ویکیپدیا:نوشتار پیشنهادی/۲۰۲۰/۵۲
پهلوان اکبر میمیرد نخستین نمایشنامهٔ بلندِ بهرام بیضایی است که بیضایی آن را در چهار پرده در سال ۱۳۴۲ و اندکی پس از تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نوشت. او در همان زمان حق اجرای آن را به عباس جوانمرد واگذار کرد و این نمایش نخستین بار در پاییز ۱۳۴۴ در تالار ۲۵ شهریور تهران با بازی و کارگردانی جوانمرد به نمایش درآمد. داستان این نمایشنامه به داستانِ پوریای ولی شباهتهایی دارد. در پردهٔ نخست پهلوان اکبر پی میبرد که حریفش حیدر، دلدادهٔ دختری است که وصلتش با او منوط به پیروزی حیدر در مسابقهٔ کشتی با پهلوان اکبر است. او در گفتگویی با مادر حیدر، بدون آن که خود را به وی بشناساند، به او دلداری میدهد که پسرش از این مبارزه پیروز بیرون خواهد آمد. در پردهٔ دوم پهلوان اکبر با این تردید درگیر است که از مسابقهٔ فردا اجتناب کند و شهر را رها کرده و سر به بیابان بگذارد. سیاهپوشی که از پردهٔ نخست داستان در پی کشتن پهلوان اکبر است در پردهٔ سوم بسیار به او نزدیک میشود و باعث ترس پهلوان اکبر میشود. پهلوان اکبر پس از فرار سیاهپوش، بازوبند خودش را میفروشی که در آن محل دکان دارد میسپرد تا فردا آن را به دست اکبر برساند. در پردهٔ چهارم پهلوان از سیاهپوش میخواهد که جانش را بگیرد و او قمهای در شانههای پهلوان فرو میکند، و از دست اکبر که کمی دیرتر از راه میرسد نیز کاری بر نمیآید. بیضایی خود این نمایشنامه را بر صحنه نبرده است؛ ولی نخستین اجرای همگانی آن در زمستان ۱۳۴۴ قبولِ چشمگیری یافت و محمدرضا شاه را هم مجذوب تماشا کرد. قطعهٔ «نوایی نوایی» موسیقیِ برگزیده برای این نمایش بود که سپستر آوازهٔ بلند یافت. این نمایش مورد نظر مثبت منتقدین بسیاری از جمله ر. اعتمادی، احسان یارشاطر و هوشنگ گلشیری قرار گرفته اما برخی دیگر همچون جلال آلاحمد و کریم امامی بر آن ایرادهایی نیز وارد کردهاند.