دلیر (فیلم ۲۰۱۲): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←لید: گسترش |
|||
خط ۳۰:
== خلاصه داستان ==
[[مریدا (دیزنی)|پرنسس مریدا]] با مادرش ملکه الینور، پدرش پادشاه فرگوس و برادران سهقلوی بداخلاقش هامیش، هوبرت و هریس در قرون وسطی در پادشاهی اسکاتلندی دانبروخ زندگی میکند. الینور تلاش میکند تا مریدا را متقاعد کند که یک شاهدخت کامل باشد. با این حال، مریدا از سوار شدن بر اسبش، آنگوس، در ارتفاعات و تمرین تیراندازی با کمان و شمشیربازی لذت میبرد. او این مهارتها را از پدرش به ارث بردهاست.
یک روز عصر، مریدا متوجه میشود که اربابان قبیله متحد پادشاه، پسران خود را برای خواستگار برای ازدواج با او معرفی میکنند. اربابان با پسرانشان که مورد علاقهٔ مریدا نیستند وارد میشوند. مریدا تیراندازی با کمان را برای کسب آزادی انتخاب میکند. بعد از اینکه خودش در مسابقه برنده شد، الینور به مریدا هشدار میدهد که اگر درست نشود، درگیری میان قبیلهها رخ میدهد، اما مریدا جمع را ترک میکند و با یک [[روشنایی مرداب]] (ویسپها) روبهرو میشود که او را به کلبه یک جادوگر راهنمایی میکند. مریدا از جادوگر درخواست طلسم میکند تا سرنوشت او را تغییر دهد. جادوگر به مریدا یک کیک طلسم میدهد و او آن را به مادرش الینور میدهد، اما او به یک خرس سیاه تبدیل میشود. مریدا، الینور را از قلعه خارج میکند، زیرا پدرش یک شکارچی خرس است.
الینور که هنوز بیشتر حواس انسانی خود را حفظ کردهاست، در قالب یک خرس همراه با مریدا به کلبهٔ جادوگر میرسند، جایی که جادوگر پیامی را در دیگ خود گذاشته و میگوید که طلسم تا طلوع دوم خورشید دائمی خواهد شد، مگر اینکه او «پیوندی را که به خاطر غرور از بین رفته را اصلاح کند.»
روز بعد، مریدا و مادرش به همدیگر کمک میکنند تا به دنبال غذا بگردند. پس از انجام این کار، مریدا مورد حمله خرسی قرار میگیرد که شبیه مادرش به نظر میرسد، اما متوجه میشود که خرس خود مادرش است. دنباله ای از ویسپها ظاهر میشود و آنها را به خرابههای یک قلعه باستانی هدایت میکنند، جایی که مریدا متوجه میشود که شاهزاده در داستان مادرش، همان کسی است که طلسم مشابهی از جادوگر دریافت کردهاست. شاهزاده شریر به یک خرس شیطان مخوف به نام موردو تبدیل شدهاست. موردو ناگهان به مریدا حمله میکند اما الینور او را نجات میدهد و آنها فرار میکنند. مریدا مادرش را متقاعد میکند که اگر طلسم را نشکنند، برای همیشه مثل موردو تبدیل به یک خرس وحشی میشود. مریدا متوجه میشود که واژهٔ «اصلاح پیوندی که به دلیل غرور از بین رفته» به تعمیر ملیلههای خانوادگی او اشاره دارد که در جریان مشاجرههایشان آسیب دیده بود.
هر دو با عجله به قلعه برمی گردند، و فرگوس و لردهای دیگر میبینند که با سر و صدا به خاطر مریدا درگیر هستند؛ فرگوس وارد سالن شده و درگیری را متوقف میکند. مریدا سخنرانی تکان دهنده ای میکند و قبایل را متقاعد میکند که باید پیوند خود را بازگرداند و پسران لردها باید با هرکسی که میخواهند ازدواج کنند. لردها با اکراه موافقت میکنند و همانطور که آنها جشن میگیرند، مریدا و الینور به اتاق ملیله میروند تا ملیله پاره شده را تعمیر کنند. فرگوس وارد اتاق الینور میشود تا دربارهٔ آنچه اتفاق افتاده به او بگوید اما در عوض اتاق را ویران شده مییابد. او با وحشت و ناامیدی وارد اتاق ملیله میشود تا مریدا را در حال کشیدن ملیله از روی دیوار بیابد و الینور را در حالت خرس خود کشف کند. فرگوس به الینور حمله میکند که فکر میکند او موردو است، اما مریدا راه او را میبندد و الینور فرار میکند. فرگوس مریدا را بازداشت میکند و الینور خرس را با سایر مردان قبیله دنبال میکند. مریدا با کمک برادرانش که با خوردن ناخواسته کیک طلسم به خرس تبدیل شدهاند، از اتاقش بیرون میآید و در حالی که ملیله را سوار بر اسب میچرخاند، به دنبال پدرش به جنگل میرود. مریدا درست قبل از اینکه موردو ظاهر و بر قبیلهها چیره شود، مادرش را نجات میدهد. الینور با کوبیدن او به یک منهیر بلندقامت، موردو را شکست میدهد و او را در هم میکوبد و روح شاهزاده را آزاد میکند. مریدا با درک معنای معمای جادوگر، ملیله ثابت را روی الینور میگذارد و با مادرش آشتی میکند. الینور بهطور ناگهانی به همراه سه قلوها دوباره به یک انسان تبدیل میشود و خانواده با خوشحالی دوباره به هم میپیوندند.
== منابع ==
|