBot (بحث | مشارکت‌ها)
نجات ۱ منبع و علامت‌زدن ۰ به‌عنوان مرده.) #IABot (v2.0.8.1
++
خط ۱۴۸:
 
== قوم‌گرایی==
نمی‌توان فهمید که مردآویج از ابتدا چه افکار و عقایدی داشته؛ او در آغاز کار خود چندین بار تغییر هویت داد که شاید صرفاً در جهت دستیابی به قدرت بیشتر یا پیشبرد اهدافش بوده باشد. مرداویج در ابتدای امر، هنگام مخالفت با اسفار شیرویه، توهین او به [[اسلام]] را بهانهٔ جنگ با او قرار داد ولی مدتی بعد در [[جنگ جبال (۳۱۹ قمری)|جنگ جبال]]، به بی‌احترامی لشکریانش به [[قرآن]] و مسلمانان وقعی ننهاد و با رویکردی تأییدگرانه رفتار نمود.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۱۵۳–۱۵۴}}</ref> پس از فتح جبال، مرداویج به خلیفه عباسی نامه نوشت و از او خواست نواحی که بدست آورده را به [[مقاطعه]] بگیرد و این گونه از شورش در نواحی مجاور قلمرو خلافت پیشگیری کرده و با پوشیدن لباس سیاه، که نشان عباسیان بود، خلیفه را وادار به به‌رسمیت شناختن خود کرد. در این زمان است که وشمگیر، برادر مرداویج، که هنوز در گیلان می‌زیست، به خاطر سیاه پوشیدن مرداویج، او را ملامت می‌کند و این داستان می‌تواند نشان دهد که دشمنی با دستگاه خلافت در میان مردمان آن سرزمین امری واضح و ریشه‌دار بوده.<ref>{{پک|کجباف|۱۳۸۶|ک=بررسی مناسبات حکومت آل زیار و خلفای عباسی|ص=۸۹}}</ref> با این حال، مرداویج زمانی که موفق به [[تصرف اصفهان و خوزستان|تصرف اصفهان]] شد و از قدرتش اطمینان حاصل کرد، نشانه‌های طغیان علیه خلیفه را بروز داد. از این دوره به بعد، او با دوری جستن از خلافت، خود را علاقمند به [[تاریخ ایران]] نشان داده و از [[پادشاهان ساسانی]] الگوبرداری می‌کرد. برای خود دو تخت از جنس طلا و عاج ساخت و هر روز بر یکی می‌نشست و برای حلقهٔ اطرافیان خود تخت‌هایی از جنس نقره ساخته بود. [[تاج‌های شاهنشاهان ساسانی|تاجی به سبک ساسانی]] بر سر نهاد و دستور داد تا [[ایوان کسری]] را برای او بازسازی کنند. او در پنج ماه پایانی حکومتش به فکر حمله به [[بغداد]] بود و از نامه‌ای که به یکی از سرداران خود نوشته، می‌توان این گونه پنداشت که شکست دادن لشکریان خلیفه برای او کار مشکلی نبوده و محاسبه‌های لازم برای فتح [[عراق عرب]] را انجام داده بود.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۱۵۴–۱۵۶}}</ref><ref>{{پک|رحمتی|۱۳۹۱|ک=مرداویج و اندیشه احیای شاهنشاهی ساسانی|ص=۲۲–۲۱}}</ref> مورخان متفق‌القول هستند که مرداویج قصد سرنگونی خلافت عباسی و احیای شکوه پادشاهی ساسانیان را داشته و به دین اسلام پایبند نبوده‌است.<ref>{{پک|کجباف|۱۳۸۶|ک=بررسی مناسبات حکومت آل زیار و خلفای عباسی|ص=۹۱}}</ref> <ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|1978|ک=The Heritage of Rulership in Early Islamic Iran and the Search for Dynastic Connections with the Past |ص= 19-20}}</ref>
 
مرداویج پس از اظهار علاقه و گرایش به ایران، با هر چه غیرایرانی بود، مخالفت می‌کرد و به جز عرب‌ها، با ترک‌هایی که در خدمتش بودند هم رفتار نامناسبی پیش گرفت. او خود را به [[سلیمان]] و ترکان لشکرش را به [[جن|اجنه]] تشبیه می‌کرد و همین تحقیرها باعث قتل او توسط سربازان ترک‌تبار خودش شد. این افکار مرداویج تنها در واپسین دورهٔ حضور او مشاهده شد و پس از آن، دیگر امیران زیاری چنین اندیشه‌هایی بروز ندادند. وشمگیر به تاریخ چندان علاقه‌ای نداشت و در پی بازسازی عظمت ساسانیان نبود و قابوس هم به بازگشت به سنت‌های پیش از اسلام نمی‌اندیشید؛ لذا ایران‌دوستی تنها عنصری آغازگر برای این دودمان بود و با مرگ مرداویج، به پایان رسید؛ از آن پس پاره‌ای قوم‌گرایی نسبت به [[مردم طبری|مردمان طبرستان]] و گرگان در امیران زیاری دیده می‌شود که توجیه‌گر حکومتشان بر این نواحی بود ولی ایران‌دوستی به‌طور کامل کنار گذاشته شد.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۱۵۴–۱۵۶}}</ref>علی‌رغم این که امیران آل زیار توجه به احیای آیین‌ها و سنن ایران باستان را کنار گذاشتند؛ ولی همچنان اثرات گرایش به فرهنگ ایرانی در آنان زنده بود.<ref>{{پک|وکیلی|لعل شاطری|رضانژاد|۱۳۹۴|ک=رویکرد فرهنگی-اجتماعی آل زیار |ص=۱۳۱}}</ref><ref>{{پک|کجباف|۱۳۸۶|ک=بررسی مناسبات حکومت آل زیار و خلفای عباسی|ص=۹۳}}</ref> برگزیدن نام‌های [[پارسی سره|سرهٔ فارسی]] و احیای جشن‌های ایرانی از نمودهای گرایش زیاریان به ملیت ایرانی، بودند. <ref>{{پک|وکیلی|لعل شاطری|رضانژاد|۱۳۹۴|ک=رویکرد فرهنگی-اجتماعی آل زیار |ص=۱۳۱-۱۳۳}}</ref>
خط ۲۱۴:
{{چپ‌چین}}
* {{cite book | title = The Cambridge History of Iran, Volume 5: The Saljuq and Mongol periods | year = 1968 | publisher = Cambridge University Press | location = Cambridge | editor-last = Frye | editor-first = R. N. | last = Bosworth | first = C. Edmund | authorlink = کلیفورد ادموند باسورث| chapter = The Political and Dynastic History of the Iranian World (A.D. 1000–1217) | pages = 1–202 | isbn = 0-521-06936-X | url = https://books.google.com/books?id=16yHq5v3QZAC&lpg=PP1&pg=PA1#v=onepage&q&f=false|ref=harv}}
*{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=Bosworth |نام۱=C. Edmund |عنوان= The Heritage of Rulership in Early Islamic Iran and the Search for Dynastic Connections with the Past|ژورنال=Iranian Studies |سال =1978 |پیوند= https://www.jstor.org/stable/4310295 |تاریخ بازبینی=21 September 2021|زبان = انگلیسی| صفحات=۷–۳۴|}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =Bosworth | نام = C. Edmund | پیوند نویسنده = | مقاله =ANŪŠERVĀN | دانشنامه = Encyclopaedia Iranica| ویرایش = | جلد= 2| سال =1986| ناشر = | مکان = | شابک = | صفحه = | نشانی = https://iranicaonline.org/articles/anuservan-1 | تاریخ بازبینی = | نشانی بایگانی = |تاریخ بایگانی = | زبان =en}}
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Bosworth|نام = C. Edmund |مقاله=Mardawidj |پیوند مقاله = |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]]|ناشر=Bril|شابک=9004081127 |جلد=6|سال=1991 |تاریخ بازبینی=|زبان=en|ref=harv}}