'''ته دیگ''' به قسمتی از [[پلو]] که، به ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد گفته میشود. (آنندراج): ته دیگی؛ جزء برشتهای ازغذا که به دیگ میچسبد. (ناظم الاطباء) میگوید: قسمتی از پلویا چلو که در ته دیگ رنگ سرخ گیرد و برنجها بهم پیوسته میگردد. قسمت زیرین پلو و چلو که سرخ و سخت شده باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). اگر ته دیگ حاوی مواد دیگری به جز برنج باشد به آن [[ته چین]] گفته میشود.
تهدیگ نشان دهنده غنای شکمبارهگی در این سرزمین است. بخشی از هر وعده غذایی که در هیچ فرهنگ دیگری نیست. نه دسر است نه پیشغذا نه سالاد نه پیتزا. خوشمزهترین و چربترین بخش که تازه انگار آفریده شده تا از بیخود برشته شدن ته غذا جلوگیری کند. ماکارونی تهدیگ میدهد، انواع برنج تهدیگ میدهند، حتی دلمه، اما تهدیگ یک مفهوم است. در واقع یک مفهوم شده. در ابتدا تهدیگ آمده بود تا محافظت کند از برنج، از ماکارونی از هرچیزی که خطر تهگرفتن دارد، آمده بود تا بسوزد و نگذارد که بسوزد اما آن فداکار مقدس، آن شهید زیرین، آن هویت انتهایی توانست تهدید تهگرفتن را به فرصت تبدیل کرده و در گذر زمان خودش را تبدیل کند به پراهمیتترین بخش هر غذا. یک واقعیتی هم هست که میگوید غذاها تقسیم شدهاند به دو قسمت، قسمتی از غذا که تهدیگ شده و قسمتی که میخواسته تهدیگ بشود اما در حسرتش مانده.
تهدیگها گوناگون اند، از این خانواده به آن خانواده تهدیگ ها فرق میکنند اما آن سیبزمینیهای سرخ شدهی شُل که زیر توده ماکارونی نشسته اند و رب و روغن را به خودشان کشیده اند، آن تهدیگهای سهسانتی برنج/ماست/تخممرغی و تهدیگهای نونی که خشک اند و با ماست خوردنشان خوب است، در این مملکت رایجتر اند.