ویکی‌پدیا:نظرخواهی/نوشتار ترانه جوانبخت/سرشناسی

ادامه‌ی ویکی‌پدیا:نظرخواهی در مورد نوشتار ترانه جوانبخت

معیارهای سرشناسی از نظر کاربر:Mostafazizi

  1. بحث سرشناسی بحثی مکانیکی نیست و نمی‌توان با قوانینی جزمی به این موضوع پرداخت برای همین است که بحث‌ و گفت‌وگو می‌کنند و اجماع‌یابی می‌کنند. اگر موضوعی قانون داشته باشد اجماع‌یابی بی‌معنا می‌شود.
  2. در سردر Wikipedia:Notability (people) نوشته شده است:«This notability guideline for biographies[2] is not policy; however, it reflects consensus reached through discussions and reinforced by established practice, and informs decisions on whether an article on a person should be written, merged, deleted or further developed.» که ترجمه‌ی فارسی آن می‌شود:«این راهنمای سرشناسی برای زندگی‌نامه‌ها، سیاست نیست؛ اما شاخص اجماعی است که از طریق بحث به دست آمده و با عمل ثابت تحکیم شده. این راهنما به این تصمیمات می‌پردازد که آیا یک مقاله در مورد یک فرد باید نوشته شود، ادغام شود، حذف شود و یا بیشتر گسترش یابد.» بسیار روشن و بدون ابهام مسئله این است که ما با سنت‌های تشخیص سرشناسی روبه‌رو هستیم نه با قوانین لایتغیر و این سنت‌ها در ویکی‌پدیاهای مختلف متفاوت است باید دید در ویکی‌پدیای فارسی چه سنت‌هایی اجرا شده است یعنی چه مقالاتی با چه استدلال‌هایی مانده اند و چه مقالاتی حذف شده‌اند و در مجموع نظر کاربران ویکی‌پدایای فارسی چیست؟ نمی‌توان موردی گاهی از سوزن سوراخ رد شد و زمانی از دروازه رد نشد.
  3. سرشناسی در ویکی‌پدیا تعریف نمی‌شود در جهان خارج از ویکی‌پدیا تلقی از سرشناسی وجود دارد گیرم با مرزهای فازی. همیشه مفاهیم و نام‌هایی که برپدیده‌ها گذاشته می‌شود مفاهیم فازی و غیردقیق هستند که در مرزها دچار اختلال می‌شوند. سرشناسی نیز چنین است. در نگاهی کلی کسی سرشناس محسوب می‌شود که اشخاصی نسبتا قابل توجهی که هیچ‌گونه آشنایی چهره‌به‌چهره با او ندارند علاقه‌مند باشند در مورد او اطلاعاتی کسب کنند و او را به‌تر بشناسند برای همین به مثلا ویکی‌پدیا رجوع می‌کنند. کمیت این «قابل توجه» با کیفیت توجه‌کننده‌گان تغییر می‌کند مسلما تعداد کسانی که علاقه‌مند هستند در مورد فلان بازیگر هالیوودی بدانند بسیار بیش‌تر هستند از کسانی که علاقه‌مند هستند در مورد بهمان ریاضی‌دان بدانند.
  4. نکته‌یی گه در سنجش سرشناسی مهم است که مورد دقت بیشتری قرار گیرد این است که معیارها جنبه عمدتا اثباتی هستند نه سلبی. مثلا دریافت جایزه‌ی معتبر شرطی اثباتی است نه سلبی به عبارت دیگر اگر کسی جایزه‌ی معتبر بین‌المللی دریافت کرده بود حتما سرشناس محسوب می‌شود حتا اگر هیچ معیار دیگری را نداشته باشد. اما این به این معنا نیست که شخص حتما باید جایزه‌ی معتبری دریافت کرده باشد تا سرشناس محسوب شود. به عبارت دیگر دریافت جایزه شرط کافی است اما شرط لازم نیست. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۰ (UTC)[پاسخ]

دلایل سرشناسی خانم جوانبخت

در زیر سعی می‌کنم دلایل سرشناسی خانم جوانبخت را بیاورم توجه داشته باشید که هرکدام از این‌ها بتنهایی ممکن است ملاک سرشناسی نباشد. چیزی که وجود سرشناسی را ثابت می‌کند وجود همه یا چند مورد از این موارد است.

آثار

کتاب
  • خانم جوانبخت ۹ کتاب منتشر شده دارند. این کتاب‌ها توسط خود مولف و با هزینه‌ی شخصی او منتشر نشده‌اند بلکه توسط ناشران غیروابسته به شخص(کتاب‌سرای آروین و نوین پژوهش) منتشر شده اند. خبر انتشار آن‌ها با توضیحی مختصر در روزنامه‌های پرتیراژی مانند شرق و کیهان آمده است. و بابت انتشار بعضی از این آثار با ایشان مصاحبه شده است و معرفی اجمالی از آن‌ها صورت گرفته است.
مقاله، شعر داستان
اعتبار یک وب‌گاه را کسانی که با آن هم‌کاری می‌کنند نشان می‌دهد. در مورد جن‌وپری خانم میترا الیاتی مدیر مسئول‌اش در ویکی‌پدیا مقاله دارند می‌توانید به آن رجوع کنید. ضمنا با نگاه به نام افرادی که داستان‌ها و مقالات‌شان در جن‌وپری منتشر شده است اعتبار این نشریه مشخص می‌شود. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۳ (UTC)[پاسخ]
ضمنا پیوندی که به سخن جناب به‌آفرید داده‌اید درست نیست. حرف ایشان در مورد تعداد کتاب‌هاست که خب تا حدودی حق با ایشان است (هرچند لحنشان می‌توانست دوستانه‌تر باشد.) اما تعداد مقالات در سایت‌ها و نشریات مختلف معنا دارد و مهم است چون نشریات و سایت‌ها سردبیر دارند و هر چیزی را منتشر نمی‌کنند. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۹ (UTC)[پاسخ]

مصاحبه

نشریات معتبر و رادیو و تلویزیون‌ها با افراد سرشناس مصاحبه تخصصی می‌کنند.

  • روزنامه جام‌جم. در روزنامه جام‌جم مورخ ۱۱ تیر ۸۴، ششم ۱۴۶۹ صفحه‌ی ۶ آرش شفاعی مصاحبه‌یی با خانم جوانبخت دارد تحت عنوان «با دکتر ترانه جوانبخت و مولفه‌های ادبیات پست مدرن: چند صدایی در شعر امروز» انجام مصاحبه تخصصی به‌خودی خود نشان از متخصص و سرشناس بودن شخص است که با او مصاحبه شده است اما درج این مصاحبه در فصلنامه‌ی معتبر شعر تایید مجدد بر آن است. فصلنامه فرهنگی، شعر سال سیزدهم، شماره ۴۳، تابستان ۱۳۸۴. در هفته‌نامه فرهنگی-اجتماعی جوانان‎/شماره۴۵ - شنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۴ این‌گونه آمده است:«چهل و سومین شماره‌ی شعر با آثاری از مرحوم دكتر سیدحسن حسینی، دكتر ترانه جوانبخت، سیدعلی میرافضلی، محمدحسین جعفریان،...»
  • رادیو قاصدک. این رادیو دلیل مصاحبه را این‌گونه اعلام کرده است:«با ترانه جوانبخت به بهانۀ چاپ تازه‌ترين کار او گفتگوی داشتیم» به عبارت دیگر با او به عنوان نویسنده و شاعری که کتاب‌اش تازه منتشر شده مصاحبه صورت گرفته است نه مثلا شهروندی عادی.
  • رادیو زمانه. در این رادیو ضمن معرفی کتاب «یادگار لحظه‌های سبز» با او مصاحبه شده است و مقاله‌یی از او به نام «از صدام تا دیکتاتورهای ازدواج» در رادیو توسط سما شورایی اجرا شده است. در این رادیو از ایشان با عنوان:«از خانم ترانه جوانبخت، نویسنده و شاعر ایرانی مقیم کانادا، مصاحبه‌ای با ایشان در معرفی خود و کار و آثار عملی، فرهنگی و هنری‌شان داشتیم.» به عبارت دیگر تنها مصاحبه با ایشان مهم نیست مهم این است که با او به عنوان نویسنده و شاعر ایرانی مصاحبه شده است.

نقد آثار

  • مجله‌ی صبا که در کانادا منتشر می‌شود. در دو شماره‌ی خود ضمن چاپ آثاری از جوانبخت نقدی به قلم سعیدرضا خساره و مهدی موسوی منتشر کرده است.
لطفاً کمی در مورد این مجله توضیح دهید. حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۰۷ (UTC)[پاسخ]
پیوندها هستند می‌توانید بروید و ببنید. چه چیز را توضیح دهم؟ عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۶ (UTC)[پاسخ]
در مورد اعتبار مجله. برای مثال من این روزنامه را معتبر برای یک دانشنامه نمی‌دانم مگر در حد موضوعی مربوط به دانشگاه شریف. حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۸ (UTC)[پاسخ]

ویکی‌پدیای انگلیسی

  • ایشان در ویکی‌پدیای انگلیسی و آلمانی مقاله دارند. در ویکی‌پدیای انگلیسی مقاله‌ی ایشان مورد چالش قرار گرفته است و اجماع بر حفظ آن بوده است. اگر کسانی نسبت به آن اجماع تردید دارند این نکته را فراموش می‌کنند که آن‌چنان که آنان تصور می‌کنند موضوع سرشناسی اهمیت حیاتی برای ویکی‌پدیای انگلیسی ندارد که بخواهند اصرار عجیب و غریب در حذف مقاله‌یی به دلیل سرشناس نبودن داشته باشند. همین که چند کاربر نسبتا باسابقه ادعا کنند شخص مورد نظر سرشناس است می‌پذیرند. به هر حال ایشان مدت هاست بیش از یک سال که مقاله دارند و این نشان می‌دهد حساسیت روی حذف مقالات ظاهرا در ویکی‌پدیای فارسی بیشتر از ویکی‌پدیای انگلیسی است.
فکر می‌کنم مردود بودن این مورد به حد کافی واضح باشد و نیازی به توضیح نداشته باشد. کافیست صفحه بحث حذف ویکی‌پدیای انگلیسی را ببینید. اگر شخص کاربر:Mostafazizi در آن حضور نداشتند و کاربران آشنای ویکی‌پدیای فارسی نبودند باز قابل تأمل و بررسی بود. حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)[پاسخ]
چه چیزی مردود است؟ آیا به‌نظر شما در ویکی‌پدیای انگلیسی فقط به تعداد رای‌دهنده‌گان توجه می‌کنند یا به حرف آن‌ها؟ آیا من در ویکی‌پدیای انگلیسی حرف نادرست و خلاف واقعی زده‌ام؟ من دلایل خود را برای سرشناس بودن شخص گفته‌ام و دیگرانی هم دلایل خود را برای ناسرشناس بودن ایشان اگر خیلی زود مدیری در ویکی‌پدیا انگلیسی تشخیص داده است که ایشان سرشناس‌اند رای‌‌گیری مردود است؟ آیا فکر می‌‌کنید مدیر مربوطه از دوستان من بوده است؟ اگر تصور می‌کنید مدیری که بحث را جمع کرده است و حکم به بودن ایشان داده است خلاف قوانین عمل کرده است. بروید از مدیر مربوطه شکایت کنید اما نمی‌توانید رای صادره و اجماع به‌دست آمده را مردود بشمارید. واقعیت ساده این است که در ویکی‌پدیای انگلیسی با توجه به مدارک ارائه شده ایشان سرشناس محسوب شده‌اند. همین. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)[پاسخ]

سرچ گوگلی

یکی از محک‌های اولیه‌ی سرشناسی تست سرچ گوگلی است. جست‌وجوی «ترانه جوانبخت» در گوگل ۶۴۲۰ و taraneh javanbakht بالغ بر ۸۰۰ نتیجه در بردارد. با سرچ نام‌هایی که سرشناس می‌شمارید و تا طی بحث اجماع سرشناسی نیز آورده‌اند به خوبی نشان می‌دهد که به‌دست اوردن چنین نتیجه‌ی چقدر دشوار است.

ویکی‌پدیا:سرشناسی (افراد)#معیارهای غلط را ببینید. اگر قانع شدید که این مورد نشانی بر سرشناسی نیست بفرمایید. حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۳۷ (UTC)[پاسخ]
  • این که شما الان اضافه کردید اما از قبل این جمله در سرشناسی افراد وجود داشت:«سنجش موتور جستجو: آیا جستجوی شخص در موتورهای جستجوی مشهور نتیجه‌های پرشماری می‌دهد؟» ضمنا در همان چیزی که اضافه کردید اشاره به مواردی مانند بمب گوگلی شده است. اما با نگاهی اجمالی به نتیجه‌ی سرچ گوگلی ایشان چنین چیزی دیده نمی‌شود و صرفا حکایت از حضور نسبتا بالا دارد. و البته من می‌دانم و می‌پذیرم این معیار اولیه است و جنبه‌ی کمکی دارد و به عنوان تنها استدلال نمی‌شود از آن استفاده کرد. و البته این معیار بیشتر جنبه‌ی سلبی دارد تا اثباتی یعنی اگر کسی سرچ گوگلی پایینی داشت می‌توان در سرشناسی‌اش تردید کرد. از این تست مقاله‌ی ترانه جوانبخت جان سالم به‌در می‌برد. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۴ (UTC)[پاسخ]
    • اینجا رهنمودهای ویکی‌پدیای انگلیسی و ترجمه‌شان اعتبار دارد. اگر در مورد این موضوع شک دارید از کاربران قدیمی‌تر در مورد توافق‌های ویکی‌پدیای فارسی بپرسید. رهنمود انگلیسی هم همینیست که ترجمه کردم. حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۵۳ (UTC)[پاسخ]
      • اول این که کاربر قدیم و جدید نداریم. و توافق دیکته‌شده‌ی قدیمی هم نداریم. تصور می‌کنم توضیحات من و شما روشن است اجازه بدهید دیگران خود قضاوت کنند. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۰۳ (UTC)[پاسخ]
        • توافق دیکته شده داریم. شما می‌توانید نظرخواهی جداگانه راه بیاندازید که دیگر از رهنمودهای ویکی‌پدیای انگلیسی پیروی نکنیم و هرج و مرج جایگزینش کنیم. تا آن زمان سیاست‌ها و رهنمودها دیکته‌شده‌اند! حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۲۰ (UTC)[پاسخ]
          • متاسفانه تمام کسانی که اهل «دیکته‌کردن» هستند. تصور می‌کنند، یا اینگونه الغا می‌کنند، که دو نوع وضعیت وجود دارد:وضعیت «دیکته‌»‌یی و «هرج‌ومرج»‌یی در صورتی که ویکی‌پدیا محلی برای تبلور حداقل‌سازی «دیکته»‌ها و حداکثرسازی «خرد جمعی» است. موضوع بسیار ساده است رهنمودهای سرشناسی در ویکی‌انگلیسی از دل بحث‌ها و گفت‌وگوها در همان ویکی به‌دست آمده است و کسی به کاربران «دیکته» نکرده است. در ویکی‌پدیای فارسی نیز وقتی ارزش و اعتبار دارند و کارآمد است که درونی این ویکی‌شوند و از مسیر تجربه و اجماع بگذرند تا حاصل عقلانیت جمعی همین اجتماع باشد و با رشد ظرفیت‌های آن رشد کند. البته این به معنای اختراع مجدد چرخ نیست به معنای بومی‌سازی استفاده از چرخ است. که اگر در جامعه هم این اتفاق افتاده بود الان ماشین‌های لوکس آخرین سیستم زیر پای کسانی که راندن درست گاری‌به‌یابو بسته‌شده را هم نمی‌دانند نبود. عزیزی ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)[پاسخ]

نظرات کاربران

لطفا صرفا حول موضوع نظردهید و اعلام کنید ایشان را سرشناس می‌دانید یا نه.

  • اگر بگویید بر اساس کدام مورد شخص سرشناس است آنوقت می‌توانیم بحث کنیم. اینطوری نمی‌شود که بر اساس ۱۰ مورد بالا! بسیاری از آنها به هیچ وجه قابل قبول نیستند و برخی جای بحث دارند. حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۵۱ (UTC)[پاسخ]
  • فشرده و خلاصه‌:
  1. آثار منتشر شده متعددی که توسط ناشری غیر از خود ایشان چاپ و منتشر شده است دارند.
  2. مقالات علمی و شعر و داستان در منابع معتبر و مستقل از شخص منتشر شده است.
  3. با او به عنوان نویسنده و شاعر و منتقد ادبی در جام‌جم و قاصدک و رادیو زمانه مصاحبه شده است. مصاحبه او با روزنامه‌ی جام‌جم مجددا در نشریه بسیار معتبر فصل‌نامه شعر منتشر شده است.
  4. آثار او در دو شماره‌ی مختلف مجله‌یی که در کانادا منتشر می‌شود توسط دو منتقد مختلف و مستقل از شخص نقد شده است.
  5. تمام اطلاعات نوشته شده در مقاله در منابع مستقل آمده است.

این هم موارد خاص. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۵۱ (UTC)[پاسخ]

شماره یک تعدادش مهم نیست. مقالاتی که منتشر شده است هم مهم نیست. مهم ارجاع به این مقالات است. مصاحبه در روزنامه جام‌جم را سال گذشته کامل خواندم. هیچ ربطی به سرشناسی شخص ندارد و در مورد او هم سخنی به میان نیامده است. لطفاً در مورد اعتبار مجله محلی کانادایی توضیح دهید. منابع معتبر مستقل! حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۲۷ (UTC)[پاسخ]
انتشار چندین کتاب به‌طور مستقل و اعلام خبر چاپ در نشریات معتبر نشان از حضور نام ایشان در بین کتاب‌خوان‌ها دارد. انتشار مقالات مهم است چون نمی‌توان کیلویی مقاله در سایت‌ها و نشریات معتبر چاپ کرد. این که مقاله‌ی جام‌‌جم ربطی به سرشناسی ندارد را متوجه نشده یعنی چه ربط ندارد؟ آیا این روزنامه مصاحبه تخصصی در مورد موضوعی که به نقد ادبی ربط دارد را با شخصی گمنام که در خیابان پیدا کرده است انجام داده است؟ حالا اگر این کار را جام‌جم انجام بدهد آن وقت فصل‌نامه شعر از بین این همه مطلب برمی‌دارد مصاحبه با آن شخص گم‌نام را چاپ می‌کند؟ حالا گیرم فصل‌نامه شعر هم چنین کند آن‌‌وقت مجله‌ی هم‌شهری جوان که می‌خواهد خبر انتشار فصل‌نامه را بنویسد از میان این همه مقاله که در آن نشریه حجیم است فقط اشاره به نام چند نفر از جمله مصاحبه شونده‌ی ناشناس «ما» می‌کند؟ این که می‌گوید از او سخنی به میان نیامده هم عجیب است. می‌‌گذارم به حساب فراموش کردن‌تان. این جملات آمده بود:«موضوع شعر پست مدرن بهانه‌ای برای گفتگو با دکتر ترانه جوانبخت شاعر و نویسنده ایرانی شد. وی که خود در زمینه شعر پست مدرن دارای آثار متعددی است، پس از اخذ مدرک دکترای بیوشیمی از فرانسه، اینک در کانادا سرگرم تحصیل در رشتهٔ فلسفه است با پیشینه و زمینه‌های فلسفی و اجتماعی دیدگاه پست مدرنیسم در در فضای فکری غرب آشنایی دارد.» (عکس‌ اسکن شده صفحه مصاحبه را آن بالا می‌گذارم جهت یادآوری) اما در مورد رادیو زمانه که از ایشان به عنوان شاعر و نویسنده یاد می‌کند چه می‌گویید؟ نشریه صبا نشریه‌یی فارسی زبانی است به سردبیری ایرج آقاخانی که در کانادا چاپ و منتشر می‌شود. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۴۱ (UTC)[پاسخ]
مصاحبه با شخص در ارتباط با موضوعی دیگر به جز کارهای خودش او را سرشناس نمی‌کند. تصادفاً یکبار در کتابخانه ملی با من در مورد کتابخوانی مصاحبه کردند و از تلوزیون رسمی ایران با ۶۰ میلیون مخاطب پخش شد! از فردایش من سرشناس شده بودم؟! این نشریه صبا شهرتش به سردبیر مشهورش باز می‌گردد؟ سایت نشریه کجاست؟ بخش درباره ندارد؟ انتشار مقالات متعدد بسیار کیلویی‌تر از آنست که تصورش را بکنید. هر کسی در زمینه علمی خودش می‌داند انتشار مقاله با پذیرفته‌شدن مقاله در جامعه هدفش چقدر تفاوت دارد. حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)[پاسخ]
شاید بشود این که نوشته بودید:«در مورد او هم سخنی به میان نیامده است.» را به حساب فراموشی گذاشت اما این که نوشته‌یی که همین الان در جلوی چشم‌تان است و پررنگ هم شده را نادیده می‌گیرد جای تعجب دارد یک‌بار دیگر بخوانید:«موضوع شعر پست مدرن بهانه‌ای برای گفتگو با دکتر ترانه جوانبخت شاعر و نویسنده ایرانی شد. وی که خود در زمینه شعر پست مدرن دارای آثار متعددی است...» ضمنا مصاحبه اختصاصی است یعنی با شاعر و نویسنده‌یی به دلیل این که شاعر و نویسنده‌یی پست‌مدرن مصاحبه شده است. چرا می‌گویید:«مصاحبه با شخص در ارتباط با موضوعی دیگر» شاید من منظورتان را متوجه نمی‌شود؟ در مورد نشریه انتظار دارم وقتی لینک دادم به نشریه خودتان نگاه کنید. درباره دارد و نام تمام عواملش را هم داده است. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۳۰ (UTC)[پاسخ]
من پرسیدم چرا این مجله معتبر است گفتید سردبیرش فلانیست که هیچ اثر فارسی بر روی اینترنت در مورد این سردبیر وجود نداشت. در مورد مجله هم تصادفاً در مثال مصاحبه خودم هم خودم را معرفی کرده بودم! بحث اینست که موضوع مصاحبه آثار و فعالیت‌های او نیست! نمی‌شود مجله مصاحبه کند (یا حتی تلوزیون مصاحبه کند) و نگوید با چه کسی مصاحبه می‌کند و البته آنچه هم که می‌گوید همانست که خود شخص در ابتدای مصاحبه در مورد خود می‌گوید. لزوماً فرد مصاحبه‌شونده نیز شخص مهم و سرشناسی نیست. حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۹ (UTC)[پاسخ]
امیدوارم یک‌نفر بیاید بخواند من متوجه منظور شما نمی‌شوم. این که با شخصی در مورد موضوع تخصصی فعالیت‌اش مصاحبه کنند و بعد او را معرفی کنند به عنوان شاعر و نویسنده‌یی مطلع چه ربطی دارد به این که یک نفر در کتاب‌خانه نشسته باشد گزارش‌گری بیاید بگوید آقا نظر شما در مورد کتاب‌خوانی در ایران چیست و او بگوید:«من فلانی از بهمان جا و اما کتاب‌خوانی...» شما از کجا می‌دانید که معرفی او را از خودش پرسیده‌اند؟ چگونه او را برای مصاحبه انتخاب کرده‌اند؟ همین‌جور سر جام جم ایستاده‌اند گفتند خانم بفرمایید ما در مورد پست‌مدرنیسم در ادبیات و شعر می‌خواهیم مصاحبه کنیم و بعد وقتی مصاحبه تمام شد. گفتن: «راستی شما چه کاره‌اید؟» و ایشون گفتن:«من تصادفا شاعر و نویسنده هستم و آثارم پست‌مدرن است.» و بعد همین‌ها را گذاشتن اول مقاله. حالا از این بگذریم رادیو زمانه که در مورد آثار و شخص خودشان مصاحبه کرده است؟ عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)[پاسخ]
شما واقعاً مصاحبه رادیو زمانه را شنیده‌اید؟! در مورد آثار و شخص خودشان مصاحبه کرده!؟ چه کسی مصاحبه کرده!؟ از نظر شما مصاحبه‌ای می‌تواند یک نفره باشد!؟‌ ااین در معنی لغوی مصاحبه نمی‌گنجد و مفهوم کاملاً جدیدی معرفی کرده است. «از شما که این امکان را برای من فراهم کردین تشکر می‌کنم!» حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۱ (UTC)[پاسخ]
این که شما برای مسئولان رادیو زمانه روش مصاحبه تعیین کنید کار درستی نیست. توجه داشته باشید این رادیو در همان بخش نخست کاری از ایشان را اجرا کرده است. معمولا کار کسی که از درجه‌یی از سرشناسی برخوردار نباشد را در رسانه‌های معتبر اجرا و پخش نمی‌کنند بعد هم از ایشان خواسته‌اند خود را معرفی کنند که کرده‌اند. ضمنا ادب حکم می‌کند که در پایان از مسئولان رسانه تشکر شود که ایشان هم این عمل مرسوم را انجام داده‌اند. ضمنا فراموش نکنید که در بخش مکتوب رادیو کتاب ایشان معرفی شده است و از ایشان به عنوان شاعر و نویسنده یاد شده است. عزیزی ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۶ (UTC)[پاسخ]
  • سرشناس - در جمع‌بندی از مطالب گفته شده و با توجه به این که در منابع معتبر مختلف مانند روزنامه جام‌جم، رادیو زمانه... از او به عنوان شاعر و نویسنده ایرانی یاد شده است و آثار ایشان در سطح گسترده‌یی در منابع متعدد وجود دارد و تمام اطلاعات نوشته شده در مقاله مبتنی بر منابع مستقل و غیروابسته به شخص است. ایشان سرشناس‌ محسوب می‌شوند. عزیزی ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۵ (UTC)[پاسخ]
  • سرشناس - با در نظر گرفتن معیارهای حاکم در ویکی‌پدیا ایشان سرشناس‌اند. آسا ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۹ (UTC)[پاسخ]
  • سرشناس. با توجه به تمامی شواهد، سرشناسی کاملا مشهود است. --سندباد ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۲ (UTC)[پاسخ]
  • این فرد نه جایزه ویژه‌ای برده است نه خلاقیت خاصی داشته که مورد توجه منتقدین قرار بگیرد و نه هیچکدام از آثارش مورد نقد و بررسی منابع معتبر قرار گرفته است. با همین منابع نیم‌بند هم در ویکی‌پدیا معرکه گرفته است ببینید با مقاله ویکی‌پدیایش در دنیا چه خواهد کرد. من بیشتر از این نمی‌توانم برای این فرد ناسرشناسی که عده‌ای به هر قیمتی می‌خواهند سرشناسش کنند وقت تلف کنم. حسام ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۴۹ (UTC)[پاسخ]
البته سرشناسی، یکی از معیارهای اساسی برای وجود مقاله در ویکی‌پدیاست. با این وجود، بسیاری از مقالات مربوط به افراد ناسرشناس در ویکی‌پدیا خلق می‌شوند که برخی از آنها حذف می‌شوند و برخی از آنها هم تا مدتی می‌مانند. همچنین همان‌طور که می‌دانیم افراد سرشناس و موضوعات بسیاری وجود دارند که در ویکی‌پدیای فارسی مقاله‌ای ندارند. در نهایت نه بودن مقاله‌ای با عنوان ترانه جوانبخت خللی به ویکی‌پدیا وارد می‌کند و نه نبودنش. با این وصف، نه عزیزی را درک می‌کنم که اصرار به بودن مقاله دارند و نه حسام را که اصرار به نبودنش دارد (البته هر دو علت دارند و علت هیچکدام را منطقی نمی‌دانم.) و در این مورد هم هیچ نظری نمی‌دهم. اما محافظت کردن از مقاله حذف شده، در چنین موردی را منطقی نمی‌دانم. بله؛ اگر مثلا کاربری ناآشنا و ناوارد که با سیاست‌ها آشنایی ندارد بر ایجاد مقاله‌ای مخالف با سیاست‌ها اصرار ورزد، ممانعت از ایجاد آن صفحه، منطقی است. اما زمانی که یک کاربر با سابقه بخواهد مقاله‌ای را بسازد و دلایلی برای ساختنش ارایه دهد، نباید جلوی او را گرفت. ممکن است مقاله ساخته شده، معیارهای لازم را نداشته باشد، که در این صورت، با توجه به سیاست‌های حذف، حذف خواهد شد. این اتفاق می‌خواهد سه بار بیفتد، می‌خواهد 100 بار بیفتد. من شخصا چنین چیزی را نمی‌پسندم و نمی‌پذیرم؛ چه قانع بشوم وی سرشناس است و چه دریابم که ناسرشناس است، باز هم عزیزی حق دارد که مقاله را بسازد و حسام هم طبعا حق خواهد داشت پیشنهاد حذف مقاله را بدهد و اگر کاربران ویکی‌پدیا آن را ناسرشناس تشخیص دادند، آن را حذف کند. ٪ مرتضا ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۳۴ (UTC)[پاسخ]
سیاست‌های ویکی‌پدیا هیچکجا از ایده شما حمایت نکرده بلکه آن را نقض کرده‌است. بهتر است بر اساس سیاست‌ها صحبت کنیم نه احساس شخصی و موردی. بخش معیارهای کلی مورد ۴ تکلیف را مشخص کرده است. در ضمن اگر تاریخچه حذف مقاله را ببینید علاوه بر اصرار کاربر:Mostafazizi چند زاپاس‌باز هم به این موضوع علاقه‌مند شده بودند و در حرکاتی ضربتی پس از اولین ویرایش به ایجاد این مقاله روی می‌آوردند! مقاله‌ای که در نظرخواهی حذف، حذف می‌شود ایجاد دوباره‌اش با همان شرایط حذف سریع به دنبال دارد. حسام ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)[پاسخ]
متاسفانه دروغ می‌گوید. و متاسفانه این سرزمین بهشت دروغ‌گویان است. این مقاله یک‌بار و فقط یک‌بار با بحث حذف شده است و من هم فقط یک‌بار دیگر آن‌هم یک سال بعد از بحث و بررسی و نظرخواهی مقاله را گذاشتم که شما حذف سریع‌اش کردید. قدرت شما از سکوت افرادی چون مرتضا و بقیه کاربران ناشی می‌شود وگرنه نمی‌توانستید این‌گونه دروغ بگوید برای دوستان‌تان و خودتان مقاله درست کنید و بعد مقاله‌ی کسی که سرشناس است را حذف کنید. عزیزی ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۶ (UTC)[پاسخ]
به نظر منطقی نمی‌رسد. تصور بکنید مقالاتی که حذف می‌شود و کاربری اصرار بر وجودش دارد. نمی‌شود هر هفته راه افتاد و نظرخواهی برای حذف راه انداخت (و باز مقاله در هفته بعد ایجاد شود) پای یک هرج و مرج بزرگ را امضا کردید! شما فراتر از این مقاله به موضوع نگاه کنید ‏• Яohaŋ ٭ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۶، ‏۱۵:۴۰(UTC)
از تو خواهش می‌کنم نگاهی به این بحث بیانداز و ببین فارغ از این حرف‌ها که چرا من اصرار دارم و دیگری اصرار ندارد آیا خانم ترانه جوانبخت با سنت وجود و حذف مقالات اشخاص در ویکی‌پدیای فارسی باید مقاله‌اش حذف شود یا نه؟ یعنی اگر این بحث‌ها و حب‌وبغض‌ها نبود آیا این مقاله حذف می‌شد؟ چند نکته‌ی دیگر در صحبت‌های بود که برای شلوغ نشدن اینجا در صفحه‌ی بحث‌ات مطرح می‌کنم یا اگر می‌خواهید در صفحه‌ی بحث ام بپرس تا پاسخ دهم. شاید درک کردی که چرا از ایجاد مقاله‌ی ترانه جوانبخت این‌چنین دفاع می‌کنم. عزیزی ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۲۲ (UTC)[پاسخ]
مرتبط با این بحث Alefbet ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۴۱ (UTC)[پاسخ]
  • منطقی تر : آیا نیچه را به عنوان یک فیلسوف بزرگ قبول دارید - اگر آری پس :

در اکنون میان دو هیچ (مجموعه اشعار) ترجمه علی عبداللهی در مقدمه می خوانیم که نیچه بیش از بیست سال خاموش بوده و شعری نسروده. علت آن مشغله های تدریس و علمی ذکر شده. چنین غولی پس از بازنشستگی تازه مجالی برای سرودن و نوشتن آثار فلسفی خود باز یافته(آهنگسازی آبکی اش به دوران نوجوانی باز می گردد) و آن نیچه ای که اکنون می شناسیم شده. حال نویسنده وطنی ما در ده رشته علامه است!

ترانه جوانبخت و آثارش همواره زیر بزرگترین علامت سئوال ها به جهت جعل بی شائبه بوده است. یادم می آید وقتی که در سایت تاریخ فلسفه (http://philosophers.atspace.com) عضو بودم علاوه بر تبلیغ قرص های ویاگرا و سخن پراکنی تن فروشان(عجب محل معتبر فکری بوده!) کلاغ نامی هر چقدر بالا و پائین زد تا ثابت کند مقالات ایشان کاملا جعلی و بخش عمده ای از آنها کپی کاری بوده اند با تیغ سانسور مواجه شد. ببینید روش مقاله نویسی ایشان چهل تکه دوزی است ، یعنی اینکه می آید و از چند منبع راجع به موضوعی یک چیزهایی می خواند بعد آنها را به هم می دوزد - چیزی مثل ویکی نویسی خودمان - دوستان عزیز اگر این طور باشد که خود آقای عزیزی مقامی بسیار بالاتر و ارجح تر نسبت به این خانم دارد. مقالات آقای عزیزی بسیار شسته و رفته تر و دقیق تر از چنین سمبل کاری است : http://philosophers.atspace.com/t_ebn_sina2.htm فقط این بنده خدا اشتباهی که کرده آنها را بر روی ویکی پخش کرده! کمی منطقی باشید دوران جامع العلومی قرن ها است که سپری گشته.رضا ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۸ (UTC)[پاسخ]

حذفش کنید. ببنید چقدر اهمیت داشته که دوباره حساب کاربری ام را دوباره چند ساعتی فعال کرده ام. به منابع دقیق شوید(بیشتر آنها اینترنتی هستند) - چاپ یک مقاله یا مصاحبه ملاک شهرت نیست.رضا ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)[پاسخ]
جناب سندباد عزیز اگر واقعاً شایستهٔ داشتن مقاله و سرشناس است باید مقاله داشته باشد واگر اینگونه نیست نباید. تعدیل به معنی پذیرفتن سرشناسی است. تعدیل زمانی کاربرد دارد که همه بپذیرند سرشناس است ولی بعضی مطالب دربارهٔ ایشان صدق نمی‌کند. باز هر چه بزرگان گویند.--کامیار ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۲ (UTC)[پاسخ]
مهدی پدرام آقای گلی است ، اما تمام کوشش را بر مقاله دار بودن سایتش گذاشته و نه بر کیفیت آنها : http://philosophers.atspace.com/t_kant.htm در اینجا کلاغ سانسور شد.رضا ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۵ (UTC)[پاسخ]
منبع گذاری های آب بندی(در ویکی می گوئیم کپی کاری محض) :

http://philosophers.atspace.com/t_neitzsche2.htm

http://philosophers.atspace.com/t_heidegger.htm

به میزان صلاحیت علمی اظهار نظر کنندگان توجه شود : نامعلوم! جز از مشخصات یک فروم بی مایه است؟رضا ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۸ (UTC)[پاسخ]

  • نکته ای دیگر : بروید و مثلا در سرچ گوگل بزنید : مجله ادبی. خواهید دید که خروارها چون این سایت : http://www.jenopari.com/default.aspx التماس می کنند شعری ، داستانی و یا نوشته ای را برای نشر در اختیار آنها قرار دهند(چه فرصتی!) - برای خود من که تقاضای ای-میلی فرستاده اند(اینبار پاک نخواهم کرد و در اختیار دوستان قرار خواهم داد).رضا ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۶ (UTC)[پاسخ]
چاپ کتاب؟ بفرمائید : http://www.adinebook.com/gp/product/9647640056 پس برای من هم مقاله ایجاد کنید. البته من فقط پول چاپ یک کتاب را داشته ام و اگرنه بازهم چاپ می کردم. ((: رضا ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۹ (UTC)[پاسخ]
جناب کلانی خوشحال هستم که بعد از مدت‌ها غیبت باز گشته‌اید. این نشان می‌دهد همه‌ی‌تان به‌شدت از ایشان عصبانی هستید. به هر حال حرفی که در مورد جن‌وپری زدید از اساس نادرست استو جن‌وپری سایت معتبری است که هر کس نمی تواند در ان داستان بنویسد. رادیو زمانه هم همین‌طور اما به هر حال اگر ایشان شیاد هم باشند شیاد سرشناسی هستند. عزیزی ‏۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۶ (UTC)[پاسخ]
تشکر از شما اما بازنگشته ام. به دلیل حساس بودن قضیه نظری نوشتم. آخرین نکته ای که می خواهم بگویم اینست که حتی اگر سرشناس هم باشد به دلیل توهینی که صفحه بحث خود مبنی بر تلف شدن وقت مبارکش در اثر مباحثه با ویکی نویسان نموده است ، لیاقت آنرا ندارد که دستکم شخصی چون شما برایش مقاله ایجاد کند : از تمام اینها گذشته یک معذرت خواهی نیز به تمام ویکی نویسان بدهکار است. کمی اتحاد نظر در چنین مواردی راه به جای دوری نمی برد ، دنیا پر از آدمهای مشهور ریز و درشت است و اضافه و کم شدن یک نفر از آنها به هیچ کجا بر نمی خورد - اما ویکی نویس حرفه ای کسی است که همانند او فی المثل در ویکی فارسی از سی نفر تجاوز نمی کند.رضا ‏۲ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۰۰ (UTC)[پاسخ]
جناب کلانی! البته جن و پری سایت معتبری است. دلیل اعتبار: [۲]. --روح ‏۲ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۱ (UTC)[پاسخ]
بررسی شیاد بودن یا نبودن افرادی که برای خود نامی دست و پا کرده‌اند با ما نیست؛ اینکه سبک ادبی یا فلسفی این فرد چهل‌تکه نویسی است یا نه نیز از حیطه بحث ویکی‌پدیا خارج است. اگر مدرکی در این زمینه وجود دارد می‌تواند در خود مقاله آورده شود. «بودن یا نبودن، مساله این است!» با توجه به ملاک‌های ذکر شده در اینجا + وجود نوشتار ویکی‌پدیایی به ۳ زبان دیگر در مورد این فرد، کمی غیرعادی (اگر نگوییم خنده‌دار) است که مقاله‌ای به فارسی در مورد این شخص موجود نباشد. قضاوت در مورد کیفیت ادبی و هوشی ایشان، کیفیت رادیو و روزنامه‌های مصاحبه‌کننده، و اختلاف سلیقه‌ای ادبی/فلسفی هم بماند برای جای دیگر. علی عظیمی ‏۲ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۳ (UTC)[پاسخ]
اگر در مورد اعتبار منابع در اینجا صحبت نمی‌کنیم در کجا بحث کنیم؟ در مورد مقالات ویکی‌پدیاهای دیگر، بدون استثنا اولین بار توسط خود شخص ایجاد شده‌اند! اینکه حذف نشده‌اند هم دلایل دیگری دارد برای مثال کم‌توجهی به مقاله‌ای با منابع فارسی در ویکی‌پدیای آلمانی! اگر شواهد مقالات خودستایی در زبان‌های دیگر را مشاهده نکردید بگویید تا راهنمایی‌تان کنم. حسام ‏۲ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۵ (UTC)[پاسخ]
منظورتان رادیو زمانه و روزنامه جام جم است؟
من این شخص را نمی‌شناسم اما با توجه به بحث‌های اخیر و مدرک‌هایی که اینجا آورده‌شده، فکر می‌کنم بودن نوشتار در ویکی‌پدیای فارسی بهتر از نبودن آن است. علی عظیمی ‏۲ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۰ (UTC)[پاسخ]
بنده هم ایشان را نمی‌شناسم اما اینکه من نمی‌شناسم معیار عدم سرشناسی نیست با شما موافقم، بودن یک نوشتار بسیار بهتر از نبود آن است. در این مورد هم آثار نوشته شده و صاحب نظر بودن در رشته ای کفایت می‌کند که سرشناسی به اثبات برسد. اینجا بحث از تبلیغ شخصی نیست. وقت صرف کردن ویکی نویسان برای این بحثها اتلاف وقت است بهتر است وقت را صرف اضافه کردن مقاله‌های نماییم تا چنین بحثهایی. ‍‍‍Achaemenes ‏۲ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۹ (UTC)[پاسخ]
  • سرشناس - به نظر من مخالفان دلیلی دارند که می‌خواهند مانع این ورود شوند. به جای حذف می‌توان دانش را افزایش داد، منشاء دلایل مخالفت به صورتی که متناسب با مرام دانش‌نامه باشد می‌تواند بخشی از مقاله را تشکیل دهد.Achaemenes ‏۲ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۳ (UTC)[پاسخ]
البته دوستان توجه کنید این که بودنش بهتر از نبودش است و حالا یکی بیشتر ویکی آبادتر اصولاً دلیل نیست. با این دلیل دیگر لازم نیست هیچ مقاله‌ای حذف شود. جناب هخامنش لطفاً دربارهٔ نیات افراد قضاوت نکنید. یعنی به نظر شما مخالفان عناد شخصی با این شخص دارند؟ دانش چه کسی باید افزوده شود؟ و قسمت آخر فرمایشتان را بیشتر توضیح دهید. دوستدار --کامیار ‏۲ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۸ (UTC)[پاسخ]
کامیار عزیز در مورد همه مقالات این را نمی‌توان گفت. این را قبول دارم. در این مورد شواهد و کتابهای نوشته شده و وجود این مدخل در ویکیهای انگلیسی و آلمانی به اندازه کافی دلیل به دست من داده است. منظور من از بودن بهتر از نبودن بحث کلی در مورد همه چیز نیست، در این مورد وجود اطلاعات در مورد ایشان در ویکیپدیا چیزی اضافه یا به درد نخور نیست. معیارهای سرشناسی در بالا ذکر شده و به نظر این جانب کافی است.
منظور عناد شخصی مخالفان نیست. آن طور که متوجه شده‌ام دلایلی وجود دارند که برخی کارهای ایشان را فاقد ارزش یا نوآوری می‌دادنند. که منجر به مخالفت با مقاله است. در صورت تایید نهایی در پی رای‌گیری برای قرارگیری مقاله در ویکی می‌توان این نگرش نیز بخشی از مقاله را بسازد. Achaemenes ‏۳ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۲۴ (UTC)[پاسخ]
  • سرشناس - من در مورد ارزش و محتوی کارهای ایشان نظری ندارم و صلاحیت نظر دادن هم ندارم. ولی فکر می کنم با توجه به حجم مقالات و کتاب ها(که ما برای چاپ یکی اش به هزار در می زنیم.) نشانگر این باشد دستکم ایشان به اندازه نصف تیراژ کتابهایشان سرشناس باشند و این سرشناس. --Niknafs ‏۳ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۷ (UTC)[پاسخ]
توضیح اینکه برای نظم بیشتر، نظر خودم را ویرایش کردم و عبارت سرشناس را به اول آن افزودم. --Niknafs ‏۳ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۳ (UTC)[پاسخ]
سرشناسی کیلویی و یا مترمکعبی نیست! 91.184.89.213 ‏۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۶ (UTC)[پاسخ]
نظر و رای دادن هم همین‌طور. آسا ‏۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۳ (UTC)[پاسخ]
دقیقاً! 91.184.89.213 ‏۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)[پاسخ]
نیک نفس عزیز! باور کنید که چاپ کتاب اصلاً کار مشکلی نیست. کافی هستش در ممالک خارجه اندکی پول خرج کنید، فقط همین. اصلاً در آنجا چاپ کتاب افتخار نیست. من معلم ساده‌ای را می‌شناسم که ۲ کتاب تا بحال چاپ کرده‌است. بلی کتاب‌هایی نیز معتبر و معروف می‌شوند و با تیراژ بالا به چاپ می‌رسند. این داستان واقعی را می‌گویم تا بیشتر منظورم را توضیح دهم. یکی از بستگان نزدیک اینجانب دکترای باستان‌شناسی از یو‌سی‌ال‌ای هستند و اینجا هم پست بسیار باارزشی داشتند و دارند. (می‌تواند مقاله داشته باشد؟!) و پایان نامهٔ ایشان تحقیقی بسیار باارزش درزمینهٔ ساسانیان بود و کتابی بسیار باارزش نوشته‌اند که الان به چند زبان ترجمه شده و در حال ترجمه به فارسی توسط خودشان نیز می‌باشد. (کاملاً تخصصی و علمی است نه عامیانه و همه پسند) می‌دانید این کتاب چه سودی برایشان داشت؟! به قول ایشان تنها سود این کتاب این بود که اولاً ناشر هزینهٔ چاپش را متقبل شد و دوماً تعداد ۱۰ عدد نیز از کتاب را مجانی در اختیار ایشان گذاشتند و ایشان بسیار به این نکته افتخار می‌کردند. حتی یک یک دلاری هم ایشان از این کتاب سود نبردند. حال تصور کنید در آن جامعه که تولید کتاب اینقدر آسان است، آیا چاپ کتاب سخت است؟ خیر اگر پول خرج کنید هرگز! --کامیار ‏۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۴۳ (UTC)[پاسخ]
پس با گفته‌ي شما بايد به اين بند "نویسندگان صاحب اثر چاپ‌کرده، ویراستاران و عکاسانی که چندین نقد مستقل بر آثارشان وجود دارد یا اینکه برندهٔ چندین جایزه شده‌اند." اين شرط را افزود كه اثر را به سختي چاپ كرده‌ باشد. به هر حال داشتن كتاب چاپ شده از معيارهاي سرشناسي است. آسا ‏۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۵۲ (UTC)[پاسخ]
کنایه نزنید و بحث کنید. چرا تا حرفی مخالف می‌شنوید موضع می‌گیرید و وارد گود می‌شوید؟ من همچین حرفی را نزدم! کِی گفتم باید سختی بکشد تا سرشناس شود؟!. بلی از را قبول دارم. شرط لازم اینست ولی کافی نیست! هر کتابی و نویسنده‌اش سرشناس نیست. ولی یکی از معیارهای سرشناسی می‌تواند باشد. من نوشتن کتاب را توسط این شخص هرگز مایهٔ سرشناسی برای ایشان نمی‌دانم. اگر دلایل دیگر را در کنار این بگذارید بلی شاید حق با شما باشد. این را برای دوستانی گفتم که تنها به کتاب نوشتن ایشان استناد کرده‌اند! --کامیار ‏۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۳ (UTC)[پاسخ]
جناب کامیار من کنایه نزدم. آن‌چه باعث موضع‌گیری می‌شود، نظر مخالف نیست بلکه این‌که با وجود معیارهای کاملا روشن و مشخص در این مورد خاص سخت‌گیری می‌شود، غیرقابل پذیرش است. با این دید موشکافانه می‌توان بسیاری از مقالات را حذف کرد و جلوی ایجاد بسیاری دیگر را گرفت. معیارها معلوم‌اند و بر طبق آن‌ها سرشناسی واضح است. اگر انتقادی به معیارها دارید می‌توان در جای دیگر درباره‌ی آن بحث کرد. آسا ‏۵ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۹ (UTC)[پاسخ]

کامیار جان حرف شما را قبول دارم خود من هم در این قحطی کاغذ شخصی را می شناسم که یک کتاب شعر شرم آور چاپ کرده که هیچ جا پیدا نمی شود و تنها در مغازه اش اشانتیون می دهد که حتی صحبت از سرشناسی اش هم شوخی به نظر می آید. اما نظر من این است اکنون که چنین مقاله ای نوشته شده آن هم در مورد شخصی که اگر هم سرشناس آنچنانی نباشد دست کم برای چاپ چندین جلد کتاب و مقاله در میان عده ای سرشناس است بهتر است این مقاله باقی بماند. --Niknafs ‏۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۸ (UTC)[پاسخ]

  • سرشناس، با اینکه پیش از این، خانم جوانبخت را می‌شناختم (با توجه به آثار) اما باز هم، همه نظرات را در این چند روز خواندم و این تصمیم قطعی‌ام است. --آبتین ‏۶ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۰۳ (UTC)[پاسخ]

ادامه نظرات کاربران

برای احترام به دیگران نظرات خود را از سایرین جدا نکنید.--206.248.159.49

چاپ شدن کتاب و وجود یک نقد بر آثار، مرحله اولیه بررسی سرشناسی ست ولی باید اثبات سرشناسی با اثبات اینکه اثر و خود فرد مورد توجه قرار گرفته همراه باشد، چون هر مقاله در روزنامه هم باید مستقل بودن و هم پر مایه بودن خود را ثابت کند، مثلا معرفی کتاب های چاپ شده در یک روزنامه که هر روزه 4-5 کتاب جدید دارد معرفی می کند اگر مورد توجه باشد روزی چندتا نویسنده و شاعر سرشناس تولید می کند. دقت کنید که سرشناسی در حد یک دانشنامه مد نظر است. در این مورد خاص چند منبع را من مستقیما رد می کنم:

مجله صبا را من نمی شناسم ولی اصولا از قبل درباره مجلات فارسی زبان در خارج از ایران نظرم این بوده که این مجلات دچار کمبود نویسنده فارسی زبان هستند. و فکر می کنم انتخاب یک شاعر در بین شعرای فارسی زبان اوتاوا که تعدادشان زیاد نیست انتخاب فردی سرشناس ادبی نیست و برای آنها معنیش فقط انتخاب یک شاعر که در همین اطراف است را می دهد. یک کتاب به نام «کارنمای زنان کارای ایران (از دیروز تا امروز)» به قلم پوران فرخ‌زاد در مقاله به عنوان منبع یاد شده ولی نقل قولی از مطلب کتاب موجود نیست و فقط به عنوان منبع معرفی کتاب اول این شاعر از آن یاد شده. معتبر ترین منبع است که فکر نکنم مطلبی مبنی بر سرشناسی فرد از آن بیرون بیاید.

با این استدلال من نظرم این است که ایشان هنوز به مقدار کافی سرشناس نشده اند. -- مهدی (غ) ‏۵ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۱۵ (UTC)[پاسخ]

با استدلال آقای مهدی پس تلویزیون رسمی ایران هم که سایت در اینترنت دارد وبلاگ و پادکست است!! مجلات خارج از ایران نیازی به نقد درباره یک شاعر و نویسنده منتشر کردن ندارند چون به راحتی می توانند صفحات مجله را با مطالب چند کتاب و روزنامه پر کنند! برخلاف آنچه آقای مهدی گفت این مجلات در هر شماره ۴-۵ کتاب معرفی نمی کنند و حتی ظرف چند ماه هم یک کتاب معرفی نمی کنند. در شماره های این مجلات آثار نویسندگان مشهور آمده و از بین نویسندگان ایرانی فقط از افراد شناخته شده نوشته اند. اگر هم نقد درباره اثری منتشر کنند باید نویسنده ای که اثرش نقد شده سرشناس باشد. اتفاقا برعکس مجلات داخل ایران مجلات خارج از ایران به اسامی داخل مجله حساس ترند. ضمنا وب سایت این خانم در بین منابع مقاله نیست. رادیو زمانه یک رادیوی شناخته شده بین ایرانیان است و در ویکی پدیا هم به عنوان یک رادیوی معتبر آمده. برای نظر منفی دادن متوسل شدن به آنچه در منابع مقاله نیامده و پادکست معرفی کردن یک رادیو در آمستردام کار راحتی است!! برمبنای حرف آقای مهدی رادیویی که سایت ندارد رادیو است و اگر سایت دارد رادیو نیست! در این صورت هیچ یک از رادیوها و تلویزیون های دنیا که سایت دارند از جمله بی بی سی و سی ان ان رادیو و تلویزیون نیستند!! از طرف باغبانی که باغچه را پر از گل می خواهد.

اضافه کنم علت این که مجله شعر در داخل ایران مصاحبه جام جم را دوباره منتشر کرده نشانه سرشناسی فرد مصاحبه شونده است. ضمنا از آثار ایشان در روزنامه های دیگر از جمله روزنامه اعتماد در داخل ایران هم چاپ شده:

http://www.modir-danesh.com/npview.asp?ID=1197100

در ماهنامه فرهنگی-ادبی چیستا هم اثری از او منتشر شده:

http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=1070&Number=219&Appendix=0

اگر این شخص به اندازه کافی سرشناس نبود روزنامه ها و مجلات داخل ایران بدون دسترسی به او آثارش را به کرات چاپ نمی کردند. از نظر من دو نقد منتشر شده در مجله ای که در پایتخت کشوری دیگر منتشر شده برای اثبات سرشناسی ایشان کافی است حتی اگر رادیو قاصدک در سوییس و رادیو زمانه در هلند با ایشان مصاحبه ای نداشت. باغبان. --206.248.159.49

قبول، من می پذیرم که رادیو زمانه یک پادکست/وبلاگ کم اعتبار نیست و توسط افرادی معتبر و در یک روال بازبینی منظم بر مطالب اداره می شود، ولی این را دوباره درنظر بگیرید :
یک رادیو در برنامه ای ثابت ماهی دو کتاب چاپ شده را معرفی می کند و از این طریق ناشر و یا نویسنده آن خود را معرفی و نظراتش را بیان می کند.
قابل توجه که تمامی مطلب پخش شده در رادیو زمانه فقط معرفی خود فرد به زبان خودش است و خواص یک منبع ثانویه را ندارد. درثانی اگر بخواهیم این را یک معرفی که باعث سرشناس شدن است بدانیم باید تخصصی بودن این وبسایت در ضمینه مطرح شده را روشن کنید. به طور کلی یک ایرادی که در منابع وجود دارد این است که همه مطالب که معرفی فرد می پردازد همان بیوگرافی ست که خود فرد بیان کرده یا در وبسایت خود آن را آورده است.
حرف هایم درباره مجله صبا فقط در حد یک نظر شخصی ست و با توجه به این که منبعی برای رد یا قبول آن ندارم آن را به عنوان استدلال مطرح نمی کنم، فقط این را می توانم بگویم که چیزی که یک نقد ادبی را قابل قبول می کند: یکی سرشناسی نویسنده و دیگری تاثیری که گذاشته است می باشد که من برای رد یا قبول نقد در مجله صبا اطلاعی ندارم. ولی با این حال نظر من درباره سرشناسی تغییر نمی کند. --مهدی (غ) ‏۵ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۸ (UTC)[پاسخ]

معرفی ایشان در بخش کتبی رادیو زمانه درج شده و کاری از ایشان توسط این رادیو اجرا شده. دو کتاب از ایشان در رادیو زمانه آمده. ضمنا رادیو قاصدک هم با ایشان مصاحبه کرده. در بین اسامی مصاحبه شوندگان این دو رادیو افراد سرشناس را می توانید بیابید. بیش از چهار هزار شاعر که کتاب به طور مستمر از آنها منتشر شده در ایران داریم. از این افراد رادیوهای خارج از ایران فقط با تعداد بسیار کمی که سرشناس هستند مصاحبه می کنند.این که نوشته اید سرشناسی نویسنده و تاثیر نقد اثر او بر دیگران آن نقد را قابل قبول می کند هر دو در باره این شخص صدق می کند. اگر غیر از این بود مجلات و روزنامه های داخل ایران اینهمه از آثار ایشان را منتشر نمی کردند.--206.248.159.49

فکر می کنم در این بحث لازم به اشاره است که سیاست ویکی‌پدیا:ارجاع‌پذیری در زیر موضوع منابع اولیه و ثانیه، این را برای من روشن می کند که منبع برای اثبات سرشناسی فرد باید از نوع ثانویه باشد (مثل نقد در مجله صبا)، بعد باید روی قابل اعتماد بودن، مستقل بودن و .. بحث ادامه پیدا کند. با نوع استدلال هایی که روی سرشناسی شاعر انجام داده شده من فکر می کنم ایشان را می توان کم کم نقاش سرشناس فیزیکدان شیمیدان و فیلسوف سرشناس معرفی کردن. البته باید اشاره کنم قصدم این نیست که بگویم ایشان سرشناس نیست من می گویم ایشان به اندازه کافی برای ویکی پدیا سرشناس (یعنی Notable) نیستند. شاید اشاره ای به رهنمودهای ویکی پدیای انگلیسی بد نباشد:
  • Editors should not make the mistake of thinking that if A is published by a reliable source, and B is published by a reliable source, then A and B can be joined together in an article to advance position C. This would be synthesis of published material serving to advance a position, which constitutes original research.[6] "A and B, therefore C" is acceptable only if a reliable source has published this argument in relation to the topic of the article. -- en:Wikipedia:SYN#Synthesis_of_published_material_serving_to_advance_a_position
  • The person's work either (a) has become a significant monument, (b) has been a substantial part of a significant exhibition, (c) has won significant critical attention, or (d) is represented within the permanent collections of several notable galleries or museums, or had works in many significant libraries. -- en:Wikipedia:Notability_(people)#Creative_professionals

الگو:راستچپ --مهدی (غ) ‏۵ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۴ (UTC)[پاسخ]

جناب مهدی در بخش معیارهای سرشناسی در ویکی پدیا تحت عنوان معیارهای حاکم آمده: نویسندگان صاحب اثر چاپ‌کرده، ویراستاران و عکاسانی که چندین نقد مستقل بر آثارشان وجود دارد یا اینکه برندهٔ چندین جایزه شده‌اند. مورد اول درباره ابشان صدق می کند و نیازی به داشتن جایزه هم نیست. ضمنا اگر مشکل شما این است که ایشان در نقاشی یا فلسفه سرشناس نیستند لطمه ای به مقاله وارد نمی کند. هیچ یک از مقالاتی که در ویکی پدیا جهت سرشناسی با رای گیری تایید شده به سرشناسی اشخاص در زمینه های مختلف نپرداخته بلکه سرشناسی در یک حوزه کافی است.--206.248.159.49

نخست اینکه رهنمودها به این اشاره می کنند که فرد باید مورد موضوع یک منبع و سند ثانوی باشد نه این که خود صاحب اثر، دوم اینکه رهنمودهای ویکی پدیای فارسی ترجمه ای ناقص از نسخه های قدیمی رهنمودهای انگلیسی است و تفاوتهایی با ویکی پدیای انگلیسی دارد، در این مورد رهنمود انگلیسی کاملتر شده و توضیحاتی بیشتر دربر دارد اگر حتی آن را معیار قرار ندهیم خواندنش بد نیست، چون در کل هر دو رهنمود مشابه است این بخش را دوباره بخوانید :

Wikipedia:Notability (people)

Basic criteria

A en:person is presumed to be notable if he or she has been the subject of published[۱] secondary source material which is reliable, intellectually independent,[۲] and independent of the subject.[۳]

  • If the depth of coverage is not substantial, then multiple independent sources may be needed to prove notability; trivial coverage of a subject by secondary sources may not be sufficient to establish notability.[۴]
  • en:Primary sources may be used to support content in an article, but they do not contribute toward proving the notability of a subject.

Notes

  1. What constitutes a "published work" is deliberately broad.
  2. Sources that are pure derivatives of an original source can be used as references, but do not contribute toward establishing the notability of a subject. "Intellectual independence" requires not only that the content of sources be non-identical, but also that the entirety of content in a published work not be derived from (or based in) another work (partial derivations are acceptable). For example, a speech by a politician about a particular person contributes toward establishing the notability of that person, but multiple reproductions of the transcript of that speech by different news outlets do not. A biography written about a person contributes toward establishing his or her notability, but a summary of that biography lacking an original intellectual contribution does not.
  3. Autobiography and self-promotion are not the routes to having an encyclopaedia article. The barometer of notability is whether people independent of the subject itself have actually considered the subject notable enough that they have written and published non-trivial works that focus upon it. Thus, entries in biographical dictionaries that accept self-nominations (such as the en:Marquis Who's Who) do not prove notability.
  4. Non-triviality is a measure of the depth of content of a published work, and how far removed that content is from a simple directory entry or a mention in passing that does not discuss the subject in detail. A credible 200-page independent biography of a person that covers that person's life in detail is non-trivial, whereas a birth certificate or a 1-line listing on an election ballot form is not. Database sources such as en:Notable Names Database, en:Internet Movie Database and en:Internet Adult Film Database are not considered credible since they are, like en:wikis, mass-edited with little oversight. Additionally, these databases have low, wide-sweeping generic standards of inclusion.

الگو:راستچپ قصدم از بیان مجدد این است که شما را به دو مفهوم مورد نظر «موضوع سند ثانوی بودن» و «معتبر بودن» متوجه کنم. چنانچه این دو برای اسناد ارائه شده سرشناسی اثبات شد، یعنی فرد سرشناس است. ثانوی بدون در عین موضوع سند بودن شاعر در بیشتر موارد درست است (به جز مواردی که فقط به بیان شعر شاعر می پردازد و یا مصاحبه جام جم که موضوع شاعر نیست)، ولی معتبر بودن اسناد مورد سوال است (منظور راست یا دروغ بودن نیست، بلکه 1.نوشته یا بیان خود فرد نباشد 2. نویسنده مقاله ثانوی بدون وابستگی به فرد مقاله را نوشته باشد. 3.اعتبار یک روزنامه، رادیو، تلویزیون و یا منبع سرشناس را داشته باشد). --مهدی (غ) ‏۵ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۵۹ (UTC)[پاسخ]

آقای مهدی هرکسی حق داره در این صفحه نظر بده اما چون شما و آقای رضا کلانی اعتبار سالیان سال زحمت کشیدن من رو زیر سئوال بردید لازم دیدم اینجا جواب شما و ایشون رو بدم که سایر کاربران هم این نوشته ها رو بخونند. چون سکوت من نه تنها شما و رضا کلانی و افرادی مثل شما رو به راهی که افراد منطقی در اون هستند نمی بره بلکه اعتبار من رو می خواید خراب کنید بنابراین سکوت رو می شکنم و پاسخم رو می نویسم. در مورد مقالاتی که در سایت فلسفه و سایت تاریخ فلسفه از من منتشر شده و آقای کلانی تهمت می زنه که من چهل تکه نویسی می کنم باید بپرسم این آقا چرا نمیره کتاب هایی که رفرنس دادم بخونه؟ چرا بدون نگاه کردن به رفرنس ها ایراد می گیره؟ در همه مقالاتی که در زمینه فلسفه از من منتشر شده سطر به سطر مقاله از رفرنس های مقالات هست و من برای هر مقاله از ۴۰ رفرنس استفاده نکردم بلکه از ۲ و نهایتا ۳ کتاب استفاده کردم. آقای کلانی بره اول کتاب ها را بخره بخونه بعد سطر به سطر مقالات من رو در اونها پیدا کنه. این که نشسته و کتاب ها رو نمی خونه و به من تهمت چهل تکه نویسی می کنه خودش رو خراب می کنه نه من که زحمت کشیدم و این مقالات رو جهت اون دسته از ایرانی هایی که اهل کتاب خوندن نیستند نوشتم تا بلکه به فلسفه علاقمند بشن. اما این که نظرات خودم رو درباره فلسفه دیگر فیلسوفان در این مقالات ننوشتم و فقط مطالب کتاب ها رو در این مقالات منعکس کردم به این دلیل هست که من در ایران نیستم و اگر نظرات خودم رو در مقالات بنویسم از اون جایی که سرقت مطلب از دیگری در همه جا رایج هست و در ایران به دلیل نداشتن قانون کپی رایت این سرقت راحت تره احتمال زیاد میدم مطلب من رو دیگری ببره به صورت کتاب چاپ و منتشر کنه و به همین علت فلسفه خودم رو با نظرات خودم به صورت یک مجموعه آماده چاپ کردم و روی اون ۳ سال کار کردم. اما در پاسخ به شما لازم هست بگم که من نه آقای خساره رو تا به حال دیدم نه آقای موسوی رو دیدم. این دو نفر به صرف دوستی با من اون دو نقد رو ننوشتند بلکه نظرات خودشون رو درباره کتاب من نوشتند همون طور که من افرادی که در ویکی پدیای انگلیسی رای گیری کردند رو تا به حال ندیدم و هفت نفری که به بودن مقاله درباره من در ویکی پدیای فارسی رای مثبت دادند رو تا به حال ندیدم و همه این افراد نظر خودشون رو نوشتند و به صرف دوستی با من چنین کاری نکردند. بنابراین همون طور که رای گیری ها ارتباطی به دوستی با من نداره نقدهای منتشر شده در مجله صبا هم ارتباطی به دوستی با من نداره و این درست نیست که شما و آقای کلانی بخواین اعتبار سال ها زحمت کشیدن من رو به این راحتی خراب کنین. ضمنا مجله صبا که در اتاوا چاپ میشه در ۴ شهر کانادا منتشر میشه. اعتبار از این بیشتر؟ این مجله تنها مجله فارسی زبان در پایتخت کانادا هست و با پخش اون در ۴ شهر ایرانی های زیاد به اون دسترسی دارند. شما آقای مهدی مجله منتشر نمی کنید و نمی دونید مجله چاپ و منتشر کردن چقدر سخته. بنابراین اعتبار مجله ای که در ۴ شهر مختلف در دور دست ترین نقطه دنیا منتشر میشه رو به این راحتی زیر سئوال نبرید. این مجله چون در ۴ شهر کانادا پخش میشه و به دست ایرانی های بسیار میرسه و مطالبی که منتشر میکنه زیر نظر کادر فنی هست و ویرایشگر هم داره بنابراین مجله معتبری هست. اگر کسی رای گیری های این صفحه رو بخونه می بینه که ۷ نفری که رای مثبت به مقاله دادند سعی نکردند اعتبار من رو خراب کنند اما شما و آقای کلانی چنین کاری کردید. من هیچ وقت سعی نمی کنم به روش افرادی که با من خصومت دارند با اونها رفتار کنم و این پاسخ رو صرفا جهت روشن شدن قضیه نوشتم تا کسانی که این صفحه رو می خونند خودشون قضاوت کنند که وقتی مقاله ای از هر نظر جهت قرار گرفتن در ویکی پدیا مطرح شده و رای مثبت از طرف ۷ نفر هم آورده چطور چند نفر در صفحه قبلی با گذاشتن کامنت های نامرتبط با رای گیری سعی در اخلال در رای گیری کردند و چطور شما و آقای کلانی با حیثیت من بازی می کنید. امیدوارم خدا این روز رو سر شما نیاره و کسی با حیثیت شما بازی نکنه. من دلایل منطقی و موجه درباره اون دو نقد و اعتبار مجله صبا رو نوشتم. کاربران ویکی پدیا خودشون قضاوت کنند. -- ترانه جوانبخت

حیثیت؟ این من نیستم که حیثیت شما را زیر سئول می برم خود شخص شما هستید... وقتی پا به عرصه شهرت می گذارید با دست پر بیائید و نه با چند مقاله آبکی...

تو گر ذهنت از فضیلت اشباع است / گواه رای ملت نه پنهان ویکی نویس است

زور نزن بواسطه ابزار سهل اینترنتی / رو سوی اهل هر چند ناکسش گر اهل همتی

چه بسیارند الاف صف طول الدراز شهرت / تو خود رو سوی سخت کارزار اثبات

من ندانم چند از منبع سفت و شل بی مایه / نیستم از بهر تند خوانی هر منبع بیکاره

وظیفه نیست ز بهر هر خواننده اثبات حق و ناحق / چنان تابلو نوشتی صدای بر آمد از خلق

خلاصه آنکه میل به شهرت از نظر چون منی بد نیست ، لیکن شهرت باید به حق تحصیل شود و نه آنکه با دوز و کلک... امروز روز مهم نیست که حالا حتما مقاله ای در باب سکنات و اعتبارات شما نوشته شود یا نشود ، اما به شعور خوانندگان و مخاطبان نباید که توهین شود. دستکمش اینست که نه از یکنفر بل از جماعتی عذر بخواهی و حداقل از ده رشته پنج و شش رشته ای بکاهی تا با چنین واکنشی رو به رو نشوی : صلاح مملکت خویش خسروان دانند...(با همه هستم). - ایضا : عازم سفر به فرنگستان هستم اگر جواب دیر آمد ظن به سپر انداختن نباشد : دیر و زود دارد ، سوخت و سوز ندارد... رضا ‏۸ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۰۸ (UTC)[پاسخ]

فقط یک نکته در مورد این جملات خانم جوانبخت: «...و آقای کلانی تهمت می زنه که من چهل تکه نویسی می کنم باید بپرسم این آقا چرا نمیره کتاب هایی که رفرنس دادم بخونه؟ چرا بدون نگاه کردن به رفرنس ها ایراد می گیره؟ در همه مقالاتی که در زمینه فلسفه از من منتشر شده سطر به سطر مقاله از رفرنس های مقالات هست و من برای هر مقاله از ۴۰ رفرنس استفاده نکردم بلکه از ۲ و نهایتا ۳ کتاب استفاده کردم. آقای کلانی بره اول کتاب ها را بخره بخونه بعد سطر به سطر مقالات من رو در اونها پیدا کنه.» در مورد این روش پروژه‌ای در MIT انجام شده است. صفحه پروژه، مثال، یکی از مقالات من با همکاری دانلد کنوث و مقاله پذیرفته شده دانشجوی دکترای شریف در ژورنالی معتبر!. فقط خواستم بگویم مقاله نوشتن هم مانند کتاب نوشتن دلیل سرشناسی نیست حتی اگر در en: Elsevier منتشر و review شده باشد! حسام ‏۱۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۷ (UTC)[پاسخ]
حسام، جالب بود! Elsevier را هم دست می‌اندازید؟! :) Raamin ب ‏۱۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۵۹ (UTC)[پاسخ]


  1. در هیچ یک از معیارها و یا تبصره‌هایش ذکر نشده است که آن معیار به سختی به دست آورده شده باشد. اگر فردی مصادیق سرشناسی را داشته باشد، کفایت می‌کند وگرنه در بعضی کشورها رئیس جمهور شدن هم آسان است پس نمی‌توان آن رئیس جمهور را سرشناس دانست.
  2. مقاله، کتاب چاپ شده از خانم جوانبخت را دلیل سرشناسی ندانسته بلکه نقد مستقلی بر کار ایشان وجود دارد که طبق اصول کافی است و حتی مصاحبه‌یی نیز با ایشان انجام شده.
  3. در جامعه بسیار دیده‌ایم که قوانین بر قامت دوستان مسئولین دوخته و اندازه‌گیری می‌شود. برای تبرئه‌‌ی دوستی قانون ایجاد می‌‌شود و برای محکوم کردن دشمنی به تبصره‌یی در قانون سی سال گذشته چنگ می‌زنند. دیدن این امر در ویکی‌پدیا نیز جالب است. کارشناس سرشناسی ‌ویکی‌پدیا مقاله‌ای با منابع بسیار معتبر ایجاد می‌کنند و [یا اینکه] در مقالات دوستان‌شان ویرایش می‌کنند بدون آن‌که به وجود نداشتن منبع معتبر در آن کوچک‌ترین توجهی داشته باشند، آن‌وقت بر سر اعتبار منابع این مقاله چانه‌زنی می‌کنند. بحث در این‌جا بر سر سرشناسی خانم جوانبخت نیست، کافی بود ایشان دوستان قدرت‌مندتری در ویکی‌پدیا داشتند.

رامین گرامی کی‌ می‌توان از این بحث نتیجه گرفت و این نظرخواهی را به پایان رساند؟ آسا ‏۱۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۲۴ (UTC)[پاسخ]

به نظر من اصولا در یک مقاله دانشنامه ای اگر سرشناسی فردی را در زمینه خاص پذیرفتیم باید بتوانیم مقاله ای حاوی توصیفاتی درباره همان زمینه مطرح شده ارائه کنیم، یعنی اگر فردی در جایی به خاطر روال زندگی اش سرشناس شده باید مقاله ای با محوریت زندگی اش داشته باشیم و اگر شعرش مطرح شده مقاله ای که درباره فرد نوشته می شود باید بیشتر به شعرش بپردازد. اتفاقی که می افتد این است که فردی کتابی چاپ می کند و اثبات می شود فرد به خاطر کتابش سرشناس است چون جایی با او مصاحبه شده است بعد می آییم مقاله ای می نویسیم که به علت کمبود منبع معتبر با موضوع نقد یا توصیف کتاب، بیشتر به زندگی نامه می پردازد که اگر این زندگی نامه با ابوریحان بیرونی مقایسه شود می گویید از او هم مهمتر و هم با استعدادتر بوده است. --مهدی (غ) ‏۱۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۶ (UTC)[پاسخ]