اردشیر بابکان: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌شده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Parsban (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
زدودن پیوندهای تکراری
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
خط ۳۰:
}}
 
'''اردشیر یکم ساسانی''' شناخته‌شده به '''اردشیر بابکان''' (به [[زبان پارسی میانه|پارسی میانه]]: [[پرونده:Ardashir i babakan.svg|150px]]) معروف به '''اردشیر بابکان'''، بنیان‌گذار [[شاهنشاهی ساسانی]] بود. وی پس از شکست واپسینآخرین شاهنشاه [[شاهنشاهی اشکانی|اشکانی]]، [[اردوان پنجم]] در سال ۲۲۴ میلادی در دشت هرمزدگان، دودمان اشکانی را برانداخت و پادشاهی ساسانی را بنیان گذاشت. اردشیر از آن پس خود را «[[شاهنشاه]]»<ref group="پ">MLKʾn MLKʾ ʾyrʾn / šāhān šāh ī Ērān{{راست‌چین}}شاهنشاه کوتاه‌شدهٔ اصطلاح شاهان‌شاه و به‌معنای شاهِ شاهان است.{{پایان راست‌چین}}</ref> نامید و به بدست آوردن سرزمینی را که «[[ایران‌شهر (ساسانیان)|ایرانشهر]]» یا «[[ایران]]» می‌خواند، آغازید.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۸۳|ک=شاهنشاهی ساسانی|ص=۱۱}}</ref><ref>{{پک|Daryaee|۲۰۰۸|ف=Political History of Ērānšahr|ص=|زبان=en}}</ref>
 
پیرامون تبار و نیای اردشیر، گزارش‌های تاریخیِ گوناگونی وجود دارد. براساس گزارش [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، اردشیر پسر [[بابک پدر اردشیر|بابک]] پسر [[ساسان]] بوده‌است. روایت دیگری که در [[کارنامه اردشیر بابکان|کارنامهٔ اردشیر بابکان]] می‌باشد،است و [[شاهنامه|شاهنامهٔ فردوسی]] نیز همان را بیان داشته، چنین آورده که اردشیر، زادهٔ ازدواج ساسان — فردی از نوادگان [[دارا]] — با دختر بابک، حاکمی محلی در ایالت پارس<ref group="پ">{{راست‌چین}}واژهٔ «پارس» در سراسر این مقاله اشاره به ''[[فارس (سرزمین)|سرزمین پارس]]'' دارد.{{پایان راست‌چین}}</ref> بوده‌است.
 
اردشیر بر پایهٔ گزارش [[محمد بن جریر طبری|طبری]]،طبری، در پیرامون [[اصطخر|اصطخرِ]] پارس زاده شد؛ طبری می‌افزاید که اردشیر در هفت سالگی به نزد فرمانده دژ دارابگرد فرستاده شد؛ پس از مرگ فرمانده، اردشیر بر جای او نشست و [[ارگبد]] دژ دارابگرد شد. طبری در ادامه آورده‌است که سپس بابک، شاه محلی پارس که [[گوچهر بازرنگی|گوچهر]] نام داشت را سرنگون کرد و [[شاپور پسر بابک|پسرش شاپور]] را به‌جای وی گماشت. براساس گزارش طبری، شاپور و پدرش بابک به‌ناگاه مردند و اردشیر حاکم پارس شد. کشمکش میان اردشیر با [[شاهنشاهی اشکانی]] بالا گرفت و سرانجام در تاریخ ۲۸ آوریل (برابر با ۹ اردیبهشت) ۲۲۴ میلادی، اردشیر با لشکر [[اردوان پنجم]] در [[نبرد هرمزدگان|دشت هرمزدگان]] روبرو شد و طی این جنگ، اردوان شاهنشاه اشکانی کشته شد.
 
بر پایهٔ گزارش‌های سلطنتی، این بابک بود که گوچهر شاه محلی [[پارس]] را سرنگون ساخت و پسرش شاپور را بر جای وی نشاند؛ اردشیر از پذیرش گماشتن شاپور سرباز زد و برادر خویش و هر که در برابرش ایستاد را حذف کرد و سپس سکه‌ای منقوش به چهرهٔ خود بر روی سکه و پدرش بابک در پشت سکه ضرب کرد. محتمل است نقشِ تعیین‌کننده‌ای که از اردشیر در رهبری شورش علیه دولت مرکزی ترسیم شده‌است، محصول خوانش‌های متأخرتر تاریخی باشد. احتمالاً در آن‌گاه بابک بیشتر ایالت پارس را زیر حاکمیت خود متحد ساخته باشد.
 
اردشیر نقش بسزایی در گسترش ایدئولوژی شاهنشاهی داشته‌است. وی کوشید تا خویش را به مثابهٔ [[مزدیسنا|مزداپرستی]] مرتبط با خدا و دارندهٔ [[فر|فَرّه ایزدی]] بنمایاند. ادعای مشروعیت پادشاهی وی به‌عنوان نورسته‌ای برحق از نسل شاهان اسطوره‌ای ایرانی و نیز تبلیغات منتسب به اردشیر علیه مشروعیت و نقش پارتیان در توالی تاریخ ایرانی، مؤید جایگاه ممتازی است که میراث [[شاهنشاهی هخامنشی|هخامنشی]] در ذهن نخستین شاهنشاهان ساسانی داشته‌است. اگرچه دیدگاه رایج برآن است که احتمالاً ساسانیان چندان دربارهٔ هخامنشیان و وضعیتشان نمی‌دانسته‌اند. از سوی دیگر، برخی از مورخین برآنند که نخستین شاهنشاهان ساسانی، با هخامنشیان آشنا می‌بودند و شاهنشاهان متأخر ایشان،او، به‌عمد به [[کیانیان]] روی آوردند. ایشاناو آگاهانه هخامنشیان را نادیده گرفتند تا بتوانند پیشینهٔ خود را به کیانیان برسانند؛ و از همین‌جا بود که تاریخ‌نگاری مقدس را در پیش گرفتند.
 
اردشیر برای یادبود پیروزی‌هایش، اقدام به نقر سنگ‌نگاره در [[فیروزآباد]] ([[گور (شهر باستانی)|شهر گور یا اردشیرخوره]])، [[نقش رجب]] و [[نقش رستم]] کرده‌است؛ در سنگ‌نگارهٔ وی در نقش رستم، اردشیر و اهورامزدا سوار بر اسب در برابر یکدیگرند و جسد [[اردوان پنجم|اردوان]] و اهریمن زیر سم اسبان اردشیر و اهورامزدا تصویر شده‌است. از این نقش چنین برمی‌آید که اردشیر می‌پنداشته یا می‌خواسته دیگران بپندارند که حاکمیت وی بر سرزمینی که در کتیبه‌ها «ایرانشهر» خوانده می‌شده، از سوی پروردگار مقرر شده‌است. واژهٔ ایران، پیش از این، در اوستا و به‌عنوان «نام سرزمین اسطوره‌ای آریاییان» به کار می‌رفت؛ در دوران اردشیر، عنوان «ایران» بر جغرافیای زیر حاکمیت ساسانیان اطلاق شد. اندیشهٔ «ایران»، هم برای جوامع زردشتی و هم غیر زرتشتی سراسر شاهنشاهی پذیرفته شد و حافظهٔ جمعی ایرانیان در مراحل گوناگون و لایه‌های مختلف جامعهٔ ایرانی تا دوران مدرن امروز ادامه یافت و زنده ماند. آنچه روشن است این است که مفهوم «ایران»، پیشتر کاربردی مذهبی نیز داشته و سپس به پیدایش صورت سیاسی آن و در مفهوم مجموعه‌ای جغرافیایی از سرزمین‌ها انجامیده‌است.