مسلمانان از تفاوت بین راس جالوت و [[قراییان]] آگاه بودند و از این رو کسانی که تحت سیطره راس جالوت بودند جالوتی خوانده میشدند.
در کتب [[بحار الانوار]] از کتابهای مهم شیعیان مناظرهای بین امام رضا و راس جالوت زمانه آمدهاست امام رضا (علیه السلام): «تو میپرسی یا من بپرسم؟» -من میپرسم؛ ولی باید از تورات و انجیل یا زبور داود و صحف ابراهیم و موسی با من صحبت کنید. شما نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را چگونه اثبات میکنید؟ -موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داود به نبوت او شهادت دادهاند. -کجا؟ -مگر حضرت موسی به بنی اسرائیل وصیّت نکرد که به زودی پیغمبری از برادران شما خواهد آمد؛او را تصدیق کنید؟ -بله؛ این سخن موسی است -آیا از برادران بنی اسرائیل پیغمبری جز محمد آمده است؟ -خیر
- مگر در تورات نیامده که نور از کوه طور و کوه ساعیر و کوه فاران ظهور کرد؟-بله؛ اما تفسیرش چیست؟-ظهور نور در طور سینا همان وحی خداوند است بر موسی علیه السلام و روشنی کوه ساعیر همان وحی است به حضرت عیسی علیه السلام؛عیسی؛ و مقصود از نوری که از کوه فاران آمده، رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم است. زیرا فاران نام یکی از کوههای اطراف مکهاست که رسول خدا از آنجا مبعوث شدهاست. سپس حضرت رضا علیه السلام نمونههایی از مژدههای پیامبران را که در تورات آمده ذکر کرد و از قول «شعیای پیغمبر» و «حیقوق پیغمبر» نشانههای حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را بیان فرمود و از کتاب زبور داود، قسمتی را برای راس الجالوت خواند که تنها دربارهٔ حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم صدق میکرد. -ای رأس الجالوت! من از تو میپرسم دلیل نبوت حضرت موسی علیه السلام چیست؟ -شکافتن دریا، تبدیل عصا به اژدها، جاریکردن آب از سنگ، انتشار نور از انگشتها و معجزات دیگرش. -راست گفتی. اگر کارهای خارق العاده دلیل بر نبوت حضرت موسی است، پس چرا شما به نبوت حضرت عیسی اقرار نمیکنید؛ در صورتی که او مردهها را زنده میکرد، بیماران صعب العلاج را شفا میداد و از گل پرنده میساخت و به آنها جان میبخشید؟ -ما این معجزات را از عیسی ندیدهایم. -شما معجزات موسی را هم ندیدهاید، فقط از اصحابش شنیدهاید. سکوت راس جالوت -جریان حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم هم چنین است. او کتابی نخواند و سر کلاس معلّمی حاضر نشد، ولی کتابی آورد که از گذشتگان و آیندگان تا روز قیامت خبر میدهد. او از اسرار مردم خبر میداد و معجزاتی فراوان و غیر قابل شمارش داشت.<ref>بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۷۳. ح ۱۲.</ref>