ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های خوب/هراکلیتوس

هراکلیتوس ویرایش

  پیشاخوبیدگی هراکلیتوس
ویرایش ورودی‌ها
اندازهٔ مقاله ۱۲۵٬۹۴۶
آیا مقاله ترجمه از ویکی‌های دیگر است؟ خیر
منبع‌دارکردن همهٔ مطالب  
جایگزینی منابع نامعتبر (به‌خصوص منابع ویکیایی) با منابع معتبر  
بررسی تک‌تک منابع ارجاع‌داده‌شده  
استانداردسازی منابع با الگوهای یادکرد  
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ اطلاعات  
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ گشتن  
افزودن رده و میان‌ویکی مناسب  
افزودن تصاویر مناسب  
پیوند به محتوا(ها)ی مرتبط در پروژه‌های خواهر  
پیوند پایدار منابع برخط (کد) به‌زودی انجام می‌شود
هنوز ناظر وپ:گمخ صحت ورودی‌ها را تأیید نکرده‌است.

 هراکلیتوس (ویرایش | تاریخچه) • بحثپی‌گیری

بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.
 با سپاس از نامزدکننده و مشارکت‌کنندگان در بحث. -- کوهی (گفتگو) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)[پاسخ]

نامزدکننده: آزادسرو (بحثمشارکت‌ها) ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۱۹ (UTC)[پاسخ]

با سپاس از زحماتتان برای این مقاله، از آنجایی که سخت گیریهای فراوانی برای خوب شدن وجود دارد بهتر است که آن را بیشتر گسترش دهید.Taddah (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۴۹ (UTC)[پاسخ]

  • ضمن تشکر از زحمت شما، فعلاً چند نکته به ذهنم می‌رسد: اول این‌که دو پاراگراف آخر لید بهتر است در بخش‌های دیگر، برده شده و لید با مطالب مهم‌تری تکمیل شود از جمله تاثیرات او بر آیندگان یا چیزهایی از این دست. تیترهای مردم و متافیزیک کمی مبهم‌اند و بهتر است اولی در زندگی او و دومی، به فلسفه، تغییر داده شوند. بخش فلسفه نیازمند گسترش بیشتری است و اخلاق هم جزئی از فلسفه است (نیاز به بخش جدا ندارد چراکه او نظر شاذ و غریبی در مورد اخلاق ندارد و او را با این صفت نمی‌شناسند) و جای بخشی با عنوان میراث یا هر عنوانی که نیکوتر است، برای نشان دادن تاثیر او بر دیگران از جمله سقراط یا هگل و دیگرانی که بهتر می‌دانید، خالی است (بند آخر جمع اضداد برای این منظور مناسب و قابل گسترش است.) می‌توانید روی عناصر هم بیشتر کار کنید (تاریخ عناصر چهارگانه، تلقی یونانیان، و اهمیت آتش در نزد او. می‌توان اصطلاحات تخصصی او را هم انبار کرد مانند «فوران آتشناک» و «هوای داغ» که اولی معادلی از شرف خراسانی در نخستین فیلسوفان یونان است و دومی از عزت‌الله فولادوند در جامعه باز و دشمنان آن.) امیدوارم مفید باشند... mOsior (بحث) ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۲۴ (UTC)[پاسخ]
  • @MOSIOR: بخش‌های متافیزیک و زیرمجموعه‌هایش زمانی که شروع به ویرایش کردم جزوی از مقاله بود، و بنده نیز با توجه به این‌که این بخش‌بندی را اشتباه ندیدم در همان چارچوب مقاله را گسترش دادم. بله می‌توان به این شکلی که شما می‌فرمایید مقاله را تغییر داد و بخش‌بندی کرد. اما بخش مردم چندان ربطی به زندگی شخصی هراکلیتوس ندارد، بلکه در موردِ نظراتی است که در باب عامهٔ مردم و دیگر مردمان سرشناس ابراز کرده است. شاید بتوان این قسمت را برای رفع ابهام تغییر نام داد؛ اگر نامِ درخوری پیدا نکردم، این بخش را حذف می‌کنم. اما در مورد اخلاق با شما موافق نیستم. به هر روی نظراتی که هراکلیتوس در باب اخلاق داده، ویژه و شخصی است و همین اخلاق بر رواقیان نیز تاثیر گذاشت. آوردنِ نظریاتِ اخلاقی او نیز به صورت فله‌ای در زیرِ بخش فلسفه می‌تواند موجب سردرگمی و بی‌نظمی مقاله شود. البته در ویکی انگلیسی نیز اخلاق را در میان نظریاتِ اصلی هراکلیتوس آورده. نظراتِ دیگرتان را به طور کامل قبول دارم و انجام خواهم داد.  آزادسرو  بحث ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)[پاسخ]
  1. یک بخش منبع شناسی اضافه بفرمایید و توضیح دهید که منابع اولیه روایت زندگی و آرای وی چیست.
  2. در مقاله انگلیسی بخشی برای آثار هست.
  3. مقاله انگلیسی را هم ببیند بخش هایی است که می توانید به آن اضافه بفرمایید.
  4. یک بخش نقد دیدگاه ها هم اضافه بفرمایید. --سید (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)[پاسخ]
  • درود. ماده نخستین به گمان من مفهومی یونانی (یا دست کم میان پیشاسقراطیان) نیست و جایگزین درست آن، علت نخستین یا همان آرخه است. ماده نخستین همان prima materia یا first matter است که سده‌ها بعد در کیمیاگری مطرح بود. البته گروهی آن را به ارسطو و آناکساکوراس نسبت می‌دهند درحالی که او از مفهوم نوس استفاده کرده بود و ارتباطی به عناصر چهارگانه ندارد. بررسی بفرمایید. mOsior (بحث) ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۲۹ (UTC)[پاسخ]
  • @MOSIOR: از نکته‌بینی‌تان متشکرم. البته در ترجمهٔ تاریخ فلسفهٔ هالینگ دیل مادهٔ اصلی، در کاپلستون، مادةالمواد و بابایی به نقل از فرهنگ فلسفی، مادهٔ نخستین می‌گوید. به هر روی با هرکدام موافق‌ترید همان را جای‌گزین می‌کنم.  آزادسرو  بحث ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۲۳ (UTC)[پاسخ]
  • از زحمت‌تان سپاس‌گزارم. چند نکته. یکی این‌که من خودم وسواس دارم و تغییر مسیرها را اصلاح می‌کنم (پیوندهای سبز). دیگر این‌که لید هنوز آن‌قدر که باید پخته نیست. در لید، هرچه می‌شود نظرات کلی‌تر در مورد او و فلسفه‌اش گفت بهتر است. دقیقا نمی‌دانم چه اشکالی دارد که بگویم و می‌دانم که این‌طور نمی‌شود ایراد گرفت. اما فکر می‌کنم هرچه جزئیات کمتری در لید بیاید، بهتر است. دیگر این‌که خیلی خوب می‌شود اگر بعد از رواقیان، بخش مجزایی برای تاثیرات او بر فیلسوفان بعد از رنسانس بیاورید. من خودم در مورد هگل، در استیس گشتم اما چیزی نیافتم وگرنه می‌افزودم. به هر حال ریشه دیالکتیک او در هراکلیت و سقراط است. راستی، در برخی ترجمه‌ها، غربی‌ها او را هراکلیت هم می‌خوانند. کتاب درویشی را هم دیدم. به نظرم، رئوس مطالبش در کتاب شرف‌الدین خراسانی هست. فقط مفصل‌تر و با منبع‌دهی بهتر. بازهم کمکی خواستید، در خدمتم. mOsior (بحث) ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۵۳ (UTC)[پاسخ]
در مرحله خوبیدگی اینکه مقالات همه موضوعات مهم را، دست کم در حد ویکی انگلیسی، پوشش دهد کفایت می کند. خیلی لازم نیست وارد نقد محتوایی مطالب شویم. اگر همه موارد اضافه شده است من مخالفتی با خوبیدگی ندارم.--سید (بحث) ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۳۶ (UTC)[پاسخ]
@Sa.vakilian: به گمان خودم که تمامی موارد مهم را پوشش داده. البته در زمان پیشابرگزیدگی می‌توانم موارد را شرح و بسط بیشتری بدهم، اما فکر می‌کنم برای خوبیدگی همین مقدار کفایت می‌کند. @MOSIOR: بخش هگل را در هنگام برگزیدگی خواهم افزود، و لید را نیز در همان زمان ویرایشی کلی خواهم کرد. در مورد هراکلیت هم در همان لید گفته شده، می‌توانم یادداشتی برای توضیحات بیشتر بدهم. @Taddah: مقاله گسترش یافته، لطفاً نظر کنونی‌تان را بگویید.   آزادسرو  بحث ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۳۹ (UTC)[پاسخ]

با درود. اکنون که مقاله گسترش یافته به نظرم شایسته خوب شدن هست.Taddah (بحث) ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۰۶ (UTC)[پاسخ]

  • با تشکر از نامزد کنندهٔ گرامی، چند مورد هست که به نظرم آمد می‌تواند اصلاح شود:
با توجه به این که لید مقاله باید صرفاً چکیده‌ای از مطالب مقاله باشد و هر مطلبی که در لید آمده، در خود مقاله هم باشد، ولی نظر راسل در متن دیده نمی‌شود. به نظرم بهتر است کلاً آن را از لید بزدایید. دو ارجاع دیگر را هم بهتر است در خود متن، قرار دهید.
هم‌چنین بهتر است از فعل اول شخص استفاده نشود، مانند جملات آخر بخش دعوت به دربار داریوش.
به نظرم تصویر ویرانه‌های افسوس چندان ارتباطی با موضوع مقاله ندارد.
برخی نقل قول‌ها درون متن هستند و برخی در بند جدایی آمده‌اند. (نمونه‌اش در بخش سبک گفتار که هر دو حالت وجود دارد.) بهتر است که برای همهٔ نقل قول‌ها از یک روش استفاده شود. مهدی صفار ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۱ (ایران) ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۴۱ (UTC)[پاسخ]
@Mahdy Saffar: تشکر از توجه‌، و نکاتی که برای بهبودِ مقاله به‌ آنها اشاره کردید. تمامیِ تغییراتی که فرمودید انجام شد، به جز باقی گذاشتنِ چند نقلِ قول در خود متن، که بخاطرِ زیبایی نوشتار در الگوی نقل قول قرار نگرفتند.--  آزادسرو  بحث ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۵۰ (UTC)[پاسخ]